آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 3 - صفحه 19

سلام بر همه عزیزان

سی و هشتمین روز از سفرنامه شگفت انگیز

الان که داشتم صحبت های خانم شایسته و استاد رو میخوندم، بغضی در درون احساس کردم احساس کردم چیزی در درونم در حال حرکت است.

واقعا نمیدونم چطور از شما تشکر کنم و چطور احساسم رو بیان کنم

نمیدونم از خداوند بخاطر این حد از سادگی خودش و قوانینش چطور تشکر کنم.

چند روز پیش از خدای مهربان الهامی دریافت کردم.الهامی که راجب هدایت خانوادم بود.

من هم اقدام کردم.خواهر کوچکم که دیدگاه های مشترکی باهم داریم چند روز پیش عضو این خانواده بی نظیییر شد و متعدانه و عاشقانه وارد مسیر زندگیش شده و هر روز آگاهی های ناب رو دنبال میکنه.

مادرم که سالهاست درگیر بیماری های مثل میگرن، دیابت و فشار خون هست،خیلی مشتاقه که باز سلامتی رو تجربه کنه و من هم عاشقانه با یاری خداوند کمکش میکنم.

پسر خالم و دختر خالم هم که خیلی وقته باهم راجب قوانین و خداوند صحبت میکنیم وکلی ذوق میکنیم، عضو این خانواده دوست داشتنی شدن و به اندازه ظرف وجودشون نتایج گرفتن و خیلیی خوشحال هستند و متعهدانه این مسیر زیبایی ها و هدایت الله رو دنبال میکنن.

خیلی خوشحالم این روزها حالم خیلی خوبه و به ندرت در احساس منفی وارد میشوم و هر لحظه شکرگذار خداوند هستم که دستی از دستانش شدم برای هدایت اطرافیانم.

چقدرررر زندگی زیباتر میشه وقتی سعی کنیم همه چیز رو زیاد جدی نگیریم و به خودمون فکر کنیم به درونمون فکر کنیم و باهاش آروم بشیم که مطمئنا این آرامش همه چیز رو با خودش میاره.

بی نهایت از خداوند سپاسگذارم

بی نهایت از استاد عزیز و خانم شایسته سپاسگذارم.خیلییی خوشحالم که وارد این مسیر بی نظیر شدم مسیری که هر قدمش آگاهی ناب است.

شااااد و ثروتمند بااشید در پناه الله یکتا

“”لحمدالله رب العالمین””