مصاحبه با استاد | چگونه وارد مدار خواسته ام شوم - صفحه 16
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/01/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-23 06:31:202025-01-23 06:32:25مصاحبه با استاد | چگونه وارد مدار خواسته ام شومشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت همه استاد گلم خانم شایسته مهربانم
و بچه های عزیز
خداروشکر بابت اینکه تونستم ی فایل دیگه گوش بدم و اگاهی هاشو بشنوم
هربار که به یک ارزویی می رسم ی احساس شوقی دارم که دیدی شد دیدی جواب میده همین گوشی که الان دارم باهاش کامنت می نویسم خودم گرفتم که ی روزایی آرزوم بود ولی خیلی راحت گرفتمش
استاد منم مثل شما کلی رویای بچگی داشتم و دارم هنوزم و لذت میبرم که می بینم ی الگویی مثل شما دارم که رسیده پس منم میتونم پس میشه .
استاد تو ی تیکه از این فایل گفتین جهان مثل مدارهایی هست که که توی هرمدار ی سری اتفاقات هست دقیقا درسته پارسال توی مداری بودم که روابط خوبی نداشتم همش خودخوری میکردم کلا حالم خوب نبود کم کم روی ورودی ها و باورهام کار کردم والان خداروشکر همه اونا گذشته حالم خوبه کلی پیشرفت و اتفافات توب داشتم خدارو شکر …..
اینا نتایج توکل کردن فقط ب تو بوده لحظه ای ک ناامید شدمو فقط از خدا خاستم همه چی تغییر کرد همه چی ی جور دیگه اتفاق افتاد
پس باید با ایمان بیشتری کار کنم باید بیشتر کنترل کنم تا به اتفاقات و شرایط بهتر برسم و مدار بالاتری تجربه کنم
دوستتون دارم خیلی زیاد
شاداب باشید
به نام خدای بخشنده و مهربان
با سلام خدمت دوستان عزیز
گام 17 از پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
یکی از زیباترین فایل هایی که تو این مدت گوش دادم این فایل زیبا بود که چندین بار گوش دادم،قبل از همه چیز عشق بین مادر و فرزند تو ذهنم تداعی کرد و یاد پدر و مادرم افتادم که هر دوشون به رحمت خدا رفتن،آن شاءالله که از ما راضی باشند.
تو این مدت که تو پروژه مهاجرت به مدار بالاتر هستم و دارم رو خواستم کار میکنم احساس خیلی خوبی دارم و میدونم که مثل پروژه خانه تکانی ذهن به یک نتیجه میرسم و آن شاءالله به مدار بالاتر میرم.
تو این مدت نسبت به قبل مواظب ورودی های ذهنم هستم،نجواهای ذهنی رو سعی میکنم مدیریت کنم و هروقت که ذهنم شروع به گفتگوهای منفی میکنه جلوش رو میگیرم و وقتی که تونستم این کا روبکنم به خودم جایزه میدم و برای خودم دست میزنم و خداروشکر چقدر آرامش دارم و احساس رضایت از خودم دارم و امیدوارم روزی برسه تا کانون توجه ام رو به سمت خواسته هام تغییر بدم،البته که میدونم اول باید سعی کنم خودم و رفتارهام تغییر کنه.
واقعا از خانم شایسته بابت این پروژه ها ممنون هستم و هم چنین از استاد و سایت عباسمنش و تمام دوستان که با خوندن کامنتاشون آگاهی هام بیشتر میشه، خدایا شکرت
به نام خدای مهربان و قشنگ
پله17
خدارو شاکرم که تا اینجا پله اومدم البته باهم اومدیم اون پیشاپیش من قدم بر میداره
اول اون گوش میده که منم بتونم گوش بدم
من با دیدن در دنیایی اطرافم برام ثابت شده که هررررر خواسته ای معنوی ترین چیز در دنیاست
و رسیدن به هر خواسته ای معنوی تر ین کار دنیاست
مثلا من اهدافم قبلا این بود که درس بخونم و با سواد بشم
این سواد دار شدن من چقدر در دنیا پشرفت حاصل کرده چقدر به بچه که هیچی نمیدونن دارم با سوادشون میکنم چه چیزی لذت بخش تر از این کار
برای همین همیشه به خودم میگم خواسته های هیچ کس شخصی نیست وقتی من به خواسته هام میرسم دارم به دنیا خدمت میکنم دارم به خداوند کمک میکنم دستی از دست الله هستم که دنیا رو گسترش بدم
خداروشکر که با دیدن این چیزا در دنیایی اطرافم تونستم این رو باور کنم که هر خواسته ای معنوی هست و رسیدن به هر خواسته ای معنوی ترین کار های دنیاست
برای ورد به مدار بالاترو رسیدن به مدار بالاتر یعنی اینکه
از چیزهای که خوشمون نمیاد اعراض کنیم و این اعراض کردن تکامل میخواد
هم به غذای که به روح و روانمون میدیم توجه کنیم و به چیززهای که ربط داره به خواسته ما توجه کنیم
به همین سادگی ولی این سادگی تمرین میخواد و تکامل
ممنونم استاد عزیزم
ممنونم مریم جونم
به نام خداوند مهربانم
سلام
در ابتدا بگم که من انگار این فایل و اولین بارم بود میشنیدم و حرف های استاد کاملا کاملا برام تازگی داشت
و اینکه تو تمام فایل ها و تو تمام صحبت های استاد برای رسیدن به خواسته ها میرسم به این کلمات
سپاسگزاری ، دیدن نکات مثبت ، حرف زدن درباره ی زیبایی ها و توجه بهشون ، و احساس خوب داشتن
انگار کلید تمام خوشبختی ها ، ثروت و سلامتی و رابطه ی عالی همین کلماته و من مدتی بود دنبال کلید اصلی بودم
حالا جالبه همیشه هم به این کلمات برخورد میکنم و به خودم یاد اوری میکنم ولی بازم نمیشد
نمی دونم چه طور بگم ، انگار میدونم چه طور باید به خواستم برسم ولی تو عمل میام و خودمو گول میزنم
مثلا یکسال بود که من با این کلید اشنا شده بودم و شما کلید خواسته ها رو به من داده بودی ولی بازم وقتی خواهرم زنگ میزد به غیبت هاش گوش میدادم
بعد به خودم میگفتم خب من که غیبت نکردم ، یا بعضی وقتا میگفتم خب من تونستم طرز فکر خواهرم و عوض کنم و کلی براش صحبت میکردم ، جالبع بازم میدونستم داره انرژیم هدر میره
واقعا چرا من این طوری بودم اخه
من همه چیو میدونستم شاهد عملکرد اشتباهم بودم و هستم ولی بازم تکرار میکنم
یا در برابر همسرم ، مدام میخوام سکوت کنم و چیزی نگم و بزارم فکر کنه حق با اونه ، ولی نمیشه
تازگیا این سکوت کردن و تبدیل کردم به یه چالش مهم تو زندگیم
واقعا سکوت کردن خیلی وقتا حیاتیه
خیلی وقتا هم موفق بودم تو این زمینه
مثل خانمی که اون روز تو مدرسه شروع کرد به نازیبا گفتن ، تو مدرسه پسرم که رفته بودم دنبالش، مدام غر میزد که چرا بچه های سرویس باید زود تعطیل بشن
و مدیر و ناظم مدرسه و با خاک یکسان کرد با غرو لند
حالا منی که یکسال سرویس مدرسع بودم و کاملا سرویسی ها رو درک میکردم ، خودم و مجبور کردم سکوت کنم ، چون واقعا اون زمان حیاتی بود و باعث میشد با کسی که هیچی از قانون نمیدونه بخث کنم و انرژیم کم بشه
واقعا ای کاش بتونم بیشتر مواقع سکوت کنم
اره استاد من بعد از یکسال و خورده ای ، انگار تازه دارم درک میکنم درباره نازیبایی حرف زدن یعنی چی
اصلا شاید پاشنه اشیلی که مدتها دنبالش بودم همینه
یه موضوع دیگه این که من به شغلی هدایت شدم ( کار بافت کیف ) که در ابتدا خدا به طور معجزه وار برام مشتری شد و خوب پیش میرفتم ولی یهو من به درامد صفر رسیدم
حالا منی که سپاسگزار بودم و قدرت و به کسی نداده بودم و …. مدام با خودم میگفتم چی شد چرا
دیروز اتفاقی داشتم شکرگزاری مینوشتم و الان چهار ماهه کار من تعطیل شد و من سپرده بودم به خدا و لذت میبرم از زندگیم
دخترم گفت مامان یکی از برگه های دفتر و اتفاقی بیار ببینیم چی نوشتی
وای خدای من
برگه ی مربوط به مرداد ماه ١۴٠٣ بود که اومد
من نوشته بودم دقیقا همینو :
خدایا شکرت که برام مشتری شدی بهم ایده ی بافت دادی
ولی من یه کار راحت تر از این میخوام ، کاری که اصلا خسته نشم و همش لذت باشه و لذت
انگار یه لحظه خشکم زد
من یادم رفته بود که خودم از خدا کار راحت تر خواستم
بعد ناراحتم که چرا یهو درامدم صفر شد
و این یه نشونه برام بود که خدایی که این قدر قشنگ با یکیار نوشتن صدای منو شنیده و اون کارو از من گرفته پس براحتی قراره منو به درامد اسون تر و راحت تر برسونه
و مطمئن تر شدم از مسیرم ، چون چند وقته دیگه به اون خواسته نچسبیدم و راه رسیدنشو سپردم به خدا و سعی میکنم روی خودم کار کنم و از هر لحظه لذت ببرم
تو این چند ماه هم من به هیچ عنوان کم بود پول نداشتم
مثلا خدا چنان برکتی به پولی که از همسرم میگیرم داده که من باورم نمیشه
یا اینکه لباسی که خواستم و به بهترین قیمت برام پیدا شده
یا ماشینی که از خدا خواسته بودم و همسرم خریده و چون فرصت نداره و همش سر کاره ، من بیشتر از اون ماشین استفاده کردم و لذت بردم
طلایی که میخواستم و خیلی راحت برام جور کرده و …..
من تمام اینا رو مدیون باوری هستم که استاد از شما یاد گرفتم و اینه که من باید به راحتی و با لذت پول دربیارم و خرج کنم
و اصلا موافق کار سخت و خسته کننده نیستم
و با همین لذت بردنم به خدا فرصت اینو میدم که هر جوری که خودش بلده منو به اون درامد برسونه .
امروز هم رفته بودم کارواش ، بماند احترام و رفتار کارکنان اونجا با من ، مسئول اونجا کلی کبوتر داشت
کارواشی که فقط من بودم و کلی کبوتر خوشگل و اهنگ زیبایی که گذاشته بودن
یه لحظه به خودم اومدم که غرق در لذت بودم با دیدن اون کبوتر ها
یه حال و هوای عجیبی داشت پر از حس خوب ، سکوت ، ارامش ، صدای کبوتر ها ، افتاب قشنگی که همه جا رو گرفته بود
به خدا اگه برای کسی تعریف کنم بگم اینها خصوصیات یه کارواش بود ، عمرا باور کنه
استاد زندگی من اینجوری شده
از زمانی تصمیم گرفتم کمتر راجع به نازیبایی ها حرف بزنم و حتی ارتباطم و خیلی خیلی محدود کنم با کسی که توجه خوبی نداره
اون لذتی که این یکسال و خورده ای بردم چندین برابر شده
از وقتی یاد گرفتم شاد بودنم و لذت برذنم وصل به کسی یا عوامل بیرونی نباشه
از رفتن به کارواش هم لذت میبرم
یا وقتی به خدا میگم تو بشو اخر هفته ی لذت بخش من
منو هدایت میکنه به جاده ای که پر از کوه های قشنگ و پر از برفه و میگه این یه کوچولو از دارایی من ، ببین و لذتشو ببر
خدایا شکرت برای اینکه بهم یاد دادی از طریق استادم که زندگی خیلی قشنگه و میشه از هر دقیقه و از هر ثانیه لذت برد
خدایا شکرت برای اینکه اون قدر منو دوست داشتی که به حال خودم وا مگذاشتی و هدایتم کردی به این سایت
میدونم که هر کسی لایق نیست این حرفا رو بشنوه
خدایا شکرت که منو لایق کردی.
خدایا شکرت
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوندی که هرآنچه که دارم از آن اوست …
امسال و یکم شدید تر شروعش کردم ، فکر کنم درست از بعد از 13 فروردین ماه بود که به خودم گفتم بهار اینجوری که نمیشه تو باید یجوری روی خودت کار کنی که یه چیزی این وسط تغییر کنه ، همون زندگی همون نتایج همون آدم ها ، بعد نشستم خیلی عمیق تر و واقعی و با تمرکز تر روی خودم کار کردم ، هر فایلی و قبلا داشتم همون و گوش دادم فقط با تمرکز نت برداری کردم و نوشتم و بهش فکر کردم ، وسط فایل متوقفش کردم و بازم گوشش دادم یهو دیدم اااا چی شد ؟؟؟!
یک سری اتفاقات خوب داره توی زندگیم میفته که قبلا نبوده ، رابطه های خوب ، مشتری های خوب و…
از همه و همه و همه مهم تر اینکه من خیلی بالا پایین شدن اخلاقی داشتم یروز خوب چند روز بد یروز خوب دوباره فرکانسم برمیگشت پایین ،
ولی الان چی شده ، خیلی زود و تند و سریع میتونم خودم و جمع و جور کنم و برگردم به اخلاق خوب و برگردم به کسب و کارم ، به حال خوبم ،
این اتفاقی که امسال واسم افتاده خیلی واسم مهمه ، و یه چیز مهم تر اینکه من جاهایی و امسال رفتم و دیدم که قبلا نمیرفتم ، لحظه هایی از زندگیم هست که دارم دائما واسه همه چیز شکر گذاری میکنم ، سعی کردم الکی و با بهونه های کوچیک شادی کنم ذوق کنم ،و خیلب تغییرات دیگه که بابتشون هزاران بار خداروشکر میکنم ، شکر میکنم که استاد عباس منش عزیز و سر راه ما قرار داد خدارو شکرش برای این لحظه های خوب زندگیم که هر لحظه دارم یاد میگیرم و رشد میکنم و جلو میرم خدای من شکرت شکرت تو را سپاس برای دیدن زیبایی ها و شکوه و جلالت که تو فقط لایق این همه شکوه و جلال و ارزشی ، قربونت برم خداااا
به نام خدایی که رب العالمین است
سلام به استاد عزیزم و یارمهربان و دوستان بییینظیرم
داستان سفر خانه خدا
من ده سال پیش این سفر رو رفتم اولا خدارو سپاسگزاری میکنم که این سفر رو در عرض چند روز ردیف کرد و توان مالیش رو هم داد. خدایاشکرت
نکته مهمی که میخوام بگم اینه که:
اونموقع من فکر میکردم خدا خیلی دوره و فقط ازطریق رفتن به خونش میشه بهش نزدیک شد و خواستهام رو ازش بخام. بنابراین سالها تلاش کردم که باین سفر برم.
دلایل دیگش هم حرف مردم و اینکه دیگران بگن فلانی هم بله حج رفته خوشبحالش و تو جمع اگه صحبتی میشه منم از خاطرات اونجا تعریف کنم و خلاصه به قول استاد دوران جاهلیت بود و هزاران باور غلط.
اما از اونجایی که فرکانس و باور هستش که مهمه و اتفاقات رو رقم میزنه، برای من هم رشدی اتفاق نیفتاد که بماندشاید به همون دلایل اشتباهی هم که داشتم شرایط سختر هم شد.
تا جایی که همچنان به دنبال خدا بودم که پیداش کنم .
تا اینکه اواخر سال 97 با استاد آشنا شدم و به قول استاد وقتی شما تغییر میکنی از همون لحظه نتایج شروع میکنه به تغییر.
خداروشکر با استفاده از آموزه های استاد تونستم مسیر بهتری رو برای لذت بردن از زندگی پیداکنم و هرروز بهتر از روز قبل قوانین خداوند رو درک کنم و به اندازهای که بتونم به اونها عمل کنم زندگی در تمام جنبهها برام زیبا خواهد شد.
استاد عزیزم سپاسگزارم بابت این فایل های زیبا وتاثیرگذاری که عاشقانه برامون تهیه میکنید و اگر من بتونم به آگاهی های این فایل ها درک کرده وسپس عمل کنم لاجرم به مدار بالاتر مهاجرت میکنم.
بیییینهایت از شما وخانم شایسته سپاسگزارم
شاد و ثروتمند باشید
سلام استاد عزیز خداروشکر که هستید و خداروشکر که در مدار دریافت و شنیدن آگاهی های شما هستم.
امروز داشتم فکر میکردم که بعد از این چندماهی که دارم فایلهای شما رو پیگیری میکنم برام خیلی مفهوم مدارها آشناتر و ملموس تر شده و دارم خیلی آگاه تر میشم.
چیزی که اصلا شاید بهش فکر هم نمیکردم اما با آشنایی با شما و دوره های شما این خواسته در من شکل گرفته که دلم میخواد آگاه تر باشم دانا تر باشم زرنگ تر باشم و فهمم از دنیا بیشتر بشه. تو این مدت اتفاقات خیلییی خیلیییی خیلییییی خوبی برام افتاده که از صمیم قلب از شما و خدایی که منو آفرید و این جهان زیبا رو آفرید ممنون و سپاسگزارم.
وقتی صحبتهای شمارو میشنوم دلم آروم میگیره
وسط این فایل گفتید که آموزش هاتون خیلی صادقانه هست. به وضوح می تونم این حرف رو تایید کنم. چراکه در این مدت هم از محصولات دانلودی استفاده کردم و هم خداروشکر وضعیت مالی ام کمی تغییر کرده و تونستم محصولات هم بخرم. چیزی که شاید الان داره برام عادی جلوه میکنه اما اینجا می نویسم که مثلا خرید دوره روانشناسی ثروت 1 برای من یک آرزوی شاید دست نیافتنی بود و اصلا در خودم نمیدیدم بتونم تهیه کنم. اما الان خریدم. و خداروشکر بابتش
همینکه من قبلا همیشه موقع خرید به قیمت ها زیاد نگاه میکردم و اون چیزی که ارزونتر بود رو تهیه میکردم یا اگر هم چیزی میخریدم که قیمتش بالا بود کمی، به عنوان هدیه برای دیگران میخریدم و خودم رو لایق نمیدونستم. اما الان به معنای واقعی من یک عاطفه دگ شدم و خدارو بابت این همه آگاهی احساس ارزشمندی تواناییی عزت نفس ووووووو سپاسگزارم.
مورد دیگری که نشان میده شما فایلهاتون بسیار ارزشمنده اینکه در فایلهای رایگان هم نکته های بسیار بسیار ارزشمندی رو آموزش میدید که نشان از صداقت شما در کار داره.
من هم همیشه سعی کردم آدم صادقی باشم و از این به بعد بیشتر تلاش میکنم. یکی از نتیجه هایی که از بابت صداقت در کارم گرفتم اینه که همه افرادی که با من کار میکنن از کارم راضی هستن و به عنوان یک آدم امن در زندگیشون منو میشناسن. این اتفاق برای من بسیار ارزشمند هست
خدایا کمک کن که نعمتهای بی حد و حسابت ما رو ازت غافل نکنه و به خودمون مغرور نشیم.
خدایا ما در هرلحظه و هر نفس به (تو) نیازمندیم
خدایا مرسی که اجازه میدی موقع حرف زدن (تو) خطابت کنیم و مثل بهترین دوست باهات حرف بزنیم
مرسی که نیازی نداری به هیچ ادا و اطواری
مرسی که افراد ارزشمند مثل استاد عباسمنش رو د زندگی من آوردی
عاشقتم خدا
برای همه دوستانم آرزوی موفقیت و شادکامی و حال خوب دارم.
به نام خدای مهربان
سلام به استادای عشقم سلام ویژه خدمت مریم بانوی مهربانم
و سلام به دوستان توحیدی عزیزم
مصاحبه با استاد | چگونه وارد مدار خواسته ام شوم
آیه روز من
سوره انبیاء
وَلَقَدۡ کَتَبۡنَا فِی ٱلزَّبُورِ مِنۢ بَعۡدِ ٱلذِّکۡرِ أَنَّ ٱلۡأَرۡضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ ٱلصَّـٰلِحُونَ(١٠5)
و همانا ما پس از تورات در زبور نوشتیم که: زمین را بندگان شایستۀ ما به میراث مى برند
استاد با دیدن عکس مادرتون
خیلی خاطره در من زنده شد.
منم خدا قسمتم کرد و سال 84 حج واجب رفتم و سال 87 حج عمره
بسیار سفر عالی وخاصی بود با اینکه هنوز با شما آشنا نشده بودم و اون حس نزدیکی که الان در مورد خدادارم وعشقی که نسبت بهش دارم رو نداشتم
اما بسیار سفر معنوی و روحانی بود که البته من با خوندن کتاب تحلیلی از مناسک حج ،دکتر علی شریعتی، در رابطه با حج و مناسک آن.
به خونه خدا مشرف شدم و آگاهانه عمل میکردم و سعی میکردم مسائل حج رو درک کنم و بفهممشون
وقتی اولین بار چشمم به خونه خدا افتاد خیلی حالت روحانی و عالی بود که هیچ وقت اون حس رو فراموش نمیکنم
الان که رابطم با خدا خیلی بهتر شده با کیفیتتر شده اون حس عجیب برام قشنگتر میشه یادآوریش
منم دلیل رفتن مکهام مادرم شد که به خودم زبانی وصیت کرد
که اگر من نتونستم مکه برم تو که دختر بزرگمی به جای من برو منم از این حرفش خیلی ناراحت شدم حدوداً 20 سال از این قضیه میگذره و دلم نمیخواست این حرف رو بشنوم و به همسرم گفتم
و اونم اقدام کرد برای حج واجب و به من گفت که به مادرت بگو با خیال راحت مکه ش رو بره و پدر و مادرم سال 83 مشرف شدن به حج واجب وما سال 84
بسیار نکات جالبی در این فایل گفته شد اینکه وقتی ما به خواستهمون میرسیم جهان پیشرفت میکنه
با رسیدن من به خواستههام دور و اطرافیانم هم به خواستههاشون میرسند
این جمله و این نکته طلایی
که رسیدن به خواستهها یک امر مقدسه وقتی که من به خواستههام میرسم به رویاهام میرسم به آرزوهام میرسم یه عالمه آدم رو تحت تاثیر خودم قرار میدم همسرم ،فرزندانم پدر و مادرم خواهر هاو برادرام،
دوستانم، جهان اطرافم
من به مدت 27 ساله که کارآفرینم و تو این 27 سال حدود 100 نفر شایدم بیشتر به خاطر بیزینسی که من راه اندازی کردم و یه عالمه خدماتی که ارائه دادم از کنارم بهره بردند
یک عالمه افرادی هم که دور و برم هستند
حالا از هر نظر چه مادی چه معنوی چه رابطهای هم بهره میبرند
پس
برای اینکه به آرزوهامون برسیم برای اینکه به خواستههامون برسیم
باید یه سری کارها رو انجام بدیم
و
یه سری کارها رو نباید انجام داد
یه سری قدمها رو باید برداریم و یه سری کارهایی رو که قبلاً میکردیم آشغالایی که به ذهنمون وارد میکردیم رو نباید دیگه انجام بدیم مثل فضای مجازی این مهمه که باورای خوب به مغزمون بدیم ذهنمون رو کنترل کنیم از طرفی اینم مهمه که یه سری کارای دیگرو نباید انجام بدیم یه سری قدمها رو نباید برداریم
باید ورودیهامون رو کنترل کنیم
اهدافمون رو مشخص کنیم
و در جهت رسیدن به اهداف حرکت کنیم
تمام اتفاقات زندگی ما رو باورها و کانون توجهمون داره به وجود میاره و اشاره استاد به سوره لیل و
این آیه ما شما را آسون میکنیم برای آسونیها
و یا آسونتون میکنیم برای سختیها
و اینو چقدر استاد تو فایلهای دیگه جالب و قشنگ توضیح دادن به طوری که برای ما ملموس و قابل فهم و درک باشه
کار من اینه که بیام با افکار و با کانون توجهم خودمو به مدار بالاتری که توش رسیدن به خواستههام راحتتره قرار بدم
با توجه به زیباییها با نگاه کردن به نعمتها با سپاسگزاری کردن از داشتهها با احساس خوب داشتن
و
به هر مسئله و مشکل جوری نگاه بکنم
که خیر رو توی اون ببینم و الخیر فی ماقع باشه و ازش انرژی بگیرم قدرت بگیرم به جای اینکه منو مأیوس کنه ناامید کنه اگر این کارا را انجام بدم مطمئنم که
مدارم یک یا چند درجه بالاتر رفته
ودر مدار خواستههام دارم قرار میگیرم
مثل الان که من مطمئنم مدارم نسبت به چند سال قبلم که هنوز توی سایت نبودم
و یا اوایلی که توی سایت اومدم خیلی تغییر کرده اثراتش رو تو زندگیم زیاد دیدم و بابتش خدا رو شکر میکنم
سلام خدمت استاد عزیز ، خانم شایسته و دوستان عزیز که کلی از کامنت هاشون لذت میبریم
دوتا همزمانی برای من اتفاق افتاد از فایل های آخر :
یک. اینکه چند هفته پیش از اونجایی که من خداروشکر اینستا ندارم و ورودی نامناسب رو کم کردم تو یوتوب داشتم فایل های سفر به کشور های مختلف میدیدم که یک فایل پیشنهاد شد از صفحه کسی که درمورد زندگی افراد معروف صبحت میکنه و تو هر فایل حداقل در مورد ده نفر غیبت و تهمت داره
به این فکر میکردم که آیا این آدم نمیترسه از اینکه حتی یکی از این تهمت ها یک شخص رو ممکنه چه قدر اذیت کنه و چه طور نمیترسه از عاقبت این کار!
بعد گفتم استاد تو فایل های مختلف در مورد غیبت و تهمت گفتن اما فایلی که مختص این موضوع باشه من تو سایت ندیدم و دقیقا چند روز بعد استاد دوتا فایل بی نظیر راجع به این موضوع گذاشتن
دو. چند روز پیش داشتم فکر میکردم به آرزوی کودکیم که چه قدر دوست داشتم برم مکه هنوز هم دوست دارم از اونجایی که تقریبا هر روز فایل گوش میدم و کامنت میخونم سعی میکنم فکرم رو بر اساس قانون و کلام استاد بسنجم
خیلی دوست داشتم نظر استاد رو در مورد حج بدونم اما با خودم گفتم استاد خدا رو هر لحظه در زندگیشون حس میکنن و مقصود رو پیدا کردن (مقصود تویی کعبه و بت خانه بهانه است)
ولی من ذوق و اشتیاق هرچیزی که من رو به خدا نزدیک تر کنه دارم
و باز فکر کردم خوش به حال اون کسی که در مکه با استاد حج رو انجام بده کسی که ما رو با قرآن آشنا کرد و مارو به خدا نزدیک تر کرد
و این شد که این فایل استاد که گویا قبلا ضبط شده بود ولی تو سایت نبود اومد
الله اکبر از این همزمانی ها….
با این نشانه ها و هم زمانی ها باید چیکار کرد؟ نمیدونم ، فقط میدونم قانون درست کار میکنه….
به نام خداوندبخشنده مهربان
سلام به استادعباس منش واستادشایسته عزیزودوستان عزیز
این فایل من خواستم صبح خیلی زودبودفک کنم ساعت 6بودواردسایت شدم (من پروژه مهاجرت به مداربالاترشرکت نکردم)وخواستم مثل هرروزدکمه نشونه امروزمن رابزنم تاامدم سایت دیدم بنرسایت فایل جدیدامده رفتم صفحه موردنظر،چون وقت نداشتم فایل رودانلودکنم وگوش بدم فقط سرفصل های این فایل رانگاه کردم ودیدم جواب همون سوالی که من تونشونه امروزمن دنبالشم وازانورهم هم استادشمامیگیدهرفایلی من میزارم روسایت همه بچه هامتفقول میگندکه استادشماازکجامیدونستیدکه من امروزبه این مسعله فک میکردم وامروزبراش فایل گذاشتید،پس این رونشونه گذاشتم واین فایل رونشونه امروزم به نوعی قراردادم والحق که دستتون دردنکنه هم ازشمااستادعباس منش هم استادشایسته بسیارفایل آگاهی دهنده وعاالی بود.
من بیشتراین نوشته هارابرای خودم مینویسم چون تعهددادم روی هرفایل نشونه امروزم یک کامنت بزارم.
خیلی این فایل منووادارکردکه بیشتردرونم راکنکاش کنم،من که بودم،آمدنم بهرچه بود
وقتی باخودم راباآدم قبل ازاشنایی بااستادرانگاه کردم فقط وفقط به یک مسعله برخوردم این آدمهای اطراف الانم(ادم قبل ازاینکه سایت بیام)خدارا ندارندتوزندگیشون،منظورم اکثریت جامعه است،فقط باتمرکزنشستم همون جاکه شمااستادگفتیدباورهایی درست کنیدکه بهتون قدرت میده ایمان واحساس خوب میده وباتوجه به فایل ارتباط صحیح باخداوندوروان شدن چرخ زندگی، باباورهای توحیدی این فایل،امدم درنهایت به این رسیدم که البته باورهاراهمه همه رانوشتم بعدگفتم تواین چندسال فقط تمرکزت روفایلاست وباورسازی احتیاج نیس که همیشه هی دیتیل وارگوش بدی وخودتو اذیت کنی وفقط گفتم توصبح بیداربشوتوفقط بندگی خداوند انجام بده به صورت کاملادرست وصحیح واین باور که خداوند
برایم کافیست.