نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگران - صفحه 41 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-27 08:39:062024-02-14 06:19:47نحوه برخورد با الگوهای تکرار شونده دیگرانشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام. اگر خودت اون آدمه باشی که هر چی تلاش میکنی بخصوص از آدمهای خاصی قرض نگیری ولی جهان جوری شرایط رو میچینه که آخرش مجبور بشی به همه اون آدمها رو بندازی و کلی حیثیتت بره! چه باور اشتباهی پشت این هست؟ و چه باوری باید در مقابلش ساخت؟
سلام استاد عزیز و خانم شایسته گرامی
خیلی ممنون برای نشر سخاوتمندانه این آگاهی ها و تجارب گرانبها
ولی اونجایی که فرمودین تغییر پترنها خیلی سخته منو در مورد خرید دوره کشف قوانین مردد کرد ،
نکته دوم اینکه آیا هم مدار شدن با این آدم ها و اجرای راه حل B قانون فرکانس و بحث مسوولیت پذیری خودمون رو در اجرای قانون به شکلی که تا حالا آموزش دادین زیر سوال نمی بره؟
از دوستانی که از دوره کشف قوانین نتیجه ریشه ای و قابل لمس دیدن درخواست دارم بنویسن در این مورد ممنون
سلام به استاد عزیزم و مهربانو شایسته جان
قبلا خیلی میدیدم تو کامنتها که بچه ها مینوشتن این فایل انگار برای من نوشته شده اما خوب درک کاملی نداشتم اما دقیقا من چندوقته متوجه این موضوع شدم که هر بار که میام سایت به نوشته ای یا دیدگاهی یا فایلی هدایت میشم که انگار خدا داره بهم نشونه میده که چکار کنم و چه راهی درستترین راهه الان در این لحظه و خدارو شکر میکنم از این بابت
الگوی تکرار شونده من توی هفت سال زندگی مشترک ی سری رفتارها از همسرم هست که تو نامزدی حتی رفاقتمون هم ازش دیدم ولی میگفتم حالا درست میشه و من اون موقع ذهنیتم این بود که زمان مسایل رو حل میکنه الان هفت سال از روابط جدی و ازدواج ما گذشته همون رفتارها در همسرم هست اما به واسطه اون رفتار من خیلی تو زندگیم رشد کردم خودم رفتم سر کار خودم به درامد خوب رسیدم البته از وقتی با استاد و سایت آشنا شدم و شروع کردم به کار کردن رو خودم البته که تکاملم طی شد تا هی بهتر و بهتر رو خودم کار کنم ولی این تضاد بزرگ تو زندگی برام خیر و برکت داشت من کلا اعتماد بنفس خیلی خیلی پایینی دارم که این استقلال داشتن مقداری اعتماد بنفسم رو بالا برد اما میدونم که بزرگترین مساله من همینه
چند روزی بود با یسری تضاد که دوباره از طرف همسرم ایجاد شد من به این نتیجه رسیدم که بابا این ادم درست نمیشه همینه ذات این ادم اینه پس با این شرایط بشین ببین میتونی ادامه بدی یا نه و دقیقا این فایل هم تیر خلاص رو به تردیدهام زد الان تصمیمم جدیه بابت این موضوع که ایشون و من ادامه روابطمون به هردومون ضربه خواهد زد اما راستش الان نمیدونم مرز بین اعراض و هدایت خواستن از خدا که راه جدایی راحت رو برام باز کنه و اقدام برای جدایی در حالیکه همسرم به شدت مخالفه کدومه من باید هدایت بخوام یا برم و اقدام کنم کاش استاد اینو توضیح بدین که حالا که میدونیم پلن بی رو باید اجرا کنیم و پلن بی جدایی هست حالا باید برای جدایی راحت بدون دعوا چی آیا بزاریم پیش بیاد که همسرم هم راضی بشه یا اقدام عملی کنیم و بریم جلو ممنون از شما که با آموزه هاتون دنیای منو قشنگتر کردین و خیلی خوشحال شدم که شنیدم دارید ی دوره جدید درباره بزرگترین پاشنه آشیل من و خیلیامون تهیه میکنید خداقوت و تشکر
سلام خدمت همه دوستان عزیز
ی سوال واسم پیش اومده ممنون میشم راهنمائیم کنید
حدود هشت ساله قبل من با یکی از آشناهای دورمون رفیق شدم و این بنده خدا رو من دورادور میشناختمش و میدونستم که در کل آدمه خوبیه و اینا. یه چیزی اول بگم
بعد برم سراغ ادامه ماجرا قبل از آشنایی با این رفیقمون باورهای نامناسبی داشتم و دارم تو روابط ک رفیقه خوب کمه، رفیقا بهت خیانت میکنن رفیقا تو سختیها تنهات میذارن . بعد از چن وقت ما با هم ی کاری رو شروع کردیم ی مدت که گذشت دیدم ک دروغ بهم زیاد میگه دروغای کوچیکا سر مسائل ساده و پیش پا افتاده یه جورایی دروغه کوچیک گفتن روتین بود واسش. بعداز دو سال بهش شک کردم ک داره تو کار دست کجی میکنه و مچش رو با مدرک گرفتم و بهش گفتم و اونم ک دید نمیتونه انکار کنه گردن گرفت و گفت ببخشید توروخدا، اشتباه کردم، رفاقتمون رو بهم نزن و خلاصه من به امید اینکه دیگه اینکار رو نکنه بهش ی فرصت دیگه دادم و گذشت کردم و بهش گفتم اگه تکرار بشه همه چی تمومه و… به کارمون ادامه دادیم چن سالی گذشت و در زمانی که ما داشتیم با هم کار میکردیم برای اینکه اشتباهه گذشته رو تکرار نکنه ی مقدار کم از سهم سود خودم رو هم بهش میدادم و با خودم میگفتم شاید دفعه قبل که اینکار رو کرده به این خاطر بوده ک نیازه مالیش تامین نمیشده و مجبور شده. چن وقت پیش دوباره بهش شک کردم گفتم میثم این دوباره زده جاده خاکی و اینبار هم مچش رو با سند و مدرک گرفتم و بهش گفتم البته با ناراحتی خیلی شدید و اونم دوباره شروع کرد به قسم آیات خوردن و اشتباه کردم و نفهمیدم و بعد از کلی خواهش تمنا بازم بخشیدمش. دیروز که این فایله استاد رو دیدم این سوال واسم پیش اومد که آیا باور اشتباهی که تو زمینه روابط تو وجود من هست باعث شده رفیقم این خطا رو بکنه یعنی اگه من بتونم باورمو عوض کنم این رفیقم هم درست میشه و دیگه این خطا رو تکرار نمیکنه یا نه فرقی نداره چه باور من درست بشه چه درست نشه این رفیقه من سیستمش همینه و به این کار ادامه میده.
سلام ب استاد عزیز و فعال جناب آقای عباس منش عزیز
من چندتا الگوی تکرار شونده رو پیدا کردم در خودم اما نمیتونم باور باعث این اتفاقات و پیدا کنم تا تغییرش بدم بعنوان مثال اینکه هر چند وقت یک بار چکام برگشت میخوره موجودیم صفر میشه خلاصه تو تنگنای مالی قرار میگیرم میخواستم من و راهنمایی کنید سپاسگزارم
درود و وقت بخیر
این فایل تا حدی منو به فکر فرو برد
نمیدونم چطوری توصیفش کنم ولی منو دچار تناقض کرد چون من همیشه فکر میکردم خب یکی که داره رو خودش کار میکنه و تو مسیره اصلا چرا باید با ناخواسته ها مواجه بشه که حالا ببینه چطور باید باهاشون رفتار کنه و شاید این دوباره به من یادآوری کرد که وقتی توی مسیر هستی نباید انتظار داشته باشی اون بیرون چیزی عوض بشه اون چیزی که باید تغییر کنه نوع نگاه تو به مسائل بیرونیه.
ولی راجع به مثالهای این مبحث بخوام بگم خب منم پیش اومده که به آدمها چندبار فرصت دادم ولی نتیجش مثبت نبوده ولی توی این سن و سال و با توجه به تجربیات الانم
باید بگم که اتفاقا من کمتر پیش میاد اینطوری به آدمها اعتماد کنم و آسیب جدی ببینم وقتی تو روابط میبینم کسی یه پترن اشتباه داره اولا که همون دفعه اول حسم بهم میگمه که یه کاسه ای زیر نیم کاسه است چون اعتقاد دارم زنها حس های بسیار قوی دارن ولی به خودم میگم که خب یه بار این اتفاق افتاده دلیل نمیشه همیشگی باشه و من نمیتونم اون طرفو قضاوت کنم ولی وقتی به بار دوم و سوم میرسه طوری اون ارتباط و با قاطعیت قطع میکنم که خودم عذاب وجدان میگیرم که حالا انقدم جدیت لازم نبود مثلا من زنم باید یه کم مروت و رحم داشته باشم ولی اجازه نمیدم اون طرف ازم سواستفاده کنه حالا همه میگم نه درسته همین کارو باید بکنی اون آدم لیاقت تو رو نداره ولی من با این حرفا حالم خوب نمیشه چون فکرم اینکه چرا همیشه باید یه آدمی بیاد تو زندگی من که من مجبور بشم با تیپا از زندگیم بندازمش بیرون پس من اینهمه رو خودم کار میکنم کی میخواد نتیجش بشه کسی که بلد باشه درست رفتار کنه و این توی روابط حال منو بد میکنه
سلام من دانشجو عباسمنشم و کلی دوره رایگان تو سایتو گوش دادم و قدم اول دوازده قدم خریدم و اینکه تمریناتشو انجام ندادم ولی چند تا اتفاقات تکراری تو زندگیم میوفته که نمیدونم چه باورهایی دارم اگه میشه راهنماییم کنید
اتفاق تکراری اول اینه که مشتری هام 20 ساله همیشه میان قرض میبرن دیر میارن بد قولن و بد حساب و منم روم نمیشه بهشون نه بگم بیشترشون همشهریامن
اتفاق دوم اینه که همه باهام رفتارشون بده و تنده مخصوصا برادرم و پسر داییم و چن تا دیگه از دوستام و فامیل و خیلی دروغ میدن منو
اتفاق سوم اینه که همیشه تو هر کاری اولیتم دیگرانه و همیشه دلسوزی میکنم برای دیگران از پولم براشون خرج میکنم تا زمانم با اینکه خودم وضعم زیاد خوب نیس و
اتفاق چهارم اینه که 5 سالی میشه همیشه تو فکرم و حواسم به دور برم نیس تو لحظه حال نیستم
بنظرتون چه باورهایی دارم لطفا راهنماییم کنید
سلام استاد عزیز ..ممنون از این فایل زیبا و آموزش خوبتون …میخام یه انتقادی ازتون کنم با وجودی که به شدت برام قابل احترام هستید و ستایشتون میکنم …نمیتونم ازتون بپذیرم که مثلا پول داشته باشید اونم آدمی در سطح شما و مثلا مادرتون پول لازمش بشه و بهش قرض ندین یا اصلا بدون قرض کمکش نکنید …به نظرم این نگاهی که ما به هیچکس کمک نکنیم خیلی نگاه درستی نیست و میشه گفت خودخواهانه هست …همه چیز رو نمیشه فقط با منافع گره زد …اگه اینجوری بود که تو تاریخ هیچ اتفاق مثبتی نمی افتاد ..بالاخره ما هممون انسانیم و چه ایرادی داره وقتی خداوند اینهمه نعمت داده اگه یه جایی تونستیم گرهی از کسی اونم تازه عزیزان باز کنیم ..استاد عزیز همه چیز که ثروت نیست …البته که ثروت که خیلی چیز خوبیه و زیباست .اما اگه کسی ثروتمنده و یه مقدار کمک براش مشکلی نداره چه ایرادی داره به دیگران کمک کنه …با تمام احترامی که براتون قائلم عدم کمک به دیگران در صورت توانستن به نظرم نگاه خودخواهانه ای هست ..اگه اینجوری بود پس خداوند اینقدر رحمان و بخشنده نبود …به نظرم این یه نوع توجیهه که من کمک نمیکنم بهشم فکر نمیکنم ..بخاطر این این انتقاد ازتون کردم چون حرف شما و کلام شما تاثیرگزاره و میتونه اتفاقهای مثبت وحتی در این مورد منفی زیادی رقم بزنه ..
انشالا که در تمام ثانیه های زندگی شما و بقیه عزیزان دلخوشی و سلامتی موجبزنه و همیشه شادی باشه و ….
استاد چند وقتیه دارم به این فکر می کنم که چرا یه الگویی داره در زندگیم تکرار می شه حتی با یکی از بچه های کلاس های شما هم دیشب داشتم درباره اش صحبت می کردم صبح که بلند شدم فایلتون رو در اینستا دیدم … من مشکلی که دارم در بخش عقل کل هم پرسیدم اینه که هر بار می آم استعفا بدم و یه شرکتی هم بهم اوکی داده قرار شده یه ماهه کار رو تحویل بدهم برم اون شرکت یه اتفاقی می افته که خارج از کنترل من است مثلا یکی از اعضا خانواده ام در بیمارستان بستری می شه بعد از دو هفته یا یک ماه که اوضاع stable می شه من پیگیری می کنم می گن نمی تونیم منتظر بمونیم و موقعیت از دست می ره. یا یک بار دیگه پام شکست و یه موقعیت دیگه به صورت مشابه از بین رفت. من نمی دونم چه مشکلی در ذهنم وجود داره که باعث این اتفاقات می شه. یعنی قضیه اینه که اون اتفاق بستری شدن اعضای خانواده و پا شکستن و … دست من نیست. این از الگویی که برای خودم تکرار شده و نمی دونم چی کار باید کنم. اگر راهنمایی بفرمایید ممنون می شوم.
در مورد الگوهای تکرار شونده دیگران مثلا این که من در این شرکت از لحاظ فنی پیشرفت نمی کنم شریک عاطفی مدیرم در شرکتمونه و به هر دلیلی نمی ذاره پروژه ای که توش برای من یادگیری داره سمتم بیاد. مدیرم هم بین مسائل عاطفی و فنی تمایز قائل نمی شه هر بار صحبت می کنم می گه آخه او موقع بچه های دیگه (منظورش شریک عاطفی اش) ناراحت می شدن ولی باور کن همین امروز می خواستم فلان پروژه رو بهت بدم و … چند ماه می گذره هیچ اتفاقی نمی افته من به این نتیجه رسیدم این شرکت بدرد من نمی خوره این آدم تغییر نمی کنه ولی اون مشکل بالا رو دارم. یا در مورد رفتارهای دیگه هم به صورت موقتی یه سری رفتارها تغییر می کنه ولی مجدد برمی گرده.
مثال از الگوهای برعکسش هم این که شرکت ما در چند سال اخیر حقوق رو به موقع می داد دو ماه هست که دیرتر از موعد می دهد منتهی احتمالا برای یکی دو ماه دیگه هم دیر بدهد من که در هر صورت به موقع هم حقوق بدهد می خواهم بیام بیرون ولی نمی دونم این رو باید رو حساب این بذاریم که پترن شرکت این نبوده یا چون احتمالا برای چهار ماه تکرار می شود بذاریم رو حساب این که چون به مشکل مالی خوردند از این به بعد پترنشون تغییر می کنه.
من این موردی که در این فایل گفتید با یه مبحث دیگه در ذهنم کانفلیکت پیدا کرده …. اگه یه نفر بدقول است گفتید بدونیم پترنش اینه و تقریبا غیر ممکنه درست شه. اگه ما توجهمون رو رو نکات مثبتش بذاریم این طوری نمی شه که در مواجهه با ما خوش قول شه؟
سلام خدمت استاد نازنینم
من یکسال و خرده ای با شما اشنا شدم و اول فایلهای رایگان و بعد با توجه به تکاملم با پولی که داشتم دوره ها را خریدم از دوره عزت نفس واقعا نتیجه گرفتم ولی باز باید از اول دوره شروع کنم و بقول شما استاد جان همیشه باید کار کرد و بعد دوره ثروت 1 را گرفتم و واقعا نتیجه مالی گرفتم و اینکه بعد از مدتها که دوره عشق و مودت را باید میخریدم و حس میشد تا اینکه دنیا لگدش را زد و من خریدم و روی خودم کار کردم ای کاش استاد جان دوره عشق و مودت هم آپدیت کنید در دوره عشق و مودت در جلسه چهارم که جواب سوال دوستان در مورد رابطه ای که دچار تشویش شده و حرمتها شکسته شده آیا دوباره میشه اون عشق برگرده شما گفتین مثل زخمی که کاری بهش نداشته باشین و دوباره درست میشه اون رابطه توجه بزارید رو نکات مثبت و باورتون درست کنید و جهان به سمت درست شدنه و درست میشه و با این فایلتون که گفتین الگوی تکرار شونده و الگوی تکرار شونده ی همسر من اینه که اصلا ابراز احساساتش را بلد نیست حتی به فرزندانش که خیلی دوستشون داره و من باورهای مخربم که میگفتم باعث میشه این الگو تکرار بشه نداشتن عزت نفس و حس لیاقت و ارزشمندی خودم و دوست داشتن خودم هست .نمیدونم با کار کردن روی این باورام این الگو درست میشه یا دارم وقت و انژی خودم را الکی صرف میکنم استاد جان راهنماییم کنید و در فایلهای بعدی لطف کنید بیشتر توضیح بدین ازتون سپاسگزارم