داستان تحول من

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • به رؤیاهایت باور داشته باش 1
    377MB
    32 دقیقه

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسین بابای گفته:
    مدت عضویت: 2415 روز

    باسلام خدمت استاد عزیزم وهم فرکانسی هایم من هروقت داستان تحول شما را مرور می‌کنیم برقدم برداشتن دراین راه مسمم تر وپیگیر تر میشوم خداوندا سپاس بخاطر هدایت و راهنمایی من وهم فرکانسی هایم به سایت استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    نازنین صنعتی نگار گفته:
    مدت عضویت: 2014 روز

    استاد عباسمنش عزیز،محترم،والا،بزرگمرد،پیامبر،معلم،استاد بزرگ ،نمونه،فوق العاده…..

    دوست داشتنی مثل برادر

    عزیزو محترم مثل پدر

    هم راز و همدم مثل رفیق

    امروز فهمیدم روز معلم هست،و تا کلمه معلم را شنیدم بزرررگترین و پررررنگ ترین چهره ای که با کلمه معلم به ذهنم آمد چهره شیرین و دوست داشتنی استادم عباسمنش بود…

    من لابلای خانواده بزرگ و صمیمی عباسمنش پنهانم،،نمیدانم چرا ولی بیشتر از اینکه در سایت بمونم،کلیپهای ارزشمندتون را در لبتاپ و گوشیم ذخیره کردم و از لحظه ای برای دیدن و شنیدنشون نمییییتوانم بگذرم،،حتی در خواب هنسفری به گوش …

    استااااد عزیزم شما نمیدونید من چقدررر خوشحالم و خرسندم از وجود شما در زندگیم..

    من خودم و خدای خودم رو با شما شناختم..

    شیرینی و طعم واقعی زندگی رو با وجود شما شناختم…

    نیییست در دنیااا معلمی به معنای واقعی کلمه

    جز استاااادم عباسمنش فوق العاده و بی همتا ..

    از تون خییلی چیزهای با ارزشی یاد گرفتم که با هیچ چیز نمیتوان جبرانش کرد…

    از خدااای بزرگ و مهربونم هزاران بار سپاسگذارم که منو به سمت شما هدایت کرد…

    بابت ثانیه به ثانیه کلیپهای دانلودی که به رایگان در اختیارمون گذاشتید و من استفاده کردم که دنیااا تجربه و دانش و خداشناسی ست هزاران بار سپاس استاد بزرگوار…

    روز معلم مبارک 🌹

    از مریم جان شایسته عزییز که عاشقااانه دوستش دارم و اگه یه روز صدای زیبا و پر مهر و پر آرامششو نشنوم ،،نمیشه هم خیلی سپاسگذارم 🙏🌹😘

    همینطور از دوستان عزیزی که حتی اسمشونو نمیدونم ولی بارها با خوندن دیدگاهشون نکته ای آموختم هم سپاس🌹

    همتون رو دوست دارم و برای همه آرزو میکنم در سایه الله یکتا موفق و سعادتمند باشید🙏🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    اکرم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1968 روز

    سلام

    دوباره اشک ،سجده شکر،الحمدالله،سپاسگزاری،از دیدن اتفاقات و صحبت های شما در این فایل،خدای قادر و رزاق سپاسگزارم که من را در مسیر جذب زیبایی ها ،تغییر باور ها قرار دادی،و این روزها حالم از خودم نیست به وجد و شعف می رسم و فقط سجده می کنم و ایمان دارم روزی مثل سید حسین عباس منش سالم و شاد و خوشبخت و ثروتمند وسعادتمند در دنیا و آخرت زندگی می کنم و همین الانم خوشبخت و شاد و ثروتمند م و هر روز خدای مهربونم را بخاطر دارایی هایم سپاسگزاری می کنم.ممنون الله و شمایم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    آرام عباسی گفته:
    مدت عضویت: 3878 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم عزیزم

    وااقعااا شوک شدم استاد منزل قبلیتونو دیدم و وقتی دیدم میخندین و خانمی که حرف میزد اینقد خوشحال و باخنده میگفت از سقف و تلویزیونم‌بگیر کلی کیف کردم ،باخودم گفتم بابا ایول چقد خوب لذت میبرن

    واقعااا من اگه بودم 🤦🤦🤦بهتر چیزی نگم

    یکم خجالت کشیدم از اینکه تو این ۲۴ سال زندگیم در وضعیت هزار مرتبه بهتر از اون موقع شما بودم ولی متاسفانه هیچوقت لذت نبردم و چقد ناشکر بودم البته البته خب هیچ آگاهی نداشتم و من تا قبل این آگاهیا اصلا تصورم یه چیز دیگه بود از زندگی که الهی صدهزار مرتبه شکر با درخواستم از خدا به هدایتم این لطف درحقم کردن که با شما و آگاهی های نابی آشنا بشم

    الهی شکر

    الحمدالله رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    نوشین اصغر گفته:
    مدت عضویت: 1949 روز

    سلام ، روز همه ی عزیزان بخیر امروز تازه وارد این خانواده ی پر از مهر شدم ،،، انقدر خوشحالم که فقط خدا خودش از قلبم خبر داره ،،تماام زندگیم شده گوش کردن فایلهای تلگرامی استاد عزیزم ،، خیلیی احساس خوبو عاالییی دارم ، خداوند مهربان خیلیی منو دوست داشته که استادو وارد زندگیم کرده بییینهاایت سپاسگزارم از الطااف مهر پروردگارم،،و صداای مهربان استاد عزیزم که کلیییی براام حاله خوبیو به ارمغان آورده🙏🙏🙏🙏🙏💚💚💚💚💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    لیلا استـــرآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1960 روز

    سلام استاد بزرگوار

    دعاگوی شماهستم و شما رو دست خدا میبینم

    انقدر خوشحالم که عضو سایتتون شدم

    کمتر از یک ماه فایل های رایگانتون رو گوش میکنم اتقدر تاثیر گذار بود که الان دنبال خریدن محصولاتتون هستم

    امشب از خدا خواستم روز تولدم بتونم دوره ۱۲قدم به دستم برسه و متعهد بشم و قدم اول رو بردارم. بااینکه شرایط مالی من الان اصلا جوری نیست که بتونم این دوره رو تهیه کنم ولی به خدای مهربانم سپردم و ازش خواستم برام تهیه کنه و ایمان دارم خدا راهی برای این خواسته ام باز میکنه و امیدوارم سوم اردیبهشت روز تولدم فایل دوره داشته باشم

    باتوکل به خدای قدرتمندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مسعود کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 1956 روز

    استاد سلام خداقوت بسیار خدارو شاکرم که این موهبت را نصیب بنده کرد که بتونم قطره ای از اقیانوس بیکران و قدرتمند خانواده عباس منش باشم و خیلی خوشحالم؛ هنگامی که متن های شما رو میخونم و یا ویدئوهای شما رو تماشا میکنم انگار وارد دنیای دیگری میشوم؛ احساس امید و سرزندگی در من متولد میشود و میدونم که میتونم در این مسیر با توکل به خدا و سیستم آموزشی قدرتمند شما باورهای خودم را در جهتی مثبت تغییر دهم تا به هرآنچه که در زندگی میخواهم برسم؛ واقعا نیاز امروز اصلی زندگی ما انسان ها اینه که احساس خوب داشته باشیم و این خودش یعنی آغاز تحقق یافتن رویاها و آرزوها و میدونم که این اتفاق در این خانواده رخ خواهد داد چون متوجه هستم که شما هم از همینجا شروع کردید.

    ممنونم از آموزش ها،حمایت ها، و تجربه های مفید و ارزشمند شما، تشنه ی موفقیت هستم و میدونم امروز که به خانواده عباس منش پیوستم آماده ام برای تحقق زندگی رویایی خویش و سیراب خواهم شد. سپاسگذارم از شما و خانواده قدرتمند عباس منش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نرگس فیروزیان گفته:
      مدت عضویت: 1956 روز

      سلام استاد..خیلی خوشحالم و خداوند را شاکرم ک تونستم با سایت شما آشنا بشم..برام فوق العاده ارزشمنده و دلم میخواد لحظه ب لحظه چیزهای زیادی رو از شما بیاموزم..امیدوارم ب لطف خداوند توان خرید همه تکنیکها و فایلهاتونو داشته باشم..ک شک ندارم این اتفاق زیبا برایم خواهد افتاد….دعاگوی شما هستم فراوان…..ممنونم ازشما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: