نحوه به حقیقت رساندنِ خواستهها | قسمت 3 - صفحه 5
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-72.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-12-14 03:44:492024-07-17 16:54:37نحوه به حقیقت رساندنِ خواستهها | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
خوشحالم که در مسیر شکرگزاری قدم می زنم.
زادروزت مبارک دوست هم فرکانسی من/با آرزوی بهترین ها
سلام استاد عباسمنش و همه دوستان
راستش هنوز این فایل رو ندیدهام ولی قبلش لازم دونستم این متن رو بنویسم.
من از دوره قانون آفرینش دارم استفاده میکنم و به موازات از کامنتهای دوستان دوره کشف قوانین نیز استفاده میکنم.
موردی که این چند روزه برام اتفاق افتاد اینه که درب مغازه من قدیمی و کرکره ای هستش،یه مدت بود سفت شده بود و به سختی بالا و پایین میشد، ذهن من میگفت که فنر کرکره در ضعیف شده و باید تعویض بشه و تو این وضعیت نابسامان و خراب یه مشکل دیگه و یه هزینه دیگه و یه بدبختی دیگه و هزار جور نجوا به همین صورت که خودتون میدونید. ولی از اونجاییکه من باید در هر لحظه حال و احساس خودم رو خوب نگهدارم.دیروز موقع بالا دادن درب به سختی این امر امکان پذیر شد، به خودم گفتم بزار یه کم روغن بزنیم به ریل در ببینم فرق میکنه. و بعد از این کار دقیقا آب روی آتش. درب خیلی روان با یه انگشت پایین و بالا شد.
قبلا این موضوع خیلی ساده و پیش پا افتاده برا من بود، ولی امروز از دیدگاه قانون که بهش نگاه میکنم خیلی نکته داره، که توضیح میدم:
خواسته من (تضاد): درب روان و خوب که به آسانی باز و بسته شود.
ترمز ها: این در قدیمیه و فنرش ضعیف شده و باید تعویض شه.
هزینه اش بالاست و تعمیر کارش هم دیگه زیر بار این کارا نمیروند.
ولی اونجا که استاد میگه جهان آماده است تا به درخواست تو جواب بده و همه چیز مهیاست تا تو به خواسته ات برسی، یه لحظه یه فکر به ذهنم رسید که حالا یه کم روغن بزن ببین فرق میکنه یا نه؟!
یعنی روغن موجود، روغن دان موجود، نردبان همسایه موجود(قانون درخواست)، فقط یه اقدام عملی کوچک و اجابت درخواست من.
درس یا آگاهی که این اتفاق ساده برای من داشت اینه که باید از قوانین به موقع استفاده کرد. اول من به تضاد (مشکل) برخوردم. درخواستم به کائنات فرستاده شد.چند روز افکار خراب میگفت عیب از جای دیگه ایه، و اجازه نمی داد من به راههای دیگه فکر کنم.(ترمزها و باور های غلط). بعد تضاد خیلی خیلی زیاد شد.(درخواست قویتر) و من موضوع رو رها کردم(قانون رهایی). به خودم گفتم یه راهی پیدا میکنم و احساسم رو بابت این موضوع خوب نگه داشتم.(احساس خوب =اتفاق خوب). بعد یه ایده. بعد یه اقدام عملی کوچک و بعد اجابت (یا حل مشکل).
نتیجه ای که خودم گرفتم این بود که واقعا قوانین هستند و کار میکنند. من باید بشناسمشون و به موقع از اونا استفاده کنم. مثلا تو این مورد نمیتونستم اعراض کنم، چون بالا و پایین شدن در هر روز سختتر میشد. نمیتونستم برخورد با این تضاد رو به دیگران ربط بدم و بایدراهکار رو تو خودم پیدا کنم. باید از قانون رهایی استفاده کنم و راه حل رو به خدا واگذار کنم. شاید راه حل ساده باشه ولی چرا طی چند روز گذشته به ذهنم نرسید، چون یه ترس از هزینه و زمان تو وجودم بود (ترمز) وقتی رها کردم جواب به من داده شد.
خدایا سپاسگزارم هزاران بار
متن طولانی شد پوزش میخوام.
از شما و استاد هم تشکر میکنم.
ممنونم استاد برای کلیپ واقعا حس خوبی به ادم دست میده وقتی این همه زیبایی میبینه
بچه های دوره کشف قوانین زندگی من همیشه از خوندن کامنت های شما لذت میبرم بیشتر موقع ها جواب سوالاتم را از کامنت شماها میگیرم
اقای مصطفی حیدر زاده صفحه 326دوره کشف قوانین زندگی من یک ترمز پیدا کردم از کامنت شما
فرض براین که درآمدم افزایش میابد خوب متناسب بااونم هزینه هام بیشتر ….شما باید این باور در خودت ایجاد کنی »»من پول بیش از حدنیازم دارم
بعد شما باید قانون تکامل خودت طی کنی میتونی تو بخش عقل کل جواب سوالات بگیری
سلام
حسابی تجسم کردم حسابی فایل راچند بار دیدم ، فوق العاده است ؛ این همه زیبایی مگه میشه
وای خدای من چقدر جهان قشنگ است خدایا شکرت
گنج آرزو دل دل منی
استاد و دوستشون قدرتون را می دانیم و سپاس برای اینکه یک سره با ماهستید شکرت
تشکر
مثل درختی که به سوی آفتاب قد میکشم
خدای خدای من بی حرف می خوانمت من با سکوت می خوانمت
راضیم راضی ممنون
دوستت دارم استاد خوبم
سلام دوستان.وقت خوش.
من در دانلود فایلهای رایگان به تازگی با ((خطای گواهینامه امن ssl)) مواجه شدم و نمیشه دانلود کرد از سایت.میتونین راهنمایی کنید؟
سلام استاد عزیز
فایلهاتون بی نظیره و خیلی خیلی به من انرژی میده واقعا از شما سپاسگزارم
حتی تی شرتهایی هم که میپوشید خیلی خوبه
. تو دوره کشف قوانین فرمودید که با خوب دونستن قوانین زندگی ما عاشق همه خوبیها و بدیها همه فقر و ثروت و خلاصه حتی همه تضادهایی میشیم که سوخت ما میشه برای رسیدن به هدف . با اینحال چرا شما هیچوقت تو تی شرتهایی که میپوشید من ندیدم نوشته شده باشه مثلا i love dad … این سوال شاید بی اهمیته ولی یهو اومد تو ذهنم البته شاید هم فایلی بوده ولی من ندیدم .
سلام برمحمد آرام : میدانی محمد جان بگذار از تجربه بزرگ زندگیم برایت بگویم
مادر اصل وهسته خانواده است واگرزیباتر بگویم مادر شریک آفرینش است چون واقعا می آفریند .به طول تاریخ نگاه کن هرجامردی موفق بوده ، زنی بزرگ همراهیش میکرده .محمد ص خدیجه علی ع فاطمه و….. مادر تاج سر آفرینش است خداوند هم به حضرت آدم میگوید هر وقت دلت برای من تنک شد به زن نگاه کن تا به یاد معبودت بیفتی محمد ص هم چنین بوده . او میگوید هر وقت زن را می بینم به یاد خالقم می افتم
وقتی مادر در خانه است انگار همه چی هست . تا مادر “ره” من در خانه بود همه دور هم جمع میشدیم انکار که هیچ اتفاقی برایمان نیفتاده بود ( پدر به معراج رفته بود ) ولی وقتی مادر هم پرواز کرد انگار تمام خوشیها وحتی خود خداوند از خانه امان رفته بود .
اصلا به دست انسان نیست من الان استاد را خیلی خوب درک میکنم مثل یک قطره آب یا یک دونه ذرت بر روی تابه داغ است برای مادرش . چون این مراحل را من پشت سر گذاشته ام .
اصلا ندایی از درون فریاد میزند که مادر سلام کجایی تا پاتو ببوسم . شما جایی امنتر از پیش مادر سراغ داری ؟ شما جایی امنتر از بغل مادر برای کودکی همه ی ماها سراغ داری ؟ دامان مادر دبستان اولیه تمام بشریت است و…..
مادر عزیز است وفقط وفقط مثل خداوند یک دونه است پس عزیزش دریم که عزیز خداست
سلام
ممنون آقای سپهوند عزیز
راستش من از این زاویه نگاه نکرده بودم حق کاملا با شماست مرسی بابت وقت گذاشتن و جواب دادنت
امیدوارم روح پدر و مادرت در زندگی ابدی شون قرین آرامش و رحمت باشه و خودت هم شاد و خوشبخت باشی دوست همفرکانسی عزیز .
و باز یک جمعه بسیار عالی با استاد عباسمنش
استاد مرسی که هستی
سلام سلام سلاااااااام به همه و استاد عزیزم، لذت بردم و به معنای واقعی کیف کردم و مستانه ی باور شدم، باور به خودم، باور به من می توانم، قشنگ ترین لحظه ای که با دیدن این فایل تجربه کردم رو دوست دارم با اعضای خونواده ی بینظیرم به اشتراک بزارم، احساس گرمی اشک شوق بر روی گونه هام و تبسم شیرینی که بر لبانم میهمان شده بود، و ذهنی که مدام بهم میگفت الهه میبینی چقد زیبایی، چقد عشق، چقد فراوانی، چقد لذت، چقد صداقت، چقد بخشندگی، چقد مهرورزی، چقد روشنی و… دلم میخواد مداوم زمزمه کنم الله نورالسموات والارض و چقدر درخشش این نور رو در قلبم، نه، نه، بزارین بهتر بگم درخشش این نور رو در سلول سلول وجودم دوس دارم، استااااااد خیییییلی عزیزی برامون، مرسی، مرسی،مرسی. تمام عشق و محبتی که از سراسر هستی داره به سمتتون میاد، گوارای وجود پرمهر شما و همسر بینظیرتون که با عشق ما رو در لحظات زیباتون با مهر تمام میهمان میکنید و از صمیم قلبم خدا رو شاکرم برای این ذهن ناقلای خودم که الان داره کیف میکنه، لذت میبره و شهد شیرین توجهات مثبتش رو داره میچشه، مرسی که یه روزی سازندگی رو انتخاب کردین و با عشق زندگی دلخواهتون رو دارین لحظه به لحظه خلق میکنین، دمتونم خیییییلی گرم، اگه شما تونستین پس تک تک ما هم میتونیم، تک تک اعضای خونواده ی گرم و صمیمی استاد عباس منش که در کنار هم قدرتمند در حال خلق بهترین لحظاتیم، و موحدین عالم در هرکجا که باشند به میزبانی الله یکتا در کنار هم میهمان فضل پروردگار هستند و از عمق جان به هم عشق، مهر و باور به توانستن میبخشن و لک الحمد یا ربنا …