«قوانین ثابت خداوند» را بهتر بشناسیم - صفحه 18

به نام تنها فرمانروای جهانیان

سلام

سپاسگزار خداوندی هستم که با هدایت و حمایتش در مسیر مستقیم خدا ثابت قدم نگه می دارد.

قدردانی ویژه از استاد عزیزم و خانم شایسته نازنینم و خانم فرهادی مهربانم وآقا ابراهیم عزیر مدیر فنی بی نظیر ، برای این همه عشقی که نثار ما می کنید.

با توکل به خدا می ریم برای قسمت دوم برداشت های من از این فایل فوق العاده:

بعد از توضیحات استاد در مورد مدرس قرآن…

سوال آقا ابراهیم عزیز:« استاد جون خیلی مثال خوبی زدین، من دقیقا همین رو می‌خوام بگم، ببینید این صحبت هاتون رو با گوشت و پوست و استخوانم باور دارم، و اصلأ از وقتی باور کردم زندگیم متحول شده، از وقتی هم که با شما بیشتر و بیشتر صحبت کردم و کار کردم، دیدم که شما چقدر عظیم به این عمل می کنید، و واقعاً نتایجش رو توی محدوده ای که من می تونم ، می بینم که واقعاً کار می کنید ، اینفکته. اون چیزی که من می‌خوام بدونم اینه که چیه که استاد عباسمنش داره و یونیکه و می فهمه، الان که من می بینمش میگم خوب که بدیهی ه ، خوب شما می بینید بدیهیه ، مثل این می مونه که آره بارون از آسمون می باره پایین، اینقدر بدیهیه، که خوب این قانونش همینه. اما چیه که خیلی معدود افرادی هستند که می توانند این رو ببینند، و چی میشه که یک استاد عباس منش پیدا میشه که اینقدر روز این موضوع مانور می‌ده و عمل می کنه، و می فهمتش، چیه که یه آدمی به قول شما ۵۰ سال قرآن تدریس کرده، باز میگه که اگر من با خودم و خدای خودم کافی بودم، که دیگه نیازی نیست بخوام به بقیه توضیح بدم. هنوز این نکته ریز رو نگرفته ، من می خوام بدونم چشم استاد عباسمنش چطور می بینه، شما هر چی رو می بینید خیلی خوب درس می‌دید و و می گید، یعنی اینقدر خوب می گید که آدم هایی که حتی اگر اون رو ندیده باشند، می فهمنش و بعد حتی می تونن ببیننش. می خوام ببینم اون چشم استاد عباسمنش چیه که اینو می بینه، یعنی چه ویژگیه که من داشته باشم تا بتونم از زندگیم و اتفاقاتی که اطرافم می افته اینو بفهمم. این نشه که منم بعد از ۵۰ سال کار خودم رو انجام دادن یهو از یک همچین مورد واضحی جا بمونم، من فکر می کنم شما این دیدتون توی تک تک زمینه ها، مثلا برای تئوری سطل آب یا مدارها . این چه دیدیه که براتون اینا رو میاره، چیه که شما می تونین اینو ببینید و خیلی ها نمی بینند این رو. قانونش رو خیلی خوب گفتید شما قبلا، اینو می خوام توضیح بدین که چطور شما اینو می فهمید به این همه وقت و این همه قرن و این همه آدم؟»

تحسین می کنم آقا ابراهیم عزیز رو که این آموزه ها با تمام وجودشون باور کردن و نتیجه این باور شده متحول شدن زندگی شون.

تحسین می کنم آقا ابراهیم عزیز رو به خاطر رشد مداری عالیش که باعث شده با استاد هم فرکانس بشه و از نزدیک با ایشون بیشتر و بیشتر صحبت کنه و با ایشون کار کنه.

تحسین می کنم آقا ابراهیم عزیز رو که قدر این هم فرکانسی رو می دونه و با دقت به تمام آموزه‌ها و عملکرد استاد نگاه می کنه تا اصل رو بفهمه و رشدو پیشرفت مداری داشته باشه تا همیشه این همفرکانسی رو با استاد داشته باشه.

تحسین می کنم آقا ابراهیم عزیز رو برای این سوال عالیش که از درک عالیش نسبت به قانون نشأت گرفته.

تحسین می کنم آقا ابراهیم عزیز رو که می دونه که ممکنه یک موضوع برای ما بدیهی و واضح باشه اما با درک اون و عملکردن به اونه که می تونه جزیی از شخصیتمان بشه باید اصل اون موضوع رو درک کنیم تا در مورد همه چیز از اون دید و درک استفاده کنیم

پاسخ استاد عزیزم:« عاشقتم، نظر لطفته، کلا شیوه نگاه من به دنیا، پاک کردن تمام اون چیزیه که از قبل شنیدم، یعنی من هیچ چیزی رو اینجور نگاه نمی کنم که اینو از قبل شنیدم یا اینو از قبل گفتن، یا مثلاً فلان فیلسوف اینو گفته یا فلانی اینو گفته، اینو بذارم توی بک گراندم، نگهش دارم و بگم خوب این درسته، بخوام حقیقت رو یکجورایی تطبیقش بدم با اون چیزی که از قبل فکر می کردم درسته، سعی می کنم همه چیز رو از قبل پاک کنم هر چی که توی ذهنم بوده »

خدای من ، من سه روز تمامه دارم به این صحبت استاد فکر می کنم، و چه کار بزرگیه پاک کردن تمام اونچه که تا حالا دریافت کردیم، و خدا رو شکر که لحظه به لحظه داره هدایتم می کنه، استاد عاشقتم که این قانون مهم رو گفتی و بیشتر از اون تحسینت می کنم که به اونچه که میگی کاملا عمل می کنی و برای من این رو باور پذیر می کنه که اگر استاد تونسته پس منم می تونم

«بعد با قانون بسنجم جهان رو، مثل قانون فیزیکه، بگم قانون فیزیک اینو میگه، قانون اینو می‌گه، بعد با توجه به این قانون‌ دقیقاً می دونه چی باشه توی این مثال، یا رفتار درست توی این کار چی می تونه باشه، مسیر درست توی اینکار می تونه چی باشه، توی بیزینس، توی روابط، توی سلامتی، توی همه چی، من سعی می کنم – اون چیزی هم که آموزش میدم همینه_ من سعی می کنم اون اصله رو درکش کنم، بعد بگم خوب اگر این اصله همه چیز باید با این تطابق پیدا کنه، کار ندارم قبلا چی گفتن به من، چی شنیدم، توی چه فرهنگی بزرگ شدم، یا بقیه چه فکری می کنند یا در مورد چی صحبت می کنند، اصلأ کاری ندارم. این اصله مثلا در مورد قانون فرکانس، اون داستان فرکانس و اینا رو ، ما که هنوز نمردیم که بدونیم با زنده ها می تونن ارتباط برقرار بکنند یا نکنند، ولی وقتی شما قانون فرکانس رو درک می کنید، می آید طبق قانون فرکانس می گید این امکان پذیر نیست، دیگه لازم نیست بمیری تا بفهمی، لازم نیست شما خودت رو از بالای پشت بام پرت کنی پایین تا بفهمی که میخوری زمین، می گی طبق قانون جاذبه می افتم پایین…»

بازم می رسیم به ایده و اولویت اول زندگیم که قانون رو بشناسم، درک کنم و بهش عمل کنم ، تا بشه جزء ناخودآگاهم، بشه همون عینکی که با اون تمام زندگی رو نگاه کنم و بسنجم تمام آنچه رو که دریافت می کنم. وقتی اصل رو بدونم دیگه درگیر حاشیه ها و فرعیات نمیشم، ان شاالله

« بعد استاد مثال اون روحانی که یک لایو برگزار می کنه با استادش رو بیان می کنند، در مورد اینکه خدا چقدر عاشق ماست… همون موقع که داشت این حرفها رو می زد ، من داشتم قانون رو با خودم مرور می کردم. »

وقتی که ما قانون رو بدونیم و جز ناخودآگاه مون بشه اون وقت نمی‌ذاریم هر حرفی وارد ذهنمون میشه، یک فیلتر قانون میذاریم جلوی تمام ورودی‌های ذهن مون.

«خیلی قشنگه که ما فکر کنیم خدا عشقه ها ، خیلی حرف قشنگیه مسیحی ها هم خیلی می زنند، بهش هم گفتم همین مسیحی ها. همین جول‌استین ، افرادی که رویکردکاترین پاندلی ، رویکرد اسکاول شین دارن، از این حرفها می زنن، خیلی هم حرف‌های قشنگیه، خیلی هم جالبه، خیلی هم خوبه ، نمی خوام بگم حرف اشتباهیه، ولی مغز من برای اینکه گفتی من می خواهم بدونم با چه دیدی نگاه می کنی به قضایا دارم این مثال رو می زنم مغز من این حرفها رو این‌جوری که اینا میگن نمیشنوه، این حرفها رو توی فیلتر قانون میذاره، این حرفها خیلی قشنگه، خیلی خوبه ، اگرمنم باور کنم خیلی بهم کمک می کنه انصافاً، اگر من باورم این باشه که خدا عاشق منه، این احساس خوب به من کمک می کنه برای زندگی بهتر، ولی مغز من میگه اینکه اینا چی میگن و کمکم می کنه، یک طرف، اینکه حقیقت چیه و قانون چی میگه ، این یک طرف دیگه است. (آقا ابراهیم عزیز : مبناش فیک نباشه) آفرین، حالا فیک هم نگیم، مبنای خیلی دقیقی نباشه حداقل، من نگاهم در مورد خدا این نیست که خدا عشق مطلقه. من همون نگاه سیستمی رو دارم به خدا، همون نگاهی که قرآن به خدا داره»

استاد عزیزم با کتاب «چگونه فکر خدا را بخوانیم » من به درک بی نظیری از سیستمی بودن خدا رسیدم، که کلی به من آرامش، اطمینان قلبی داد که کل زندگیم رو تحت تاثیر خودش قرار میده، بهم درک عالی از جهان و خدا و قوانین ثابتش داد، ممنونم ممنونم ممنونم

«گفتم کجای قرآن خدا گفت عشق مطلقه و از این حرفها که مسیحی ها می زنند یا تو الان میگی رو ما کجای قرآن داریم؟ خدا گفته ان الله یحب … خدا عاشق فلانی هاست .»

إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ

خدا توبه‌کنندگان‌ و پاک‌کنندگان‌ روح‌ را دوست‌ می‌دارد.(بقره ۲۲۲)

وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ

خدا صابرین‌ را دوست‌ می‌دارد. ( آل عمران ۱۴۶)

إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ

چون‌ قطعاً خدا کسانی‌ را که‌ توکّل‌ می‌کنند، دوست‌ دارد(آل عمران ۱۵۹)

إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ

خدا نیکوکاران‌ را دوست‌ می‌دارد.(مائده ۱۳ ، آلبوم عمران ۱۳۴ ، بقره ۱۹۵)

إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ

خدا قطعاً پرهیزگاران‌ را دوست‌ می‌دارد.(توبه ۴ و ۷ )

إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ

قطعاً خدا عدالت‌کنندگان‌ را دوست‌ می‌دارد.(ممتحنه ۸ ، حجرات ۹، مائده ۴۲)

« ولی به همون شکل گفته که شدید العقاب یا شدید العذاب است برای فلان گروه، »

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ۗ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ( بقره ۱۶۵)

برخی از مردم (نادان) غیر خدا را همانند خدا گیرند و چنانکه خدا را بایست دوست داشت با آنها دوستی ورزند، لیکن آنها که اهل ایمانند کمال محبّت و دوستی را فقط به خدا مخصوص دارند. و اگر فرقه مشرکین ستمکار وقتی که عذاب خدا را مشاهده کنند ببینند که قدرت خاص خدا است و عذاب خدا بسیار سخت است (از شرک خود سخت پشیمان شوند).

استاد عزیزم دقیقا در آیه هایی هم خدا بیان کرده که فلان گروه ها رو من دوست ندارم

إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ

قطعاً خدا متجاوزین‌ را دوست‌ نمی‌دارد.(بقره ۱۹۰)

إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَنْ کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا

چون‌ قطعاً خدا، کسی‌ که‌ متکبّر و فخرفروش‌ باشد، دوست‌ نمی‌دارد.(نسا ۳۶)

إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَنْ کَانَ خَوَّانًا أَثِیمًا

زیرا خدا افراد خیانتکار و گناهکار را دوست‌ نمی‌دارد.(پست ۱۰۷)

إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ

قطعاً خدا متجاوزین‌ را دوست‌ ندارد.(مائده ۸۷)

إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْخَائِنِینَ

قطعاً خدا افراد خائن‌ را دوست‌ نمی‌دارد.( انفال ۵۸)

إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ

حتماً خدا هیچ‌ خیانتکار ناشکری‌ را دوست‌ ندارد.(حج ۳۸)

إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ

قطعاً خدا فسادکنندگان‌ را دوست‌ نمی‌دارد.(قصص ۷۷)

إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ

قطعاً خدا هیچ‌ متکبّر مغروری‌ را دوست‌ نمی‌دارد.(لقمان ۱۸)

«ما با یک سیستم طرفیم که عشق مطلق نیست، عشق مطلق به اون معنایی که تو داری در نظرش می گیری، عشق مطلق در نظر مسیحی ها اینه که هر کاری کردن عشق یعنی مثل مسیح، بزنند، بکشند، هر چی باشه تو باید ببخشی و بزرگوار باشی . گفتم کجای قرآن ما یک همچین چیزی در مورد قرآن داریم، اون موقع که مسیر اشتباه رفته میشه، عذاب الیمه، هیچ عشقی هم در کار نیست، کوچک‌ترین ببخشی هم در کار نیست. وقتی که یک گروهی در یک فرکانس نامناسبی که خداوند توی قرآن می گوید کفر یا شرک میرن، این نیست که من عشق مطلقه و تو هر کاری کنی من می بخشم، اصلأ از این خبرا نیست. شاید خیلی‌ها هم دوست داشته باشد تا من از این حرفها بزنم و بگم خدا عشق مطلقه. ولی وقتی که میام نگاه می کنم، می بینم نه، وقتی شما در مسیر درست باشی خداوند بهت همه چی میده، اما تو انتخاب می کنی مسیر رو ، تو هستی که انتخاب می کنی ، تو هستی که دریافت کننده هستی، او دهنده هست به دریافت کننده، به قول قرآن می رسیم به آیه اذا سالک … می گه اگر تو ایمان بیاری به من، اون وقته که این اتفاق می افته، یعنی یک مسیر دوطرفه است»

خدایا عاشقتم که اینقدر عالی بر کلام استاد عزیزم جاری میشی تا هداییت رو به گوش من برسانی، خداجونم من انتخاب کردم که در مسیر درست تو باشم، و به هدایت و حمایت همیشگی ات برای ثابت قدم نگه داشتم در مسیر خودت خیلی امیدوارم و بزرگترین خواسته ام از تو همینه و چقدر عالی گفتی که وقتی در مسیر درست باشی خداوند همه چی بهت میده خدا جونم من به ایمان دارم و تو ایمانم را روز افزون و شکست ناپذیر کن.

«اینو من دارم مثال خدا رو می زنم که بالاترین مثاله که بحث های زیادی در موردش هست دیگه، میگم حتی در مورد اینم من نمیام بگم این چیزی که میگن جالبه یا قشنگه، این همونیه که درسته، می گم قانون چی میگه، بعد وقتی قانون رو می بینی ، مخصوصا قانون فرکانس رو می فهمی، قانون مدار رو می فهمی،می فهمی که نه اینجور نیست ، در مورد همه چیز، در مورد هر موضوعی که اتفاق می افته من سعی می کنم که به جای اینکه ببینم بقیه چی میگن، ببینم قانون چی میگه »

چقدر این قسمت از توضیحاتتون برام درس داشت، هر موضوعی، هر موضوعی، هر موضوعی رو باید از فیلتر قانون بگذرونیم و هر آنچه از قبل در مورد اون شنیدم رو پاک کنم از ذهنم، و صد البته می دونم که اینم یک رونده و باید تکاملش رو با عشق و لذت طی کنم.

« این همون رویکردیه که ایلان ماسک داره توی تولیداتش، می گه من اصلا کاری ندارم که انسان ها تا حالا تونستن چه کار هایی بکنند، من سوالم اینه که آیا این کاری که ما می‌خوایم بکنیم قانون فیزیک تاییدش می کنه، این مسیری که ما می‌خوام بریم این نتیجه‌ای که ما می‌خوایم بگیریم از لحاظ قوانین فیزیک قابل انجامه یا نه. اینکه کسی قبلا انجامش داده یا نداده یا شبیهش رو انجام داده… اصلأ مهم نیست، میگه من رفتم فیزیک رو از پایه مطالعه کردم، اگر بری کارهای ایلان ماسک رو نگاه کنی کارایی که تا حالا هیچ کس نکرده، دلیلش اینه که اون همه چیز رو با قانون می‌سنجه، بقیه همه چیز رو با گذشتگان خودشون می سنجیدن، می فهمی چی میگم؟»

من تحسین می کنم تمام انسانهای پیشرویی مثل ایلان ماسک و استاد عزیزم رو که به جای شنیدن نظر دیگران یا دیدن تجربه دیگران، به اصل هر موضوعی توجه می کنند و همه چیز رو با اصل می سنجد.

تحسین می کنم انسانهای مثل ایلان ماسک و استاد عزیزم رو این همه باعث پیشرفت و گسترش جهان شدند.

نفس عمیق آقا ابراهیم عزیز و با احساس عالی میگه : « استاد اصلأ دری از آگاهی ها به روم باز شد ، لطفاً بازم ادامه بدهید»

استاد عزیزم ممنونم برای این همه آگاهی های نابی که عاشقانه نثارمان می کنید و درهایی از آگاهی رو به رویمان باز می کنید ، اون نفس عمیق و تحسین آقا ابراهیم عزیز ، احساس همه ماست.ممنونم ممنونم ممنونم

ان شاالله ادامه دارد…