نحوه به حقیقت رساندنِ خواسته‌ها | قسمت 2 - صفحه 1

سلام بر همه ی عزیزانم

سلام بر سید عزیز ؛ رئیس بزرگترین شراب خانه زندگی ومستی . سید جان اتش زدی به خرمن پروانه . وآن پروانه سوخت وآه نیامد

24 ساعت حالم عالیست . احساس الهی دارم از این بالاتر ؟

راستی سید جان ؛ روی پیراهنت از مادر یاد کردی .وبه سلامتی به مکه رفت . اتاری را ازش گرفتی ؟؟؟/

به قول خودت خدا را صد هزار بار سپاسگزارم که اینجا هستم .بگذار سخن آخر را بگویم : غیر از این خانواده وسخنان این خانواده هیچ جای دیگر نیستم خدا را هزاران بار سپاسگزارم که بنده ی کوچکش مثل مرا فراکوش نکرد وهر لحظه به هزاران طریق در حال هدایت من به مسیرهای ؛ فقط زیبایی وقشنگی ونعمت است . تو چقدر خوبی خدا جونم . ممنونم که در گوشم ؛ آرام آرام خواندی که رحیم جان : تو پیش من مقدس هستی از عباسمنش هم مقدس تر .

معبود من حال که من فهمیدم تو همیشه با من هستی از تو درخواست دارم که زیباترین آگاهیها ؛ زیباترین باورها ؛ زیباترین نعمت را فقط وفقط از تویگانه میخواهم

اره سید عزیز زیبا گفتی که “من اینجا چیزی را به شما آموزش نمیدهم من فقط به یاد شما می آورم ” دو سال پیش بود که گفتم خدایا تو به من بگو که ؛ این بنده ات چه میگوید ” …….. من فقط دارم به یاد شما می آورم ” یعنی چه ؟ پس چرا این همه دارد میگوید سخن میگوید . میدانی خدا چی گفت ؟ بروآیه31 سوره بقره (ما به آدم همه زیباییها وکل آنها را آموختیم …..) بعدآرام آرام پیشرفت کردم .همش در این فکر بودم که این حرف یعنی چه ؟

بعد دیدم که این سخن مصداق قرآنی دارد .یعنی در آن روزی که خدای عزیزمان ما را خلق کرد الکی به آفرینش ما نمره 20 نداد یعنی وقتی خدای عزیز مرا خلق کرد تمام آگاهیها وتمام آنچه باید بدانیم در درون من قرار داد وباید کسی باشد نبی ای ؛ رسولی ؛ هر کسی ؛ که این زیباییها به به من وشما یاد آوری کند که من کی هستم که به من وشما بگوید : من ملک بودم وفردوس برین جایم بود — آدم مرا اینجا آورد

دوباره هدایت شدم به لسان الغیب که میکوید : گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم

گفت آن روز که این گنبد مینا می‌کرد

یعنی اون خدا تمام امکانات را به ما در روز خلقتمان داده است واین ماییم که باید با تکرار ویاد آوردن دریابیم که چقدر قدرتمند هستیم یا علی ع میگوید : آیا میپنداری که جسمی صغیر هستی دنیایی در درون تو نهفته است تو جهانی هستی که باید آرام آرام زیباییهای خودت را ورق بزنی وپیدا کنی

حال که میکی من کامنتهای شما را میخوانم خواستم از خدای خودم میلیاردها بار تشکر کنم که مرا به اینجا هدایت کرد وخواستم بگویم که سید عزیز ؛ چنان مستم کردی وچنان خوشم من وچنان خدایم را در قلبم پیدا کردم که مگر از این مستی غروب قیامت که ؛ تمام کارها انجام شده بهوش آیم

چون شینم اوفتاد بودم پیش آفتاب —— مهرم به جان رسید وبه عیوق بر شدم

از در درآمدی واز خود به در شدم ——- گویی کز این جهان به جهان دکر شدم

مممممممممممممممممنننننننننن باقوانین خدایم هماهنگ هستم خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااا شکرت در آآاااااااااغوش توام حال میفهمم که گفتی : من عاشق بنده هایم هستم من هم عاشق این خدا هستم ( یاد شعر قیصر امین پور ره افتادم ) فهمیدم که هر لحظه با منی خوشم خدای خوبیها یا حق

سلام بر موج وآرامش دریا . زندگیت پر پر ولبریز لبریز از نور وهدایت خدا

خیلی داری کار میکنی موفق ودر نور خدای خشگل باشی باریکلا فرشته

سلام حسن جان سلام ما را هم به فلکه برق برسانید . اونجا دست کمی از جای پای خدا دارد . اونجا بود که همگی ما ریشه های خوب زندگی کردن را شروع کردیم

آفرین محمد آفرین زنده باد محمد با کامنتت خیلیییییییییییییییییییی جون گرفتم احسن قربونت خدا که این سید را تو خلق کردی که آتش نیستی در وجودم زد ووقتی خودم را کنار زدم خدایم پیدا شد

سلام بر برادرعزیزم ادیبی بزرگ و برادر جان من با نوشتهایت خیلی حال کردم واشک خدای عزیزم در چشمانم جاری شد بیشتر ما شرح این شعر استاد سخن سعدی است که در زیر آمده است اصلا فکر میکنم که چرا حافظ وسعدی ومولانا وعطار و……. در بین ما هستند غیر از این چیزی نمی بینم که آنها به خدا وصل شدند وکسی که خدا با اوباشد همیشه زنده است

شجریان بزرک اینو خونده گوشش کن حال کن . برادر نمیتونم ادامه بدم اشک امانم نمیدهد ….. سید چه کردی . خدا رادیدم امروز سید اشک امانم نمیدهد سید

سید انشا ء الله وقتی دختر داشتی خدا را بیشتر حس میکنی