مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 1 - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/01/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-16 06:24:212025-01-19 00:57:40مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت – قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام رب جهانیان و حاکم بر جهان هستی!
درود بر شما استاد توانا بر سخن و در عمل ، عمگرا !
امید وارم هستم هر کجایی دنیا باشید خوش و آرام و سر شار از انرژه باشید
خدا را بینهایت سپاسگذارم برای تمام این همه آگاهی که در هر لحظه نصیب ما میشود .
بحث روی :
نحوه برخورد با تهمت!
به هر آنچه توجه کنی، اساس آن جنس از توجه را در زندگی ات گسترش می دهی؛
چقدر این آگاهی های برای ما ضروری است باید هر روز این حرف ها دقت کامل گوش گرفت و عمل کرد اینها را به خودم میگم !
یادم میایه اوایل کارم بودم زیاد میخواستم بدانم مردم در مورد من چه میگه و هر بار یک موضوعی میشد که مه دچار مشکلات بیشتر میشدم بجایی که به نفع من تمام برعکس میشد
چون فکر میکردم باشه که مردم چه میگوید آیا به دل مردم کار کردیم وووو زیاد مثال است
ولی حالا خدا را بی نهایت سپاسگذارم به دل مردم کار نمیکنم که کی چه میگه و چه میکنه در قسمت کامنت ها همین قسم شدیم که نمیخایم دیگرا را بیبینم برم کامنت منفی گذاشته
( مدت دو سال میشه روی تجارت آنلاین آمازون کار میکنم در صفحات اجتماعی )
اصلا نظر مردم برایم مهم نیست مسیر درست را پیدا کردیم هر صیح به محض اینکه بیدار میشم شکر گذاری هایم را مینویسم ، پلان مکمل روز را مینویسم و تمام اتفاقات عالی که میخایم برایم رخ دهد در جریان روز و بعد میایم روی سایت هر روز یک برنامه خاص دارم برای بهبود خودم و همین حالا که ساعت است 11:10 AM 2025-01-16 اصلا نمیفامم چقدر زود گذشته این روز چرا ؟ چون روی برنامه های خود کار میکنم ووقت پیدا نمیکنم که کی چه میگه در مورد مه یا مه بیایم در مورد دیگران نظر نوشته کنم ملا غلط گیر دیگران شوم !
خدا را شکر این فایل یکی بهنرین فایل است بار ها و بارها گوش میکنم و این تهعد را میتم که عمل هم میکنم
در حفظ الله باشید !
استاد واقعا این چه فرکانسیه که هر سوال و چالشی مهمی برام پیش میاد از خدا کمک میخام میام تو سایت شما دنبال جواب سوالم میگردم فایلی توی سایت میزارین که راهنمای مسیرم میشه.
دقیقا یک هفته است با این چالش روبرو شدم.دو ماه پیش از اقوام یک نفر را بمن معرفی کردن برای پروسه آشنایی و ازدواج، و من هفته پیش متوجه شدم خانوم همون اقواممون رفته و کلی تهمت پشت سر خانواده ام به شخص خواستگار گفته….
همش دنبال راهکار میگشتم که باید چه رفتاری نشون بدم که از همه درست تر باشه.
هنوز فایل شما را گوش ندادم. خواستم اول کامنت بنویسم. بعد از دیدن فایلتون میام و نتیجه را براتون مینویسم.
به نام خدا
سلام عرض میکنم خدمت استاد عباسمنش و اعضای سایت
تشکر میکنم از استاد بخاطر آگاهی های ارزشمندی که در اختیار ما قرار میده.
در واقع انسانها در این مورد دو دسته هستن:
1_تهمت زننده
2_ مورد اتهام قرار گرفته
و مورد اتهام خودشون دو گروه هستن
یک گروه از قوانین جهان آگاهی دارن
و گروه بعدی از قانون بی خبرن
اون دسته اول از آدم ها که همیشه به دیگران تهمت میزنند یا پشت سر کسی غیبت میکنند در کل انسانهای نرمالی نیستن از لحاظ ذهنی به آگاهی نرسیدن و تو درونشون خلأ های زیادی دارن که فکر میکنن با غیبت دیگران یا تهمت به افراد موفق میتونن اون اشخاص رو تا حد خودشون پایین بکشن و اونارو حقیر کنن شخص غیبت کننده همیشه یه حسادتی در درونش وجود داره و یه جورایی میخاد با تهمت زدن یا غیبت کردن اون عقده درونش رو که حاصل نرسیدن به هدف هاش هست و یه جورایی دیگران رو مسئول عدم موفقیت هاش بدونه و جالبه هر چی هم تهمت میزنن و غیبت میکنن باز خلأ هاشون بیشتر میشه اینا اشخاصی هستن که از شیطان درونشون پیروی میکنن و تو مسیر گمراهی هستن و در تمام زندگی به جای اینکه توجهشون و انرژیشون رو زندگی خودشون باشه مدام به قول استاد میخان دست بکنن تو مغز آدمای موفق و طبق قانون چون این اشخاص ورودی ها و افکار مخربی دارن که باعث ایجاد فرکانس های نامناسب میشه جهان اونارو در مدار نامناسب قرار میده که همیشه شرایط و اتفاقات ناخواسته رو تجربه میکنن .
و دسته بعدی اشخاصی هستن که مورد تهمت قرار میگیرن که خود این اشخاص اگر با قوانین جهان آشنا باشن و رو خودشون کار کرده باشن هیچ وقت به این تهمت ها و غیبت ها توجه نمیکنن و کار خودشونو میکنن و تو مسیر خودشون حرکت میکنن و میدونن که اگه واکنش نشون بدن به اتهام ها و غیبت ها از مدار موفقیتشون خارج میشن و جهان هم طبق فرکانسشون باهاشون رفتار میکنه این اشخاص که آگاهی دارن میدونن که هیچ کسی نمیتونه و قدرتشو نداره که بخاد بهشون صدمه برسونه و اونارو از مسیر موفقیت دور کنه این افراد میدونن که فقط افکار و باورهاشون زندگیشون رو تغییر میده نه چیز دیگه و نه کسی دیگه ای نمونش هم میشه استاد عباسمنش که طبق گفته هاشون خیلیا خواستن ایشون رو با تهدیدها و تهمت ها از مسیر موفقیت دور کنن ولی نه تنها از مسیر دور نشدن بلکه روز به روز موفق تر و ثروتمندتر شدن چون طبق قانون فقط باورها رو زندگی انسان میتونن تاثیر بزارن
و افرادی که از قانون آگاهی ندارن وقتی در برابر کسانی که بهشون تهمت میزنن یا تهدید میکنن واکنش نشون میدن چون توجه رو میزارن رو ناخواسته ها ناخودآگاه وارد مدار اون اشخاص میشن و گمراه میشن و روز به روز این تنش ها بیشتر میشه و همه اینها بخاطر اون توجهی هست که میزارن رو مسائل ناخواسته .
و در زمان تموم پیامبران هم این تهمت و غیبت ها بوده و اگر پیامبران میخواستن که توجهشون رو ، رو ناخواسته ها بزارن که از مسیر هدایت خداوند خارج میشدن و دیگه به جایگاه پیامبری نمیرسیدند.
ما باید آگاهانه وقتی که به این دسته از تضادها برمیخوریم کانون توجهمون رو آگاهانه به سمت خواسته هامون جهت دهی کنیم و حرف مردم واسمون مهم نباشه یه جوری از درون قوی بشیم که تو مسیر درست حرکت کنیم و نگران حرف هیچ کسی نباشیم حالا هر کی هر چی هم بگه مهم نباشه واسمون و این جمله خیلی پرمعنیه که میگه حتی اگه فرشته هم باشی بعضیا از صدای بال زدنت خوششون نمیاد
پس نباید حرف و نظر کسی واسمون مهم باشه چون این ما هستیم که خالق زندگیمون هستیم نه کسی دیگه.
اعتبار تمام کامنت هام به خود خدا برمیگرده.
خدایا مارو به راه سعادت و خوشبختی هدایت کن الهی آمین.
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جانم و همه دوستای عزیزم در این سایت بهشتی
استاد بابت ضبط این فایل و آگاهی های فوق العاده ای که دادین هزاران بار قدرانتون هستم.
من نمیدونم این ذهن من چرا تا یه آگاهی یا یه فایلی میخام گوش بدم این حرفو میزنه: خوب تو که توی این مورد مشکلی نداری که. همینو که میگه همونجا میگم چون تو داری میگی پس قطعا مشکل دارم
امروزم برای این گام گفت خوب تو که بهتر شدی مشکلی نداری اما وقتی اومدم و گوش دادم و فکر کردم به زندگی خودم دیدم اره بهتر شدم اما نه هنوز اونقدر
توی خانواده ای بزرگ شدم که بی نهایت براشون حرف مردم مهم بود و تمام کارهایی که انجام میدادن تماما از این بود که جلوگیری کنن از حرف مردم که پشت سرشون یه وقت بد نگن که مبادا آبروشون بره خیلی مهم بود که تو دید همه خوب باشن و منم دقیقا متاثر از خانواده همین بودم تا قبل کار کردن روی دوره احساس لیاقت.
خیلی برای خانوادم مهم بود نماز بخونیم حجاب داشته باشیم که نگن دختر اقای کیاستی اینجوریه یا اونجوریه
یادمه 12سال پیش وقتی مامانم فهمید دوست پسر دارم اولین چیزی که گفت این بود: اگه بقیه بفهمن اگه دایی هات بفهمن چی؟؟ تو آبروی مارو داری میبری.
همه کار و همه کاری که میکردیم برای مردم بود
این خیلی شدید تر شده بود تو من استاد که حتی لباسی که انتخاب میکردم باید یه دور خودمو جای مردم بیرون میذاشتم که ایا اگه دیدن تعریف و تحسین میکنن یا نه و این قصه سر دراز داره و همینو بگیر و برو
اما خوب هرچی باهاتون بیشتر کار کردم این هی کم و کمتر شد تا رسید به دوره احساس لیاقت و رسید به آگاهی های نابه این دوره که از عسل برام شیرین تره.
همیشه و همیشه اگه کسی مسخرم میکرد تو کوچه یا تیکه میپروند خصوصا پسرها دختری نبودم که جواب بدم اما استاد از ذورن خودخوری میکردم میرفتم جلو آینه و ساعت ها به خودم نگا میکردم میگفتم اگه دماغم عمل کرنم اگه اینجوری کنم اگه اونجوری کنم. و یادمه حتی الان یادم اومد یه بار انقد که ذهنم درگیر شده بود به خواهرم پیام دادم گفتم به نظرت من خوشگلم؟؟؟و خواهرم گفت یعنی چی؟/ کسی حرفی زده چرا اینجوری فکر میکنی.
این مهم بودن حرف مردم استاد من میگم مقایسه رو میاره، واقعا کارایی میکنه که دیگه خودت نباشی دیگه نتونی برای خودت زندگی کنی و همه چیه زندگیت رو تحت تاثیر قرار میده واقعا
وقتی رو خودم کار کردم یادمه چند وقت پیش دوباره یه پسره بهم تیکه انداخت اما میدونین خیلی به خودم افتخار کردم نه تنها دیگه خود خوری نکردم نه تنها اصلا حس نکردم که نکنه ایرادی دارم که بهم اینجوری گفت همونجا ایگنورش کردم و گفتم فاطمه ای من تو خوشگل ترین هستی از نظر خودم و اصلا مگه مهمه آدما چی درموردت میگن ؟ نه والا زندگیت رو بکن
چون واقعا به این درک رسیدم من هرکاری بکنم هررفتاری داشته باشم یه عده هستن که خوششون میاد یه عده هستن که خوششون نمیاد و قرارم نیست من برم راضی کنم اون عده ای که خوششون نمیاد رو و جوری رفتار کنم تا آخر عمرم که اونا از من راضی باشن
چرا باید از جلد خودم بیام بیرون.
این تاثیر حرف مردم خیلی تو ذهنم کمتر شده اما میبینم که هنوزم هست میبینم که هنوزم گاهی برای خرید لباسی یا انتخاب عطری یهو میاد که خودمو مثل قدیم جای دیگران بزارم ببینم اگه این عطرو بزنم آیا بقیه دوست دارن؟؟ نمیگن بوش یه جوریه یا تعریف میکنن؟؟
یادمه چند وقت پیش دلم خواست یه طرح از تصویر سازی هامو بزارم تو اینستا تا بمونه همینجوری و به این فکر کردم که اگه دوستای دوران دبیرستانم ببینن آیا پیش خودشون چه فکری میکنن؟؟ وقتی امروز این فایلو گوش دادم یاد این افتادم و همونجا پاز کردم با خودم گفتم دوستایی که 10 ساله ندیدیشون حتی شماره هاشونم نداری و حتی اد نداری تو اینستا و فقط اونا تورو دارن چرا باید برات مهم باشه که پیش خودشون درموردت چی میگن؟؟؟ تاثیری داره؟؟ باعث خوشبختیت یا بدبختیت میشه؟؟؟
همونجا گفتم نه و به خودم گفتم پس قربونت برم کاریو بکن که دوست داری تو چیکار داری بقیه درمورد چه فکری میکنن.
خیلی بهتر شدم توی این قضیه اما خوب هنوزم هست هنوزم جای کار داره و به اندازه ای که با خودت در صلح میشی، حدو مرزهایی رو میزاری برای زندگیت و اون اصولت رو مشخص میکنی این کم و کمتر میشه و چقد در آرامش زندگی میکنی واقعا.
حالا من هیچوقت ندیدم کسی تهدیدم کنه یا پشت سرم اونقدر بد حرف بزنه که به گوشم برسه ببینم توی این مواقع چطوریام اما اینو میدونم دیگه مثل 10 سال پیش نیستم و هرچی بره بهتر میشم.
چقدر این باور مهمه( من هستم که با افکارم و با باورهام دارم زندگی خودم رو خلق میکنم)
چیزی که بهم کمک کرد توی این مسیر همین باور و دوره فوق العاده احساس لیاقته اصلا اون دوره بی نظیره استاد بی نظیر.
و یه تغییر دیگه ای که کردم که خیلی به خودم افتخار میکنم اینه که دیگه خودمو به کسی ثابت نمیکنم یادمه رابطه قبلیم وقتی تطرف توهین کرد بهم و مدام دنبال بحث و دعوا بود مدام هم یه جوری حرف میزد و پیام میداد و میفهمیدم که دنبال اینه که من هی بگم نه تو داری بد فکر میکگنی تو فلان فکر میکنی من اینجوری نیستم استاد من هیچی نگفتم و بعد اون همه حجرفی که زد فقط گفتم اوکی تو درست میگی خدانگهدار و اصلا حتی بحث نکردم و دیگه حتی پیاماشم نخوندم و مطمئنم که همچین ادمی که دنبال بحثه و وزمانی کهتو ریلکس میگی اوکی و نشون میدی که آقاجان حرفای تو هیچ تاثیری رو من نمیزاره و رو مخ من نمیره برامم مهم نیست چقد از درون خودخوری میکنه و عصبانی میشه اما واقعا اینو درک کردم که منکه خودمو میشناسم والا این آدمم اگه آدم همدار من بود که اصلا کار به این جاها نمیرسید و قطعا من توی یه باور اشتباه هستم خوب چرا نرم باورمو درست کنم که آدمی بیاد که درست باشه از اول و من نخوام بحث کنم یا ثابت کنم خودمو بهش. اونجا دوباره به خودم آفرین گفتم و دیدم به به چه تغییری کردم و بزرگتر شدنم رو حس کردم.
اصلا استاد هرچقدر که این جمله رو درک میکنی که تو خودت خالق زندگیتی چقدر بزرگتر میشی.
بهتون افتخار میکنم که انقد عالی روی خودتون کار کردین که اصلا براتون بقیه مهم نیستن و همین در عمل اجرا کردن شما بود که اصلا برام همین قانون رو باور پذیر تر کرد که خودم دارم زندگیم رو خلق میکنم
همین عمل کردنتون به حرفایی هست که میزنین انقد تاثیر گذارتون میکنه و من واقعا لذت میبرم و عاشقتونم
سپاس گزارم بابت همین آگاهیهایی که دادین
و مریم قشنگم سپاس گزارم ازت انقد عالی قدم به قدم این فایل هارو میزاری روی سایت.
خداشمارو برای ما حفظ کنه استاد عزیزم که سال های سال شاگردتون باشیم و کلی کیف کنیم .
به نام خدایی که مرا انسان آفرید،سلام بر استاد عباسمنش عزیز،ذهن چیست؟
افکار در مورد گذشته، نقشهها برای آینده
هیاهو برای آنچه که گذشته،
انتظارات برای آنچه باید بشود
این ذهن است
نه گذشته باقی میماند و نه آینده باقی میمانند. چه چیز باقی میماند؟
زمان حال
فقط این لحظهی خالص باقی می ماند که حتی سایهای از فکر در آن نیست. ولی ما در گذشته درگیر هستیم که وجود ندارد و درگیر آیندهای هستیم که هنوز نیامده است
برخی از مردم گذشتهگرا هستند: چشمانشان به عقب دوخته شده
برخی از مردم آیندهگرا هستند، چشمانشان به جلو دوخته شده
و هردو از “آنچه که هست” محروم هستند. و “آنچه که هست”، اکنون، همین لحظه، تجلی خداوند است.
در اکنون زندگی کن. لحظهبهلحظه زندگی کن. آنگاه اندوه کجاست؟
آیا به یک چیز دقت کردهاید:
که زمان حال همیشه خوشمزه و سرورانگیز است. هرگاه غمگین میشوی، فقط به آن نگاه کن، آن اندوه یا واکنشی نسبت به گذشته است و یا نگرانی نسبت به آینده
نگرانی و اندوه یا به سبب آنچه که در گذشته میخواستی انجام بدهی و نتوانستی خلق میشود و یا توسط آنچه که در آینده میخواهی انجام دهی و نمیدانی که آیا قادر به انجامش هستی ییا نه.
آیا هرگز توجه کردهایم؟
آیا هرگز به این حقیقت کوچک پی بردهای که در زمان حال هیچ رنجی وجود ندارد، هیچ نگرانی در آن نیست؟
برای همین است که زمان حال ذهن را مختل نمیکند: نگرانی است که در ذهن اختلال ایجاد میکند. در زمان حال هیچ رنجی وجود ندارد. زمان حال چیزی از رنج نمیشناسد. زمان حال چنان لحظهی کوچکی است که رنج نمیتواند در آن بگنجد. در زمان حال. فقط بهشت میتواند بگنجد، نه جهنم.. جهنم بسیار بزرگ است. زمان حال فقط میتواند آرامش باشد، خوشحالی باشد، فقط میتواند شادی وخوشحالی باشد باشد.
پس به بیذهنی بازگرد، ذهن را صاف و تمیز کن، یعنی که به گذشته و آینده فکر نکن. این لحظه که آمده است را قدری بچش، همین حالا. همین لحظه را… همین صدای قطاری در دوردست، مردمانی که در سکوتی عمیق نشستهاند، در عشق غرق شده و به آنچه گفته شده گوش سپردهاند:تمام شماباید در اکنون ودر زمان حال باشید بدون پلک زدن: افتابی که از درون درختان میگذرد، زمزمهی بادها… رنج کجاست؟ چگونه؟
در این لحظه تمامش شادمانی است. عمیقاً وارد این خوشی بشو
این شادمانی را بنوش. این شرابی است که ارزش نوشیدن دارد. این میخانهای است که فرد باید بخشی از آن شود.
تمام تشویشها بخاطر فردا است
در این لحظهی حال هیچ نگرانی وجود ندارد. و وقتی نگرانی نباشد، فکر نباشد و تشویش نباشد، ذهن هم وجود ندارد
و وقتی که ذهن نباشد، خداوند هست. در مرگِ ذهن است که تجربهی خداوند دست میدهد
سلام دوست عزیزم علی جان
واقعا از خوندن کامنتتون لذت بردم و حالم خوب شد
چقدر عالی بودن در لحظه حال رو توصیف کردین و من رو عاشق این کردین که در لحظه باشم
آری نه گذشته ای وجود دارد و نه آینده ای
یاد گذشته فقط غم را به همرا دارد حتی اگر خاطرات خوب را مرور کنی گاها غمگین است چرا که نبود کسی یا چیزی
را احساس میکنی
و به آینده فکر کردن آینده ای که اصلا وجود ندارد استرس و نگرانی با خود میاورد
از شما ممنونم
واقعا باید ما شاگردهای استاد قوانین را مرتب به همدیگر یادآوری کنیم
موفق و پیروز باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت اساتید بزرگ و عزیزم که عاشقتونم تا ابد سایتون مستدام باشه برام استاد و مریم جون تا همیشه خیلی دوستون دارم خیلی عاشقتونم
استاد من هنوز به این فایل نرسیدم چون قانون آفرینش هستم هنوز 24ری
اما در رابطه با تهمت و توهین بازهم قانون افرینش اومد به ذهنم هرکسی توهین کنه بهم تهمت بزنه بهم و غیبتمو کنه داره منو قوی تر میکنه تو ذهنه اون یکی ادم و بهم داره قدرت میده و به نفعه من داره کار میکنه و به ضرر تمام و کماله خودش داره کار میکنه
و این قانونه خداوند هست و خداوند از قوانینش از سنتش تغییر و تبدیلی نمیکنه
حتی برای پیغمبرش
و بازهم قانونه برانگیختگی تو روابط خیلی جوابه
این نکته ها به ذهنم رسید گفتم بنویسم تا بیام این فایل رو موقعه استراحتم گوش کنم و بنویسم با عشق که توش درس اگاهی نور عشقه بی پایان هست خدایاشکرت
اما استاد با این پروژه شاید بگم باورتون بشه مثله همیشه که ترکوندم و وارد مدارای بالاتر شدم حسابیییییی لول آپ شدم که نگم براتون نگممممم و همه چی بینظیر و رویایی و فوق العاده س استاد عاشقتونم مریم جون عاشقتونم
فعلا روی ماهتون رو میبوسم
در پناه الله یکتا باشین
بنام خداوند زیبایی ها
سلام استاد پر نورم
چقدر روز به روز شفاف تر و زیباتر میشین.
من هنوز فایل گوش ندادم
ولی اتفاقا تو این روزها تهمت های زده میشه که برام قابل هضم نیست و غیر منطقی.
ولی برخورد من این بود که اون شخص اتفاقا در روبرو با من بسیار با احترام برخورد میکند ولی پشتم چیز دیگر گفته.
و من کاملا آروم و بیخیال هستم چون اولا از قلب خودم آگاهم میدونم کار اشتباهی نکردم
ثانیا میدونم هر کس بر اساس باورهاش عملکرد نشون میده و این تهمت زدن و دورو بودن اول از همه به خودش ضربه میزنه اینکه همش باید نقاب رو صورتش باش.
و ثالثا میدونم احساس خوب مساوی اتفاق خوب.
من چیکار دارم کی چی میگه مهم اینه در برخورد با من همه چیز زیباست و من بابت این زیبایی و خصلت های خوب طرف مقابلم تحسین میکنم.
و رابعا هر کس تو یک فرکانس و مدار،این تهمت زدن ها و بجاش سکوت خودم و دیدن زیبایی ها و تحسین کردن بهم داره درس میده که من بخشنده تر بشم مهربون تر باشم عملگرا باشم نسبت به آموزه های استاد و پایبند به قانون جهان هستی.
و میدونم من از درون اون شخص آگاهی ندارم و میدونم هر کسی تو درون خودش همه خصوصیات داره و به لطف الله من در برابر خودم اون وجه مثبت جذب میکنم.
خداوندا من هر چه دارم از ان توست
خودت میدونی که این روزها چقدر دقیق شدم روی هدایت های کوچیک و بزرگت.
خودت از حس رهایی و عشق و آرامش قلبم آگاهی
گاهی دست و پا میزنم ولی اونم باید باش تا من این حس آرامش دریافت کنم بفهممش،و قدرش بدونم و سپاسگزارتر باشم.
اصلا خودت منو ناسپاس و فراموش کار افریدی تا قدر سپاسگزاری بیشتر بدونم .
خدایا بابت دستان پر مهرت سپاسگزارم
منو تو همین مسیر پر از لذت و آرامش و رهایی ،مسیر کسانی که بهشون نعمت به راحتی دادی هدایت کن که من خیلی به هدایتت نیاز دارم.
قربون شکل ماه همتون
رویا خیلی دوستون داره.
الله اکبر خدایا هزاران بار شکر
سلام و درود خدمت شما و تمام هم فرکانسیهای عزیز
استاد دقیقاً دیشب یک تضاد بزرگ برای من به وجود اومد که من ابتدا خیلی عصبانی شدم که خوشبختانه فقط فقط همسرم بود اما زود متوجه شدم که با یک تضاد روبرو شدم خدا را شکر کردم و از خدا طلب آمرزش و استغفار کردم به خاطر اینکه متوجه شدم اولاً در درون من ناخالصیهایی هست که من دچار این تضاد شدم سپس خدا را شکر کردم که زود متوجه شدم و باز هم خدا را شکر کردم به خاطر درسهایی که این تضاد به من داد به صورتی که بعداز دو ساعت دوباره در ادامه آن تضاد دیگری به وجود آمد و من متوجه شدم باید خیلی روی خودم کار کنم دوباره به فاصله خیلی کم توانستم آرامش خودم را حفظ کنم و دوباره شکرگزاری وقتی که میخواستم بخوابم هزاران بار خدا را شکر کردم به خاطر آرامشم و اینکه این تضاد و چالش خیلی زود برطرف شد صبح که از خواب بیدار شدم بعد از نوشتن شکرگزاری و ستاره قطبی به یاد تضاد دیشب افتادم و حسم گفت حتماً یک سر به سایت بزنم دیدم فایل جدید گذاشتهاید با همین موضوع و چقدر خدا را شکر کردم و قبل از دیدن فایل تصمیم گرفتم این تجربه جدیدم را با شما در میان بزارم بعد از دیدن فایل نظر خودم را مینویسم از شما سپاسگزارم که بدون رفتن به نشانههای سایت حتی با دیدن فایلهای روزانه ا نشانه خود را دریافت میکنیم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
سلام
استاد جان سلام مریم شایسته عزیز سلام .خیلی سپاس گذار خداوندم که در اول صبح ذهنم با بهترین فایل شروع کرد و بهترین آگاهی ها رو دریافت کردم
و بهترین نتیجه ذهنی را برام داشت .خیلی وقت ها حرف های مردم روی من تاثیراتی گذاشته که در فکرهایی نادلخواه فرو رفتم که نکنه دیگه پشت سرم صحبت نکنند
ولی از زمانی که از قوانین از استاد آموزش دیدم دیگه برام واقعا حرف مردم برام مهم نبوده و دیگه هرچه را در مورد من صحبت کردند دیگه برام مهم نبوده
و اینکه وقتی به حرف مردم فکر میکنم یعنی منم دارم به کمبود و ضعف ها توجه میکنم پس بهتره که خودم. را قربانی افکار دیگران و قربانی باورهای مخرب نکنم
خداوند همه مارو با افکارمون مفتخر میکند
چرا باید مفتخر افکار دیگران هم باشم
افکار دیگران. را در ذهنم بکارم که نکنه پست سرم حرف بزنند
و یا اینکه تحمت بزنند
هیچ مهم نیست
حرف آخر و بگم که درسی از استاد گرفتم
اگر تمام دنیا بخواهند منو بکشند پایین هیچ قدرتی ندارند
و اگر تمام افراد جهان بخواهند منو کمک کنند و بخواهند بکشند بالا باز هم هیچ تاثیری ندارد
فقط خودم خودم هستم که تاثیر گذار هستم در زندگی ام استاد ممنونم ازت
بنام خداوند بخشنده مهربان
با عرض سلام و خدا قوت به استاد عزیز و خانم شایسته
این ضعف که در برابر تهمت و غیبت ضعیفم و همیشه پاشنه اشیل خودم بوده است را استاد با این باور که من اگر در مسیر درستی باشم و بدانم چه ویژگیهای شخصیتی موجهی دارم اصلا هیچ توجهی و اهمیتی به این تهمت ها و تهدید ها نمیدهم جایگزین کردم و اینکه نخواهیم دفاع کنیم و جواب دهیم و همیشه تحسین ها و تعریف ها را در ذهنمان پررنگ کنیم و نه تخریب و تهمت ها و غیبت ها و گریه و نفرین و به خدا گفتن که فرد تهمت زننده را به زمین گرم زدن باعث توجه و تاثیر و تمرکز بر ناخواسته ها و قدرت دادن به انها میشود را از دایره توجه حذف کنیم
از خداوند میخواهم که ما را هدایت کند به راه کسانی که به انها نعمت داده و نه گمراهان امین