داستان تحول من

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Darya گفته:
    مدت عضویت: 2517 روز

    سلام خدای من …. عاشقتم من.. ️️️

    دوستت دارم ….

    خدایا من دلم برات تنگ شده من خیلی وقته ازت دورم تو فرکانست نیستم ولی تو باز حواست بهم هست تو وفادارتری

    خدایا من به رویاهام دارم قدم به قدم میرسم و تو مثل کوه پشتمی من میپرستمت…

    می‌خوام فقط با تو باشم مست تو باشم دلم و تمام وجودم با تو باشه می‌خوام دستتو بگیرم و بریم به سمت رویاهام

    ️️️️️️

    رویاهای که به من حس خوب میده و منو به انرژی و شادی فراوان میرساند باید هر لحظه تو مدارت باشم تو فکرت باشم من میپرستمت

    خدایا درخواستم اینه که منو در جای درست خودم هدایت کن من آگاهام و به نداهای درونم که بهم الهام می‌کنی گوش میدم منو هدایت کن

    میدونم می‌شنوم میبینم ازت سپاسگزارم ️

    من دیگه میدونم که به هرآنچه توجه کنی شبیه هش وارد زندگیت میشه ️

    من ایمان دارم معجزه رو هم دیدم صبورم هستم باید بسازمش مثل این چند سال که تو وجودم پیدات کردم و ️️

    منو رها نکردی با من باش

    قدرت من وجود توست تو وجودم

    فقط تو فقط تو فقط تو

    نیروی پرقدرت من من خیلی عاشقتم

    به خودم قول میدم که زمان بیشتر برای خودم بزارم و انگیزه مو فعال‌تر کنم

    من حاضرم برای رسیدن به اهدافم مدتها تنها باشم

    بهای تمام اهدافمو پرداخت میکنم

    من خودمو میشناسم و بارها بهم گفتی که تو فرق داری رسالتت جدا از جای هست که الان هستی

    می‌خوام هدایت بشم به مسیری که خودم می‌خوام

    من شهامت و شجاعت شو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    پروانه حمیدی گفته:
    مدت عضویت: 414 روز

    سلام به شما دوستان خوبم مدتی است با سایت شما آشنا شدم

    بانویی 52ساله هستم یک دنیا آرزو دارم هم برای خودم و هم برای دو پسرم

    ولی نمیدونم از کجا شروع کنم

    ابتدا کم کردن وزنم است و رسیدن و وزن ایده آل دوم داشتن یک شغل خوب با درآمد عالی

    با وجود اینکه در حال تحصیل در کارشناسی ارشد کارآفرینی هستم ولی هیچ ایده بخصوصی در ذهنم ندارم

    در طی سالهای گذشته چند مدرک فنی حرفه ای از قبیل کمک بهیاری و یک مدرک تولید کفش و.. گرفتم ولی

    مدرک مربی فیزیکال فیتنس ووو

    ولی نمیدونم چطوری میتونم به اهداف و آرزوهام برسم

    خیلی از صحبتهای استاد لذت میبرم خیلی خوشحال میشم که شما میگید با اعتماد بخدا به همه خواسته هاتون رسیدید

    ولی هنوز توی قلبم اون انگیزه لازم و حرکته ایجاد نشده

    ممنون میشم کمکم کنید

    مرسی که هستید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد حسین گنجی گفته:
      مدت عضویت: 969 روز

      سلام به یکی از اعضاء این خانواده خوب و دوست داشتنی.

      اون بیماری به این دلیل در شما بوجود اومده که وقتی به درک عمیق از قانون رسیدی و باورات رو تغییر دادی و با خودت به صلح رسیدی اونجاست که خداوند لاجرم درد و رنج رو در تمام ابعاد ازت دور میکنه و این باعث میشه ایمانت قوی تر بشه و مسیر رو بیشتر بشناسی.من احسنت میکنم که در میانسالی دنبال اهداف و آرزوهات هستی.

      بنظرم همون فایل های رایگان اگر به اون ها تعهد داشته باشید و عمل کنید بعد از مدتی به همه آرزوهاتون دست پیدا می کنید.

      خود را به جریان هدایت پروردگار بسپارید اونوقت هر اتفاقی که میوفته خیر محض هست.

      قانون احساس خوب = اتفاقات خوب رو بیاد بیارید.

      تو هر موضوعی که طالب رشد هستید بیشتر بابت هرچیزی که تو اون داستان دارید سپاسگذار باشید.

      از قانون رهایی استفاده کنید و به خاسته ها تون نچسبید و برای رسیدن بهش تقلا نکنید.

      خاستید تماس بگیرید تا باهم صحبت کنیم. این شماره:صفر نهصد و نود و دو ششصد و سی و دو نود و شش سی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    Zhila J گفته:
    مدت عضویت: 3542 روز

    سلام به استاد بزرگوار ودوست داشتنی وهمه ی همراهان خوب

    بعد از سعادتی که خداوند با آشنایی با شما نصیبم کرده ومرا در این جاده ی هموار وزیبای زندگی قرار داده ،اومدم به خوندن داسنان تحول زندگی من ،

    دیدم چقدر زیبا کل قوانین رو سلیس وروان گفتین ، یه فرآیند راحت ، مثل هلوی پوست کنده ، مثل راحت الحلقوم در اختیار همه گذاشتی فقط کافیه وارد عمل بشیم واز نتایج لذّت ببریم ورشد وپیشرفت کنیم همه چی با لطف وفضل الهی درست میشه .

    من که به تغییراتی که کردم ونتایجی که دارم راضی هستم وجا داره بازم بهتر وبهتر وبهتر بشم

    هرجا که به سبک گذشته ادامه دادم همون نتایج قبلی عایدم شده ولی هرجام که تونستم به جای تسلیم بودن ، نگاهم وافکارم ورفتارم را اصلاح کنم وباور کنم که میشه برای منم هست ، من هم میتونم داشته باشم ، منم لیاقتشو دارم ، بهترینها رو دریافت کردم

    واگر از این خوان گسترده بقیه استفاده نمیکنن ومن استفاده میکنم ولذتشو میبرم برمن گناهی نیست واونام میتونن خوب زندگی کنن ، خیالم آسوده میشه وبیشتر انگیزه میگیرم وتلاش ذهنی بیشتری میکنم تا زندگی ایده آلم رو تجربه کنم ، به همین راحتی وبه همین سادگی، بهترین خودم باشم برای خودم وبرای بقیه…

    از این لحظه میخوام یه بازی با خودم بکنم که در کودکی یاد گرفتم وبه بچه هام یاد دادم بازی کلاغ پَر:

    هر وقت نا امید شدم میگم کلاغ پر گنجشک پر نا امیدی پَر

    غم وغصه اومد سراغم بگم کلاغ پَر گنجشک پَر،غصه هم پَر

    تنبلی پَر

    ورزش نکردن پَر

    ترس ونگرانی پَر

    دلسوزی کردن پَر

    دخالت توکار خدا پَر

    بیماری پَر

    قضاوت کردن دیگران پر

    تهمت زدن پر

    احساس گناه پر

    بی عزّتی پر

    نه گفتن به خوشیها پر

    نه گفتن به پول وثروت پر

    محدودیتها را پذیرفتن پر

    تسلیم مشگلات بودن به جای حل کردن مشگلات پر

    سوختن وساختن پر

    پشت گوش انداختن ودیر کردن وعمل نکردن پر

    هم فرکانس نبودن با خواسته پر

    ناهماهنگ بودن کلام ورفتار وافکار و…در مورد خواسته پر

    استمرار نداشتن پر این وقتیکه دنبال بهانه وتوجیه انجام ندادن کار وتنبلی هستیم

    نرسیدن به خود ودرد کشیدن پَر

    ماندن در فقر علمی ، مهارتی، مالی پَر

    بی ارزش دانستن خود وکارای خود پَر

    اولویت قرار دادن دیگران به قیمت صدمه وآسیب زدن به خود پَر

    تحسین نکردن دیگران وحسادت کردن پَر

    خجالت کشیدن پَر

    ندیدن فراوانی پَر

    …………‌‌………پَر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      عبدالعزیز بلوچ گفته:
      مدت عضویت: 1036 روز

      پر پر پرنده

      سلام دوست و همکلاسی عزیزم در کلاس درس الهی

      بازی قشنگی رو ازت یاد گرفتم برای زمانی که نا امید هستم جواب میدهد

      دقیقاً همینه

      برای ورود به مدار بالاتر

      برای تجربه خوشبختی

      برای داشتن حال خوب

      باید خودم این فکر رو تغییر بدم

      شده با بازی

      شده با تغییر زاویه دید

      شده با خابیدن

      و به خودم یادآوری کنم که اگه این نا امیدی رو بگذارم به حال خودش نا امید تر و بد حال تر میشوم

      متشکر از لطف و وقتی که گذاشتید

      عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    رضا گرجی گفته:
    مدت عضویت: 698 روز

    به نام خداوند روزی ده رهنمای

    الهی شکر ، امروز خیلی غیر مترقبه روزی من شده که اینجا بنویسم چون اصلا قصد و برنامه قبلی برای اینکار نداشتم ، من کمتر از یک ماه میشه که تمرین ستاره قطبی رو شروع کردم ، دوست داشتم براتون بنویسم که به خدای احد و واحد قسم این راسته راسته ، این راسته که ما میتونیم لحظه لحظه ی روزهامون رو خودمون اونجوری خلق کنیم که دوست داریم ، من خیلی دارم حال میکنم با تمرین ستاره قطبی ، تو این30 روز ایمان پیدا کردم که هر روزی که خودم بیحال بودم و ننوشتم و نخواستم نشد و اما هر روزی که کنترل داشتم روی حال خوب و با انگیزه نوشتم شد ، مثل یه معجزه ، مثل یه جادو ، حتی مواردی رو که صبح نوشتم و در طول روز بر اثر مشغله خودم هم فراموش کرده بودم رو شب موقع بازدید دفتر با تعجب دیدم عیننا اجرا و انجام شده ، اونجاست که آدم باور میکنه خودش داره خلق میکنه وقایع رو … خیلی حس خوبیه دوست داشتم این حس عالی رو به اشتراک بزارم و بگم علی رغم اینکه من در مدت 2 سال آشناییم با استاد عباس منش عزیز بارها شل و سفت شدم تو باور کردن این راه ، اما شهادت میدم این مسیر و حرفای استاد عین حقیقت محظه استاد عزیز متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 655 روز

    خداوند شکرت بابت این دوستان توحیدی خدایا شکرت که نتیجه افراد در دانشگاه توحیدی مرا امیداورم میکنه دراین مسیر توحیدی پا برجا باشم تا ایمان نوپایم با باورهای درست ودرک درست از اصل قوانین در مسیر سعادت ثروت وسلامتی حرکت کنم ومتتصل بشم به منابع خداوند بزرگترین ثروت درونی اصل توحیدهست یعنی انچان رو باورهایت کار کنی که آن چنان قوی باشی که در میان تضاد ها ایمان به خداوند رو همیشه یادآور ذهنت کنی خدایا مرا در مدار مناسب وزمان مناسب در درک فهم بیشتر قرار تا الهمات ونشانه رو دریافت کنم ومسیر رشد درک این آگاهی رو برای من روان کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    علیرضا ارباب گفته:
    مدت عضویت: 3320 روز

    با عرض سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و سایر دوستان،ایتجانب سال قبل در همین دو ماه بیکار بودم و پس از عمل نمودن و تغییر باورهایم توانستم درطول یکسال صاحب کسب و کاری موفق بشوم،من درحالی که سال قبل هیچ کسب و کاری نداشتم در تعهدنامه خودم مبلغی را بعنوان درآمد میانگینی برای خودم مشخص نمودم ،اما به فضل خدای رحمان امسال نه تنها آن مبلغ تبدیل به واقعیت شد بلکه سه برابر و حتی بیشترهم شدو می شود،وهم اکنون نیز همیشه وقت برنامه های استاد را پیگیری نموده و هرروز شاهد اتفاقات خوب و خوشایندی در زندگیم هستم.از الله یکتا برای شما و همه دوستان آرزوی موفقیت در همه جنبه های زندگی را دارم، باتشکر علیرضا ارباب از اهدان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3419 روز

    سلام بر استاد گرامی آقای عباس منش

    روز تولدم را در سایت عباس منش را گرامی می دارم و این روز را روز تحول خود می دانم این روز روز تولد واقعی من است روزی که بدنبا آمدم روزی که با دنیای جدید و بکری آشنا شدم و در این سایت قدم گذاشتم و بی نهایت چیزهایی ارزشمند را یافتم که در سراسر عمرم بسیار گرانبها و ستودنی است ، از استاد عباس منش گرامی و تمامی همکاران ایشان در این سایت تشکر می کنم برای تمام همراهیهای همه جانبه که دارند و از استاد تشکر ویژه دارم که ایشان راه نورانی سعادت را به من نشان دادند. و راههای بی نظیر را یافتم که چراغی روشن بر فراز تاریکی راهم بود ، بر خود می بالم که خداوند چنان یاریم کرد که در این سایت باشم و با استاد مهربان و همکارانشان آشنا شوم ، تشکر دارم که خدای یکتا، الله واحد را شناختم خدایی را شناختم که اصلا نمی شناختمش، استاد دفترچه راهنمایی از این جهان را با قانون آفرینش به من یاد دادند که بتوانم در هر رهگذری گذر کنم و با رویاهایی که دارم بتوانم آنها را به واقعیت تبدیل کنم و بدانم که بسیار رویاهایم رویایی واقعی نیستند و در تمام لحظه های عمرم در کنار خود صدای ایشان را دارم و از آن لذت و بهره می برم، با عزت نفسی که کسب کرده و بیشتر هم کسب خواهم کرد هدفهایی والا را بر میگزینم که هر هدفی را اهرمی قرار می دهم که به رویاهای خود دست پیدا کنم، ثروت و داشتن ثروت را برای خود امری واجب می دارم که باید با تمام باورهای صحیح به آن برسم چرا که برای رسیدن بهتر به خدای خود ثروت برایم امری لازم و واجب است . بودن در این سایت و باورهای درست را امری لازم برای تحقق آرزوهای خود می دانم و می دانم که با وجود تمام اینها زندگی چه زیباست . قران را نمی شناختم و حالا چه خرسندم که قران را می فهمم و با زبان قران آشنا هستم و قران راهنمای من است. هر فایلی را که در سایت می بینم از آن لذت می برم هر فایلی پر از نکات آموزنده و عالی و با هر بار تکرار آن نکات بیشتری را می فهمم. چه زیباست زندگی در این دیار ، زندگی چه زیباست وقتی با آرامشی وصف ناپذیر همراه است. چنان آرامشی را کسب کردم که حاضر نیستم با چیزی عوضش کنم. این آغاز را برای خود جشن می گیرم و بر خود می بالم و چه خوش شانس هستم که به این سایت آشنا شدم.

    سپای از تمامی لطفهای استاد عباس منش و خدا همیشه حامی شما باشد

    زندگی جاده و راهی است به آن سوی خیال

    زندگی تصویری است که به آئینه دل می بینی

    زندگی رویایی است که تو نادیده به آن می نگری

    زندگی یک نفس است که تو با میل به جانت بکشی

    زندگی منظره است، باران است

    زندگی برف سپیدی است که بر روح تو بنشسته به شب

    زندگی چرخش یک قاصدک است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    محمد انصاری گفته:
    مدت عضویت: 3173 روز

    سلام و دورد خداوند بر تو باد ای استاد

    سال نو و تولدتان مبارک

    واقعا سپاس گذارم اول از خدا که منو هدایت کرد و منو به به راهی کشاند که میخواستم استاد من دوسال و نیمی هست با شما هستم و کلا از فایل های بسیار زیبا را دارم استفاده میکنم اخه تا الان هرچیزی بدست اورده بودم استاد همش از باورهای قبلی من بو و من این رو بصورت موشکافانه دارم دنبال میکنم و الان 6ماهه که جدیش گرفتم و میخوام بگم که استاد من از زمانی که فقط روی باور هام کار کردم و دارم سپاس گذاری میکنم در هر لحظه نتایج های زیادی روبرو شدم و الان در حین خدمت هستم و فکر نکنم کسی تا الان مثل من خدمت کرده باشه استاد از جون دل دارم براتون نظریه های که گرفتم رو براتون میگم استاد یادمه پارسال من بی هدف بودم و الان استارت جدیدی زدم برای اینکه چگونه کسب و کار را بدون سرمایه اولیه راندازی کنم واقعا دنیا برام لذت بخش شده برام واقعا اااا الان باور های من رو توی زندگی ام لمسش میکنم و الان شده جزیی از زندگی من و من دارم باهاش زندگی میکنم حداقل روزی یک ساعت(( یک کار فوق العاده ای که کردم این است که یک یاد اور نصب کردم بر روی این گوشیم و در لحضه به لحظه به من میگه تو ثروتمندترین فرد جهان هستی و یک باور دیگر میگوید تو خلق جهانی و میگوید تو منحصر به فردی و تو بی نظیری و واقعا تاثیر بسیاری داره استاد میدونم که خودت اینو میدونی اگه نصب نکردی روی گوشیت نصب کن استاد واقعا باور های قدرتمندت رو سیو کن تا برات تکرار شه )) و از موقعی که یاد گرفتم که کاری به شرایط فعلی ام نداشته باشم و فقط فقط روی باور هایم کار کنم و این قانون رو به خوبی درک کردم توانسته ام شامل شرایط بی نظیری شوم و در مدار ثروت قرار بگیرم استاد الان که دارم اینو مینویسم با شوق و هیجان مینویسم من خدا را فوق العاده دوست دارم و همواره منو در مسیر درست قرار میده الان هم با رفتن این مرخصی من و طول دوره من شیش ماه بیشتر نمانده من میخواهم قراردادی امضا کنم که به صد و بیست میلیون می ارزد را تحویل بگیرم ان هم خانه پدری من است شاید برای هیچ کس اینجور که من میگم ارزش نداشته باشه ولی واقعا وقتی سپاس گذار باشی خدا بهت میده و نباید دخالت کنی در کار خدا خودش میداند چطور و از کجا و به تو برساند استاد من که الان فقط روی باور هایم کار کردم و فقط خدا گواه است و تعریف نیست من بدون کار کردن و بدون هیچ کاری به اینجا رسیده ام میدانم که خدا من را دوست داره و از هر جهت ثروت به سوی من هدایت میکنه اره من اونی بودم که میگفتم پول در اوردن سخته و ادم نمیتونه راحت زندگی کنه و الان در مداری قرار گرفتم که واقعا دنیا را برای من جای بهتری کردن برای زیبا زندگی کردن استاد با هر بار فایل جدیدی که میبینم باز دوباره یاد اوری میشه که ثروت در جهان بی نهایته من الان واقعا خواسته هایم بیشتر شده استاد نظر شخصی من اینکه شرایط باعث رشد ما میشه‌و شرایط بوجود میاد که ما ان رو بنفع خودمان استفاده کنیم استاد این قانون هستش که اگه یک روزی خاری بروی زمین نبود کفش بوجود نمیومد و از خدا همچنان راضی هستی هستم که مشکلات فرستاده تا ما در هر لحظه ثروتمند تر شویم اگر گرما نبود کولر هم نبود واقعا جهان زیباست واقعا من الان دیگه خودمو رو بسیار دوست دارم واقعا خدا به اندازه ای بهت میده که تو خدا را بشناسی و بدونی که جهان کار خودش میکند خدایا در هر لحظه سپاس گذارم دوستان و همراهان سایت و تلگرم سید حسین عباسمنش من تا به الان همچنین سایت بزرگی ندیده ام و من بهت میگم نگرد گشتم نبود نگرد نیست واقعا از ادم باید اول از لحاظ ذهنی پیشرفت کنه تا بعد از چند ما نتایج رو ببینه من که الان اول خدا را دوست دارم و خیلی راحت میگم استاد عباسمنش رو میبوسم بابت این همه راهنمایی انشاالله هرروز که با ما صحبت میکنین ثروتتون بی نهایت بیشتر شه به اون حدی بخوای‌ که خودت دوست داری استاد دوباره نتاج های ثروتمند و زیبا هم را با شما به اشتراک خواهم گذاشت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    بهزاد استقامت گفته:
    مدت عضویت: 2797 روز

    با سلام خدمت استاد گرامی

    یه نکته جالبی هست که می خواستم برای دوستان عزیزم و استاد گرامی تعریف کنم – من سالها قبل که درست یادم نیست چه سالی بود فیلم راز رو دیدم و تحت تاثیر یک سری از مطالب و باورهای اون فیلم اتفاقات جالبی توی زندگیم رخ داد و حالا که نگاهی به زندگی گذشته خودم میاندازم ، متوجه شدم تمام اتفاقات خوب و بد زندگیمو خودم رقم زدم – همه اونارو – هرچی بیشتر فکر میکنم بیشتر نکاتش یادم میاد – البته من ذاتا” انسان مثبت و پرانرژی هستم و تا این سن (45 سالگی ) فقط 2 مورد اتفاق به ظاهر بد توی زندگیم افتاده که هر دوی اونا بعدش منجر به اتفاقات بهتری شده – نکته جالب در مورد مدارهاست که میخوام بگم – من از 2-3 سال پیش که مسئله ای توی زندگیم پیش اومده بود برای اینکه تمرکزمو از اون بردارم خودمو با اینترنت و جستجوی علاقه مندیهام سرگرم میکردم که با ان ال پی آشنا شدم . سایت استاد عباسمنش هم همون موقع دیده بودم ولی چون تو مدارش نبودم همین که صفحه اول سایت رو باز می کردم ، بدون اینکه مطلبی ازش بخونم صفحه را می بستم و دیگه یادم نمیاد که تو این مدت 2-3 سال وارد سایت استاد عباسمنش شده باشم – مطالعات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه با یکی دیگه از اساتید در زمینه قانون جذب به واسطه یکی از دوستان در باشگاه ورزشی آشنا شدم و حدود 9 ماه رو سپری کردم و تمرینات رو انجام دادم – دقیقا” اسفند 96 به صورت کاملا” اتفاقی دوباره بعد از مدتها وارد سایت استاد عباسمنش شدم ! و شروع کردم به دانلود فایلهای رایگان و همه اونارو دانلود کردم و ریختم روی گوشیم – وقتی داشتم اینکارهارو انجام می دادم ، چون به قوانین آشنا بودم به خودم گفتم ، چی شد من وارد این سایت شدم ؟! چی شد که من دارم 3-4 ساعت توی سایت می چرخم ؟! خوب این یه نشونه است ! حالا یادگیری من از یه مدار پائین تر به مدار بالاتری رفته ، حالا زمان این رسیده که یه شروع دیگه باشه … البته طی این 2-3 سال گذشته که با یک بحران بزرگ خانوادگی دست و پنجه نرم میکردم ، حالم عالی بود و اصلا” انگار نه انگار که اتفاقی افتاده …

    دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاهارو خریدم – دوره تجسم خلاق رو هم خریدم و کل ایام عید مشغول شنیدن و تمرین کردن بودم – چند تا از باورهای محدود کننده خودمو پیدا کردم که یکی از اونا لیاقت ثروتمند بودن بود و دیگری نداشتن سرمایه اولیه – روی اینا خیلی کار کردم – درست هفته دوم عید که اومدیم سرکار ، یه پیشنهاد کاری عالی به من شد ، درآمدم 15% یکدفعه افزایش یافت و شرایط ویژه دیگه که وقتی شروع شد میام همینجا میگم – ایده هایی به ذهنم می رسه که به راحتی میتونم بدون سرمایه اولیه کسب و کاری را شروع کنم و به زودی خبرهای خوش دیگه ای هم به شما خواهم داد – خیلی خیلی خوب – من هم دقیقا مثل استاد توی یه شرکتی مشغولم که فقط 6 ماه از سال کار هست !!!… و می تونم بگم که تقریبا” بیکارم و حقوق خیلی خوبی هم میگیرم …

    برنامه من اینه که 2-3 روز در هفته میرم باشگاه ورزش میکنم – ساعت 10-12 شب مطالعه و تمرین میکنم – 12 می خوابم – ساعت 4:30 صبح بیدار می شم ، تجسم ، نرمش ، عبارات تاکیدی و انگیزشی ضبط شده با صدای خودم تا ساعت 6:30 و بعدش میرم سرکار – توی راه و بیشتر وقتم موقع کار کردن فایلهای صوتی دوره را با صدای کم از گوش چپ گوش میکنم تا ساعت 5 که میرم خونه و این برنامه منه –

    خیلی سریع جواب گرفتم و حالا تازه شروع کاره – یه هدف خوب برای امسال در نظر گرفتم که به قول استاد بوی اونو دارم از الان حس می کنم – درست مثل اینکه وقتی داری می ری به سمت شمال ، از یه جایی به بعدبوی شمالو حس میکنی . منم الان همینجوری هستم .

    یه چیز جالب دیگه ، یه روز که از سرکار برمی گشتم خونه با کت و شلوار رسمی ، از جلوی یه نمایشگاه رد می شدم که یه بنز اس 500 دیدم – به خودم گفتم خوب برو از نزدیک ببینش ، سوارش شو – با اعتماد به نفس بالا رفتم و دورو بر ماشین و چک میکردم که یک نفر با احترام کامل اومد جلو و بعد از سلام و علیک کردن شروع کرد توضیح دادن راجب ماشین – منم مثل اینکه واقعا رفتم ماشینو بخرم شروع کردم از آپشنها سوال کردن و چند تا ایراد هم ازش گرفتم !!… نشستم پشت ماشین و روشنش کردم ، سر قیمت باهاش چک و چونه زدم – بعد خیلی بی تفاوت مثل اینکه ازش خوشم نیومده از اون شخص خداحافظی کردم … وای نمیدونین چه حسی داشتم

    حتما” برید و این کارو انجام بدین

    با تشکر از استاد گرامی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: