مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت - قسمت 2 - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/01/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-19 00:48:502025-01-19 00:57:15مصاحبه با استاد | نحوه برخورد با تهمت – قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده وبخشایشگر
سلام خدمت استادبزرگوارواستادشایسته عزیزوهمراهان گرامی سایت.
استادبه قول خانم شایسته عزیزشما استادتشخیص اصل ازفرع هستید من ازشما سپاسگزارم.
باتوضیحاته دقیقی که ازکتاب قرآن میفرمائید ماروبه تنضیمات کارخانه برمیگردانیدومابه صورت آگاهانه بایدناظراعمال،رفتار،نگرش،وتصمیمات خودباشیم.
باتقوا(کنترل ذهن)استمرار،استمرار،استمرار
ایجادباورهای مناسب
پذیرفتن بی قیدشرط باورهای مناسب
مقاومت نداشتن
کنترل ورودیهای ذهن
حرف جامعه رونشنیدن
اینهاباعث پیشرفت،رفتن به مداربالاتروهدایت شدن درمسیردرست میشود.وزنجیره تهمت ،غیبت قطع میشودخدایاشکروسپاسگزارم که دراین مسیردرست قرارگرفتم واین سایت روروزی ماکردی .انقدراین لحضه شیرین هست که نمی خوام راجع گذشته بنویسم ایناروبرای خودم نوشتم که ردپائی ازخودم دراین سایت الهی داشته باشم استادازشما وسایت شما بی نهایت سپاسگزارم
سلام و درود به همه دوستان و استاد عزیزم.
چقدر این فایل فوق العاده بود و از جمله موضوعاتی بود که اصلا از این دید و زاویه بهش نگاه نکرده بودم.
من خیلی اهل غیبت و سرک کشیدن تو زندگی ادم ها نیستم ولی همونمقداری که بعضی وقتا اینکارو میکردم اصلا نمیدونستم چه گناه بزرگی رو دارم مرتکب میشم
و حتی میشد خیلی وقت ها مثلا میومدم یکی رو نقد میکردم امانمیدونستم خمین کار یعنی توجه کردم به اون اتفاق و وارد شدن به مدار .
به لطف خداوند و استاد عزیزم، از زمانی که اموزه هارو دارم یاد میگیرم خیلی خیلی حواسم به خودم و حرفام هست
الانم که این فایل روگوش کردم خیلی عالی شد
و تمام تلاشم اینه که به چیزهایی که میخوام فکر کنم و به قول استاد واقعا به ما چه ربطی داره که بقیه چیکار میکنن
هرکس هرکاری که انجام میده خودش نتیجشو میبینه و میازی میست که ما در موردش صحبت کنیم.
خیلی خداروشکر میکنم که در این مسیر الهی قرار گرفتم و دارم مطالبی رو میشنوم که واقعا گنجه برام.
خدایا شکرت
سپاسگزارم ازتون استاد جان
سلام و صد سلام بر استاد عزیز و دوست داشتنی……
سلام بر مریم جان جانان…..
سلام بر تمام دوستان هم دوره ای بزرگوار …
استاد عزیز به لطف پروردگار استارت ادامه این دوره که تعهد داده بودم به ادامه مستمر این دوره، اما به خاطر تضاد مرگ عزیزم، دو هفته نتونستم کامنتی بنویسم و الان خدا سعادت رو نصیبم که شیما بانو ادامه بده ….ادامه بده که لذت از زندگی، ارامش در زندگی …. همین جا است و بس ….
من که این تضاد سنگین (غم از دست دادن پدر عزیزتر از جانم) و بعد رسیدن به ارامش بیشتر رو دیدم…. فهمیدم که شیما بانو این ها همه نتیجه کار کردن رو خودت است.. تویی که گاهی میگفتی من که به نتیجه مدنظرم نرسیده ام …. اما نتیجه از این بالاتر که تسلیم بودن در پیشگاه پروردگار را در درون خودت حس کنی و فقط بگی خداوندا، پروردگارا… شمر به درگاهت …و الخیر فی ما وقع را بیشتر و بیشتر درک کنی و کلی مدارت بالاتر و بالاتر رود ….. حتی با تضاد مرگ عزیز….
خدا را سپاس
و حالا اگاهی های ناب این فایل گرانبها….
اگر کسب به شما تهمت زد، با توجه کردن به اون حرف ها فقط داری به اون فرد قدرت میدی و اون رو خوشحال تر میکنی که تونسته با این حرف هاش، تو رو بهم بریزه و اگر به خدا ایمان داشته باشی ….. اون رو فقط به خود خودش واگزار میکنی و میخندی به حرف هاش و ازش میگذری….. و به فکر این نیستی که بهش اثبات کنی …. پس بهش قدرت نده و به زیبایی ها توجه کن که زندگی ات پر بشه از زیبایی و بس…
و با توجه کردن، در واقع داری اون مدل رفتارها را در زندگی ات بیشتر ایجاد میکنی …..
و در اخر اینکه اگر تهمت در مورد کسی و یا حتی حرف درست در مورد عمل بد کسی را میشنوی …اصلا اون ادم رو زود قضاوت نکن… چون معلوم نیست که اون ادم در چه شرایطی اون کار را کرده و اگر تو هم تو اون شرایط بودی، اون کار را میکردی یا نه …. حالا با رها کردن اون صحبت ها، خودت هم رها و آسوده می شوی ، در اغوش خدا جون….
چی بهتر از آغوش خدا
چند نکته مهم:
«« اینکه خودت که اصلا اهل تهمت، غیبت، قضاوت نباش و متهد باش به عدم این رفتارها
اینکه برای ارتباط های خودت، مرز و حد قرار بده و «« اصلا حاضر نشو با افرادی که این رفتارها را زیاد دارند، ارتباط داشته باشی ….
«« اگر هدف در زندگی ات داشته باشی، اصلا وقت این اعمال بد و یا گوش دادن به این رفتارهای بد را نداری ….
«« تجسس در زندگی دیگران که خیلی هم بد است، غیبت به همراه خود دارد و خود غیبت هم که در قران زشتی ان خیلی ذکر شده، کلا باید ازش دوری کرد ….
«« و خداوند آمرزنده و مهربان است …
«« اگر ما در مسیر درست زندگی باشیم، فارق از اعمال و رفتار دیگران، میتوانیم موفق باشیم…..»»
در پناه حق تعالی
شیما بانو
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم
نحوه برخورد با تهمت قسمت 2
به گذشته وروند تکاملی ام که نگاه میکنم بوضوح میبینم که از زمانی که آگاهانه با نوشتن فایلها وگوش کردن وعمل کردن به آنچه در لحظه دریافت کردم وبهش توجه دارم،چقدر آرامشم وانرژی ام بیشتر شده وچقدر از حاشیه هایی که دوستان بعنوان دورهمی ممکنه با صحبت هاشون باورهای محدودکننده ام رو تشدید کنند،خیلی راحتتر از قبل فاصله میگیرم وبا سکوتم مشغول نوشتن با گوش کردن فایل مربوطه هستم وروند رشد شخصیتم رو با پذیرش بهتر از قبل مشاهده میکنم وشکر گزار هستم
وقتی معجزات ارتباطی وهدیه ها وکاهش هزینه ها وکاهش گلایه ها رو با تمرکزم روی نعمتهای روزانه ام بهتر از قبل میبینم،سلامتی وانرژی وتمرکز بالاتری با دور شدن از حاشیه ها رو تجربه میکنم
تجربه سیکل معیوبی که چند سال قبل خودم با توجه وتمرکز روش خلقش کرده بودم ،با گوش کردن مداوم فایلها ونوشتن وسکوت آگاهانه ام به تدریج به سمت زیبایی های بیشتر در زندگی ام هدایت شدم ومتعهدانه ادامه میدم
اینکه در آیه 12 سوره نور،خداوند میگه:چرا هنگامی که آن تهمت راشنیدند، مردان وزنان مؤمن نسبت به خودشان گمان نیک نبردند ونگفتند که این تهمتی آشکار هست
من رو به فکر فرو برد،،،که چقدر خودم با تمرکزم روی اون چالش انرژی ام رو هدر دادم ومتوجه کانون توجه ام نبودم،،،وواقعا این اصل قانون هست ،که زمانی که متعهدانه ذهنم رو بهتر از قبل کنترل کردم،براحتی شرایط تغییر کرد وانرژی من برای حرکت کردن به سمت اهدافم دو چندان شد وخیلی از افراد به راحتی از زندگی ام حذف شدند،،وشکر گزار خداوند وحضور استاد عزیز هستم که با درک بهتر قرآن، چقدر رضایتم از زندگی ومسیری که رو به جلو با شناخت بیشتر خودم ادامه میدم،بیشتر وبهتر از قبل شده
اینکه نذاریم تحت تاثیر قرار بگیریم،نذاریم شخصیتمون متزلزل بشه،وبه خودمون شک نکنیم که نکنه ایرادی داریم،،،با تمرکزمون رو کنترل ذهنمون در هر لحظه وپذیرش اتفاقات وشرایط توسط خودمون،کمک میکنه کانون توجهمون رو روی نعمتها وخلق آرامش بیشتر با دیدن مسیر رو به جلو بهتر از قبل باشه و روی اهدافمون متمرکز باشیم
توجه وتمرکز روی آیه 15 سوره نور
در خصوص اشاعه تهمتی که علم به اون نداریم وفکر میکنیم کار کوچکی هست،در حالیکه نزد خداوند بزرگه،،،،،همون غیبتهایی که در جمع های دوستانه میشه،،که قبلا علی رغم اینکه خودم غیبتی نمیکردم،ولی ممکن بود در شرایطی بشنوم واحساس نارضایتی ونجواهای ذهنی بدنبال اون انرژی زیادی ازم میگرفت،که خدا رو شکر الان راحت تر از قبل صحبت رو عوض میکنم واگر ادامه پیدا کنه براحتی جلسه رو ترک میکنم وخیلی پیامدهای مثبتی بدنبال اون دریافت کردم وبهتر به کارهای روزانه ام رسیدم
توجه به این نکته که حتی اگر خبر منفی در مورد فردی شنیدیم،،قبل از قضاوت کردن حتی در ذهنمون،از خودمون بپرسیم آیا ما خودمون تا حالا اشتباهی نکردیم که این فرد رو قضاوت میکنیم، ،،خیلی بهمون کمک میکنه با پذیرش افراد از حاشیه ها دور باشیم،،،وبپذیریم همه ما هر لحظه داریم تغییر میکنیم ورشد میکنیم وخودمون رو تجربه میکنیم، ،پس بهتر بجای تمرکز روی بقیه روی خودمون ورفتار وگفتاری که در لحظه داریم آگاهانه توجه کنیم ودنبال راهکارهای بهتری برای آرامش خودمون وتجربه خواسته هامون باشیم
آگاهانه حواسمون باشه در مورد چی صحبت میکنیم وکانون توجهمون روی چی هست که داریم تجربه اش میکنیم واحساس نارضایتی داریم ویا بالعکس احساس خوب نسبت به اون داریم
آیه 12 سوره حجرات
بهمون یادآوری میکنه که از گمان وظن نسبت به بقیه پرهیز کنیم که بخشی از اون گناهه، ،،چون ما علمی به اون ظن وگمان نداریم
ظن وگمان باعث نجوای ذهنی وتجسس تو زندگی بقیه وبدنبال اون غیبت کردن میشه،،،وچون ذهن نمیتونه بیکار باشه،،پس بهتره با تمرکز کردن روی خودمون واهدافی که داریم ،فرصتی به ذهن برای گسترش نجواها وهدر دادن انرژی مون ندیم، وبا یادآوری نتایج واتفاقات زیبایی که آگاهانه طی روز خلقش میکنیم، ،تمرکزمون روی خودمون وسیر پیشرفت مون باشه
یادآوری اینکه وقتی کسی در مورد دیگران میخاد خبری بهمون بده،،مصمم بهش بگیم که نمیخام بشنوم وبهتره وقتی طرف حضور داره بگی،،،با تمرین کردن هردفعه بهتر از قبل از هدر دادن وقتمون توسط بقیه وذهن خودمون،جلوگیری میکنیم وبا تغییر شخصیتمون تجربه های زیباتری هر روز بهتر از قبل تجربه میکنیم
وقتی آگاهانه از شنیدن خبرهای منفی در مورد افراد جلوگیری کنیم،،،ذهنیتمون وپیش فرضهای ذهنیمون در مورد اون افراد بد نمیشه وارتباطات بهتری با وجه خوب اون افراد برقرار میکنیم واز حاشیه ها دور میشیم ومسیرمون هموارتر به سمت آرامش بیشتر پیش میره
وقتی هر لحظه به خودمون یادآوری کنیم که در هر شرایطی الهاماتی که دریافت میکنیم متفاوت از قبل هست، بهتر مسیر تکاملی مون وتغییرات اطرافمون، چه افراد،چه موقعیت ها،چه اهدافی که دنبال میکنیم رو میپذیریم
وبرای حرکت نکردن واقدام نکردن،کمتر خودمون رو توجیه میکنیم وبه حاشیه ها توجهی نداریم
وروی اصل قانون وتغییر شخصیت خودمون توجه داریم
وقتی عملگرا هستیم،کمتر وقت خودمون وبقیه رو هدر میدیم وبرای این فرصتی که خداوند بهمون داده بیشتر ارزش قائل هستیم
سلامت وشادوسربلند باشید
به نام خدا
گام 15
سلام به استاد و خانم شایسته عزیزم و دوستان مهاجر به مدار بالاتر ، واقعاً درسته منم این تجربه رو داشتم که پیش من از یک خانمی غیبت شده بود که با مردهای زندار هم ارتباط برقرار میکنه و چون ذهنیت من نسبت به اون خانم منفی شده بود دقیقاً یه روز که ما و خواهرام و دامادامون نشسته بودیم این خانم توی جمع و مقابل من دقیقاً اومد کنار همسرم نشست و من حس بدی رو گرفتم ، خب این بخاطر نگرش منفی من نسبت به اون خانم بود که این رفتار ایشونو من برانگیخته کردم .
من هم مثل استاد آدمی هستم که کیفیت آدمهایی که باهاشون ارتباط دارم برام خیلی مهمتر از کمیت شونه و به همین دلیل زیاد دنبال این نیستم که دوستان زیادی داشته باشم دوست خیلی صمیمی ندارم ولی همیشه دلم برای بچه های این سایت تنگ میشه با اینکه تابحال ندیدمشون ولی هر روز و هر شب کامنت هاشونو میخونم و مطمئنم که یه روز از نزدیک همدیگه رو میبینیم .
من با دوره قانون سلامتی 18 کیلو وزن کم کردم و همهی فامیل و آشنایان پشت سر من و همسرم گفته بودن که این زن و شوهر معتاد شدن و چون ما به خودمون مطمئن بودیم و به خودمون شک نداشتیم پیگیرش نشدیم که بهشون اثبات کنیم که نه ما معتاد به مصرف مواد نشدیم .
من چند ماهه که شروع کردم که به طور جدی روی خودم کار کنم و واقعاً وقت کم میارم طوریکه وقت نمیکنم به مامانم و خواهرام زنگ بزنم و هر روز هم از خدا میخوام که به زمانم برکت بده تا بتونم بیشتر روی خودم کار کنم .
خیلی سپاسگزارم از استاد عزیزم که این دو تا فایل نحوه برخورد با تهمت رو برامون جدید ضبط کردند و باید بارها و بارها این دو تا فایل رو گوش کنم تا این باورها در من نهادینه بشه از دوره احساس لیاقت من تمام سعیمو میکردم که در جایی که غیبت و بدگویی و تهمت میشه نباشم و اگر هم پیش می اومد که من میشنیدم واقعاً حالم بد میشد به طرف نمیگفتم ولی سعی میکردم که اونجا رو ترک کنم ولی از این به بعد یک تعهد جدی و صد در صد به خودم میدم که حتی در جمع خواهرام و مامانم و خانواده ی همسرم به هیچ عنوان در غیبت و بدگویی افراد نباشم که یا بهشون تذکر میدم یا هم که محل رو ترک میکنم .
خدایا کمکم کن تا در این مسیر زیبا ثابت قدم باشم و ادامه بدم تا بهترین نتایج رو بگیرم .
بنام خداوندی که هرلحظه هدایتم میکنه و قانون رو بهم یادآوری میکنه
سپاس گزارم از استاد عزیز که این آگاهی های ناب رو با ما در اشتراک میزارید
وقتی لبتاپ رو باز کردم که فایل گام 15 ام رو بیینم همونجا گفتم خدایا هزاران بار شکرت که من لایق و آماده دریافت این آگاهی ها هستم
خدایا شکرت بابت گوش سالم و توانمندی که بهم بخشیدی که این صحبت ها و آگاهی هارو بشنوم و یاد بگیرم که زندگی ای پر از آرامش رو با وجود تو داشته باشم
هزاران هزار بار شکرت
بابت همین نتی که هست، گوشی و لبتابی که هست
صندلی ای که هست که بشینم و آماده بشم برای دریافت این آگاهی ها
اتاقی که هست
آرامش و سکوتی که هست تو خونه و چند برابر در اتاقم که با آرامش تمام بیینم و رها باشم
استاد حرف عالی زدید که رها باشید به خواستتون نچسبید، زندگی کنید ،وقتی تو مدار خواستتون قدم برمیدارید بهش میرسید
از زندگی لذت ببرید
جاری باشید
خدارو شکر که باز من رو امتحان کرد و قانون رو بهم یادآوری کرد
نمیدونم این رو تو کامنتای قبلیم گفتم یا نه ،
من ایمان صد در صد دارم وقتی آگاهیای رو از فایل های استاد دریافت میکنم میدونم و بهم ثابت شده که خداوند من رو مطابق با همون آگاهی ها امتحانم میکنه تا ببینه چند مرده حَلاجم
و خدارو شکر از قسمتی از امتحانات سربلند اومدم بیرون و جاهایی هم نه( اگر هم خوب نتونستم به آگاهی ها عمل کنم خدارو شکر خداوند من رو هدایت کرده و یادآوری کرده قانون رو در همون لحظات)
خلاصه دیروز قسمت اول نحوه برخورد با تهمت رو دیدم
و بسیار لذت بردم
اما من دیدم رو فقط تو محدوده خودم نگه داشته بودم
و میگفتم که اوکی اگر چنین اتفاقای برام یک روزی پیش اومد اینطور رفتار کن و اعجاز کن و تمرکز نزار روشون و واکنش نده
چون اگه واکنش بدی یعنی تو این پیغام رو فرستادی که اونا تونستن درست ببرن تو مغزت
و من اصلا به این فکر نکردم که این قضیه نسبت به من هم هست که نباید کار ناشایسته بکنم
و حس میکنم اینکه سرمون تو زندگی دیگران نباشه، غیبت نکنم، به تهمت ها ادامه ندیم و زنجیره رو قطع کنیم و تهمت نزنیم
برای من اینجوری واضح شد که مثل قانون ما رو زندگی کسی تاثیر نداریم و دیگران هم در زندگی ما هستش
توی هر جفت این قانون ها این یادآوری میشه که هر کسی زندگی خودش، انتخاب خودش و … داره
و اگر صحبت ناپسندی شنیدیم، مثل همین غیبت ، تهمت، چیزهایی رو شنیدیم که باعقاید ما با انتخاب ما سازگار نیست فقط اعجاز کنیم و بی توجه باشیم و وقتی توجه نکنیم رقته رفته از اون مدار نادرست خارج میشیم
به قول استاد: آقا جان تو وقتی هدف داری و برنامه ریختی براش اصلا وقت نداری به این چرت و پرتا توجه کنی
تو فضای مجازی بگردی ببینی کی چیکار کرد
کی چی گفت؟ و …
و بخوای تهمت هارو که درصد بالاییشون دروغه رو ادامه بدی و گناهکار به حساب بیای
خلاصه من چند وقتی هست که کنترل میکنم ذهنم رو دهانم رو وقتی کسی صحبتی، عقیده ای و … که از دید من نیست و من بخوام بیام بگم که نه اینجوری، نه عباسمنش اینجوری میگه ، نه فلان
بسیار بسیار تلاش کردم جلو دهنمو بگیرم و بگم تو ذهنم، نه اون انتخابی داره ، اگه تو خوشت نمیاد اعجاز کن
حتی نسبت به نزدیکانم
بسیار دارم رو این قضیه رو خودم کار میکنم و جاهایی هم بوده که وا دادم
اما خداروشکر خواهرم بسیار بهتر از من عمل کرده
و خدارو همیشه شاکرم که خواهری دارم که خیلی خوب در قسمتی عالی رو خودش کار کرده و بهم خداوند از طریق ایشون قانون رو و نتایج رو یادآوری میکنه
خدایا من عاشفتم
خلاصه امروز دانشگاه بودم یکی از دوستام نیومده بود و اینا
با اون یکی دوستم پشت تلفن داشتیم باهاش صحبت میکردیم و گویا این دوستم یه خواستگاری داره و اصرار دارن که این دو نفر باهم آشنا بشن و یک روز هم سر قرار آشنایی رفته بودن
خلاصه قضیه رو باز نمیکنم،
خلاصه بدون اینکه من شناختی از اون آقا داشته باشم و طبق شنیده هام شروع کردم به چیزهایی گفتن به دوستم که نه چرا میخوای ازدواج کنی و فلان و اینا
نه به زندگیت بچسب
شدم کاسه داغ تر از آش
و اینکه هم اون آقا رو بدون اینکه شناختی داشته باشم قضاوت کردم
و خداوند رحیم رو هزاران بار شکر کزدم که من رو در زمان درست به این فایل هدایت کرد تا بهم یادآوری کنه که قانون رو به درستی یادنگرفتم و یه دونه زد رو شونم تا از خواب غفلت بیدار بشم که
توهم میتونی یک فرد رو قضاوت کنی و …
پس حواستو جمع کن
هرکسی زندگی خودشو داره
انتخاب خودشو داره
ما اشرف مخلوقاتیم قدرت انتخاب داریم
زندگی هیچکس به من ربطی نداره و زندگی من هم به هیچکس
خدارو هزاران هزار بار شاکرم که من رو با زدن به شونم بیدارم میکنه و روشنم میکنه و از خواب بیدارم میکنه
نمیزاره موقعی بیدار بشم که کلی چک و لقد ها خوردهامو یه استخر آب یخ ریخته روم و بعد بیدارشدم
خدایا ازت میخوام هر لحظه من رو هدایت کنی و بهم قانون رو یادآوری کنی
خدایا میخوام که انقدر ظرفم بزرگ تر بشه که خیلی خیلی واضح تر صداتو بشنوم و چک و لقد هارو نخورم و فقط با یه زدن رو شونم برگردم تو مسیر
هزاران هزاریار شکرت من عاشقتم
سپاس گزارم از شما استاد عزیز بایت این دو جلسه عالی بخصوص بخش قرآنیش که بسیار لذت میبرم و وقتی با قرآن قانون رو میگید حالم خیلی خیلی بهتر از قبل میشم
و سپاس گزارم از مریم جون بابت اینکه انقدر عالی خداوند هدایتشون کرد و هر قسمت رو به درستی آپلود کردند و این آگاهی هارو در اختیار ما گذاشتند و یادآوری کردن که برای هم مدار بودن با مدار خداوند باید متداوم روی خودمون کار کنیم
عاشقتونم
در پناه الله یکتا باشید
به نام خداوند هدایتگرمون
سلام استاد عزیزم
استاد واقعا جنس فایل های جدیدتون متفاوته به قول سعیده جان که تو کامنتشون گفتن استاد واقعا مشخصه تو یک مدار دیگه داری سیر میکنی از اگاهی های سنگینی که توی فایل های جدیدت هست مشخصه هنوز اونقدری تکاملمو طی نکردم که بفهمم واقعا نکته نکته این حرف هارو
یک چیز جالبی که تو فایل های جدید هست من دقت کردم موضوع فایل یک چیز دیگس و وقتی استاد شروع میکنه به صحبت کردن راجب اون بحث کلی نکته راجب موضوعات دیگه مطرح میشه از طولانی بودن فایل های جدید هم مشخصه مثلا نمونش این فایل راجب تهمت هستش اما استاد خیلی شیک از تهمت به چه موضوعی رسوندیش بخدا کفم برید
از قدیم گفتن تهمت نزنید دروغ نگید پشت کسی حرف نزنید غیبت نکنید شاید اون اوایل بخاطر ترس از دین و خدا که اون دنیا تو جهنم نسوزیم این کارو نمیکردم اما بعد که فهمیدم مفاهیم جهنم اینا چرته و خدای واقعی اصلا اون خدایی نیست که از بچگی کردن تو مغزمون دیگه این مفاهیمم جدی نمیگرفتم البته درونن میدونستم کار درستی نیست ولی خب طبق عادت جامعه فامیل دوست اشنا دوره هم جمع شدنی شروع میکردیم صحبت راجب بقیه کی چی کرد کی چی نکرد واقعا به گذشته که نگاه میکنم 80 درصد بحثامون تو دوستامون خانوادمون همش صحبت راجب بقیه بوده شاید 20 درصدش راجب موفقیت پول دراوردن و رشد بوده
حالا من میدونم این کار بده تهمت غیبت اما چرا انجامش میدم عادت اما استاد امروز خیلی قشنگ با دلیل توضیح دادد
بابا جان وقتی میشینی راجب نکات منفی یک ادم صحبت میکنی اون ویژگی شو بیشتر بیشتر دریافت میکنی
وقتی ذهنیتت منفی میشه راجب یک شخص معلومه رفتار مناسبی ام ازش نمیبنی چون ناخوداگاه دیدت منفیه
در واقع برمیگردیم به اون بحث که ادم فقط خودش که به خودش ستم میکنه کسی توی زندگیش تاثیری نداره
قضاوت نکردن اینم از بچگی بارها شنیدیم ادم هارو قضاوت نکنید ما جای اونا نیستیم ولی وقتی استاد انقدر قشنگ با دلیل توضیح میده ادم بعدااز شنیدنش مصمم میشه برای اجراش قبلا که میگفتن قضاوت نکنید بازم این کارو میکردیم چون فک نمیکردیم تاثیر خاصی داشته باشه
یادمه همیشه مامانم میگفت ببین فلانی چ سیاست داره تو روی ادم ها خوبه میگه میخنده پشتشون حرف میزنه ولی من هیچ وقت دوست نداشتم اونطوری باشم خب چ دلیلی داره با یکی حال نمیکنم قطع ارتباط میکنم ولی بهمون یاد داده بودن حتی اگه حال نکردی تو روش خوب باش بزار ادم ها دوست داشته باشند ای دل غافل که همه اینا چرت پرت فرکانس هاست داره کارو پیش میبره نیاز نیست بری چاپلوسی کنی که ادم ها دوست داشته باشند کاری که همیشه ازش متنفر بودم ترجیح میدادم ادما ازم بدشون بیاد ولی چاپلوسی نکنم نیازی به این قضیه نیست تو ذهنت نکات مثبت ادم هارو مرور کن با بقیه راجب نکات مثبتشون حرف بزن اون ادم خود به خود بهترین رفتارو نشون تو میده چی از این قشنگ تر اسون تر
پس وقتی میشینم غیبت میکنم تهمت میزنم دارم به خودم اسیب میزنم
نمیدونم ما چرا عادت نداریم چرا کسی یادمون نداد بشینیم راجب نکات مثبت ادم ها حرف بزنیم
الان این یک اگاهی جدید که دریافت کردم اما ی شبه شخصیت من عوض نمیشه که باید انقدر تکرارش کنم تمرینش کنم که نهادینه شه
تجسس تو زندگی کسی نکنم بمن چه که کی کجاست و چی میکنه و حتی سلبریتی ها نمیدونم چرا همیشه از بچگی علاقه داشتم تجسس کنم زندگی این بازیگرا و خواننده های هالیودی و بعد ساعت ها تعریف میکردم واسه بقیه فلان ادم معروف امروز خیانتت کرد ال شد بل شد واقعا نمیدونم چه لذتی برام داشت
راجب کسی حرف نزنم ببین واقعا انگار دست خودمون نیست رفته تو وجوده همممون تا میرم پیش یکی از دوستام شروع میکنیم به حرف زدن راجب دوستای مشترکمون
نباید دگ حرف بزنم اگرم زدم فقط نکات مثبتشون و موفقیت هاشون بگم اونم تحسینشون کنم نه حسادت
این تغییرات باید شروع کنم نهادیینه کنم قطعا یک شبه نمیشه
نکته دگ که استاد گفت و تو کامنت چندتا از بچه هام خوندم نداشتن دوست صمیمی و یا اصلا نیازی به داشتن دوست زیاد نیست
منم حس میکنم واقعا هیچ وقت دوست صمیمی نداشتم
تو هر دوره از زندگیم بودن ادمایی که از وجودشون لذت بردم و خوش گذشته ولی یک دوست صمیمی ثابت تو تمام ادوار زندگیم نداشتم فکر میکردم این یک ضعفه ولی امروز فهمیدم نه واقعا نیازی نیست وقتی ادم داعم درحال تغییر و رشده و فرکانس هاش عوض میشه نبایدم یک ادم ثابت از گذشته همراهش باشه
استاد ممنونتم بخاطر اگاهی های این فایل
خدایا شکرت
تهمت2
چقدر این فایل کامل بود چقدر درس داشت برام
الان که شنیدم گفتید با چهار شاهد حرفی قبول کنید فهمیدم چقدر ساده بودم چقدر روابطم الکی خراب کزدم با حرفای کساییکه دروغگو و دو رو بودن و بعد هم دیگه نشد درستش کنم
واقعا بزرگترین اشتباه میتونه همین باشه شنیدن حرفای منفی بدون مستند و ثابت کردن
شخص میگه یکی گفته نمیگه کی
پس این حرف رد شده
شخص میگه من رودر رو نمیکنم یعنی دروغه
شخص میخواد خودش خوب کنه یا دشمنی بندازه حرفی بی پایه میزنه
اره من فهمیدم چقدر ساده بودم و اگه برگردم دیگه این اشتباه نمیکنم
و الان دقیقا با شنیدن صحبتهای شما خیلی عاقل شدم
اره منم به حرفها دامن میزدم منم بد جنسی های خودمو داشتم الان مچ خودمو گرفتم
وقتشه که واقعا این رفتار اشتباه اصلاح کنم
غیبت و تهمت زدن اخرش نتیجه خوبی نداره و وقتی ادمها دارن از بقیه بد میگن در واقع دارن کلی باور منفی بهت میدن
اره استاد کسیکه حرفی میزنه نه تنها خودش خوبه نمیشه بلکه بمرور دوستای خوبشم از دست میره چون قابل اعتماد نیست
چقدر ایات بی نظیر بوذ
استاد واقعا عالی بود چقدر منو عاقل کرد مرسی
بنام خداوند هدایتگرم
سلام استاد جانم
سلام مریم جانم
سلام دوستای عزیزم
قدم15 مهاجرت به مدار بالاتر
استاد این بحث دقیقا یکی از پاشنه آشیلای منه
اینکه نمیتونم موقع غیبت حرفو عوض کنم
استاد من کلا دوست صمیمی ندارم نمیدونم این خوبه یا بده ولی الان تو این برهه از زندگیم با تنها کسایی که رفت و آمد دارم خانوادم هستن
و من باید خیلی این فایلو گوش کنم که در مورد غیبت کردن بتونم محکم بگم من نیستم و ترک کنم اون مکانو
من اول باید خودم به این درک برسم که ورودیهامون چقدددر مهمه و نباید هر چیزی رو اجازه بدیم که بیاد تو ذهنمون بعد میتونیم دیگه کم کم از اینطور جمعا فاصله بگیریم البته من خودم در این مورد کم تلاش نکردم متاسفانه خانواده و فامیل اصلا این غیبت نقل مجالسشون شده و تا یه دورهمی میشه شروع میکنن به غیبت در مورد کسی که حضور نداره من خودم واقعا چندشم میشه از همچین بحثایی از اینکه بشینیم عین آدمای بی هدف و خاله زنک ایراد دیگرانو بگیریم
دقیقا استاد این حرفتونو من با همه وجودم میپذیرم و بارها این تو ذهن خودم میاد موقعی که دارن بد کسی رو میگن فک میکنم میگم واقعا من اگه جای اون بودم اینطوری رفتار نمیکردم؟
چقد خوب میشه اگه ما همیشه مراقب باشیم هر وقت میخواستیم ایراد کسی رو بگیریم بگیم مگه خودم بی ایرادم؟ من پاکم؟ من خیلی اشتباهات دارم که این شخص اون اشتباهو نکرده….
من هیچوقت کامل نیستم در این مورد خودم خیلی میلغزم و باااااید روی خودم خیلی کار کنم
بخاطر این کلا خیلی کم خونه فامیل میریم و سعی میکنیم ارتباطمونو کم کنیم اما دیگه خانوادم که هستن و حرفای منفی و غیبت کردن بقیه هم هست من خودم باید تغییر کنم من هستم که اگر میخوام زندگیم تغییر کنه افکار و باورهامو باید تغییر بدم و باید بها بپردازم و بهای این موردم اینه که من باید بتونم نه بگم بتونم بگم من نیستم
استاد این مورد بازم برمیگرده به حرف مردم میگم حالا من بگم نیستم از کجا معلوم که دفعه بعد من پیش اینا غیبت نکنم و اینکه چه فکری در موردم میکنن و نجواهای ذهن
استاد نمیدونم شاید بعضی مسائل واسه بعضیا حل کردنش راحت تر باشه واسه بعضیا سخت تر
بعضیا شاید دوروبرشون اصلا آدمایی نباشه که اهل غیبت باشن ولی بعضیا بیشتر هست و باید بیشتر تلاش کنن که رها بشن و برای همیشه باید این مورد حل بشه ما باید از ریشه حلش کنیم و این ریشه بنظر من بازم برمیگرده اول به حرف مردم دوم احساس تنها شدن و ترد شدن و سوم اینکه به خودمون اعتماد نداریم که محکم بگیم غیبت نه
یعنی ما میگیم ممکنه دفه بعدی من غیبت کنم پیش همینی که الان بهش میگم غیبت نه
و به همین خاطر اول کار نگیم غیبت نه بهتره
نظر من اینه البته….
اول کار ،خودمون صحبت نکنیم خودمون یجوری اونجا رو ترک کنیم و به جهان نشون بدیم همچین جمعهایی رو نمیخوایم اینجوری شاید انرژیمونم واسه توضیح دادن به بقیه کمتر هدر بره
نمیدونم استاد البته که من خودم کاملا میپذیرم در این مورد مدارم خیلی پایینه و خیلی راه دارم ولی دوس داشتم یه رد پا بزارم که یادم باشه این مورد خیلی مهمه و حتما باید جدی بگیرمش و من باید به جهان این فرکانسو بدم که من همچین جمعهایی رو نمیخوام و تنها راهش در این اسکیلی که من هستم و الهامی که الان دریافت کردم سکوت کردن و خودتو مشغول کاری کردن و بحثو عوض کردنه چون من هنوز استاد به اون قدرتی که شما دارین و مداری که شما هستین نرسیدم که راحت بگم نه بنظرم حتما باید روی عزت نفسم کار کنم این از ضعف عزت نفس منه
و البته البته من باید یادآوری کنم به خودم که بازم کمالگرایی سراغم نیاد که مهسا هیچ انسانی کامل نیست توهم ضعف هایی داری و نقاط قوتی هم داری باید بتونی با کار کردن روی این نقاط ضعفت اعتماد بنفستو بالا ببری پس نیاز به تمرین داری
خدایا به امید تو من از فردا دوباره این تمرینو شروع میکنم و ناامید نمیشم ایمان دارم خداوند هدایتم میکنه
به نام خداوند هدایتگر
سلام به اساتید عزیزم
سلام به دوستان گرامی
در مورد غیبت کردن: متأسفانه بعضی از خانمها تا دور هم جمع میشن، شروع به غیبت کردن، از بقیه میکنند و به قول استاد یه کرمی داره که هی دوست داری تا خود صبح ادامه بدی. که البته منم در گذشته، متأسفانه جزو اونها بودم.
مادر بزرگ عزیزم هر وقت دور هم جمع میشدیم و غیبت میکردیم، کلی بهمون حرف میزد و میگفت بلند شین. بسه دیگه. قیامت خودتون رو نسوزونید.
حتی بارها گفتم با وجود اینکه همسرم توی این مسیر همراه من نیست، هر وقت خواستم از خونواده خودم یا خودش چیزی بگم خدا شاهده نزاشته حرفی بزنم. همیشه میگه خانم سرت به کار خودت باشه و به زندگی خودت برس. به ما ربطی نداره دیگران چی میگن و چی کار میکنند.
شکر خدا الان که با قانون آشنا شدم، نسبت به قبل خیلللللللی بهتر شدم.
و هر وقت ورودیهای خودم رو به شدت کنترل میکنم تا مدتها کسی پیشم چیزی نمیگه.
چند سال پیش، جاریم هر جا که میرفت پشت سر من و همسرم کلی حرف میزد. جالبه که همه به گوشمون میرسوندن. اما ما خیلی عادی بودیم و هیچ واکنشی نشون ندادیم ولی در عوض آروم آروم رابطمون رو باهاشون قطع کردیم.
الان چنان آرامشی داریم که حد و حساب نداره
به قول استاد، چه بسا این بد گویی به نفع ما تموم بشه.
اتفاقا واسه ما خیر شد و همه اون رو با خصوصیات ذاتیش میشناسن، چون هر چند وقت یکبار به یه نفر گیر میده و کلی داستان واسش درست میکنه و خلاصه یه آشوبی به پا میکنه، با مادر شوهر ، خواهر شوهر ، جاری های دیگه و اقوام، همیشه داستان داره.
حالا منی که به صورت نا خودآگاه اعراض کردم توی فامیل و خونواده شوهر چه جایگاه و احترامی دارم، و جاریم چه جایگاهی داره؟ با 80 درصد فامیل مشکل داره و جر و بحث میکنه و ارتباطی با کسی نداره.
واقعا درسته به هر چیزی توجه کنیم، اون رو به زندگی خودمون دعوت کردیم.
به قول استاد گرامی ما وقتی هدف داشته باشیم، و برای رسیدن به اون تلاش میکنیم دیگه وقتی واسه فرعیات نداریم وقت واسه چرت و پرت گفتن نداریم.
من همیشه وقت کم میارم روی باورهام کار کنم. دیگه وقتی واسه چرندیات ندارم.
ممنون استاد گرامی که همیشه مسیر درست و راه حق رو به ما یادآوری میکنید، چون انسان فراموش کاره و خیلی زود فراموش میکنه.
در پناه الله مثل همیشه بدرخشید