«قوانین ثابت خداوند» را بهتر بشناسیم - صفحه 35

خدای من خدای من مگه میشه

استاد همین امروز همین گوش دادن به این فایل، دوباره از همون هدایت های ناب الله هست

چند روزیه که من از طریق کامنتای دوره قانون سلامتی آشنا شدم با دختر فوق العاده ای به نام نگار سهرابی فر و چقدر ازش یادگرفتم با اینکه از نظر سنی پنج سال کوچکتر از منه اما درک فوق العاده ای داره و سن یک بهانه مسخره س

این دختر یه درک و تعهد فوق العاده ای داره که اصلا با خوندن کامنتاش یه هیجان عجیبی تو قلبم ایجاد میشه و نا گفته نماند که اشنا شدن با نگار از چند جهت هدایت خدارو شامل میشد: من توی زندگی به سبک قانون سلامتی به مسئله ای برخورده بودم و چون مطمئن بودم که این قانون درسته حتما یه جای کار من میلنگه از خدا هدایت خواستم اره استاد من یاد گرفتم هدایت خواستن از خدارو

و خدای من اصلا اشکم درمیاد وقتی هدایت ها و همزمانی هارو معجزه وار میبینم

خلاصه که هدایت شدم دوباره فایل جلسه دهم قانون سلامتی رو گوش بدم بعد قلبم گفت برو کامنت ها رو بخون و اطاعت کردم و رسیدم به کامنت نگار که با اون کامنت و همزمانی با کامنت چند نفر از بچه های دوره راه حل و دلیل مسئله م رو پیدا کردم و هزاران بار شکر گذار خداوندی هستم که به زیبا ترین شکل ممکن هدایتم کرد دلیل مشکلم رو بفهمم که اصلا این دلیل به ذهنم هم خطور نکرده بود

خدای من تو چقدر بینظیری

با این هدایت که با نگار اشنا شدم خدا گفت برو تو پروفایلش و کامنت های دیگش رو هم بخون و هدایت شدم به نظرات نگار تو بخش عقل کل و دوباره یه درس بزرگ یه اصل بزرگ رو یاد گرفتم که اصلا باز هم بهش فکر نکرده بودم و به ذهنم خطور نکرده بود

اونم این بود که قبل از اینکه من بخوام برم تو زمینه های مختلف باورهام رو تغییر بدم قدم اولم اینه که باید یک باور اصلی رو بسازم و ثابتش کنم تو مغزم این باور که(باور های من دارن زندگی من رو میسازن، باورهای من دارن اتفاقات و شرایط و افراد زندگی من رو خلق میکنن ولاغیر)

استاد به قول نگار من فکر میکردم اگر از قانون اطلاع داشته باشم کافیه و قانون داره کار خودش رو انجام میده و من باید برم مثلا رو باور احساس لیاقتم کار کنم و زمانی که میخواستم برم سراغ عزت نفس و احساس لیاقت اصلا یه شکی تو وجودم خیلی نامحسوس بود که نمیذاشت دست و دلم به این سمت بره همش اهمال کاری میکردم همش میگفتم حالا بعد انجام میدم

و خدای بینظیر من هدایتم کرد که با کامنت نگار و صحبت های خانم شایسته در اون بخش از عقل کل من تازه بفهمم که اشتباه من کجاست

من اصل و اساس کار جهان رو باور نکردم با تمام وجودم من اطلاع دارم از این قانون و وقتی ازش میشنوم خوشم میاد و قلبم تایید میکنه و حسم خوب میشه اما من (باور) نکردم

خدایا چطور ازت تشکر کنم که من رو از زیباترین راه ها هدایتم میکنی به دستان خودت تا ازشون یاد بگیرم اشتباهم رو متوجه بشم

نگار با انرژیش که تو کامنتاش میتونی ملموس احساسش کنی با تعهدش در عمل به قانون سلامتی، با درک بهتری که داره از قانون و عمل کردنش من رو متحول کرد

استاد عزیزم نمیدونید چقدر احساسم بینظیره وقتی فهمیدم که مشکل کار من کجاست و من باید اول قانون رو باور کنم و با هدایت قلبم و خدای عزیزم رفتم سراغ بخش دانلود ها و فایل های قوانین بدون تغییر خداوند و هدایت شدم به این فایل و خواستم که قوانین رو بهتر و بهتر بفهمم

و چقدر این فایل بینظیر بود به قول آقا ابراهیم دری از اگاهی رو به روی من باز کرد این فایل میلیارد ها دلار ارزش داره

استاد شما با مثال هایی که زدین مخصوصا از طریقه تفکر ایلان ماسک و علت کارهای متفاوت و بینظیرش، ذهن من رو بازکردین و احساس میکنم یه درجه بهتر از قبلم متوجه شدم که بابا اصلا قانون چی هست

استاد من چقدر غافل بودم و تو باغ نبودم و اصلا میتونم بگم درکی از قانون نداشتم و هنوز ندارم، احساس میکنم تازه بعد از مدت ها فایل گوش دادن راه اصلی رو پیدا کردم و تازه تو نقطه شروع وایسادم و از این به بعد باید مثل یه کودکی که دست به دیوار میگیره تا سر پا وایسه، تازه من باید سرپا وایسادن رو یاد بگیرم حالا زوده که بخوام راه برم چه برسه که بخوام بدوم

اره همینه من از الان به بعد باید تلاش کنم تازه اول قانون رو درک کنم

احساس میکنم این مدتی که تو سایت عضو بودم یا این چند ماهی که مداوم فایل گوش میدادم داشت مراحل تکاملم طی میشد که مدارم بیاد بالاتر و تازه بتونم به این نقطه شروع برسم و چقدر خوشحال و شکر گذارم که هدایت شدم و بالاخره به این نقطه پا گذاشتم و احساس یک شروع جدید رو دارم

خدایا شکرت خدایا بی اندازه ازت ممنونم که به زیبایی هرچه تمام تر داری هدایتم میکنی و به قول اقا ابراهیم دارم به معجزه های هدایتت عادت میکنم و با فکر کردن بهشون هربار غرق شعف و شادی میشم و تازه الان میفهمم که مولانا وقتی هدایت میشده وقتی اگاهی به قلبش میومده از شدت شوق به سماع درمی اومده، الان من هم بعضی اوقات مثل الان که به درک ها و اگاهی های جدید میرسم دلم میخواد از جسمم خارج بشم دلم میخواد پرواز کنم اصلا این مَثَل که میگن در پوست خودم نمیگنجم احساس من رو توصیف میکنه

الله من میلیاردها بار ازت ممنونم که هدایتم کردی به این مسیر الهی که بتونم جدا بشم از آدمهایی که دارن غیر طبیعی زندگی میکنن ازت ممنونم که من رو هدایت کردی به مسیری که یاد بگیرم پام رو از روی ترمز ها بردارم و طبیعی زندگی کنم یه بدن سالم و طبیعی داشته باشم یه ذهن و زندگی و اتفاقات طبیعی و بدیهی رو تجربه کنم…

الهی شکرت…