داستان تحول من

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • به رؤیاهایت باور داشته باش 1
    377MB
    32 دقیقه

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهه رقیمی گفته:
    مدت عضویت: 1017 روز

    سلام به شما استاد عزیزم من خیلی خوشحالم و سپاسگزار خداوند هستم که الان اینجا هستم و فرصت دیدن و شنیدن مطالب ارزشمند و اگاهی،بخش شما هستم.

    این متن کامل از تولد خانواده عباسمنش تا به اینجا برای من افتخار داره چرا که من هم عضوی ازین جمع صمیمی هستم روزی که با شما آشنا شدم مربوط به 6 سال پیش هست و کلی اتفاقات قشنگ در باورها و افکار و سبک زندگی من افتاد برای من بخشی ازین خوشبختی دریافت آگاهی های نابی هست که اینجا میبینم و گوش می‌کنم و این زندگی عجیب سخاوتمند بوده و هست . وخییییلی خوشحالم ازین بابت که یک همزبان من این درک عظیم رو با ما به اشتراک میزاره و این منش و اخلاق گرم و صمیمی خودتون هست استاد که تمام افرادی که با شما کار می‌کنند اینطور خوب هستند و باز و آزاد در بیان تجربیات خودشون .

    باعث افتخار من هستید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    ماکان الیکایی گفته:
    مدت عضویت: 562 روز

    باسلام به دوستان و استاد عزیزم وهم فرکانسی های موفق،مدت3روز هست که بسیار درگیربالا رفتن مدارو فرکانس شدم,کسیکه تمام پنجشنبه و جمعه روزهای تعطیل می‌رفت سرکارچون اضافه کارش دوبرابربود،تا آخرماه اضافه کارش بالای180ساعت برسه یه حقوقی بگیره تا بتونه قسط های بانک وقرعه خانگی تسویه کنه،دقیقا8سالی میشه به اینصورت زندگی میکنم،حتی یکروز صبح دیرمیرم سرکار تا بیشتر بخوابم پسرم بیدار میشه از ذوق وشوق میادکنارم دائم میگه بابا نرو سرکار بمون باهم بازی کنیم،چون من صبح میرم خروس خون تا8شب،میام شام میخورم10دیگه خوابم این شد زندگی تکراری من،اما تصمیم گرفتم تایم بیشتری درکنار خانواده باشم از این به بعدمیخام زندگی کنم چه خاطرات با همسرم وفرزندم دارم کدام مسافرت داخلی و خارجی تاپ رفتیم آرزو دارم اونقدر به آزادی مالی و مکانی و زمانی برسم تا خانواده ام در کمال آرامش با خودم به تمام هدفهای بزرگم دستیابم،امروز 15شعبان من سرکارنرفتم حتی پنجشنبه قبلی هم نرفتم دارم روی آموزه های استاد فوکوس میکنم مطمئن هستم خیلی بهتر از گیرکردن تو ترافیک وچرت زدن توسرویس هست،چون میخام آینده مو با باورهام بسازم و ذهنیت روشنی نسبت به آیندم داشته باشم،ممنونم که در این مسیر همراهی شما ثابت قدم شده تا جاپای شما بگذارم و بعدازگوش کردن بسیاری از فایل ها دارم به نتیجه میرسم که به هر چه فکرمی‌کنم همون میشه،جدیدا ارز دیجیتال خریدوفروش میکنم،دارم میبینم ارزی که خریداری کردم ازمبلغ89هزارتومن به658هزار رسیده تقریبا7برابر،اما قبلاً هرچه ندایی میامد بخر سریعا بازار می‌ریخت ومنفی میشد اما حالا با تغییرات فرکانسی وافکارم جهان به تمام درخواست‌های ذهنم لبیک میگه،خداراشکر وسپاس فراوان از استاد عباس منش و خانواده بزرگ ایشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    نسرین خردی گفته:
    مدت عضویت: 351 روز

    سلام عرض میکنم خدمت استاد نازنینم وخانم شایسته عزیزم

    خداوند مهربان رو شاکرم بابت اشنایی باشما وقرار گرفتن درمسیر اگاهی هایی که زندگی من رو درتمام ابعاد تغییر داد ،استاد عزیزم امروز اومدم سراغ نشانه ی من که این متن زیبا رو دیدم ،الان که این کامنت رو براتون مینویسم باچشمان اشکبار وپرم ازحس خوب وذوقی که بااین قوانین اشنا شدم ،من شمارو دستی ازدستان خداوند مهربان میدونم که بهم کمک کرد منی ک دیگه خیلی وقت بود اعتقادی به خدا نداشتم الان هرکاری که میکنم هرزیبایی که میبینم میگم خدایاشکرت ،انقدر تواین مدتی که تو دوره دوازده قدم شکرت کردم معجزه دیدم وزندگیم بهترشده که برای گفتنش ساعت ها زمان نیاز دارم ،بگم بهتون ازرابطه باهمسرم که دیکه خبری ازجنگ وجدال واعصاب خوردی نیست ،جز عشق ودوست داشتن وکارکردن روی خودمون واهدافمون خبری از حس وحال بد نیست ،ما کنارهم رشد میکنیم ودرخانواده صمیمی عباس منش باهم بزرگ میشیم ،منی که تو سن 38سالگی پنج ماهه که انلاین شاپ خودم رو راه انداختم بدون اینکه کسی بهم کمک کنه وخدایی که دستم رو گرفت تا نترسم تابرم جلو منی ک همیشه دوست داشتم بیزنس خودم رو داشته باشم وازاینکه نکنه نشه میترسیدم ،اوایل ک کارم رو شروع کردم شبا تاصبح بیدار بودم ویه نگرانی ته دلم که نسرین طلاهاتوفروختی لباس اوردی اگه فروش نره چی ،اگه بمونن رو دستت چی ،ولی بعد ازیک مدت یاد گرفتم که بسپرم ب خدا،اولین خرید رو داداشم وزنداداشم ازم انجام دادن ومبلغ بالایی برای لباس هام پرداخت کردن ،یکم بعد باز خواهرم ازم خرید کرد ،ومدت ها فروش نداشتم ولی هرروز روی فروشم کار میکردم وهرروز میکفتم خدایا به امید تو ،ی مدت ک گذشت باخودم عهد کردم تااولین فروش انلاینم رو به غریبه ها نداشته باشم دیگه جنس نیارم ،باورتون نمیشه فردای اون روز اولین غریبه ای که من نمیشناختم ازم خرید کرد وبعدی وبعدی ،خداروهزاران بار شکر میکنم که دستامو محکم گرفته ومن رو هدایت میکنه به مسیر زیبایی ،به مسیر ثروت ،فراوانی وعشق ،دارم هم کار میکنم هم لذت میبرم ازمسیرم دیگه نگران نیستم که فروش نداشته باشم چون میدونم هرموقع که زمانش باشه مثل دفه های قبل مشتری برام میاد واین جمله معروف شما ک الخیروفی ماالوقع ،گفتنی زیاده اینکه من وهمسرم امان داریم خونه ویلایی خودمون رو میسازیم وقبلا هم توی کامنت بهتون گفتم به عشق شما وباالهام گرفتن ازسریال زندگی دربهشت اسم ویلامون رو گذاشتیم پارادایس که قطعا وقتی تموم شد عکسش رو براتون ایمیل میکنیم ،استاد عزیزم من وهمسرم ب هم قول دادیم روزی که نتایج انقدر عالی شد که بتونیم بانتایج حرف بزنیم بیایم وحضورا شمارو هرجایی ک باشید ملاقات کنیم ومن سپاسگذارم ازشما وخانم شایسته عزیزودوستان خوبم در خانواده صمیمی عباس منش که کنارهم درجهت رسیدن ب اهدافمون بادادن اگاهی ها به هم کمک میکنیم ،دوستت دارم وبرای شما وتک تک دوستانم ارزوی سلامتی ،موفقیت وثروت میکنم وامیدوارم همیشه حال دلتون خوب باشه ،عاشقتونم نسرین 🫀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    کیوان فرد گفته:
    مدت عضویت: 1561 روز

    به نام تنها خالق،تنها مالک وصاحب اختیار کل هستی خداوند رزاق.

    خداوند را بینهایت سپاسگزارم که مرا به جمع خانواده

    صمیمی و توحیدی عباس منش هدایت کرد تا با حضور در این مامن در مسیر کنترل بیشترورودی های ذهنی و ایجاد باور های قدرتمند کننده بیشتر و راحتتر از قبل نتیجه بگیرم.

    حدود ۱۱ماه است که با این سایت اشنا شده (البته با یک ادرس اکانت دیگر) ودر این مدت بسیاری از فایل های رایگان را مشاهده وکامنت دوستان برای هرفایل را تا حدود زیادی مطالعه کرده ام .

    به لطف خدای بزرگ و راهنمایی های این فایل ها تحول چشمگیری در کل جنبه های زندگیم را تجربه کرده ام از سلامتی بیشتر تا شروع کسب وکار شخصی و ارامش بیشتر گرفته تا تجربه زندگی با احساس ارزشمندی بیشتر ودر صلح بودن با خودم.

    به لطف خدای مهربان درامدم به قدری شده که از پس هزینه های جاری زندگیم به راحتی برمیام چیزی که تا یکسال قبل حتی تصورشم برام ممکن نبود.امیدوارم که با ادامه دادن این مسیر وتمرکز بیشتر گذاشتن در این سایت الهی و استفاده ودرک

    بیشتراین اگاهی ها و البته عمل به انها در تمام جنبه های زندگیم نتیجه های ملموس تری بگیرم و به راحتی وتنهایی محصولات سایت را بخرم واز ان استفاده کنم.

    از استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی که زحمت ایجادفایل های متنوع و به اشتراک گذاشتن این اگاهی هارا میکشند واقعا سپاسگزارم .

    همچنین از دوستان عزیز که با ارسال دیدگاه هایشان مارا از تجربیات شخصی خودشان و اگاهی هایی که درک کرده اند بهره مند می سازند سپاسگزارم.

    خدایا شکرت بابت همه چیز

    دوستدار شما کیوان فرد ♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    مائده کرم اللهی گفته:
    مدت عضویت: 768 روز

    سلام وقت بخیر

    از شما ممنونم برای سخاوتی که در آگاهی بخشیدن

    دارید

    از این که من رو دوباره به یاد خدا انداختید

    چقدر زیباست این نکته که

    خداوند ما رو بیشتر از همه دوست داره و

    می خواد ما آرام و راضی و مطمئن باشیم

    من مهربانی و آرامش رو در صدای شما حس می کنم

    و این از لطف خداست

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    shahnaz hossein nia گفته:
    مدت عضویت: 3665 روز

    سلام بر استاد عباس منش عزیز،

    استاد عملگرا با دستورالعمل های کاربردی و مفید در مسیر تغییر به سمت زندگی بهتر و زیباتر

    و کمک به کشف دنیای درون و بیرون و فهم خداوند به عنوان خالق و سیستم و قوانین جاری و هدایت گر ما به سمت هر آنچه که ما در این ساعت ،این روز ،این سال و در کل زندگیمان برای اون قوانین ثابت و حتمی ارسال کرده ایم.

    بله شما مثل دوستی دلسوز در همه حال نهایت تلاشت را میکنی تا آنچه مقدور هست از قانون را به بهترین صورت ممکن بیان و اجرا کنی و صد البته شرط دریافت دریافت، در هر خواسته ای برای همراهان شما:‌واضح بودن خواسته،ایمان به دسترس پذیری آن مثل کودکان برای دریافت اسباب بازی از پدر و مادر،اقدام به عمل و برداشتن گام های عملی و البته طی این مسیر ثابت قدم بودن و در مسیر بودن و دریافت هدایت های الهامی و آموزش های استاد به کمک اعتماد به نفس مناسب و عزت نفس لازم در مسیر زیبای زندگی معنوی و روحانی تا رسیدن به انچه نو در جستجوی آن هستی

    استاد در کنار ما به ما یاد می دهد که در مسیر درست با آموزه های متنوع رایگان و غیر رایگان چطور تکامل مخصوص خود را طی کنیم .

    درک این نکته مهم است که هر کسی یک وضعیت یکتا و منحصر به خودش از جهان هستی را دریافت کرده و بعنوان حقیقت زندگی خودش دارد ،پس بدون مقایسه با دیگران و داشته ها و توانایی ها آنها به درک بهتری از خود می رسی.

    آرزوی موفقیت برای شما همراهان و استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    ایمان مثبت اندیش گفته:
    مدت عضویت: 1984 روز

    استاد عزیزم سلام. من یک هفته ای است که با سایت شما آشنا شدم و فایل های دانلودی شما رو دارم میبینم و انشا اله به زودی از محصولاتتون به فضل رب بی همتا استفاده خواهم کرد. ممنونم از خداوند یکتا که شما و این همه انرژی مثبت را در سر راه من قرار داده است. سال های بود که در ارتباط با انرژی مثبت و جذب و خلق نعمت های الهی اطلاعاتی داشتم و کتابی را مطالعه کرده بودم. اما صحبت های شما سوالات بسیاری که در ذهنم بود را جواب داد.

    از وقتی که دارم فایل های شما رو میبینم انرژی و آرامش بسیار زیادی گرفتم و امیدوارم با کمک خدای مهربان و راهنمایی های شما بتونم به همه خواسته های مادی و معنویم برسم.

    دوستتون دارم و براتون آرزوی شادی و سلامتی و موفقیت دارم.

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    فاطمه منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1856 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جانم خدا را شاکرم که عضو سایت شما هستم.

    لیلا هستم ۴۰ساله که تمام بچگی تا اکنون خود را زندگی بسیار سخت ولی با هدف به اینجا رسیده ام، اما بعداز آشنا شدن با استاد عباس منش عزیز تقریبا بعد یک سال تحولی بزرگ در خودم و زندگیم ایجاد شد که اگر بخواهم بنویسم یک کتاب میشود، بعداز تغییر باورهام و کار کردن روی اعتماد به نفسم معجزه پس از معجزه برام ساخته می‌شود و چقدر زیباست انسان بودن و قانون جذب …خدارا باز صدها هزاران بار شکر میکنم که به آگاهی رسیدم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    وحیده جعفری گفته:
    مدت عضویت: 1422 روز

    سلااااام و دروووود بر استاد بزرگوار و همراهان استاد در اینجا

    خرسندم که حدود دو سال هست شمارا می شناسم و به فایل های شما گوش میدهم

    درس های زیادی آموختم و قشنگترینش و کاربردی ترینش برای من ایمان توحیدی شما بود

    …..ومن لحظه لحظه دارم در زندگیم تجربه میکنم و معجزه میکنه این اصل توحید

    به میزانی که به خدا بها میدی و با تمام وجود بهش توجه میکنی به همون اندازه نتیجه میگیری

    خدایا شکرت بابت این آگاهی

    سپاس از استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    محمد جواد آقااحمدی گفته:
    مدت عضویت: 310 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سوره طه

    فَقُولَا لَهُۥ قَوۡلࣰا لَّیِّنࣰا لَّعَلَّهُۥ یَتَذَکَّرُ أَوۡ یَخۡشَىٰ(۴۴)

    اما بنرمى با او سخن بگویید؛ شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد!

    ——————————————————–

    به نام خداوند جان

    امشب از اون شباییه که حسابی دوست دارم بنویسم و با خدا حرف بزنم،

    اولش نمی‌خواستم بنویسم اما یه حسی بهم گفت تو شروع کن الباقیشو من بهت میگم

    الهی به امید تو

    الان داشتم تو اینستاگرام ول می‌چرخیدم که یهو یه ایمیل اومد که سعیده جان عزیز کامنت جدید گذاشته

    به خودم گفتم اینم نوشنه، بیا بیرون از اینستا و بورو سراغ کامنت ها و چه کلماتی بود.

    انگار تمامش حرف دل من بود، بغض کردم.

    نمی‌دونم چطوری باید کسی که 14 سال هر روز و شب کنارم بوده و الان رفته رو فراموش کنم، نمیدونم چطور کسی رو که چهارده سال فقط اونو دیدم رو فراموش کنم، اما وقتی رفته باید بتونم.

    خیلی سخته خدایی

    دلم میخواد برگرده قلبم میگه رفته و دیگه نباید بیاد.

    امروز رو به خدا کردم و گفتم خدایا من دیگه زورم نمی‌رسه ، دیگه نمی‌دونم چیکار کنم، تو برام ردیفش کن.

    و می‌دونم خدا از فضل خودش هدایتم میکنه، یه وقتایی یاد استاد می افتم که میگفتن وقتی که جدا شدن تا سه سال تنها بودن، مطکئنم برای استاد هم سخت بوده، اما استاد از پیش بر اومدن پس منم میتونم، فقط باید ایمانم رو به خداوند ثابت کنم و همه چیز رو بسپارم به خدا.

    نمی‌دونم شاید من فقط بارها تصمیم گرفتم فراموش کنم و هر بار به چیزی ایشون رو یاد من انداخته و حالم دوباره بهم ریخته.

    از خدا میخوام کمکم کنه و از این دوره سخت هم رها بشم.

    می‌دونم وقتی همه چیز رو به خداوند بسپارم خداوند همه چیز رو برام درست میکنه، خدایا شکرت، خودم و زندگیم رو میسپارم به تو و ایمان دارم تو فقط برای من بهترین ها رو در نظر داری.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مریم رضوی گفته:
      مدت عضویت: 1293 روز

      سلام

      احتمالا خیلی از ما مثل شما این درد و تجربه کردیم،یکیش خودمن

      منم بعد از 14 سال با وجود دوتا پسر تصمیم گرفتم جدا بشم

      اولش خیلی سخت بود میدونید چرا؟

      چون یه زن بودم

      چون پدر و مادرم و از دست داده بودم

      چون ایمان نصفه و نیمه داشتم

      ولی یه روز دلمو زدم به دریا به خدا گفتم دستمو بگیر و منو از این باتلاق بکش بیرون

      الان 8 سال از اون روزا میگذره

      من دانشگاه شرکت کردم نفر سوم دانشگاه بودم با مدل 18/86

      کار میکردم

      دستهای خدا به کمکم اومد و راه و بهم نشون داد

      الان که به پشت سرم نگاه میکنم خیلی درد کشیدم ولی حالم خوبه

      درد بزرگم جداشدن بود ،نمیتونستم راکد بمونم ،نمیتونستم چیزهایی رو تحمل کنم که …

      جدایی خیلی سخته قبول دارم ولی از من به شما نصیحت

      کسی که رفته دیگه رفته حتی اگر برگرده هم دیگه فایده نداره

      مطمئن باش اون آدم دیگه نباید توی زندگیت میبود و دستان خداوند اونو از زندگیت حذف کرده تا پیشرفت کنی

      موفق باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        محمد جواد آقااحمدی گفته:
        مدت عضویت: 310 روز

        به نام خداوند جان

        سلام به خواهر عزیزم مریم جان

        ممنونم که برام نوشتی

        خیلی سخته، اما خودم هم وقتی به این موضوع فکر میکنم متوجه میشم مثل خودت که اون فرد دیگه تو مدار من نیست، باید بره

        اما چون خداوند اگاه به همه چیزه سپردمش به خودش، بهش گفتم خدای من من عقلم قد نمیده، خودت زحمتشو بکش، اگه فکر میکنی دیگه نمیشه و راهی نیست تمومش کن

        و حالا دارم میبینم که هر روزی که میگذره داریم از هم دور تر میشیم، داریم همو فراموش میکنیم

        اوایلش همش نگران دخترم بودم، اما حالا به این نتیجه رسیدم الخیر فی ماوقع، هر چی خدا بخواد همون بهترینه، به لطف خدا الان تو مسیر خوبی هستم و دارم با تمام توانم برای اهدافم تلاش میکنم و به امید خدا هر روز دارم بیشتر و بهتر و راحت تر زندگی میکنم

        ازت ممنونم بابت کامنتی که برام گذاشتی

        برات بهترین ها رو ارزو میکنم

        خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: