اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اینکه ما چگونه خودمان را بشناسیم وبدانیم کی هستیم وبرای چی به این دنیا آمدیم وچه باید کنیم سپاس گزارم.
مااز حرفهای شما
بسیار انرژی وانگیزه میگیرم من خودم فنی هستم من امتحان کردم وقتی توی کارم ترسیدم کار
به خوبی جلو نرفته اما وقتی که میرم داخل کار واقعا امکان نداره که موفق نشم من میفهم وقتی چیزی جدید یاد میگرم چقدر احساس خوبی دارم استاد من باتمام وجود دارم کار میکنم واقعآ ازاین همه عشق به کارم خداوند را
شکر میکنم. واز شما تشکر میکنم که اینقدر
باتمام وجود دارید برای این که جهان را به جای زیباتری تبدیل کنید تلاش میکنید.
سلام خدمت استاد وخانم شایسته وهمه دوستان خوب وثابت قدم
خداروشکرمیکنم باصحبتهای استاد چقدر افکار و اندیشه های ما رو باز کرده در مورد انگیزه باورم در مورد کار مورد علاقه ام
خداروشکر میکنم دوره روانشناسی ثروت دو هم باابدیت اون به پایان رسید بابت این همه تعهد خوب خانوم شایسته تحسین وستودنی است
وبه امید اون روزی که آن راخریداری ودرزندگی خود عمل وبه آموزه های استاد آن را آنجا بدم
به قول استاد باید انگیزه داشت در مورد کاری که دوست داری حتی اگرترس یا اینکه مردم مسخره کنند ولی وقتی ادامه میدی وحرکت میکنی توانایی بیشتری پیدا میکنی ومهارت کسب میکنیتا نتیجه خوبی بگیری ووقتی رسیدی لذت میبری احساس خوب وعالی داری اتفاقات خوب وادمهای خوب سر راه تو سبز میشوند
سلام، خدمت استاد عباسمنش وخانم شایسته وهم فرکانسهای عزیز، من هم بعد از 6سال تقلا کردن وگذاشتم تمام توانم، وپیشرفتها وکارهای که برای رسیدن به هدفم گذاشتم، اما با انتخاب مسیرهای اشتباه یا بگم عجله کردن برای رسیدن به هدفی بالاتر، با ندونستن قوانین به صفر رسیدم به جایی که الان خونه نشین هستم وفقط وفقط همش دارم فکر میکنم به مسیرهایی که رفتم واول راه بیشتر از الان پیشرفت واعتماد به نفس داشتم وبا هربار اشتباه کردن در انتخاب مسیر از توانمندی واعتماد به نفسم کمتر شد، اما انگیزهای برای رسیدن به هدفم بیشتر شده وهنوز دارم تلاش میکنم وآگاهی را بالاتر میبرم تا دوباره دچار اشتباهت گذشته نشوم، وامید به خدا وبا گوش دادن فایلها ونتایج دوستان تمرکزم را برای گذاشتن بر روی تجربههای کاریم واز امکاناتی که دارم به امید به خدا وهدایت الهیم شروع کنم وامید دارم که به راحتی در این مسیر بتوانم دورههای ثروت سازی را تهیه کنم، وتا سال دیگه این موقع با خواندن این کامنتم موفقیتهای در رسیدن به خواستهام وهدفم بنویسم با تشکر از تمامی دوستان که با گذاشتن نتایج عمل کردن به قوانین وتمرینها مسیر هدایت را برای دیگران هموارتر میکنند
سلام، خدمت استاد عباسمنش وخانم شایسته وهم فرکانسهای عزیز، من هم بعد از 6سال تقلا کردن وگذاشتم تمام توانم، وپیشرفتها وکارهای که برای رسیدن به هدفم گذاشتم، اما با انتخاب مسیرهای اشتباه یا بگم عجله کردن برای رسیدن به هدفی بالاتر، با ندونستن قوانین به صفر رسیدم به جایی که الان خونه نشین هستم وفقط وفقط همش دارم فکر میکنم به مسیرهایی که رفتم واول راه بیشتر از الان پیشرفت واعتماد به نفس داشتم وبا هربار اشتباه کردن در انتخاب مسیر از توانمندی واعتماد به نفسم کمتر شد، اما انگیزهای برای رسیدن به هدفم بیشتر شده وهنوز دارم تلاش میکنم وآگاهی را بالاتر میبرم تا دوباره داره اشتباهت گذشته نشوم، وامید به خدا وبا گوش دادن فایلها ونتایج دوستان تمرکزم را برای گذاشتن بر روی تجربههای کاریم واز امکاناتی که دارم به امید به خدا وهدایت الهیم شروع کنم وامید دارم که به راحتی در این مسیر بتوانم دورههای ثروت سازی را تهیه کنم، وتا سال دیگه این موقع با خواندن این کامنتم موفقیتهای در رسیدن به خواستهام وهدفم بنویسم با تشکر از تمامی دوستان که با گذاشتن نتایج عمل کردن به قوانین وتمرینها مسیر هدایت را برای دیگران هموارتر میکنند
سلام استاد عزیزم ،چقدراین آگاهی هازیباست واگرعملی بشه زیباترواقعی ترمیشه،وقتی توانایی های بعضی آدمهارومیبینم اگرعزت نفسم پایین باشه حس بدمیگیرم ودوس ندارم باورش کنم برای همین دلیله که همه نمیتونن خوشبخت باشن چون فقط عده کمی بهش ایمان دارن باحس بدبهترین حرفها هم بی معنی میشه،پس برای رسیدن به هرچیزی یادگرفتن هرچیزی بایدحست عالی بشه،چقدرخودم وتوانایی هامومیشناسم؟وقتی توفرکانس منفی باشم هیچ با مخالف وموافقی منوبه مقصد نمیرسونه،من ایمان دارم باوردارم وقتی هیچی خوب پیش نمیره باید آرام آرام به مسیری که خداهدایتم کرده ادامه بدم،وازتضادها به نفع خودم استفاده کنم وقوانین روبسناسم،تضادهاروباورکنم،قبول کنم وجلوبرم،اندکی صبر سحر نزدیک است
سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته.. ممنونم از فایلها و مطالب عالی تون تو این سالها.. خیلی فایل تاثیرگذاری بود و من که ساعت 5 صبح تا 6 فقط لذت بردم از مطلب فایل 6 معرفی قانون سلامتی و بعدش چگونه مولد ثروت باشیم.. در مورد روح و وارد دنیا شدن و مطالعه و تمرکز و تندخوانی و همه صحبتهاتون و تلاشهای خانم شایسته تو سایت سپاسگزارم.. خواستم اگه وقتی پیاممو خوندین بدونید لذت و عشقی رو که فرمودین رو منم احساس کردم و دارم..
من در مورد دوره قانون سلامتی و تهیه ش سوال داشتم بخاطر یه مشکل جسمیم.. سال 96 چهارماه خام گیاه خواری کردم به پیشنهاد دوست عزیزم حاج محمد علوی و تنگی نفس شدیدم و سرفه های عجیب و عذاب آورم و بعضی مشکلاتم درست شد ولی به دلایلی نتونستم و نزاشتن ادامه بدم.. حالا خیلی خوشحال شدم از دورهء جدید شما چون همش دنبال راه بهتر بودم که خداجونم توسط شما رسونده چطور سوالمو بگم؟ بازم ممنونم
من در حرفه های زیادی رفتم اما موندن در این حوزه رو از همه بیشتر دوست دارم چون دیدم اون حرفه ها ( شایدم علاقه ی من نبوده ) ولی من علاقه به ساختن باورهای درست دارم ، خود شناسی خودم دارم ، علاقه به خدا شناسی د ارم ، خیلی از کارها را یاد میگیرم مثله آشپزی ، مثله خونه تمیز کردن ، مثل ژله درست کردن ، خیلی کارهای دیگه اما این حوزه کشف قوانین رو خیلی دوست دارم
۲۴ ساعته شبانه روزم در این سایت باشم کمه برای من کمه
حالا بازم باید تکاملم را طی کنم
بازم باید روی فایل ها ، روی دوره ها کار کنم تا فهم خودمو بالاتر ببرم
من به کار زرگری خیلی علاقه دارم و خیلی هم طلا دارم و خیلی هم پیشرفت کردم خدا را شکر اما این راه ، من رو به راه زرگری رسوند . چه راهی ؟؟؟؟ خداشناسی ، خود شناسی ، درک قوانین ، درک اینکه صدای خداوند رو بشناسم ، درک سپاسگزاری ،
من چطور میتونستم وقتی قانون رو نمیدونم با زرگرها حرف بزنم؟؟
من چطور میتونستم وقتی قانون رو نمیدونم ، خونه ای که الان درش هستم را خلق کنم؟؟؟؟
من چطور می تونستم این همه طلا را بتونم نگهش دارم؟؟؟؟
من اونقدر با زرگرها صحبت کردم و به دنبال طلاهای بهتر با قیمت پایینتر بودم تا خداوند من رو هدایت کرد به یک زرگر فوقالعاده عالی و خوب که هر چی سکه به من میده خیلی قیمتش پایینتر از قیمت اصلیه
اینها کار کیه؟؟
چطور قبلا نبود؟؟؟
چطور قبلا نبود؟؟؟
همه اینها با درک قوانین اومد
همه با ایمان به الله ، به ایمان به رب اومد
وقتی قوانین ، را بدونم و درکش کنم به همه ی چیزهایی که یه روزی برام رویا بودن ، میرسم
افرادی که همیشه موفقند ، چطور موفقند ؟؟ برای اینکه این افراد در ناخوداگاهشون قوانین را میدونن و ثروت به دنبالشون میاد بدون اینکه کار خارق العاده ای بکنن
وقتی استاد رو می بینم ، لذت میبرم
وقتی در سایت هستم ، لذت می برم
وقتی می بینم گمشده ی خودمو که قوانین هست ، پیدا کردم و دارم هر روز آگاه تر میشوم لذت می برم ، می خندم ، شادم
حتی شده همه ی طلاهایی که تا به الان دریافت کردم ، می فروشم تا دوره ها را تهیه کنم و به درک بالاتر از اینی که هستم برسم با توکل بر اون الهی که شناختم
فایلی که امروز من دیدم دقیقا درخواست دیشب من از خداوند بود که من رو هدایت کنه و به من ایده الهام کنه برای کسب درآمد بیشتر …فایل رو دیدم شوکه شدم در عین حال هم حسم بد شد نسبت به این که واقعا چرا من تا الان نتونستم چیزی که بهش علاقه دارم رو پیدا کنم و اصلا رسالتی که براش به دنیا اومدم رو نمیتونم پیدا کنم
چون حرفاتون یک تلنگر اساسی به من بود با اینکه من آدم عمل گرایی هستم و همیشه حرکت کردم ولی چیزی که بوده اینه که وسط راه کار هارو ول کردم که این هم نشان از کمبود عزت نفس میده
استاد عزیز من قبل از اینکه با شما آشنا بشم و این مباحث رو بفهمم همیشه دنبال این بودم که کارهای بزرگ انجام بدم و تاثیری توی دنیا داشته باشم خیلی به این فکر میکردم ولی راهی براش نداشتم همیشه هم دنبال پول بودم و میخواستم پول زیادی داشته باشم داستانی که میگم و تعریف میکنم از حرکت و عمل کردن من هست که اصلا نمیدونستم قانون چیه این داستان رو میگم که هم یادآوری کنم برای خودم که حرکت کردن و کسب مهارت چقدر میتونه مهم باشه هم شاید برای دوستان هم مفید باشه
من بعد از خدمتم توی یک قنادی شروع به کار کردم اصلا نمیدونستم کارش چجوریه ولی کار رو شروع کردم اوایل فقط ظرف میشستم و نظافت میکردم و اصطلاحا پادو بودم با حقوق ماهی 250هزار تومان که وقتی به دوستان میگفتم یا اطرافیانم میگفتن دیونه شدی کی با این پول کار میکنه بیا بیرون حتی میگفتن خاک تو سرت تا ابد باید ظرفشور بشی و از این حرفا ولی من با اینکه قانون رو نمیدونستم ولی با خودم میگفتم تا ابد که اینجوری نمیمونه و من میام بالا و روزی خودم استاد کار میشم …خیلی هم غرور داشتم که کسایی توی اون قنادی بودن و به من دستور میدادن بعضاً سنشون از من کمتر بود و سر این ناراحت میشدم ولی به روی خودم نمیوردم
استاد شیرینی خشکار که اتفاقا خیلی کارش عالی بود و همه ازش حساب میبردن و کلا مسئول کارگاه هم بود یک وردشت داشت که با این وردستش بحثشون شد و وردسته از اونجا رفت شرایط جوری پیش رفت منی که پادو بودم و چند ماه اونجا بودم
وردست همین استاد شدم و بااینکه نفرات دیگری قبل از من اونجا بودن و آرزو داشتن وردست بشن نشدن و کلی حسادت میکردن استاد کاره از تمیز کار کردن و جدی بودن من توی کار خیلی خوشش اومده بود و اتفاقا وقتی وردستش شدم خیلی سریع یاد گرفتم و همیشه میگفت هیچ وردستی اندازه تو زرنگ ندیدم و خیلی تعریف میکرد من کم کم یاد گرفتم و با عشق هم کار میکردم
یکی از کسایی که کیک ساز خیلی عالی هم بود اونجا کار میکرد و با صاب کار بحثش شد و از اونجا رفت و برای کار رفت چابهار توی سیستان و بلوچستان …بعد از یک مدت من فکر کردم اینجا برای من کوچیکه و من تصمیم گرفتم از اونجا برم چون گفتم میخام حرفه ای بشم و چیزای بهتری یاد بگیرم با اینکه خانواده من اصلا راضی نبودن و هی میگفتن کجا میری ولی من تصمیم گرفتم برم یک شهر دیگر و ایده هم نداشتم که کجا برم تا اینکه خیلی یهوی این کیکساز که رفته بود چابهار به من زنگ زد و گفت اینجا یک وردست میخان بیا اینجا خیلی جای پیشرفت هم داری من قبول کردم و رفتم با اینکه همه ناراضی بودن از خانواده و استاد کار قبلی و کلا قنادی هی میگفتن نرو به درد نمیخوره پشیمون میشی ولی من تصمیم رو گرفته بودم و رفتم دقیقا من یک روز مانده به عید رفتم یعنی غروبش که همه آتش بازی میکردن راه افتادم بحث هدایت رو مثل نمیدونستم ولی گفتم میرم پیشرفت میکنم …
خلاصه رفتیم اونجا شهر غریب شهر دور افتاده خیلی اتفاقات توی این راه برای من افتاد و خیلی اذیت شدم که الان اینو میگم نزدیکه گریه م بگیره
چون قانون رو بلد نبودم ولی باز ادامه دادم و ادامه دادم تا اونجا کلا کار رو یاد گرفتم یک استاد کاری داشتم که حتی لباس هاش رو من باید میشستم خیلی بد اخلاق بود که همه کسانی که اونجا بودن از دست این آقا عاصی بودن ولی من ادامه دادم
باز هم خیلی اتفاقی(اونموقع اتفاقی بود الان قانون رو میفهمم میگم هدایتی )این استادکار ما از اونجا رفت و کار استاد کاری خشکاری رو به من دادند خیلی اعتماد ب نفس پایینی هم داشتم ولی کار رو قبول کردم به جایگاهی رسیدم که همون اول که رفتم تو قنادی بهش فکر کرده بودم و درامدم هم از ماهی 1تومان شد ماهی 3تومان پایه حقوق و اضافه کاری و بیمه و 2وعده غذا و جای خواب
جوری شد که من اونجا یک موتور گرفتم و با موتور میومدم سر کار هر جای شهر رو دوست داشتم میرفتم خلاصه خیلی خوش بحالم بود صاب کار منو بسیار دوست داشت چون هم کارم خوب بود هم توی کارم جدی بودم و مشتری ها از جنس های من و شیرینی های من راضی بودن خلاصه عشق و حال میکردم….تا اینکه به جایی رسید که به خودم گفتم دیگه اینجا به درد تو نمیخوره و داری اینجا تلف میشی و یک روند تکراری داری هر روز همین شیرینی ها رو درست میکنی…تو باید شیرینی های بهتر یاد بگیری همون موقع به خودم گفتم من از اینجا باید برم و ایدم این بود برم تهران
وقتی به صاب کار گفتم خدا شاهده برگشت گفت تو دیوانه ای برای چی از اینجا میری این همه اینجا بهت خوش میگذره و اینا گفتم میخام برم شیرینی های بهتر یاد بگیرم و مهارتم رو بالا ببرم هر چی گفت که حقوقت رو بالا میبرم و اینا گفتم تصمیمو گرفتم و میرم خلاصه خیلی ناراحت شد بنده خدا..
من اومدم تهران بدون هیچ ایده ای بدون اینکه بدونم که باید کدوم قنادی برم و چیکار کنم ولی بازم انگار ته دلم ایمان داشتم که میتونم جایی رو پیدا کنم و همینجوری هم شد جایی رو پیدا کردم و منی که خودم استاد کار بودم رفتم پیش استاد کار دیگری و اونجا کمکی اون شدم با اینکه اونجام کلی اذیت شدم چون قانون رو نمیدونستم و خیلی اتفاقات برام افتاد ولی باز ادامه دادم و گفتم اشکال نداره یاد میگیرم من توی اون سال 3میلیون تومان دادم یک نوع شیرینی به اسم کوکی یاد گرفتم که تازه اومده بود و کسی به اون صورت بلد نبود اصلا کوکی چیه …ولی من هی میخاستم خودم رو به روز کنم و این کار رو کردم و هی مهارتمو افزایش میدادم من اعتماد به نفس خیلی پایینی داشتم که اگر الان بود با این اعتماد به نفس کلی از همون یادگیری پول میساختم ….ولی در حدی بود که توی همون کارگاهی که کار میکردم این شیرینی هارو میزدم…بماند که صاب کار کلی ذوق کرده بود و کلی مشتری هاش اضافه شده بودند و حقوق من هم کلی رفته بود بالا
چون من دنبال پیشرفت توی کارم بودم و هی مهارتمو بالا میبردم و کلی قنادی دیگه به من پیشنهاد دادن که من برم و براشون کار کنم و همه خواهان این بودند که من براشون کار کنم چون مهارتی داشتم و کارم خیلی خوب بود
هر چند که من توی اون کار ادامه ندادم چون اونموقع من با استاد آشنا شدم و فهمیدم رسالت کاری من نیست و من رفتم و توی یک حوضه دیگر مشغول به کار شدم
ولی این داستان رو نوشتم که برای خودم یاد آوری بشه که اگر با ایمان حرکت کنی و ادامه بدی و مهارتت رو بالا ببری پول صددرصد به سمتت میاد و من این رو تجربه کردم با اینکه اصلا با قانون آشنا نبودم …ولی همین منی که اینارو تجربه کردم و این راه رو رفتم الان یادم رفته که من باید مهارتی در جهت علاقم کسب کنم ثروت حتما میاد
و اگر کسی هم این کامنت رو خوند ازش ایده بگیره
خدایا سپاس گذارم که بهم این فرصت و توانایی رو دادی که این کامنت رو بنویسم ازت ممنونم بی نهایت
از استاد هم بی نهایت سپاسگزارم برای این فایل و این آگاهی
من تقریبا هر روز حداقل یک بار سایت شما رو چک می کنم. استاد شما تو این فایل و چندین فایل دیگه در مورد حافظه کوتاه مدت, بلند مدت و عملکردشون مختصر توضیح دادین. چون خیلی مشتاقم تو این زمینه مفصل اطلاعات کسب کنم
میخواستم ببینم فایلی با توضیحات بیشتر تو این زمینه از شما هست که بتونم دانلودش کنم یا خریداری کنم؟ و اگر نیست منابع خاصی مد نظر هست که به من معرفی کنید تا خودم مطالعه کنم.؟
به نام خداوند بخشایشگر
سلام استادبابت تمام این زحماتی که شما برای
اینکه ما چگونه خودمان را بشناسیم وبدانیم کی هستیم وبرای چی به این دنیا آمدیم وچه باید کنیم سپاس گزارم.
مااز حرفهای شما
بسیار انرژی وانگیزه میگیرم من خودم فنی هستم من امتحان کردم وقتی توی کارم ترسیدم کار
به خوبی جلو نرفته اما وقتی که میرم داخل کار واقعا امکان نداره که موفق نشم من میفهم وقتی چیزی جدید یاد میگرم چقدر احساس خوبی دارم استاد من باتمام وجود دارم کار میکنم واقعآ ازاین همه عشق به کارم خداوند را
شکر میکنم. واز شما تشکر میکنم که اینقدر
باتمام وجود دارید برای این که جهان را به جای زیباتری تبدیل کنید تلاش میکنید.
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد وخانم شایسته وهمه دوستان خوب وثابت قدم
خداروشکرمیکنم باصحبتهای استاد چقدر افکار و اندیشه های ما رو باز کرده در مورد انگیزه باورم در مورد کار مورد علاقه ام
خداروشکر میکنم دوره روانشناسی ثروت دو هم باابدیت اون به پایان رسید بابت این همه تعهد خوب خانوم شایسته تحسین وستودنی است
وبه امید اون روزی که آن راخریداری ودرزندگی خود عمل وبه آموزه های استاد آن را آنجا بدم
به قول استاد باید انگیزه داشت در مورد کاری که دوست داری حتی اگرترس یا اینکه مردم مسخره کنند ولی وقتی ادامه میدی وحرکت میکنی توانایی بیشتری پیدا میکنی ومهارت کسب میکنیتا نتیجه خوبی بگیری ووقتی رسیدی لذت میبری احساس خوب وعالی داری اتفاقات خوب وادمهای خوب سر راه تو سبز میشوند
از استاد ممنونم بابت تجربه خوبشون
همه ی شما را به خدای بزرگ میسپارم خدانگهدار
سلام، خدمت استاد عباسمنش وخانم شایسته وهم فرکانسهای عزیز، من هم بعد از 6سال تقلا کردن وگذاشتم تمام توانم، وپیشرفتها وکارهای که برای رسیدن به هدفم گذاشتم، اما با انتخاب مسیرهای اشتباه یا بگم عجله کردن برای رسیدن به هدفی بالاتر، با ندونستن قوانین به صفر رسیدم به جایی که الان خونه نشین هستم وفقط وفقط همش دارم فکر میکنم به مسیرهایی که رفتم واول راه بیشتر از الان پیشرفت واعتماد به نفس داشتم وبا هربار اشتباه کردن در انتخاب مسیر از توانمندی واعتماد به نفسم کمتر شد، اما انگیزهای برای رسیدن به هدفم بیشتر شده وهنوز دارم تلاش میکنم وآگاهی را بالاتر میبرم تا دوباره دچار اشتباهت گذشته نشوم، وامید به خدا وبا گوش دادن فایلها ونتایج دوستان تمرکزم را برای گذاشتن بر روی تجربههای کاریم واز امکاناتی که دارم به امید به خدا وهدایت الهیم شروع کنم وامید دارم که به راحتی در این مسیر بتوانم دورههای ثروت سازی را تهیه کنم، وتا سال دیگه این موقع با خواندن این کامنتم موفقیتهای در رسیدن به خواستهام وهدفم بنویسم با تشکر از تمامی دوستان که با گذاشتن نتایج عمل کردن به قوانین وتمرینها مسیر هدایت را برای دیگران هموارتر میکنند
سلام، خدمت استاد عباسمنش وخانم شایسته وهم فرکانسهای عزیز، من هم بعد از 6سال تقلا کردن وگذاشتم تمام توانم، وپیشرفتها وکارهای که برای رسیدن به هدفم گذاشتم، اما با انتخاب مسیرهای اشتباه یا بگم عجله کردن برای رسیدن به هدفی بالاتر، با ندونستن قوانین به صفر رسیدم به جایی که الان خونه نشین هستم وفقط وفقط همش دارم فکر میکنم به مسیرهایی که رفتم واول راه بیشتر از الان پیشرفت واعتماد به نفس داشتم وبا هربار اشتباه کردن در انتخاب مسیر از توانمندی واعتماد به نفسم کمتر شد، اما انگیزهای برای رسیدن به هدفم بیشتر شده وهنوز دارم تلاش میکنم وآگاهی را بالاتر میبرم تا دوباره داره اشتباهت گذشته نشوم، وامید به خدا وبا گوش دادن فایلها ونتایج دوستان تمرکزم را برای گذاشتن بر روی تجربههای کاریم واز امکاناتی که دارم به امید به خدا وهدایت الهیم شروع کنم وامید دارم که به راحتی در این مسیر بتوانم دورههای ثروت سازی را تهیه کنم، وتا سال دیگه این موقع با خواندن این کامنتم موفقیتهای در رسیدن به خواستهام وهدفم بنویسم با تشکر از تمامی دوستان که با گذاشتن نتایج عمل کردن به قوانین وتمرینها مسیر هدایت را برای دیگران هموارتر میکنند
سلام استاد عزیزم ،چقدراین آگاهی هازیباست واگرعملی بشه زیباترواقعی ترمیشه،وقتی توانایی های بعضی آدمهارومیبینم اگرعزت نفسم پایین باشه حس بدمیگیرم ودوس ندارم باورش کنم برای همین دلیله که همه نمیتونن خوشبخت باشن چون فقط عده کمی بهش ایمان دارن باحس بدبهترین حرفها هم بی معنی میشه،پس برای رسیدن به هرچیزی یادگرفتن هرچیزی بایدحست عالی بشه،چقدرخودم وتوانایی هامومیشناسم؟وقتی توفرکانس منفی باشم هیچ با مخالف وموافقی منوبه مقصد نمیرسونه،من ایمان دارم باوردارم وقتی هیچی خوب پیش نمیره باید آرام آرام به مسیری که خداهدایتم کرده ادامه بدم،وازتضادها به نفع خودم استفاده کنم وقوانین روبسناسم،تضادهاروباورکنم،قبول کنم وجلوبرم،اندکی صبر سحر نزدیک است
سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته.. ممنونم از فایلها و مطالب عالی تون تو این سالها.. خیلی فایل تاثیرگذاری بود و من که ساعت 5 صبح تا 6 فقط لذت بردم از مطلب فایل 6 معرفی قانون سلامتی و بعدش چگونه مولد ثروت باشیم.. در مورد روح و وارد دنیا شدن و مطالعه و تمرکز و تندخوانی و همه صحبتهاتون و تلاشهای خانم شایسته تو سایت سپاسگزارم.. خواستم اگه وقتی پیاممو خوندین بدونید لذت و عشقی رو که فرمودین رو منم احساس کردم و دارم..
من در مورد دوره قانون سلامتی و تهیه ش سوال داشتم بخاطر یه مشکل جسمیم.. سال 96 چهارماه خام گیاه خواری کردم به پیشنهاد دوست عزیزم حاج محمد علوی و تنگی نفس شدیدم و سرفه های عجیب و عذاب آورم و بعضی مشکلاتم درست شد ولی به دلایلی نتونستم و نزاشتن ادامه بدم.. حالا خیلی خوشحال شدم از دورهء جدید شما چون همش دنبال راه بهتر بودم که خداجونم توسط شما رسونده چطور سوالمو بگم؟ بازم ممنونم
خدیا چنان کن سر انجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
خداجونم هزاران مرتبه شکرت
سلام به استادعزیزم وخانم شایسته ی مهربان ودوستان خوبم
آقاسامان گل آفرین بسیارعالی بودوازهدایت شدنتون واستفاده ازقانون بصورت ناخودآگاه خیلی لذت بردم
شمادرواقع داشتیدتکامل رو طی میکردیدوقدم به قدم پیش میرفتید…
پیروزوسربلندوثروتمندباشید🌹💞🙏
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام و صد سلام
من در حرفه های زیادی رفتم اما موندن در این حوزه رو از همه بیشتر دوست دارم چون دیدم اون حرفه ها ( شایدم علاقه ی من نبوده ) ولی من علاقه به ساختن باورهای درست دارم ، خود شناسی خودم دارم ، علاقه به خدا شناسی د ارم ، خیلی از کارها را یاد میگیرم مثله آشپزی ، مثله خونه تمیز کردن ، مثل ژله درست کردن ، خیلی کارهای دیگه اما این حوزه کشف قوانین رو خیلی دوست دارم
۲۴ ساعته شبانه روزم در این سایت باشم کمه برای من کمه
حالا بازم باید تکاملم را طی کنم
بازم باید روی فایل ها ، روی دوره ها کار کنم تا فهم خودمو بالاتر ببرم
من به کار زرگری خیلی علاقه دارم و خیلی هم طلا دارم و خیلی هم پیشرفت کردم خدا را شکر اما این راه ، من رو به راه زرگری رسوند . چه راهی ؟؟؟؟ خداشناسی ، خود شناسی ، درک قوانین ، درک اینکه صدای خداوند رو بشناسم ، درک سپاسگزاری ،
من چطور میتونستم وقتی قانون رو نمیدونم با زرگرها حرف بزنم؟؟
من چطور میتونستم وقتی قانون رو نمیدونم ، خونه ای که الان درش هستم را خلق کنم؟؟؟؟
من چطور می تونستم این همه طلا را بتونم نگهش دارم؟؟؟؟
من اونقدر با زرگرها صحبت کردم و به دنبال طلاهای بهتر با قیمت پایینتر بودم تا خداوند من رو هدایت کرد به یک زرگر فوقالعاده عالی و خوب که هر چی سکه به من میده خیلی قیمتش پایینتر از قیمت اصلیه
اینها کار کیه؟؟
چطور قبلا نبود؟؟؟
چطور قبلا نبود؟؟؟
همه اینها با درک قوانین اومد
همه با ایمان به الله ، به ایمان به رب اومد
وقتی قوانین ، را بدونم و درکش کنم به همه ی چیزهایی که یه روزی برام رویا بودن ، میرسم
افرادی که همیشه موفقند ، چطور موفقند ؟؟ برای اینکه این افراد در ناخوداگاهشون قوانین را میدونن و ثروت به دنبالشون میاد بدون اینکه کار خارق العاده ای بکنن
وقتی استاد رو می بینم ، لذت میبرم
وقتی در سایت هستم ، لذت می برم
وقتی می بینم گمشده ی خودمو که قوانین هست ، پیدا کردم و دارم هر روز آگاه تر میشوم لذت می برم ، می خندم ، شادم
حتی شده همه ی طلاهایی که تا به الان دریافت کردم ، می فروشم تا دوره ها را تهیه کنم و به درک بالاتر از اینی که هستم برسم با توکل بر اون الهی که شناختم
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
فایلی که امروز من دیدم دقیقا درخواست دیشب من از خداوند بود که من رو هدایت کنه و به من ایده الهام کنه برای کسب درآمد بیشتر …فایل رو دیدم شوکه شدم در عین حال هم حسم بد شد نسبت به این که واقعا چرا من تا الان نتونستم چیزی که بهش علاقه دارم رو پیدا کنم و اصلا رسالتی که براش به دنیا اومدم رو نمیتونم پیدا کنم
چون حرفاتون یک تلنگر اساسی به من بود با اینکه من آدم عمل گرایی هستم و همیشه حرکت کردم ولی چیزی که بوده اینه که وسط راه کار هارو ول کردم که این هم نشان از کمبود عزت نفس میده
استاد عزیز من قبل از اینکه با شما آشنا بشم و این مباحث رو بفهمم همیشه دنبال این بودم که کارهای بزرگ انجام بدم و تاثیری توی دنیا داشته باشم خیلی به این فکر میکردم ولی راهی براش نداشتم همیشه هم دنبال پول بودم و میخواستم پول زیادی داشته باشم داستانی که میگم و تعریف میکنم از حرکت و عمل کردن من هست که اصلا نمیدونستم قانون چیه این داستان رو میگم که هم یادآوری کنم برای خودم که حرکت کردن و کسب مهارت چقدر میتونه مهم باشه هم شاید برای دوستان هم مفید باشه
من بعد از خدمتم توی یک قنادی شروع به کار کردم اصلا نمیدونستم کارش چجوریه ولی کار رو شروع کردم اوایل فقط ظرف میشستم و نظافت میکردم و اصطلاحا پادو بودم با حقوق ماهی 250هزار تومان که وقتی به دوستان میگفتم یا اطرافیانم میگفتن دیونه شدی کی با این پول کار میکنه بیا بیرون حتی میگفتن خاک تو سرت تا ابد باید ظرفشور بشی و از این حرفا ولی من با اینکه قانون رو نمیدونستم ولی با خودم میگفتم تا ابد که اینجوری نمیمونه و من میام بالا و روزی خودم استاد کار میشم …خیلی هم غرور داشتم که کسایی توی اون قنادی بودن و به من دستور میدادن بعضاً سنشون از من کمتر بود و سر این ناراحت میشدم ولی به روی خودم نمیوردم
استاد شیرینی خشکار که اتفاقا خیلی کارش عالی بود و همه ازش حساب میبردن و کلا مسئول کارگاه هم بود یک وردشت داشت که با این وردستش بحثشون شد و وردسته از اونجا رفت شرایط جوری پیش رفت منی که پادو بودم و چند ماه اونجا بودم
وردست همین استاد شدم و بااینکه نفرات دیگری قبل از من اونجا بودن و آرزو داشتن وردست بشن نشدن و کلی حسادت میکردن استاد کاره از تمیز کار کردن و جدی بودن من توی کار خیلی خوشش اومده بود و اتفاقا وقتی وردستش شدم خیلی سریع یاد گرفتم و همیشه میگفت هیچ وردستی اندازه تو زرنگ ندیدم و خیلی تعریف میکرد من کم کم یاد گرفتم و با عشق هم کار میکردم
یکی از کسایی که کیک ساز خیلی عالی هم بود اونجا کار میکرد و با صاب کار بحثش شد و از اونجا رفت و برای کار رفت چابهار توی سیستان و بلوچستان …بعد از یک مدت من فکر کردم اینجا برای من کوچیکه و من تصمیم گرفتم از اونجا برم چون گفتم میخام حرفه ای بشم و چیزای بهتری یاد بگیرم با اینکه خانواده من اصلا راضی نبودن و هی میگفتن کجا میری ولی من تصمیم گرفتم برم یک شهر دیگر و ایده هم نداشتم که کجا برم تا اینکه خیلی یهوی این کیکساز که رفته بود چابهار به من زنگ زد و گفت اینجا یک وردست میخان بیا اینجا خیلی جای پیشرفت هم داری من قبول کردم و رفتم با اینکه همه ناراضی بودن از خانواده و استاد کار قبلی و کلا قنادی هی میگفتن نرو به درد نمیخوره پشیمون میشی ولی من تصمیم رو گرفته بودم و رفتم دقیقا من یک روز مانده به عید رفتم یعنی غروبش که همه آتش بازی میکردن راه افتادم بحث هدایت رو مثل نمیدونستم ولی گفتم میرم پیشرفت میکنم …
خلاصه رفتیم اونجا شهر غریب شهر دور افتاده خیلی اتفاقات توی این راه برای من افتاد و خیلی اذیت شدم که الان اینو میگم نزدیکه گریه م بگیره
چون قانون رو بلد نبودم ولی باز ادامه دادم و ادامه دادم تا اونجا کلا کار رو یاد گرفتم یک استاد کاری داشتم که حتی لباس هاش رو من باید میشستم خیلی بد اخلاق بود که همه کسانی که اونجا بودن از دست این آقا عاصی بودن ولی من ادامه دادم
باز هم خیلی اتفاقی(اونموقع اتفاقی بود الان قانون رو میفهمم میگم هدایتی )این استادکار ما از اونجا رفت و کار استاد کاری خشکاری رو به من دادند خیلی اعتماد ب نفس پایینی هم داشتم ولی کار رو قبول کردم به جایگاهی رسیدم که همون اول که رفتم تو قنادی بهش فکر کرده بودم و درامدم هم از ماهی 1تومان شد ماهی 3تومان پایه حقوق و اضافه کاری و بیمه و 2وعده غذا و جای خواب
جوری شد که من اونجا یک موتور گرفتم و با موتور میومدم سر کار هر جای شهر رو دوست داشتم میرفتم خلاصه خیلی خوش بحالم بود صاب کار منو بسیار دوست داشت چون هم کارم خوب بود هم توی کارم جدی بودم و مشتری ها از جنس های من و شیرینی های من راضی بودن خلاصه عشق و حال میکردم….تا اینکه به جایی رسید که به خودم گفتم دیگه اینجا به درد تو نمیخوره و داری اینجا تلف میشی و یک روند تکراری داری هر روز همین شیرینی ها رو درست میکنی…تو باید شیرینی های بهتر یاد بگیری همون موقع به خودم گفتم من از اینجا باید برم و ایدم این بود برم تهران
وقتی به صاب کار گفتم خدا شاهده برگشت گفت تو دیوانه ای برای چی از اینجا میری این همه اینجا بهت خوش میگذره و اینا گفتم میخام برم شیرینی های بهتر یاد بگیرم و مهارتم رو بالا ببرم هر چی گفت که حقوقت رو بالا میبرم و اینا گفتم تصمیمو گرفتم و میرم خلاصه خیلی ناراحت شد بنده خدا..
من اومدم تهران بدون هیچ ایده ای بدون اینکه بدونم که باید کدوم قنادی برم و چیکار کنم ولی بازم انگار ته دلم ایمان داشتم که میتونم جایی رو پیدا کنم و همینجوری هم شد جایی رو پیدا کردم و منی که خودم استاد کار بودم رفتم پیش استاد کار دیگری و اونجا کمکی اون شدم با اینکه اونجام کلی اذیت شدم چون قانون رو نمیدونستم و خیلی اتفاقات برام افتاد ولی باز ادامه دادم و گفتم اشکال نداره یاد میگیرم من توی اون سال 3میلیون تومان دادم یک نوع شیرینی به اسم کوکی یاد گرفتم که تازه اومده بود و کسی به اون صورت بلد نبود اصلا کوکی چیه …ولی من هی میخاستم خودم رو به روز کنم و این کار رو کردم و هی مهارتمو افزایش میدادم من اعتماد به نفس خیلی پایینی داشتم که اگر الان بود با این اعتماد به نفس کلی از همون یادگیری پول میساختم ….ولی در حدی بود که توی همون کارگاهی که کار میکردم این شیرینی هارو میزدم…بماند که صاب کار کلی ذوق کرده بود و کلی مشتری هاش اضافه شده بودند و حقوق من هم کلی رفته بود بالا
چون من دنبال پیشرفت توی کارم بودم و هی مهارتمو بالا میبردم و کلی قنادی دیگه به من پیشنهاد دادن که من برم و براشون کار کنم و همه خواهان این بودند که من براشون کار کنم چون مهارتی داشتم و کارم خیلی خوب بود
هر چند که من توی اون کار ادامه ندادم چون اونموقع من با استاد آشنا شدم و فهمیدم رسالت کاری من نیست و من رفتم و توی یک حوضه دیگر مشغول به کار شدم
ولی این داستان رو نوشتم که برای خودم یاد آوری بشه که اگر با ایمان حرکت کنی و ادامه بدی و مهارتت رو بالا ببری پول صددرصد به سمتت میاد و من این رو تجربه کردم با اینکه اصلا با قانون آشنا نبودم …ولی همین منی که اینارو تجربه کردم و این راه رو رفتم الان یادم رفته که من باید مهارتی در جهت علاقم کسب کنم ثروت حتما میاد
و اگر کسی هم این کامنت رو خوند ازش ایده بگیره
خدایا سپاس گذارم که بهم این فرصت و توانایی رو دادی که این کامنت رو بنویسم ازت ممنونم بی نهایت
از استاد هم بی نهایت سپاسگزارم برای این فایل و این آگاهی
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان.
ممنون از تمام فایلای بی نظیری که تهیه می کنید.
من تقریبا هر روز حداقل یک بار سایت شما رو چک می کنم. استاد شما تو این فایل و چندین فایل دیگه در مورد حافظه کوتاه مدت, بلند مدت و عملکردشون مختصر توضیح دادین. چون خیلی مشتاقم تو این زمینه مفصل اطلاعات کسب کنم
میخواستم ببینم فایلی با توضیحات بیشتر تو این زمینه از شما هست که بتونم دانلودش کنم یا خریداری کنم؟ و اگر نیست منابع خاصی مد نظر هست که به من معرفی کنید تا خودم مطالعه کنم.؟
سپاسگزارم از شما