داستان تحول من

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • به رؤیاهایت باور داشته باش 1
    377MB
    32 دقیقه

شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سال‌ها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:

  • تغییر شهری که سال‌ها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را می‌شناختم؛
  • تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهم‌ترین سرگرمی زندگی‌ام بودند.
  • تغییر شغلی که تصور می‌کردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
  • و مهم‌تر از همه تغییر باورهای محدودکننده‌ای که، بعداً فهمیدم منشأ همه‌ی این ناخواسته‌ها بودند؛

زیرا “نشانه‌ها” به وضوح فریاد می‌زدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواسته‌ها را برایت تکرار می‌کند.

آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش داده‌ام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه می‌کنم را نمی‌دیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواسته‌هایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی می‌کردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آن‌ها نشان می‌داد و باعث شک کردن من به پیش فرض‌های ذهنم می‌شد.
همه‌ی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایده‌ای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بی‌آنکه نگران هزینه‌های آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم می‌آید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالی‌ام نگاه می‌کردم و به خودم می‌گفتم:

  • “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و می‌توانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”

دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آن‌ها بود، این رویا را هر روز قوی‌تر می‌کرد. مشاهده‌ی زندگی آن‌ها، این ایمان را در دلم رشد می‌داد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.

همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر می‌شناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر می‌رسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطق‌تر می‌شد.

رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمی‌بینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمت‌ها را به من نمی‌داد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامه‌نویسی شده بود که نمی‌توانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکننده‌ام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.

اما می‌دانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع می‌شود.

قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگی‌ات را خودت با باورهایت ایجاد کرده‌ای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدن‌ها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیان‌ات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگی‌ات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیایی‌ای که در آن به دنیا آمده‌ای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجه‌ی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛

من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایت‌کننده” را به وضوح می‌دیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را می‌کند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سخت‌ترین کار دنیا می‌شود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباس‌منش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم  تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.

  • زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهی‌های خالص، می‌توانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
  • محیطی که هر بار به آن وارد می‌شوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودی‌های قدرتمند‌کننده تغذیه کند؛
  • محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایه‌گذاری در زندگی‌ام است؛
  • کنترل ورودی‌های ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.

اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه می‌کرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد می‌آوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدم‌هایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خم‌هایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:

  • دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
  • دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگی‌ام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
  • دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرک‌های مخفی ذهنم را بشناسم؛
  • شرک‌هایی که تلاش می‌کنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کننده‌ی شرایط زندگی‌ام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگی‌ام را به عهده نگیرم؛
  • دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛

دانشگاهی که با آموزه‌هایی چون دوره جهان‌بینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونه‌ای که: آرامش را جایگزین نگرانی‌هایم کند؛ ایمان را جایگزین ترس‌هایم کند؛ توحید را جایگزین شرک‌های مخفی وجودم نماید؛

دانشگاهی که با آگاهی‌هایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطق‌هایی قوی درباره‌ی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهی‌هایی که در یک فرایند لذت‌بخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکننده‌ای نماید که در تمام این سال‌ها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛

دانشگاهی که تا با آگاهی‌های خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروت‌آفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایت‌های خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛

نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی می‌رساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛

به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعه‌ام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.

آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذت‌بخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکننده‌ام، به مسیر هموار و لذت‌بخش باورهای قدرتمند‌کننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانی‌ها.

چقدر خوب می‌شد اگر آن روزها می‌دانستم خداوند چگونه فکر می‌کند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کرده‌است؟!

چگونه می‌توانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگی‌ام را در دست بگیرم.

چقدر خوب می‌شد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من می‌فهماند مهم‌ترین اصل در رسیدن به خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواسته‌هایم را به من می‌شناساند و چگونگی ایجاد آن‌ها را در عمل با من تمرین می‌کرد.

آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی می‌توانست آگاهی‌های فراموش شده‌ی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهی‌هایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده می‌شد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کننده‌ای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آن‌ها نمی‌دانند.

در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آن‌ها را به من یاد می‌داد تا بدون تقلا، خواسته‌هایم به صورت طبیعی وارد زندگی‌ام شوند.

آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.

به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگی‌ام با آن‌ها مواجه شدم، خواسته‌های بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزش‌ترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربه‌ی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.

داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:

آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همه‌ی افرادی که آماده‌اند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباس‌منش، چقدر می‌توانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکی‌اش در فقر و کمبود،  به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازی‌های که نخریده،  تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازی‌هایی که تجربه نکرده است، می‌خواهد بهترینِ همه‌ی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالی‌اش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباس‌منش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آماده‌ی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛

بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شده‌ایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت می‌کند و تنها منبع قدرت و ثروت است،  مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانس‌های خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازه‌ی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل می‌شویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه می‌کنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگی‌مان را در دست خودمان می‌گذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش می‌دهد که احساس کنی کنترل زندگی‌ات در دست خودت است.

این جنس از آرامش، رمز جاری شدن همواره‌ی نعمت‌ها به زندگی است.

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسن جلوداری گفته:
    مدت عضویت: 2378 روز

    سلام خدمت استاد بزرگوار و دوستان هم فرکانس.من حدود ۱۰ ماه هست که با شما و اموزش های شما اشنا شدم.بشدت از نظر روحی و ارتباطی در حال پیشرفت هستم.از نظر مالی هم پیشرفت داشتم و صاحب خانه شدم.مرتب در حال چک کردن شرایط روحی و مالی خودم هستم و باورهای محدود کننده رو شناسایی میکنم و با باور فراوانی و عشق جایگزین میکنم .در قلبم به تمام خواسته هام رسیدم و اونها رو تو ذهنم تجسم میکنم و امیدوارم.بنظرم مشکل تمام کسانی که مشکل روحی و جسمی و مالی دارند نداشتن توحید واقعی و ندانستن قوانین حاکم بر جهان هست.امیدوارم به جایی برسم که حرف هام و باور هام شعار دادن نباشه و بتونم مثل شما توحید و باور واقعی داشته باشم تا به تمام ۱۰۷ خواسته ام برسم.به امید موفقیت همه عزیزان.خدا را سپاس…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    فهیمه گفته:
    مدت عضویت: 2379 روز

    سلام استاد عزیز….من تقریبا دوسال طلاق گرفتم حالم تعریفی نداره …اما با خواندن مطالب شما مخصوصا اونجا که گفتید قران را خواندم در حالی که تاریکی و روشنایی روز را متوجه نمیشدم و بالاخره تونستم فکر خدا رو بفهمم…لذت بردم …لذت بردم که از اوج ذلت به اوج عزت رسیدید انگار معجزه است….اما نمیدونم جرا غم و اندوه مرا رها نمیکند….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    ساناز نسیمی مهر گفته:
    مدت عضویت: 2395 روز

    سلام استاد خوبم.. خیلی انرژی میگیرم از حرفاتون و اراده و انگیزم بیشتر و بیشترمیشه برا پیشرفت و آینده ی خوبم…. و خیلی خیلی تلاش میکنم و کارمیکنم رو باورهام…. و انشاءالله بعده هرموفقیتم میام و اینجا خبر خوشو بهتون میدم… خوشبخت و سلامت باشید استادجان… خیلی ممنونم بابت راهنمایی هاتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    lion گفته:
    مدت عضویت: 2471 روز

    سلام استاد عاالللی بود فایلتون مخصوصا که من علاقه زیادیم به موتور دارم کیف کردم قبلا هم گوش داده بودم ولی واسم فرستاده بودن زیاد واسم جالب نبود ولی اینبار خودم پیگیر شدم خییلللی زیااااد انگیزه گرفتم که زندگیمو بسازم خوشبخت بشمو سلامتو ثروتمند در این دنیا و اخرررت خدایاااا شکرررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      زهره بانو گفته:
      مدت عضویت: 2543 روز

      به نام خدای مهربون

      سلام به همه ی عزیزان و استاد نازنین

      خیلی خوبه که خودتون شروع کردید و انگیزه گرفتید،این مسیرو ادامه بدید شک نکنید نتیجه خواهید گرفت.

      مشتاق و منتظر خوندن نتایج ارزشمندتون هستیم

      شاد و سربلند و موفق باشید درپناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مسعود اسدی کیا گفته:
    مدت عضویت: 2380 روز

    سلام استاد.. تمرین ستاره قطبی عالییییییه واقعا ک حرف نداره. وقتی متوجه می شی ک زندگیتو خودت با افکارت می سازی من هرچی ک بهش فک می کنم و باور سازی می کنم داره کم کم اتفاق میفته توی زندگیم از روابط گرفته تا روحیه شاد و ثروت ساز. من و همسرم خیلی خوشحالیم ک این دوره رو تهیه کردیم. از خدا سپاس گذاریم ک ما رو ب بهترین مسیر هدایت می کند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    حسن یوسفنام گفته:
    مدت عضویت: 2475 روز

    سلام وعرض ادب خدمت استاد بزرگوارم وخانواده صمیمی عباس منش ضمن تشکروسپاس ازشما که دیدگاه مون رونسبت به خداوندوزندگی که سرشارازوفورنعمتهایی بی نهایت که پروردگاربه تمام بندگانش عنایت فرموده سپاسگذارم وبنده ازصمیم قلبم تولدشماروبه خانواده صمیمی عباس منش ودوستان گلم تبریک عرض مینمایم وازخداوند متعال برای شما وخانواده محترمون سلامتی وخوشبختی مستدام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    خدیجه ساعدی گفته:
    مدت عضویت: 2552 روز

    سلام.وقت بخیر

    من تقریبا یک الی دوماهی هست که اکثر فایل هاتون رو دانلود کردم و روزانه گوش میدم و اتفاقات خیلی خوبی هم برام افتاد.

    ولی امروز یک سوتفاهم تقریبا بزرگ نسب به آقای عباسمنش برام پیش اومد و تو یکی از سایتها برعلیه ایشون یک متنی رو نوشته بودن.من نمیدونم که تا چه حد حرفاشون صحت داشت و اما خوندن اون متن،انگار دوباره باورهای غلطم رو قلقلک داد.و اینکه میدونم همیشه آدم های موفق بدخواه دارن

    اما اینکه بخوام اون متن رو تو ذهنم مثبت تجزیه و تحلیل کنم و اینکه با تجربیات آگاهی و اطلاعات بالای شما مقایسه اش کنم و به نتیجه برسم زمان میبره

    ممون میشم من رو راهنمایی کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سمیه رازگردانی گفته:
      مدت عضویت: 2607 روز

      بنام پروردگار یکتا

      دوست عزیزم سلام

      ببیند همیشه یک سری نجواهای شیطان وجود داره که توی 98 درصد از مردم کل دنیا اجازه نمی دهد که آدم ها افکاری که شده باورشون را بخواهند تغییر بده و الان دقیقا این نجواهای شیطان سراغ شما اومده

      اول اینکه شما به جای ذهنتان به ندای قلبتان گوش کنید چون همیشه بهترین مسیرها را نشان میده

      دوم اینکه احساس آدم ها باز راه را به آدم نشون میده اگر احساس خوبی نسبت به حرف های استاد دارید پس ادامه بده تا نتایج هم براتون حاصل بشه، اگر نه که مسیر جدا میشه

      سوم شما برو کامنت دوستان را جای جای این سایت بخون بعد متوجه میشی چقدر حرف های استاد درسته، بعدشم شما دارید رایگان گوش می کنید پس ترسی نداشته باشید برای از دست دادن خیلی چیزها

      نکنه بعدی خود استاد دقیقا الگو کامل از حرف هاشون هستند که به هر چه خواستند در همه ابعاد رسیدند اگر شما شک داری خب بشین روی شک هاتون کار کنید تا ببینید چه تغییراتی حاصل میشه

      و در همه ی احوال بر خدا توکل کن که خودش مسیر درست را بهت نشون میده

      من خودم 6 ماه با استاد آشنا شدم ولی اندازه 32 سال زندگیم نتیجه گرفتم خداراشکر

      موفق باشید دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ناصر سالنگی گفته:
      مدت عضویت: 2371 روز

      سلام خدمت خانم خدیجه ساعدی.

      :چندین ماه پیش من هم با این و ضعیت مشابه شما برخوردم خیلی ناراحت و گیج و مبهوت شده بودم و واقعاََ نمی دونستم که باید چیکار باید بکنم و بعداََ با تحقیق و مطالعه و کار کردن هر چه بیشتر روی باورهایم متوج شدم که بعضی از آدمها واقعاََ نمیتوانند پشرفت بعضی از آدم دیگر را ببینند این جور انسانها انسهای ضعیفی هستند و ناامید حسود حقیر گمراه زمانیکه خودشان به جایی نمیرسند در صدد این میشوند که جلوی پیشرفت بعضیها را بگیرند و استاد هم خودشان در یکی از وی دی یو هایش که دقیقاََ یادم نیست کدام وی دی یو بود این مسئله را ذکر کردند: هر چقدر این جور آدمها بخواهند که صد راه پیشرفت من بشوند در واقع دارند به من کمک میکنند که تا من هر چه بیشتر و زود تر به خواسته ها و اهدافم برسم.

      و من بعنوان یک عضو این خانواده صمیمی به شما میگم فقط فقط روی باورهایتان کار کنید و توجه روی چیز های و حرف های خواسته و مثبت نه ناخواسته و منفی بکنید به خداوند یکتا و به استاد بزرگوار آقای عباس منش و به این سایت بسیار تاََثیر و ثروت ساز ایمان داشته باشید…….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    خدیجه ساعدی گفته:
    مدت عضویت: 2552 روز

    دقیقا این اتفاق زمانی افتاد که من میخواستم بیستر در مورد گذشته و زندگینامتون بدونم..تا بتونم درباره شما و تاثیرتون در زندگیم تو صفحه خصوصیم به اشتراک بزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      پیمان محمودی گفته:
      مدت عضویت: 2783 روز

      سلام خانم ساعدی عزیز

      خواهش میکنم اشتباه من رو شما دیگه انجام ندین

      منم دقیقا سه سال پیش وارد سایت شدم و با سرچ اسم استاد توی گوگل و دیدن یک سری تهمت های بی اساس دیگه وارد سایت نشدم

      تا اینکه یک سال بعد از اون ماجرا ( و طی کردن مدارم به فرکانس بالاتر ) دوباره وارد سایت شدم و عضو شدم و دیگه به حرفای دیگران گوش ندادم و شروع به دانلود تمام فایلهای رایگان استاد کردم و روزانه مرتبا گوششون میدم

      الان هم این موضوع یه جنبه دیگه داره و اونم اینه که شما سعی کنین در مورد این آگاهی ها با کسی صحبت نکنین چرا که تا کسی خودش نخواد در این مسیر قرار نخواهد گرفت

      موفق و موید باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: