داستان تحول من

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Enola holmes گفته:
    مدت عضویت: 1596 روز

    استاد عزیزم کاش توی این ویدیو اینم اشاره میکردین که توی حوزه کاری شما چکسی تونسته 1 هزارم موفقیت های شما رو بدست بیاره؟ خیلیا میگن با دوره موفقیت فروختن پولدار شدین ! خطاب محکم و بسیار منطقی به اونا : کدوم یک از کسایی که توی حوزه کاری شما بودن 1 هزارم این موفقیت ها رو بدست اوردن؟ اگه فقط دوره فروختن بود که خیلی و خیلیا دوره فروختن و هیچ گوهی نشدن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    نعمت جمالوند گفته:
    مدت عضویت: 3180 روز

    با سلام و عرض ادب و خسته نباشی خدمت استاد بزرگ اقای عباس منش،ممنونم بخاطر این همه زحماتت واقعا بهت افتخار میکنم ک باعث شدی جوری دیگ ب دنیا نگاه کنیم باعث شدی از ناامیدی ب امید برسیم و کمال تشکر فرررررراوون دارم ازت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مرجان شاد گفته:
    مدت عضویت: 3173 روز

    سلام استاد

    شاید باورتون نشه با خوندن این متن فوق العاده اشک تو چشمام جمع شد.من هم درست در شرایطی هستم که انقدر پرتنش و پر از انرژی منفی است که هر وقت میخواهم آرامش بگیرم فقط میام تو سایت و نظرات رو میخونم و تکرار مداوم صدای شما تو یه هندزفری این شده همه ی زندگی این روزای من.تکرار فایلها حتی خیلی شبها با فایل فقط روی خدا حساب کن خوابم میبره و با کلیپ انگیزشی صبحمو شروع میکنم.استاد عزیزم ممنون که هستین ممنون که منو تو این مسیر کمک میکنید..این روزا حتی جمله هایی که ناخوداگاه به زبون میارم همون جملانی هست که شما تو کلیپهاتون میگین.الان که این نظر رو مینویسم بغض عجیبی گلومو گرفته،بقول شما راه سختی در پیشه که بشه باورهامونئ تغییر بدیم سخت ولی ممکن و من میدونم که میشه،ممکنه،چون خدا هست شما هستید..منتظرم منتظر اون روزی که بشه همه اونچیزی که تو ذهنمه بشه همه اون چیزایی که سالها در انتظارش بودم و هستم..مرسی خدای خوبم که منو به اینجا هدایت کردی جایی که از همیشه بیشتر حس میکنم بهت نزدیکم.اینجا خیلی بهم آرامش میده خدایااا شکررررت و ممنون از شما استاد عباسمنش عزیزم خیلی دووستون دارم.امیدوارم خداوند بزرگ روز به روز به نعمتهای زندگیتون برکت ببخشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهره مسلمیان گفته:
      مدت عضویت: 2479 روز

      خدمت استاد و خانواده عزیزم در این سایت سلام عرض میکنم.خداوند را شاکرم ک مرا در این مسیر راهنمایی کرد و استاد عزیزم ک به جرات میتونم بگم که پیامبری هست برای من و همه شما عزیزانم

      من در برهه سخت زندگی قرار گرفتم و خداوند را با صحبتهای زیبای استاد بهتر شناختم و با استفاده از فایلهای رایگان به بسیار شناخت خود رسیدم و تغییرات زیادی در من بوجود امد و الان در مسیر موفقیت از جانب خداوند هدایت شدم .من هر روز برای شما خیر و برکت طلب میکنم از خداوند و در دنیا و اخرت سعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    حلیمه شهیکی گفته:
    مدت عضویت: 3113 روز

    سلام استاد خدا قوت شاید سه چهار روز هست که با سایت شما آشنا شدم ولی احساس میکنم خیلی خیلی وضعیت بهتر شده و دنیا برایم زیبا شده باورهایم را دارم تغییر می دهم واین را مدیون شما هستم عینک بد بینی را براستی و با انرژی خاصی زیبایی هایی که الله داده می بینم و خدا را شکر گزارم که با شما آشنا شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سجاد ولی الهی گفته:
    مدت عضویت: 3150 روز

    سلام استاد عزیز آقای عباس منش

    من تقریبا 4 ماه پیش بطور خیلی اتفاقی نمیدونم چطور یکی از فایل های شما که فقط روی خدا حساب کن رو در گوشی موبایلم دیدم و گوش دادم که در درون من انقلابی بوجود آورد اونجا بود که فهمیدم یک عمره به شرک دچارم خودمم نمیدونم ممنونم که من و بیدار کردی البته میدونم شما وسیله شدی چون خودم همیشه در مواقع مشکلات به خدا میگفتم راه و بهم نشون بده .

    با خودم گفتم منکه چن وقته نماز نمیخونم بزار هر روز روزی 5 بار این فایل و گوش بدم واینکار روز به روز دیدگاه های من و عوض کرد بعدبا سایت آشنا شدم. استاد به خود خدا قسم از اون روز به این ور در آمدم بیشترو بیشتر شد الان به لطف خدا درآمدم 15 برابر شده ومطمئنما بیشتر میشه چون هدف گذاری کردم ،چون قانون خدارو باور کردم، الان از همه لحاظ عالیم روحیه،ارتباتم با خدا ،اخلاق و رفتار باهمسرم وبا دیگران ،و همه اینها رو مدیونم بشما ، امیدوارم بتونم یک روز جبران کنم.

    هدفهای بزرگی دارم و با توکل بخدا چند ماه دیگه که بهشون رسیدم .براتون مینوسم ‌.

    از خدا سلامت وثروت برای شما و برای همه دوستان سایت عباسمنش را آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    نگار خیری گفته:
    مدت عضویت: 3073 روز

    سلام خدمت استاد بزرگوار و پر از انرژی و پر از عشق

    استاد عزیزم به خدا وقتی فایل های صوتی شما رو گوش میدم توی چشمام پر از اشک میشه .هر چیزی که میگید با همه وجودم درک میکنم و بهش ایمان دارم.خدای مهربونم حافظ شما باشه و اگه ذره ای نتیجه هم نگیرم از صحبت های پر از معنا و پر از عشق شما ولی همین که خدا رو با عشق به همه معرفی میکنید

    همین که با صدای جادوییتون که هر لحظه توی گوشمه و دارم میشنومش و منو از این همه افکار منفی دور میکنه قلبمو میزارم کف دستمه و میگم سپاسگذارم ازتون و همین هم برام کافیه

    واقعا فرشته ای هستید از طرف خداوند بزرگم.

    استاد عزیزم سپاس گذارم.سپاسگذارم .مرسی .ممنونم .

    فعلا شرایط مالی من اوکی نیست در نزدیک ترین موقعیت حتما از بسته های اموزشیتون استفاده خواهم کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    محمد فلاح کيش گفته:
    مدت عضویت: 2993 روز

    سلام استاد دوست داشتنی و نازنین. خداروشکر که انقد حال و هواتون عاااالیه. اولا صمیمانه تولدتون رو تبریک میگم، انشالله 100 سالگیتون رو در کمال سلامتی و موفقیت و خوشبختی و در کنار خانواده جشن بگیرید.دوما واقعا بهتون تبریک میگم که انقد دل دریایی و روح بزرگی دارید که تمام آگاهی و تجربیاتتون رو به راحتی و سخاوتمندانه در اختیار دیگران قرار می دید،امیدوارم هر لحظه خدای وهاب به جسم و روح و ثروتتون برکت و رحمت روزافزون بده. سوما یک دنیا تشکر و سپاس بابت این فایل که چقد دلنشین،روحیه بخش،پر انرژی و سرتاسر انگیزه است و حسابی آدم رو شاداب و امیدوار می کنه،من بشخصه انگیزم صدچندان شد از دیدن این فایل. مطمئن باشین این کارتون بی اجر و پاداش نخواهد بود چون ایمان دارم که نفرات زیادی مثل من با دیدنش امیدوارتر،مصمم تر و باانگیزه تر از قبل شدند. میلاد بانو فاطمه زهرا رو هم خدمت شما تبریک و تهنیت عرض می کنم استاد بزرگوار و مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    Mj گفته:
    مدت عضویت: 3983 روز

    سلام به همه من سال 96 دوباره اومدم سراغ فایلهای استاد و برنامه نویسی رو هم شروع به یادگیری کردم و ان شا الله میخوام یه نرم افزار بسازم و بدم بیرون که به لطف خداوند بازارش می گیره ومی تونم با درآمد بالای اون اولا بابام رو بازنشسته کنم و ثانیا این موفقیت باعث بشه برای متخصص و استاد شدن در اون زبان برنامه نویسی و نرم افزارهای بعدی روحیه و انگیزه بالا بگیرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    میلاد درهو گفته:
    مدت عضویت: 2727 روز

    سلام استادم خیلی خوشحالم که خدا شما را وسیله کرد که از نگرانی و گرفتاری دربیام استادمن میدونم تازه اولشه و شما به ماهیگری یاد دادیذ ازت ممنونم

    بزودی شروع به استفاده از محصولات شما میکنم

    با سپاس میلاد از ونکور

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: