آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2 - صفحه 21

787 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Maryam R گفته:
    مدت عضویت: 3226 روز

    سلام پر از عشق به استاد عزیزم و خانواده دوست داشتنی عباسمنش

    ………

    هیچ چیز مهم‌تر از احساس خوب داشتن نیست…

    خیلی وقته که میخوام دوباره عباسمنشی بودن و شروع کنم چون حس میکردم چند ماهی از این فضا خیلی دور شدم و دوباره درگیر بازیهای ذهنم شدم… همش دنبال این بودم که از یجایی شروع کنم یکم گیج بودم… ذهنم خیلی بازیم میداد تا اینکه کم کم شروع کردم متنهایی که مریم عزیز هر شب میذاره توی کانال میخوندم و چند شب پیش این متن خیلی روم تاثیر گذاشت… دقیقا در مورد مساله ای بود که داشتم..یعنی نمیتونستم حسم و خوب کنم…دلیلی پیدا نمیکردم که تو این همه مساله که دارم و هرکدومش برای خم شدن یه آدم کافیه حسم و خوب نگه دارم و همش دنبال این بودم از کجا شروع کنم بلند شدن و… خلاصه این نوشته رو بارها و بارها خوندم و باهاش ارتباط برقرار کردم و هر روز سعی کردم با هر روشی که میتونم احساس خوب بودن و تجربه کنم… جملات تاکیدی میگفتم . مینوشتم… خودم به خودم امیدواری و انگیزه میدادم…و بیشترین روشی که دوست دارم حرف زدن با خداست…… تو این چند روزم از بخش پاسخهای عقل کل سوال و جوابهایی که در مورد روشهای ماندن در “احساس خوب” و مطالعه کردم و کلی مطلب یاد گرفتم…

    ولی بازم بعد از کارم که میرسیدم خونه بخاطر جوی که فعلا توش هستم حسهای خوبی و تجربه نمیکردم.. و امروز همش تو این فکر بودم چه برنامه ای بذارم که خوب باشم تو همین شرایط….

    وقتی از سرکارم برمیگشتم شروع کردم با خدا صحبت کردم راجع به اینکه الان با این شرایط حسم نسبت به چی باید خوب باشه؟ بچه ها تو عقل کل نوشته بودن حتما چیزی هست که راجع بهش ناراحتی که حسات بده.. بخدا گفتم من الان از خیلی چیزا ناراحتم… اول درآمدم…که تازه یکهفتس کار جدیدم و شروع کردم و همش از پرسنل می شنوم حقوقا رو دیر میدن که خب این ناراحتم میکنه چون برام حیاتیه…دوم اینکه از هفته دیگه میرم پانسیون زندگی کنم و جدا از همسرم و این تنهایی ناراحتم میکنه… سوم اینکه اگه خانوادم بفهمن تصمیم به جدایی گرفتم چقدر ناراحت میشن و چهارم اینکه اینهمه طلبکار عصبانی دارم که تماسهاشون و فکرکردن بهشون ناراحتم میکنه…. منم و یه پکیج 4 تایی از مسایلی که هر کدومش کافیه یه نفر و به تنهایی از پا بندازه…به خدا گفتم خب این پکیج کامل ناخواسته های منه و اونطور که از مطالب و نوشته ها فهمیدم باید بفهمم خواسته هام چیه که نسبت به اونا حس خوب داشته باشم…کلی با خدا صحبت کردم که هر کدوم از این اتفاقات چه چیز مثبتی میتونه برام داشته باشه… مثلا جدایی از همسرم میتونه این شرایط و برام بوجود بیاره که بتونم روی ورودیهای ذهنم کنترل داشته باشم و دیگه اینهمه فیلم بد و اخبار منفی و حرفای ناامید کننده نشنوم و افسردگی همسرم روم تاثیر نذاره و میتونم تمریناتم و انجام بدم و روی خودم کار کنم و از خدا خواستم که کمکم کنه تو تنهایی بتونم از این فرصت استفاده کنم… یا اینکه نقاط مثبت محل کارم و به خودم یادآوری کردم و به خودم گفتم اگه تمرین کنم توی احساس خوب بمونم همه چی برام طبق قانون خوب پیش میره…در مورد خانوادم به خودم گفتم باید یاد بگیرم بخاطر خودم زندگی کنم و وقتی حالم خوب باشه اونا خوشحال ترن… و در مورد طلبکارا به این فکر کردم که من همیشه از کار کردن میترسیدم… چون بخاطر تجربه هایی که داشتم فکر میکردم توی هیچ کاری موفق نمیشم ولی الان بخاطر نیازم وارد کار شدم و تمام سالهایی که نیاز نداشتم همش درگیر این بودم چکاری و انجام بدم و هرکاری و امتحان میکردم و زود ازش کنار میکشیدم… به این فکر کردم که الان دیگه نمیتونم پس بکشم و مجبورم ادامه بدم و این باعث میشه بالاخره توی یه کاری موفق بشم … با تمام فشارهایی که روم هست انگیزم و این شرایط و به احساس بیهوده بودن و تلف کردن روزهای عمرم تو گذشتم ترجیح میدم… خلاصه اینقدر اینا رو بالا پایین کردم و با خدا صحبت کردم که به این نتیجه رسیدم از این پکیج مشکلاتم دو تا خواسته واقعی دارم که اولیش رسیدن به عزت نفسه و دومیش خلق ثروت… بعدش دو تا رویای خیلی قشنگ و دوست داشتنی تو ذهنم نقش بست که تو کل مسیر 2 ساعته تا خونه تو ذهنم داشتم میپروروندم و براش اشک میریختم… باورتون میشه تا حالا رویایی به این شکل نداشتم که اشکم و در بیاره… و چقدر حالم دگرگون شد… و حالا فهمیدم بخاطر چی باید حس خوب داشته باشم… بخاطر رسیدن به این رویای قشنگم که با تمام وجودم میخوامش… حالا که خواستم و میدونم بهش گفتم “هر اتفاقی بیفته به نفع منه چون من خواستم و میدونم و بهت اعلام کردم و تو هم من و به سمتش هدایت میکنی…دیگه خیالم راحته”… برام دعا کنید به خودم تعهد دادم تا آخر سال روی “داشتن احساس خوب” هر روز تمرین کنم و به ترفندهای ذهنم آگاه باشم…

    همه حسهای خوب و براتون آرزو میکنم…. و دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Maryam R گفته:
      مدت عضویت: 3226 روز

      سلامی پر از عشق ب دوستان…

      دو روز پیش این متن و گذاشتم و حدود یکهفتس دارم تمرین میکنم که روی ذهنم آگاه باشم و احساسم و خوب نگه دارم… امروز یه نشونه خیلی خیلی واضح دیدم…نمیدونید چقدر خوشحالم و خداروشکر میکنم… حیفم اومد اینجا عنوانش نکنم…سرکار که بودم برادرم تماس گرفت و خبر ناخوشایندی بهم داد…بعد از اتمام کارم بطور اتفاقی بسمت یه پاساژ رفتم… توی مسیر کلی با خدا صحبت کردم و ازش خواهش کردم کمکم کنه و بتونم حسم و همچنان خوب نگه دارم و با خودم تکرار کردم “هر اتفاقی پیش بیاد به نفع منه”… توی قسمتی از پاساژ که کار داشتم و واردش شدم و مشغول شدم کارم و انجام بدم …خانمی که خدمه اونجا بود بی مقدمه شروع کرد به دعا کردن برای من و کلی حرفای دلنشین بهم زد و در نهایت بهم گفت من چند وقت پیش مسأله ای برام پیش اومده بود که اتفاقی یه خانمی من و تو پارک دید برام دعا کرد و مسالم خیلی معجزه وار حل شد منم برای اینکه این چرخه رو ادامه بدم برای تو دعا میکنم… گفت یادت باشه که فقط از خدا بخوای و اون صدات و میشنوه… هر خواسته ای داشته باشی ازش بخواه قطعا بهت میده…این جملش اینقدر به دلم نشست و باورش کردم که بی اختیار اشک میریختم… من این و یه نشونه میدونم و باور دارم که خدا از زبون اون خانم جوابم و بهم داد و بهم گفت هر خواسته ای داری از من بخواه و من بهت میدم… منم این و پذیرفتم و یه خواسته خیلی بزرگ و ازش طلب کردم چون باور دارم من بنده شایسته و خاص خداوندم و لیاقت اینکه خواستم برآورده بشه دارم…. خیلی خوشحالم که شیطنت های ذهنم که سعی داره با معمولی نشون دادن و بی ارزش نشون دادن این قضیه من و ناامید کنه رو نادیده گرفتم و تصمیم گرفتم به حرف قلبم گوش کنم…

      منهم با تمام قلبم برای تک تک اعضا خانواده عباسمنش دعا میکنم و از خدا میخوام عشق رو توی دلهاتون زنده نگه داره و همیشه سلامت و شاد باشید.

      دوستون دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2483 روز

    سلام عزیزایه خدا

    سلام خدا، سلام واقعی ترین جهان، سلام دیدنی ترین عالم، تورا با چشم دل اگر دید با چشم سرهم دیده خواهی شد، تا تورا در درون حس نکرد در بیرون احساس نخواهی شد، تا به تو ایمان نیاوریم تا به غیب ایمان نداشته باشیم هرگز به تو نخواهیم رسید، ای که با تو وجودم تجلی پیدا میکند، ای ابدی ترین عشق دنیا، تورا دیگر فراموش نخواهم کرد، من قطعه از تو هستم و عشقت در کل وجودم رخنه کرده، دیگر جایی برای تردید و شک نیست، دیگر جسمم در اختیار نفسم نیست، دیگر ذهن و نفس حرافم را آزاد نخواهم گذاشت که جایگاه تورا تسخیر کنند، تو در قلب منی، قلب من کعبه وجود من است و تمام وجود به مرکزیت قلبم در حال طواف توست، من خود تو هستم و تو خود من، خالق بودن را از تو به ارس برده ام، پس خلق میکنم تمام آرزوهایم را تا به ذهن و نفس حرافم بفهمان تمام سعیشان بی نتیجه است و ناچارند مرا همراهی کنن در مسیر درک بیشتر تو، چنان مست دیوانه ات شده ام که فراموش میکنم اولش برایه چه آمده بودم، آمده بودم میلیاردر شوم ولی…،

    وصفت با کلمات کار سختیست از نوشتن در مورد تو گریزانم ولی به با تو بودن مشتاقم ، به لطف تو از گمراهی نجات یافته ام و امید دارم تا ابد در این مسیر قدم بر دارم، مسیر سعادت، مسیر خوشبختی، اینها همه بهانه است که به تو برسم، با تو باشم، غرق در تو شوم، ای تویی که مرا با تمام بدی هایم میخواهی، دلسوزتر از مادر برایم بودی و بهتر از یک پدر هوایم را داشته ای، همیشه رفیقم بوده ای و کار هایم را انجام داده ای، حال که تورا به یاد آروده ام با تمام وجود تورا ستایش میکنم که تو شایسته ترینی، توکلم به توست، مرا یاری کن تا در مسیر درک بیشتر تو موفق شوم، هر آنچه میخواهم به من اعطا کن تا بیشتر در تو غرق شوم، دوستت دارم فرامانروایه من، در پناه رب یکتا شاد وسالم و ثروتمند باشید،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    حسین زارع گفته:
    مدت عضویت: 2524 روز

    سلام براستاد وهمه اعضای خانواده صمیمی خداراشکر که به جمع این خانواده هدایت شدم واقعآ انسان هرچه به آگاهی بیشتردرمورد خداوند وآفرینش جهان برسه آرامش بیشتری خواهدداشت وقتی ایمانت به خداقوی ترمیشود احساس آزادی وبی نیازی میکنی به گفته استاد هرچه بیشتردرک میکنی زبونت بسته ترمیشه چون حال واحساسی که پیدامیکنی قابل وصف نیست باخدابودن راباید احساس کنی قابل بیان نیست استادواقعآ ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مریم بیدقی گفته:
    مدت عضویت: 2381 روز

    سلام استاد عزیز.واقعاا نمیدونم چی بگم.فقط بهتون بگممم که نمیدونید چه حااالی دارم پر از امید پر از شور و شوق پر از هیجان پر از آرامش اصلا تو آسمونا هستم خیلی خوشحااالم استاد از وقتی این فایلهای آرامش در پرتو آگاهی رو خدا سر راهم قرار داد و بهم گفت حالا وقتشه بیا و گوش کن ببین چی بهت میگم وقتی ک با من انقد قشنگ داره صحبت میکنه و راهو نشونممم میده ….استاد استاد خیلی حس خوبی دارم و خیلی خوشحالم ک خداوند شما رو ب عنوان یکی از دستانش سر راه من قرار داد واقعااا ازتون خیلی زیاد ممنونم انشالله ب قول خودتون در پناه الله یکتا همیشه شاد باشید و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت بازم ممنونم????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    لیلا نعیم گفته:
    مدت عضویت: 2672 روز

    سلام خدمت استاد عزیز وهمه همراهان.

    خداراشکر که تا حدودی تونستم احساسم و کنترل کنم. هرچند هنوز خیلی باید روی خودم .افکارم و باورهام کار کنم.اما خداراشکر همینقدر هم که تونستم احساسم و کنترل کنم شاهد اتفاقهای خوبی در زندگیم بودم. این باعث شده به خدانزدیک و نزدیکتر شوم.

    حس خوب. ارامش درون در هر زمینه ای .شغل‌.سلامتی ثروت ….وهر اتفاق هرچندکوچک در زندگیم که افکارم و کنترل کردم به ارامش رسیدم .خدایاشکرا بابت هر لحظه از زندگیم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محمد صادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 3185 روز

    سلام به دوستان خوبم و خانم شایسته گرامی و استاد عزیز. نوای پیانو و متنی زیبا که تکرارش کمک میکنه به نیروی الهامات متصل بشم هدیه ای گرانبها و لذت بخش برام هست که قدردانش هستم. من عاشق موسیقی لایتم و به خاطر اشتراک گذاری این فایل ممنونم. کنترل نجواهای ذهن کلیدی هست که در جای جای این فایل به گوش میرسه. مهمترین اصلی که عمل بهش کمکم میکنه بتونم نجواهایی که بهم احساس بدی میده رو کنترل کنم، این حقیقت هست که وظیفه، مسئولیت و طبیعت ذهن اینه که افکار منفی به راه بندازه و حقیقت دیگه اینه که وظیفه من، مسئولیت من و کار من اینه که آگاهانه وارد گفتگوهای ذهنیم بشم و اون رو در جهت مثبت کنترل کنم تا در احساس خوبی قرار بگیرم. مثلا وقتی ذهنم به هر دلیل افکاری رو تکرار میکنه که احساس ناتوانی بهم میده، احساس عدم لیاقت بهم میده وظیفه ی من اینه بگم این وظیفشه این حرف ها رو بزنه پس شروع میکنم به ایجاد گفتگوهای مثبت که من میتونم، من تواناییش رو دارم، من لیاقتش رو دارم و .. حقیقت دیگه ای که در مورد کنترل ذهن وجود داره اینه که من بایستی روند ایجاد آگاهانه افکار مثبت رو ادامه بدم چون ذهن ساکت نمیشه پس منم نباید ساکت بشم پس این روند رو انقدر ادامه میدم تا تبدین بشه به یک عادت ذهنی و این روند مثل یادگیری یک زبان جدیده . به قول استاد هر چند وقت یکبار لازمه برگردیم و کشتی ای که زنگ میزنه رو مجددا سنباده بکشیم و رنگ بزنیم. حقیقت دیگه ای که در مورد نجواهای ذهنی وجود داره اینه که هیچ فردی در هیچ جایگاهی وجود نداره که نجوای ذهنی نداشته باشه و گیرش نیفتاده باشه بنابراین با یادآوری اینکه راه اندازی گفتگوهای منفی طبیعت و کار ذهنه و وظیفه من اینه که این موضوع رو مثل ورزش کردن، غذا خوردن و .. که خیلی هم خوبه بپذیرم و آگاهانه گفتگوهای مثبت رو ایجاد کنم و با ساختن این عادت و تقویتش روز به روز مهارتم رو در کنترل ذهن و خلق اتفاقات زندگیم به شیوه دلخواه بهبود ببخشم. آگاهی های فایل آرامش در پرتوآگاهی قسمت دوم کمک میکنه بی انتها و جاوان بودنمون، خوب بودن و مقدس بودنمون، ارزشمند بودنمون و احساس یکی بودن با خداوند رو یادآوری کنیم و بیشتر به نیروی الهامات توجه داشته باشیم. سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    یاسمین امیری فر گفته:
    مدت عضویت: 2436 روز

    سلام استاد عزیز …

    استاد عزیزم میخام از اتفاق ک دیروز برام افتاد بگم …صب ک بیدار شدم نشستم ب دعا و مراقبه و گفتن کلمات تاکیدی…و این سوال ک در روانشناسی ثروت ۱ گفتید افرادی در محل زندگی خود پیدا کنید ک بدون تحصیل و ثروت اولیه ب موفقیت رسیده اند..من در این مدت پیدا نکرده بودم !!همش از خودم میپرسیدم چرا من نمیتونم پیدا کنم!!؟؟

    و بعدازظهر جمعه جهان منو ب جایی هدایت کرد ک فردی را پیدا کردم از صفر شروع کرده بود.منو همسرم به فروشگاهی رفتیم (هایپر آرین) چ فروشگاه بزرگی ..پر از فراوانی ،پراز جمعیت …اینقدر شلوغ بود ک فک میکردی شب عید…چ امکاناتی ،چ پرسنل خوش برخوردی..? دقیقا شبیه فروشگاهی بود ک شما رفته بودید چ رستوران خوبی داشته یعنی جا برای نشستن نبود ایده غذا دادنشون خیلی جالب بود…واقعا بهمون خوش گذشت بود ‌منو همسرم صاحب این فروشگاهو تحسین میکردیم و براش آرزوی ثروت و سلامتی بیشتر

    کردیم? ..تو راه برگشت منو همسرم تو فکر این بودیم که بیوگرافی این شخص پیدا کنیم….اونم از نت)?

    جالب اینجاست ک رسیدیم خونه صاحب فروشگاه با همسرم تماس گرفتن…(همسرم ۱۲ سال در تعمیرات و فروش لوازم پمپ بتن هستن) ایشون تماس گرفته بودن برای فروش دستگاه پمپ بتن اطلاعات لازم بگیرن ک چ قیمتی بفروشن و….. و سپس یکی از اقوامشون زنگ میزنن اطلاعات دقیقتری در مورد دستگاه ب همسرم بگن ک قیمت نهایی مشخص شه…وسط حرفاشون همسرم متوجه میشه که تماس اول صاحب هایپر آرین بوده…. ..همسرم خیلی خوشحال شد و از اقوامشون پرسید ایشون این ایده رو از کجا گرفتن و سرمایه اولیه داشتن…گفتند: ایشون اول پشت وانت هندوانه میفروختن و سپس ی خورده فروشی کوچک و الانم تبدیل به یک فروشگاه بزرگ و معروف در مازندران هستن..

    من ب طور خلاصه توضیح دادم…ولی خوشحالم استاد عزیز دقیقا میگید فرکانسی ک بفرستید جهان همونو بهتون نشون میده….

    و اینکه همیشه سپاسگزار و احساس خوب داشته باشیم واقعا همه جیز بر وقف مرادمان پیش میرود

    با آرزوی سلامتی برای شما استاد عزیز و عزیز دلتون و همفرکانسی های دوس داشتنی..???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      بشیر احمد گفته:
      مدت عضویت: 2388 روز

      سلام دوست عزیز

      یاسمین خانم چقدر اسمتون زیباست.

      کامنت تون رو خودم خیلی انرژی داد و خیلی کیف کردم و ازش یه کپی هم برداشتم تا در آینده باز هم مطالعه ش کنم.

      داستان بسیار زیبای نوشتید ممنون اون مدیر هایپر هم خیلی باحال بود.

      هر جا هستید متمرکز بر روی نکات مثبت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    حسن خدایی گفته:
    مدت عضویت: 2370 روز

    به نام پادشاه کل هستی.

    خدایا چطور حق مطلب رو در سپاسگذاری ادا کنم؟؟؟؟

    خدایا میدونم ناتوانم ،اما از صمیم قلبم سپاسگذارم .متشکرم .ممنونم.

    از اینکه اینطور دلبرانه هدایتم میکنی.

    اینکه از طریق دستان بی نهایتت، با نور . با باران .با شب و روز .با کتاب پر از رمز و رازت با الهامات درونیت، هدایتم میکنی.

    از این که من رو در این جشنواره هستی خلق کردی. برای پند و اندرزها و هشدارهای ترس ٱور و شیرینت. برای این که قبل از تولد با من سخن گفتی .خدایا زندگی تجربه بهشت است . وقتی که نور ایمانت در قلبم برای ابد میتابد . و هر روز مطمئن تر میشوم. خدایا شکرت .

    خدمت استاد عزیز اقای عباس منش و خانواده محترمشون عرض سلام و ادب و احترام دارم . و تمام هم فرکانسی ها .سعادتمندان .

    استاد اجرت با الله پاک .بهترین حالت در بهترین حالت رو براتون ارزو دارم.

    واقعا لذت بسیار بردم . و میبرم. واقعا که ارامشی داره این اگاهی ها….

    و در اخر

    سلام علیکم و رحمه الله و برکاته و رضوانه و رضائه. عاشق همتون حسن خدایی.???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: