داستان تحول من

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    E2 گفته:
    مدت عضویت: 3154 روز

    سلام و درووود فراوان به استاد عزیز

    من سری قبل که نظر نوشتم, پرسیدم که از کجا باید شروع کنم, چون بیشتر از شش ماه بود که با سایت شما اشنا شده بودم و فایلهای رایگان رو هم گوش میدادم ولی دقیقا بعد از اینکه از شما سوال کردم که از کجا باید شروع کنم به سرعت خیلی زود متوجه همه چی شدم خیلی راحت بوده من پیچیده کرده بودمش تو این مدت شش ماهه, اینو فهمیدم که باید باورمو تغییر بدم اما این بار فایلهای رایگانتونو بار ها و بارها گوش دادم, مطالب دوستان و شمارو خوندم, و نکته های مهم شو نوشتم,و الان هرروز دارم کار میکنم چه محیط کار و چه در منزل مدام در حال تکرار کردن وگوش دادن هستم, خیلی دارم تلاش میکنم ک حواسم جایی دیگری پرت نشود و مقاومت شدیدی میکنم,,, و اولین فرصتی که پیش بیاد دوره هارو خریداری میکنم, راستشو بخام بگم تو اون شش ماهه مطالب و فایلاتونو میخوندم ولی باورتون نداشتم میگفتم اینم میخاد فقط پول بگیره,,, چون من از بچگی واقعا اگه چیزی رو میخاستم بدستش میاوردم حالا هر چی ک بود چ خوب بود و چه بد,,,و مثبت اندیش و امید فراوان تو وجودمه ولی باورهام خوب نبودن,محدود کننده بودن,,, ولی به شدت رویایی, و احساسی,,

    شرایط مالی خوبم ندارم ولی همچنان به اون چیزی که میخام فکر میکنم و میکردم, فقط قانونو بلد نبودم,,

    ولی الان استاد کاملا با تمام وجودم باورتون دارم, وخدارو شکروسپاسگذااااااارم که با شما آشنا شدم, چون تو همین یکی دوهفته نشانه هایی و چیزایی برام اتفاق افتاده که واقعا جای شکر داره,,خدایا شکرت

    ولی یه مشگلی دارم که نمیدونم چطوری درستش کنم,اونم اینه که خیلی به شدت استرس دارم و خجالتی هستم از اینکه بخام با کسی صحبت کنم, وجاهایی که خیلی حساس استرسم جوریه که پاهام شروع ب لرزیدن میکنه وخیلی عذابم میده,,,,,,

    ممنونم استاد عباس منش عزیزم که وقت گذاشتید و نظرمو خوندید سپاسگذارررم, همیشه شاد و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    عباس خزائى گفته:
    مدت عضویت: 2991 روز

    با عرض سلام خدمت استاد عزیز و یکى یدونه خودم و دوستان همراه خانواده صمیمى عباسمنش

    از خداوند بزرگ سپاسگذارم که من رو به مسیر هدایت کرد و خواست که من هم وارد راه مستقیم بشم

    من میخواستم درباره تجربه خودم درباره آشنائى ام با استاد عباسمنش صحبت کنم اگر الان بگم که من فقط با محصولات رایگان و یک کتاب 4هزار تومنى به چه موفقیت هائى رسیدم هیچ کس باور نمیکه ولى من میگم ؛

    من بخاطر شغلى که داشتم روزانه ٢ساعت توى مسیر بودم و مسیر من رو خسته میکرد ، تصمیم گرفتم فایلهاى صوتى گوش بدم و بعد از مدتى خسته شدم بعد گفتم بذار کتاب صوتى گوش بدم گشتم و گشتم توى تلگرام تا اینکه با چنل هاى زیادى آشنا شدم چون استاد میگن اسم نیارین منم اسم نمیارم ولى شخصیت ها تکون دهنده نبودن وارد مذهب شدم فایده نداشت تا یه مدتى بیخیال شدم .

    یک روز من گوشیم رو عوض کردم و تلگرام رو که نصب کرده و توى چنل هاى مختلف بودم که با کانال ریچمن برخورد کردم و کتابهاى صوتى میذاشت منم شروع کردم به گوش دادن کتابهاى خوبى گوش دادم تا اینکه ١٢تا فایل از استاد عباسمنش گذاشت و من گوش دادم و گوش دادم

    ٢باره گوش دادم بازم گوش دادم و دانلود کردم و تمام کانال ها رو پاک کردم انگار یه نفر میگفت این همونه رفتم توى گوگل و با سایت عباسمنش آشنا شدم و تمام فایلهاى رایگان رو دانلود کردم و معجزات رو دیدم و لمس کردم

    من توى گرماى جهنمیه اهواز زندگى میکردم و توى مدار فلاکت بودم ؛ من قانون هزار برابرى رو لمس کردم من با ١٠هزار تومن تمام محصولات رایگان رو دانلود کردم و بعد از ٣ماه ١٠ میلیون تومن پول موند توى حسابم خدایا واقعأ باورم نمیشه

    من فایل تصمیم گیرى رو ٢٠ بار گوش دادم و بعد از ٢ ماه الان تونستم با شجاعت کامل و احساس رضایت و خوشایندى محل زندگیم رو عوض کنم و الان توى استان اصفهان شهرستان شاهینشر دارم دومین روز زندگیم رو تجربه میکنم ؛رهائى از گرما وابستگى و تمام اون شرایط بد زندگى

    خدا رو شکر میکنم که یک ذهن باز بهم داد با پذیرش بالا

    به نظر من یکى از بزرگ ترین نعمتهاى خداوند یک ذهن باز و قلبى بزرگ هستش که خداوند از طریق ذهن باز وارد میشه و در قلبى بزرگ باقى میمونه

    با سپاس فراوان از تمام فرشتگان و انسانهاى پاک

    و سپاس بیکران از خداوند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    هاشم سعیدی گفته:
    مدت عضویت: 3130 روز

    با سلام خدمت شما. باورهایی که اقای هدایتی و پرهام داشتند در این مورد که از هیچ گونه تسهیلات استفاده نکردند و معاف از مالیات نبودند بر خلاف باورهایی که اغلب مردم دارند و اینکه شهرت چیز خوبه. اما اقای هدایتی گفتند که باید با هدف عشق و علاقه و اصلاح ساختار وارد این حوزه شد و بعد اگر ازاین طریق به شهرت هم برسیم شهرت اتفاقا خوب هم هست اما اقای پرهام گفتند که از روی عشق و احساس کار نمیکنم و در حوزه که سرمایه گذاری میکنم باید دو سه برابر سرمایه گذاری خودم سود ببرم و شهرت هم خوبه در جهان و مثل اینکه در ایران چیز بدی هست و همچنین بر این باور بود که یک پولدار واقعی هیچ وقت وارد حوزه ورزشی نمیشه و خودش رو وارد حاشیه نمیکنه. و دیگر اینکه هر دوی انها عقاید و حرفهای خود را زدند و نظر دیگران خیلی برایشان مهم نبود. حالا صحبتها و باورهایی که اقای مهرجو و علیزاده و راغفر داشتند در این نکته مشترک بود که اینگونه افراد برای شهرت و رسانه ایی شدن وارد حوزه فوتبال میشوند و هدف مهمی ندارند و اینگونه افراد کسانی هستند که در زمینه اقتصادی و صنعتی موفق نبودند و بنابراین وارد حوزه فوتبال شدند و همچنین بر این باور بودند که اکثر افراد در ایران از طریق زدوبند بازی خرید و فروش زمین فرصتهای انحصاری و با رشوه دادن و گرفتن وامهای کلان از بانکها و بدون برگشت این وامها به بانکها. اقای راغفر بر این باور بودند که تعداد کمی از افراد از طریق سخت کوشی و راه درست و نواورانه به موفقیت و ثروت داشتند . اقای علیزاده گفتند که این افراد فقط پول کلان و الکی خرج کردند و دوتا بازیکن خارجی گرفتند و یک نتیجه در کوتاه مدت گرفتند و این پولها رو صرف ساخت یک باشگاه فوتبال مناسب نکردند. همچنین اقای مهرجو در قسمتی از صحبتهای خود تناقض داشتند. در یک جا گفتند میزان سرمایه ایی که این افراد وارد فوتبال میکنند در قیاس با میزان سرمایه اقتصادی کشور و بانکها چیز کوچکی هست و در یک جا گفتند که منابع پولی بانکها به اندازه ایی محدود هست که اینگونه افراد نمیتوانند وامی از بانکها دریافت کنند. و اینکه این سه نفر هم به راحتی عقاید خود را بیان کردند و چون فقط یک عده سرمایه دار و سیاست مدار را دیدند که با اختلاس و از طریق نادرست در ایران به ثروت رسیدند بنابراین بر این باور هستند که اکثر ثروتمندان در ایران هم به این شکل هستند و این باور که فقط یه عده کمی از راه درست و با نواوری و خلاقیت به این میزان ثروت رسیدند که اینگونه ثروتمندان هم هیچ علاقه ایی به رسانه ایی شدن ندارند. در کل نتیجه ایی که میگیریم این است که از راه نادرست ثروت به دست اوردن موقتی و ناپایدار هست و بعد از مدتی از بین میرود و باعث بی ابرویی و بی شخصیت شدن شخص میشود و اما از راه درست و سالم که یک شبه هم اتفاق نمیفتد اما ان موفقیت و ثروت پایدار میماند طوری که شاید حتی نسلهای بعدی هم از ما با خوشحالی و خیرخواهی یاد کنند. با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فاطمه نظری گفته:
    مدت عضویت: 2956 روز

    یه سلامی گرم در این روزای سرد به استاد عزیز و همراهان گرامی،در این مدتی که با استاد آشنا شدم دیدم به زندگی خیلی عوض شده و خدا رو جور دیگه ای میبینم واقعا ممنون از استاد گرامی.و اما برای کنترل ورودیهای ذهن اول اینکه همیشه سعی میکنم حواسم رو جمع کنم که به موارد مثبت فکر کنم و به محض افکار منفی حواسم رو به نکات مثبت زندگیم که باعث خوشحالیم میشه ببرم.من یاد گرفتم که میشه با ایمان خالص و باورصددرصدبه پروردگار و فرستادن ارتعاش مثبت همراه با حس خیلی خوب میشه به همه خواسته هامون برسیم.و توکل به خدایی مهربان داشته باشیم که همیشه منتظر درخواستهای بندگانش هست.تا در بهترین زمان اون خواسته رو اجابت کنه.من تو این مدت کوتاه خیلی رو خودم کار کردم تا تونستم کمی خودم رو عوض کنم و تواین مدت خیلی نتایج خوبی گرفتم.پس 1-ارتعاش یا همون فرکانس مثبت2-ایمان خالصانه3-باور صدررصد به پروردگار4-داشتن حس خیلی خوب 5-و توکل به خدای مهربون و اینکه اجازه بدیم تا در بهترین زمان خدا ما رو به خواستمون برسونه،،بهترین کارهایی هست که من سعی کردم درون خودم تقویت کنم البته بعضی وقتا افکار منفی به ذهنم خطور میکنه ولی با فکر کردن به اتفاقای خوب زندگیم سعی میکنم افکارمو کنترل کنم و امیدوارم روز به روز بهتر هم بشه ممنون و سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    محمد امیراحمدی گفته:
    مدت عضویت: 2785 روز

    سلام وقتتون بخیر دلتون به شادی

    واقعا باید اعتراف کنم که هر مطلبی که تو این سایت میخونم انقدر لذت وبخش هست که دلم نمیاد مطلب بعدیش رو نخونم ولذت نبرم ….

    واقعا بهترین ارزوها رو برای تمام کسانیکه در جمع اوری این سایت زحمت کشیدن رو از خداوند منان خواستارم

    شاد شاد شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مهری حیدرزاده گفته:
    مدت عضویت: 2763 روز

    سلام و هزاران مرتبه شکر و سپاسگزاری که مرا با سایت عباسمنش آشنا کرد .

    سرکار خانم فاطمه ثروتمند

    مطلب مربوط به رسیدن به خواسته از سپاسگزاری داشته می گذرد که نوشته بودید آن قدر به دلم نشست و از موفقیت های تان خرسند شدم که چشمانم پر اشک شد و هزاران مرتبه خدا را شکر کردم که در همین مدت کوتاه هر روز با هزاران موفقیت و سعادت و ثروت از جانب همراهان سایت برخوردار می شوم . باز هم از چگونگی موفقیت هایتان و فرمت باورهای ثروت ساز خود برایمان بگویید.

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    sanaz akbari گفته:
    مدت عضویت: 2623 روز

    با سلام و خدا قوت خدمت گروه تحقیقاتی عباسمنش و دوستان عزیزم یه سوال داشتم من بعد کلی کار کردن روی باور هایی که جلوی ورود ثروت در زندگیم گرفته امروز به این نتیجه رسیدم که قویترین باور مخرب من در مورد ادمهای پولدار اینکه اونا ادمهایی مغرور و متکبرن که فقط میخوان پز بدن به بقیه و ادمهای پولدار همیشه به من بی اعتنا و بیتوجهن حالا نمیدونم چرا این باور اینقدر در من قویه چون من زندگیم اصلا بی پولی تجربه نکردم و در رفاه خوبیم بودم الان که ازدواج کردم این رفاه کمتر شده ولی در بچگی و مجردیم زندگی خوبی داشتم راننده زیر پام بوده بهترین سفرها و لباسهارو اگه میخواستم داشتم الانم برای از بین بردن این باور هرچی میخوام مثال بزنم از ادمهای اطرافم هیچکس نمیبینم و فقط ندای درونم بیشتر تایید مزکنه که این باورت خیلیم درسته تنها مثالی که تونستم بزنم استیو جابز بود?اونم که پولدار ترین ادم دنیاس و اصلا مثال منطقی نیست دوستان لطفا اگه شماهم با این مشکل برخوردین و تونستین حل کنین راهکار بدین ممنون اگه استاد عباسمنش خوند این مطلبم و راهنمایی کنن واقعا هیچی تو ذهنم نمیاد قفل قفلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد تقی بحر العلوم گفته:
      مدت عضویت: 4050 روز

      با سلام خدمت شما عضو محترم خانواده عباس منش، منم این حس رو قبلا نسبت به پولدارها داشتم اما این یه باور غلطه که فکر کنیم که اونا مغرورن. اولا باید با جملات تأکیدی به خودتون بگید که تمام ثروتمندان آدهای فروتن و متواضع و خوبی هستن . بله شاید بگید من ثروتمندانی رو می شناسم که این طور نیستن و مغرورن. اما این یه باوره و میشه تغییرش داد تا زندگی خودتون بهتر بشه. چکار دارید تو عالم بیرون چجوریه! دوم این که در شهرتون برید با چند نفر آدم پولدار گفت و گو کنید و ببینید که چقدر متواضعن. منظورم اینه که شما دنبال الگوهای درست و متواضع باشید تا ذهنتون بهتر باور کنه که ثروتمندان آدمای مغروری نیستن. کاری به بقیه که مغرورن نداشته باشید. فقط دنبال الگوهای سالم بگردید تا بهتر باورتون بشه. ممکنه همین باور نقطه ضعف شما باشه تا به سمت ثروتمند شدن نرید و بگید من نمیخوام آدم مغروری باشم! هم چنین توصیه می کنم فایل های رایگان استاد در سایت رو بارها ببینید . مثل فایل سریال تمرکز روی نکات مثبت ( الگوی مناسب) که همین چند روز پیش روی سایت قرار گرفت. باید اینقدر ببینید تا این باور ضعیف بشه و باوری جدید جایگزینش بشه. با آرزوی موفقیت برای شما خواهر گرامی و برادران و خواهران ارزشمند خودم در سایت استاد عباس منش.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    امید حقی گفته:
    مدت عضویت: 2467 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و دیگر اعضای گرامی سایت

    خیلی خوشحال هستم که شما در مسیر زندگیم قرار گرفتید

    واقعا تمام چیزی های که میگید بدون مقابله کردن قبول میکنم در واقع ی احساسی در وجودم هست که انگار از قبل این چیزهارو میدونست و نیاز بود که یک نفر بهم بفهمونه.

    براتون آروزی شادی، سلامتی، ثروت بیشتر و سعادت در دنیا و آخرت را دارم ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 2860 روز

    سلام دوست عزیزم

    بله افسردگی بیماری ها و حسرت ها

    مربوط به مدارهاست

    در کانال یه تصویری از دیدگاه مداری استاد عباس منش عزیز هست که نشون میده افسردگی دورترین مدار به انرژی منبع هست واینکه چگونه این مدارها طی میشه تا می رسیم به افسردگی

    وبه همین خاطر که در افسردگی و احساس گناه حالمون خیلی بد هست و حسرت می خوریم

    برای اینکه بتونیم از این حسهای بد رهایی پیدا کنیم اول باید بتونیم خودمون و افراد ببخشیم و روی احساس لیاقت و ارزشمندی کار کنیم

    تا مدارمون به ارامی به مدار قدرت جایی که نزدیکترین مدار به انرژی منبع هست برسه

    و تو این مدار که ما احساس ارزشمندی و باور به خالق بودن زندگی دلخواهمون و ارامش داریم

    فایل های به ظاهر رایگان فقط روی خدا حساب کن

    اعتماد به نفس ۱،۲،۳،۴ ،بخشش،سرنوشت،مصاحبه قسمت ۲۰ ، این خدایی که من می شناسم ، فایل انگیزشی که

    می گه رنج ها و سختی ها دوستتن، رویاهایت رو باور کن ،هدف گذاری، سه برابر کردن درامدو…

    وهمین طور یه فایل دیگه که در اون افسردگی رو به سگ سیاه تشبیه کرده که با ورزش کردن و تغییر باورها درمان میشه و پاسخ های عقل کل به من خیلی خیلی کمک کردن تا به احساس ارامش، صلح با خدای درون و احساس قدرت برسم تا باور به خالق بودن زندگی دلخواهم داشته باشم و بخوام این مسیر با لذت و ایمان ادامه بدم

    امیدوارم مفید بوده باشه براتون

    با ارزوی بهترین ها برای شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    زهرا ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2461 روز

    سلام

    آقای عباسمنش من خیلی از فایلهاتون رو ازطریق دوستام و بعد هم کانال تلگرامتون دیدم و‌شنیدم.

    اون هم درزمانی که واقعا نیاز داشتم و سر دوراهی های زیادی بودم٬ واقعا از خدا خواستم و شمارو سرراه من قرارداد.

    من با تمام وجود تک تک حرفهاتون رو حس میکنم و قبولشون دارم. چون میبینم تو زندگیم قبلا هم بوده اما حالا برام همه چیز واضح ترشده.

    استاد عزیز حرفهاتون برام آشناست انگار من این هارو قبلا از خودم شنیدم اما راه درست رو نمیدونستم وشما مسیر رو بهم نشون دادید با لطف خدای مهربونم.

    واقعا ازتون ممنونم.

    امیدوارم موقعیتی پیش بیادتا حضوری تو جلساتتون شرکت کنم.

    خیلی خوشحالم ازاینکه عضو خانواده ی صمیمیتون هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: