نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-27 08:39:062024-02-14 06:19:47نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگرانشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد من یه الگوی خیلی بد دارم اونم اینه که موقع تصمیم گیری خیلی مردد هستم و نمیتونم شجاعانه تصمیم بگیرم و پاش وایسم و از اونجا که همیشه از ضرر کردن هم میترسم با همسرم و برخی افراد دیگه مشورت میکنم. بعد که اون اتفاق خوب پیش نرفت یا تبدیل به ضرر شد (که الان بهتر میفهمم چرا نتیجم این میشه) همش تقصیر رو گردن همسرم یا دیگران میندازم برای اینکه خودم رو تبرئه کنم و بگم تقصیر من نبوده و این الگو باز هم تکرار میشه . ولی اینبار دوباره قراره تصمیمی بگیرم که مدتیه بهدخاطر ترسام به تعویق انداختم و پر از شک و دو دلی هستم ولی میخوام این بار نتیجه رو پیش بینی نکنم و از همسرم هم خواستم بهم چیزی نگه که بعدا بگم نظر شما باعث شده و بقیشو به خدا میسپارم و همش تکرار میکنم در زمان درست کار درست و تصمیم درست رو میگیرم ، این بار واقعا دوست دارم تغییر کنم و نتایجم تغییر کنه
توکل به خدای قادر متعال که فرمانروای کل جهان هستی است.
سلام
خدای من این دو قسمت خودش یه محصوله کجای دنیا یک نفر پیدا میشه بخواداینجوری ریشه مسایل و خودشناسی رو برات باز کنه خدایا شکرت که ما استاد بینظیری چون سید حسین عباسمنش داریم ️
وقتی این فایل و گوش دادم اولین چیزی که بعد صحبتهاتون گفتم این بود که خدا رو شکر که من پترن و پیدا کردم در رابطه با کارم که تو قسمت قبلی هم توضیح دادم حالا میخوام مثال هایی که استاد راجع به الگوهای تکرار شونده گفتن بزنم
من چندیدن سال پیش قبل اشنایی با قوانین به یکی از نزدیکانم پول قرض دادم و گفتم هر موقع داشتی بده و اونم چند سال بعدش که اوضاع مالیش اکی شد و اون پول دیگه تقریبا ارزشش چند برابر کم شده بود پرداخت کرد گله نکردم چون خودم اینجوری شرایط گذاشتم دوباره بعدش پول قرض خواست و گفت تا فلان تایم میدم و واقعا هم داد تا اینکه شما تو یکی از فایل هاتون گفتین به هیچ عنوان نه از کسی پول قرض بگیرین نه پول قرض بدین که اینجا هم مجدد اشاره کردین مجدد این فرد پول قرض خواست و اشاره کرد که شرایطش خیلی خاصه و تا سر ماه پرداخت میکنه با اینکه خودم ب اون پول احتیاج داشتم اما برای اینکه کارش راه بیفته و تا سر ماه یکهفته مانده بود دادم بهش اما سرماه شد 15 همون ماه تازه اونم با یاداوری های زیاد خودم و گوشزدها همونجا گفتم دیگه تحت هیچ شرایطی حتی اگه از چشم این فرد بیفتمم هم اینکارو نمیکنم و دوروز پیش از طریق یکی دیگه از اشناهام پیغام اومد که فلانی گفته فلان مبلغ میخواد قرض سریع گفتم متاسفم از من کمکی برنمیاد امیدوارم گرفتاریش حل بشه نه تنها عذاب وجدان سراغم نیومد بلکه خوشحال بودم یه کار موفقیت امیز در رابطه با رشد شخصیتیم انجام دادم
مثال دومم که اعتراف میکنم تا همین امروز بهش دقت نکرده بودم و فکر میکردم خیلی مهم نیست:
از وقتی با این اکیپ دوستام اشنا شدم هربار من برنامه ای هماهنگ میکنم چهار پنج نفرشون همیشه یا یه بهانه ای میارن یا بدقولن خبر نمیدن یا دیر خبر میدن برنامه کل گروه کنسل میشه بارها این اتفاق افتاده و هربار من و یسری از دوستام که همیشه اماده تریم میگیم دیگه بهشون نمیگیم اینا سابقه خرابی دارن تو بدقولی
سری اخر که همین هفته پیش بود باز من یه برنامه هماهنگ کردم که همه اونا خودشون گفتن برنامه بچینیم و همونا بهانه های مختلف اوردن و نیومدن و یکی از دوستام گفت روشون خیلی حساب باز نکن اینا سابقه دارن من مصر گفتم نه بابا خودشون گفتن اصلا فلانی دیگه حتما میاد
و همون فلانی و بقیه دقیقا با بهانه های عجیب برنامه رو کنسل کردن حالا این باید بشه برای من پترن که اقا سری بعدی اگه باز بهشون اعتماد کردی دیگه ازونا گله نکن بدون مقصر اصلی خودتی و به برنامه ریزی شون اصلا اعتماد نکن و خودتم اصلا با این افراد برنامه نچین تمام
اینا رو ب لطف اموزه های شما پیدا کردم شاید همینجور میگذشت و من متوجه این موضوع یا نمیشدم یا خودمو گول میزدم و بقول شما سرمو میکردم تو برف که حالا خیلی چیز خاصی نیست
ممنونم استاد عزیزم و مریم جون بابت ریز اموزشهایی که بما میدین و اینقدر سازندست سپاسگزارم و خدا رو هزاران بار شکر میکنم ️
باسلام و احترام به استاد گرانقدر و دوستان گرامی
_درباره تجربیاتی بنویسید از عواقب اعتماد به افرادی که الگوهای تکرار شونده مخرب دارند. سپس این اعتماد سبب شد تا از لحاظ احساسی، مالی، زمانی، انرژی و … صدمه هایی ببینید:
همکاری داشتم که تقاضای قرض کرد برای 4 ماه. تا یکسال نداد و بعد 4 برابر همان مبلغ را دوباره یکماهه قرض خواست و گفت دوتاش را یکجا ماه دیگه می پردازم. تا یکسال دیگه نداد و بعدش تیکه تیکه در چند قسط قرضش را داد. من بسیار متضرر شدم و این در شرایطی بود که دلار از 4 تومن به 12 تومن رسید یعنی من نه تنها به پولم نرسیدم بلکه سه برابر هم ضرر کردم. بعدش دو بار دیگه هم تماس گرفت و بعد از حال و احوال و گله و شکایت از مشکلات و شرایطش دوباره تقاضای قرض کرد و من با اینکه داشتم دیگه ندادم و او هم دوستی و سلام علیکش را کلا با من قطع کرد. بعدها از محل کار من رفت در حالیکه چند میلیارد خرد خرد از همه به بهانه های مختلف قرض گرفته بود و بعد از ناپدید شدنش یکی یکی همه می گفتند که بهش قرض داده بودند و ازش شکایت کردند. الان که دوسال هم گذشته و خبری نیست.
همکاری دارم که در محل کار هر کاری بخواهد برایش انجام داده ام ولی هر بار ازش خواسته ام کاری برای من انجام دهد به دلیلی گفته از بقیه همکاران بخواهم و اگر بقیه نتوانستند اونوقت کمکم می کنه. اگر وسیله ای مثلا سیم رابط… بهم در محل کار قرض بده با ماژیک روی برد داخل اتاقمون می نویسد جوری که هرکس از در اتاق می آید داخل میبیند. با دیدن این فایل استاد تصمیم گرفتم دیگه نه بهش کمکی بکنم و نه ازش کمکی بخواهم.
در روابط داخل خانواده همسرم با افراد خانواده ام سالی یکبار هم رفت و آمد نمی کرد ولی با خانواده خودش که در شهر دیگری بودند و 8 تا 10 ساعت راه بود هر دوماه یکبار چند روز منو مجبور می کرد که چند روز مرخصی بگیرم و بریم . هر بار هم می گفت بریم و بیاییم قول میدم دفعه بعد میریم سمت خانواده شما. 15 سال گذشت و این روند ادامه داشت و حتی یک تعطیلات هم نشد که سمت خانواده من برویم. تا جاییکه من از کلمات خودش استفاده کردم. مثلا گفتم من جایی که به زحمت بیفتم نمی روم . یا من خسته می شوم نمیام. یابعد از اینکه رفتیم سمت من بعدش می آیم سمت شما. خلاصه بعد از چند ماه یواش یواش شرایطمون متعادل شد و الان هر هفته یا هر دو هفته خانواده ام که در شهر خودمون هستند را می توانم بروم ببینم یا اونها را دعوت می کنیم.
یا این که همیشه منو مجبور می کرد وام بگیرم ، و ضامنش بشوم تا او هم وام بگیره و خونه بخریم و میگفت قسط وام را با اجاره دادن خونه می پردازیم یا طلاهاتم بفروش خونه بخریم در عوضش خانه را به نامت می کنم و وقتی وام می گرفتم و ضامنش می شدم و تمام پس انداز و طلاهامو بهش می دادم هر بار به بهانه ای خانه را به نام خودش می گرفت مثلا می گفت خونه شهرستانه رفت و آمدش و کارهای محضریش برات سخته، یا می خواهم بدم پدرم بره دنبال کارهاش اگر سند به نام تو باشه برام بد میشه و یا می گفت پولو گذاشتم بانک وام مسکن گرفتم چون وام به نام منه سند هم به نام من باید باشه و… وخلاصه قول میداد که خونه را فروختیم و خواستیم عوضش کنیم دفعه بعد حتما به نام تو می زنم قول میدم! جالب اینکه بعد از هر خرید خونه به بهانه اینکه زندگی مشترکه و پول من و تو نداره و من هر چی دارم مال توست قسطهای وامی که من گرفته بودم و قرار بود از اجاره پرداخت بشه را هم می انداخت گردن من و چون خودش می گفت ادارمون به ما برگه ضمانت نمیده هیچوقت ضامن من نمی شد و همکاران من ضامنم بودند و بنابراین من به خلطر حفظ آبروم جلوی همکارام مجبور به پرداخت اقساط می شدم. از طرف دیگر قسطهای وام خودش را هم چند ماه چند ماه نمی داد و چون ضامنش خودم بودم آنها را هم خودم میدادم. این داستان 4 بار تکرار شد تا من با سایت استاد آشنا شدم و متوجه اشتباهاتم شدم دیگه وام نگرفتم وامهای وسوسه برانگیز و درشت هم بود، ولی اعلام کردم که من دیگه نه ضامن میشم و نه وام می گیرم و شروع کرده ام اقساطم را چند تا چند تا می دهم تا زودتر از موعد بازپرداختها تمام شود و از لحاظ مالی آزاد شوم.
به امید خدا و با تشکر از شما استاد ارجمند و دوستان ارزشمندم
سلام ساراخانم.دقیقا این الگوی تکراری رو منم دارم.منم همیشه ضامن همسرم میشدم ومجبور میشم قسطها رو پرداخت کنم هربار هم میگه که باهات حساب میکنم ولی هیچ خبری از برگردوندن پول ها نیست.این قضیه چندسال ادامه داشت ولی از یه جایی به بعد تصمیم قطعی گرفتم که پولم صرف پرداخت قسط ها نشه که خیلی خیلی کمتر شده فقط پارسال که میخواستم ضامن وام ازدواج برادرم بشم قسط عقب مونده داشت مجبور شدم که کار داداشم راه بیفته چند میلیونی پرداخت کردم وگرنه الان خط قرمزم شده که قسط پرداخت کنم
بنام خالق ثروت افرین
باسلام خدمت دو زوج دوست داشتنی و تمام دوستان عزیزم دراین مسیرالهی
تشکرمیکنم ازشما استادعزیزم برا این فایل ها که اصلا نمیشه ازشون گذشت
استاد دیوانه کنندس روش جدیدتون بینهایت ازتون سپاسگذارم
شما صحبت از پترن ها والگوهایی تکرارشونده دردیگران کردید و منویاد یکی از تجربه هام انداخت
یادمه ی همکاری داشتم که همیشه دیربه محیط کاریش میرسید و همیشه دلایل خودشوداشت
اینم بگم که یکی از ویژگی هایی خوب من اینکه ادم بسیار خوش قولی هستم و از افرادی که بدقول هستن دوری میکنم
یادمه ی روز بعد ی هفته شیفته خسته کننده قرارگذاشتم بریم کله پاچه قبل شیفت کاریمون
جالب اینجاس استاد من سرساعت اول صبح منتظر ولی خبری از کسی نبود
واین ی بی احترامی بزرگی برامن بود
یادمه درست این داستان زمانی بود که من داشتم رو دوره قانون سلامتی کارمیکردم و این باعث شد ذهنموکنترل کنم و پیاده رویی کنم واز اون حس خوب اول صبحی لذت ببرم
وقتی به محیط کاریم رفتم همکارم دیدکه من ناراحتم و اصلا بروش نمیارم ازم عذرخواهی کرد وگفت فردامیریم … ولی خب اون فرد برامن تموم شده بود
کلا من رواین پترن ها حساس شدم
دلیل اینکه چی شد که اینقدر حساس شدم یادم نیس فکرکنم بدلیل اینکه درکودکی همیشه برا داشتنه خواسته هام بهم قول داده میشود حالا اینکه برام تهیه میشود یانه یادم نیس شایدهمین قول ها باعث شده تا من حساس بشم رو وعده وعیدها
ازاینکه یکی بهم بگه دفعه اخر ببخشید پیش اومدتکرار نمیشه قول میدم
برامن این حرف ها نشان از ی ضعف بزرگیه و از اونجایی که من از ادمایی ضعیف اصلا خوشم نمیاد
این باعث حذف اینجورافراد از زندگیم میشه
یکی از دلیل اینکه افرادی که دوربرمن هستن تعدادکمی دارن ولی افراد بسیارسالم و خوبی هستن و من معتقدم افراد روادم خیلی بیشترازخانواده تاثیرمیزارن براهمین همیشه گلچین میکنم
البته این قبل از اشنایی باشمابود ولی از وقتی باشما اشناشدم بکل محیط کاریم و افرادی که باهاشون حتی درحدسلام فقط بودم حذف شدن
جهان کاروبرامن اسان کرد خدایاشکرت
اما استاد من دوس ندارم باافراد ضعیف درارتباط باشم ولی افرادی که به سمت من میان ضعیف هستن البته اینم بگم خیلی بهترشده از وقتی رو خودم کارمیکنم جنس افرادوحس میکنم حتی افرادی که گذری ازکنارم عبورمیکنن لبخندبه لباشون هست افرادی زیبا و بسیار باشخصیت هستن قشنگ اینومیفهمم بقول شما داره اون کد تغییرمیکنه بدون اینکه من بفهمم ی چیزی باعث تغییراین شرایط شده و من با دوره کشف قوانین زندگی خیلی تخصصی وار میتونم کارکنم رو خودم
استاد ازاینکه گفتی دوره جدید داره اماده میشه چقدرخوشحال شدم
واین ی خبربسیارخوشحال کنندس برامن
فکرکنم یکی از دلایل جذب همین افراد بصورت ناخوداگاه همین احساس عدم لیاقته بااینکه درش خوبم ولی بازم مشکل دارم
به جرات میتونم بگم تو روابط شما تنها فردی هستید که من میبینم اینقدر عالی معنی عشق و دوس داشتن درک کردید بدون محدودیت بدون وابستگی دیدنه زندگی شما و نوع برخوردشما باهمدیگه باعث شده تا من بفهمم
بابا میشه واقعا عاشق شدو عاشقانه زندگی کرد
میشه به سلیقه ونظرات هم احترام گذاشت میشه بدون اجبار یکاریوباقلبت انجام بدی میشه ازاد باشی رها باشی ساعت ها براخودت تنها باشی میشه عاشق بود و وابسته نبود
اصلا استاد دیدن شما تمام ذهنیت هایی منوتغییر داد همیشه دوس داشتم ی جور متفاوت فکرکنم زندگی کنم
من این خواسته رو داشتم خیلی واضح و این دلیل هدایت من به این مسیرالهی شد
خدایاشکرت چقدر زیبا و اسان هدایت میکنی
استاد دیدنه این روابط و این احترام بینه شما باعث شد تا من استاندارتمو در روابط بالا ببرم
با هرکسی وارد رابطه نمیشم
باهرکسی گفتگوطولانی ندارم
باهرکسی فاب نمیشم
ازنظرخانوادم اینکه توسختگیرشدی ولی بنظرمن همین سختگیربودن باعث شده تامن ضربه نخورم از دیگران
همین سختگیربودن باعث شده من خیلی ترمز نداشته باشم
باعث ارامش من شده
بیصبرانه منتظر دوره جدید شما استاد عزیز هستم و ابدیت دوره عشق و مودت با روش جدیدتون هستم
خدامیدونه امسال چه سال پربرکتی براهمه ماهابشه
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
پایدارباشید
به نام رب العالمین پروردگار جهان و جهانیان
استاد جان سپاس گزارم بخاطر فایلهای بینظیرتون
چند وقت بود داشتم فکر میکردم من چرا کدها را مینویسم ,ولی چرا اتفاق نمیفه ،امروز که از گفته های شما شنیدم اگر فاصله اتفاقات بیشتر شده
نشونست اینه که شما داریند باورهاتون و درست میکنید و امید وار شدم
استاد جان واقعا من فقط ایرادهام و پیدا کردم ،من هرکس ازم خرید کنه،پا پول بخود برام واریز کنه خیلی طول میکشه پولم و بریزه به حسابم البته اوایل بیشتر طول میکشید یا اصلا پول به حسابم نمیریخت ولی حالا زودتر این اتفاق میفته
فهمیدم که این یه رشد و میتونم بعد بهتر بشه
اتفاقات و شرایط که برام پیش میاد بخاطر باورهای منه
یا اینکه با هر کس قرار داشته باشم یا استادی که باهاش کلاس دارم اون دیر تر حاضر میشه و این و نمیدونستم چطوری درستش کنم و کاملا متوجه ام که این از باورهای که خودم درست کردم
درصورتی که من خودم همیشه به موقع سر قرار حتی اگه شده نیم ساعت هم شده زودتر حاضر بشم سر قرار ولی همیشه با هر کس روبه رو بشم طرف بد قول است ولی حالا یه مدت هست که دارم روی باورهام کار میکنم و به خودم بگم نه من با هر کس روبه رو میشم اون خوش قول است اگر هم قبل با اون آدمهای که بد قول بودند روبه رو میشدم مال باورهای اشتباهم بوده و البته که حالا دارم باورهای و درست میکنم با آدمها و مشتری های خوش قول روبه رو میشم امیدوارم که بتونم روش کار کنم و هر روز باورهام بهتر و بهتر بشه
یکی دیگه اینکه که میخوام بگم وقتی که مشتری بد قول بهم برمیخوره.میخوام به خودم نگم اینطور نیست ولی دوباره تو ذهنم میگم حالا دیر میاد یا حالا پولم و دیر میده بهم یا دو باره باهاش کلاس برمیدارند و دوباره همون اتفاقات قبل اتفاق میفته با این که میدونم این آدم نمیتونه به عهد خودش وفا کنه میدونم هم درست نمیشه در بعضی موارد تونستم این کار را انجام بدم و به قول های طرف دیگه اهمیت ندم و کلا کنارش بزارم ولی برای بعضی از افراد نمیتونم این کلا پاشنه اشیلم هست شاید اون آدم از زندگیم بره کنار ولی یه آدم دیگه با ظاهر دیگه میاد تو زندگیم انشا. که کم کم این الگوها کم رنگ و کم رنگتر بشه
من حالا فهمیدم که روی کسی حساب نکنم و فقط روی خالق مهربونم حساب باز کنم
امیدوارم بتونم پلن bرا بنویسم و اجرا کنم
حرفهاش و باور نکنم چون نمیتونه خودش و عوض کنم پترنها را دریافت کنم و درک کنم از کار کرد جهان
و ادامه ندم
چقدر خوشحال شدم که گفتین. تغییر آرام آرام رخ می هد این به قوت قلب شد برام که اینقدر فکرم مشغول کرده بودم من که میدونم این رفتارم اشتباه ولی چرا دوباره انجام میدم ،چرا همه درد دل میخوام. باهام بکنند با این که من با کسی درد دل نمیکنم تا آنجایی که بشه ولی دوباره آدمها باهم میخوام. درد و دل کنند و این یه باور اشتباهه که تو ذهنم دارم همشم از احساس لیاقتی که کم رنگ تو وجودم و همیشه فکر میکردم اگه به درد و دل کسی گوش بدهم آدم خوبی هستم
بخاطر همینه که این آدمها حریم میشوند انشا بتونم با تمرینهای دوره کشف قوانین به طور ریشه ای حل کنم
استاد جان سپاس گزارم ازتون بخاطر این فایلهای بینظیرتون
مریم جان سپاس گزارم ازت بخاطر این تلاش بی وقفه که برای به روز رسانی دوره ی کشف قوانین گذاشتید
خدایا هزاران هزار بار شکرت شکرت شکرت
سلامت و شادوثروتمندو سعادتمند در این دنیا و اون دنیا باشیند
سلام به استاد عزیز و دوستان هم فرکانس
یک الگوی تکرار شونده که به تازگی در افراد اطرافم دیدم
بد قولی یکی از نیروهام هست ،،کار من به شکلیه که هر روز نیست چند روز درهفته که اونم مشخص نیست چه روزهایی باشه (مربوط به تهیه مواد اولیه که یکروز گیرم میاد و روز بعد نه) ،،وقتی کار پیش میاد شب به نیروها پیام میدم برای فردا صبح تو کارگاه باشن,همه سر وقت میان ولی یکی از نیروها بدقولی میکنه و نمیاد و هر بار یک بهانه جدید و متفاوت از قبل میاره،این الگو تا بحال سه بار فقط برای همین شخص اتفاق افتاده ،و دقیقا دو روز پیش من به ایشون پیام دادم که بیاد و ایشون هم قول داد که میاد و باز نیومد و یک بهانه جدید آورد و من واقعا تصمیم بر این گرفتم که دیگه به هیچ وجه بهش پیام ندم،ولی همش این یکی دوروزه خودخوری میکنم که بابا نیروی خوبیه،درسته بعضی وقتها بدقوله،ولی زرنگه کارو خوب انجام میده ،سرعت عملش خوبه یا مشکل داره خوبه که کمکش کنم،و ازین حرفها،،
که خداروشکر امروز باشنیدن این صحبتهای بسیار عالی از زبان استاد فهمیدم که تصمیم درستی گرفتم و دیگه نباید شک کنم و اون فرد روکلا فراموش کنم
هر چند مزیتهایی برام داشت ولی هر موقع نیازش داشتم 50،50بود که بیاد،،برای همین من پلن بی رو اجرا میکنم ،،توکل به خدای مهربان،حتما خداوند نیروی بهتری رو برام جایگزین میکنه️
سلام به استاد عزیزم و بانو مریم شایسته
وسلام به دوستان پر مهر و پر انرژی
استاد عزیزم اول از همه از خدای مهربونم بی نهایت سپاسگزارم که شما را راهنمای ما قرار داده که اینقدر راحت و کلیدی به ما راهکار واسه مسایل و تضاد های زندگیمون میدید.استاد میتونم خدا رو گواه بگیرم هر زمان که سر دو راهی گیر کردم و اومدم توی سایت جواب سوالم رو با حرف های ارزشمند شما گرفتم و تونستم تضاد یا مسئله ای که بهش برخوردم رو حل کنم.
راجب الگوهای تکرار شونده اگه بخوام تجربه خودم رو بگم میتونم از رابطه عاطفی که چند سال پیش تجربه کردم مثال بزنم .توی رابطه یکی از خط قرمز های من دروغ هست.و پارتنر من دو تا سه بار به من دروغ گفت و من هر بار بخشیدمش و اون قول داد که دیگه تکرار نکنه و من هم پذیرفتم ولی بعد از یک سال و نیم با یک دروغ بزرگ تر از دروغ های قبل آسیبی به من زد که تا چندین ماه درگیرش بودم اون زمان من نفهمیدم که مسئله از کجا آب میخوره و به لطف الله مهربان وقتی با سایت استاد آشنا شدم ، خیلی از باگ های ذهنی من راجب رابطه حل شد. ولی امروز که این فایل رو گوش دادم واقعا خدا حجت رو بر من تمام کرد و فهمیدم باگ بزرگ ذهن من همین الگوهای تکرار شونده بود که هم خودم باهاشون درگیر هستم و هم در دیگران اونو میبینم با تمام وجودم کلمه به کلمه این فایل یک ساعته رو توی مغزم حک کردم و فهمیدم چه قدر راحت از کنار این الگوهای تکرار شونده که در دیگران میدیدم رد میشدم و متوجه نمیشدم تضادهایی که باهاشون برمیخوریم ریشه از کجا داره…خیلی خیلی امروز خوشحالم به خاطر این فایل ارزشمند
از خدای مهربونم و استاد عزیزم سپاسگزارم که این درس بزرگ رو یاد گرفتم و حالا با خیال راحت توی روابطم میتونم تصمیم بگیرم و تضادهایی که بهشون برمیخوریم رو حل کنم.
از اینکه توی این سایت روحانی عضو هستم و خداوند این لطف بی کران رو شامل حالم کرده که کنار شما عزیزان پیام های الهی رو دریافت کنم از ته قلبم خوشحالم و خدا رو بی نهایت سپاسگزارم.
در پناه خدا شاد و سعادتمند باشید
به نام خدای یگانه
سلام به استاد عزیزم و خانم شایستهی شایسته
استاد واقعا موندم از این همه هماهنگی و چطوری تو موضوعی من پاشنه اشیلمه از در و دیوار اگاهی بیاد سمتم
از جلسه سوم قدم سوم دوره دوازده قدم گرفته تا این فایل های فوق العاده ارزشمندتون
اصلا موندم چطوری خدا جوری داره کارا میچینه که شما میشینی فقط درباره مشکلات و پاشنه اشیل من حرف میزنین
عاشقتم خدای مهربونم عاشقتم استاد عزیزم
یکی از الگوهای تکرار شونده درباره خودم که با توجه به فایلتون متوجه شدم ریشش توی عزت نفس پایینمه خیلی محتاطم بقیه از دستم ناراحت نشن و اگه رفتاری کنم داشته باشم که واقعا حق با منه و درست ترین رفتار بوده اگه اون فرد ناراحت بشه میرم ازش عذرخواهی میکنم در حالی که حق با منه
و این چیزیه که از خانوادم نشات میگیره که اگه خدا ی مسیر جلو پات گذاشته قراره خیلی سود کنی و خانوادت از این طریق شاد بشن حالا ممکنه تو این مسیر افرادی بخاطر منافع خودشون ناراحت بشن پدر من واقعا انجامش نمیده چرا؟ چون بقیه ناراحت میشن میگه بلاخره ما تو جامعه هستیم ممکنه به اون افراد ی موقع نیاز پیدا کردیم باید راضی باشن ازمون
من بی نهایت الگو تکرار شونده درمورد خانوادم دارم یکیشون اینه
ما ی ملکی داریم که خیلی باصفاس و جلوش کلی درخت خرما و میوس و واقعا خیلی رویاییه
حدود 8سال پیش پدر من اینو به یکی از اقوام دورمون اجاره داد با هزینه خیلی کمتر چون اونا تازه عروس دوماد بودن
چند سالی گذشت و هر بار به ی دلیلی ی بار ماشینش تصادف کرده باید پول تعمیر اونو بده پول خونه به تعویق مینداخت یا بچش مریضه یا مسافرته یا تو خونه بود درو باز نمیکرد و هر دفه ی جوری بابای منو خام میکرد
شاید باورتون نشه الان که 8 سال میگذره اون فرد شاید 500 تومن بیشتر از پولی که برای اولین بار قرارداد بستن پرداخت میکنه!!!
این خیلی حرفه! مخصوصا الان همه اجاره ها سر به فلک کشیده این پول واقعا خنده داره به هرکی بگیم باورش نمیشه
بارها شده داداشم یا بقیه با بابام حرف زدن که این کارشه با این پولی میده و بهونه هایی میاره پشت سرت به ریشت میخنده که اینقد ابلهانه باورش میکنی
وپدر من اصلا تو گوشش فرو نمیره و هر دفه میگه بنده خدا مشکل داره بزار کمکش کنم من به این روزی میرسونم خدا ی جای دیگه جواب منو میده
من همیشه نسبت به این موضوع واکنش نشون میدادم و همیشه تو ذهنم میگفتم چرا اینقدر حرف مردم مهمه تا الان به جایی رسیده که پاشنه اشیل خودمه
این حرفو من بارها به خودم زدم ( دیگه قول میدم تکرار نمیشه ) دیگه قول میدم تکرار نشه قول میدم فقط روی خودم تمرکز کنم و به بقیه کاری نداشته باشم ولی باز دنبال اینم ازم ناراحت نشن یا دیدگاه نامناسبی ازم نداشته باشن
خیلی تلاش ذهنی دارم که دیگه مهم نیست من خودمم و خودم و باز…
باتوجه به دوره دوازده قدم و فایل ارزشمندتون فهمیدم نباید انتظار داشته باشم این باور سریع تغییر کنه و یهو برام مهم نباشه باید باورام بریزم تو ی کاسه و بگم چرا همچین فکری دارم وقتی دلیلاش برای خودم بازگو میشه کم کم ذهن من خودش خندش میگیره که واقعا ؟!
فهمیدم باید خیلی بیشتر روی احساس ارزشمندی و عزت نفسم کار کنم خودمو لایق بهترین برخوردها و بهترین جایگاه بدونم و اینقدر خودمو لایق بدونم که هچ کسی و هیچ چیزی در مسیرم مهم نیست وقتی عزت نفس داشته باشم و خیلی منطقی منفعت خودم الویت باشه جهان جوری چیده میشه که اون افراد هم دیگه انتظاری از من ندارن و خیلی ازم دلخور نمیشن دیگه لازم نیست من انرژیمو بزارم و تلاش کنم افراد ازم ناراحت نباشن
الهی شکرت
استاد عزیزم سپاسگزارم
سلام خوبین …ممنونم از این فایلتون …..
راسش من اصلا دوست ندارم بد قول باشم و کلا ادمی هستم که اهمیت میدم به خواسته های دیگران ….
ولی درباره ی درس خوندن خیلی بد قول شدم ..
و هر بار تکرار و تکرار .
به مشاورم هر بار قول میدادم که این دفعه می خونم کامل به برنامه میرسم ولی هر بار یه بهونه میووردم …
می خواستم تغییر کنم …قول میدادم به خودم میگفتم این دفعه دیگه میتونم
انجامش میدم ولی دو هفته بعد دوباره با ندامت و پشیمانی اقا ببخشید دیگه تکرار نمیشه و…..
ولی هر بار خودم رو انکارمیکردم …که نه تغییر میکنم ….
همینطور داشتید حرف میزدید هیچ کس به غیر از خودم جلو چشمم نمیومد …..و با مرور خاطراتم دیدم که راست میگین پترن من اینکه درس نخونم از همون کلاس 4ام و5ام ……کاری به الان و کرونا واینکه مدرسه نمیرفتم واینام نداشت …..با اینکه همیشه انکار میکردم ……
همیشه حتی همون 7و8 ام هم که بودم به خودم میگفتم که دیگه درس میخونم دیگه یاد میگیرم ولی در اخر یکی دو روز میشد ….
هر بار که میخواستم نمیشد ….و همیشه فکر میکردم یوهو میشه یه دفعه ای میشه …..با اینکه معدلم همیشه بالای 19بود ولی به نظرم همش از روی اجبار بود و سخت گیری معلما
من واقعا ادم مسیولیت پذیری هستم ….
ولی مسولیت درس رو هیچ وقت درست قبول نکردم ….
یکی این بود که دیگه گفتم بزار این دفعه با خودم رو راست باشم ….
و یکی هم زود از خواب بیدارشدن بود …..و اینکه دقیقا سر همون زمانی که باید یه جایی باشم یا اینقدر لف نزنم تا میام بیرون ….
ولی راسش نمیدونم چطوری میتونم تغییر کنم …….؟ درسته میگین اروم اروم ولی چطوری شروع کنم ….میشه کمکم کنید ….
دوست دارم خود جوش باشم
خودجوشانه تحقیق کنم یاد بگیرم علم کسب کنم درس بخونم
دوست دارم ادم مستقلی باشم
ولی هیچ راهی و روشی براش ندارم …..
ممنون از توضیحات و مثال هاتون ….
فعلا…..
سلام وقت بخیر استاد عباس منش یزدان اکبری هستم من از قدیم خداشکر ازاین علم خبر نداشتم اما خودکار هر کس که دوبار یک کاری انجام بده تکرار کن و بده باشد من سری حذفش می کردم
و همیشه فکر می کردم کارم اشتباه اما وقتی این حرف زدید من فهمیدم نه کارم درست بعد چند وقت همه ی دور وریام همه خوش قول و با ادب
و عادت های بد ندارند من چون خودم مواضب خودم هستم فقطبا انسان های موفق می گردم
بعد در این سن19,سالگی یک مسئله ندارم همه حل کردم. و دوسال ویس شما گوش میدم و هروز باور تغییر میدم. دیگه مسائله در حد من نیستند سری حل می شوند زندگیم زیبا شد روابطم عالیشد و این چند روز چند باور درباره نماز خوندن داشتم نمی توستم بخونم الان تغیرش دادم و شروع کردم
و دنبال تک تک باور تغیر بدم و پترن های خودم
عوض می کنم. و هر کس پترنه بدی داشته باشد با روش دوم اوکی می کنم یا اینکه پترنش برای من مشکل نباش مثال خودم یک پترنه بدی داشتم تازه پیداش کردم از 12سالگی هر 3ماه یکدفعه یک کار می زدم هی ول می کردم هی کار دیگه اما دور قبل به 6ماه شد و دیگر می خواهم یک کسب و کاری برای خودم بزنم و پترنه دارم تغییر میدم
و این ویس چند دیگر یاد وریم کرد و هروز دارم بهتر میشم. استاد ارتباط گرفتن راحت شد برام وزن گیم هروز دار زیبا میشه و هرروز یک قدم میرم جلو تر و سپاسگزارم که انقدر با مهربانی برام کلیپ درست می کنید و من از دور روانشناسی ثروت 1و2و3 5دفعه گوش دادم و هی تکرار می کنم و الان دار سریال های شما می بینم و دور توحید
و اصلا تلویزیون 2سال نمی بینم 2سال قرص نخوردم و مریضم نشدم و ارتباطات زیبا شدن
و هروز زندگیم بهتر میش من همیشه در اینستاگرام برات می نوشتم من فهمیدم فقط در عباس منش می خوند منم گفتم بفرستم
سپاس فراوان این باور های زیبا و خداوند به من نشون دادی و حتی استایل عالی ساختم ورزشکار شدم همه چیز م از خدا دارم که شما فرستاده