نحوه به حقیقت رساندنِ خواستهها | قسمت 3 - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-72.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-12-14 03:44:492024-07-17 16:54:37نحوه به حقیقت رساندنِ خواستهها | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام روز 64 ام از سفرنامه خداروشکر میکنم که الان در این لحظه در اینجا هستم .تفاوت خیلی زیادی بین نگاه حسرت آمیز و امیدوارانه هست، تفاوت نگاه باعث تفاوت نتایج ما میشه نگاه حسرت آمیز احساس بد و احساس بد هم اتفاقات بد و برای ما به ارمغان میاره اما نگاه تحسین برانگیز و امیدوارانه احساس خوب و احساس خوب هم اتفاقات خوب رو برای ما به ارمغان میاره.خدارو شکر میکنم که در اینجا خواسته هایی در وجود من شکل گرفت و به من گفته شد که اگه میخوام به خواسته هام برسم باید باور های مناسبی و برای خودم ایجاد کنم وقتی خواسته هایی داشته باشیم و باور هامون در راستای اون خواسته باشه دیگه تمومه و ما میرسیم.فقط باید ورودی مناسبی داشته باشیم و به نکات مثبت توجه کنیم و اونارو تحسین کنیم و نگاهمون به دنیا متفاوت از نگاه بقیه باشه.واقعا جای فوق العاده ای بود خونه های لب رودخونه با اون همه سرسبزی با اون همه قایق وامکانات عالی بود یک جای بسیار زیبا که خلوتم بود جاده ای بسیار زیبا و رویایی که سرشار از آب و سرسبزی بود.این خودش تبدیل شد به یک خواسته در وجود من .یک تشکر ویژه هم از خانم شایسته کنیم که این صحنه های زیبارو برای ما ثبت کردند واقعا فوق العاده و زیبا و دلنواز بود.
بنام خالق زیبایی ها وفراوانیها
سلام گرم وصمیمی ازراه دوربه اساتیدبزرگوارم
سلامی دوستانه به خانواده عزیزم
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
که امروز راباریدیگر به من هدیه دادی تابازهم بادیدن زیبایی ها وفراوانی ها وثروتهای اطرافم لذت ببرم از حضورت درزندگی ام
تمام اتفاقات زندگی مان راخودمان باارسال فرکانس هایمان به جهان هستی وارد زندگیمان میکنیم
همه ما درهرجایی که هم اکنون قرارگرفتیم درست همان جایی است که بنابردرخواسهای گذشته مان دراثر تضادهایی که داشتیم اکنون قرارداریم
چقدر لذتبخش وزیباست ودقیق است قوانین جهان هستی
من الان که دارم این کامنت زیبارامینویسم دریه پارک وفضای سبزی زیبا بادرختانی بلند وسرسبزوشاد وهمه جا زمینش پوشیده شده ازچمن ومن روی یک نیمکت درزیرسایه درختی زیبا دقیقا ده قدمی دریای بزرگ استانبول نشستم واسکله پر از کشتی های گوناگون در اندازه های مختلف از کشتی های قاره پیما گرفته تا قایقهای کوچک وزیبا ومرغ های دریایی فراوان که روی دریا درحال شناکردن هستند ودارن ازتوی دریا شیرجه کنان ماهی شکارمیکنند،،آفتابی دلنواز وخورشید وسطت
ط آسمان وانعکاس زیبایش روی دریا مثل آینه پدیدارشده وبادی ملایم میوزد وشاخ وبرگ درختان راتکان میدهدوآب دریاراموجهای ریز میزند ومردمانی که درآرامش وصلح وصفا درکنار دریا نشته اند وتعداری زیرسایه درختان وتعدادی روی چمن ها دراز کشیدندوچشم دوخته اند به آسمان آبی زیبا باتکه ابرهایی که هرلحظه به شکلی در می آیند
خدای من چقدر حالم خوبه واحساس بسیارفوق العاده ای دارم وزندگی چقدر زیبامیتونه باشه زمانیکه آرامش داشته باشی وبدونی که تنها وابستگی ات پروردگارت است وبس
خداوند برایم کافیست
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
من دیگه توی زندگیم نازیبایی نمیبینم وبایدخیلی زیاد بخودم فشار بیارم تا بتونم اندازه یه عدس نازیبایی جایی پیداکنم واین برام بینهایت جای شکرگذاری داره که من توی مدت زمان کوتاهی اینهمه تغییر کردم که برای دیدن نازیبایی باید به ذهنم فشار بیارم ولی زیبایی هارودیگه ناخودآگاهم داره بهم نشون میده چه درآدمهاوچه درمکانها ودرهرجایی
پروردگاربزرگم راسپاسگذارم که بمن هدایتی راعطاکردومسیری رانشونم دادکه ترک کردنش برام مساویست بامرگم
وهرلحظه اززندگیم رو باحداوندم درارتباطم ولذت میبرم
من هرروزم رو به چندساعتی اختصاص میدم به بیرون گردی ومیروم داخل شهر استانبول وجاهای دیدنی تاچشمانم به دیدن زیبایی ها وفراوانیها عادت بکنه وذهنم وباورم نسبت به وجود اینهمه نعمت قدرتمند بشه
آدمهای خوب ومهربون وخوش پوش وزیبا اندام
ساختمانهای عظیم وبرجهاوزیبا
فراوانی کسب وکارهای مختلف ووجود ثروت وپول فراوان دست انسانها
خودروهای مدل بالابابرندهای معروف وشیک
مکانهای تفریحی زیباباامکانات فوق العاده
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
خداوندبرایم همه چیز است
خدایابهترین حال دنیارا بهم عطافرما
پروردگارا بمن اهدناالصراط المستقیم راعطافرما
خدایا هرروز دستان فراوانت رابرای یاری ام درجهت پیشرفتم برایم بفرست
پروردگارا معجزات زندگی ام راهرروز برایم. افزون بکن تاهرروز سوپرایز بشوم
پروردگارم مرا آسان بکن برای آسانیها
من بهترینم
من لایق بهترینهای جهان هستی ام
من اشرف مخلوفاتم وعاشق خودم هستم
خدایاشکرت،،خداشکرت،،
عاشقانه دوستتان دارم وباآرزوی خواندن کامنتهای موفقیتی تان
استادعزیزم ومریم خانم سپاسگذارتونم
سلام میکنم خدمت استاد عزیز و تمام دوستان هم مداری گلم
من اولین باره که دارم روسایت نظر میذارم ولی چندسالی هست که با استاد عزیز اشنا شدم.و موفقیت های زیادی رو هم داشتم
من همیشه برای مشکلاتم سعی میکنم روشی رو ابداع کنم تا راحت تر بتونم از پسش بر بیام و میخوام این روشو با شما دوستان عزیز به اشتراک بذارم شاید افتخوار دستی از دستان خداوند نصیبم بشه
من چند وقتی بود به این فکر میکردم چطور میتونم مقاومتهای ذهنی ام رو کم کنم یک بار که دیگه خیلی خسته شده بودم از دستشون همه اون افکار ناراحت کننده رو که تو ناخوداگاهم بودو تا جایی که تونستم به یادم اوردم و دونه دونه در ذهنم اونهارو ریختم گونی کثیف که لایقش بود. و تقریبا گونی پر شده بود از افکار مزاحم و باورهای مخرب درشو با یه طناب محکم محکم بستم و بردم تو دل کویر زمینو صد متر کندم و اونو انداختم توش و روشو پوشوندم خیلی سبک شدم و نکته مهم اینجاست که با خودت بگی کار ندارم در گذشته چی بودم کی بودم از الان میخوام زندگی جدیدی رو شروع کنم و دیگه رهاش کنید و فقط به جلو نگاه کنید و پیش برید. بعد از اون موقع دیگه اصلا ندیدمشون و الان هر بار یه باور مخرب گیر میارم همون کارو باهاشون میکنم. بچه ها اینی که من باورهای مخربو کردم تو گونی و چال کردمشون برای من بهترین کاری بود که میتونستم از شرشون راحت شم ولی ممکنه شما جور دیگه ای بخواین از شرشون راحت شین او کاری رو باهاش بکنید که میدونید دیگه بر نمیگرده
یه تمرین دیگه ای هم دارم من هر روز صبح که دوش میگیرم زیر دوش تصور میکنم تمام اون باورها و افکار مخرب مثل چرک داره از بدنم کنده میشه و اب کدر شده و داره میرن توی چاه بعد که تمیز شدم ۲ دقیقه میمونم زیر دوش و شروع میکنم به گفتن اینکه قطرات اب جواهر هستن که و من لایق همه اینهام و خداوند از منبع بی انتهای ثروتو سلامتی داره روی سرم میریزه و من خیلی حسم خوبه و بخاطر همه اونها خدارو شکر میکنم و سپاسگذارم و همزمان خداوند میگه من بی نیازم و هر انچه که نعمت دارم برای توست بنده من اینهارو تصور کنید برای من خیلی جواب میده .
دوستتون دارم و خوشحالم کنارتونم???????
سلام به استادعزیزم ومحبوبم وعزیزان دلم درسایت ودوستان خوبم خییییییلی ممنونم بابت این فایل زیبا که اینهمه به من انگیزه وانرژی واحساس خوب بخشید? می دونی استاد عزیزم من فایل های شمارو بارهاوبارها وبارهامی بینم ومی شنوم شما بدون اغراق سهم بسزایی درزندگیم داشتی?ودارید وخداوند روسپاسگزارم بخاطرشما?وهمه دوستانم که دراین مسیر بامن هستنداز خدای رحمان می خواهم من وهمه دوستانم
بزودی خواسته هامون محقق شود وروزی در آنجا شمارو ببینیم به امید الله یکتا ممنوووووووووون??????????????????????
سلام به استاد عزیزم
وخانواده بزرگ باحال وبینهایت پر انرژی ام
خیلی زیبا بود فایلتون وتوجه زیباتون به زیباییها که این هم خودش یه زیباییه..
تشکر میکنم از خداوند بخاطر این هدایت زیباش به سمت این استاد این سایت واین خانواده بینظیر که هر روز داره زندگی توش پرشور تر باحالتر وقشنگ تر میشه وهمیشه از قبل بهتروبهتر میشه .. ازخدا ممنونم
داشتم یه تمرین انجام میدادم که یک قسمتش تحسین دیگران بود ولذت میبردم از تمرینم .
یه نفر رو یادم اومد شروع کردم به تحسینش به ساعت نکشید که بهم زنگ زد ویه کاری خواست که براش انجام بدم بعد که تمرینم رو تموم کردم گفتم .راستی چه تحسینی از این بهتر که اخرین فایل زیبای سایت رو برم تحسین کنم ودربارش نظر بدم…
چون واقعا جت اسکی شخصی داشتن که بتونم نا محدود ازش استفاده کنم از رویاهام هست و وقتی دیدم یه نفر تونسته به قوله خودش گفتم وقتی اون تونسته پس برای منم میشه وباید تحسینش کنم وبراش ارزوی موفقیت کنم که خداوند هر روز نعمت های بیستری رو به اون بده.
خلاصه استاد ازت ممنونم که انقدر فایل های باحال از زیباییها تهیه میکنی وروی سایت قرار میدی من یه ثانیه شو با صد تا برنامه ماهواره وتلوزیون عوض نمیکنم تا صد سال دیگه…
شادتر سالم ترو ثروتمند تر باشید………
تاصد ساله دیگه
سلام استاد عزیزم و دوستان گرامی کنترل ذهن بنظرمن دراون موقع که شرایط زندگیت اصلا طبق میل وخواسته مانیست سخت ترین کار هست امااگه بتونی ازاون جنگی که بین خیروشرتوی ذهنت هست پیروزبیرون بیای اون احساس خوبی که نتیجه اش هست برات شادی وارامش درون می یاره دقیقا وقتی امروزازصبح پاشدم وشکرگزاری کردم وزدم روی نشانه ام ومشغول خوندنش بودم یه مسئله ای توی روابطم با یکی ازعزیزانم پیش اومد که همون لحظه ذهنم بردبه اون نگاه حسرت باری که استاد میگه وشایدچنددقیقه ای ذهنم درگیرشدامابرخلاف ذهن بیمارم سعی کردم دوباره و دوباره مطالب رو بخونم وباخوندن دیدگاههای شما دوستان عزیزم سریع تونستم ازاون مسئله رهابشم وبه اون نگاه امیدوارانه برسم الان احساس خیلی خوبی دارم و میدونم که رازرسیدن به خواسته ها کنترل ذهن وتغییردیدگاهمون درهرلحظه اززندگیمون هست
سلام به همه دوستای عزیزم . سلام به استاد عزیز و مریم بانوی شایسته عزیزم
روز 64 ام از سفرنامه جذااااب
تو این سفرنامه گاهی وقتا یه نکته جدید یاد میگیرم و گاهی نکات جدید تکرار میشن و یه درک جدیدی از اون یاد میگیرم که خودم از خودم تعجب میکنم و میگم که این جمله رو قبلا شنیدم ولی الان دارم یه جور دیگه درکش میکنم. من قبلا بارها و بارها کلمه کنترل افکار رو شنید بودم. دیده بودم و درک کرده بودم که چطور وقتی ذهنم رو به سمت نکات مثبت هدایت میکنم و احساسم خوب میشه، اتفاقای خوب و لذت بخش برام رخ میده ولی تازه دارم کم کم راه میوفتم و باور میکنم که تو جاهایی که خواسته ای دارم ولی با دیدنش حالم بد میشه، کجای کار ایراد داره. قبلا همراه با بقیه به داشته های افراد پولدار یا موقعیت ها و جاهایی که بقیه بهشون رسیده بودن حسادت میکردم و به راحتی به خودم قبولونده بودم که من نمیرسم و… ولی تازه اون بخش از راه رسیدن به خواسته ها داره شروع به شعله ور شدن کرده که ارههههه باید اون موقع با ذهنم مقابله کنم و بهش نشون بدم که من ناظر بر اونم. من فرمانروای ذهنم هستم و من سکان دارشم و باید رام و فرمانبردار من باشه نه افکاری که از شرک و بی ایمانی میاد. یاد گرفتم وقتی خواسته ای دارم در اولین مورد، به تحسین افراد و موقعیت ها، جذابیت و زیبایی اون خواسته بپردازم و از تصور داشتنش به وجد بیام و از اون حس زیبای تصور و داشتن، از خدای بزرگ تشکر کنم. اینجوری هستش که من به اون خواسته ها میرسم. اینجوری هستش که عطش حرکت تو من استارت میخوره و من به سمت تثبیت باور لیاقت داشتن اون خواسته و سزاوار بودن برای اون خواسته حرکت میکنم. موضوع اول کار سادس و البته در حین کار هم سادس و فقط لازمه مسیر تمرین و تمرین کنترل ذهنه. هر چقدر بتونم منطق ذهنم رو قوی تر کنم که اگر فلانی رسیده و از اون شرایط سخت رسیده، من میتونم چون منم تو همون دنیا و با همون ویژگی هایی خلق شدم که اونم خلق شده. منم بنده همون خدایی هستم که اون هست و فقط باید راه ارتباط و ایمان عمیق به اون خدا و نزدیک شدن و روزی گرفتن از اون خدا رو یاد بگیرم که همون خدا خودش وعده داده که من فقط حس خوب داشته باشم، اونم تو همه حال، وقتی خواسته ای میبینم و حس حسادت میاد، وقتی غصه ای سراغم میاد، وقتی کنارم غیبت میکنن و هزاران مورد دیگه و بهانه دیگه که بخواد منو هم مسیر توجه به نکات منفی کنه، من ذهنم رو با توکل و ایمان به رزاقیت خدا به نکات مثبت زندگی برگردونم و احساسم رو مثبت و شاد کنم. اونوقت هستش که به همه خواسته هام میرسم.
و میرسم به حرف استاد که میگه، تفاوت من و ادمهایی که به خواسته هاشون رسیدن تنها تو توانایی کنترل ذهنشونه چون اگه از پس این کار بربیایم، شوق و اشتیاقی برای رسیدن به خواسته در وجودمون نشات میگیره که هیچی جلودارش نیست و وقتی یه کاری شروع میشه دیگه ادامه دادنش آسون تر از مراحل اولیشه. چون توجه به نکات مثبت میشه غالب ذهن و فقط کافیه تغذیش کنی. مثل این میمونه که وقتی میخوایم آتیشی روشن کنیم، لازمه هی نفت بریزیم و ژل بریزیم تا روشن بشه و تا اون آتیشه خودشو بتونه تثبیت کنه یه چن لحظه طول میکشه ولی وقتی گرفت، هر چقد چوب هم بذاری خودش براحتی میسوزه و آتیش رو شعله ور تر میکنه و مراحل رسیدن به خواسته هم همینه فقط لازمه همواره در حال کنترل ذهن و باورسازی این باشیم که لایق اون خواسته هستیم مثل بقیه بنده هایی که لایقش بودن و رسیدن چون ما هم مثل همون ویژگی داریم و به یک اندازه به منبع وصلیم.
بخاطر همین نشستم پای گردش با جت اسکی تا سد.
باز رفتم به فضایی که دیدم. یه نفس عمیق کشیدم تا اون حس همسفر بودن با استاد و مریم عزیز رو باز به یاد بیارم. اولین چیزی که به من حس آرامش داد، امواج رودخونه بود که با حرکت جت اسکی قوت میگرفت و من دلم میرف براش. یادم اومد که چقد عاشق دریا و رودخونم. فهمیدم منم دلم میخواد مثل اونایی که کنار رودخونه یه اسکله خیلی کوچیک خونگی برا خودشون درست کرده بودن، باشم و یه خونه رویایی کنار این رود زیبا داشته باشم. رودی که سرتاسر پوشیده بود از درختانی که کج شده بودن انگار که میخوان برن آب تنی کنن. من برا اون درختا دلم رفتتتتت. عاشق اون صحنه ای شدم که یه درختی نزدیکای سد قشنگگگ رو به دریاچه خم شده بود و گویی فقط ریشه هاش تو قسمت لب دریاچه تو خاک بود و بقیه وجود درخت رو دریاچه قرار گرفته بود.
از شادی ادم هایی که اینقد شادن که با وجد بای بای میکنن نگم براتون. چقد حسشون رو دوست داشتم. از خدا خواستم به هر منطقه و مسیری که هدایت میشیم، افرادی داشته باشه که مثل این ادم ها خونگرم و شاد باشن که بشه با یه بای بای محبتانه، باهاشون ارتباط گرم گرفت. مردمانی با بچه های شاد. من عاشق و کشته مرده اون بچه کوچووولوییی شدم که اخرای فایل و تو محوطه دانشگاه، بدو بدو کنان اومد کنار دریاچه و بای بای کرد. آخ که من بمیرم برات جوجووووو. عاشق غروووب زیباااا و رویاییی از روی دریاچه شدم و محو شدم تو فضا. استااااد چقد تصورش لذت بخش بود. چقددد حالم دگرگون شد. همین فاااایل کلی بار مثبت برام داشت و یه انرژی فوق العاده ای تو من ایجاد کرد. بخصوص که قبلش یه نکته طلایی یاداوری کردید و گفتید که ذهنمون رو به خواسته ها و زیبایی ها معطوف کنیم و من به شخصه سپاسگذار این محبت شما و خانم شایسته عزیزم هستم که با فرمت HD فایلا رو آماده میکنید که اینقد تصاویر کیفیت داشته باشه که بتونیم تمام علا تو این تصاویر غرق بشیم و جوری تصور کنیم که انگار داریمش و از خدا بابت چنین خواسته ای تشکر کنیم. من خیلی از خواسته هام از همین فایلا شکل گرفت و ایده ها و حرکت هایی برای خلقشون انجام دادم و بعضی ها رو خلق کردم. از خدای بزرگ و عاشقم که عاشقم هستش، سپاسگذارم که هر بار که میام به این سایت، اینقد بهم آگاهی و حس خوب تزیرق میکنه که احساس میکنم یه سفر یک روزه رفتم به دل زیبایی ها و برگشتم. و ممنونم که همواره منو به سمت خواسته هام هدایت میکنه.
همیشه دوستتون دارم و عاشقتون هستم.
خدای عزیزم. فرمانروای مهربانم که دنیای من رو جوری خلق کردی که در حکومت تو من نیز فرمانروایی میکنم و به جهان دستور میدم که برام سرتاسر لذت و نعمت بیاره.
بنام یکتای هستی بخش
روز 64 سفرنامه
امروز چیزی رو متوجه شدم که تا حالا درک نکرده بودم.
همیشه وقتی تو یه مسئله ای از خدا کمک میخواستم فکر میکردم که خدا قراره برام معجزه کنه.مثلا در مورد همین مسئله ی امروزم که اجاره ی عقب افتاده مغازه ام بود از خدا خواسته بودم که کمکم کنه.دیگه هیچ راهی به ذهنم نمیرسید سپرده بودم به خودش.امروز یه بخشی از این اجاره پرداخت شد و ما بقیش رو صاحب مغازه قبول کرد که یه کم بهمون فرصت بده .در صورتی که دیروز گفته بود یا اجاره ی کامل رو بدید یا تخیله.
امروز شریکام سهم اجارشون رو از جیب دادن ولی من نداشتم که بدم.ولی نگفتن چون تو پول نمیزاری ماهم نمیدیم.خلاصه که شریکم با صاحب مغازه صحبت کرده بود و ازش مهلت گرفته بود.یه قسمتی هم از بدهی پرداخت شد.ولی جالبیش اینه که نجواهای ذهن اینقدر راحت بلدن که به من ثابت کنن که دست خدایی درکار نبوده که تا همین الانشم نتونستم به ذهنم بقبولونم که کار خدا بوده.
ذهنم میگه خب معلومه که اگه تو پول نمیذاشتی بالاخره شریکات مجبور میشدن پول بزار وسط چون نمیخوان مغازه رو از دست بدن.تو که کاری نکردی.برای تو که معجزه ای نشده.پولی که به دستت نرسیده.پس خودتو گول نزن که خدا کمکت کرده.همینجوری که این نجواها تو سرم میچرخید رسیدم خونه با خودم گفتم ببییییییین….. دقیقا نقطه ای که ازش ضربه میخوری همینجاست.میدونی چرا؟؟؟
چون تو فکر میکنی وقتی از خدا کمک میخوای خدا از جاهای عجیب و غریب بهت پول میرسونه.مثلا یکی که اصلا فکرشم نمیتونی بکنی بهت زنگ میزنه که فلانی من اینقدر پول بهت میدم اصلا هر وقت داشتی پس بده.ندادی هم ندای.یا یه چیزی شبیه این.یا یه اتفاق خیلی خاصی باید بیفته.ولی حقیقت اینه که خدا اینقدرررر از راه های طبیعی و بدیهی و پیش پا افتاده کارتو راه میندازه که رد پایی ازش نمونه.اینجا مرد میخواد که شک نکنی که کار خدا بوده.کار هر کسی نیست که تو تک تک اتفاقات زندگیش که فکر میکنه بودنش خیلی طبیعیه رد پای خدا رو احساس کنه.
ما آدما همیشه دنبال معجزه ایم چیزی که خیلی دور از انتظار باشه اونوقت قبول کنیم که از طرف خدا بوده.وگرنه خدا هرروز و هرساعت و هر لحظه داره تو زندگیمون معجزه میکنه ولی تعریف ما از معجزه اشتباهیه. این ماییم که کج فهمیدیم معنی معجزه رو وگرنه معجزه هرلحظه داره رخ میده.واقعا هنر میخواد تو بدیهی ترین اتفاقات زندگیت حضور خدا رو حس کنی.من برای اینکه به ذهنم بقبولونم که این کار خدا بوده میگم اگه این مسئله امروز حل نمیشد چی؟ اگه بر میگشتیم به دیروز و اون لحظه ای که با عمق وجودت از خدا میخواستی یه راهی جلو پات بذاره چی؟ اگه برگردی به اون لحظه ای که میگفتی خدایا من هیچی دیگه نمیدونم و هیچ راهی به ذهنم نمیرسه فقط تو میدونی.آیا بازم میگفتی که بابا کار خدا نبوده که …این راه خیلی واضح و مشخص بود .
آره الان که انجام شده خیلی واضح و مشخصه.ولی دیروز که انجام نشده بود چی؟
مطمئن بودی که از این طریق مسئله ات حل میشه؟ نه مطمئن نبودی.به خاطر همینم سپردی به خدا.چون اگه مطمئن بودی که نیازی نبود دیگه بسپاریش به خدا.
پس از حالا به بعد هر درخواستی که از خداوند کردی به هر شکلی به هر شکلی به هر شکلی که انجام شد و یا نشد بدون که دست خداوند در کاره و ذره ای شک نکن.چون شک کردن راحتترین کار ممکنه.ایمانت رو باید این لحظه نشون بدی.ذهنتو این موقع است که باید کنترلش کنی.
باز باید باید باید با گفتن الله اکبر هزار هزار بار بر این هدایت آشکار حیرتم را برایت بگویم برادر نازنینم استاد جان ؛؛؛ به شما بگویم اگر امروز سر کار ناگهان به فروشگاه رو به رویم که چمدان فروشی می باشد افتاد ؛؛؛ و با دیدن چمدانهای سِت سه تایی بسیار زیاد دلم سفر خواست در کنار همسر و فرزند نازنینی که خداوند باید بخواهد و به بنده اش عطا نماید و باز دخترکم را در پیراهنی که اتفاقا رنگش هم رنگ و هماهنگ با چمدان ها در فروشگاه خودم میشد میدیدم چنان حال خوبی داشت به بنده میداد که نگو اما اما امااااا دقیقاااا همان لحظه در ورطه ی افسوس خوردن و ندامت و پشیمانی از زندگی که برای خود ساخته ام فرو رفتم و حالا بماند که دیگر نشد به داشتن حس و حال خوبه خودم ادامه بدهم ( این قسمت اصل ماجرای این کامنت من است که به شما بگویممم که خدایا خدای من اخرین لخظه ای که به چمدانها نگاه میکردم پرسیدم خدایا کدوم فایل استاد در مورد حسرت نخوردن صحبت میکنند کدوم فایل میشه فهمید که چطور به حس خوب داشتن برسی قبل از رسیدن به آرزوهایت بی آنکه حسرت بخوری / و بسیار حیرت انگیز الان ساعت دوازده شب بنده که تمام روزم را داشتم با تماشای فیلم ها و صحبتهای شما روزم را میگذراندم با خوندن کامنت ها در عقل کل و صحبتهای دوستان عزیزمون ؛؛؛ امدم قبل از خواب گفتم بگذار نشانه ام را ببینم تا به کجا هدایت شوم حتی برایم یه جورایی غیر قابل باور بود با خودم گفتم مگه از پشت این گوشی چه کسی میخواهد صدای این قلب پاره پوره را بشنود که بخواهد حرفی صحبتی برای خوب شدن حالم بهتر شدن زندگیم بگوید الله اکبر الله اکبر که چه عجیب این عالم از ما به ما میرسد الله اکبر که چه بگویم خدا میداند شاید که بخواهد واقعا من همانجایی باشم که واقعا ارزویش را دارم هرچند بسیاار غیر ممکن به نظر میرسد و در حال حاضر بسیار بعید و دور ولی چه بدانم من که کار خدا خواست خدا و اراده خداوند نشد ندارد و من چقدرررر دلم میخواهد یک زندگی سالم یک زندگی هماهنگ با خالق هستیم داشته باشم زندگی که بی چون و چرا راه به کیفیت های عالی و خدایی برسد به جایی که سرشار از شگفتی های توانایی هایم و خلق بهترین ها برای خودم و برای همه ی مردم باشد من چه دانم ، فقط دارم برای داشتن زندگی پاک و مطهر برای خودم تلاش میکنم پناه بر خداوند امیدوارم که هدایت هایم به نتایج عالی برسد تا شرمنده الله ام خدایی که همیشه حواسش بهم بوده نشوم ؛؛؛ پایدار و برقرار باشید شکر سکر شکر وجود یا رب العالمین
به نام انرژی قدرتمندی که از رگ گردن به من نزدیکتر است و به خوشبختی و ثروتمندی من بیشتر از خودم مشتاق و مصر است
به نام سیستم قانونمندی که جهانی زیبا، پر از خوبی، فراوانی، نعمت، فرصت، ثروت و آدمهای خوب رو آفریده و من را از بدو تولد موجودی بسیار ارزشمند خلق کرده که لیاقت دریافت تمام نعمتهایش و تجربه بهترین نوع زندگی را دارد
به نام خالقی مهربان و بخشنده که قدرت خلقکنندگی تکتک اتفاقات و شرایط زندگیام را به دست خودم داده تا با باورهای صحیح و قدرتندکننده و احساس خوبم، بتوانم هر آنچه آرزو دارم را به سادگی و با لذت فراوان بدست بیاورم و تمام رویاهایم را به آسانی به تجربه زندگیم تبدیل کنم
سلام به تمام خوبیها
سلام به تمام زیباییها
سلام به خوشبختی بیحد و حصر
سلام به ثروت پایدار
سلام به تمام نعمتهای کوچک و بزرگ
سلام به تمام آدمهای خوب و باوجدان دنیا
—————————————————————————————————————————————————————————————————————-
تفاوت زیادی وجود داره بین نگاه حسرتبار و نگاه امیدوار
تفاوت رسیدن و نرسیدن به خواستهها، تفاوت بین نگاه امیدوار و حسرتبار به خواستهها است.
وقتی میبینی کسی چیزی داره که تو هم اونو برای خودت میخوای، اینو ی نشونه ببین که خدا داره تو رو به سمت خواستههای واقعی خودت هدایت میکنه، اینکه امیدوار باشی تو هم میتونی داشته باشیش و اینکه رسیدن به اونها شدنیه؛ نگاهت نگاه تحسین کردن اون آدمها باشه، نگاهت نگاه امید داشتن باشه، نگاهت نگاه ممکن بودن رسیدن به آرزوها و رویاها باشه.
پس:
نعمتهای جور و جوار رو ببین،
تحسینشون کن،
تجسم کن چیزهایی رو که واقعا میخوای،
امیدوار باش که میرسی بهشون،
باور داشته باش که میتونی تجربه اشون کنی،
باور داشته باش شدنیه.
چون:
قانون اینه که تمرکز تو روی هر چیزی باشه، به همون سمت هدایت میشی.
وقتی تمرکزم روی نعمتها و زیباییهاست، به سمت همین نعمتها هدایت میشم.
به قول مولانا:
در جهان هر چیز چیزی جذب کرد — گرم گرمی را کشید و سرد سرد
قسم باطل باطلان را میکشند — باقیان از باقیان هم سرخوشند
ناریان مر ناریان را جاذباند — نوریان مر نوریان را طالباند
هر کسی در هر کجای دنیا به هر موفقیت و هدفی که در ذهنش داشته رسیده، دارای ویژگی توانایی کنترل ذهن بوده.
پس:
کار من کنترل ذهنمه.
کار من کنترل ورودیهای ذهنمه.
کار من توجه به نکات مثبته.
کار من باورسازیه.
کار من اینه که بهجای حسرت خوردن، به نعمتهایی که بقیه دارند، تحسینشون کنم و باور کنم که من هم میتونم به اونها برسم و داشته باشمشون.
رسیدن به خواستهها و آرزوها با همکاری دو تا عامل اتفاق میافتند:
1- خواستهها با شور و شوق ایجاد میشن؛ یعنی یک خواسته ایجاد میشه و یک عالمه شور و شوق هست برای رسیدن بهش.
2- باورهای مناسب هست؛ یعنی امکان رسیدن به این خواسته برای من وجود داره؛ فارق از گذشتهای که داشتم، فارق از شرایط فعلی زندگیم، فارق از وضعیت مالیم، فارق از جنسیتم، فارق از سنم، فارق از تحصیلاتم…من میتوانم به تمام خواستهها و آرزوها و رویاهام برسم.
بنابراین:
ورودیهای ذهنت رو کنترل کن،
تمرکز کن روی زیباییها و خوبیها و نعمتها،
باورهای مناسب و قدرتمندکننده ایجاد کن.
یادت باشه کل جهان هستی بر اساس قانون فرکانس و مدار داره کار میکنه.
بنابراین اگر بتونی باورهات رو تغییر بدی، میتونی زندگیت رو تغییر بدی.
هر چیزی که میبینی زیباست و تو دوست داری داشته باشیش و تجربهاش کنی رو تجسم کن؛
قدرت تجسم رو دست کم نگیر،
قدرت تجسم خیلی قویه و میتونه زندگیت رو از این رو به اون رو بکنه.
پس خودت رو اونجایی که میخوای زندگی کنی تجسم کن،
خودت رو اونجایی که میخوای باشی تصور کن،
خودت رو در جایگاهی که میخوای ببین،
خودت رو در حال استفاده چیزهایی که دوست داری ببین،
خودت رو مالک اون امکاناتی که دلت میخواد ببین،
خودت رو در حال زندگی با کسی که دوست داری ببین،
خودت رو در تمام موقعیتهای دلخواهت تجسم کن،
لمس کن چیزهایی که میخوای رو،
حس کن اون شرایط آرمانی و رویایی رو .
با کیفیت بالا تجسم کن،
با وضوح بالا تجسم کن،
از هر چیزی که میتونی استفاده کن تا تجسم کردن برات راحتتر و واضحتر بشه.
یادت باشه هر چقدر تمرکز کنی روی زیباییها، زیباییهای بیشتری وارد زندگیت میشه،
یادت باشه هر چقدر بیشتر رو نعمتها تمرکز کنی، نعمتهای بیشتری وارد زندگیت میشه.
—————————————————————————————————————————————————————————————————————-
خدایا برای اینکه من رو به این فایل و نکات فوقالعادهاش هدایت کردی، خیلی ازت ممنونم.
خدایا برای اینکه امروز هم من رو به سمت زندگی بهتر و شرایط دلخواهم هدایت کردی، تو را سپاس.
خدایا برای تمام نعمتهای کوچک و بزرگی که از اولین روز زندگی تا همین لحظه کنونی به من بخشیدی، تو را سپاس.
خدایا برای تمام نعمتهایی که در آینده نزدیک به من خواهی داد، تو را سپاس.
خدایا برای تمام نعمتهایی که به من دادی ولی من فراموششون کردم، تو را سپاس.
خدایا برای تمام نعمتهایی که به من دادی ولی الان برام عادی شدن، تو را سپاس.
خدایا برای تمام نعمتهایی که به من دادی ولی من اصلا متوجهشون نشدم، تو را سپاس.
خدایا من آمادگی دریافت برکات، نعمات و هدایتهای بیشتر رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همشون ازت خیلی ممنونم.
من باور دارم که خوشبخت شدن و ثروتمند بودن، روند طبیعی زندگی منه؛ چونکه ذات من بسیار ارزشمند و بالیاقته.
من باور دارم که خداوند میخواد من زندگی فوق العادهای رو در این جهان تجربه کنم،
من باور دارم که خداوند من رو دوست داره و میخواد چرخ زندگی برای من خیلی روون بچرخه،
من باور دارم که خداوند میخواد در هر لحظه من رو هدایت به سمت زندگی بهتر،
من باور دارم که خداوند میخواد من رو به تمام خواسته و آروزهام برسونه،
من بارو دارم که قراره زندگی خیلی خیلی فوقالعادهای رو در این جهان زیبا تجربه کنم
من باور دارم که قراره نقشی در گسترش ابن جهان زیبا و سخاوتمند داشتم باشم
من باور دارم که به لطف خدا قراره که اثر خوبی از خودم به جا بزارم
من باور دارم که در آخر کار، قراره هم خودم از خودم راضی باشم و هم خداوند از من خیلی راضی باشه.
خدایا من تنها تسلیم تو هستم و تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم و تنها به تو توکل میکنم و تنها به دنبال رضایت تو هستم
خدایا هزاران بار شکرت