نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 31

614 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شکوفه خیرخواه نیا گفته:
    مدت عضویت: 918 روز

    سلام به استاد عزیز

    واقعا ممنونم بابت مطالب خوبی که گفتین. من قبل از این فایل اصلا نمیدونستم که در اطرافیانم پترنی وجود داره و فکر میکردم این روند زندگی هست.

    اولین پترنی که خیلی تجربش کردم و مربوط به نزدیک ترین فرد به من هست‌. همیشه با دوست پسرش دعواش میشد و اون آقا پسر خیلی اذیتش میکرد ،هرموقع با گریه میومد سمت من و درخواست کمک میخواست و میگفت من دیگه از این پسر جدا میشم ، من هم نصیحتش میکردم و کلی باهاش صحبت میکردم و از آخر کار خودشو انجام میداد و بر میگشت به دوست پسرش و این پترن برای من هزااارااان بار تکرار شده:))))))))

    پترن دیگه دیر کردن دوستانم هست و من بیشتر اوقات به موقع سر قرار میرسیدم ولی نزدیک نیم ساعت دوستام دیر میومد.

    دختر دایی من پترنش اینه که یه جا بشینه باهمههه در مورد همههه چی غیبت میکنه (البته من به خاطر حرفایی که استاد گفتن ، دیگه پای غیبتاش نمی نشستم) خلاصه الان فهمیدم پترنش اینه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1177 روز

    بنام یکتای هستی بخش…

    سلام….

    گاهی وقتا احساس عدم فراوانی تو زمان میاد سراغم که با با وجود اینهمه دوره های عالی من کدوم رو باید تهیه کنم چون به قدری هرکدوم از دوره ها مفید و نتیجه بخشه که واقعا اولویت بندی برای گذروندن دوره ها خیلی سخته…اماااا…هربار خداوند جانم درست به موقع و سربزنگاه از راه میرسه و بهترین و مفید ترین دوره ای که درحال حاضر به دردم میخوره توسط نشانه ها بهم الهام میکنه…و چقدررررر عالیه این هدایت پروردگارم…زمانی که اولین دوره که عزت نفس بود رو خریدم دقیقا در بهترین زمان ممکن بود…یعنی زمانی که من به شدت داشتم با رنج کمبود عزت نفسم دست و پنجه نرم میکردم….بعد قانون سلامتی رو در برخورد بایک سری تضادها تهیه اش کردم هرچند نتونستم ادامه اش بدم اما ایمان دارم که موفق میشم چون حین دوره احساس کردم که یکسری ترمز ها دارم که اجازه نمیده به راحتی این دوره رو بگذرونم…و حالا تو این چندوقته کلی الگوهای تکراری تو رفتار خودم و دیگران پیدا کردم و از طریق نشانه ها فهمیدم که الان بهترین زمان برای تهیه ی دوره ی کشف قوانین هست…و امشب این دوره ی فوق العاده رو به خودم هدیه دادم…فعلا تا محرم تایم کاریم خیلی شلوغه انشاءالله دوهفته دیگه این دوره رو شروع میکنم ایمان دارم اتفاقات خیلی بزرگی تو راهه…به زودی از نتایج بزرگ و خفنم تو دوره ی کشف قوانین براتون مینویسم…مهم ترینش قانون سلامتیه که آرزو دارم بتونم به سبک زندگیم تبدیلش کنم….

    عاشق همتونم الخصصوص استاد جانان….لایق بهترینها هستید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    علی اصغر سیمابه گفته:
    مدت عضویت: 1354 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام استاد عزیزم سلام خانوم شایسته سلام به همگی دوستان امیدوارم حال دلتون عالی باشه

    این فایل کلی درس داشت کلی نشانه بود کلی هدایت بود خداوند داره قشنگ از زبان نشانه ها این روزها باهام صحبت میکنه

    الگو های تکرار شونده !!!

    من مثال بزنم از این الگو های تکرار شونده !!!

    اول از خودم بگم من بارها قول دادم بنیادین تغییر کنم اما نشد همیشه داشتم سعی میکردم الان این فایل نشانه بوده که از ریشه کار کنم

    مثال این فایل :

    من قبلا یه مغازه دستم بودم

    و همیشه یه نیرو بود بد قولی میکرد یعنی قشنگ بهانه میاورد هربار قبول میکردم با همون باور دلسوزی که ما تمام ایرانیان داریم و خلاصه هر بار میگفت قول میدم اما بدتر میشد باور خودم و صاحب کار این بود که اگه بره چی؟کی هست اینا یعنی شرک !!!!!خلاصه چند مدته دیگه این افراد به تورم نمیخورن وقتی من میام روی خودم کار میکنم افراد مناسب میان توی زندگیم

    مثالی از پدر خودم بزنم هر بار برای مشتری میره کار انجام میده اما اون هر بار همون شخصیته ایراد میگیره و صد بار بابام قهر و آشتی کرده نمیدونم باورهای پدرم چیه اما همیشه میگه گناه داره بدبخته باوره روی این موج سواره

    اما استاد من برداشتم از این فایل میگم

    من کاری ندارم به قول این چیزا من فقط میخوام بشینم روی خودم کار کنم خودم خوش قول بشم خودم خوب باشم خودم کارم رو انجام بدم

    به قول قران

    مردان پاک برای زنان پاک

    وقتی من روی خودم کار کنم خداوند افراد درست میاره اگه یه فرد هی داره میاد بد قولی میکنه مقصرش منم چون من در مدار افراد بد قول هستم

    الان خدارو شکر چند ساله درگیر همچین آدم‌هایی نیستم اما این فایل خیلی نشانه بود نمیدونم استاد داره یه اتفاقاتی میوفته تو زندگیم خیلی این روزها ارام هستم استاد از زمانی که وارد دوره دوازده قدم شدم دارم در قدم سوم راجب همین مسایل میشنوم بعدش دوره شیوه حل مسایل اومد الان باور کنید هر مسله میاد توی ذهنم سریع میخوام ریشه رو پیدا کنم اصلا ذهنم عادت کرده اینجوری

    امیدوارم شاد سالم و خوشبخت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    پروین زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1059 روز

    به نام پادشاه جهان

    با سلام و درود خدمت شما استاد عزیز و مریم نازنین

    استاد عزیز واقعا تحسینتون میکنم بابت این قدرت و ویژگی که دارید برای شکافتن هر باور محدود کننده ای واقعا گاهی بجای ما به اصل و ریشه های باورهای مخرب من میرسید یعنی من توی گیج زدن در بین لشکر باورهای مانع ساز دارم دنبال ریشه میگردم و به هر چی میرسم میبینم این باور از وجود یه باور قوی تره و بیشتر مواقع شما توی صحبت هاتون که داره پخش میشه انگار یهو میگی پری بیا کجا میگردی ریشه اینجاس و این اصلا عادی نیس و به هزاران دلیل ست که نمیشه گفت فقط در حد کلمات میشه بهش اشاره کرد که من بهش میگم لحظه ای که نور خدا میتابه به تاریکی و من میبینم .

    من پیدا میکنم پاشنه آشیل خودمو در بین صحبت شما .و خداوند رو شکر میکنم برای وجود شما که مثل یک کانال خداوند رو جاری کردی در زندگیم و در این مورد بینهایت حرف دارم بگم توی همین دوساله من تحولات عظیم درونی داشتم که هر کدوم برای تعقییر یه انسان کافیه ولی من به خاطر کودکی بدی که داشتم هر احساس مخربی که منجر به باورهای وحشتناک و نابود کننده که وجود داره در من شکل گرفته بوده بخاطر همین هر کدوم از باورهای منفی من برای نابودی کامل یک زندگی برای یک انسان کافی بود و کشف کردنشون هم برای نجات یک زندگی کافیه .

    درباره ی این فایل هم تابش نور خدا به من چیزهایی نشون داد که واقعا نیاز داشتم دقیقا اون لحظه و طبق همون گیرو گوری که دارم پیغام الاهی رو دریافت کردم و خواستم براتون بگم اینکه من چون باورهای جهنمی زیادی در وجودم وجود داشته و هنوزم هست تجربه درگیری با این باورها منو به این درک رسونده که آگاهی در قلب من اتفاق افتاده هربار دقیقا با گوش کردن به این فایل این درک در وجودم اینو بهم گفت که جرقه ی تعقییر کردن در قلب زده میشه و تمام آگاهی و پروسه ی تعقییر مثبت و خودشناسی درقلب رخ میده مرکز مدیریت قانون جذب درقلب منه و من حس خوبی دارم و به قول شما فاصله ی اتفاقات بد هم بیشتر میشه و هربار تکرارشون به معنای تعقییر مدار و نیاز به ارتقاء هستش و من به عنوان موجودی الاهی شروع به خلق باورهای مثبت کردم ولی تکرار الگوها بعد از آگاهی و تحول درون قلب برمیگرده به اینکه ذهن من طبق چیزی که تربیت شده طبق عادتهاش رفتار میکنه پس من باید هوشیار باشم که همزمان که آگاهی الاهی در قلبم داره رشد میکنه و نورش داره بیشتر میشه و گرماش کم کم داره بیشتر میشه و به نصبت ارتعاشش محیط اطرافش رو داره پاکسازی میکنه ولی حواسم به ذهنم باشه که این چیزارو درک نمیکنه یعنی همونطور که قلب ما منطقی نداره ذهن و منطق و مغز ما هم عشقو نمیفهمه و ممکنه یهو با مواجه شدن به چیزها و تجربه هایی که قبلا براش تربیت شده بود که با دیدن اونا باید واکنش های منفی نشون بده ستیزه کنه مقاومت کنه حالا که مواجه شده طبق عادت قبل واکنش نشون بده و اینجا اون اتفاقات خوب می افته همونطور که همینجا قبلا اتفاقات بد می افتاد و اینجا سکوی پرتابه به مرحله بعد من اگه قانون رو بدونم اینجا آگاهانه ذهنم رو مدیریت میکنم از محیط دورش میکنم ورودی های مثبت بهش میدم تا آروم بشه تا باعث نشه به دست خودم جلوی رشد اون آگاهی الاهی در قلبم رو بگیرم .

    عادت های ذهنم دفعات قبل اینکارو کردم چون هر واکنش احساسی بدی که قبلا نشون دادم هربار اون الگو و باورو قوی تر کرد چون همیشه ادم بلاخره بعد از هر واکنش بدی به خودش میاد و میفهمه در چه حدی آسیب زده اون شعور الاهی ما در هرصورت مارو ول نکرده همون اگه نباشه هرگز هیچ رخ دادن منفی نباید تموم بشه ولی اون شعور الاهی ما نامحسوس تمام عمر مراقب ماس و یهو مارو به خودمون میاره و هربار با احساس ندامت بدتر و بیشتری با زخمای عمیق تر و حشی تر رهام کرد و دفعه ی بعد بیشتر تحمل کردم و لی در آخر باز کم آوردم و آسیب بدتر زدم احساس ندامت بدتر و این روند همینجوری در طی سالها از یه باور مخرب جنگلی از غده های سمی به وجود آورد همونا کهدمن توشون میگردم دنبال اون غده ی اصلی چون هر کدوم دست کمی از یه غده ی اصلی و مادر نداره همین جاس که شما میزنی به غده ی اصلی.

    میدونم که میدونید چی میگم چون این دانش رو خودتون بهم دادین و نگران نیستم اگر هم نمیتونم توصیح بدم و طولانی میشه توضیحاتم به خاطر اینه که بهم احساس خوب میده که دست به تعقییر زدم یعنی هنوز توی مدارم با بیان کردن و نوشتن شجاعت دست زدن به باورهایی رو پیدا میکنم که تا دیروز فک میکردم این جزیی از زندگیه ولی نبود مثل دیواری که روش آیینه باشه و نقش منظره رو بازتاب کرده و ما فک میکنیم این ادامه ی اون منظره هستش و با کله و صورت میخوریم به یه دیوار بتونی مثل وقتایی که همه تجربه کردیم که اگه یه دیوار خونه رو آینه بزنیم خونه بزرگتر میشه ولی اون آینه رو اگه برداریم نمیدونیم چرا ولی حس میکنیم خونه تاریکتر و کوچیک تر شده و این بخاطر اون خطای دیدی بود که آیینه ایجاد کرده بود .

    پس من عاشقانه روند تکامل مثبت الاهی در قلبم رو ادامه میدم و هوشمندانه مراقب ورودی های ذهنم هستم و ورودی هایی که قبلا ذهنم رو به واکنش منفی بهشون تربیت کرده بودم تا این نیروی الاهی انقد قوی بشه در قلبم که اگه یه وقتی هم ذهنم به چیزهایی که قبلا بهش حساس بود رسید واکنشی نشون نده و خودشم ندونه چرا ولی در اصل انرژی عشق الاهی. یا خدا از مرکز وجود من فعال شده بوده و اطرافش رو تعقییر داده بی سرو صدا و نامحسوس و خدارو شکر میکنم برای این درک که با تابش یک لحظه از نور خدا با دیدن این فایل و صحبت های الاهی شما بهم دست داد که بینهایت قوی و ناکار کنندهدی کلی باور خواهددبود .

    استاد عزیزم بهتون افتخار میکنم انگار به خودم افتخار میکنم شما اولین کسی هستی که من با روحش به وحدت رسیدم و توحید رو در قلبم درک کردم حالا باتمام وجودم میتونم بجای دیگران باشم با تمام وجودم ذوق میکنم از موفقیت دیگران انقد که حس میکنم ما ادما نمیتونیم تمام خوشبختی هارو تمام تجربه های خوشبختی در یک زمینه رو تجربه کنیم ولی اینکه تحسین کنیم موفقیت دیگرانو شاد بشیم با شادی دیگران یا با رشد هر کسی و شکر کنیم نعمت هارو حتی بجای دیگران اینا همه انگار که انسان به تعداد افراد خوشبختی که دیده همون خوشبختی هارو تجربه کرده انگار در زمینه ی ثروت من بجای تمام ثروتمندان موفق بودم تجربه ی اونارو تجربه کردم و همه رو مدیون شما هستم که به من شکر گذاری و تحسین رو یاد دادید . شکر و سپاس خداوند رو که در این لحظه احساس عالی دارم و احسنت به شما که انقدر صادق و بی ریا و جانانه و عاشقانه پیام خداوند رو مثل نور به تاریکی های ذهن ما میتابید و مومنانه برای رشد ما تلاشی عاشقانه دارید که حتی احساس نمیکنیم خسته شدید حتی یک بار هم در هیچ کدوم از فایلهایی که شنیدم و دیدم از شما یه لحظه هم ندیدم که اهی از سر خستگی بکشی حتی زمانهایی که فریاد. میزدید از شدت دلسوزی که بیدار بشیم . و مریم جون عزیز که میبوسمش و میخام که بگم به کمک خداوندی که از شما شناختم به همین زودیا و با پول خودم اولین محصول رو برای خودم میخرم به عنوان اولین جایزه ی خودم به خودم در زندگیم .

    بی نهایت سپاسگذار خداوندم خدارو شکر میکنم برای وجود شما دوستان عزیزم ضمنن من اولین بارم بود در جایی که چند نفر ممکنه حرفام رو بخونن یا بشنون از درون خودم گفتم لحظه هاتون الاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مهسا میهن خواه گفته:
    مدت عضویت: 1629 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    همین الان این فایل دیدم گفتم خدایا چرا این فایل 6 ماه زودتر فراهم نشده بود و من این آگاهی ها رو میفهمیدم و از آنجایی که خدا استاد زمانبندی پس حتما همین الان وقتش بوده من ببینم

    من نزدیک 9 سال ازدواج کردم یه فرزند 7 سال دارم والان هم باردار هستم

    از اولین سال ازدواجمون همسرم هرجا سر کار میرفت تقریبا به سال نمیکشید یا خودش میومد بیرون یا اینکه اونا قطع همکاری میکردن همیشه هم در تمام موارد میگفت اونا قدر منو نمیدونن چند سال اول به شدت اذیت میشدم خیلی ولی بعدش با آشنایی با قوانین و تمرکز روی خودم تمام سعی کردم در شرایط و زمانی که کار نداره و یا میخاد بیاد بیرون اصلا توجه نکنم خدا روزی رسونه و روزی ما از طرف اوست الان که این فایل دیدم کل بدنم لرزید یعنی ما تا آخر عمرم اینطوریه؟؟

    قطعا اگه 6 ماه پیش بود باردار نمیشدم (اینم الان فهمیدم اگه میگم خدا روزی رسون حرفه هنوز باور ندارم)

    از خدای یکتا میخوام با تمام قواتوان قدرت عطا کند تمام تمرکزم روی خودم درست کردن باورهام کنه که خودم زندگیمو بسازم و به دست بگیرم

    بار الها همانطور حضرت موسی و حضرت یونس بخشیدی مرا ببخش و به راه راست کسانی که نعمت داده ای هدایت بفرما الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    زهرا دهقان گفته:
    مدت عضویت: 1755 روز

    سلام استاد عزیزم

    از شما ا

    سپاس گزارم که این همه آگاهی ناب رو در اختیار ما می‌دارید اون هم بدون هیچ هزینه ای.

    استاد این فایل رو که گوش کردم چون من با فرزندم بیشتر در ارتباط هستم و خانم خانه دار هستم .

    سوالم اینکه که این الگو ها در کودکان هم صدق می‌کنه ؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مرتضی بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 1678 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز

    من تصمیم گرقتم بعد کلی فکر کردن بیمه عمر خودمو بفروشم و خیلی زودتر از زمانی که نماینده بیمه میگفت پول تو حسابم امد

    خب الان تصمیم گرفتم که این دوره رو خریداری کنم ولی تردید دوباره امد سراغم که شرایط مالیت اجازه میده 3 و800 بدی و دوره بخری کلی هزینه واجب داری

    خب مثل همیشه محدودیت مالی هست ….؟؟؟

    گفتم ببینم این قسمت از سایت که مرا بسوی نشانه ام هدایت کن درست کار میکنه ؟

    باورم نمیشه استاد

    قسمت (گفتگوی استاد عباس منش با دوستان | قسمت 32) امد و رفتم مطالبش و خوندم که خانم زهرا از دوره های شما نتیجه ای که گرفته بود و نوشته بودن

    (با مقدمه کشف قوانین زندگی حجت برای من تمام شد و شروعی برای تغییرات اساسی در زندگیم بود

    با فایل موفقیت مسیر است یاد گرفتم از مسیر رسیدن به اهدافم لذت ببرم و اگه این مسیر بدون لذت باشه در نهایت بی فایدس.

    فایلهاو اموزه های استاد در ابتدای مسیر برام حکم مسکن داشت اما و اما حالا به شکل ویتامین عمل میکنه ..هر روز بهتر از دیروز میشم…)

    دیگه مطمعن شدم راهی که دارم میرم درسته .

    نمیدونم این کامنت منو میخونید یا نه ؟

    شاید برای شما عادی باشه از این موضوعات ولی برای من بیشتر شبیح معجزه بود که انقدر دقیق به جواب برسم

    حتما از بهبود شرایطم در تمام جنبه ها براتون کامنت میذارم مخصوصا شرایط مالی

    از شما و خانم شایسته کمال تشکر و دارم انشاالله سالیان سال پاینده باشید سالم و سعادتمند در دنیا و آخرت

    خدانگهدار ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    جواد جوانشيري گفته:
    مدت عضویت: 1771 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عباسمنش و تمام دوستان

    واقعا نکات بی نظیر و ازشمندی مثل همیشه ارائه کردید و بسیار لذت بردم و ممنونم از شما استاد عزیز

    چند مورد از تجربیات خودم در مورد پترن هایی که بعد از گوش دادن به این فایل متوجه شدم، رو میخوام بگم تا به ذهن خودم برای بعد یادآوری کرده باشم که دیگه تکرار نکنم، دلسوزی نکنم، حرفای بقیه رو باور نکنم و درس عبرت بگیرم

    مورد اول پول قرض دادن بود که من به یکی از نزدیکانم مقدار تقریبا زیادی پول قرض دادم(تمام پولم بود در اون موقع)، و گفت یک ماهه پس میدم و کارم گیره و … منم گفتم بالاخره آدم باید همین جور جاها هوای اطرافیانشو داشته باشه و کمک کنه و … و فک میکردم چقدم دارم بخشندگی میکنم و آدم خوبی هستم و … خلاصه ما پول رو دادیم و تقریبا بعد از چند ماه به زور مقدار زیادیشو پس داد (نه تمام پولو). باز بعد از چند ماه دیگه مقدار کمتری درخواست کرد و گفت کارم خیلی گیره و از این بهانه ها و دلایلی که هممون میدونیم، منم دوباره دلم سوخت و گفتم باید کمک کنم و دست بقیه رو بگیرم و ازین حرفا. خلاصه الان شاید بیش از یک سال و نیم میگذره که هم این قرض آخر رو نداد، هم اون مقدار باقی مونده ی قرض قبلی رو و منم بی خیالش شدم دیگه. البته قبلا میدیدم این شخص از افراد زیادی قرض میگرفت و به موقع نمیداد یا نمیداد و … ولی بازم اون موقع من نمیفهمیدم که این الگوشه و همیشه این کارو میکنه و حالا با این فایل بهتر متوجه الگو ها شدم و تمام تلاشمو میکنم که بتونم ازین آگاهی ها به نفع خودم استفاده کنم.

    یک مورد دیگه قرض دادن ماشین بود که اونم سر بحث مثلا معرفت و داداشی بودن و مردونگی و اینا اصن میگفتم این حرفا چیه و ماشین مال خودته و … . تقریبا ماشین رو به همه میدادم. ی بار ماشین دست یکی از دوستام بود و باهاش تصادف کرد. حالا خر بیار و باقالی بار کن. کللللی درگیر بودم سر این مسئله و داستانایی که وجود داره رو خودتون بهتر میدونید. حالا میدونم که نباید ماشین یا پول یا هر چی رو به کسی قرض بدم ولی با این وجود هنوز برام خیلی سخته که به یکسری افرادی خیلی نزدیک مثل خواهر برادر و پدر مادر هم قرض ندم. ماشین بخوان و بگم نمیدم. واقعا برام الان سخته و حتما تلاش میکنم که بتونم این نقطه ضعفم رو برطرف کنم.

    در مورد ضامن شدن البته من از یک موقع تصمیم گرفتم ضامن نشم و خیلی ها بهم گفتن ضامن شم، از همکارام، دوستام و … که بهشون گفتم ن من ضامن نمیشم. حتی یکی از دوستام خیلی ناراحت شد و توهینم کرد ولی من گفتم نمیشم و رابطه مم باهاش تموم کردم دیگه. در این مورد تونستم به همه نع بگم ولی در مورد پول و ماشین قرض دادن به نزدیکان درجه یک، هنوز ذهنم مقاومت میکنه.

    یک الگوی تقریبا تکراری دیگه هم که دیر حاضر شدن خانممه، همیشه میگه این دفه زود حاضر میشم ولی نمیشه دیگه. البته این موضوع راه حل داره که همیشه یک ساعت زودتر بهش میگم حاضر شو که باید بریم. اینجوری تقریبا به موقع میریم

    ممنون از شما استاد عزیز بابت این آگاهی های بی نظیر و درجه یک که بدون پرداخت هزینه در اختیار ما قرار میدید. عاشقتونم. در پناه الله باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مرضیه نانی گفته:
    مدت عضویت: 873 روز

    سلام به استاد و بانو مریم شایسته عزیز

    من به تازگی عضو سایت شدم ولی حدودا شش ماهه که فایل های رایگان استاد رو به همراه همسرم گوش میدیم و الان هدایت شدیم به خرید دوره کشف قوانین زندگی ، ولی چون الان داریم درس میخونیم و شهریور ماه آزمون داریم واسه همین هنوز وقت نکردیم دوره رو شروع کنیم و شاید از شهریور استارت رو بزنیم.

    اولین بار که کامنت میزارم و واقعاً نمی‌دونستم چی بنویسم ، فقط با خوندن کامنت های دوستان عزیز به شدت علاقه مند شدم به اینکه منم از الگوهای تکرار شونده ام بگم .

    مورد اول :

    من و همسرم خیلی بهمدیگه علاقه داریم و من فکر می‌کنم که وابستگی شدیدی هم دارم به طوری که وقتی همسرم یک روز میره ماموریت شهرستان من خیلی اذیت میشم و اون یه روز رو فقط گریه می‌کنم و دیگه نمی‌تونم اون روز رو زندگی کنم.

    واسه همین همیشه سعی می‌کنه ماموریت نره که من ناراحت نشم.

    مورد دوم:

    تو محیط کارم با رئیسم مشکل دارم یعنی نمیتونم در مورد حق و حقوقم راحت صحبت کنم و این باعث شده که هرجا میرم سر کار به نوعی حق و حقوق من نادیده گرفته بشه با اینکه روز اولی که میرم سر کار توافق می‌کنیم که همه چیز طبق قانون باشه ولی در عمل این اتفاق نمی‌افته این در حالیه که من در حدود دو ماه پیش شغلم رو عوض کردم ولی فقط محیط شغلیم عوض شد ولی باز هم رئیس‌ جدیدم حق و حقوقمو نادیده می‌گیره و دل و جرات صحبت کردن هم ندارم .

    علاوه بر این به لکنت زبون هم میافتم

    هرچی فکر می‌کنم نمی‌دونم که چه جوری باید این مشکل رو حل کنم

    مورد سوم: وقتی عصبی میشم ناخودآگاه صدام بلند میشه و این موضوع منو ناراحت میکنه

    اگه کسی تجربه مشابه من داره ممنون میشم که از تجربیاتتون بگید و راهنماییم کنید.

    خیلی سپاسگزارم بابت فایل بسیار آموزنده شما استاده عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زینب گفته:
      مدت عضویت: 2984 روز

      سلام عزیزشماخودت رونادیده میگیری که هرجامیری سرکارحقوقتونادیده میگیرن.به خودت بیسترتوجه کن وبرای خودت وقت بیشتری بگذاری وسعی کن ازتنهاییت لذت ببری.شماوقتی ازوجودخودت وتنهایی لذت نبری وخودت رومحترم نشمری چطورمی تونی ازدیگران انتظارداشته باشی به حقوقت احترام بگذارن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1177 روز

    بنام یکتای هستی بخش…

    استاد جانم سلام…

    این فایل بسیار تکان دهنده بود برام و انگار اتفاقات سالهای زندگیم جلوی چشمم مرور میشد…هربار که خداوند میخواد منو هدایت کنه به یک آگاهی جدید و یک یک مدار بالاتر انگار یکسری اتفاقات و تجربه ها تو زندگیم اتفاق میفته که منو آماده ی دریافت این آگاهی ها میکنه…تقریبا چند ماه پیش بود که بعد از سالها چک و لقد خوردن از جهان به این نتیجه رسیدم که هیچ کسی نمیتونه کمکی به من بکنه…حتی با وجود تعهد و قولهای فراوانی که داده…

    اوایل نامزدیم بود که متوجه اعتیاد همسرم شدم بارها و بارها تصمیم به طلاق و پیش رفتن تا یه مرحله ای و بعد دوباره شبیه دفعه های قبل گول خوردن…دقیقا مثالی که استاد عزیزم زدن…

    هرباری به شکل های مختلف همسرم قول میداد که همه چیو جبران میکنه و همه چی عوض میشه..منم هربار اینجوری خودمو قانع میکردم که نه دیگه ایندفعه با دفعه های قبل فرق میکنه…ولی بعد از برگشتن دوباره همون داستانهای تکراری…البته مدتی هست که تمام سعیم رو میکنم که تمرکزم رو خودم باشه و به همین خاطر تو این مدت خیلی خیلی کم آسیب دیدم تو رابطه ام…البته که هنوز نتونستم تصمیمی در مورد رابطه ام بگیرم …و دوست دارم که فعلا تمرکزم روی خودشناسیم باشه…تو تمام این 6، 7 سال همسرم هر 6 ، 7 ماه یکبار کار عوض کرده…هربار به شکلهای مشابه و بهانه های جورو با جور و هر بار من که چقدررررر انرژی گذاشتم که همسرم رو توجیه کنم تا کار درست رو انجام بده ولی باز بعد از اینهمه الگوهای تکراری درس نگرفتم…سپاسگذار خداوندم بابت هدایت شدن به این دوره و این فایل …ایمان دارم که به زودی که تهیه اش کنم اتفاقات خیلی عظیمی تو زندگیم رخ میده…

    اینم بگم از زمانی که با قوانین آشنا شدم کلی به لحاظ رابطه با همسرم پیشرفت داشتم ولی ایده ال های من خیلی بزرگتر از این حرفاست…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: