نحوه به حقیقت رساندنِ خواستهها | قسمت 2 - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-71.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-11-30 08:00:492024-07-17 16:38:51نحوه به حقیقت رساندنِ خواستهها | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
ممنونم استاد واقعا لیاقت داری واقعا به ما انگیزه میدی. حیف ماهان تیموری تمام دوره هاتو کپی کرده به اسم خودش
درود بر دوست گرامی خودم که چند سالی هست بهترین خاطرات زندگیم را درکنار شما داشتم .
ممنون که این لحضات زیبا را با ما به اشتراک میگذارید .
این نکته که از فرکانس حسرت بیام بیرون وبه فرکانس تحسین برسم وبعد به فرکانس سپاسگذاری یک جوری به جانم نشست ولذت بردم .
راستش یک گاهی به شما حسرت خوردم ونجواهای شیطانی حالم را بد میکرد میگفت استاد کجا ما کجا اون حرفه استاد باعث پیشرفت چشمگیرش شده من کجا .و…
بخاطر شرک درونی خودم ولی الان تازه این مطلب تحسین را فهمیدم .واز لذتی که شما میبرید من هم غرق لذت میشوم ومیبینم ومیخواهم .هیچ غیر ممکنی وجود نداره .من که از نا امیدی مطلق وفکر خودکشی توسط خدا وشما الان سرشار امیدم وانگیزه حرکت وکلی ایده خوب شغل نسبتا پر درآمد .این را اسمش را چی بزارم نمیدونم فقط باید شاکر باشم از خدا از شما .
خدا چقدر به من لطف کرده که تو این هزارو چند روزی که باشما آشنا شدم روابطم خیلی خوب شده با همسرم با خانوادم .دیگه مریض نشدم گاهی در حد یک سرما خوردگی جزئی و درامدم همواره در حال افزایش هست
هر روزم بهتر از دیروز خودم وهمسرم عضو سایت هستیم وهم فرکانس که چقدر لذت داره ودوتا فرزندم هم با ماوسایت استاد همفرکانس هستند و گوش میدند مطالب را.
خدارا شکر کلی از محصولات سایت را که آرزوش را داشتم وبراش اشک میریختم الان تو پروفایل خودم وهمسرم هست حس میکنم یک گنج بزرگ دارم که نهایت نداره خدایا سپاس.
استاد ممنون از شما چطوری تمام نظرات را میخونید من که تا میام نظرات یک فایل را بخونم فایل بعدی اومده از بس کندم وشما هم که محصول تند خوانی را برداشتید .
ولی همین که میخونید یک جور ارتباط درونی پیدا میکنم نسبت به شما .در پناه خدا باشید
سلام به استاد عزیزم
استاد من تازه با سایت شما آشنا شدم واقعا عااااااااااااااالللللللللللللللللیییییییییییییی
سوالی که ناشی از استفاده از دوره روانشناسی ثروت ۳ به وجود اومده در مورد بحث تمرکز روی یک موضوع و پیشرفت آن بود که طبق صحبت های استاد وقتی که تمام تمرکز تان را روی یک موضوع قرار بدهید در آن کار هزار برابر پیشرفت میکنید و توی اون بهترین میشید
در مورد ایلان ماسک ایشون چند شرکت دارن مثل تسلا یا اسپیس ایکس و چند شرکت دیگه ولی توی همشون توی جهان بهترینن و عملا نمیتونن توی یک حوزه تمام تمرکز شون رو داشته باشن
و طبق گفته استاد اگر تمرکز تو از بیزینست برداری اون کار موقف میشود پس این افراد روی همشون تمرکز دارن ولی توی همشون بهترینن
شاید بگید که افراد درست را در جایگاه درست میذارن و کارمندان و مدیران درست رو انتخاب میکنن
ولی حتی اگر هم افراد درست هم انتخاب بشه ولی تمرکز نباشه کار پیش نمیره و متوقف میشه
درسته که شاید از بعضی لحاظ شرکت اسپیس ایکس و تسلا باهم در بعضی حوزه ها مثل قطعات به هم ربط داشته باشند ولی باز هم برای هرکدوشون تمرکز مجزا میخواد
یا ریچارد برانسون که اون هم شرکت های زیادی داشته که همزمان همشونو مدیریت میکنه و توی همشون بسیار موفق بوده
چطور میشه که این افراد تمرکزشونو توی چند کمپانی میذارن ولی توی همشون توی جهان بهترینن؟
شاید سوال خیلی ها باشه خوشحال میشم که به سوال من پاسخ دهید
با تشکر
سلام
وقت بخیرو شادی
پاسخ سوالت تو همون ثروت ۳ داده شده، بازم گوش کن (۲۴ ساعته) تا درکت نسبت به قبل بیشترو بیشتر بشه
موفق باشید
سپاسگرازم… ممنون بابت توجهتون
سلام و درود ب همه عزیزان خدا
من نمیدونم چرا وقتی میام این مطالب رو میخونم ک از تجرباتتون در میون میزارین نمیدونم چم میشه فقط گریه میکنم فقط گریه میکنم
خدایا شکرت برای خانواده سید حسین عباس منش ک من هم عضو کوچکی هستم از خانواده
به نام خدای مهربان
استاد من فوتبالیست هستم و در آینده ای خیلی خیلی نزدیک من رو خواهید شناخت و من سپاسگذارم که خدا از طریق دستش سید حسین عباسمنش قوانین رو بهم یاد داد
خیلی دوستون دارم
من هر روز بخش عقل کل رو چک میکنم و واقعا لذت میبرم
با سلام و سپاس از متن های عالی استاد گرامی
یه پیشنهاد دارم
اگه ممکنه متن ها رو به صورت پی دی اف هم بذارید تا بتونیم پرینت بگیریم و راحت مطالعه کنیم
سپاسگزارم
موفق ،ثروتمند و شادمان باشید
در مورد واقعیت دادن به خواسته ها تکنیکی که دو سه باری انجام دادم و جواب داده نوشتن سناریو بوده، توی زندگی بر اساس تجربه ام فهمیده بودم که اگر کاری و تو ذهنت انجام شده بدونی تمومه، و بعضی وقتها در مورد انجام شدن اون کار مینوشتم، تا اینکه فهمیدم نوشتن سناریو یکی از راهکارهای واقعیت بخشیدن به خواسته هاست و در عرض دو ماه با استفاده از این تکنیک به شغل دلخواه ام رسیدم باورتون نمیشه عین سناریوی ی که نوشتم اتفاق افتاد من اسم دو تا شرکت و که همزمان مصاحبه داشتم با جزییاتی که اتفاق میافته نوشته بودم با میزان حقوقی که پیشنهاد میشه البته ناگفته نماند که باور صدرصد داشتم به سناریوی که نوشتم، همزمان هر دو شرکت به من آفر کاری و دادن و من یکیشون و انتخاب کردم البته اونیکه انتخاب کردم حقوقش بیست درصد کمتر بود که این مورد نظرم نبود باید ببینم کد اشتباهی که نوشتم چی بوده و تصمیم گرفتم که سناریوی زندگی ایندمو مثل یه سریال بنویسم
بنام خدایی که هدابتگرست و وهاااب
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سلام به استاد عزیزم و عزیز دلشون
سلام به دوستان پرانرژی و نازنینم.
استاد جونم مرسی که اینجور عاشقانه (مثل عمو و عمه و خاله و دایی که خودتون دوست داشتین داشته باشین تا براتون از سفرهاشون بگن) اینجوری از همه زیباییهایی که دیدین برامون فیلم میگیرین و تعریف می کنید. واقعا تاثیری که این تصاویر و این تعاریف تو زندگی ما داره هیچ کلاس انلاین و حضوری نداره. عاشقتم استاد جونم که اینجور عاشقانه میخوای مسیری که خودتون رفتین تا به سعادت و خوشبختی برسین رو برای ما کوتاهتر و روشنتر میکنید♥️🌹
تا هر وقت ذهن چموشم دست به کار شد و طبل نمیشه و نمیتونی برام زد بهش بگم میشه. ببین برای استاد شد. ببین استاد تونسته پس منم میتونم. پس منم میتونم موفق بشم. پس منم میتونم به خواسته هام برسم.
چون مغز منم مثل مغز استاده و همون سیستم رو داره. چون با هر بار دیدن جاهای جدیدو زیباییهاش و توجه کردن من به اون زیبایی یه مسیر جدید تو ذهنم ایجاد میشه که تلاش می کنه اون خواسته و اون تجسم در دنیای واقعی من ظهور پیدا کنه. و اون رویا برای من تبدیل به واقعیت بشه.
استاد وقتی به روند سفرنامه فکر می کنم جز تحسین و تقدیر شما و مریم جون و هدایتی که براساس اون این برنامه رو برامون چیدین چیزی به زبونم نمیاد. شروعش با احساس ارزشمندی و دور شدن از احساس گناه بود و بعد هر روز قدرتمند تر شدم و بعد توحید رو یاد گرفتم. یاد گرفتم فقط روی خدا حساب باز کنم و فقط از خودش بخوام خواسته هامو. بعد رسیدیم به رویاهایی که قرار نیست رویا بمونن و اونا فقط آرزوهای کوچک خودمون بود و حالا دارم میفهمم که میشه هر آرزویی داشت. میشه هرچی رو ببینی بخوای. نه با حسرت بلکه با تحسین. نه که بگی اه خوش بحالشون اونا چه چیزایی دارن که من تصورشم نمیتونم داشته باشم( حرفی که قبلا من میگفتم) بلکه بگم چه جالب. خدایا شکرت که این زیبایی،این نعمت هست . خدایا منم از این میخوام و با این طرز فکر قفل ذهنم رو برای ورود نعمت ها و ثروتها به زندگیم باز می کنم. یعنی اصلیترین قسمت اینه که برای ذهن من باورپذیر بشه که میشه و اون قفله باز بشه. وگرنه هرچی من بشینم و تجسم کنم که مثلا فلان ماشینو میخوام تا وقتی اونو از خودم دور میبینم تجسمم فقط باعث میشه من خسته تر بشم.
حالا میفهمم من با اینکه چند ساله آرزوی خرید ماشین برای خودم دارم و حتی پولش هم برام جور شد نتونستم بهش برسم. چون اون آرزو همیشه برای من دور بود و تازه یه سری ترمزهایی هم داشتم توش که کشفشون کردم. که مهمترینش این بود که همیشه از نشستن پشت فرمون ماشین بقبه ترس داشتم و میگفتم وقتی خودم ماشین بخرم با ماشین خودم اینقدر تمرین می کنم که کامل رانندگی رو یاد بگیرم. و امروز کشف کردم که این ترسه یه ترمزه که هی منو از خواسته م دور می کنه. امروز اول صبح این ترمزه با هدایت خداوند کشف شد و من تصمیم گرفتم برم کلاس تمرینی ثبت نام کنم. بعد که فایلو دانلود کردم دیدم اه همون چبزیه که من میخوام و همون حرفهایی که لازم داشتم بشنوم استادم داره میگه. ظهر رفتم و کلاس تمرینی ثبت نام کردم. گفتم من بااااید با ترسم کنار بیام. من باید به خواسته م نزدیک بشم. تا وقتی بترسم و نتونم برم تو دل ترسهام نمیتونم قدمی برای موفقیتم بردارم. نمیتونم به خواسته م برسم.البته اینم بگم من با اینکه حدودا هفت هشت سالی هست گواهینامه گرفتم فقط چند بار پشت فرمون نشستم. و همیشه وقتی از رانندگی حرف میزدیم کلی برای دیگران کلاس میزاشتم و میگفتم من هیچوقت به هیچ چیز کسی حسودی نکردم ولی هر وقت خانمی رو پشت فرمون میدیدم بهش حسادت میکردم. و تازه الان دوزاریم افتاد من به جای اینکه به سمت خواسته م گاز بدم داشتم با سرعت خودمو ازش دور میکردم. من بجای اینکه تحسین کنم اون خانمها رو که خودشون رو لایق، قدرتمند ، ارزشمند و تواناتر یا در حد آقایون دیدن بهشون حسادت میکردم و همیشه اونا رو از خودم بهتر و قویتر و ارزشمندتر دیدم و این باعث شده که ذهنم تصور نشدن رو برام پررنگتر کنه. و رسیدن به خواسته م برام دوراز دسترس باشه. خدایا شکرت که اینا رو فهمیدم و به این آگاهی رسیدم. استاد جونم بازم ممنونم که با فیلم گرفتن از این زیباییها و این تصاویر ناب و بی نهایت زیبا دنیای کوچک ذهنمونو بازتر می کنید و باور میشود و میشود و میشود رو بیشتر وارد ذهنم می کنید.
خدایا شکرت برای این رودخونه زیبا و بی نظیر.
خدایا شکرت برای این آب زلال و این هوای پاک
خدایا شکرت برای این خونه های چوبی خوشگل
خدایا شکرت برای پارکینگهای آبی خوشگشون که
زیبایی خونه هاشون رو چند برابر کرده.
خدایا شکرت برای اون مرغابی سیاه خوشگل
خدایا شکرت برای اون قایقهای سفید و زیبا
خدایا شکرت برای اینهمه ثروتی که فقط در مسیر همین یه رودخونه هست و فقط خدا میدونه چقدر ثروت و فراوانی در جهان هست که من هیچ تصوری ازش ندارم.
خدایا شکرت که امروز برای من یه روز عالی بود و کلی درس گرفتم و کلی بزرگ شدم.
خدابا شکرت برای استاد بی نظیرم که برای هدایت من فرستادی.
خدایا شکرت که امروووزم متعهد ماندم به قولی که به خودم دادم.
خدایا مارا به راه راست هدایت کن. راه کسانیکه به آنها نعمت داده ای. نه کسانیکه بر انان خشم گرفته ای و نه گمراهان🙏🙏🙏🤗🤗🤗
بنام یکتای بی همتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان خوبم
روز شصت و سوم از روز شمار
نحوه به واقعیت رسیدن خواسته ها .
وقتی یه آرزو یا رویا در آدم شکل میگیره که اونو دیده باشه یعنی من وقتی دوست دارم یه چیزی رو داشته باشم که اونو یه جایی دیده باشم .مثلا من گوشی خیلی عالی میخوام با دوربین حرفه ای و صدای با کیفیت و حافظه بالا.
کی من این خواسته درونم شکل گرفته ،وقتی که من اون گوشی رو دیدم این خواسته درونم شکل گرفت که منم میخوام اونو داشته باشم ولی اگر بهش نرسیدم به این دلیل که اونو باور پذیر نکردم برای خودم .وقتی قیمت بالای گوشی رو ببینم و باور نداشته باشم که اون پول جور میشه خب به گوشی نمی رسم.
و با خودم میگم اینا مال از ما بهترونه ما کجا اینا کجا ووووو.
یک راه دیگه که میتونم در مدار اون گوشی قرار بگیرم اینه که اونو لمس کنم و با اون کار کنم.
اینجوری باز یک مرحله نزدیکتر شدم به خواستم و جهان وقتی اشتیاق سوزان منو برای داشتن گوشی ببینه منو در مداری قرار میده که خریدش برام آسون تر میشه.
مثل استاد که تا وقتی پشت اون ماشین دنده اتومات ننشسته بود این خواسته درونش شکل نگرفته بود و زمانی این خواسته خیلی قدرتمند شد که استاد لذت درد از راحتی اون ماشین از سرعتش، از آپشنهای زیادش.
ولی بهشت را به بها دهند نه به بهانه.
من زمانی میتونم اون گوشی رو بخرم که واقعا اونو بخوام و بعد از اون به هدایتهای خدا دل بسپارم و هر راهی که خدا برام در نظر گرفت برای رسیدن به اون گوشی من اطاعت کنم .
راههایی که منو به اون گوشی میرسونه ممکنه از نظر من خیلی هم عقلانی نباشه ولی من باید به هدایت دل بسپارم و قدم بردارم و براش تلاش کنم تا در مدارش قرار بگیرم.
تمام خواسته های من به همین طریق دست یافتنی میشه.
پس من تلاشم رو میکنم و بقیه شو به خدا میسپرم.
استاد ممنونم که باز هم تصاویر زیبا از اون منطقه بهشتی گذاشتی و چشمان مارو مهمان اینهمه زیبایی کردی ❤❤