آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2 - صفحه 29
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2015/12/عکس-فایل-2.jpg
400
510
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-12-02 22:52:422020-08-28 10:14:12آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
ســــلام بر همه عزیزان دل خدا..خدارا شکرت که مارا هدایت میکنی سمت زیبایی ها
سلام بر قلبم آن هنگام که پاک است
که منشا اتفاقات خوب است
ساده است و رها
اینجا هستم و مشتاق شنیدن صدای خود ابدیم که از درونی ترین لایه های وجودم با من حرف می زند
جان و آگاهی
خود لایتناهی
اصل وجودم
که اگر فراموشت کنم سقوط می کنم
در بی ارزشی های دنیای امروز
نجات من در یافتن توست
خود لایتناهی ام
اصلم
آنگاه است که چیزی کم ندارم
وصلم به قداست و ابدیتم
می خواهم با توبیشتر آشنا شوم
ای جان در جسم و کالبدم
پیش از تصمیم بودی
ابدیت، آگاهی، قداست
جنین، نوزاد بودم
ساده و در لحظه
در سکوت و در گفتگوی آرام با اصل
و نفس آمد و آشفته ام کرد
با خشم و ترس و نگرانی
چیزهایی که از تو نبودند
سکوتم را گرفتند
و تو را فراموش کردم
فراموش کردم ابدیم و مقدس
زمینی شدم
پر از
روابط آزرده، حسادت، خشم و کینه و ترس و فرافکنی و بیشتر خواهی
تو را فراموش کردم و فکر کردم زندگی همین است، حقیقت همین است، زمین
غافل شدم که سعات در وجود من است، در ذره ذره ی وجودم
و اما اکنون بزرگترین اتفاق زندگی من است
سکوت کرده ام
تا از تو بشنوم
آنچه همیشه در انتظارش بودم
می خواهم به اصل خویش بازگردم
به تنها راه سعادت
خود لایتناهی
خود مقدس
در سکوت و آرامش به تو بازمی گردم
وقتی نفس و گفتگوهای درونی آرام می شوند
برای رفع مشکلاتم می خواهم به تو بازگردم، به درون
و بخاطر آورم که موجودی الهیم
و این فقط تجربه ی فیزیکی کوچکی در زندگی ابدیم است
و من لایتناهی ام، ابدی و پایدار.
در این مسیر هدایتم کن
دستم را بگیر و مرا راه ببر
تا به تو برسم، به اصل
آرام گیرم
رها شوم
و سعادتمند
سپاسگزارم برای این فایل آگاهی دهنده از جنس نور و روشنایی و سعادت
هیچ چیز مهمتر از احساس خوب داشتن نیست.
هیچ چیز مهمتر از وصل شدن به خداوند نیست.
این بار این نیرو را بدست اوردم و دیگر تحت هیچ شرایطی حاضر به ترک
و از دست دادن این نیرو نستم. این نیرو هیچ وقت مرا ترک نمیکند
من هستم که دیگر به هیچ قیمتی او را به حتی کل جهان نیز نمیفروشم.
من با این نیرو همراه شدم و هر لحظه زندگی میکنم.
هر چقدر از برکات این نیرو بگویم کم است.
همه ی زندگی ام را مدیریت میکند.
همه ی شرایط را مهیا میکنمد.
از طریق افراد مختلف به من عشق می ورزد.
مشتری ها را روانه کسب و کارم میکند.
بدنم را سلامتی میکند.
شرایط را مهیا میکند برایم تا به هدفم برسم.
و همه ی این کار ها را میکند تا بدانم تنها یک نیرو یک معشوق یک رب وجود دارد.
این نیرو را این توحید را به هر قیمتی بفروشم سرم کلاه رفته.
پس تنها وابسته به این نیرو میشوم و سعی میکنم غیر از او نبینم.
این خداست که در قالب دستان متعددش دارد به من کمک میکند و من غافل ناسپاسم.
من همه ی خواست ههایم را برای احساس بهتر میخوام وقتی الان این هماهنگی
و عشق با شدت را دارم دیگر همه چیز تمام است.
انطور که میخواهم زندگی ام را خلق میکنم.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سی و پنجمین روز سفرنامه
آرامش در پرتو الهی ۲
این فایل دوباره یادآوری می کنه زمانی را که در سکوت بودیم و با صدای سکوتمان (خدا,روح )در صحبت بودیم.
دوباره یادم میاره که اگه قلبمو ذهنم رو پاک کنم از هرچی که حالم رو بد میکنه از تخریب و از دوست داشته نشدن ها، از ناملایمات زندگی دنیوی، از حال بدی های روزمره که اینها همه گذرا هستند
واگر
قلبم رو پاک کنم دریچه ای رو به زیبایی های زندگی به من گشوده میشود و اتفاقات و احساس خوب را به ارمغان می آورد برای من و در آن زمان است که لایه های درونی من، وجود من، با من صحبت می کند.
(من درونی) روح من میگوید که من جانم وگاهی
(جسم من) بیرونی میگوید که من جسمم و ذهن
اصل وجودی ما همان روح ماست که متعالیه مقدس همان که هرگز از بین نمی رود و خدا در زمان تولد از روح خود درما می دمد و در زمان مرگ روح ما همان روح خداست که از کالبد مو جدا شده و به سوی خدا باز می گردد.
زندگی اکنون ما در دنیای مادی تجربه کوچکیست در برابر زندگی ابدی ما، در برابر لایتناهی بودن ما،
و فراموش کردن این باعث می شود که ما گرفتار زندگی دنیوی بشویم و با هر ناملایماتی احساس بد پیدا کنیم و سقوط کنیم در قعر اتفاقات بد از زندگی.
مدت هاست که من دیگر فراموش کرده م که این زندگی تجربه کوچکی در برابر ابدیت من است ومن غرق در مسائل کوچک دنیایی شده م و احساسهای بد به من روی آورده اند
اما دیگر می خواهم نجات پیدا کنم
و پیدا کنم اصل وجودی خودم را در درون خودم دنبال چیزی می گردم که مرا به آرامش برساند و به ابدیت من اصل وجودی من نزدیک کند.
وقتی خدای عزیزم تو که فراموش می کنم در بی ارزشی های جامعه امروزی غرق می شود وقتی در سکوت صدای تو را می شنوم دوباره خودم رو پیدا می کنم خود با ارزش م را خود لایتناهی م را.
انسان هر چقدر هم که موفق باشد در زندگی مادی ولی در درون خود به دنبال آرامشی میگردد همان خود ابدی و لایتناهی همان قداست. اصل وجودی انسان است.
یاد گرفتم که در ابتدای راه اول خود و اصل وجودی خودم را پیدا کنم در درون خودم در سکوت درونم خدای خودم را پیدا کنم بهش ایمان بیاورم و باورش کنم بعد از اون میتونم به خواستهام برسم بعدش لذت ببرم چون در درون به آرامش رسیدم به قداست و ابدیت خودم پی بردم.
حال که با هم دیداری داریم در درون بیا گرامی به داریم ارزش بدهیم به آن که هر کسی برایش پیش نمی آید که صدای درون خود را گوش دهد
بشنود و به ابدیت و قداست خود پی ببرد بیشتر آشنا شو با خدای درون خود حال که صدای رو شنیدی.
حکایت خدا و انسان حکایت جان است و جسم
خدا جان است وبه جسم ما جان بخشیده خیلی قبل از تولد و جنینی.
انسان زاده شده در سکوت خویش در قداست و ابدیت .
این ها قبل از تولد در درون انسان قرار داده شده
و نوزاد در آغاز از آگاهی و شادی است و رها است از هر قید و بندی.
در هر لحظه زندگی میکند
در لحظه گرسنه می شود و گریه میکند
در لحظه با یک لبخند مادر شاد میشود
در یک آن با یک بادبادک خوشحال و سرمست می شود
با یک کادو و هدیه کوچک غرق در شادی می شود
نوزاد و کودک قبل از اینکه زبان باز کند قبل از اینکه با مسائل دنیای فانی آشنا شوند همیشه در سکوت است در سکوت خود با خدا نجوا میکند همیشه در گفت و گویی با سکوت درون خود است.
ولی بعد از آن چرا مشغول هیاهوی زندگی بشر شدیم که دیگر صدای درون خود را نشنیدیم.
در شلوغی افکار و تحولات ذهنی خود دیگر صدای خود درونی مان را نشنیدیم .
وقتی هویت پیدا کردیم وقتی شخصیت« من »به وجود آمد وقتی زمان به وجود آمد که ما یا در گذشته هستیم در حال حسرت خوردن
یا مشغول آینده شدهایم.
و از ابدیت لحظه غافل شده ایم غافل از اینکه ابدیت و قداست و بیکران بودن و لایتناهی بودن چیزی نیست جز
در لحظه زندگی کردن
در لحظه شاد بودن
در لحظه اگر غم به سراغتان آمد دیگر ماندگار نباشد و تمام شود در همان لحظه .
سپس
خوب و بد
خشم حسد
اندوه و قبیله
زاییده شد تا سکوت و آرامش ما را به آشفتگی و پریشانی سر و سامانی تبدیل کند و دیگر صدای سکوت درونم را نشنیدم چون خدا را فراموش کردم.
«سکوت زبان گفتگوی من با خدای خودم بود»
زمینی شدم و سقوط کردم
دست و پا زدم درون مشکلات
روابطی که آزارم می داد باعث رنجش من می شد
تحقیرها ،سرزنش ها ،تخریب هایی که همه جا همراهم بود
و حسادتها، پریشانی، بیشتر خواهی
و من به این مشکلات عادت کرده بودم و فکر میکردم زندگی یعنی همین و همه با هم اینها سر و گردن می زنند.
غافل بودم از اینکه آرامش و سعادت و خوشبختی من آنقدر نزدیک است به من که در درون من است ودر ذره ذره در وجود من است.
نیرویی که در درون من است تا تغییر دهد اوضاع و احوال من را به آرامش برساند من را به خواسته هایم برساند.
آنقدر فراموش کرده بودم خدا را که دیگر قبول نمیکردم خدایی وجود دارد میگفتم خدا اگر بود من غرق در گرفتاری نبودم اگپس خدایی نیست.
چقدر نادان بودم زندگی می کردم چندین سال در جهل و نادانی به سر بردنم
تا فهمیدم که باید سکوت کنم باید بشنوم صدای درونی ام را
که این تنها راه سعادت را بزرگترین اتفاق زندگی من خواهد بود.
🍃 همان همای سعادت که همیشه منتظرش بودم 🍃
و سکوت …..
همان چیزی که من را به همه چیز می رساند و به خوشبختی می رساند.
و حالا که این پرنده خوشبختی روی شانه های من نشسته و
🍃 من میدانم آگاهم که در درون خودم نیرو و انرژی دارم که می تواند مرا به خوشبختی نزدیک کند.🍃
🍃مرا از قید و بندهای دنیای مادی رها کند و آرامش و حضور قلب برای من به ارمغان بیاورد🍃
.
.
.
. خدای خوبم…..
روحم…..
جانم…..
رگ گردنم…..
اکنون من سراپا سکوتم، سراپا گوشم
تا بشنوم صدای تو را
آ گاهم به درونم
به ذهنم
🌱دیگر نمی گذارم لحظه آشفتگی در من بماند
🌱 دیگر نمی گذارم غم لحظهای هم در من ماندگار شود
🌱دیگر می خواهم چشمان فقط خوبی ها را به زیبایی ها را ببیند
🌱دیگر برای همیشه شادی در درونم لانه خواهد کرد
🌱دیگر برای همیشه قلب من وجودمن شکرگزار تو خواهد بود
🌱دیگر می خواهم با چشمان خداگونه به همه نگاه کنم
🌱 دیگر می خواهم خودم را دوست داشته باشم
خودم وجودیم را
خود مقدسم را
خود لایتناهی م را
🌠آخر می دانی چرا ؟؟؟؟؟
چونکه تو در درون من هستی
چگونه ناملایمات نازیبایی ها را به درون بکشم وقتی تو آنجا خانه داری
وقتی تو به من جان دادی و من جانان عاشقت شدم .
✌️این باشد عهد من با جان من.✌️
اینو یاد گرفتم وقتی با مشکلی مواجه شدم به درون خودم باز کردم و به یاد آورم که من موجودی الهی هستم به همه این زندگی تنها یک تجربه فیزیکی از در زندگی ابدی من که بارها تکرار میشود .
و به یادم بماند که….
🍃 من لایتناهی هستم.🍃
به نام خدای مهربان
سلام خدمت تک تک شما دوستان عزیز استاد عزیرم ک خلنم شایسته گل
🌷سیوپنجمین روز سفرنامه🌷
شکرت خداجان که حال این روز هایم بسیار عالی است و من آرامش درونی را احساس میکنم که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست این احساس شادی عمیقی که دارم این حس ایمان به خداوند توکل کردن به خداوند و دیدن نتایج کوچک بعد هی بزرگتر شکرت خداجان که در این مسیر زیبا هستم شکرت که بهترین دستت روی زمین استاد عباسمنش را شناختم و تومرا به سمت او هدایت کردی آرامش در پرتو آگاهی هر وقت که دلت خواست بگیرد بهترین کمک کننده است و امید و ایمان رو در دل زنده میکنه شکرت خداجان به خاطر این فایل های زیبا خدایا خودت در این مسیر زیبا مرا هدایت کن و راه درست را به من نشان بده
عاشق همه ی این خانواده صمیمی و استادم هستم که در این مسیر مارو همراهی میکنن زندگی زیباست😍
سلام و درود فراوان بر همه ارواح خداوند.
الأن که دارم این متن را می نویسم یه حس فوق العاده دارم درونم یک حس عجیب دارم بهم الهام شده با شما عزیزانم تقسیم کنم این هدایت الهی را.
چند دقیقه پیش داشتم فایل قسمت دوم را با تمرکز گوش می دادم و در باره آن آگاهی ها تعمق و تفکر می کردم فایل قسمت اول را که شنیده بودم درباره این که من پاره ای از خداوند هستم کامل کامل اطمینان نداشتم ولی سعی داشتم با کار کردن روی خودم و بارها و بارها شنیدن آن فایل این حقیقت را باور کنم تا اینکه هنگام شنیدن فایل قسمت دوم در اینترنت درباره ابعاد دیگر وجود انسان جستجو کردم اول با آیه میثاق آشنا شدم بعد به خودم گفتم بزار جستجو کنم ببینم سوره ای است که خداوند در قرآن درباره ابعاد دیگر وجود انسان سخن گفته باشد که با سوره
« السجدهٔ » آشنا شدم هنوز این سوره را دقیق و کامل نخواندم ولی این آیه را که خواندم این حس فوق العاده را دریافت کردم.
سوره : السجدهٔ
آیه : ( ۹ )
آنگاه او را درست و نیکو نمود ، و از روح خود در وی دمید برای شما گوش و چشم و قلب آفرید در حالی که اندک سپاس گزاری می کنید.
دیگه هیچ شک و تردیدی ندارم که من از الله جدا نیستم از روح خودش در من دمیده کافی روح خود را بعد دیگر وجودم را که لایتاناهی و ابدی است پاک کنم بی ریا کنم دو رویی، خشم، کینه و هر چیزی که خدایی نیست را از آن دور کنم زندگی میشه بهشت دنیای بیرون من خود به خود تغیر خواهد کرد.
پیشنهاد می کنم این سوره را بارها و بارها با تمرکز بخوانید و در کلمه کلمه و آیه آیه آن تعمق کنید تا باورتان نسبت به یکی بودن خود و الله و رابطه تان تقویت شود.
من تا قبل از اینکه این آیه را بخوانم کسی حتی افراد خیلی مذهبی این موضوع را به من نگفتن و همش تمرکزشان بر آیات متشابه است ٪۹۹ نه همه افراد.
فقط باور کنید که از روح خدا در ما دمیده شده و این روح ابدی است باور کنید که شما هم آنچه خواهید کرد که مسیحا کرد اگر به درون برگردید به بخشی از روح خداوند که در درون شما است.
به همین دلایل است که همیشه بخشنده است همیشه توبه پذیر است حتی برای بدترین گناهان چون از خودش هستیم.
همه از خداییم و به سوی او باز خواهیم گشت
در پناه الله یکتا شاد سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
🌹🌹🌹
بنام خداوند بخشنده و مهربان
35 امین روز سفرنامه (دور دوم)
سلاام سلام صدتا سلام بر عزیزانم
امروز بعد از چند روز بنابر حس درونی اومدم بنویسم و رد پا بذارم.
دیگه حسابش از دستم در رفته و نمیدونم تا حالا چندبار این فایل رو گوش دادم. چقدر منو از تنش ها و نگرانی ها دور کرده و بارها به احساس خوب رسونده.من عاااااشق اون قسمتش شدم که میگه:
” تو لایتناهی هستی، مقدسی و ابدی هستی….
با درک ناچیز همین جمله به چه آرامش هایی که نرسیدم و هربار که گوشش میدم انگار باز تشنه ترش میشم.
استاد به نظر من جنس آگاهی های این فایل خیلی متفاوته و با اینکه زمان کوتاهی داره اماا خیلیییی آگاهی داره.هر بار که گوشش میدم از بچگیم تا حال مثل یک فیلم برام مرور میشه و آرامش عمیقی رو حس میکنم.
خب برسیم به تصمیم جدیدم:
این چند روز اخیر تمرکز بالایی داشتم و یجورایی هدایت هرلحظه خداوند رو احساس میکردم.حدود 40 روز پیش یک ایده ی کسب و کار از خداوند خواستم و روز بعدش خداوند پاسخ داد اما من قدم خاصی برنداشتم و متوقف شدم در عمل کردن. تا اینکه در این چند روز اخیر با هدایت خداوند هدایت شدم به سمت نوشته های زیبااااای خانم شایسته در رابطه با آگاهی های دوره ” راهنمای عملی دستیابی به رویاها”.با خوندنشون حس میکردم خداوند داره با من صحبت میکنه و همش صحبت از ایمان بوود و بشدت منو دگرگون کرد.تا اینکه دیروز تصمیم گرفتم قدم جدی رو بردارم و برداشتم و ایمانم رو ثابت کردم به خداوند و گفتم من وظیفم رو انجام دادم.
خیلیی خوشحالم که دارم استقلال مالی پیدا میکنم و دارم کسب و کار خودم رو شروع میکنم که بیزینس هست چون من عاشق بیزینس هستم.یادم میاد روزهایی بود که اصلا به ذهنم هم خطور نمیکرد که بتونم استقلال مالی داشته باشم چه برسه به راه اندازی کسب و کار خودم.حدود 3 ماه پیش در سایت دیوار هراسان به دنبال شغلی بودم و کار به جایی رسید که خسته شدم و گفتم خدایا کمکم کن و بعدش خداوند با الهامات کاملا واضح به من فهموند که صبر کن… و بعد به این سفرنامه هدایت شدم
از اون موقع خب من بیکار نموندم با شدت و تعهد ادامه دادم و الان اینجا هستم با شروع کسب کار خودم.همزمان دروه 12 فدم هم شروع کردم و ایمان دارم آینده ای درخشان رو قراره رقم بزنم با هدایت الله یکتا.
“اللَّهُ وَلِیُ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ”
شاااد وثروتمند بااشید در پناه الله یکتا
“شکر و سپاس خدایی را که پادشاه جهانیان است”
به نام خدای هدایتگر
۳۵روز سفرنامه صمیمی
اولین حسی که فایلهای ارامش درپرتو اگاهی به من میده حس ارامش وعمق زیادش هست
جوری که تاچن روز این سکوت وفقط ناظر بودن درمن شدت میگیره
ولی مسعله ای که منو به فکر میبره من هردفعه یه قسمتی رو انگار درک میکنم بقیه قسمتها رو بااینکه میشنوم انگار به عمق اون کلمه پی نمیبرم برای همین هردفعه برمیگردم دوباره گوش میدم حس میکنم تازه اینجا منظور چیه ودرک جملات چیه
ماخیلی وقتها معنی سکوت رو اشتباهی متوجه شدیم
مثلا وقتهایی که دیگه خسته بشیم ودیگه حس کنیم مستاصل وچاره ای نداریم به اطلاح سکوت میکنیم وانگار این سکوت نیست بلکه به همون شدت در درون مغزمون گفتگوهایی باصدای بلند درجریانه ومابه اصطلاح سکوت کردیم ولی دراصل خودخوری وسرزنش وکلی افکار منفی کاملا درجریانه
ولی سکوت با ارامش ورفتار مناسب وظرفیت بزرگ داشتن درارتباطه
مثلا خیلی وقتها خیلی جاها برخورد کردم با رفتارهای بشدت افراطی وچالش برانگیز درمورد استاد
ولی واکنشی که ازشون دیدم سکوت بوده وارامش هم دررفتار هم درلحن و واقعا وقتی مقایسه میکنم با خودم نه باکس دیگه ای واقعا میفهمم سکوت وصلح درونی یعنی چی
مثلا من خودم همین دیروز سرکلاس مربی اموزشیمون چن روزی بود ازدرکه میومد داخل شروع میکرد ازوضع گرونی ازاینکه باید چن شیفته کارکنه تا شب بلکه بتونه امرار معاش کنه یاکلی باورهای مخرب وکلی قوانین اشتباه اونم مستند ازایه وقران که نمیدونم ازکجا میارن اینا رو باهم مرتبط میکنن صحبت کرد ومن بشدت اعتراض کردم وشروع کردم ازایشون انتقاد واخرسرهم موفق نشدم قانع کنم
چرا؟؟
چون منی که میدونستم ایشون دراون فرکانسی که هست وطبق مشاهدات واتفاقات روزانه اش که به واسطه مدارش درش هست وبراش اتفاق میفته داره صحبت میکنه
وصحبت اون درسته چون واقعیت زندگی اون به واسطه مدارش اینو داره فریاد میزنه حالا هی من بیام بگم نه اینجوری نیست این جوری که من میگم درسته باعث بحث میشه فقط و من واقعا اونجا بود که به خودم گفتم اشتباه کردی روح انگیز
استاد اینهمه میگن فاعرض انهم اعراض کنین
بحث نکنین
سکوت کنین وارامش وسکوت درونتون رو بهم نزنین نزارین بقیه احساس خوبتون رو ازتون بگیرن به واسطه اجازه ای که خودتون بهشون میدین
میدونم که سکوت وارامش درون و قطع کردن گفتگوهای ذهنی وبیرونی باعث ارامش درون میشه واین خودش یه مهارته
ومن بااتفاق دیروز پی بردم بایداین مهارت رو کسب کنم اونم با تکرار وپایبند بودن ومتعهد بودن پایدار
بهترین اموزگار سکوت طبیعته به نظرمن
الان که دارم این متنو مینویسم سکوت شب وظلمات شب داره به من میگه ارامش وجنس سکوت طبیعت رو
خدایاشکرت برای همه لحظاتی که سکوت کردم وباتو درگفتگو بودم طعم این لحظات و واقعا بی نظیره هدایتم کن قرار بگیرم درمدارهمیشگی این باتو بودن وظرف وجودم رو بزرگ کن تادرک کنم هرانچه که قبلا درک نمیکردم
اگاهی وارامش درپرتو تو رو میخوام ای ربالعالمین
به نام تو ای همیشه همراه💜
روز ۳۵ سفرنامه ی من
تو بهم بگو تا من بنویسم.همراهیم کن مثل همیشه.
در آغاز همه آگاهی بودی و سادگی،
جز شادی و رهایی نمیشناختی و لحظهها را یکی یکی زندگی میکردی. سکوت بودی و در گفتگویی آرام با من
شنیدن این جمله ها منو برد به کودکیم..انگار یادم اورد اون لحظه هارو..خودمو یه نوزاد دیدم!سکوت بودی ودرگفتگویی آرام با من..🥺
وای که چقدر قشنگه این حس..من بودم و تو..بدون هیچ ناخالصی..بدون هیچ باور محدودی..رها و آروم..
آروم و دلگرم به بودنِ صاحب و مالکِ من💗
مادر و پدر دادی به من ،خانواده دادی به من که مراقبم باشی..
با تو لحظه هارو یکی یکی زندگی میکردم..
چیشد که تو رو یادم رفت خدای من؟؟؟چیشد؟؟
چطوری فراموشت کردم؟چطوری ترسیدم؟چطوری احساس تنهایی کردم؟!!!
چند سال توی ترس و نگرانی و اضطراب بودم امااا
بازم پیدات کردم.باز اومدی تا بشی آروم و قرارِ من❤️
چقد خووبه که پیدات کردم..
خدایا تویی که دانایکلی..تویی که آگاهی هستی..
دستامو بگیر و راه درستو نشونم بده..
من راهیِ توأم ای مقصد درست❤️❤️
قلبمو به نور خودت روشن کن..
یاد آیه ی زیبات افتادم:
فالله خیرحافظا و هو ارحم و راحمین😍
چقد خوبه که بهم میگی حافظتم..نگهدارتم..
بهم میگی نترس و زندگی کن..
نگین!خسته نشدی هر روز بیدار میشی و نگران نرسیدن به خواستت هستی؟؟؟!!
تو منو داری..تویی که همیشه میگی خدای من مهربونه،خدای من قدرتمنده..اگه واقعا به اینا باور داری پس چرا اروم نمیگیری تا جاری بشه توی زندگیت؟
اگه خدای تو صاحب این صفاته اگه کریمِ اگه رحیمِ اگه ثروتمنده به تو سخاوتمندانه میبخشه!
الهی شکرت🌼🌼💚
به قول خانم شایسته شهامت و ایمان میخواد که سکان زندگیت رو بسپری به دست احساس خوب و درک کنی که زمانی به خداوند به عنوان منبع همه راه حل ها ،نعمت ها،برکات و… وصل میشی که به احساس خوب برسی..
وااقعا شهامت میخواد
بهم بده خدای من💜
هیچ چیز مانند احساس خوب داشتن نیست.
هیچ چیز ارزشمند و مهمتر از احساس خوب داشتن نیست.
با داشتن احساس خوب ابتدا به خودم اجازه داشتن نعمت هارا از طریق سپاسگزاری میدهم.
همه ی موفقیت هایی که دنبال ان هستیم به خاطر احساس خوبش است.
ان خواسته ها پس از مدتی دوباره بدیهی میشوند.
اما احساس خوب خودش پاداشی بسیار عظیم است.