نحوه به حقیقت رساندنِ خواستهها | قسمت 2 - صفحه 56
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-71.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-11-30 08:00:492024-07-17 16:38:51نحوه به حقیقت رساندنِ خواستهها | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
وااااااااقعا آدم خنده اش میگیره از اینکه یک عمر اینجا به ما گفتن آب نیست!!!!!!! کم مصرف کن!!!!!!!!!!! اصراف نکن!!!!!!!!!!!!!!!!!! داره تموم میشه!!!!!!!!!! وای بیلبوردهای شهر (: (: (: (: (: بعد ببین تااااااااازه متوجه بشی اصلا شبیه پارادایس استاد خونه در آب هیچ چیز عجیب و غریب نیست! بلکه فررررررررااااااااااااوان و بییییییییییی نهایته! و چقققققققدر لذت بخشه و چقدر جهان خداوند سرشار از نعمت و فراوانیه(: ای آسمان شککککککککککککرت(:
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
خواسته های ما :
چیزهایی است که می بینیم
زمانی که خواسته ای نداشته باشیم: انگیزه های خود را از دست می دهیم
زمانی به خواسته های خود دست می یابیم که :
باورهای مناسب در زمینه ی آن داشته باشیم.
زمانی که باورهای مناسب داشته باشیم:به تدریج در مدار خواسته های خود قرار خواهیم گرفت
هیچ کدام از خواسته ها :
غیر قابل دسترس نیست
تمام خواسته های ما دست یافتنی است
اگر باورهای مناسب و انگیزه های زیادی داشته باشیم : به سمت رسیدن به خواسته هایمان هدایت خواهیم شد
همه ی ما :
از یک سیستم عصبی استفاده می کنیم و
توانایی خلق زندگی خود را داریم:
پس اگر کسی توانسته به هدفی دست یابد ما هم می توانیم
ما می توانیم افکار خود را تغییر داده باورهای جدید بسازیم و فرکانس های جدید برای خواسته های خود ایجاد کنیم :
بنابراین می توانیم اتفاقات زندگی خود را خلق کنیم
شک و تردیدهای خود را کنار بگذاریم:
باورهای هم جهت با خواسته را در ذهن خود ایجاد کنیم:
ترکیب این دو :
باعث می شود به تمام خواسته های خود دست یابیم
هر کسی به خداوند ایمان و باور داشته باشد به :
تمام خواسته های خود دست خواهد یافت.
کسی که در مدار درست باشد:
همیشه به زیبایی های بیشتر هدایت خواهد شد هرگز خود را محدود نکنیم
تمام خواسته های ما : دست یافتنی است
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام الله یکتا
سلام عزیزانم
خدارو شکر رسیدم به روز شصت و سوم روزشمار تحولم
بازهم فایلی بینظیر و آموزشی فوقالعاده از صمیم جان ، استاد عزیزم بینهایت سپاسگزار الطافتون هستم.
وااااایییی چقدر زیبایی و ثروت و فراوانی و راحتی و ترکیب زندگی مدرن با زندگی پر از تفریح و لذت ؟؟؟
استاد جان من کلا با شما آمریکای زیبا و پر نعمت و مردم خوب و مهربان و بخشنده اش رو شناختم و عاشقش شدم و هر لحظه درخواست زندگی در چنین کشور و سرزمینی رو به راحتی و با هدایت الله دارم.
با دیدن این زیباییها واقعا عشق کردم از اینکه دیدم میشه همزمان در دل طبیعت وبا آزادی و در خانه ای بزرگ و فضای سبز بزرگ و دلخواه و در کنار رودخانه ای عظیم و از طرفی در شهری مدرن و با پیشرفته ترین امکانات جهان زندگی کرد.
آخه این کشور چقدر قشنگه و پر نعمت؟از بسکه مردمش مثبتن
هنوز در شگفتم از دیدن این خانه ها و مناظر زیبا که ، خانه های بزرگ ، با فضای سبز و محوطه ای وسیع و در دل طبیعت و آب و در دل شهری پیشرفته ؟؟!!!
میدونم دوباره تکرار کردم ، ولی این فقط برای این هست که اول بپذیرم چیزی که همیشه آرزو و خواسته ی من بوده که هم زندگی مدرن داشته باشم و هم در دل طبیعت باشم، وجود داره ، در آمریکا هست ، و با دیدن این زیباییها فقطططط با همه ی وجودم درخواست دادم که من میخوام صاحب بهترین ملک این ناحیه باشم و به قول استاد باور دارم که میشه ، و همه ی خواسته های من دست یافتنی و شدنی هست.
آخه چرا نشه ؟؟؟
مگر کسانی که دارن اونجا زندگی میکنن ، با هدایت و خواست خدا و باورها و فرکانس خودشون به اونجا نرسیدن ؟، مگر استاد عباس منش از دل فقر به چنین آزادی و لذتی نرسیده؟
پس برای منم میشهههه، بله میشهههه
وقتی منم باورهای هم جهت با خواسته هامو بسازم
وقتی منم بیشتر فیلمهای استاد رو ببینم و طبیعت های زیبای دنیا و ثروت و پیشرفت دنیا رو ببینم و خواسته ام واضح بشه و بعدش بیام با تمرکز بر آموزشهای استادم باورهام رو درست کنم ، در جهت همون خواسته ها ، که مهمترینش اینه که برای منم میشه ، خب خدای مهربانم لاجرم جواب فرکانس و توجهات منو میده و هدایتم میکنه به آنچه که میخواهم.
بله ، من میتونم
استاد عزیزم من در طول روز همشششش دارم روی خودم و باورهام وکنترل ذهن و ورودیها و کانون توجهم کار میکنم و چقدر زندگی زیباتر و روانتر و آرامتر میشه ؟
یعنی اگر نتونم فایل گوش کنم و یا در سایت باشم ، همش دارم با خودم حرف میزنم و زیباییها رو میبینم و تحسین میکنم و شکر گزاری میکنم و یادداشتهامو میخونم و قرآن میخونم و خلاصه که زمانم مفید میگذره ،به لطف الله و نعمت وجود شما
اگر ما باور درست داشته باشیم ، همه چیز ممکن و دست یافتنی است و باور یعنی ایمان به خدا
خدا هم در قرآن به پیامبر میفرماید ، داستان اقوام گذشته رو برای تو گفتیم تا قلب تو محکم و ثابت شود.
یعنی اینکه با خواندن داستانهای قرآن ما باید بدانیم که همه ی هدایتها و حمایتهایی که خداوند برای آنها داشته برای ما هم خواهد داشت و برای ما هم وعده ی خدا راست هست و باید امید و توکلمون فقط به خدا باشه و در هر شرایطی با ذکر اوصاف خدا به آرامش برسیم و شکر گزار باشیم و بدونیم که خدا برای ماهم بهترین نگهبانه و کافیه و به هر خیری که از خدا بهمون برسه محتاج باشیم و بدونیم که خدا برای ماهم توبه پذیر و مهربان و وهاب و فاضل هست و …
خدارو شکر که قرآن رو خیلی بهتر میفهمم
و همچنین خدا میفرماید ، درخواست کنید تا اجابت کنم شمارا ، ولی مردم شکر گزار نیستند.
این یعنی شاید بهترین یا تنها راه برای اجابت دعاهای ما شکر گزاری هست ، یعنی در لحظه ی حال زندگی کنیم و شاد باشیم و نعمتهامون رو ببینیم و یعنی قانون
من باور دارم که خدای ابراهیم ، برای من هم همانقدر مهربان و راهنما و حمایتگر هست و کمک میکند تا من هم قلبم با ایمان محکم شود ، همانطور که قلب مادر موسی و پیامبر اسلام رو محکم کرد.
فقط کافیه تکاملم رو طی کنم و از زندگی لذت ببرم و باورهای همجهت با خواسته ام رو بسازم و آرام و شکر گزار باشم.
خدا رو شکر برای اینکه منم به همه ی خواسته هام میتونم برسم ، فقط با قدرتی که تو در وجودم گذاشتی که همون فرکانس است و من به لطف تو کنترلش میکنم و زندگیم را میسازم
باور دارم که خدای مهربان من رو به بهترین و راحتترین و لذت بخشترین و مرفه ترین و زیباترین زندگی هدایت میکنه .
چون لیاقتشو دارم.
استادم سپاسگزارم
مریم بانو سپاس گزارم
دوستانم دوستتون دارم
در پناه خدا پاینده باشید
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان
فایل نشانه من
استادمیگن من الگویی نداشتم توخونوادم که ثروتمندباشندومن خودم این زندگی روساختم
ولی من میبینم که اقوام واطرافیان من بسیارثروتمندندومنم همیشه ماشبن هاوخونه های لوکسشون رومیبینم وتحسین میکنم ومیگم میشوداگه اون تونسته منم میتونم چون کنارمن هستنداین افرادوانسان های خوب وخیرخواهی هستند(باورثروتمندشدن معنویه)من دارم تواقوام نزدیک خودم میبینم کهدچفدرثروت معنویه وایندهاباثروتشون چقدردارن خدمت میکنندبه کل جهان هستی
وقتی یک خواسته ای داریم وباورداریم که بهش میرسیم بعدبه سمتش هدایت میشیم چون باورکردیم که میتونم منم داشته باشم چون الگوهاشودیدم هم خوداستادیک الگوی بزرگی هستندبرای ماتوزمینه رسیدن به ارزوهاوهمین پرادایس این ماشبن فوردوووونعمت های دیگه ای که درزندگی استادهست این روبرای ماباورپذیرمیکنه که میشودمنم بهش بریم چون استادازاون زیرخط فقربودن رسیده من که زندگیم نسبت به زندگی زمان بچکی استادالان پادشاهیه
پس من زودترازاستادبه خواسته هام میرسم خیلی زودترچون ااگودارم وخیلی زیاداطراف خودم
چون نعمت هاوثروت هارودارم میبینم وتحسبن مبکنم وواردمداراون نعمت میشم وهدایت میشم به سمتش
هیچ چیزدورازدسترس نیست وتمام خواسته هادست یافتنیند
این ذهن محدودماست که میگه نمیشه تونمیرسی واین شک وتردیدهاهمون ترمزهایی هستندکه نمیزاره مابه خواسته هامون برسیم
خداوندبه ماوعده ثروت وفزونی داده
بخوای=باورداشته باشی بهش مبرسی
وقتی باورفراوانی داشته باشی وهرروزاین فراوانی درجهان روتاییدوتحسین کنی کم کم ازماشبن پرایدبه ماشین لکسوس ووومیرسی واین تکامل میخوادوبایدطی بشه یک تکامل فرکانسی
بدون که زیبایی هست قشنگی هست فراوانی بینهایته
ایمان داشته باش وبدون که خدابهت میده وبدون که خداپاسخ میدهدوقتی باورش داشته باشی
همون باوری که سلیمان نبی نسبت به خداداشت وخداونداسمان هاوزمبن وموجودات رومسخراوکرد
چون ماتوانایی خلق زندگی خودمون روداریم باتغییرباورها
ادعونی استجب لکم=مرابخوانیدتااجابت کنم شمارا
من دوسال پیش ارخداخواستم وباورداشتم بهش میرسم گفتم خدایک ماشین دسته دوم میخوام که بتونم باهاش کارهای خودم روراحت ترانجام بدم وطولی نکشیدماشبن صفرخریدم االله اکبر
عجله نکنیدحرص نزنیدطمع نکنیدتکاملتون رورعایت کنیدهدایت میشبدبه راحتی به سمت خواسته هاتون وبابتش ازخداوندسپاسگزاری کنیدتابه خواسته های بیشتری برسید
شادوپبروزوموفق باشید
به نام خداوند جهان آفرین
جهان آفرین را هزار آفرین
سلامی گرم و صمیمی خدمت استاد عزیزم،بانو شایسته جان و همه همسفران عزیزم در سفر روز شمار تحول زندگی من
روز شصت و سوم از سفرم به درون
فایل: نحوه به حقیقت رساندن خواسته ها،قسمت 2
————————————————–
« قسمتی از کامنت ارزشمند یکی از دوستانم که نظر من رو به خودش جلب کرد»
در نامه 31 نهجالبلاغه امام علی(ع) می فرماید:
«بدان، خدایی که گنجهای آسمانها و زمین در دست اوست به تو اجازه درخواست داده، و اجابت آن را بر عهده گرفته است. تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند، درخواست رحمت کنی تا ببخشاید.»
امام علی میگه تو را فرمان داده تا به تو عطا کند، یعنی این یه دستوره که خواستههامون رو از خدا بخوایم و چندین بار ازمون خواسته ازش اطاعت بکنیم؛ خدا که سخن لغو و بیهوده نمیگه یا قصد مسخره کردن ما رو نداره که، که بگه از من بخواید (ادعونی) ولی نده؛ پس وقتی امر میکنه به ادعونی، بدون( استجبلکم ) هم برعهده گرفته و سخنش حقه. حالا چرا امر کرده که ازش بخوایم تا به ما عطا کنه؟ چون مشتاق اینه به ما عطا کنه تا ثروتمند بشیم و از نعمتهای فراوانی که مسخر ما کرده کمال لذت رو ببریم،چون بینهایت عاشقمونه…………
با خواندن این بخش در من این باور ایجاد شده که اگر خدا نمیخواست بده،نمیگفت و البته که دستووور نمیداد از من بخواه تا من اجابت کنم..نگفته تو بخواه تا فلانی اجابت کنه یا به این شرط و اون شرط و….
کافیه اشتیاق خواسته در ما شعله بکشه حتمااااا به اون خواسته میرسیم به شرط اینکه باور داشته باشیم که می رسیم نه اینکه بگیم اینا که ماله از ما بهترونه،،یا ما کجا و اونا کجا؟؟!!!
باید وقتی خواسته هامون رو می بینیم در زندگی دیگران،احساس تحسین را جایگزین حسرت کنیم
باید عمیقا خدارا شکر کنیم که خواسته من قابل دسترسی هست،،چون فلانی داره پس این یعنی دستیافتنی است و منم میتونم داشته باشم..
باید حواسمون به آلارم احساسمون باشه،خیییلی مهمه که موقع درخواست دادن چه احساسی داریم،،احساس کمبود و نیاز یا احساس شکرگذاری از خداوند برای جهان پر از نعمت و فراوانی اش..
استاد من یکی واقعا مدیون شما هستم ،شما در من خواسته هایی ایجاد کردی که بهش فکر هم نمیکردم،یا اونقدر دور از دسترس بودن برام که میگفتم بزار همین دورا دور ازشون لذت ببرم…
اما حالا می بینم میشه..حتما با کنترل ذهن و ورودی ها،حتما با ایمان و توکل به خدا و به دور از هر حرص و عجله ای که از روی احساس نیاز میاد ، منم میتونم مثل میلیونها آدم در رویاهایی که تبدیل به حقیقت شدن زندگی کنم..
خدارا شکر میکنم که در این مسیر هستم،«صراط المستقیم» ،راه کسانیکه خداوند به آنها نعمت میدهد.
دارم با قوانین جهان آشنا میشم و کم کم درکشون میکنم و با تمام توانم عمل میکنم
و اینها باعث شده هیچ چیزی رو دور از دسترسم نبینم…با دیدن زندگی شما و نتایج خیلی از دوستان در سایت باور کردم که برای من هم میشه و با تعهد پیش میرم و میدونم که به بیییییش از آنچه فکرش هم میکنم میرسم..
اما استاد ی چیزی رو بگم خدمتتون که ما در اقواممون داریم کسانیکه به آمریکا و کانادا مهاجرت کردن و سالهاست اونجا زندگی میکنند.شرایط نسبتا خوبی هم دارند ولی نه یکبار فیلم نشون دادن نه عکس..تنها عکسی که من دیدم عکس پروفایلشون بوده و بس◉‿◉
هدفم از گفتن این حرف اینه که خییییلی ها مثل شما این لیاقت رو ندارن که در درون بنده های خدا شعله رسیدن به خواسته ای رو روشن کنند و تمام تجربیاتشون رو چراغ راهشون کنند و از رسیدنشون آنقدر غرق لذت بشن که انگار خودشون رسیدن..
چون شما اونقدرررر رسیدین که گذر کردین..
چون شما باور دارید به فراوانی در جهان
چون شما به هیچ قدرتی جز خدا ایمان ندارید(توحید)
به چشم زخم و این مزخرفات باور ندارید
وااااقعا از صمیم قلبم میگم خدا خیرتان بده..
وقتی ماشین فورد خوشکل و خوشرنگتونو با تمام جزییات در فایلهای هدیه معرفی کردید و مشخصاتش رو گفتید آنچنان اشتیاقی در من و همسرم ایجاد شد برای داشتن این ماشین که چند بار تو خیابان همون مدل البته پایین تر را در چند رنگ دیدیم..واقعاااااا عجب غوووولیه..چقدرررررر زیباست..به خودمون قوول دادیم که حتما یکی از ماشینهامون همین فورد باشه و مثل شما کمپر بهش نصب کنیم و کلی سفر جذاب و هیجان انگیز بریم..
با دیدن آزادی زمانی و مالی و مکانی شما در ما این خواسته ایجاد شد که ما هم خودمون رو از بند یکجا نشینی خارج کنیم و با تغییر فضای کاریمون برای رسیدن به این خواسته اقدام کردیم که البته اول راه هستیم و داریم تکاملمون رو با هدایت الله مهربان طی میکنیم..
خیییلی خیییلی خیییلی خواسته در ما با دیدن زندگی شما ایجاد شد..
مثلا زندگی در کانتری ساید و داشتن مرغ و خروس و گوسفند و بز …البته همیشه دوستداشتیم ولی با دیدن شما خیلی بیشتر ذوق رسیدن بهش رو داریم .
ووووووو……صدها و هزاران خواسته دیگر که باید باورهای هم جهت به آنها را بسازم که اون هم تکاملی است و هر چه مدارم بالاتر میره باورهای قوی تری در من شکل میگیره…
خدایا واقعا نمیدونم چطوری سپاسگزاریتو کنم..
عاشقانه و خاضعانه و با افتخار برای همهٔ عمرم می
پرستمت و بندگی ات را میکنم..
عااااااااااااااااااشقتم استاد که چراغ راه ما شدی و مسیر رسیدن به خواسته هامون را با آموزشها و آگاهی های ارزشمندتون هر روز هموارتر میکنید.
مریم جااانم خیلی ممنونم برای وجود پر از عشق و مهرتون که تلاش میکنید به شکلهای مختلف تا ما بهتر قوانین رو درک کنیم..
همسفران عزیزم ممنونم که هستید و ممنونم برای کامنتهای آموزنده و ارزشمندتون و ممنونم که با من همراه بودید
دوستتون داااااااااارم
در پناه خدای خوبیها روز و روزگارتون عاااااالی
63مین روز تحولم با44مین نشانه روز با هم تلاقی شده
موضوع فایل:به حقیقت رسیدن خواستههه قسمت2
باسلام خدمت استاد گرامی و سپاس از بانو شایسته و همراهان گرامی سایت استاد عباس منش
فایل امروز در مورد ساختن باور هم جهت با خواسته می باشد،خیلی از اوقات فراغت رو بریم تو سایتهای مختلف در مورد ویژگیهای ماشین مدنظرت,منزل و ویلای زیبای شهرمورد نظرت،یا خیلی چیزای دیگه که بهش علاقه داری رو سرچ کن،وبا ویوهای مختلف،امکانات و شرایطش آشنا شو و اطلاعات کسب کن،تا خودتو در اون مدار و فرکانس قرار بدی و ذهنت با خواسته هات هم قدم و همراه بشن و با کنترل ورودی ذهنت و خوراک عالی ذهن،دلخواه های زندگیت وارد مدار طبیعی میشه و همیشه در دسترسته و قابل دستیابی
،استاد میگه قانون اینه که شما اگه میخوای خواسته ای برات تو ذهنت روشن بشه،باید در شرایط اون خواسته خودتو قرار بدی یعنی باور رسیدن به خواسته برات به یقین برسه،مثلا اگه میخوای ماشین اتومات مدنظرت رو داشته باشی،برو تو نمایشگاه های ماشین حتی کمپانی ها، روی موضوعات مربوط به خودروی مدنظر ریز شو و سوار ماشین شو فرکانس مربوطه رو ارسال کن،باور مدنظر با خواسته ت رو بساز،بشین پشت فرمون خودتو مالک اون بدون،حالا الان شرایط خریدشو نداری اون صحنه ای که سوار اتومبیل مدنظرت شدی همیشه با خودت وتصویرشو مرور کن،خودتو در اون شرایط وباور هم جهت با خواسته ت تصور کن،اطمینان داشته باش با این قانون تمام خواسته هات به واقعیت پیوند میخوره،
پس ابتدا چیزی که میبینیم حالا ماشین میخوای ویلا یا جت شخصی یا چیزهایی که حتی تو فایلها میبینی تو اینترنت سرچ میکنی حتماحتما خواسته بوجود میاد یعنی باید شما در لذت بردن و استفاده از نعمت ها پیشگام باشید،تا خواسته های فراوانی براتون بوجود بیاد،هم جهت با خواسته و اجرای قوانین موجود که استاد به آن اشراف داره باور رسیدن به آن 100٪ میسر میشه،شما باید باور درست کنی باورهارو بسازی،
استاد درست میگه تمام ایالتهای آمریکارو رفته گشته، لذت برده چون باورهاش در دسترسه،یعنی تمام باورها قابل دسترسه،وقتی به تکامل برسی در مدار بالا باشی لذت بردن و عشق و زیبایی در دنیا رو براحتی تجربه میکنی،خداوند رحمان وغفور را سپاسگزارم بخاطر این همه زیبایی ،فراوانی، لذت،عشق ،صداقت، ثروت آسایش،سلامتی،تکنولوژی،و انسانهای باشرافت، استاد عزیز و خانواده بزرگ عباس منش که در مسیر زندگانی م تداوم دارن،وبا من هم سنگ و همنشین هستن
به نام رب یگانه فرمانروای هستی کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستان اوست
مثل تووو هرآنچه ناااب
مثل گیسویی پر پیچ و تاااب
درود و سلام بر استادان جان و دوستان الهی ارزشمندم
این فاایل ها بی نظیر این صحبت ها نوور خدا و این مناظر پیام آور خواستن ها و شدن ها هستن
سپاسسسگزارتونم
اون برج استوانه ای چه دلبری کرد برام وقتی دیدم من دارم همیشه نه یکی بلکه دو تا ازش رو همیشه میبینم
به من یادآور شد که چه چیزایی دیدم و چه چیزهایی خواستم و الان دارم تجربشون میکنم
وقتی رابطه های زیبا رو دیدم و گفتم که منم میخوام و بهش هدایت شدم و الان دارم بی نظیرترینش رو تجربه میکنم
مثل سفر ماه عسلی که خواستم و به سمتش هدایت شدم و رفتیم جزایر پرنس و من به طرز شدیدی زندگی در اونچنین اقلیم و هوا و مناطقی رو خواستم و به 6 ماه نرسید که مهاجرت کردم و دارم جایی عین اوونجا زندگی میکنم
همون هوا همون طراوت همون مناظر همون طبیعت همون شگفتی ها همون گل های رنگارنگ همون دریا و مناظر
وای از انسان فراموش کار
دارم تو رویاهام و خواسته هام زندگی میکنم اما یادم میره که چه چیزایی دارم و برام عادی میشه گاها
این خاصیت انسانیم که بازم بیشتر بخوام بازم بیشتر بخوام گاها لذت تجربه زیستن حال رو ازم میگیره
چی میشه که یادم میره تمام لحظاتی که دارم زندگی میکنم تمام آزادی و نعمت های نامحدودی که دارم تجربه میکنم خواسته های همین چند سال نزدیک پیشم بوده و الان دارم لحظه لحظشو نفس میکشم و زندگی میکنم و چی میشه که سپاسگزارتر نمیشم
این سپاسگزاریه روزانم به هییچ عنوان در حد نعمتهایی که دارم تجربه میکنم نیست
خودم که میدونم خیلی وقت ها الان درونا نگرانم حرص میزنم و عجولم برای رسیدن به خواسته های بیشتر
خودم که میفهمم چطور نجواهای ذهنیم دارن افسار ذهنمو به دست میگیرن و اون حس رضایت درونیمو کاهش میدن
وای پروردگارم ببخش که به خودم ظلم کردم
ببخش که فراموش میکنم و ببخش که اونجوری که باید سپاسگزاری نمیکنم
نه برای تو که برای خودم که برای حال خوب خودم که برای رشدم که برای تجربه نعمت های بیشترت که ببینم ببویم بخورم بنوشم و لذت بیشتر ببرم و سپاسگزارتر باشم تا حالم خووب تر باشه عالی تر باشه تا رسالتم که زندگی الهیه رو بهتر انجام بدم
وای ازین انسان فراموشکار ازین انسان کفور ازین انسان ناشکر
پروردگارم من به هر خیری که از تو بهم برسه فقیرم
به من بینش بیشتر بده آگاهی روز افزون بده که آرامش بیشتر رو برام به ارمغان بیاره سپاسگزاریه بیشتر رو به ارمغان بیاره
میدونید استاد خوب متوجه شدم وقتی که در مسیر درستیم وقتی نعمت هایی که عین معجزه هست رو بارها و بارها و لحظه به لحظه تجربه میکنیم انگار برامون عادی میشه
سریع درخواست های جدید شکل میگیره و توقعمون از دنیا مطابقتی با تغییراتمون نداره و اونجاست که دیگه زمزمه ها شروع میشه اونجاست که ایمانه سست میشه و اون حال الهی کم و کمتر میشه
چه نکات ارزشمندی رو گفتین
اینکه باااید حس حسرت و حسادت با تحسین درونی عوض بشه
باااید حس نیازمندی با سپاسگزاریه درونی عوض بشه
باید ترمزای جدید پیدا بشن
استاد انگار تو مسیر وقتی بیشتر رشد میکنیم به یه عمق بیشتری از خودمون میرسیم
این مسیر دایمیه این کار روی خودمون دایمیه این قدم برداشتن ها دایمیه
یک روز نبوده تو این سال ها از شما و سایت جدا شده باشم
به بی نهایت خواسته هام رسیدم.من چیزی رو تجربه میکنم که خیلیییی غریب و نا آشناس از زندگیه قبلیم
امااا چرا باز دارم یه حسایی رو تجربه میکنم
انگار باز به یک جهاد اکبر نیاز دارم
انگار باید به خودم گوشزد کنم تمام داشته هامو و بابتش دروونی سپاسگزار باشم
من حتی گاها فکر میکنم ابتدای مسیر راحتترهههه
چون وسط اون بل بشویی که ساختیم یه قدم برمیداریم یه چیزی سریع تغییر میکنه و به شدت حس رضایتش مارو به ادامه دادن مشتاق میکنه
وقتی ادامه میدی و میرسی وسط بهشت برین اندک ناخواسته ای یه جورایی آدمو با خودش درگیر میکنه
یا نمیدوونم انگاری عمق وجودت اون ترمزا یه جورایی تریکی تر نمود پیدا میکنن
فک میکنم باید لحظه لحظه اقداماتم رو ببینم لحظه لحظشونو تحسین کنم لحظه لحظه یادآورشم ارزشمندیمو و به خودم سخت نگیرم
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت میگردد جهان بر مردمان سخت کوش
این عجله اشتباه رو بذارم کنار از مسیر لذت ببرم
وای استاد این حرفا عمل کردنشون هم یه جوری شده برام
خیلی دوست داشتم بگم الان عااالیم اما در واقع تلاشم به ادامه دادنه و گاها خودمو گم میکنم ولی ادامه میدم
هر لحظهههه ندای قلبمو میشنوم و ادامه میدم اما حس میکنم وسط نقطه عطف زندگیمم و اینجااست که ایمان و توکلم باید حسابی خودشو نشون بده
وااای فکر اینکه خراب کنم فکر اینکه بلرزم منو میترسونه
خدایا خودت خودت قلبمو آروم کن خودت بهم آرامش بده
خودت مسیر رو برام روشن کن
من فقیرترییینم به تو پروردگارم
من واااقعاااا هیچی نمییییییدونم
در پناه حق باشید
بنام الله مهربان
سلام به نگین دوست داشتنی و ارزشمند
نگین جان خدا میدونه چه احساسی پیدا کردم از خواندن کامنتت
وای پروردگارم ببخش که به خودم ظلم کردم
ببخش که فراموش میکنم و ببخش که اونجوری که باید سپاسگزاری نمیکنم
نه برای تو که برای خودم که برای حال خوب خودم که برای رشدم که برای تجربه نعمت های بیشترت که ببینم ببویم بخورم بنوشم و لذت بیشتر ببرم و سپاسگزارتر باشم تا حالم خووب تر باشه عالی تر باشه تا رسالتم که زندگی الهیه رو بهتر انجام بدم
وای ازین انسان فراموشکار ازین انسان کفور ازین انسان ناشکر
پروردگارم من به هر خیری که از تو بهم برسه فقیرم
به من بینش بیشتر بده آگاهی روز افزون بده که آرامش بیشتر رو برام به ارمغان بیاره سپاسگزاریه بیشتر رو به ارمغان بیاره
میدونی دم غروبی که خانه تنها نشسته بودم یه لحظه دلم گرفت به خدا گفتم من تنها وبی کسم ،ولی یه لحظه دستم گذاشتم رو رگ گردنم گفتم نه خدایا من تنها نیستم من تورا دارم که از این رگ گردن به من نزدیکتری ،فقط به من صبری بده که ناسپاس نباشم ،ایمانی بده که ازت ناامید نشم همان لحظه سوره نحل موقعه اذان پخش میشد اصلا متوجه نبودم یه لحظه نگاه کردم
این آیه بود
وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُکَ إِلاَّ بِاللّهِ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَلاَ تَکُ فِی ضَیْقٍ مِّمَّا یَمْکُرُونَ (127)
إِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَواْ وَّالَّذِینَ هُم مُّحْسِنُونَ (128)
(و اى پیامبر) صبر پیشه کن وصبر تو جز (به یارى وتوفیق) خداوند نیست و بر آنان اندوه مخور، و از آنچه مَکر وتدبیرهاى خصمانه اى که مى کنند، دلتنگ و در فشار مباش.
زیرا که خداوند با کسانى است که تقوى پیشه کردند و(با) کسانى (است) که آنان نیکوکارند
آره نگین عزیزم قسمتهایی از کامنتت نشانه بود برام وهمین احساسم را عالی کرد
ازت سپاسگزارم که دستی شدی از دستان خداوند تایادم بیاد که چه چیزهایی را پشت سر گذاشتم به چه خواسته هایی رسیدم خدایی که در تمام آن لحظات کنارم بود الان هم هست وهر دم به من میگه چکار کنم وچه راهی برم
خیلی دوست دارم
در پناه خداوند مهربان هر نفس شاد وعالی وسلامت باشید
سلام استاد عزیزم، مریم مهربونم و هم فرکانسی های گلم
روزشمار تحول زندگی ام برگ شصت و سوم
استاد جانم در رابطه با اینکه گفتین خواسته رو باید اول ببینی اش، تا در وجودت شکل بگیره، بشدت باهاتون موافقم.
قصد دارم تجربه خودمو بازگو کنم.
چندین سال قبل من به یک تضاد برخورد کردم که نمیدونستم راه حل داره. اون زمان با قانون آشنا نبودم.
و بابت این تضاد ام خیلی غصه میخوردم.
چند سال بعدش خواهرم با همون تضاد شبیه من، برخورد کرد و راه حلش رو پیدا کرد.
من وقتی متوجه شدم که خواهرم تونسته اون تضاد رو حل کنه و خواسته اش برآورده شده، بشددددت هیجان زده شدم.
یادمه رفتم خونشون و از نزدیک همه چیز بررسی کردم.
با چشم خودم دیدم که مساله اش حل شده بود و ایشون بشدت خوشحال بود.
وقتی خواسته اش حل شد، باور کردم که منم میتونم
فقط هزینه اش رو اون زمان نداشتم.
فکر کنم دانشجو بودم اون زمان.
وقتی فارغ التحصیل شدم و رفتم سرکار و دیگه درآمدی داشتم برای خودم، ذوق و شوق ام برای بدست آوردن اون خواسته، دوباره زنده شد.
چون دیگه میتونستم پول هام جمع کنم و اون چیزی که میخوام رو بدست بیارم.
باورتون میشه استاد با حقوق اون زمان ام، باید 1 سال پول هام جمع میکردم تا بتونم خواسته ام رو محقق کنم.
من با قانون آشنایی نداشتم.
اما بشدت برای خواسته ام ذوق و شوق داشتم.
هر حقوقی که میگرفتم، پس انداز میکردم.
یادمه یه قرونی هم خرج نمیکردم، انقدر که ذوق داشتم سریع پول هام جمع بشه.
سر شش ماه که شد، با خودم گفتم ای بابا بزار یه وام بگیرم. با خواهرم مشورت کردیم قرار شد با هم وام بگیریم.
من تا اون موقع نصف هزینه ام جمع کرده بودم. یادمه هر حقوقی که میگرفتم، با ذوق میرفتم سراغ ماشین حساب و با خودم میگفتم n تومن دیگه جمع کنم حله.
خلاصه آخر هفته روز 5 شنبه بود گمونم، با خواهرم قرار وام رو برای روز شنبه یعنی دو روز بعدش گذاشتم.
همون روز وقتی تعطیل شدم، صاحبکارم اومد بهم گفت که شما از شنبه دیگه نیا.
من نیرو فعلا لازم ندارم و همون یک نفر کافیه.
و منی که با قانون آشنا نبودم، بهش اصرار کردم اما ایشون قبول نکرد.
من با چشم گریان به خواهرم تماس گرفتم و گفتم که چون فعلا کار ندارم، از پسِ قسط های وام بر نمیام.
و ایشون مجبور شد تنهایی وام بگیره.
من نگران شغل ام نبودم ، نگران اون همه ذوق و شوقی که برای خواسته ام داشتم، بودم.
و این منو بشدت رنجور میکرد.
با خودم گفتم نگاه کن عاطفه، حالا که وام میخواستی بگیری که خواسته ات بجای 1 سال تو 6 ماه اوکی بشه، اینطوری شد.
اما غافل از اینکه، جهان نقشه بهتری برای من داشت.
جهان اون همه شور و اشتیاق و تلاش من رو دیده بود.
اون همه ذوق و تصویر سازی هام رو دریافت کرده بود
و دلش نمیخواست من درگیر وام و قرض و بدهی بشم.
جهان راه بهتری برام سراغ داشت.
منو از اون شغل سخت که روز و شبم بهم دوخته بود، بیرون آورد. شغلی که بابتش بشدت خسته میشدم.
وقتی مادرم، ماجرای منو فهمید
ایشون بعنوان هدیه، بقیه پول منو پرداخت کرد، حتی بیشتر بهم داد
و بهم گفت این هدیه ست و نمیخوام هرگز بهم برگردونی.
و همون روزی که پول بهم داد رفتم و خواسته ام رو که مدتها منتظرش بودم رو اجابت کردم.
البته من که نه، اون نیرو این کار برام انجام داد.
این داستان چند تا نکته داشت :
1. این خواسته بار اول تو دست خواهرم دیدم و خواسته در من شکل گرفت
2. وقتی خواسته رو تو دست آبجی دیدم، حسرت نداشتم، گفتم منم میخوام و میتونم
3. ذوق و شوقی که برای خواسته ام داشتم و باعث شد زمان تکامل ام کوتاه تر بشه و مقاومت هامو بشکنه
4. نگرفتن وام و ننداختن خودت تو بدهی (چون وام، خلاف قوانین کیهانی هست) هر خواسته ای باید با امکانات کنونی ات محقق بشه
5. اعتماد به نیرویی که چیزی ازت میگیره و چیزی بهتر برات در نظر داره . اگر ناراحتی ام بعد جواب کردن صاحبکارم ادامه پیدا میکرد، جهان خواسته ام اجابت نمیکرد
6. بعلت ناآشنا بودنم با قوانین، تلاش هام فیزیکی بودند، اگر ذهنی می بود، یعنی علاوه بر ذوق و شوق، باورهای درستی داشتم حتی از شش ماه هم تکامل کمتری رو زمان می برد.
اینم بگم اگر با قانون آشنا بودم، علاوه بر باورسازی، هرگز به وام فکر نمیکردم و وقتی صاحبکارم بهم میگفت دیگه نیا، ناراحت نمیشدم.
بعلاوه نیاز نبود که هیییچ پولی خرج نکنم. اگر انسان باورهای درستی داشته باشه، میتونه هم خرج کنه و هم پس انداز کنه
خدایا شکرت. اصلا ایده ای برای نوشتن این داستان نداشتم، وسط فایل یادش افتادم و چشمام پر اشک شدند.
گفتم نگاه کن عاطفه، تو این خواسته اول تو دست آبجی دیدی، بعد اش در تو هم شکل گرفت. و انقدر ذوق و شوق براش داشتی که مقاومت هاتو جهان شکست و هر طور شده اونو بهت داد.
اگر ذوق و شوق و انگیزه نبود، ذهن من خلق نمیکرد.
اگر ذوق و شوق نبود، با جواب کردن صاحبکارم، انگیزه ام از دست میرفت و جهان مادرم رو سر راهم قرار نمیداد.
ذوق و شوق یک خواسته ، بشدت مهم و حیاتی هست. ذوق و شوق ما هرگز نباید از بین بره.
اگر برای خواسته هامون ذوق نداریم، یعنی ذهن مون پر از محدودیت هست.
یادآوری این داستان، برای خودمم درس داشت، که اجابت یک خواسته، به ذوق شوق هست. ذوق و شوق هست که تجسم رو میسازه، ذوق و شوق هست که بر انگیخته ات میکنه برای باورسازی.
من فکرم نمیکردم مادرم این پول بمن هدیه بده.
تا جایی که یادمه از این پول ها بمن نداده بود.
غیر از اینه که این نقشه جهان برای من بود ؟
استاد شما گفتین اون بنده خدا، باورهای درستی نداشت ولی ذوق و شوق امریکا داشت، با هر سختی که بود : از مرز عبور کرد و بدستش آورد. همین دوست مون اگر با قانون آشنا بود، باورسازی های هیولایی انجام میداد و راحت کسب اش میکرد. اما با تلاش فیزیکی تونست چون ذوق و شوق اش سر جاش بود.
حالا که خدا بهمون لطف کرده و دفترچه راهنما داریم و اهمیت باورسازی فهمیدیم ، ذوق و شوق مون رو زنده کنیم و بچسبیم به باور سازی که مسیر تکامل رو لذت بخش تر میکنه.
استاد جانم، در رابطه با اینکه گفتین : باید اول ببینید که این خواسته هست و سپس در شما شکل میگیره، قصد دارم ماجرای امروز صبح هم تعریف کنم
قبلش اینو بگم ، حدود 1 سال و نیم قبل، من دندان های عقب فک پایین ام سمت راست رو عصب کشی کردم و بشدت برام دردناک بود.
فردای اون روز به دکتر گفتم : چرا دیروز که عصب کشی فک بالا انجام دادین ، درد نداشتم ولی امروز بشدت دردناک هست
ایشون گفتند : چون دیروز دندان های فک بالا ات رو کار کردم. امروز فک پایین. فک بالا راحت بی حس میشه، اما فک پایین، سخت بی حس میشه.
خلاصه ایشون گفت تقریبا 2 سال دیگه، دندان های فک پایین ات سمت چپ هم باید عصب کشی کنی، چون در شرف پوسیدگی اند.
همون موقع تو دلم گفتم ای داد بیداد یعنی یک همچین دردی رو باید یکبار دیگه برای طرف چپ فک ام متحمل بشم.
و هر وقت طی این دو سال یادم میفتاد ، میرفتم تو فکر ، که : فک پایین درست بی حس نمیشه و حالا چکار کنم.
خلاصه هفته قبل نوبت گرفتم و امروز صبح داشتم آماده میشدم که برم دندان پزشکی.
همونطور که داشتم آماده میشدم، ستاره قطبی رو هم همزمان انجام میدادم.
معبود جونم :
_ بهم بگو امروز حتی چه لباسی تنم کنم
_ تو رانندگی کمربندی مراقبم باش
_ جای پارک خوب بهم بده، چون امروز دیرتر راه میفتم، خیابانِ دندان پزشکی ممکنه شلوغ تر باشه
_ راحت نوبتم بشه
_ حتی بهم بگو کی راه بیفتم
و…
بعد یه لحظه اومدم با خودم بگم، درد هم نداشته باشم در عصب کشی ام
بعد ذهنم گفت : اینو دیگه بیخیال شو . درد رو که صد در صد داری اش.
گفتم نه، اتفاقا اینو نه تنها لفظی درخواست میکنم ، بلکه مینویسم اش هم.
جمله ای که تو دفترم نوشتم از این قرار بود :
رفتم دفترم آوردم که جمله ها رو دقیق براتون بنویسم که چی نوشتم :
” معبود جونم میخوام امروز به خیر و خوشی دندان 6،7 ام رو عصب کشی کنم و درد نداشته باشم. ( اینجا گفتم نه بزار جمله رو بصورت مثبت بنویسم، به جای درد، کلمه راحتی بنویسم )
ادامه جمله ام :
در کمال آسایش و راحتی و احساس خوب دندان 6،7 ام عصب کشی بشه.
میخواهم همه چیز را امروز عالی رقم بزنی
به تو توکل میکنم
جای پارک عالی هم بهم بده ”
وقتی به خیابان اصلی رسیدم، دوباره ذهنم گفت :
ولی درد ات میگیره.
انقدر هم این درد بعدش ادامه پیدا میکنه که، توان کامنت گذاشتن تو سایت هم نداری و از شدت درد یک کامنت بی کیفیت رو سایت میزاری
گفتم مهم نیست که این باور محدود : ‘ فک پایین درد داره ‘چند وقت همراه من بوده
الان میخوام عصب کشی ام رو بدون درد تصور کنم. و همین کار کردم.
دوباره ذهنم گفت : ولی تو خواسته ای رو میخوای که وجود ندارد
گفتم : نههههه، من میتونم بدون درد تصورش کنم. بعد تجسم کردم، دکتر بی حسی زده و داره کار میکنه و من هیچی نمیفهمم.
بعدش به سلول های لثه ام به دندان ام، شروع کردم بلند بلند حرف زدن :
من مطمعنم که شماها همکاری میکنید و درد مون نمیگیره.
سپس وارد دندان پزشکی شدم، و هر آنچه درخواست کردم اجابت شد !!!!
هررر چی نوشته بودم.
جلوی تصادفم گرفته شد
بهترین جای پارک روبروی ساختمان گیرم اومد
سریع نوبتم شد
ذره ای درد نداشتم
حتی صبح کارت بانکی ام داشت یادم میرفت، جهان هدایتم کرد به همون کیفی که کارت ام داخلش بود، اصلااا خبر نداشتم بدون کارت داشتم میرفتم مطب
و….
خب اینهایی که نوشتم، اگر معجزه نیست پس چی هستند.
در حین برگشت توی راه حین رانندگی به معجزات ام فکر میکردم و صورتم پر از اشک شده بود.
اشک شوق از اینکه :
چطور همه چیز انقدر عالی انجام شدش.
حتی نوافن که برام نوشته بود هم نیاز نشد بخورم.
حتی بعدش راحت غذامو خوردم.
این معجزه قانون هست.
معجزه همراه شدن با رب هست.
اصلا کارت بانکی ام براتون بگم چیشد که یادم اومد.
مادرم صبح گفت، عاطفه کارت بانکی ام رو ندیدی ؟
اینو گفت من یادم به کارت افتاد.
اگر نمیگفت یادم نمیومد که کارت نبردم.
مسافت مطب هم دور بود و نمیشد بعدا برگردم خانه. و نوبت ها هم رو حساب و کتابه.
دقیقا روزهایی که همگام با قانون جلو میرم همه جا جفت شش میاد.
الله اکبر از این قوانین.
نکته زیبای داستان دندان پزشکی این بود که :
1. ورودی قبلی رو نپذیرفتم اینکه : ” فک پایین سخت بی حس میشه و یا اصلا بی حس نمیشه ”
2. وقتی تونستم بدون درد بودنش رو تصور کنم، ذهنم بالاخره تسلیم شد که بله میشود
وقتی باورپذیر بشه برای ذهن، ذهن چاره ای جز ارسال فرکانس خواسته ندارد
3. هر چی از الله میخوایم ، با قدرت ازش بخوایم و باور کنیم که جواب میدهد
4. در مسیر همسویی با جهان، حتی درخواست هایی هم که به زبان نیاوردی، اجابت میشود.
( ماجرای کارت بانکی ام )
یک جمله زیبایی هم در کپشن درج کردین که توجه ام به خودش جلب کرد، بطور خلاصه مینویسم اش :
موهبت خواسته انقدر در ذهنت پررنگ باشد که هر محدودیتی را مغلوب میکند.
یعنی انقدر ذوق و شوق خواسته ات داشته باش، انقدر اهرم لذت اش در ذهنت غالب باشه که به محدودیت هات فکر هم نکنی.
و در پایان این عبارت زیبای کپشن :
فرکانس حسرت را به فرکانس تحسین تبدیل کنیم
فرکانس نیازمندی را به فرکانس سپاسگزاری تبدیل کنیم
در یک کلام :
ترمز را به گاز تبدیل کنیم.
استاد عزیزم ، مریم مهربونم ، بابت تهیه ، تدوین و کپشن این فایل توحیدی ازتون سپاسگزارم
از خداوند مهربونم هم سپاسگزارم که از زبان شما با من صحبت کرد و بر من جاری شدش تا این کامنت زیبا نوشته بشه.
ایمان دارم که خود اون نیرو این کامنت هام رو مینویسه. من هرگز ایده ای نداشتم که این داستان ها قراره نوشته بشه.
از عزیزانی هم که کامنت بنده مطالعه کردند، کمال تشکر را دارم.
آگاهانه و عاشقانه دوستتون دارم.
همگی در پناه الله یکتا باشیم.
سلام دوست هم فرکانسی عزیزم عاطفه جانم
بابت این کامنت زیباتون بینهایت سپاسگزارم خیلی قلمتون عالیه بقدری شیوا نوشتید که دلم نیومد فقط یبار بخونمش سیوش کردم که در متنهای خودم هم ازش استفاده کنم مخصوصا وقتی داری با معبودت صحبت میکنی و خواسته هاتو راحت میگی و تجسم میکنی و تحقق یافته میبینیشون
ممنون میشم منو هم راهنمایی کنید در نحوه نوشتن خواستم که هنوز نتونستم خلقش کنم دوست دارم بدونم چطور هر روز مینویسی وچطور باور داری برای خلقشون و تو چه دفتری مینویسی منظورم تو دفتر شکرگزاریتون یا دفتر مخصوصی دارید ممکنه برام واضحتر بگین تا منم انجام بدم و بتونم این خواستمو خلق کنم ممنون ازتون و باز هم بابت این کامنت و متن زیباتون سپاسگزارم
به امید دیدن متنهایی زیباتون در مورد خلق خواسته هاتون
سلام حمیده جانم، امیدوارم که عااالی باشین.
ازتون سپاسگزارم که کامنت بنده رو مطالعه کردین.
باعث افتخاره که قلمم رو دوست داشتین، البته که اعتبارش کاملا به خداوند میرسه و ایشون میگه و من فقط یادداشت میکنم.
بریم سراغ سوالات تون.
پرسیدین چطور خواسته ام رو بنویسم و باور کنم که خلق میشه.
خیلی مهمه که اول این باور در وجود ما ایجاد بشه که :
نیرویی هست که به درخواست های ما پاسخ میده.
یعنی باید باور کنیم که اون نیرو دستِ دهنده داره و با جون و دل میخواد ما رو اجابت کنه.
خب حالا این باور چطور باید ایجاد کنیم.
باور سازی درباره هر موضوعی نیاز به تکامل داره.
مثل دانه ای که برای تبدیل شدن به یک درخت نیاز به تکامل داره
اینکه منِ عاطفه باور کنم که نیرویی هست که منو اجابت میکنه، نیاز به تکامل داره.
ذهن یهو نمیپذیره باید آروم آروم براش باور پذیر کنیم.
چطوری اینکار باید انجام بشه.
با خواسته های خیلی کوچک باید شروع کنیم.
صبح که بیدار شدین یه دفتر بردارین
( اصلا رو نوع دفتر حساس نشید، میخواد دفتر سپاسگزاری باشه یا هر چیزی، ما به یک صفحه سفید فقط نیاز داریم)
بالای صفحه بنویس :
دوست دارم امروز چه اتفاقاتی برام بیفته ؟
تقریبا 5، 6 مورد برای شروع بنویسی خوبه،
خواسته هایی که مینویسید باید برای ذهن تون منطقی باشند.
مثلا نباید بنویسی n تومن بیاد تو حسابم و ذهنت بگه : ای بابا این چیه میگی معلومه که نمیشه و از کجا میخواد بیاد.
چیزی بنویس که برات قابل باور باشه.
مثلا :
1. معبود دوست دارم امروز فلان اداره خیلی راحت نوبتم بشه
2. معبود جونم امروز میخوام برم پیاده روی و دوست دارم هوا عااالی باشه و از پیاده روی ام لذت ببرم.
3. معبود جونم امروز کارهای زیادتری برای انجام دادن دارم، دوست دارم انرژی ام رو بیشتر کنی
4. معبود بنظرت فلان کار رو امروز انجام بدم یا بزارمش برای فردا ؟ دوست دارم تو به جای من تصمیم بگیری.
( برات نشانه میفرسته و مطمعن ات میکنه )
5. معبود دوست دارم فلانی که انقدر رفتارش با من داغونه، یکمی امروز قلبش با من نرم تر بشه
6. معبود امروز فلان مصاحبه رو دارم دوست دارم هر آنچه به صلاحم میدونی رقم بخوره.
اصلا تو به جای من صحبت کن.
اگر این کار صلاحم نیست انجام نشه، اگر صلاحمه بشود.
حمیده جان، خواسته هایی که مینویسی مثل مثال هایی که زدم ساده باشند و دست یافتنی.
اینکه در موضوعی سر دوراهی باشی و اجازه بدی اون نیرو به جای تو تصمیم بگیره، بعدا که کارت رو عالی جلو میبره کلی ایمان و باورت رو در موردش قوی میکنه.
اگر برای مثال رفتی پیاده روی و اتفاقا برات لذت بخش هم بود جلوی اون خواسته تیک بزن.
آخر شب لیست ات بررسی کن. و بابت اجابت شون شکرگزاری کن.
این کار رو هروز انجام بده و بعد مدتی انقدر ایمانت به اون نیرو رو به صورت تکاملی زیاد میکنه که زبانم از توضیحش قاصره.
این نوع روند خواسته باعث میشه تسلیم تر بشی، فروتن تر بشی.
مثلا همین امروز من یه کار دندان پزشکی داشتم گفتم معبود من تسلیم ام.
اگر تو ترمیم دندانم صلاح میدونی انجام بشه، اگر صلاح نمیدونی کارم نشه، نشونه بفرست.
اتفاقی که افتاد، رفتم و آقای دکتر نیومده بود.
و همین برای من نشانه بود که الان زمانش نیست و درمان ارتودنسی ام فعلا ادامه بدم
وقتی اون آقا بهم گفت دکتر امروز نیستش، انقدر رها و شاد بودم. در صورتی که وقتی با قانون آشنا نبودم اینجور مواقع، سر و صدا میکردم و غرلنده میدادم.
سپردن کارها به دست اون نیرو، بار سنگین رو از دوش انسان برمیداره.
تو ساده ترین کارهای روزمرگی ات هم صداش بزن.
اون نیرو استقبال میکنه که کمکت کنه. هر لحظه هم داره این کار میکنه.
اصلا خودش الان داره برات مینویسه.
دوست داره بهش اعتماد کنی.
اگر هوا برای پیاده روی ات عاالی بود، نگو این که ساده بود بابا.
بابتش ذوووق کن. که چیزی رو نوشتم که اجابت شد !!!
خیلی به باورسازی ات درباره اجابت کمک میکنه.
اتفاقا ساده نیست، ممکن بود هر اتفاقی بیفته و پیاده روی ات بهت نچسبه !!!
اون نیرو هررر لحظه در حال کمک به بنده هاش هست منتها انقدر این روند طبیعی داره اتفاق میفته که گاها ازش غافل میشیم و فکر میکنیم خودمون داریم کارها رو انجام میدیم و یا اینکه طبیعیه که هوا تو این فصل اوکی باشه و…
در صورتی که این روند کار خداوند بزرگ هست.
زمانی که حضرت محمد در جنگ پیروز شد، خداوند بهش گفت که : مغرور نشو.
ما رمیت اذ رمیت لکن الله رما
تو نبودی که تیر مینداختی، ما بودیم که به جای تو تیر میزدیم.
میخوام بگم اون نیرو در بند بند وجودت هست. کار خاصی نمیخواد بکنی، کافیه احساس اش کنی، اعتماد کنی و بزاری به جای تو تصمیم بگیره.
فقط اینو بگم که وقتی خواسته هات رو مینویسی، با احساس خوب بنویس.
با حس سپاسگزاری، با فرکانس بالا.
برای تجسم هم 2 دقیقه کافیه. اصلا سختش نکن برای خودت.
بعد مدتی که این تمرین انجام دادی، شگفت زده میشی، از اتفاقات خوبی که حتی درخواست نکرده بودی ولی رخ دادند.
پس با درخواست های ساده شروع کن، که برای ذهنت، قدرت خداوند باور پذیر بشه.
سپس آرام آرام خواسته هات رو بزرگتر بنویس.
کل روزت رو با هدایت ببر جلو.
ما قبل از آمدن مون به این دنیای مادی با اون نیرو قول و قرار بستیم که روی کمک اش حساب میکنیم.
اون به قولش وفا کرده ما هم باید روش حساب کنیم چون تنها راه سعادت و خوشبختی مون تکیه به اون نیرو هست.
اینم اضافه کنم که برای خواسته های بزرگ تر باید در مورد اون خواسته هم باورهای مناسبی رو داشته باشید.
این روند که توضیح دادم، برای خواسته های کوچک، یک مدت انجام بدید.
وقتی ایمان تون بقدر کافی جون گرفت، باورسازی برای خواسته های بزرگتر رو آغاز کنید.
حمیده جان بابت دیدگاهت ممنونم باعث شدی قوانین برای خودم هم یادآوری بشه.
از خداوند مهربونم سپاسگزارم که بر من جاری شدش تا این کامنت زیبا نوشته بشه.
آگاهانه و عاشقانه دوستتون دارم
همگی در پناه الله یکتا باشیم.
سلام بر تو عاطفه عزیزممممم
بابت متن زیبا و شیوا که زحمت کشیدید بینهایت سپاسگزارم خیلی دلنشین است برام .از لحظه شروع به خواندن متن زیباتون فقط اشک ریختم و حس ارامش در تمام وجودم پر شده بود ، واقعا این پاسخ و متن فقط از طرف خداست ، اینقدر مهربانانه و پر از محبت برام نوشته که بتونم با تمام وجودم درکش کنم و حس ارزشمندی دارم چقدر خدا دوستم داره سریع توسط یکی از دستانش که عاطفه ی عزیز است جواب این سوالم رو بده باز هم بابت این متن زیبا سپاسگزارم و براتون ارزوی بهترینها رو دارم
از امروز با تعهد بیشتر این تمرین را انجام میدم و مطمئن هستم موفق میشوم
سلام عزیز دلم.
شک نکن تمرین ات با موفقیت انجام میشه.
بقول استاد عباسمنش عزیز : چون این یک قانون است، نقطه سر خط.
حمیده جان تو با بزرگترین و عظیم ترین قانون جهان میخوای تمرین ات رو شروع کنی.
محال هست موفق نشی.
اون نیرو خودش سوال رو به قلب ات انداخته و خودشم جوابت رو داده.
اگر بنا بود نتیجه نگیری، هرگز تو این مسیر قرار ات نمیداد.
وقتی نجواها اومدند با خودت یادآوری کن :
خدایی که تمام این کیهان رو اداره میکنه، خدایی که به تمام سلول های بدنم هر لحظه اطلاعات حیات رو منتقل میکنه، خدایی که تمام سیارات و جنبنده ها رو میگردونه و بی اذن اش برگی از درخت نمیفته، بلده چطور منو هم هدایت کنه.
خیلی خوب بلده منو به سر منزل مقصود برسونه.
به همون فرمولی که تا اینجای کار منو آورده، ممبعد اش هم میبره.
نتایج کوچک ات بیاد بیار و ایمان ات رو جون دار کن عزیزم.
ان علینا للهدی :
ما هدایت شما رو بر خود واجب کردیم.
اجیب الدعوه اذا دعان :
درخواست اجابت کننده رو اجابت میکنم بشرطی که اجابتم کنه.
حمیده جون سمتِ خودت رو انجام بده، اون نیرو سمت خودش رو اتومات انجام میده.
دوستت دارم.
خدارو صدهزار مرتبه شکر.
سپاسگزارم از خدای مهربونم. باعث افتخاره که دستی از دستان خداوند شدم.
از شما هم ممنونم حمیده جان بابت بیان زیبای عواطف ات.
همگی در پناه الله یکتا باشیم.
سلام بر هنفرکانسی عزیز
تشکر بابت پاسخ های فوق العادتون
عاطفه جان من چندین ساله که منتظرم مادر بشم اما نتونستم خلقش کنم و این باعث شده که من بعضی وقتها ناامید بشم و متصرف بشم و بعد دوباره میخوام شروع کنم و بعد حسم بد میشه و نکران و ترس خیلی بدی وجودم رو میگیره
ممکنه راهنمایی بفرمایید
به نام خداوند هدایتگرم
عاطفه عزیزم سلام
واقعا از خوندن کامنت های شما لذت میبرم از راهنمایی هاتون تو این تمرین کمک گرفتم تا با کیفیت بیشتر در مورد کوچکترین خواسته هام هم این تمرین رو انجام بدم و همین الان تو دفترم این کار رو انجام دادم و حسم عالی شد که آره حتماً اتفاق میوفته
شاید خواستهای بود که داشتم و تو ذهنم نبود که همین چیز کوچیک رو هم از خدای خودم درخواست کنم و با کامنت شما اومدم و نوشتم و مطمئنم که تا آخر امروز برآورده میشه
ممنونم ازت عاطفه جان کامنت هات بهم شور و اشتیاق میده که من هم راحتتر کامنت بنویسم
بهترینها رو برات آرزو میکنم عزیزم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد جانم سلام بر خانم شایسته و همه دوستان عزیزم
رسیدن به خواستها شدنیه
استاد با رسیدن به خواستهاش به گسترش جهان کمک
کرده این ی باور عالی
که شما به خواستت برسی چقد به پیشرفت جهان کمک میکنی
من چند وقت بود هیچ خواسته ای نداشتم چون نمیرفتم ببینم چه نعمتی هست
وقتی نعمت هارو ببینی خواسته ها به وجود میاد تا نبینی لمس نکنی اصلا خواسته ای نداری
امروز من زدم به دل جاده روستا یهو ی ندای گفت برو ببین باغ چی هست
رفتم دوتا باغ دیدم به خدا ی خواسته ای تو وجونم به وجود اومد که از صبح انقد قویه بارها خودم رو تو اون شرایط تجسم کردم بخدا دقیقا باید بری لمس کنی تا بفهمی داشتن اون نعمت چه مزه ای داره
من موتور نداشتم موتور که خریدم دیرم چه نعمتی هست و من نمیدونستم
امروز سوار ی موتور بندا راک شدم من تا حالا همچین موتوری نبردم پسر اصلا موتور دندهای نبردم توپنج دقیقه انقد خواسته رفتن باش قوی بود همه چی موتور رو زیرو کردم و رفتم باش دور زدم وااای باورم نمیشد انقد این موتور داشتنش برام لذت بخش بود که اونم دارم تجسم میکنم خدای من یعنی وقتی لمس میکنی میفهمی داشتن اون نعمت ها لذت بخشه
خدایا شکرت واقعا انقد برام لذت بخشه که دیگه میخوام برم نعمت هایی رو که میخوام لمس کنم تا خواستن اون نعمت در وجودم شکل بگیره
من میخوام از خدای خودم فقط بخوام اینجوری بنده بهتری هستم
هرچقد دوس داری بخوا زیاد بخوا خوبشو بخوا
مثل سلیمان که خدارو خوب شناخته بود خیلی هم خوب
همیشه زیاد میخواست از خدا
خداوند وهاب بسیار بسیار بخشنده تا نبینی دلت نمیخواد باید ببینی لمس کنی تا اون خواسته درت شکل بگیره
ببین تجسم کن
باورشون بساز به چگونگی فکر نکن
بعد میبینی که به دست میاد
خداو لاینتهاس ببین که معجزه میشه برات
معجزه میشه برام از اون جایی که به ذهنم نمیرسه
در پناه حق شاد سالم و ثروتمند باشد
به نام خالق زیبایی ها
سلام به شما استاد عزیزم و خانوم شایسته ،سلام به همه دوستان سایت
ردپای من در روز شصت و سوم
واقعا از شما استاد عزیزم برای اشتراک این همه زیبایی باما بینهایت ممنون و متشکرم و سپاسگزارم ، خدایا شکرت چقدر زیبایی دیدم تواین فایل وفایل قبلی واز خدای مهربان میخوام تا یه روز از نزدیک سفرکنم وهمه این زیبایی های کشور آمریکا راببینم، خدای عزیزم من دوست دارم به تمام نقاط دنیا و ایران سفر کنم و همه زیبایی های ایران و جهان و ببینم خدایا خودت برام فراهم کن شرایط سفر کردن و دیدن این همه زیبایی که آفریدی و الهی آمین خدایا بی نهایت سپاسگزارم
ممنون و متشکرم و سپاسگزارم از زحمات شما استاد عزیزم و خانوم شایسته
در پناه الله یکتا خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید