آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2 - صفحه 44

787 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عباس بهارزاده گفته:
    مدت عضویت: 2893 روز

    سلام درود بیکران دوستان توانمندم، امروز خیلی خوشحالم اتفاقات بسیار زیبا افتاد و خوشحالم که جز این خانواده قدرتمند هستم، هراتاق این خانه درسی و هر درسی گفتنی های بسیار…

    امروز ساعت پنج صبح خودم از خواب بیدار شدم، آگاهی های برای فعالیت های آینده ام دریافت کردم درمورد تولید محتوا نحوه خدمات رسانی و خدمت به مردم و آینده هایی همراه با رویاهای زیبا و بزرگ…

    احساس خوب دارم همراه با اتفاقات زیبا و عالی…

    حس لیاقت، احساس خوب و زندگی زیبا خواسته هارو ارسال میکنم و زندگی زیبایی رقم میخوره، نوع خواستن و رها کردن، حتی به باورهای کودکی که یادم رفته بود، یاداوریشون خیلی راحتتر تر از ساختنشونه، همراهم بوده و مثل اینکه این یادآوری نشونم داد که جنسشون خیلی خاصه…

    باورهای زیبای من میتوانم

    من متفاوت هستم

    من تاثیر گذارم

    کلام من به قلب ها نفوذ می‌کنه و دل هارو آرام می‌کنه

    از پس هرکاری برمیام

    بهترین همراه و مشاور هستم

    شهامت انجام هرکاری را دارم

    هرکاری را به موفقیت می‌رسانم

    باعث شادی و شعف هستم

    همه دوست دارند باهام در ارتباط باشند

    همه از بودن باهام خوشحالند

    خوش بیان و کلام و انرژی هستم

    همشون عالیه حس خیلی خوبی دارم، انگار باید همشون یادم می‌رفت تا یه تکاملی را سپری کنم و حالا یادم بیاد از خداوندم سپاسگزارم، یه نکته خیلی عالی، هر روزی که از خواب بیدار میشم، اتفاقات، افکار و فرکانس های را دارم که بعدش میام و فایلش و موضوعات مربوطه را میبینم و خیلی برام جالبه حتی اگر سوالی داشته باشم همون صبح دریافت میکنم…

    در هر حال امروز تصمیم گرفتم بشم کسی که می‌خوام بشم حتی اگر ادا در بیارم…

    از امروز کمی احساس بهتر کمی قدرت بیشتر و کمی خوب باوری و اقدام قویتر با باورهای زیبا…

    میگم در روزگار آینده که نتیجه شد…

    حتی باور فراموش داره میگه یادت می‌ره، ولی من خیلی باهوشم و حافظه قدرتمند و عالی دارم، پس خودم یادم میمونه، تکرار میکنم و لذتش را میبرم…

    ممنون و سپاسگزارم روزتون زیبا و شاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهره گفته:
    مدت عضویت: 1539 روز

    به نام خدا

    خداروشکرمیکنم برای روز۳۵ سفرنامم

    سلام به تمام عزیزان

    اهمیت احساس خوب رووقتی بهتردرک میکنی که در حال بدمیمونی تاجایی که تسلیم میشی میگی خدایا خودت هدایتم کن

    این قانون مهم واساسی رومن زیاد جدی نمی گرفتم وبرام دورازباوربود ومیتونم بگم مسخره بودبرام

    که احساس خوب اتفاقات خوب روبه وجودمیاره

    تاوقتی که بخاطرکنترل نکردن ذهنم روزبه روز احساسم بدترمیشدواتفاق های بدی داشت می افتادتاجایی که واقعاتسلیم شدم گفتم خدایاهدایتم کن من هیچی نمیخوام جزحال خوب

    وخداسریع پاسخ درخواستمو داداونقدرواضح بودبرام که شوکه شدم والان که این جاهستم ودارم مینویسم جواب همین خواستم بودکه منوهدایت کن وخداروشکرمیکنم احساس خوبی که الان دارم بخاطربرکت این سفرهست واین پاداش برام ازهرچیزدیگه باارزش تر هست

    وقتی این جاهستی به طورمحسوسی تمام نجواهاخاموش میشن

    ازخداممنونم که منودرجایی امن آورده دوس دارم همین جاباشم نظرات دوستان روبخونم فایل های استادروگوش کنم وقتی سریال های سفربه دورامریکا وزندگی دربهشت رومیبینم شوروشوق و

    احساس خوبم به اوج میرسه دوس دارم همون لحظه اونجا باشم

    مگه میشه توجهت روی چیزهای خوب باشه وبه چیزهای بدهم درآن واحدفکرکنی منم که بایدتعهدداشته باشم واگاهانه توجهم روبه نکات مثبت بزارم هیچ کس وهیچ چیزقدرت اینونداره که حال منوبهم بریزه فقط خودم هستم که انتخاب می‌کنم توجهم روی چه چیزهایی بزارم مثبت یامنفی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مهربانو گفته:
    مدت عضویت: 1496 روز

    به نام هستی بخش زندگی و با درود و سلام به استاد عزیز و مریم بانوی شایسته که پل اتصال میان ما و خداوند شدند. سپاسگذاریم استاد

    در سی و پنجمین روز سفرنامه ام از زبان استاد صدای خدای درونم رو شنیدم ایشون می‌گفت خداوند مهربان اصل وجود من و تو‌ است ، خود تو. توی بی نهایت. توی مقدس.

    اوجان است و آگاهی و ما جسمیم و ذهن

    وقتی فراموشش می‌کنیم و فراموش می‌کنیم که این زندگی تنها یک تجربه کوچک در ابدیت ماست، سقوط می‌کنیم.

    و هر اتفاق خوب نتیجه ی قلبی پاک است زمانی که قلبت را پاک کردی و ساده تر شدی و سادگی یعنی رهایی ، ان موقع صدای خود ابدیت را که از درونیترین لایه های وجودت با تو حرف میزند میشنوی . پس لحضاتی را در طول شبانه روز در حالت سکوت و آرامش به صدای درونمان گوش دهیم و با اصل و ذات خود هماهنگ شویم و آرامش رو تجربه کنیم هرگاه با مشکلی مواجه می‌شویم به او بازگردیم. به درون و به خاطر بیاوریم که ما موجودی الهی هستیم و همه این زندگی تنها یک تجربه کوچک فیزیکی است در زندگی ابدی و مقدسمون ، تجربه ای که بارها و بارها تکرار می‌شود.

    و به خاطر داشته باشیم که لایتناهی هستیم. دست و پا زدن‌های بی نتیجه، روابط آزرده، تحقیرها، خشم‌ها، کینه‌ها، حسادت ها، پریشانی‌ها، بیشتر خواهی ها، فرافکنی‌ها و مشکلاتی که به آن‌ها عادت کرده بودیم و فکر می‌کردیم که زندگی همین است، برای همه تلخ است، همه رنج می‌برند، همه به مشکلات سرگرم‌اند

    و غافل شدیم که آرامش و سعادت چنان به ما نزدیک است که در ماست. در ذره ذره وجود ما

    وما تنها در سکوت و آرامش است که به سعادت می‌رسیم زمانی که نفس و گفتگوهای درونیمون را آرام می‌ کنیم میتوانیم به او باز گردیم و آرامش و زندگی لذت‌بخشی رو تجربه کنیم

    ممنون استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    آلا گفته:
    مدت عضویت: 2322 روز

    سلام سلام به همه دوستان

    گاهی اوقات من از نظرات دوستان به برخی ترمزهام پی میبرم و با توضیحات کامنت ها بیشتر قانون و درک می‌کنم. خواستم تجربه خودمو در مورد ترمز کمبود و لیاقت و البته حس خوب که بزرگ‌ترین پاشنه آشیل ها م هستن بنویسم شاید کمک کننده باشه.

    جدا از بحث کمبود در ثروت، من پی بردم که خیلی اوقات وقتی همه چی خوبه من ذهنم یهو down میشه و هیچ دلیلی هم براش پیدا نمیکنم. کلی باید تلاش کنم تا خودمو دوباره به اوج شادی برسونم و حس خوب و نگاهش دارم.

    امروز تمرکز کردم به دلیل این موضوع و تو مراقبه روزانه م جواب و پیدا کردم.

    اول اینکه من خودمو لایق خوشی دائمی نمی‌دونم. اصلا مگه میشه همیشه شاد بود؟ همه چی که باهم نمیشه.چقدر تو زیاده خواهی و زیاده خواهی چه تو ثروت و چه شادی گناه. انگار که کمه ! و اینکه اینهمه کار کردم ولی بازم هنوز پیش زمینه ذهنم هست که غم ارزشه. تو معنویت یه غم زیبایی نهفته ست که انسان و به خودش فرو میبره.

    چقدر ترمز نهفته ست در این جملات.

    من اصلا یه حس قربانی شدن حتی واسه خدا داشتم که اگر زیادی بخندم و همیشه شاد باشم ازم ناراحت میشه. اینهمه بنده من تو رنج ن و تو شاد هستی! چقدر بی مسئولیتی.

    و اینکه بعد هر شادی غم نهفته ست و ما تو دنیای تضادها هستیم و اینا همه باهمن. خوشی و سوی کن که تو دوران ناراحتی دوام بیاری تا خوشی بعدی.

    انگار واسه من، دنیای الوهیت با غم نهفته بود و کلی تلاش کردم تا این تصویر و پاک کنم که پیامبران هم تو حزن همیشگی نبودن. اینکه فاطمه زهرا از غم پدر جان داد !! و زینب از غم برادر. و تمام بچگی واسه ما ارزش بود که ماه محرم بلند نخندیم و شاد نباشیم و حتی لباس های رنگی نمی پوشیدیم. حتی دوستانی که کاملا غیرمذهبی بودن هم به اسم احترام اینکارو می‌کردند.

    اینهمه پیامبران واسه هدایت اومدن و کلی ضجر کشیدن و ما همیشه شاد باشیم؟؟! چقدر نمک نشناس.😕

    وای که متاسفانه واسه این طرزتفکر و البته هزاربار خوشحالم که پیداشون کردم و هزاربار هم امیدوار برای کنترل و رفعشون!😁

    بزرگ‌ترین ویژگی که از استاد منو جذب کرد این موفقیت و شادی روزافزون به همراه آزادی زمانی بود. دیدم وای پس میشه . از بچگی به من میگفتن تو زیاده خواهی. همه چی و باهم می‌خوای و چقدرررر ذوق کردم که میشه هم شاد بود هم کار کرد هم سفر همیشگی. اصلا ایناازهم جدا نیست!

    ما لایق خوشی دائم و پایدار هستیم. ما لایق لذت هستیم. لذت ارزشه. خوشی و خنده بلند همیشگی ارزشه. ما لایق استفاده بی حد و نهایت از خزانه جهان هستی در شادی و حس خوب و نعمت و سلامتی و پول و عشق هستیم. 🥳🌟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    جمال گفته:
    مدت عضویت: 1498 روز

    😍🤗🌹💖

    سلام ؛ عرض ادب و احترام

    عرض ارادت خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و تمام دوستان محترم.

    عجب فایلی 😍🤗 عجب آرامشی ، استاد از شما بی نهایت سپاسگزارم که راه رو پیدا کردین و رسالت خودتون دونستین گه توحید رو اشاعه بدین و ما نیز از برکت هدایت شما به وصال برسیم.

    تو ردپای سفرنامه قسمت ۳۳ راجب این فایلها عرض کردم که من هر روز دو یا سه بار همه ۹تا فایل آرامش در پرتو آگاهی رو گوش میدم و هر بار چنان لذتی میبرم که گویی بار اولمه که این فایلهارو گوش میدم.

    استاد واسه همه مهربونیاتون از شما سپاسگزارم.

    موفق و پیروز باشید💖🌹🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    علی اکبر ویزواری گفته:
    مدت عضویت: 1374 روز

    بنام خداوند مهربانم

    سلام خدمت همه عزیزان

    آرامش در پرتو آگاهی بی شک بزرگترین نعمتیست که از فضل خداوند مهربان نصیب هر کسی میشود که قدم در این مسیر پر از نور و عشق بر میدارد بی شک بی تردید و بی حساب کتابهای ذهن . از این آرامش است که رد پای عشق پیدا میشود صدای ساز و آهنگ ثروت و نعمت به گوش میرسد نسیم نوازنده سلامتی به راه می افتد و هزاران هزار فضل بی انتها که همانا از جانب خداوند مهربانم است و خداوند مهربانم خلف وعده نمیکند فقط کافیست که رو کنیم به سمتس با وحدت و یکپارچه شدن با روحمون که ذره ای از اصل بینهایت است .

    الهی هزاران بار شکرت که در پرتو آگاهی که عطا کردی از فضل و رحمتت سرشارم

    سپاس از استاد عزیز بابت فایل زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    اتابک گفته:
    مدت عضویت: 3626 روز

    الهی توکل بر کرم خودت

    ردپای روز 35

    این زندگی تنها تجربه کوچکیست از ابدیت تو تجربه ای که بارها و بارها تکرار می شود هرگاه به مشکلی برخوردی به من باز گرد…

    اگر کل زندگی من فقط یک تجربه کوچکیست از ابدیت لایتناهی من پس مشکلات من واقعا چقدر می تونن کوچک باشن پس چرا نباید احساسم خوب باشه واقعا چه چیزی ارزش این رو داره که من رو در احساس بد نگهداره هیچچچچچی واقعا هیچچچی خدایا شکرت که از رگ گردن به من نزدیکتری با من بودی و هستی و خواهی بود پیش از جنین پیش از تصمیم تا ابد خدایا من نوکرتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1430 روز

    سلام عزیزان همسفر

    الان چندروزه که فایلهای آرامش در پرتو آگاهی رو پیدا کردم و ۹ قسمتش رو با هم گوش کردم راستش امروز ۲روزه که تمرین قضاوت ممنوع رو شروع کردم هر کدومش ۳ روز تمرین داره احساس کردم به این قسمت خیلی نیاز دارم و اینکه چقدر جالب امروز در قدم ۳۵ خداوند بامن صحبت کرد و گفت مگه نمیخواستی صدای من از هر صدایی بلندتر باشه گفتم بله حالا فهمیدی که این کار رو با سکوت میتونی انجامش بدی..همان سکوت ذهن ….نمیتونم بگم که امروز چه روزی بود برای من من قدم ۳۴ و ۳۵ رو گوش کردم و چه احساس نابی داشتم و دارم و فقط خداروشکر کردم الان ۲ روزه با خودم عهد بستم که تمرینات آرامش در پرتو آگاهی رو به بقیه تنریناتم اضافه کنم و الان دارم یواش یواش اهمیت قضیه رو میفهمم و میخوام بیشتر بفهمم

    و چقدر اتفاقات بی نظیر برای من افتاد

    از استاد عزیزو مریم بانو بسیار سپاسگزارم🥰😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1749 روز

    بنام خداوند لا یتناهی

    سلام به همگی 🌹

    روز ۳۵ سفرنامه ام

    بعد گوش دادن به این فایل که دوبار پلی کردمش اونقد گریه کردم از ته دل که یه هو همه قیل و قال های ذهنم خاموش شد ….

    صدایی از ذهنم نمی شنوم و روحم آروم گرفته ….. احساس میکنم تو لحظه جاریم ….

    چه چیزی تو زندگی آدم ضروری تر از وصل شدن و داشتن قلب و روح پاک ….

    تنها راهی که میشه همیشه آروم و شاد بود اتصال همیشگی با خداونده

    تو‌دوره ۱۲ قدم که استاد گفتن این فایل آرامش در پرتو الهی ۲ رو‌ چطوری نوشتن

    اینکه بهشون الهام شد

    و روی دفتر مریم جان تند تند نوشتن و اینکه آهنگش همش خودش همون لحظه جور شد ….

    همه چیزش از طرف خدا بود و اینکه چطور بازدید میلیونی داشتن ….

    وقتی به خدا وصل میشی و ازش می خوای واست سنگ تموم میزاره …..

    یاد دوران کودکیم‌ افتادم‌که چقد خوش بودم و … اصلا نمی دونستم نگرانی چیه ؟؟ با عشق خواسته هام‌رو‌تجسم می کردم باهاشون زندگی میکردم و‌اصالا غر نمی زدم حالا کی میان تو‌زندگیم …..

    چقد شب ها راحت می تونستم تجسم کنم

    ولی حالا ذهنم چیره شده بر روحم و اجازه تجسم هم بهم نمیده !! که چطور می خوای برسی …..

    تجسم من موهبت خداست❤️

    خدایا شکرت که تو فرکانس بالای این فایل قرار گرفتم ❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    محبوبه گفته:
    مدت عضویت: 1419 روز

    به نام خداوند بخشاینده ی مهربان

    روز سی و پنجم

    تک تک جملات این فایل اینقدر قشنگه که من دو روزه بارها و بارها گوش دادم و شنیدنش بهم آرامش میده

    اینکه اصل وجود من حتی قبل از تولدم به این دنیای مادی ،وجود داشته و فقط مدت زمان اندکی در قالب این جسم و به این شکل در آمده و روزی این ماموریت تموم میشه و این جسم پوسیده میشه و فقط اصل من باقی میماند و اینکه هدف از این آمدن و به این شکل در آمدن چیست هنوز دقیق نمیدانم

    منه متعالی منه مقدس منه یگانه ، از جنس همان نیرو و انرژی است که جهان را خلق کرده ؛ اما چرا انقدر از اون انرژی جدا هستم چرا انقدر ازش دورم چرا انقدر از اصل خودم فاصله گرفتم؟؟

    من اینگونه به دنیا نیامده ام ، لحظه ی ورودم به این جسم مادی فقط سکوت بودم و آگاهی، خبری از هویت نبود زمان معنایی نداشت و من فقط در لحظه زندگی میکردم و شاد بودم از چیزهای کوچک ذوق میکردم و لذت میبردم

    تا اینکه باروها شکل گرفت حرفهای منفی اطرافیان وارد ذهنم میشد ، ذهن بدون هیچ فیلتری هر چه میدیدم هر چه میشنیدم هر چه میخواندم همه رو در خودش ذخیره میکرد و گفتگوهای ذهنی من شکل گرفت و موندگار شد و من باور کردم که نمیتونم نمیشه میترسم ، خشم کینه نگرانی نا امیدی و … همه در ذهنم موندگار شد و من فکر کردم اصل من همینه زندگی همینه و نیروی لایتناهی که اصلم بود را فراموش کردم و فراموش کردم که من خالق زندگی خودم هستم نه هیچ کس دیگر ،

    چقدر این جمله میتونه امید رو در قلبم قدرتمند کنه” من خالق زندگی خودم هستم ” ، قدرتی که از ازل داشتم و سالهای زیادی فراموشش کرده بودم

    من این جسم نیستم ، این هویت من نیست، این جسم 30 سال پیش به یه شکل بود و امروز به شکل متفاوت و 30 سال بعد متفاوتتر ، اما من هنوز همانم که از ازل بودم

    برای اینکه بتونم دوباره منه لایتناهی رو پیدا کنم و بهش نزدیک بشم و با اون یکی بشم باید برگردم به همون شکلی که از ابتدا وارد این دنیای مادی و این جسم شدم، باید ذهنم رو خالی کنم از تمام اون باورهای منفی که باعث شده خود واقعی م رو فراموش کنم، باید تمام گفتگوهای ذهنم رو خاموش کنم و در سکوت خودم رو پیدا کنم و بهش وصل بشم

    و چقدر اون لحظه میتونه باشکوه باشه …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: