نحوه به حقیقت رساندنِ خواسته‌ها | قسمت 3 - صفحه 51

858 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم مطهری گفته:
    مدت عضویت: 1082 روز

    سلام به خانواده ی عزیز و ثروتمندم بچه ها حتما شما هم با دیدن این فایل فوق‌العاده، لذت بردید میخوام بگم استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز دست مریزاد. فرق اساسی که استاد عزیزم با دیگر افراد ثروتمند جهان دارن اینه که ایشون با تمام وجود میخوان که ما ثروتمند و سلامت باشیم. تمام این لحظات زیبا رو که به تصویر می‌کشن از زندگیشون بخاطر اینه که به ما هم قدرت بدن، که بگن اگه من تونستم پس شما هم میتونید اصن میدونید چیه من کسی رو در جهان سراغ ندارم که اینهمه تلاش کنه برای اینکه بقیه رو هم با خودشون بالا بکشن و من بینهایت از شما استاد بزرگوار و مریم جاااانم سپاسگزارم 🙏🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2330 روز

    سلام به همه دوستای عزیزم . سلام به استاد عزیز و مریم بانوی شایسته عزیزم

    روز 64 ام از سفرنامه جذااااب

    تو این سفرنامه گاهی وقتا یه نکته جدید یاد میگیرم و گاهی نکات جدید تکرار میشن و یه درک جدیدی از اون یاد میگیرم که خودم از خودم تعجب میکنم و میگم که این جمله رو قبلا شنیدم ولی الان دارم یه جور دیگه درکش میکنم. من قبلا بارها و بارها کلمه کنترل افکار رو شنید بودم. دیده بودم و درک کرده بودم که چطور وقتی ذهنم رو به سمت نکات مثبت هدایت میکنم و احساسم خوب میشه، اتفاقای خوب و لذت بخش برام رخ میده ولی تازه دارم کم کم راه میوفتم و باور میکنم که تو جاهایی که خواسته ای دارم ولی با دیدنش حالم بد میشه، کجای کار ایراد داره. قبلا همراه با بقیه به داشته های افراد پولدار یا موقعیت ها و جاهایی که بقیه بهشون رسیده بودن حسادت میکردم و به راحتی به خودم قبولونده بودم که من نمیرسم و… ولی تازه اون بخش از راه رسیدن به خواسته ها داره شروع به شعله ور شدن کرده که ارههههه باید اون موقع با ذهنم مقابله کنم و بهش نشون بدم که من ناظر بر اونم. من فرمانروای ذهنم هستم و من سکان دارشم و باید رام و فرمانبردار من باشه نه افکاری که از شرک و بی ایمانی میاد. یاد گرفتم وقتی خواسته ای دارم در اولین مورد، به تحسین افراد و موقعیت ها، جذابیت و زیبایی اون خواسته بپردازم و از تصور داشتنش به وجد بیام و از اون حس زیبای تصور و داشتن، از خدای بزرگ تشکر کنم. اینجوری هستش که من به اون خواسته ها میرسم. اینجوری هستش که عطش حرکت تو من استارت میخوره و من به سمت تثبیت باور لیاقت داشتن اون خواسته و سزاوار بودن برای اون خواسته حرکت میکنم. موضوع اول کار سادس و البته در حین کار هم سادس و فقط لازمه مسیر تمرین و تمرین کنترل ذهنه. هر چقدر بتونم منطق ذهنم رو قوی تر کنم که اگر فلانی رسیده و از اون شرایط سخت رسیده، من میتونم چون منم تو همون دنیا و با همون ویژگی هایی خلق شدم که اونم خلق شده. منم بنده همون خدایی هستم که اون هست و فقط باید راه ارتباط و ایمان عمیق به اون خدا و نزدیک شدن و روزی گرفتن از اون خدا رو یاد بگیرم که همون خدا خودش وعده داده که من فقط حس خوب داشته باشم، اونم تو همه حال، وقتی خواسته ای میبینم و حس حسادت میاد، وقتی غصه ای سراغم میاد، وقتی کنارم غیبت میکنن و هزاران مورد دیگه و بهانه دیگه که بخواد منو هم مسیر توجه به نکات منفی کنه، من ذهنم رو با توکل و ایمان به رزاقیت خدا به نکات مثبت زندگی برگردونم و احساسم رو مثبت و شاد کنم. اونوقت هستش که به همه خواسته هام میرسم.

    و میرسم به حرف استاد که میگه، تفاوت من و ادمهایی که به خواسته هاشون رسیدن تنها تو توانایی کنترل ذهنشونه چون اگه از پس این کار بربیایم، شوق و اشتیاقی برای رسیدن به خواسته در وجودمون نشات میگیره که هیچی جلودارش نیست و وقتی یه کاری شروع میشه دیگه ادامه دادنش آسون تر از مراحل اولیشه. چون توجه به نکات مثبت میشه غالب ذهن و فقط کافیه تغذیش کنی. مثل این میمونه که وقتی میخوایم آتیشی روشن کنیم، لازمه هی نفت بریزیم و ژل بریزیم تا روشن بشه و تا اون آتیشه خودشو بتونه تثبیت کنه یه چن لحظه طول میکشه ولی وقتی گرفت، هر چقد چوب هم بذاری خودش براحتی میسوزه و آتیش رو شعله ور تر میکنه و مراحل رسیدن به خواسته هم همینه فقط لازمه همواره در حال کنترل ذهن و باورسازی این باشیم که لایق اون خواسته هستیم مثل بقیه بنده هایی که لایقش بودن و رسیدن چون ما هم مثل همون ویژگی داریم و به یک اندازه به منبع وصلیم.

    بخاطر همین نشستم پای گردش با جت اسکی تا سد.

    باز رفتم به فضایی که دیدم. یه نفس عمیق کشیدم تا اون حس همسفر بودن با استاد و مریم عزیز رو باز به یاد بیارم. اولین چیزی که به من حس آرامش داد، امواج رودخونه بود که با حرکت جت اسکی قوت میگرفت و من دلم میرف براش. یادم اومد که چقد عاشق دریا و رودخونم. فهمیدم منم دلم میخواد مثل اونایی که کنار رودخونه یه اسکله خیلی کوچیک خونگی برا خودشون درست کرده بودن، باشم و یه خونه رویایی کنار این رود زیبا داشته باشم. رودی که سرتاسر پوشیده بود از درختانی که کج شده بودن انگار که میخوان برن آب تنی کنن. من برا اون درختا دلم رفتتتتت. عاشق اون صحنه ای شدم که یه درختی نزدیکای سد قشنگگگ رو به دریاچه خم شده بود و گویی فقط ریشه هاش تو قسمت لب دریاچه تو خاک بود و بقیه وجود درخت رو دریاچه قرار گرفته بود.

    از شادی ادم هایی که اینقد شادن که با وجد بای بای میکنن نگم براتون. چقد حسشون رو دوست داشتم. از خدا خواستم به هر منطقه و مسیری که هدایت میشیم، افرادی داشته باشه که مثل این ادم ها خونگرم و شاد باشن که بشه با یه بای بای محبتانه، باهاشون ارتباط گرم گرفت. مردمانی با بچه های شاد. من عاشق و کشته مرده اون بچه کوچووولوییی شدم که اخرای فایل و تو محوطه دانشگاه، بدو بدو کنان اومد کنار دریاچه و بای بای کرد. آخ که من بمیرم برات جوجووووو. عاشق غروووب زیباااا و رویاییی از روی دریاچه شدم و محو شدم تو فضا. استااااد چقد تصورش لذت بخش بود. چقددد حالم دگرگون شد. همین فاااایل کلی بار مثبت برام داشت و یه انرژی فوق العاده ای تو من ایجاد کرد. بخصوص که قبلش یه نکته طلایی یاداوری کردید و گفتید که ذهنمون رو به خواسته ها و زیبایی ها معطوف کنیم و من به شخصه سپاسگذار این محبت شما و خانم شایسته عزیزم هستم که با فرمت HD فایلا رو آماده میکنید که اینقد تصاویر کیفیت داشته باشه که بتونیم تمام علا تو این تصاویر غرق بشیم و جوری تصور کنیم که انگار داریمش و از خدا بابت چنین خواسته ای تشکر کنیم. من خیلی از خواسته هام از همین فایلا شکل گرفت و ایده ها و حرکت هایی برای خلقشون انجام دادم و بعضی ها رو خلق کردم. از خدای بزرگ و عاشقم که عاشقم هستش، سپاسگذارم که هر بار که میام به این سایت، اینقد بهم آگاهی و حس خوب تزیرق میکنه که احساس میکنم یه سفر یک روزه رفتم به دل زیبایی ها و برگشتم. و ممنونم که همواره منو به سمت خواسته هام هدایت میکنه.

    همیشه دوستتون دارم و عاشقتون هستم.

    خدای عزیزم. فرمانروای مهربانم که دنیای من رو جوری خلق کردی که در حکومت تو من نیز فرمانروایی میکنم و به جهان دستور میدم که برام سرتاسر لذت و نعمت بیاره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    فخرالسادات حسنی عطار گفته:
    مدت عضویت: 1108 روز

    سلام یه هفته شایدم بیشتر باتوجه به بیماری که خانوادگی درگیرش شدیم ازسایت دور بودم روزای بدی رو پشت سرگذاشتم حال واحساس بدی رو تجربه کردم که همگی به دلیل کنترل نکردن ذهنم بود والان حرفای استاد رو با گوشت وپوست واستخوانم درک میکنم که اگه نتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم وحال واحساسی خوب نداشته باشیم شرایط بدتربدتر میشود از امروز دوباره به روال عادی برگشتم وتمام سعیم براینه که حال واحساسم رو کم کم بهتر وبهترکنم اگه واقعا توی مسیر درست بود اینقدر اذیت نمیشدم هم از نظر مالی واحساسی وجسمانی واقعاپسرفت کردم خدایاکمکم کن هرچه زودتر برگردم به مسیردرست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    عباس گفته:
    مدت عضویت: 1011 روز

    باسلام به اقای عباسمنش و همه دوستان

    من تازه وارد این سایت شدم و از وقتی که اومدم اصلا دوست ندارم تو فضای دیگه ای باشم و دوست دارم که همش تو فضای این سایت باشم.خیلی خیلی دوسدارم هر چه زودتر دوره روانشاسی ۱ رو خریداری کنم چون شدیدا مایل شدم که بفهمم که چه باورهای غلطی در مورد پول و ثروت دارم تا بتونم زودتر اصلاحش کنم.

    خواستم از احساسی که در مورد این کلیپ بهم دست داد رو بگم، اونم اینکه، خیلی خیلی خودم رو تو همون مکان تجسم کردم و از همه بیشتر اون اهنگ کلاسیک ابتدایی که نمیدونم خوانندش کی هس ولی کلماتی که خواننده میگف چقدر زیبا بود و یه جورایی داشت بما میگف که خدا همینجاس، پس نگران نباش و فقط تو شادی کن

    با آرزوی شادی برای خودم و همه دوستان

    انشاا… یه روز منهم همونجا از همون لوکیشن واسه سایت کلیپ میفرستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فرزانه مشهوری گفته:
    مدت عضویت: 1524 روز

    سلام و درود استاد عزیزم

    چقدر نیت خالصانه ی شما منو تحت تاثیر قرار داد

    چقدر سخاوتتون منو به وجد آورد و اشک به چشمانم آورد

    من با همه ی وجودم این نیت پاک و خالصتونو انگار دریافت میکنم.

    همیشه با همسرم راجع به فایلهای تصویری که از شما میدیدیم بحثمون این بود که همسرم میگفت من ارتباط نمیتونم برقرار کنم با این کار استاد که دلیلش چیه که به تصویر کشیده داشته هاشو

    من میگفتم من ایمان دارم یه قصدی پشتت هست که باعث رشده

    و امروز این فایل حرف منو تایید کرد و من چقدر خوشحالم که درست گفتم

    استاد عزیزم من امروز به حرفتون گوش کردم و با تمرکز تصوبر سازی کردم که اونجام

    خودمو تو یکی از قایق های روبروی شما تصور کردم که دارم بهتون دست تکون میدم

    وای چقدر خوب بود اون لحظه😍

    چقدر دلم خواست منم تولدمو مثل اون قایقی که پر از بادکنک بود تو قایق بگیرم روی آب

    استاد

    نمیدونم چطور تشکر کنم

    فقط میدونم که قطعا تو امریکا دیدار خواهم داشت با شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مینا کاشی گفته:
    مدت عضویت: 1274 روز

    روز ۶۴ سفرنامه من

    به نام الله

    سلام بر استاد عزیز و نگاه زیبای او به جهان

    ادامه روز شمار من و نحوه به حقیقت رساندن خواسته ها که قسمت ۳ آن که بی نظیر است.

    هر آنچه میبینم زیباییه . نمیشه چشم برداشت از آسمان گرفته تا آدم های خوشحال اطراف که چقدر مهربانند . چقدر خوشحال دارند لذت میبرند.

    من بعد از دیدن فایل ۱ رفتیم شمال دقیقا در زمانی که ایران در شلوغی به سر میبره اما من ندیدم و دقیقا بعد از چند سال رفتیم جاده کیاسر و دیدن زیبایی های اونجا.

    میدونید چرا ؟ چون من فایل را دیده بودم و خواسته بودم و خدا منو برد که زیبایی ها را ببینم درختانی که شروع به تغییر رنگ‌داده بودند . بی نظیر بود هوا عالی بود.نمیدونید رنگ‌درختان اینقدر زیبا بود قرمز نارنجی سرخابی و … همه رنگ های شاد جهان جمع شده بود در روی تک تک برگ ها . یه بارون آروم که بوی طبیعت را به مشامم میرسوند. اصلا همه جا زیبا بود.

    میدونم چون من میخواستم که این زیبایی ها را ببینم پس می دیدم. میدونم که اون رنگ ها را من میدیدم چون میخواستم. چون با دیدن فایل شما خواسته در من شکل گرفته بود. خدایا شکرت.

    چه درس هایی دارم میگیرم که کنترل ذهن چقدر چقدر مهمه. هر کسی تو هر جایی موفق شده فقط فقط به خاطر کنترل ذهنش بوده. پس این اصل قضیه است.

    نگاه امیدوار به جای نگاه حسرت بار.

    شور و اشتیاق به جای یاس و نا امیدی

    تحسین و سپاسگزاری به جای حسرت.

    باید با دیدن این افرادی که دارند این زندگی دلخواه را میکنند درسی برای من باشه که اگه اونا الان اونجا دارن زندگی میکنند و اونجور لذت میبرند پس من هم میتونم. اونم با تغییر باور .

    با تحسین همین فیلم هایی که شما برای ما میگیرید شکرگزاری کنم از خدای مهربونم که چقدر زیبا این جهان را افریده .

    استاد این فیلم ها بی نظیره . آب ها این ویلاها این ابرهای خوشرنگ و متنوع . قشنگ هوای اونجا را حس میکنم . چه آدم هایی که توی ویلاهاشون جمع بودند داشتند لذت میبردند.

    چقدر وفور و فراوانی در این فایل دیده میشه . تقریبا همه ویلاها قایق تفریحی داشتند. جت اسکی داشتند‌ . ویلاها همه مرتب بود . چمن زنی شده بود و رسیدگی کرده بودند.

    هر چقدر تمرکزم بر زیبایی ها باشه ، زیبایی ها در زندگیم پدیدار میشه این قانون بدون تغییر خداونده .

    مریم جان چه تدوین زیبایی چه ترانه های زیبایی . اصلا به وجد و رقص اومدم .

    من خیلی خوشحالم که در این روزشمارها زندگی میکنم. هر روزم را با همین ها میسازم و لذت میبرم.

    و چه خوشحالم که امروز فایل جدید شما مبنی بر سریال سفر به امریکا شروع شد و چقدر خوشبختم که میتونم با شما در این سفر باشم. و این فایل را هم امروز دانلود کردم و دیدم . سفر جدید با ماشین جدید.

    خدایا شکرت به خاطر این مسیر سبز🙏

    استاد عزیز و مریم جان از شما هم از ته دلم ممنونم بخاطر تمام لطفی که در حق ما دارید. و فیلم میگیرید و میگذارید تا برای ما درسی باشه . تا ما هم همراه شما گوشه ای از این جهان پهناور را ببینیم و زیبایی ها را تحسین کنیم.

    خیلی خیلی دوستون دارم ♥️

    سپاسگزارم🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1181 روز

    سلام استاد عزیز و مهربان

    سلام بر دوستان خوب

    چه باور زیبایی امروز فرا گرفتم

    حسرت نخوردن و تشویق کردن ثروت و موفقیت دیگران

    از دوران کودکی وقتی می گفتند فلانی ماشین و خانه و و و خریده است اولین کلمه ای که از دهان دیگران خارج می شد و به گوش من می رسید این بود که خوشبحال آنها

    برای از ما بهتران است

    ولی حالا می دانم که این عاد ت اشتباه و غلط است

    حالا بجای حسرت خوردن دنبال تشویق کردن و تحسین دیگران باشم

    می شود

    می شود

    ما همه چیزمان مثل هم است و فقط نوع باورها و نوع نگاههامون فرق دارد

    می فهمم که حالا باید دنبال تضاد ها باشم و از تضاد ها برای خودم کوه نسازم بلکه از همین تضادها برای خودم پله بسازم برای پیشرفت کردن و ترقی کردن خودم

    تمرکز من به هر سمتی باشد به همان سمت هدایت می شود

    پس بیاییم تمرکز خودم را روی زیبایی ها و موفقیت ها و ثروت های خوب بگذرام

    آنها توانسته اند و من هم می توانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1181 روز

    سلام استاد عزیز

    امروز یاد گرفتم که بخواهم و ایمان داشته باشم و خداوند به من خواهد داد

    امروز درک کردم که ایمان هماهنگ با خواسته یعنی خواسته در اختیار من است و مال من است

    مهمترین باور که باید در خودم بسازم این است که می شود می شود می شود

    من خودم را باور داشته باشم همه چیز در دستان من خواهد بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1155 روز

    به نام خداوند ستار.

    سلام به استاد دوست داشتنی وعزیزخودمون.

    گوش کردن فایلهای استاد همیشه انگیزه بخشه،به خصوص اینکه درموردرسیدن به خواسته هامون باشه.

    تپه موقعیت وشرایطی که باشی ،یه انگیزه وانرژی خاصی درتوبوجودمیاره که فکرمیکنی ،خواسته هات تویه قدمی ،توعه.

    اول از اینکه این حس خوب راازاستاد، دریافت می کنیم ،تشکرمیکنم .

    در ثانی منم ازاحساساتم دراین باره میخواستم بگم که توگذشته ،نگاه منم به هرآنچه می دیدم یامیشنیدم ،حسرت باربود.احساس خوبی که نداشتم هیچ ،بین خودموواون خواسته هم فرسنگها،فاصله میدیدم.

    خیلی وقتها که اصلا بش فکرنمیکردم ،چون توخودم نمی دیدم ،لزومی هم نمی‌دیدم که فکرمودرگیرش کنم .به چیزای کوچیک وخواسته های سطحی ،فقط فکرمیکردم .

    اون احساس بد،هم ،موقعه ای پیش میومد که ثروتمندی راباماشین گرون قیمت،خونه ی مجلل،باغ وامارتهای شیک ،دیدن خوردن وپوشیدنهای شیک ،می دیدم یاتوفیلمهایاتوواقعیت.به هر صورت ازاونا،لجم می گرفت.

    ولی الان که روی خودم کارکردم ،تواین یکسال اخیر نگاهم کاملا متفاوت شده ،استادکاملامغزموشستشوداده به جهت مثبت .

    خداروشکرمیکنم و ممنون هستم از ایشون .

    وقتی خودمو،افکارمووباورهاموباقبل مقایسه میکنم و میبینم الان چه احساسی دارم و اون موقعه چ فاجعه ای بودم ،خب طبیعتا الان بابت این تغییرات ،خوشحال وخرسندم .

    راسش اوایل کمی مقاومت داشتم ،حالاهم یه وقتایی پیش میاد که این مقاومت سراغم بیادوبگه چیه ؟!ناهیدداری بازم، توهم،میزنی !

    ولی به خودم یادآوری میکنم که تجسم وباوربه آنچه که دوست دارم اتفاق بیفته وبه خواسته های بزرگتررسیدن، احساسموخوب می‌کنه وامیدوارتر،زندگی میکنم .

    چیزی که من متوجه شدم اینه که اگه همه ی اینا،خیالم باشه ،آیاهمین خیالات باعث نمیشه که من باافکارمثبت واحساس خوب ،روزم راسپری کنم ؟

    آیا این خیالات باعث نمیشه نگاهم به جهان ،به خدافرق بکنه ؟حتی به تک تک آدمابه خصوص ثروتمندان .

    کم کم که اینطورخیالبافی کردم ،باور،راتوخودم ودرون خودم تقویت کردم .همین افکارا،راجایگزین افکارمنفی وناامیدی خودم کردم.تااینکه به مرورشدعادت .

    عادت به افکارمثبت و، امیدداشتن ،شدباورهای جدیدمن ،ومن برای رسیدن به خواسته ها،بهش نیاز داشتم،به باورهای قدرتمند.باورهایی که بی شک وتردید،بپذیرمشون .

    یقین داشته باشم که میشود.

    گاهی ماهافکرمی کنیم باتوجه به شرایطی که داریم ،یاباتوجه به سن یاگذشته ی خرابمون ،دیگه نمی‌تونیم اتفاقات بزرگ وخوبی رابرای خودمون بوجودبیاریم .

    درحالیکه استادوعده ووعیدداده که شماازهمون لحظه ای که متفاوت عمل میکنید،ینی دارید اتفاقات متفاوتی رقم میزنید،وقتی من میام ذهنموکنترل میکنم که افکارمنفی سراغم نیاد،وتمام توجهم رابه زیباییهاومثبتهای جهان اطرافم میدم ،ینی دارم باورهای جدیدی برای خودم می سازم.ونگاهم نگاه امیدوارانه میشه .همین طور پیش میرم تابه نتایج بالاتری برسم .بارعایت همه ی این قوانین،آرامش خودم راهم حفظ میکنم . در واقع با آرامش پیش میرم .همین نکات خیلی ساده باعث رسیدن من به خواسته هام میشه .

    پس ،خواستن و همت کردن یه گام بزرگ برای دستیابی هدفهای بزرگه.

    ازاین جمله ی استادهم خیلی خوشم میاد که میگن:بیایید کمک کنیم جهان یه جای بهتری برای زندگی کردن باشه.

    من میتونم سهم بزرگی توپیشرفت جهان داشته باشم یا عاملی برای ویران کردنش.

    درحالیکه تاحالاتصورمیکردم ،این دنیاارزشی نداره وخوب وبدبودن تو،تاثیرخاصی تواین دنیانداره.

    درحالیکه استادمیگن اگه اینجا خوب و درست زندگی کنی ،اون دنیاراهم برای خودت ،خوب میسازی .

    به ماگفته بودن ،اگه اینجا،زجروبدبختی بکشی ،عوضش تواون دنیاپاداش میگیری وبرعکسش ،اگه اینجاخوش باشی وثروتمند،تودنیای بعدی مجازات میشی .هرکسی که ازقشرضعیف تری بودوظاهری افتاده حال داشت ،به نظرباایمان بودوهرکسی که ظاهری خوب وشادی داشت به تبع ،جهنمی بود.

    ازخداوایمان به خدا،چنان تصویری برامون ساخته بودن که جرات خواستن چیزای بزرگ وعالی رانداشتیم ،چون فکرمیکردیم ایمانمون زیرسوال میره .

    خداروشکرازاین بندوزنجیرها،رهایی پیداکردیم ودیگه ازاین افکاروباورهای ناسالم ،نداریم .که عقب موندن رادوست داشته باشیم .

    الان خواسته هاوهدفهامون بزرگ شدن ،مطمئنم ماهم کناراونابزرگ میشیم وبه رشدعقلی وبلوغ فکری میرسیم .

    از داشتن استاد،جیگری مثل عباس منش ازخداسپاسگزاری میکنم .

    خدایا ممنون که عباس منشو،واردخونه ی ماکردی🙏

    منم مثل استادازصفرشروع کردم برای تغییر.

    تواین یکسال اتفاقات خوب زیادی رخ داده .

    خیلی خیلی امیدوار به آینده هستم .

    وتمام سعیم بر،اینه که هرروزم راباموفقیت سپری کنم وروزی رابه بطالت نگذرونم .

    عجله ای هم ندارم چون می‌دونم روزگار، هرروزدرس تازه ای بهم نشون میده تابزرگم بکنه تاباعث رشدوپیشرفتم بشه ازهرحیث.

    منم باقانون تکامل پیش میرم تا ببینم جهان باهام چکارمیکنه.

    احساس خوبم رادرهرحالتی حفظ میکنم ،تااتفاقات خوب رابیشترببینم .

    امیدوارم هرروز پرقدرت ترازروزقبل ،بتونیم پیش بریم .

    استاد جونم عاشقتم الهی باشی همیشه🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1155 روز

    به نام خداوند قادر.

    سلام به استاد دوست داشتنی وعزیزخودمون.

    گوش کردن فایلهای استاد همیشه انگیزه بخشه،به خصوص اینکه درموردرسیدن به خواسته هامون باشه.

    تپه موقعیت وشرایطی که باشی ،یه انگیزه وانرژی خاصی درتوبوجودمیاره که فکرمیکنی ،خواسته هات تویه قدمی ،توعه.

    اول از اینکه این حس خوب راازاستاد، دریافت می کنیم ،تشکرمیکنم .

    در ثانی منم ازاحساساتم دراین باره میخواستم بگم که توگذشته ،نگاه منم به هرآنچه می دیدم یامیشنیدم ،حسرت باربود.احساس خوبی که نداشتم هیچ ،بین خودموواون خواسته هم فرسنگها،فاصله میدیدم.

    خیلی وقتها که اصلا بش فکرنمیکردم ،چون توخودم نمی دیدم ،لزومی هم نمی‌دیدم که فکرمودرگیرش کنم .به چیزای کوچیک وخواسته های سطحی ،فقط فکرمیکردم .

    اون احساس بد،هم ،موقعه ای پیش میومد که ثروتمندی راباماشین گرون قیمت،خونه ی مجلل،باغ وامارتهای شیک ،دیدن خوردن وپوشیدنهای شیک ،می دیدم یاتوفیلمهایاتوواقعیت.به هر صورت ازاونا،لجم می گرفت.

    ولی الان که روی خودم کارکردم ،تواین یکسال اخیر نگاهم کاملا متفاوت شده ،استادکاملامغزموشستشوداده به جهت مثبت .

    خداروشکرمیکنم و ممنون هستم از ایشون .

    وقتی خودمو،افکارمووباورهاموباقبل مقایسه میکنم و میبینم الان چه احساسی دارم و اون موقعه چ فاجعه ای بودم ،خب طبیعتا الان بابت این تغییرات ،خوشحال وخرسندم .

    راسش اوایل کمی مقاومت داشتم ،حالاهم یه وقتایی پیش میاد که این مقاومت سراغم بیادوبگه چیه ؟!ناهیدداری بازم، توهم،میزنی !

    ولی به خودم یادآوری میکنم که تجسم وباوربه آنچه که دوست دارم اتفاق بیفته وبه خواسته های بزرگتررسیدن، احساسموخوب می‌کنه وامیدوارتر،زندگی میکنم .

    چیزی که من متوجه شدم اینه که اگه همه ی اینا،خیالم باشه ،آیاهمین خیالات باعث نمیشه که من باافکارمثبت واحساس خوب ،روزم راسپری کنم ؟

    آیا این خیالات باعث نمیشه نگاهم به جهان ،به خدافرق بکنه ؟حتی به تک تک آدمابه خصوص ثروتمندان .

    کم کم که اینطورخیالبافی کردم ،باور،راتوخودم ودرون خودم تقویت کردم .همین افکارا،راجایگزین افکارمنفی وناامیدی خودم کردم.تااینکه به مرورشدعادت .

    عادت به افکارمثبت و، امیدداشتن ،شدباورهای جدیدمن ،ومن برای رسیدن به خواسته ها،بهش نیاز داشتم،به باورهای قدرتمند.باورهایی که بی شک وتردید،بپذیرمشون .

    یقین داشته باشم که میشود.

    گاهی ماهافکرمی کنیم باتوجه به شرایطی که داریم ،یاباتوجه به سن یاگذشته ی خرابمون ،دیگه نمی‌تونیم اتفاقات بزرگ وخوبی رابرای خودمون بوجودبیاریم .

    درحالیکه استادوعده ووعیدداده که شماازهمون لحظه ای که متفاوت عمل میکنید،ینی دارید اتفاقات متفاوتی رقم میزنید،وقتی من میام ذهنموکنترل میکنم که افکارمنفی سراغم نیاد،وتمام توجهم رابه زیباییهاومثبتهای جهان اطرافم میدم ،ینی دارم باورهای جدیدی برای خودم می سازم.ونگاهم نگاه امیدوارانه میشه .همین طور پیش میرم تابه نتایج بالاتری برسم .بارعایت همه ی این قوانین،آرامش خودم راهم حفظ میکنم . در واقع با آرامش پیش میرم .همین نکات خیلی ساده باعث رسیدن من به خواسته هام میشه .

    پس ،خواستن و همت کردن یه گام بزرگ برای دستیابی هدفهای بزرگه.

    ازاین جمله ی استادهم خیلی خوشم میاد که میگن:بیایید کمک کنیم جهان یه جای بهتری برای زندگی کردن باشه.

    من میتونم سهم بزرگی توپیشرفت جهان داشته باشم یا عاملی برای ویران کردنش.

    درحالیکه تاحالاتصورمیکردم ،این دنیاارزشی نداره وخوب وبدبودن تو،تاثیرخاصی تواین دنیانداره.

    درحالیکه استادمیگن اگه اینجا خوب و درست زندگی کنی ،اون دنیاراهم برای خودت ،خوب میسازی .

    به ماگفته بودن ،اگه اینجا،زجروبدبختی بکشی ،عوضش تواون دنیاپاداش میگیری وبرعکسش ،اگه اینجاخوش باشی وثروتمند،تودنیای بعدی مجازات میشی .هرکسی که ازقشرضعیف تری بودوظاهری افتاده حال داشت ،به نظرباایمان بودوهرکسی که ظاهری خوب وشادی داشت به تبع ،جهنمی بود.

    ازخداوایمان به خدا،چنان تصویری برامون ساخته بودن که جرات خواستن چیزای بزرگ وعالی رانداشتیم ،چون فکرمیکردیم ایمانمون زیرسوال میره .

    خداروشکرازاین بندوزنجیرها،رهایی پیداکردیم ودیگه ازاین افکاروباورهای ناسالم ،نداریم .که عقب موندن رادوست داشته باشیم .

    الان خواسته هاوهدفهامون بزرگ شدن ،مطمئنم ماهم کناراونابزرگ میشیم وبه رشدعقلی وبلوغ فکری میرسیم .

    از داشتن استاد،جیگری مثل عباس منش ازخداسپاسگزاری میکنم .

    خدایا ممنون که عباس منشو،واردخونه ی ماکردی🙏

    منم مثل استادازصفرشروع کردم برای تغییر.

    تواین یکسال اتفاقات خوب زیادی رخ داده .

    خیلی خیلی امیدوار به آینده هستم .

    وتمام سعیم بر،اینه که هرروزم راباموفقیت سپری کنم وروزی رابه بطالت نگذرونم .

    عجله ای هم ندارم چون می‌دونم روزگار، هرروزدرس تازه ای بهم نشون میده تابزرگم بکنه تاباعث رشدوپیشرفتم بشه ازهرحیث.

    منم باقانون تکامل پیش میرم تا ببینم جهان باهام چکارمیکنه.

    احساس خوبم رادرهرحالتی حفظ میکنم ،تااتفاقات خوب رابیشترببینم .

    امیدوارم هرروز پرقدرت ترازروزقبل ،بتونیم پیش بریم .

    استاد جونم عاشقتم الهی باشی همیشه🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: