آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2 - صفحه 11

از دیروز که این فایل رو دانلود کردم نمیدونم چند بار بهش رو گوش دادم. هر بار که تموم میشد، از اول، دوباره و دوباره و دوباره. مثل آدم تشنه ای که به آب خنک و فوق العاده گوارا رسیده، سیراب نمیشدم و هنوز نشدم.

و نتیجه ش اینکه: دیشب تا صبح خوابم نبرد. لبریز از هیجان بودم، نمیتونستم بخوابم. انگار از یه عمر خواب، تازه بیدار شده بودم.

بارها و بارها توو زندگیم از بزرگان دین و ادب و غیره شنیده بودم که روح برتر و بزرگتر از جسمه . ولی همیشه خودم رو جسم میدیدم، و با شنیدن این حرفها، سعی میکردم یک موجود دیگه به اسم روح رو در درون خودم، یعنی جسمم متصور بشم.

دیشب برای اولین بار خودم رو دیدم، خودم رو شناختم، فهمیدم تمام این چهل سال خودم رو اشتباه گرفته م. برای اولین بار دیشب خودم رو دیدم: من روحم، آگاهی هستم، جزئی از خدا هستم، و این جسم، برای من حکم یک لباس رو داره. و البته چه لباس زیبا و فاخری!!!! خدایا شکرت!!!!

دیشب، احاطه ی خودم بر جسمم رو دید و حس کردم

خدای من! چقدر انسان رو بزرگ آفریدی!!!! خدایا سپاسگزارم که به من، به انسان، این بزرگی و عظمت رو بخشیدی!!! خدایا چه جهان بی نقصی آفریدی!!!!

استاد عباس منش!!!! ایجاد همچین تغییراتی در انسانهای دیگر و آگاه کردنشون کار هر کسی نیست، خوشا به سعادتت!!!! چه ایمانی در درون داری!!!! فقط میتونم بگم ممنونم، ممنونم، ممنونم و براتون سعادت و ایمانی وسیعتر رو از خداوند وهاب میطلبم