نحوه به حقیقت رساندنِ خواستهها | قسمت 2 - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-71.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-11-30 08:00:492024-07-17 16:38:51نحوه به حقیقت رساندنِ خواستهها | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به خانواده بزرگ خودم عباسمنش
استاد جان فایلهای توحیدی تون بی نظیره و یه جوره دیگه روی من تاثیر میذاره .کلا آدمو دیوونه میکنه انگار خداهم کنار ما داره این فایلهارو گوش میده.نزدیکتر احساس میشه.
واقعا از زمان بدو تولد آنچه که دیدیم در ما شکل گرفته زمانی که گوشی های لمسی وارد ایران شد با تقاضای زیادی روبرو شد همینطور تلویزیون های خانگی همینطور lcd و غیره هر چیزی به چشم دیدیم خواستیم وارد مدارش شدیم و بعد وارد زندگیمون شد.
زندگی شما و زیبایی های که به ما نشون میدین روابط زیباتون زندگی آسون شما و لذت بردن از زیبایی جزیی از درسهای ماست ببینیم و باور کنیم و وارد زندگیمون کنیم.
چرا که نه این همه زیبایی چرا لذت نبریم این همه تنوعو راحتی و رفاه چرا استفاده نکنیم چرا از دنبا لذت نبریم ؟
ماهم میخوایم ما هم مثل هر انسان دیگه حق خوشبخت شدن و ثروتمند شدن رو داریم و از این جنس زیبایی ها وارد زندگیمون میکنیم.
خداروسپاسگذارم که این بار نشانه ی من فایل بود و به اینجا هدایت شدم
براتون آروزی سلامتی و موفقیت روزافزون دارم
موید باشید
سلام استاد عزیز
استادم گل؛ من هم هر روز بعد از تمرینات که باید انجام بدهم اول سایت را باز می کنم و بعد کارهایم را شروع می کنم یعنی این عشق شما به ما دوطرفه است
روی ورودیهایمان کنترل کنیم و نگذاریم که هر چه می خواهد همان بشود جهان را میتوانیم به تسخیر خود در آوریم.
محدود فکر نکنیم دنیا فقط همانی نیست که ما می بینیم خیلی بزرگتر است و خیلی عالی است و کلی چیزایی دیگری دارد که ما رشد می دهد و باعث پیشرفت ما میشود
باورهایمان را درست کنیم و در این صورت همه چیز شدنی است
تو هر چیزی بخواهی هست و جهان نامحدود است این فکر ماست که محدود فکر می کند که باید درستش کنیم
هه شرایط عوض می شد وقتی که باورهایت را درست کنی شرایط طبق باورهای تو میشود.
خواسته + باورهای هم جهت با خواسته = غوغا می شود و همه چیز عالی می شود
موفقیت ادامه دارد ….
سلام
فایل ۶۳
وقتی یه چیزی زو میبینم این خواسته در من شکل میگیره داشته باشمش..
اینجا کلی قایق و ویلا های گرون قیمت هست منم میخوام داشته باشمشون..
نیام حرفای بقیه رو بزنم که نمیشه.. ازت گذشته .. مال از ما بهترونه ووووو ….
بیام بگم اگر اینا رو دارم میبینم یک نشانه از طرف خداونده که میخواد من بهشون برسم..
ویلاهای لب ساحل..
ویلاهای لب رودخونه..
قایق تفریحی..
برج های زیبا..
ادم های خندون…
جت اسکی…
ماشینای لوکس..
وووو
اینا یه نشونه از طرف خداوندع که به من میگه رضا تو قراره اینا رو داشته باشی پس امیداور باش.
حالا چه موقع بهشون میرسم ؟؟
موقعی که باورهام یا ذهنیتم در برابر اون خواسته مقاومتی نداشته باشه.. یعنی ذهنم به جای اینکه همش به من بگه تو نمیتونی ..مال تو نیست.. مال بقیس..ووووووو ذهنم به من بگه اره تو میتونی .. بیا داشته باشیمش… اخ جوووون قراره قایق بخرم… اخ جونننن قراره برم میامی و تمپا وووو ذهنم به جای تخریب من … با من موافق و هماهنگ بشه و من رو تشویق و تحسین کنه و رسیدن به اون خواسته براش منطقی بشه…یعنی ذهنم از قلبم تبعیت کنه و باورهای قدرتمند کننده افسار ذهنم رو در دست بگیرن..
گوشم رو به حرفایی که میگن نمیتونی ووو ببندم و به قلبم گوش کنم که بهشون میرسم…
اره اره … باید از ابزار قویتر استفاده کنم…
فرض کن یه پیچ خیلی محکم رو داری میبنی و یکی میاد بهت میگه پسرررر با این ابزار تو میتونی پیچ رو باز کنیا !!!! ولی توی ذهنت اینه نه نمیشه !!! نه نه …. حتما میشه.. فقط ابزار مناسب میخواد..
چرا بقیه نمیتونن پیچ رو باز کنن ؟؟
چون ابزار مناسب ندارن … زورشون رو زدن بدون ابزار نشده… بعد رفتن به بقیه هم گفتن نمیشه و بقیه هم باور کردن و گول خوردن و قیدشو زدن…
ولی اگه ابزار داشته باشی راحت پیچ باز میشه…
درسته که با دست خالی نمیشه.. ولی با ابزار حتما میشه و راحته.. به خدا راحته !!!
عههههه پس اینی که هی بقیه میگن نمیشه و نکن و مال از ما بهترونه و وووو فلان ..چون ابزار ندارن اصلا.. اونا رو کاری بهشون نداشته باش… تویی که ابزار مناسب داری حتما میتونی !!!!
الان متوجه شدم چرا ادم ها تو فقر زندگی میکنن !!!
چون اصلا روی ذهنشون کار نمیکنن… و بعد رفتن این حرف ها رو نسل در نسل به بقیه انتقال دادن !!!
پس من با انتخاب ابزار مناسب حتما به خواسته هام میرسم…
یکم فکر کنی میبینی عهههه اره پسرررر چرا زودتر نگرفتم داستان رو ؟!!!؟؟
هیچ وقت با دست خالی نمیشه یه درخت قطوز رو قطع کرد ولی با اره مناسب مثلا اره برقی به راحتی به این خواسته یا ارزو یا هدف که قطع کردنه درخته میرسی !!!
اونایی که بهت گفتن این خواسته یا ارزو که قطع کزدنه درخته محاله و غیر ممکنه چون اره نداشتن !!! و تو باور کردی که نمیشه !!!
وااااای پسررررر تازه دوهزاریم افتاد !!!
بابا میشه به ارزوها رسید اگر از ابزار استفاده کنی…
مثاا قطع کزدن درخت رو بسط بذید به خواسته های دیگه ..
اونایی که سالیان سال های سال تو مغز ما کردن که نمیشه فلان خواسته رو داشت چون از ابزار استفاده نکردن !!!
تو اکر ابزار رو برداری و استفاده کنی به خواستت میرسی …
بهنامخدا
روز۶۳سفرنامهمن
اولخداراشاکرمبهخاطراینکهبهخواستهمنپاسخ
دادهواستادعباسمنشرادرزندگیمقرارداده،
دومبهخودمافتخارمیکنمکهبهزندگیسادهو
معمولیقانع
نشدمومیدونستمکهجامخیلیبالاترازاینهاست،
ورویخودممدتهاستکهدارمکارمیکنمونتیجهاش
رادرزندگیاممیبینم،کهمهمتریناونکنترلذهنم
دراکثراوقاتاست،
نمیخوامبگمکهصددرصدهامااکثراوقاتحالمخوبه،
منهمخیلیاوقاتبادیدنبعضیچیزهابههم
میریزم
اماخیلیخیلیزودترازگذشتهامدستذهنمرو
میخونموتوجهامراازاونموضوعبرمیدارم،
واینکهتوجهامبهزیباییهاخیلیبیشترشده،
سپاسگزارترشدهام،
ازاستادومریمجانعزیزمبهخاطرفایلعالیکهبرای
ماآمادهکردنوزیباییهارابهمانشاندادندبینهایت
تشکرمیکنم،وامیدوارمهمیشهبهترینهاراتجربهکنید.
خدایاشکرت
درودها
روز شصت و سوم سفرنامه
استاد من توی این فایل،با دیدنش، خداشاهده خواسته عکس گرفتن و دیدن همون برج گرد پشت سرت و لمس همون چمن ها درونم شکل گرفت،
شما آگاهانه دارید یه جاهایی فیلن برداری میکنید که ما ببینین و بخوایم،و این کار چقد خداپسندانه و زیباست،
توی قدم اول،اون فایل که از تراس خونتون فیلم برداری شد،میدونید چه عطشی برای اومدن به خارج کشور گرفتم،
یا همون ابزار های فراوانی که توی گاراژ و خونه م
پرادایس دارید،و چون من کارم با ابزار زیاده و عاشقانه ابزار دوست هستم،وقتی دیدم این همه ابزار شما دارید فقط برای استفاده شخصی که این حجم از ابزار رو شاید یه اجرا کار فنی هم نداشته باشه،
گفتم خدای من،پس میشه این همه ابزار رو هم برای استفاده شخصی توی خونه داشت و ته صرفا برای کار،
پس حالا که میشه منم میخوام
من میخوام ابزار کارم چیده باشه خوشکل و مرتب توی وانت،
و همون مقدار ابزار هم داشته باشم توی خونم برای مصرف شخصی
من عاشقتم استاد،
من همیشه میرم جم تراول رو نگاه میکنم چون فقط طبیعت زیبا و بکر و شهرهای بی نظیر جهان رو نشون میده و معرفی میکنه،
منم میرم نگاه میکنم و میگم میخوام،منم میخوام اینجا برم
حتی دخترم هم دیگه یاد گرفته، میگه بابا چشماتو ببند و خودتو اونجا ببین،
قانون تجسم رو خوب بلده،تدی سن 6 سالگی
عاشقتم مرد خلاق
شاد باشی و ثروتمند
فایل 63
به نام خداوند حاضر سلام استاد عزیز و همراهان سایت خدایا چگونه بتوانم غفلت کنم از بودنت در حالی که حضورت در تک تک لحظه های زندگیم رنگ دارد تو دقیقا هر روز آنچه را که من باید بشنوم به من عطا میکنی خدایا سپاسگزارم که چشمانم سویی دارند برای دیدن زیبایی های جهان بی انتهای تو ، آنقدر خواسته در من شکل گرفته که نمیدانم از کدام شروع کنم استاد ممنونم ازتون که این زیبایی ها رو با ما به اشتراک میزارید چه جمله ای بود (ترکیب خواسته با باورهای هم جهت با آن خواسته) این جمله رو باید بارها و بارها به خودم بگویم سمیرا باور درست ساختن تکامل میخواد باید شب و روزت رو برای ساختن اون باور بزاری فقط شنیدن کافی نیست خدایا فهمیدم که چی بهم گفتی معبود خوش سیمای من معبود همیشه حی و قیوم من خدای قریبم این روزها بیشتر هستی چون خواستم که بیشتر با تو باشم چون فقط آغوش امن تو حالم رو دگرگون میکنه چون فقط توجه به تو و صلاه و صلاه و صلاه قلبم رو آروم میکنه خدایا این حس رو برام روزافزون کن که خیلی دوسش دارم. هر فایلی رو باز میکنم هر جای سایت قدم میزنم تو به من میگی که عجله نکن آرام باش متمرکز باش دیر نیست و من تو رو به خواسته ات میرسونم خدایا ممنونم کمکم کن پشت و پناه من که فقط تو به حال و احوالم آگاهی . استاد و مریم جان پر مهر ممنونم که اینجا بستری رو فراهم کردین که برای خودم و خدای خودم با احساس امنیت بنویسم پایدار باشید دوستون دارم .
به نام خدای معجزه ها
یادگار63
سلام استاد عزیزم و مریم گلی
و سلام به همراهان این مسیر الهی و مقدس
استاد عزیزم بی نهایت ازتون سپاس گذارم بابت این همه تصاویر فوق العاده
قبل از اینکه این حسو بگیرم که منم برم چنین جاهایی رو ببینم با تمام وجودم از خدا تشکر کردم بابت این همه نعمت و موهبت الهی و مقدس
خدایا هزاران بار شکرت
چقدر نعمت چقدر فراوانی چقدر زیبایی چه ترکیب رنگ فوق العاده
همیشه رنگ طبیعت منو به وجد میاره و همش میگم الله اکبر از این همه قدرت بی نهایت خدا
و خدا چقدر مهربونه چقدر وهابه چقدر رزاقه که بدون هیچ چشمداشتی این همه نعمت ارزانی ما کرده
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا بی نهایت ازت سپاس گذارم بهم چشم هایی دادی که این همه زیبایی خلقت تورو ببینم
خدایا بی نهایت ازت سپاس گذارم که لیاقت اینو داشتم قبل از مرگم تورو بشناسم به قدرتت پی ببرم تورو حامی و تکیه گاه خودم قرار بدم
و ایمان دارم لایق این هستم که بهترین ها رو تجربه کنم
امروز که این فایل های فوق العاده رو دیدم تمام وجودم شکر گذار خدا بودم که بی نهایت به ما لطف داشته که این همه نعمت و فراوانی بهمون داده
و خدایا هزاران بار شکرت استاد الهی و مقدس ما در مداری هست که به راحتی از این نعمت ها استفاده میکنه و لذت میبره و قطعا اگه ما هم بخواهیم و در مسیرش باشیم قطعا ما هم تجربه میکنیم
و خدایا بی نهایت ازت سپاس گذارم که مشتاق تر از من برای رسیدن به خواسته هام منو هدایت میکنی
خدایا هزاران بارشکرت
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
به نام یگانه هستی
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان در سایت.
وقتی داشتم این فایل زیبا و دوستداشتنی رو میدیدم چند نکته شبیه داستان استاد رو تجربه کرده بودم دوست داشتم به اشتراک بزارم.
من هم هیچ ایدهای از شمال رفتن زمان جوانی نداشتم و از انجا که ما هم خانواده ضعیفی از لحاظ مالی بودیم و البته هنوز هستند که بماند به باورهای خودشان ربط داره …
هیچ مسافرتی از شهرستان تا شمال رو نداشتم الا اینکه برادر بزرگم در دوران دبیرستان مثل استاد به شمال رفت و برگشت .یادم هست که زمان جنگ تحمیلی بود که شرایط به ظاهر سختر بود.
به هرحال نه از دوستی و نه از آشنایی نشنیده بودم که مسافرت یعنی چی بجز سفرهای نزدیک استان .
شاید از آنجا که من برادر بزرگترم رو دیده بودم که به مسافرت رفته .این خواسته هم به صورت ناخواسته در من شکل گرفته بوده در آن زمان ناآگاهانه..
تا اینکه من در دوره راهنمایی از طرف مسجد که کلاسهای قرآنی شرکت داشتم یه جورایی عضو فعال بسیج بودیم مثلا .به اردو ی شمال رامسر رفتیم با کلی خاطره که خیلی شیرین بود الان که بهش فکر میکنم ذوق میکنم هر وقت عکسهاش رو میبینم کلی خوشحال میشم.
این شد اولین تجربه من .حالا وقتی همیشه استاد در مورد الگو صحبت میکنه میدونم چقدر مهمه. خلاصه بعد از اون داستان در بیشتر موارد برادر بزرگم الگوی من شده بود .هر کاری میکرد من هم به اون خواسته میرسیدم.مثلا رفت سراغ موسیقی حرفه ای من هم رفتم. از موسیقی در دوره خدمت استفاده کرد در گروه عقیدتی سیاسی که همش مرخسی و عشق و حال بود که من هم دقیقا همون اتفاق رو رقم زدم .در رانندگی و مهاجرت به تهران و هزاران داستان دیگه…..
ولی یکی دیگه از شباهت داستانم با استاد باز در مورد خارج رفتن بود که هیچ ایدهای نداشتم الا خواهرم در زمان جوانی که یه کم احل فال گرفتن بود .یک بار برای من هم گرفت.یادم هست که یکی از نکات مهم اون فال این بود که از طریق یه چیزی که در دستش هست میره خارج .حالا اون چیز چی بود ساز دف من .این نکته برای من باور ایجاد کرده بود و بارها به صورت شوخی هم اشاره میکردم به این نکته با خانواده و دوستان.که من خارج میرم.
خلاصه مسیر زندگی من رو هدایت کرد از ایلام به تهران و کلی تکامل در راه موسیقی و خوانندگی که خیلی میشه در موردش صحبت کرد. که دوباره دنباله رو برادر بزرگتر شده بودم چون ایشان از قبل به تهران مهاجرت کرده بود.و خلاصه کلی اجراهایی مختلف با دوستان عزیز در این راه .تا اینکه با توجه به اون پیش زمینه داستان فال خواهر .یک بار صحبت از اجرا در آلمان شد که اتفاق نیفتاده ولی خوب درموردش صحبت میکردیم.بعد چند سال وقتی یکی از دوستان موسیقی به استرالیا مهاجرت کرد. که اتفاقا برادر من یه جورایی راهنمای مهاجرتش شد چون اون زمان برادرم در دفتر اطبا،خارجی کار میکرد که من هم یه مدتی در اون سازمان کار کردم.
باعث شد که صحبت کردن و توجه کردن در مورد استرالیا بیشتر صورت بگیره.
حتی تو اون زمان سفارت استرالیا هم برای درخواست مهاجر به محل کار برادرم اومده بودند که من هم به صورت موقتی با برادرم همکار شده بودم .و ما کار مهاجرت افغانها و عراقیها رو بیشتر انجام میدادیم.
میخوام بگم همه این داستانها در من باور ایجاد کرده بود ولی علاقه به خارج رفتن نداشتم .فقط در حد کنجکاوی شده بود برام .
البته یادم اومد که دوره جوانی من عموم رفته بود اروپا که متاسفانه ماندنی نشد و برگشت .
برگردم به داستان استرالیا بعد از 5 سال مهاجرت دوستمان به استرالیا زمانی که برگشت طی مسافرتی که به شمال داشتیم و صحبتهایی که شد در مورد استرالیا این خواسته در من شکل گرفت . البته باز نه به صورت علاقه فقط در حد حرف و حدیث بود .
خلاصه تقریبا چند ماه یا نهایتا یک سال نگذشت که برادر دوستمان که میشه پدر دوست نزدیک من تصمیم به رفتن به استرالیا داشت و رفت .
زمانی که رفت من اطلاعی نداشتم به دوستم گفتم چرا به من نگفتی که با بابات برم گفت مگه میرفتی اگه میگفتم.
گفتم آره چون میدونستم بعد از مدتی پدر دوستم کارهای اقامت خانوادهاش رو انجام میده و دوست من هم میره.به خاطر همکاری در موسیقی و دوستی نزدیک من با دوستم من هم دوست داشتم برم که ادامه کارمون رو در استرالیا انجام بدیم.خلاصه بعد از مدت کوتاهی مادر دوستم به من زنگ زد و گفت برادرش یعنی دایی دوستم هم میخواد بره آیا تو هم میخوای بری .من هم گفتم آره.
حالا یه پرانتز باز کنم در اون زمان من خیلی از شرایطم راضی نبودم .یه روز سر نماز داشتم با خدا صحبت میکردم و در حالی که زار زار گریه میکردم میگفتم خدایا داستان زندگی من چی هست چه خوابی برای من دیدهای.
وبعد از مدتی اون داستان زنگ زدن مادر دوستم اتفاق افتاد و منجر به داستانهای زیادی شد تا اینکه من اومدم استرالیا.
خواستم بگم بچه ها بخدا به قول استاد همه خواسته ها اتفاق میوفته بی شک اگه به اون خواسته ها توجه کنید و بهشون انرژی داده بشه و ایمان داشته باش که میشه و مابقی رو بسپاری به رب العالمین.
خیلی دوستتان دارم استاد مهربان و سپاسگزارم از اینکه هستید و با صداقت تمام سعی در یادآوری باورها به ما شاگردان دارید.
من در زندگیم خیلی از چیزها رو ناآگاهانه به دست آوردم. ولی از وقتی با شما آشنا شدم تمام تلاشم اینه که آگاهانه بتونم تجربیات زیبای زندگی رو خلق کنم و به خودم و خدای خودم و شما استاد نازنین احسن بگویم..
خواستم این تجربه رو با شما دوستان در تایید صحبتهای پرارزش استاد بجا گذاشته باشم.
خداوند یار و یاورتان باشه
سلام آقای عباسمنش و همه اشخاصی که این مطلب رو مطالعه میکنند.
دوستان گرامی من از خیلی پیشترها با آقای عباسمنش و دیدگاهاشون آشنا شده بودم اما اون موقعه ها ادامه ندادم تا چند هفته ی قبل بطور ناگهانی با اراده ای عجیب و بسیار گیرا مطالب ایشون رو پیگیری میکنم.
اما موضوعی که خواستم راجع به اون نظرم رو مطرح بکنم این میباشد:
من یه مدتی بسیار بسیار زیاد نماز میخواندم و قران و صلوات در حد بسیار زیاد( سالیان دراز) اما بواسطه مشاهده انواع افرادی که دین رو ملعبه رسیدن به امیال سیاسیشون قرار دادن واقعا” در حد زیاد از دین …. شدم و در این مدت ……. پسرانم بزرگ شدن و من نمیدونستم چطوری باید به آنها نسبت به خدا حرف بزنم گیر کرده بودم و خیلی ذهنم در گیر آموزش دیگاهشون نسبت به خدا و دین بود خوب خودتون دارید می بینید که چه بلایی سر دین آمده اما دوستان عزیز امروز تونستم با پسرانم راجع به خدا صحبت بکنم اما به روش آقای عباسمنش نه روش دین دولتی کشور
در طی چند هفته گذشته توانستم به این پیشرفت برسم که دیدگاه پسرانم را رشد بدهم و باعث تربیت بهتر پسرانم بشوم بسیار سپاسگزارم که صد البته مدیون آقای عباسمنش و این جمع خوبی باشم که از نظراتشون استفاده میکنم
یزدان پیروزگر نگهدارتان باد و آبادگر وجودتان
سلام به استاد گرانقدرم
سلام به زیبا نگار
(( دوست نادیدنی که دوربین به دست برای ما قشنگترین ها را به تصویر می کشی ، زین پس تو را این گونه می نامم چراکه زیبایی های هستی را با نگاهت می نگاری ))
سلام به دوستان پر تلاشم
۱- شکل گیری خواسته + باور های قدرتمند و همسو با خواسته ها + طی شدن تکامل = جاری شدن فراوانی + نعمت+ ثروت+ روابط عالی + سلامتی در زندگی! ?
۲- نگریستن به الگوی مناسب + انجام تمرین ها+ داشتن احساس خوب = گام به گام (فرکانسی )نزدیک شدن به خواسته+ دیدن نشانه ها+ یافتن ترمزها?
زیبانگار !دوست نادیدنی ! چه مناظر اشتیاق براتگیزی را برایمان آماده می کنی! از این که در کنار استادم شاهد افت وخیزهای زندگی اش هستی ، از این که شاهد زنده ای برای همه ی تصمیماتش هستی! از این که همسو و در یک فرکانس به سوی بهترین ها گام بر می دارید ، برای من که در این همزمانی با شما در این سایت هستم مایه شادی و خوشحالی است.
همه ی این اتفاقات از شکل گیری سایت تا به ظهور رسیدن فایل های پر محتوای و نهایتن دوره های پر از تجربه و دانش که مثال زدنی هستند را دلم می خواهد یکروزی و در شرایط مناسبی به روی کاغد بیایند برای آیندگان که بعد از ما خواهند آمد و خواهند دید و خواهند خواند و بی شک بخشی از تاریخ نشو و نمای فکر و معرفت خواهد بود .
و من چه خرسندم که در میان دانه های تسبیح این دورانِ به یاد ماندنی هستم اگر چه دیر و اگر چه دور !
زیبانگار ! این روزها می طلبد که با قلمت حال و هوای این زندگی را مکتوب نمایی تا همه ما و حتی شمایی که در دل لحظه هایش هستید با مرور آن ها فراموش نکنیم که کجا بودیم ، کجا هستیم و با یاری خدای یکتا به کجا جاری خواهیم شد!!!?
تمرکز بر فراوانی از گیاهان ، آب ، خانه های زیبای کنار ساحل تا مهر و اشتیاق و عشق به انسان ها که در هوای جاری فیلم حس می شود ، ناآگاهانه خواسته هایی را شکل می دهد که برایش ساختن باور مناسب در دلت جوانه می زند . عالی بود مثل همیشه.
استادم یکی از آرزوهای من دیدن امپایر استیت و طبقه ۷۶ آن است .این یک درخواست است :
آیا برایتان مقدور است فیلمی از این برج تجارت جهانی تهیه کنید ؟ اگر بشود چی می شود !!!!?
سپاسگزارم .سپاسگزارم . سپاسگزارم
سلام خدا بر مهری عزیز . دختر چه ذهن عالی داری انگار ز زبان من گفتی .. زیبا نگار
وچه نکته ای زیبا اشاره کردی که زیبا نگار برای آیندگان بنویس ومکتوب کن
من هم میگویم اهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای زیبا نگر و زیبابین ؛ کنار حوض کوثر محشور شوی وتا دیدار خدای عزیز تمام وجودت غرق در خدا وسلامتی
سلام دوست نکته بین
سلام به دوستان پر تلاشم
یکی از اسما خدای یکتا جمال و زیبایی است. پس وقتی خودش ما را به دیدن زیبایی ها دعوت می کند پس ما با انجام خواسته اش یعنی دیدن زیبایی ، بندگی خودمان را به او اجابت می کنیم.
آن جا که استاد گرامی ام می گوید از زمان بیداری تا هنگام خواب سپاسگزاری آن است که(( به جز نیکویی نبینی.به جز نیکویی نشنوی .به جز نیکویی نگویی. به جز نیکویی انجام ندهی)) آن را آویزه گوش کردم.
زیبا نگار وقتی در ساعت های متمادی برای ما زیبایی را به تصویر می کشد یعنی امر پروردگار ش را به انجام می رساند . ما بینندگان نیز با دیدن زیبایی و تحسین زیبایی در حال سپاسگزاری مدام از انرژی منبع هستیم.
دوستان گرامی !
این روزها تنها وظیفه ی من به امر پروردگارم ، تحسین زیبایی ها . لذت بردن از زیبایی ها و طی کردن پروسه تکامل و سپاسگزاری است.
سپاسگزارم.سپاسگزارم.سپاسگزارم.
سلام ودرود خدای زیبایم بر مهری جاوید – میدانی جریان چیه خواهر جان ؟ خوب آدم در طول زندگی خیلی چیزها میخواند ؛ میشنود ؛ می بیند و….. اما آدم از کجا بداند که این چیزها را که دریافت میکند برایش خوب است یا بد .
من مراجعه میکنم به دلم ؛ اگر درونم وقلبم آنرا پذیرفت من هم قبولش میکنم
درست میگویی .یکی از اسماء خدای عزیزمان ؛ زیبایی است
من خودم در زندگی خیلی به این موضوع توجه دارم ومعتقدم وقتی زیبایی در درون انسان وهر جایی هویدا شود زشتی نیست میشود زیایی شکوه ظاهری خدای مهربان است شکوهی که وقتی ؛ ذره ای از نور او مهمان قلبت شود تمام بدیها فرار میکنند ………….
آفرین خواهر ؛ معلوم است که خدای خوبیها را پیدا کرده ای وارام آرام این خدای درون را داری پیدا میکنی
خدای خوبیها ؛ هیچ وقت یاریش را از این خانواده وخودم وشما برندارد انشاءالله