داستان تحول من

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • به رؤیاهایت باور داشته باش 1
    377MB
    32 دقیقه

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هستی گفته:
    مدت عضویت: 1057 روز

    سلام استادعزیزم،خداروهزاران بار شکرمیکنن که منوباسایت شما آشنا کرد اینجا تکه ای از بهشت است هروقت میام اینجا و کامنتهارو میخونم حالم خوب میشه من باخریدن دوره 12قدم دریچه جدیدی از سبک ذندگی به شیوه 12قدم به رویم باز شد ذهنمو طوری انگار تربیت کردم که به هر نکته منفی و حال بد کن سریع واکنش نشون میده که داری از مسیر خارج میشی الان طوری شدم که اگه بخوام به یک مسئله منفی توجه کنم هم نمیتونم انگار مغزم قفل میشه و اجازه ورودشو نمیده ولی باز هم خب ممکنه یه تایم کوتاهی نجواهای ذهن به آدم هجوم بیاره چون من همیشه میگم شیطان همیشه در کمین هست تا یه فرصت مناسب که پیدا کرد بپره بیرون و شروع کنه به منفی گویی ،ولی سعی میکنم به صورت کاملا آگاهانه و عمدی حواسمو از منفیها پرت کنم به سمت نکات مثبت اگه نشه به قول استاد به سمت اتفاقات خنثی فقط ازون نکته منفی دور بشم حالا هر طور که شده ،استادعزیزم ممنونم که این امکان رو برای ما فراهم اوردین که در همچین سایتی بتونیم حضور داشته باشیم و ذهنمون رفرش کنیم اینجا اساسش فقط توجه به نکات مثبت وحال خوب کن هست ،با آرزوی موفقیت برای هم فرکانسیای عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    حمید خالقی گفته:
    مدت عضویت: 3950 روز

    من از خوندن این متن اینو درک کردم که تنها کاری که باید انجام بدم اینه که تمرکز کنم روی این تمرینات دوره ها

    و آنگاه باورهای من خود به خود تغییر خواهد کرد

    فرکانسها خودش تغییر میکنند

    شخصیت خودش تغییر خواهد کرد

    و نعمتها و ثروتها خود به خود وارد زندگی من خواهد شد

    و اگر تمرینات رو انجام ندهم وارد یک دور گردون گمراهی و ذلالت خواهم شد و در تاریکیها غرق خواهم شد

    اگر تمرینات را انجام دهم لاجرم زندگی و جهان تسلیم من شده و روی خوشش را به من نشان خواهد داد و اگر تمرینات را انجام ندهم فصت را برای تار و متر شدنم در سایه شیطان با دستان خودم فراهم کردم

    اگر تمرینات را در عمل انجام دهم انگاه لاجرم زندگی روی خوشش را به من نشان خواهد داد و اگر فقط اگر دوره و فایلها را گوش دهم تغییر چندانی در زنگی من رخ نخواهد داد و همه چیز سطحی خواهد بود و نتیجه ای حاصل نخواهد شد جون ایمان با عمل صالح ثابت میشود نه با حرف زدن و گوش کردن به همین دلیل خداوند میگوید موقع تلاوت قرآن به آن گوش دهید شاید مورد رحمت قرار گیرید نگفته قطعه نورد رحمت قرار میگیرید.

    و اما عمل صالح چیست که ایمان را به ما نشان دهد؟

    خدایا از تو راهنمایی میخواهم تا به من عمل صالح را نشان دهی

    عمل صالح یعنی داشتن اعتماد به نفست در انجام و اجرای اهدافت

    این ندایی بود که من دریافت کردم

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    لیلی سعادت گفته:
    مدت عضویت: 945 روز

    دوست نزدیک تر از من به من است وین عجیب تر که من از وی دورم

    خدایا شکرت بخاطر یک روز دیگه یک فرصت دیگه برای زندگی کردن و نفس کشیدن

    بعد دوسال حضور تو سایت اولین بار دارم این فایل میبینم این عکس ها واقعا برام جالب بود اینکه استاد از کجا شروع کرده اگه اشتباه نکنم مریم جان شایسته هم توعکس های قدیمی بود …

    استاد تو فایل 12 قدم از ریشه ها و میوه ها حرف زد گفت این نتایج من میوه ها هستن ریشه هارو قبلا ساختم این عکس های قدیمی دیدم یاد این حرف استاد افتادم استاد اونجا داشته ریشه هارو میساخته ولی انگار از همون موقع باهمون چیزای که داشته راضی و سپاسگزار بوده

    چند وقتی درگیر خواسته های بزرگ شدم اینک من 2 سال تو سایتم چرا خواسته های بزرگم شکل نگرفته هنوز توی زندگیم این فیلم این عکس ها خیلی کمک کننده بود

    واقعا فقط باید این مسیرو ادامه داد هرروز رو خودمون باورهامون کار کنیم هرروز قدر نعمت هایی که امروز داریم و بدونیم بابتشون سپاسگزار باشیم هرروز تو لحظه زندگی کنیم زیبایی ها رو ببینیم و لذت ببریم هیچ عامل بیرونی نمیتونه حال مارو خوب کنه نه ماشین خاص نه خونه خاص نه یک ادم خاص همشون بعد ی مدت برای ادم عادی میشه چون ذات انسان اینه به هر چیزی که برسه بعد ی مدت براش عادی میشه

    خواسته ما مارو به احساس خوب نمیرسونه ولی احساس خوب مارو به خواستمون میرسونه

    بزرگ ترین لذت و حس خوبی که از وقتی که با استاد و این سایت اشنا شدم تجربه کردم گفت و گوی درونی با با خدای خودم بود که چنان منو غرق احساس خوبو شوق گریه میکنه حد نداره اون لحظه به بی نیازی محض میرسم و انگار که جز خدا چیز دیگه ای نمیخوام خدا برام کافیه حسی که مطمعنم هممون بارها تجربش کردیم و حاضر نیستیم هیچ چیز دیگه ای جایگزینش کنیم

    مدتی فاصله گرفتم از اون حس خوب فکر کنم دلیلش اینه منتظر اتفاقات بزرگم این فایل هدایت بود برای من

    که صبرکن همه چیز تکامله ….

    یک چیزه دیگه ای تو این فایل به ذهنم رسید این بود که هیییییچ محدودیتی برای هییچی نیست استاد از خونه داغون به چه خونه ای تو فلوریدا و بهشتی مثل پارادایس رسید

    پس میشه به هرخواسته ای رسید باورش کن خلقش کن

    خدایا شکرت که هدایت شدم به این فایل ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 2330 روز

    درود بر استاد عزیز

    من ۱۰ روزه ک دارم شمارو کم و بیش دنبال میکنم و دیروز کاملا اتفاقی شرایطی پیش اومد ک وارد خونوادتون شدم٫

    فایل خوش امدگویی رو دیدم و ب خودم و خدای خودم بخاطر انتخابتون بالیدم

    استاد عزیزم باور کن در تماااام لحظاتی ک شما و سایت و فایل ها و حتی دیدگاه اعضای این خونواده قشنگ رو میبینم و میخونم چیزی جز حضور خدا احساس نمیکنم

    و ب نظرم شما چیزی جز معجزه نیستین

    حتی بخاطر این چند روز تا اخر عمر مدیونتونم چون تا همین الان خیلی بیشتر عاشق خدا و نعمت های خدا شدم

    شما خودم رو ب خودم هدیه کردی شما باعث شدی از وجودم خارج بشم و از بیرون ب خودم نگاه کنم٫این روزا دارم معنیه خیلی از مثال ها و اشعار و احادیث رو بهتر درک میکنم

    مثل حدیث حضرت علی ک اگ اشتباه نکنم میگن هر فرد خلاصه ای از دنیاست

    ممنونم ازت ک باعث اینهمه اتفاق خوب هستی

    و در مورد سوال مسابقه ک سوال دوست عزیزمون هست

    ب نظرم شما بدون تبلیغات موفق شدین ب دلیل اینکه قانون مند کار کردین

    توی تبلیغات قانونی وجود داره ک مارو از استفاده نکردن از اون بسته یا محصول میترسونه و از طرف دیگه ترغیب میکنه ک ازش استفاده کنیم

    اما شما خودتی٫٫٫

    شما وقتی میگی قانون اینه کاملا مشخصه ک با تک تک سلول های وجودت درکش کردی و از خود ما هم بیشتر دوست داری ک ما هم مثل خودت بشیم و ب تمام موفقیت ها برسیم

    شما عشق ورزی میکنی شما بجای تبلیغ خونواده ای تشکیل دادی٫من واااقعا عاشق اینم ک ب دوستام و اطرافیانم تا حد امکان توضیحاتی بدم اما اونها درک نمیکنن یا ب قول شما امادگی پذیرشش رو ندارن

    ولی خونواده ای ک شما تشکیل دادی این مشکل رو کاملا حل کرده چون ن تنها کاملا ازادانه میتونم حرفم رو بزنم بلکه میتونم از نظر بسیاری از کسانی ک مثل خودم عشق این کار رو دارن اگاه بشم

    در اخر اینکه هدفم از این نوشتار , فعالیت در این خانواده قدرتمند بود

    خیلی دوستت دارم و خیلی سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    محمدرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1401 روز

    به نام خدای بخشنده

    سلام استاد عزیزم

    سپاس بیکران خدای روزی دهنده و هدایتگرم

    که الان در این لحظه در این مسیر الهی هستم.

    بودن من در این مسیر هدایت خدا بوده

    وفرکانس هایم.

    خیلی خوشحالم بابت این موضوع و هر روز یکی از چیز هایی که سپاس گذاری میکنم همین است

    من ۷ ۸ ماهی هست توی سایت هستم.

    فایل های رایگان رو تا حد درک خودم کار کردم که این کار تا آخر ادامه داره.

    و دوتا دوره از سایت خریدم

    و دارم کار میکنم.

    ولی ذهن نجوا گر هنوز رو من تاثیر زیاد داره

    و نمیزاره تغییراتی که در من بعد اومدن به سایت شده رو ببینم

    ولی منم دارم‌ روی خودم کار میکنم

    هر روز توی سایت هستم‌و دارم فایل گوش میکنم و روی خودم کار میکنم

    و ایمان‌ دارم‌که منم میتونم به خواسته هام برسم.

    و اینکه دارم روی خودم کار میکنم احساسم خوب هست

    درست نتایجی بزرگ میخوام که الان ندارم ولی هر روز ایمانم به این راه قوی تر میشه که راه رسیدن به خواسته هام همین سایت و عمل به آموزه های استاده

    و از خدا میخوام به همه ما هدایت به بهترین ها بده.

    حسم عالی شد

    سپاس گذارم که وقت گذاشتید

    و خوندید

    🙏🙏🙏🙏💐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    علي حسين نيا ابكناري گفته:
    مدت عضویت: 1570 روز

    بنام خداوند بیش از حد تصور مهربان

    خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی سلام و عرض ارادت. حقیقتا من بمدت تقریبا دوسال و چند ماه که با افتخار عضو این خانواده بزرگ شدم و پس از گوش دادن به فایلهای رایگان تصمیم گرفتم که دوره روانشناسی ثروت یک را خریداری کنم که البته به خاطر تعلل خودم یک چند ماهی متوقف شدم از تمریناتش و یکهو به خودم اومدم که چیکار داری میکنی و کجایی. و فکر میگردم که با خرید دوره ها دیگه کار تمومه و خب اشتباه فاحشی بود و همین موضوع منو عقب انداخت. ولی الان به لطف خدای بزرگ دوباره شروع کردم اونم چه شروع کردنی. خیلی عالی و مداوم و با تعهد و تصمیم گرفتم که به همه آرزو هایم رویای عمل بپوشانم و قطعا خواهم رسید با توکل و اعتماد به خداوند و چراغ هدایتی چون استاد عزیز و خانم شایسته گرامی.

    انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    زهرا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2772 روز

    ?تعدادی موش رو دانشمندان داخل یک استخر آب انداختن تمامی موشها فقط ١٧ دقیقه توانستند زنده بمانند و در نهایت خفه شدند!!! دوباره دانشمندان با اینکه میدانستند موش بیش از ١٧ دقیقه زنده نمی مانند تعداد دیگری موش رو به داخل همان استخر انداختند و با علم ١٧ دقیقه تا مرگ موشها، تمامی موشها رو قبل از ١٧ دقیقه از آب جمع کردند و تمامی آنها زنده ماندند!!!! موشها پس از مدتی تنفس و استراحت دوباره به آب انداخته شدند!!!!! حدس میزنید این بار چند دقیقه زنده ماندند؟؟؟؟؟؟؟؟ ٢6 ساعت طول کشید تا آنها مردند. آنها به این امید که دوباره دستی خواهد آمد و نجات پیدا میکنند، ٢6 ساعت تمام طاقت اوردند!!!!!! امید بهترین و بالاترین قوه محرک زندگی است!!!! تمامی عاشقان که به هم نرسیدن تمامی مغازه داران و کاسبانی که ورشکست شدند تمامی مریضانی که شفا پیدا نکردند تمامی تلاشهایی که به ثمر ننشست همه و همه از فقدان امید بوده است!!!!!!! همیشه به فردای بهتر امیدوار باش همیشه به رحمت خداوند امیدوار باش!! زندگیتان سراسر امید طرز ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺲ، ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﻪ…! ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺷﯿﮏ، ﻧﻤﯽ ﭘﻮﺷﻪ… ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ… ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻧﻤﯿﺪﻩ… یکی دیگه، به خودش نمیرسه… ﯾﮑﯽ مدام ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﻩ… ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ عکس ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﻩ…! یکی محبت نمی کنه…! یکی دیگه، محبت نمیپذیره…! و….. اینگونه است که ﺍﮐﺜﺮ ﺁﺩﻣﻬﺎ در ٣٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ و ﺩﺭ ٨٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﻓﻦ میشوند…! پائولو کوئیلو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    سامان ۷۷ گفته:
    مدت عضویت: 2192 روز

    سلام و درود خدمت گروه تحقیقاتی عباس منش و سلام ویژه خدمت مرد بزرگ آقای حسین عباس منش .

    من به دنبال راهی بودم ک بتوانم ورودی های ذهنم را هر روز کنترل کنم و باور هایم را محکم بسازم ، که به پیشنهاد یکی از دوستانم به اسم حسین عباس منش رسیدم . و خیلی خوشحالم که صحبتهای شما مرا به مراحل بالاتری از معنویت میرساند و ایمان و باور مرا محکم تر میکند و مسئله توحید و یگانگی خداوند را برایم شفاف سازی کرده و حقیقتا توانستم معنای شرک در برابر یگانگی خداوند را بفهمم .

    زنده باد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    نازنین صنعتی نگار گفته:
    مدت عضویت: 2028 روز

    استاد عباسمنش عزیز،محترم،والا،بزرگمرد،پیامبر،معلم،استاد بزرگ ،نمونه،فوق العاده…..

    دوست داشتنی مثل برادر

    عزیزو محترم مثل پدر

    هم راز و همدم مثل رفیق

    امروز فهمیدم روز معلم هست،و تا کلمه معلم را شنیدم بزرررگترین و پررررنگ ترین چهره ای که با کلمه معلم به ذهنم آمد چهره شیرین و دوست داشتنی استادم عباسمنش بود…

    من لابلای خانواده بزرگ و صمیمی عباسمنش پنهانم،،نمیدانم چرا ولی بیشتر از اینکه در سایت بمونم،کلیپهای ارزشمندتون را در لبتاپ و گوشیم ذخیره کردم و از لحظه ای برای دیدن و شنیدنشون نمییییتوانم بگذرم،،حتی در خواب هنسفری به گوش …

    استااااد عزیزم شما نمیدونید من چقدررر خوشحالم و خرسندم از وجود شما در زندگیم..

    من خودم و خدای خودم رو با شما شناختم..

    شیرینی و طعم واقعی زندگی رو با وجود شما شناختم…

    نیییست در دنیااا معلمی به معنای واقعی کلمه

    جز استاااادم عباسمنش فوق العاده و بی همتا ..

    از تون خییلی چیزهای با ارزشی یاد گرفتم که با هیچ چیز نمیتوان جبرانش کرد…

    از خدااای بزرگ و مهربونم هزاران بار سپاسگذارم که منو به سمت شما هدایت کرد…

    بابت ثانیه به ثانیه کلیپهای دانلودی که به رایگان در اختیارمون گذاشتید و من استفاده کردم که دنیااا تجربه و دانش و خداشناسی ست هزاران بار سپاس استاد بزرگوار…

    روز معلم مبارک 🌹

    از مریم جان شایسته عزییز که عاشقااانه دوستش دارم و اگه یه روز صدای زیبا و پر مهر و پر آرامششو نشنوم ،،نمیشه هم خیلی سپاسگذارم 🙏🌹😘

    همینطور از دوستان عزیزی که حتی اسمشونو نمیدونم ولی بارها با خوندن دیدگاهشون نکته ای آموختم هم سپاس🌹

    همتون رو دوست دارم و برای همه آرزو میکنم در سایه الله یکتا موفق و سعادتمند باشید🙏🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: