نحوه به حقیقت رساندنِ خواسته‌ها | قسمت 3 - صفحه 37 (به ترتیب امتیاز)

858 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الیناز گفته:
    مدت عضویت: 960 روز

    سلام خدمت همه

    امروز روز 64 ام از روز شمار تحول زندگیم هست. با اینکه اینهمه روز اومدم ولی امروز خیلس متفاوت تر یود چونکه من یهویی بهم الهام شد که امروز همراه با فایل صوتی فایل تصویری رو هم ببینم و نمیدونید اصلا چقدر حسم متفاوت بود . تا امروز که فقط فایلهای صوتی رو گوش میدادم تا حالا اینطوری تو من غوغا به پا نکرده بود و خیلی تاثیر داره دوستان به صورت تصویر ببینید خیلی و من موقع دیدن تصاویر همینطوری داشتم از زیبایی اشک میریختم و تحسین میکردم و این اولین باریه که من بعد این همه مدت دارم یک فایل تصویری میبینم .

    چیزایی که ازین فایل یاد گرفتم:

    تجسم کنم تجسم کنم چیزایی که دوست دارم رو تجسم کنم. تجسم خیلی قویه.

    و اینکه کنترل ذهن همه چی هست و اگه من بتونم اینو تو زندگیم پیاده کنم انگار همه راه رو رفتم. زیبایی هارو تحسین کنم، موفقیت دیگران رو تحسین کنم، باورهای درست بسازم، سپاسگذاری کنم. و تمرکز همه چیز هست و اگه با تحسین به زیبایی ها توجه کنید اونا وارد مدارت میشن.

    سپاسگذار استاد هستم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    آرام گیان گفته:
    مدت عضویت: 1118 روز

    چجوریه که هردفعه میزنم روی نشانه امروزم، انقد باحال و دقیق و مرتبطه با چیزایی که تو ذهنمه؟

    مثلا همون قضیه حسرت نخوردن و اینا که گفتین… حال و جواب من بود

    :))

    مرسی

    .

    یه چیزایی برام تدایی شد

    مردد بودم که توی همین قسمت بنویسمش یا ببرم توی قسمت روابط بنویسم.

    اما دیگه انگار بهتره همینجا بنویسم. ولی بدونید به اون مبحث ارتباطات هم ارتباط داره

    ؛)

    .

    حسرت خوردن بی اونکه بفهمیم مرز باریکی داره با حسادت کردن و حتی غیض خالی کردن و انتقام گرفتن و تنفر… خیلی از رویدادهایی که میتونه قشنگ باشه رو به ما و به دیگران زهر میکنه.

    بذارید به شکل خاطره چندتا مثال بزنم

    1.یه بار توی یه عروسی فامیلی یه خانمی با بچه‌هاش سر یه میز نشسته بود و از مچ تا آرنجش النگو بود. این خانواده بسیار بی بضاعت بودن و بقیه فامیل همیشه بهشون کمک مالی میکردن.

    به یکباره خواهر شوهرش رفت سرمیزش و دستش رو گرفت و زد توی صورت خودش و گفت! خدا مرگم! تو اینا رو از کجا آوردی؟… تو اینهمه النگو داشتی و ما نمیدونستیم؟… تو اینهمه النگو داری ولی برادر من چندتا از دندوناش خراب شده، یه دونه ش رو نمیفروشی ببریش دکتر؟ ما رو بگو که به کی داریم کمک میکنیم اینهمه سال

    (حالا اصلا هم با خودش نگفت که شاید النگوها بدل باشه یا قرضی!)

    اون خانم هم شروع کرد به دفاع و قهر کرد که بره، گفت منو بگو که خیال کردم برای اینکه آبروی شما و خودمون رو حفظ کنم توی عروسی اینا رو پوشیدم! لیاقت ندارین وووو

    .

    2.همون خانمی که خواهر شوهر این بنده خدا میشه بسیار بسیار آدم عجیبیه و یکی از الگوهای تکرار شوندش هم اینه که همششش روی وسیله‌های دیگران حساب میکنه و زیاد و بیخودی چیزی قرض میگیره (که برای این خصلتش چندتا ریشه پیدا کردم. یکیش نیاز شدید به ارتباطات هست و ترس از تنهایی. یکیش هم حسرتِ داشتنِ چیزایی که بقیه دارن)

    خلاصه

    یه بار این خانم رفته بود از همسایه چیزی بگیره طبق معمول، که همسایه بهش میگه خانم فلانی جان، من عصری پسرمو میفرستم بی زحمت اون سه تا قالیهای توی حالتون که نو و سِت هستن رو لوله کن و آماده بذار تا یکی دوهفته ازت قرض بگیریم. چون مسافر داریم نمیخوام بفهمه چندساله که ما فرشامونو عوض نکردیم!

    فککککک کن! فرش!

    بهش گفتم بیا!

    اینم نتیجه ی کارات واونهمه قرض کردنهات ازین خانم!

    .

    3.یه عروسی دیگه یه بار دعوت بودیم که میدونستیم وضعشون خیلی بد نیست،

    اما به شکل محقرانه مجلس گرفته بودن و مادر داماد نه آرایش کرده بود نه انگشتر و گردنبند بسته بود…

    مامانم یواشکی کشیدش کنار و گردنبند خودش رو درآورد و گردن ایشون کرد. گفت چرا نگفتی برات امانت می‌آوردم جواهراتم رو؟

    اون خانم هم یادمه اول گردنبند مامانمو نمیپذیرفت… میگفت نههه! الان چی فکر میکنن مردم؟ فکر میکنن من داشتم و برای پسرم خرج نکردم…

    بعدش هم آروم دم گوش مامانم گفت که من داشتم ولی عمدا هیچ وقت نمیپوشم جواهرات که حرف و حدیث نشنوم…

    ….

    4_یه عروسی دیگه از اقوام خیلی نزدیک رفته بودیم، دم در دوتا خواهرای داماد با چادر واستاده بودن برای خوشآمدگویی و همچنین عروس بزرگشون هم که میشد جاری عروس اصلی ایستاده بود.

    عروس بزرگ آرایش و لباس خاصی داشت و متفاوت از خواهرهای داماد به نظر میرسید و این خواهر بزرگه هی بهش زیر لب چرت و پرت میگفت و هی اعتماد بنفسش رو خورد میکرد

    مثلا هی میگفت اَه! چقدر لباست زشته

    اَه که چه زشت شدی

    اَه که یه ذره پذیرایی هم نکردی (حالا تالار کارگر و خدمه داشت ها!)

    عروسه هم سکوت میکرد و هیچی نمیگفت. خلاصه دیگه تحمل نکرد خواهرشوهره و بلند جلو بقیه اَدای تهوع درآورد و گفت اَه فلانی حالم بهم میخوره ازت…

    منم هشت سالم بود!

    برگشتم بهش گفتم فلانی! فکر کردی خودت خیلی خوشگلی که این حرفا رو بهش میزنی؟

    و اون خانم هم اومد بزنه تو دهنم و…. خلاصه آقا نگم براتون که عروسی به هم ریخت

    تا چندسال هم که قهر بودیم و بودن و بزرگتراا میخواستن چند نفر رو آشتی بدن…. و اصلا باورتون نمیشه اگه بگم تَرکِش هاش بعد از سالها مونده….

    .

    5.من تنفر عجیب و خوب نشدنی (یا سخت خوب شدنی ای) دارم درباره مجلس عروسی. چون اصلا یادم نمیاد هیچ کدوم از عروسیهایی که رفتیم خوب و مثبت بوده باشه یا به جنگ و قهر نکشیده باشه. هرموقع هم که خواستگاری داشتم، یکی از شرط هام این بوده که لطفاً عروسی نگیریم و نهایتاً بریم آتلیه عکس یادگاری با لباس عروس و دامادی بندازیم.

    مامانم هم میگفت اگه عروسی بگیری احدی خوشحال نخواهد شد

    چون قدیمی ها حسرت میخورن که دوره اونا همچین عروسی و امکاناتی نبود

    اونایی که جدا شدن هم حسرت رابطتتون رو میخورن

    و خیلی های دیگه هم به دلایل مختلف با حسها و حسرتهای مختلف میان میشینن سر میز و…. تهش هم هیچی

    ….

    (گرچه الان آگاهم که میشه این باورها رو تغییر داد… ولی هست متاسفانه)

    ….

    6.ازین نمونه ها احتمالاً زیاد براتون پیش اومده

    که قشنگ میتونید حسرتهای پنهانِ پشت هر رفتار رو بخونید

    درسته؟

    و چقدر مهمه این وضعیت ها تغییر کنه

    تا بتونیم از جشنها و رویدادهایی مثل یک عروسی، لذت ببریم

    .

    شما صحبت و نکته‌ای دارین که اضافه کنید به نوشته‌های من؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 946 روز

    خدایا شکرت چقدر این اگاهی ها نابه

    من لایق شنیدن انها هستم و روز بروز عالی تر میشم

    خدایا شکرت هر روز موفقتر از قبل میشم

    خدایا شکرت من لایق بهترینهت هستم

    خدایا شکرت هر روز برام ثروت میفرستی

    خدایا شکرت خانواده عالی دارم

    خدایا شکرت روابط عالی دارم

    خدایا شکرت دوستان عالب دارم

    خدایا شکرت همسر عالی دارم

    خدایا شکرت شغل عالی دارم

    خدابا شکرت خونه عالی دارم

    خدایا شکرت ماشبن عالی دارم

    خدایا شکرت اندام عالی دارم

    خدایا شکرت زیبایی عالی دارم

    خدایا شکرت همه زیبایی را اطرافم دارم

    خدایا سپاس سپاس سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زهـره گفته:
    مدت عضویت: 1149 روز

    بِه نامِ خُداوَندِ بی نَهایَتُ لامَکانُ لازَمان

    بهِ نامِ خُداوَندی کِه هَمه چیز می شَود هَمه کَس را…

    سلام و درود خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز

    برگ شصت و چهارم از سفرنامه من

    چهارشنبه 1403/5/3

    ساعت 19:03

    استاد در مورد تجسم گفتید در این فایل

    من از سن خیلی کم تصویر سازی را انجام میدادم

    کلا شخصیتم اینه

    خیلی تصویرسازی میکنم خیلی خیلی راحت

    بدون اینکه هیچگونه اطلاعاتی راجع بهش داشته باشم

    من تو کامنتای قبل هم گفتم ک از دوران راهنمایی یه زیلو برمیداشتم میرفتم باغ شروع میکردم ب تصویرسازی

    در مورد زندگی مشترک

    و دقیقا همون روابط عاطفی و با کمی تفاوت ک اثرش از همون تجسم های من بود

    برای من شکل گرفت

    اینارو ک میگم من اصلا تا یسال قبل نمیدونستم

    الان متوجه شدم ک من تونستم خلق کنم

    و خب ب دلیل اینکه من هیچ اطلاعاتی در این زمینه نداشتم

    تا میتونستم منفی ها را هم تجسم میکردم .

    و لذت میبردم ک بعنوان یک شخص مظلوم و قربانی بودم در تصویرسازی های خودم

    همیشه همیشه هر روز هر روز

    من با تجسم میگذشت

    چ منفی چ مثبت چ اتفاقات تلخ و ناگوار

    و اصلا ب این فکر نمیکردم ک ممکنه اتفاق بیفته یا نیفته

    و خداروشکر از اتفاقات تلخ ناشی از تجسم های من شکل نگرفت

    و شاید ب شکل های دیگه در زندگیم خودشو نشون داده باشه

    مثلا من تجسم میکردم تصادف کردم بیمارستانم

    یا مثلا تو خیابون گرفتار چند تا آدم نادرست شدم‌

    و اون آدمی ک مثلا دوسم داره میاد نجاتم میده

    با هزار جور زخم و زیلی ک‌شدم

    و شاید بخاطر همونه ک‌من دچار بیماری مزمن هستم

    من چرا لذت میبردم آخه نمیدونم واقعا از این مزخرفات

    واقعا الان چقدر مسخره و خنده دار و ناپسند بنظر میاد

    و این تصویرسازی من تا دوسال قبل شاید یسال پیش هم ادامه داشت

    میگم هم خوبش هم منفی

    مثبت مثلا اونقدر ب رفاه و ثروت در زندگی تجسم میکنم

    و یک روابط عاطفی عاشقانه

    ک وقتی تموم میشد

    بشدت حالم بد میشد

    ک چرا من با این فکرها دل خودمو خوش میکنم

    آخه چیه اونهمه ذوق و شوق بیفایده

    ک چی بشه

    و تصمیم گرفتم بیخیال بشم و بعد اون تصویرسازی نکردم

    و امروز ب این نتیجه رسیدم

    ک چون باور نداشتم من ب اون زندگی دلخواهم برسم

    حالم بد میشد

    چون هر بار بعد از تصویرسازی میگفتم

    کاش داشتم چرا ندارم

    یا چرا فکر میکنم وقتی ندارمش و نمیشه

    وقتی امروز شما گفتید ک باور کنید ک میشه

    قابل دسترس هستند

    امکانپذیره

    ک میشه منم ب خواسته هام برسم

    و فهمیدم دلیل اون حال بد های من بخاطر

    نگاه حسرت بار من بود

    صبح اول وقت این فایلو نگاه کردم تصویرسازی کردم‌

    حالم بی نهایت خوب شد

    و ده صبح ریختم فلش و از تلویزیون نگاه کردم

    منو ب وجد آورد

    و در حین دیدم خودمو تجسم میکردم ک منم نشستم تو قایق

    و آخرش ک فیلم تموم شد

    یک آن ذهنم گفت چ فایده ذوق کردی

    چ فایده خوشحال بودی تو این تایم

    گفتم ن ن این مسیر درسته

    این مسیر باید طی بشه

    چون قابل دسترسی هستند

    چون میشه چون برای منم میشه

    چون من باید ذوق و شوق داشته باشم

    و حالم خوب باشه ب این خواسته م برسم

    با همین تجسم و حال خوب امکانپذیره

    نیازی نیست تو بیای منو گول بزنی

    چون استاد گفته و خلق کرده و برای هزاران نفر هم شده

    و من هم میتونم خلق کنم

    و باور کنید حالم امروز بمدت طولانی تر از همیشه خوب بود

    با این تفاوت ک تصویرسازی های من جواب میده

    خواسته های من امکانپذیر هستن

    میشه منم داشته باشم

    مگه من چ فرقی با بقیه دارم

    و امروز تا این تایم ک دارم کامنت میزارم

    حالم خیلی خوبه

    خداوند را سپاسگزارم بخاطر این اگاهی

    ممنونم استاد عزیزم

    راستی استاد من قسمت آخر فیلمو بیشتر دوست داشتم

    چون من همیشه تو دفترام نوشتم خونه ام رو ب دریاچه باشه

    تو برج

    فقط تهران برج های دریاچه چیتگره

    ک من خیلی دوست دارم اونجا خونه بخریم

    و تصویرهای آخر فایل

    من یک نشونه دیدم برای خودم

    و خیلی زیاد لذت بردم

    و واقعااااا ب وجد اومدم از اونهمه زیبایی

    ممنونم استاد خدا بهتون خیر بده

    روز شمار تحول زندگی من

    روز شصت و چهارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 822 روز

    خدا هست وخدا هست وخدا هست.

    سلام.

    و امروز روز زیبای سفر چقدر دلنشین بود هم موسیقی ها هم زیبایی هایی که به تصویر کشیدید.

    وخدا هست وبا بودنش باید فقط شاد بود رقصید واز این همه نعمت وزیبایی لذت برد وشاکر بود.

    تحسین می کنم شما رو که با این حد از کنترل ذهن ودیدن زیبایی ها وعمل به قانون به این بهشت زیبا هدایت شدید .

    تحسین می کنم مریم جان رو که این سفر تحول برانگیز رو برای ما شروع کرد تا با دیدن فایلهایی که مریم جان هدایت شدن روی سایت بزارن ما هم هدایت شده از این همه زیبایی لذت ببریم.

    تحسین می کنم مردمان این کشور زیبا رو که تونستن این حجم از نعمت وثروت رو جذب کنند همیشه با دیدن این همه آب وفراوانیش در این کشور به این مردم شاکر وسپاسگذار که جادب این نعمتها بودن آفرین گفتم وبه خودم گفتم ریشه این کمبود اب وخشکسالی در شهر ما کفران نعمت هست ندیدن نعمتها وشاکر نبودن.

    تحسین می کنم این انسانهای مهربان که با جهان وخودشون در صلح هستند وبا دیدن شما عاشقانه دست تکون می دن ولبخند می زنند.

    تحسین می کنم صاحبین این خانه ها وساختمانها و ویلاهای زیبا رو کسانی که دانسته یا ندانسته عامل به قانون کائنات بودند وتونستند این حجم از ثروت رو دریافت کنند ودر این مکانهای زیبا وارام زندگی کنند.

    وتحسین می کنم خودم رو که نگاهم اصلاح شده ودیگه با چشم حسرت به ثروت وثروتمندان نگاه نمی کنم بلکه تحسینشون می کنم ومی دونم که اگه اون دریافت کرده ومن نه به این دلیل هست که اون بهتر عمل کرده نگاهش رو کنترل کرده ونتیجه افکار وباورهاش رو گرفته.

    خیلی زیبا بود این فایل طبیعت زیبا وشهر زیبا ومردمان مهربان .

    خدایا شکرت.

    استاد ومریم عزیز سپاسگزارم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1513 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام ،

    روز 64 سفر

    خدایاشکرت برای این روز عالی و این فایل بی نظیر . واقعا همه چیز کنترل ذهن میباشد . این خیلی مهم هست و باید فقط همین کار رو با تمام وجود انجام بدیم . من این مورد تحسین کردن رو دارم تمرین میکنم و در این زمینه دارم بهتر میشم .

    مورد نگاه امیدوار رو من خیلی دارم تمرین میکنم که در خودم بسازم و در این راه دارم بهتر میشم . واقعا این راه رو باید با تمرین و تعهد روزانه ایجاد کرد من میبینم که این مسیر رو هر بار تا یه جایی میرفتم و بعدش که فراموش میکردم باز بر میگشتم به حالت قبلی حالا ولی اونقد دارم تمرین میکنم که مثل قبل نشم و دارم مدام تمرکز میکنم روی تحسین زیبایی ها و داشتن نگاه امیدوار واقعا احساس میکنم که باشگاه ام یه مدت عقب افتاده و قشنگ متوجه میشم که داره عضلاتم یواش یواش قوی تر میشه . بخدا این قوانین فرکانسی که استاد بارها میگه رو باید بارها وبارها به خودمون بگیم و تمرین کنیم . این همه ی کاریه که من باید بتونم انجامش بدم و این وظیفه ی منه که انجامش بدم این کاریه که باید بتونم انجامش بدم . سپاسگزارم از استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 976 روز

    به نام خداوند هدایتگرم به نام خداوند مهربانم که هر چه دارم همه از آنه اوست شکرت برای تمام داشته هایم که تا الان به من عطا کردی سپاسگزارتم

    سلام استاد جانم سلام مریم عزیزم

    سلام بر دوستان هممدارم

    همه چیز ذهن است همه چیز ذهن است همانطور که استاد تو تمام فایلها میگن با کنترل ذهن به هر چیزی که بخواهیم میرسیم چون خداوند ما رو خالق آفریده

    و فقط باید بچسبیم به همین مورد و این کنترل ذهن رو هر روز بیشتر و بیشتر روش کار کنیم و تقویتش کنیم اگر بتونیم ذهن رو کنترل کنیم ورودی خوبی می‌دهیم و خروجی خوبی هم داریم

    با کنترل ذهن احساسمون خوب است

    با کنترل ذهن با خودمون در صلحیم

    با کنترل ذهن به ثروت میرسیم

    با کنترل ذهن به خواسته هامون میرسیم

    با کنترل ذهن شادتریم

    با کنترل ذهن دوست داشتنی تریم

    با کنترل ذهن مورد احترام همه قرار می‌گیریم

    با کنترل ذهن شخصیت برتر داریم

    با کنترل ذهن همه افراد مجذوب ما میشن

    با کنترل ذهن مشتریها ما رو پیدا میکنن

    با کنترل ذهن آرامتریم

    با کنترل ذهن ایمانمون رو بالا میبریم با کنترل ذهن به خدا نزدیکتریم

    با کنترل ذهن شکرگزارتری

    و خدا رو شکر که هر روز در کنار این استاد عزیز و این دوستان مهربانم و هدایت خداوند آگاهتر میشم سعی میکنم هر روز کنترل ذهن داشته باشم تحسین و شکر گزاری داشته باشم و روی این موردها بیشتر کار کنم و کنترلشون کنم و دارم بهتر میشم و خیلی خوشحالم که بهترین دانشجو هستم

    شکرت سپاسگزارتم

    استاد و مریم جانم ممنونتون هستم

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    رحمت الله غزنی گفته:
    مدت عضویت: 1950 روز

    روزشمار تحول زندگی زیبا و ارزشمند من به سمت ثروت و نعمت روز شصت و چهار

    خدایا شکر ات که مرا به این مسیر هدایت کردی خدایا شکر ات که توفیق دادی شصت و چهار فایل ارزشمند را ببینم بنویسم و عمل کنم

    درس های ارزشمند که از این فایل یاد گرفتم:

    تفاوت نگاه حسرت بار با نگاه امیدوار نسبت به چیز های که میبینیم تفاوت میان رسیدن و نرسیدن به خواسته است کسی که با امید به چیزی نگاه میکند که حالا که دیدم وجود دارد پس من هم میتوانم داشته باشم این فرد حتما به سمت آن خواسته ها هدایت می شود ولی کسی که با حسرت به چیزی نگاه میکند باور نمیکند آن خواسته را تجربه کند قطعا نمیتواند آن خواسته را در زندگی اش تجربه کند.

    هر چیز زیبای را که می بینم هر خواسته یی که میبینم افرادی هستند که تجربه اش میکنند باید تحسین کنم به خودم بگویم امکان پذیر است که من هم به آن خواسته برسم چون قانون این است که تمرکز من به هر سمتی باشد به سمت آن هدایت می شوم اگر به زیبایی ها تمرکز کنم زیبایی های بیشتری وارد زندگی من می شود اگر به نازیبایی ها توجه کنم قطعا درگیر نازیبایی های بیشتری می شوم کل کار من در زندگی کنترول ذهن، کنترول ورودی ها، ساختن باورهای مناسب، دیدن زیبایی های اطرافم، به جای حسرت خوردن تحسین کنم باور کنم که من هم میتوانم به این خواسته برسم خیلی مهم است که آن قدر این کار را تکرار و تمرین کنم که بشه جزئی از شخصیت ام جزئی از ناخودآگاهم به اندازه یی که بتوانم این کار را بکنم به همان اندازه ثروت نعمت خوشبختی اتفاقات خوب وارد زندگی ام میشود.

    واقعا تحسین میکنم استاد جان این حد از آزادی مالی، زمانی، مکانی ات را که بدون هیچ نگرانی از بابت پول یا شغل به راحتی هرقدر دوست داشته باشی میتوانی تفریح کنی و لذت ببری

    تحسین میکنم این حد از زیبایی و ثروت فوق العاده یی که در کشور زیبایی آمریکا هست واقعا که هر روز ثروت و نعمت بیشتر و بیشتر میشود این نماد ثروت و فراوانی است

    تحسین میکنم این حد از پاکی و تمیزی آمریکا را واقعا چقدراز محیط پاک لذت میبرم چقدر دوست دارم جای زندگی کنم که بیشتر مردم پاکی و نظافت را مراعات کند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2676 روز

    به نام خدای مهربان

    درود و احترام

    روز 64/ نحوه به حقیقت رساندنِ خواسته‌ها | قسمت 3

    تا اینجای کار متوجه شدم که دیدن زیبایی ها و دیدن تنوع باعث پیدایش خواسته و ارزو در من میشه ،، پس این خیلی هم خوبه که من با دیدن تنوع ارزو و خواسته در من شکل میگیره ..

    ولی مشکل از باورهای محدود کننده در مقابل اون خواستس که منحر میشه دید حسرت بار و افسوس خور در مقابل اون خواسته داشته باشیم..

    حالا اینجا اگر من اخساس لیاقت داشته باشم با دیدن این تنوع از زیبایی ها خیلی هم اتفاقا خوشحال میشم و تحسین میکنم و خدا رو شکر میکنم و به خدا میگم خدایا من هم از این مدل زندگی میخوام و دوست دارم اینجوری زندگی کنم..

    یعنی به جای حسادت کردن ،، تحسین کنم ..

    حسادت به خاطر باور عدم لیاقته و تحسین به خاطر باور داشتن احساس لیاقته …

    چقدر اینجا زیبا بود الله اکبر اصن مات و مبهوت شدم از این حجم از زیبایی ،، از درختان زیبا،، تصویر بی نظیر غروب افتاب،، این رودخانه صاف و شاینی و زیبا،، درختان با رنگهای نارنحی و زرد و بی نظیر ،، برج های بلند ..

    چقدر جالبه این زندگی.. تصورش ر‌و بکن جایی زندگی میکنی که یکی از تفریحات مورد علاقه مردمش اینه که سوار قایق های تفریحیشون میشن و میرن لذت میبرن … چون مثلا همیشه فکز میکردم برای قایق سواری یا جت اسکی سواری باید فقط بری کنار دریا و توی دریا اینکارو بکنی و تازه اونجا باید مثلا جت اسکی اجاره کنی !!!

    ولی اینجا همه قایق تفریحی دارن !!!! اونم نه یکی بلکه چند تا !!! و از وسط شهر یه روخونه عبور میکنه و این امکان رو ایجاد کرده که ملت پاشن برن قایق سواری کنن … یعنی مثلا تفریحات غالبا اینجوریه که بری توی خیابون مثلا قدم بزنی… ولی اینجا توی این ایالت طوریه که همه چی با هم فراهمه ،، یعنی هم میسه قدم بزنی،، هم دوچرخه سواری کنی،، هم اسکوتر سواری کنی،، هم جت اسکی و قایق سواری شی،، هم ماشین سواری کنی و کلی تفریحات دیگه ..

    خونه هاشون دو تا پارکینگ داره که از یک طرف به خیابون وصل میشه و مخصوص موتور و ماشین و این هاست .. و پارکینگ پشتی هم دارن که قایق های تفریحیشون رو اونجا به طور جالبی پارک کردن ،، یعنی با یک جک بالابر مخصوص قایق ها زو در ارتفاع پارک کردن !!!! چقدرررر باحال !!! و هر وقت دلشون بخواد میزن قایق سواری میکنن !!!

    من الان با دیدن این فایل ها متوجه شدم میشه جایی زندگی کرد که از وسط شهر رودخونه ی خیلی ملایم عبور کنه و یه تفریح دیگه به نام قایق سواری هم داشته باشم و لازم نیست بزای اینکه مثلا جت اسکی سواری کنم ،، پاشم فقط برم کنار ساحل و یه جت اسکی اجاره کنم (( چیزی که مثلا توی شمال کشور ما اینجوری هست که جت اسکی اجاره میدن کنار ساحل )) ،، ولی اینجا توی این ایالت ،، ادم ها هر کدوم بزای خودشون قایق های تفریحی گرون قیمت دارن و لذت میبرن !!!

    تفاوت من با این ادم ها چیه ؟؟ خب این ها هم مثل من دو تا پا دارن ،، دو تا دست دازن ،، یه کله دارن ،، یه مغز دارن دیگه !!! خب شکل همدیگه هستیم خب !!! و اینا هیولا و عجیب و غریب نیستن ،، مثلا این باشه تصور کنم اینا عجیب و غریبن !!!

    تفاوت فقط در باورها و ذهنیت ما و طرز فکر ما هستش !!! حالا هر‌چقدر طرز فکرم رو آپدیت کنم وشبیه این ادم ها کنم ،، من هم مثل اون ها میتونم صاحب این مدل زندگی بشم !!! وگرنه از لحاظ ظاهری و هوش و استعداد و توانایی همه مثل هم هستیم و اونا از فضا نیومدن و مثل من مغز و کله و دست و پا دارن !!!

    پس منم میتونم این مدل زندکی رو داشته باشم و از خدای خودم تشکر میکنم که این زیبایی ها رو به من نشون داد.

    خب اینم از رد پای من از روز 64,, خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    ساناز نوری زاده گفته:
    مدت عضویت: 1264 روز

    به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام

    روز شمار تحول زندگی من روز شصت و چهارم از فصل سوم

    سلام خدمت استاد عباسمنش جان و استاد شایسته ی عزیزم و دوستان همیشه همراه و هم فرکانسم

    بریم سراغ نشانه های الهی امروزم:

    خدایا شکرت بابت سلامتیم

    خدایا شکرت بابت حال خوبم

    خدایا شکرت بابت اینکه امروز یه فرصت و عمر دوباره بهم دادی

    خدایا شکرت بابت ناهار آش دوغ خوشمزه و کوکو و باقلا پلوی خوشمزه ای که خواهر عزیزم آورده بود خوردم و لذت بردم

    خدایا شکرت بابت اینکه مامانم ،خالم و زنداییم رو برا شام دعوت کرد رفتم خالم رو آوردم خونمون

    خدایا شکرت بابت اینکه خالم خیار و گوجه برامون خرید

    خدایا شکرت بابت اینکه مادرم برای شام قورمه سبزی پلوی بسیار خوشمزه درست کرده بود با سالاد شیرازی خوشمزه که خواهرم درست کرده بود کنار هم خوردیم و لذت بردیم

    خدایا شکرت که خالم رو رسوندم شب خونشون و از اونجا هم رفتم به ماشینم گاز زدم

    خدایا شکرت بابت اینکه شب با مادرم و خواهرم و خواهر زادم دور زدیم با ماشین

    خدایا شکرت بابت اینکه مادرم از دومادمون پودر لباسشویی و وایتکس و اسکاج خرید

    خدایا شکرت بابت اینکه دومادمون یه پودر لباسشویی اشانتیون بهمون داد

    خدایا شکرت‌ بابت اینکه لواش خریده بود برامون دومادمون

    خدایاشکرت که خالم 100 تومن به مادرم پول دادم و 2 بسته ازم پودر زعفران خرید کرد

    خدایا شکرت بابت اینکه خواهرم برام بستنی شکلاتی خرید

    خدایا شکرت بابت این همه نعمت رایگانی که دریافت کردم و من خیلی خوشحالم بابتشون و این فرکانس حال خوب اتفاقات خوب و نعمت های بیشتری میاره برام

    خدایا شکرت بابت سریال‌های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت که کلی تمرکزم رو برده روی نکات مثبت خودم و دیگران و حالم خیلی خوبه

    خدایا شکرت بابت مشتری هایی که برا پودر زعفران پیام دادند

    خدایا شکرت بابت اینکه فرصت ها و نعمت ها هرروز داره بیشتر و بیشتر میشه

    خالم امروز گفت رفته بودم حمومِ بیرون با همسایمون که اونجا عروس آورده بودند و مهمون داشتند و صاحب حموم برای رزرو حموم عروس 5 میلیون گرفته بود ورودی

    این فراوانی فرصت و ایده و ثروت و نعمت نیست پس چیه خدایا شکرت

    و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ:

    نحوه به حقیقت رساندنِ خواسته‌ها | قسمت3

    تفاوت زیادیه بین نگاه حسرت بار و نگاه امیدوار

    تفاوت زیادیه بین رسیدن به خواسته ها و نرسیدن به خواسته ها

    مثلا فرد به زیبایی ها و نعمت ها نگاه میکنه و حسرت میخوره

    میگه خوش بحالشون حیف که من نمیتونم اینحا زندگی کنم

    چقدر جای قشنگیه ولی حیف ما باید اینجا زندگی کنیم و اونجا نمیتونیم

    و حسرت زندگی بقیه و روابط بقیه رو میخوره

    کسی که حسرت میخوره از اینکه کسی یه چیزی داره و این نتونسته تو زندگیش داشته باشه

    ولی اون فردی که نگاه میکنه به زیبایی ها و نعمت ها امیدوار میشه میگه عه چه باحال منم این زندگی رو میخوام منم این خونه و ماشین و این شرایطو میخوام منم این مسافرتو میخوام و منم میخوام اینجا زندگی کنم

    این تفاوت بین رسیدن و نرسیدن به خواسته هاست

    کسی که با امید داره نگاه میکنه کسی که یه خواسته ای درونش شکل میگیره میگه پس من فهمیدم اینو میخوام پس میشه بهش برسم پس این یه نشونست که من به خواسته هام برسم

    یا کسی که میگه ای بابا ملت ببین تو چه جاهایی دارند زندگی می‌کنند ما بدبخت و بیچاره ها ما کجا و اونا کجا

    استاد میگه از وقتی که قانون رو شناختم و روی باورام کار کردم هر چیزی رو که میدیدم زیباست تحسینش میکردم میگفتم چقدر عالیه مبارکش باشه انشاالله گوشت بشه بچسبه به استخونش انشاالله هرروز بیشتر داشته باشه چقدر زیباست چقدر دوست داشتنی و قشنگه چقدر لذت بخشه

    پس منم میتونم بهش برسم

    و این نگاه و باوریه که ما رو به خواسته هامون میرسونه

    برید بگردید زیبایی های جهان رو ببینید و لذت ببرید و به این شکل بذارید خواسته هاتون شکل بگیره بذارید بفهمید چی میخواید برید تو دل تضادهای زندگیتون

    استاد میگه دلیل اینکه من انقدر عاشق جنگل و هوای خوب و دریا و آب و اینا هستم اون تضادی بوده که تو زندگیم داشتم

    من تو شهر کویری زندگی میکردم که آب و رودخونه و جنگلی نداشت

    زمستونای وحشتناک سرم و تابستونای وحشتناک گرم

    این تضاد باعث شد که من جایی رو بخوام که جنگل و رودخونه و دریا داشته باشه

    این خواسته هارو داشتم ولی نمیدونستم اصلا یه همچین جاهایی وجود داره و بعد که یه چند تا مسافرت رفتم و دیدم که هست گفتم میخوامش

    با این باور که هست امکان پذیره شدنیه همه چی در دسترس ماست هیچ چیزی نیست که ما بخوایم و نتونیم داشته باشیم همه چیو میتونیم داشته‌ باشیم همه چیوووو‌

    تاکید من اینه که این باورهارو در زندگیمون ایجاد کنیم که میشود و امکان پذیره

    تفاوتی بین ما و دیگرانی که زندگی بهتری دارند وجود نداره

    ما فقط نحوه فکر کردنمون فرق میکنه

    نحوه جهان بینیمون و نگاهمون به خداوند و باورامون فرق میکنه

    استاد میگه این فایلهارو 20 الی 30 بار موقع تدوین نگاه میکنم و بازم تحسین میکنم و میگم چقدر زیباست خدایا شکرت چقدر مردم خوبن چقدر آسمون زیباست

    چرا اینکارو میکنم؟چون تمرکز شما به هر سمتی که باشه به همون سمت هدایت میشوید

    وقتی تمرکز شما برروی زیبایی هاست به زیباییها هدایت میشی وقتی تمرکز شما بر روی زشتی هاست به زشتی ها هدایت میشی

    هر کسی تو هر کجای دنیا به هر موفقیتی که رسیده تو هر زمینه ای یه ویژگی مشترک داشتند با همدیگه اونم توانایی کنترل ذهنه

    همه چی کنترل ذهنه

    استاد میگه منی که این همه نتیجه گرفتم خیلی خوب نتونستم عمل کنم فقط 5 درصد به اون آگاهی ها عمل کردم یعنی 5 درصد تونستم ذهنم رو کنترل کنم

    یعنی من اصل قضیه رو فهمیدم که کار من کنترل ذهنه کنترل ورودی های ذهنه کار من توجه به نکات مثبته کار من باورسازیه کار من بجای حسرت خوردن تحسین زیبایی ها و نعمت هاست

    میدونی چند نفر با عمل به آموزه های استاد مهاجرت کردند آمریکا و اروپا وکشورهای فوق العاده و…

    بخاطر چی این اتفاق افتاده؟

    1.بخاطر اینکه خواسته ها با شور و شوق ایجاد میشن

    2.باورهای مناسب هست که امکان رسیدن به این خواسته وجود داره فارغ از عوامل بیرونی من میتونم به این خواستم برسم کدش اینه

    اگه شما بتونید باوراتونو تغییر بدید میتونید کل زندگیتونو تغییر بدید

    استاد میگه این فایلهایی که من میذارم خودتونو اونجا ببینید و تجسم کنید بجای اخبار دیدن بشینید صدها بار این فایلهارو ببینید زندگیتونو میسازه

    استادی که این همه نتیجه به دست آورده میشینه این فایلهای ارزشمند رو صدها بار میبینه

    این قانون خداونده که اگه تمرکزتون بر روی زیبایی ها باشه زیبایی های بیشتری وارد زندگیتون میشه

    با کیفیت HD ببینید فایلارو

    استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم از شما و مریم نازنینم بابت این فایلهای زندگی سازتون

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    در پناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: