آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 3 - صفحه 22

674 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1781 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم عزیزم

    به نام خدای شادی و فراوانی

    واقعا زندگی نکردن و پر از مشکل برای من عادی شده بود!تلاش کردن و نتیجه نگرفتن برام عادی شده بود!کمبود ها و نبود فراوانی عادت شده بود!رویا بافی هم عادت شده بود!

    واقعاااا توی فکرم نمیگنجید که یک آدم میتونه در همه ی جنبه های زنگیش عالی ترین امکانات رو داشته باشه ولی خداروشکر دیدم و دارم یک مقدار کوچک اونو تجربه میکنم.

    اما الان این برام عادی شده که صبح تا شب کار مورد علاقم رو انجام بدم ،داخل سایت فعال باشم،شاد باشم ،رها باشم،پر باشم از ایده هایی که به سمتم هدایت میکنم،پر باشم از نتایج فوق العاده و سریع،پر باشم از خواسته هایی که به هفته نکشیده اجابت میشه،پر باشم از نعمت هایی که داشتم و الان دارم میبینم

    و

    عاجز باشم برای شکر گزاری به خاطر تمام این داشته هایی که میدانم و داشته هایی که هنوز درکشان نکردم.

    خدایا شکرت

    سی و هشتمین رد پای من در سفرنامه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  2. -
    لیلا مقدم فر گفته:
    مدت عضویت: 2067 روز

    سلام سفرنامه روز سی و هشتم

    باید خودت را دوست داشته باشی

    باید عاشق خودت بشوی

    باید با خودت در نهایت احترام برخورد کنی

    صبح ها به خودت توی آینه سلام کنی و چشمک بزنی

    باید روزی هزار بار به خودت بگویی تو فوق العاده ی تو بی نظیری تو دوست داشتنی هستی تو زیبایی تو مهربانی من تو را دوست دارم

    باید از این به بعد با خودت رفیق بشوی

    با خود واقعی و مهربان و محترمت مشورت کنی صحبت کنی

    باید از خودت تعریف کنی

    باید بقیه آدمها را خودت بدانی که دارند خودت را به خودت به صورت عملی نشان می دهند

    پس باید دیگران را هر جور که هستند بپذیری و دوستشان داشته باشی

    باید خطاهایشان را ببخشی

    وقتی تا این مرحله پیش رفتی و خودت را شناختی،متوجه می شوی داری خدا را می شناسی

    متوجه میشوی داری نسبتت را با او کشف می کنی

    او خالق و آفریدگار و قدرتمند است؟

    او از روح خود در کالبدم دمیده؟

    پس من به انرژی او وصلم؟

    به ابدیتش؟

    به قدرتش؟

    پس من هم قدرت دارم و می توانم بیافرینم؟

    این را باور کنم؟

    باور کنم؟

    باور کنم؟

    من باور کردم و ایمان آوردم و از همان لحظه خالق تک تک لحظات زندگیم شدم

    یک آفریننده کاربلد

    یک آفریننده خوش ذوق

    یک آفریننده عاشق

    یک آفریننده عالی

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    معصومه عبیری گفته:
    مدت عضویت: 2269 روز

    سلام به استاد عزیزم به مریم شایسته دوست داشتنی و همه همراهان و دوستان نازنین😍❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

    روز سی و هشتم از تحول زندگی من…

    خداروشکر میکنم بابت امروز این روز زیبایی که پشت سر گذاشتم…خداروشکر به خاطر تمام نعمت های زندگیم..بابت این مسیر زیبا و الهی که داخلش هستیم…بابت این سفر شگفت انگیز و زیبا…سفری که نه تنها خستگی نداره بلکه پر از حس و حال خوبه…پر از شادی پر از عشق پر از عطر خدا..با بهترین دوستان روی زمین با قشنگترین دستان خدا😍😍

    چقدر این قسمت آرامش در پرتوی آگاهی وصف حال من بود وصف حال خییلی از ماها..

    که پذیرفته بودیم مشکلات همیشه وجود دارن رنج و سختی همیشه هست…اصلا لازمه زندگیه. ..خیلی طبیعیه غمگین و افسرده باشیم چون اکثر آدمهای دورمون همین طورن. اصلا اگه کسی خیلی شاد و سرزنده بود به نظرمون غیرطبیعی میومد و با شگفتی نگاهش میکردیم..

    اگه کسی از مشکلاتش میگفت باید ما جوری تعریف میکردیم که یعنی ما بیشتر مشکل داریم ما بدبخت تریم..انگار یه رقابت بود که باید توش پیروز میشدیم و جام برترین بدبخت و بزرگترین قربانی به ما تعلق میگرفت.

    اره خییلی طبیعیه که برای مرگ یه عزیز روزها و سالها عزا بگیریم و هر چی غمگین تر و پریشان تر در نظر بقیه مقبول تر…

    عادت کرده بودیم که رنج ببریم و زجر بکشیم و زندگی نکنیم و همه اینا خیلی طبیعی و عادی به نظر میومد و جزیی از زندگی بود چون همه همینطور بودن. همه در روابطشون مشکل داشتن همه از لحاظ مالی هزاران مشکل داشتن…

    ولی……تماااام اینا یک فریب بزززززرررگه.

    دقیقا زیر همین آسمون و در همین شرایط و در همین کشور کسانی هستند که در نهایت آرامش و شادی زندگی میکنن…بهترین ارتباطات رو تجربه میکنن بهترین لذت ها و شادی ها رو، بهترین سفرها و تفریحات..

    برعکس چیزی که بهمون گفتن، که خنده و شادی زیاد، خوب نیست،….اونایی که شادترن به خدا نزدیکترن..💚 چون خدا ما رو نیافریده که غصه بخوریم و ناراحت باشیم..چون این کار راحت ترین و بی ارزش ترین کار ممکنه.

    و اونایی که غمگین و افسرده ترن بی ایمان ترن بی خداترن..✔✔✔

    ذات و سرشت ما شادی رو میطلبه..به کودکان نگاه کنیم..چقدر شادن و لذت میبرن از زندگی….برای یه بچه کوچیک آهنگ شاد بذاریم میبینیم چقدر شاد میشه میخنده و دست میزنه و برعکس صدای نوحه و عزا میشنوه چقد وحشت میکنه و گریه میکنه..روح ما به صورت فطری شاده و به سمت شادی،به سمت زیبایی، به سمت عشق کشیده میشه…ولی متاسفانه وقتی بزرگ میشیم فراموش میکنیم…

    اره فراموش میکنیم که از روح خدا در ما دمیده شده…که ما تکه ای از وجود خداییم. ..و روح خدایی ما با نگرانی، با ترس، با افسردگی، با عصبانیت،..میانه ای نداره…

    و به خاطر داشته باش که همه پریشانی های تو فقط و فقط وقتی آغاز میشوند که فراموش میکنی لایتناهی هستی و تو تنها وقتی سقوط میکنی که از ابدیت خود، از اصل خود، از توی لایتناهی،.. از من دور میشوی..و آنچه تو را به سعادت میرساند، بازگشت تو به اصل خویش است…✔✔🍃🍃

    خدارو هزاران بار شکر میکنم بابت این آگاهیها خدایا زیباترین و بهترین روزهای زندگیم همین روزاست که دارم با تو بیشتر آشنا میشم با تویی که عمری با من بودی در وجود من بودی و من فراموشت کرده بودم….خدایا خیلی خوشحالم که پیدات کردم. که دارم معنی زندگی رو میفهمم..و دارم میفهمم که همه خوشبختی و لذت دنیا در درون خودمه و تو به من قدرت دادی که خودم خالق زندگیم باشم……خدایا هزاران بار تو رو سپاس میگم…❤❤❤

    💚💛💚💛💚💛💚💛💚💛💚💛💚💛

    🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مهساه گفته:
    مدت عضویت: 1779 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و همه دوستان خوبم

    روز ۳۸ سفرنامه

    عاشقتم خدای مهربونم که من را به این سایت پرخیر و برکت هدایت کردی تا با استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان خوبم آشنا بشم.

    عاشقتم که هر روز آگاهی های بیشتری از قوانین زیبای هستی می آموزم.

    عاشقتم که آگاهی ها رو از زبان استاد عزیز و قلم خانم شایسته نازنین برایم جاری میکنی.

    خدایا سپاسگزارم که وقتی بین ذهن و روحم هماهنگی برقرار کنم همان زمانی که حسم بهترین حس دنیاست همان زمان که آرامش و لذت را با تمام وجود احساس میکنم میتوانم به تمام آنچه که میخواهم برسم و تو چقدر بزرگ و مهربانی .

    و به قول خانم شایسته عزیز زندگی چقدر ساده است. کاش همیشه ساده بگیریم همیشه شاد باشیم همیشه آرامش داشته باشیم

    تا خیر و برکت به تمام زوایای زندگی جاری شود.

    خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    میلاد امیرپور گفته:
    مدت عضویت: 1787 روز

    سفرنامه روز ۳۸ ام

    باید برگردیم به اصل خودمون، به اصل لایتناهی، به اصلی که به خداوند متصل هست، و وقتی اون اتصال انجام شه تموم نگرانی ها، دلشوره ها، ترس ها و همه ی سیاهی ها از بین خواهند رفت.

    از رب متعال تقاضا می کنم من رو هر لحظه در درک این آگاهی ها و درک از خودش کمکم کنه و به هر انسانی که عین خودم دلش میخواد در این مسیر الهی قرار بگیره کمک کنه تا به راه سعادت، آرامش، ثروت و خوشبختی دست پیدا کنیم.

    خدایا سپاس گزارم ازت🙏💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    دریا گفته:
    مدت عضویت: 2018 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    آرامش در پرتو آگاهی

    نکته های مهم این فایل

    اتفاقات بد وتضاد ها همیشه هستند اما نباید برای ما عادی بشن نباید باورشون کنیم نباید منتظر اتفاقهای بد و بدتر باشیم نباید برامون طبیعی بشه

    بعضی وقتا در دل همین تضادها حالمون خوبه امیدواریم آرومیم پر از آرامشیم بدون که اون خداست که در قلبته ،با توئه، در درون توئه ؛ خداونده که در تو جاریه فقط باید تائیدش کنی تحسینش کنی

    تو متصلی به خداوند تو لایتناهی هستی پس اگه اتصالت رو قطع نکنی اگه فراموشش نکنی با سعادت قرین میشی تو هم بینهایت میشی

    تو باید به خداوند بازگردی تو باید به خودت به اصلت برگردی تو بینهایتی خداوند رو در خودت جستجو کن که اگه پیداش کنی همه چیز داری

    خداوند بینهایته بی پایانه و اگه تو اینو درک کنی پیداش کنی و بپذیریش اونوقته که همه چیز داری خداوند رو ، رب رو

    خداوند همه چیز میشود همه کس را

    فقط بهش ایمان بیار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    نورا محمودزاده گفته:
    مدت عضویت: 1974 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان🌹

    امروز روز سی و هشتم روز شمار تحول زندگی ام است خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت…..

    حقایق پنهانی هم هست که تو نمیدانی

    مشکلات زندگی را به صورت یک عادت پذیرفته ای

    بر این باوری که در دنیای امروز کاملا طبیعی ست که دچار چنین مشکلاتی باشی……چه حقایقی وجود دارد که من از آن بی خبرم؟ ؟؟؟؟؟؟؟

    طبیعی ست که غمگین باشی عصبانی باشی و پریشان باشی ….من دوست دارم همیشه شاد و آرام باشم و در صلح با خودم ⁦❤️⁩

    فکر میکنی برای همه همین است و همه در این جور مواقع همین قدر پریشان می شوند ….نه دیگر قضاوت نخواهم کرد چون من از گذشته انسانها چیزی نمیدانم و اگر هم خودم را جای آنها بگذارم متوجه میشوم من بدتر از آنها پریشانم 😍🌞

    وقتی عزیزی را از دست می دهی تا مدت ها غمگین و پربشان هستی و گمان میکنی که طبیعی ست

    این پریشان ها همان تآثیری بر وجود تو می گذارند که مواد وسموم شیمیایی

    استرس و پریشانی همه معادلات وجودی تو را برهم می زنند……میخواهم باور کنم که طبیعی نیست این همه استرس و پریشانی پس باید بیشتر روی ورودی های ذهنم کار کنم و کنترل کنم ورودی ها را 🏃

    حقایقی در این جهان وجود دارد و تو می پنداری که میدانی ….میخواهم بیشتر بدانم و آگاه تر شوم وآگاهانه قدم بردارم با ایمان و توکل 🚶

    اگر با آن حقایق آشنا شوی همه آنچه موجب غم .پریشانی شده از رندگی تو رخت برمیدارد

    گمان میکنی همه در روابط مشکل دارند

    همه با پدر و مادر .پدربزرگ و مادربزرگ .فرزندان همه و خانواده .همه همکاران کارمندان ارشد مشکل دارند واین بی نهایت عادی می رسد….عادی بودن برای من کافیست میخواهم عالی زندگی کنم 🌼🌼🌼🌼🌼

    عادت کرده ای که رنج ببری و زندگی نکنی

    و فکر میکنی که این همه طبیعی و عادی است

    اما این فقط ظاهر قضیه است فقط یک فریب بزرگ است

    زیر این آسمان بزرگ در شرایطی کاملا برابر کسانی هم هستند که با همین شرایط نهایت در شادی و آرامش درون زندگی می کنند…..من میخواهم درنهایت شادی وآرامش درون زندگی کنم

    وکلید این آرامش و شادی از همان حقایقی است که تو فکر میکنی میدانی و فکر میکنی اگر حقیقتی هم باشد که نمیدانی دوراست و چنان هم دست یافتنی نیست…..

    فریب بزرگ و غافلی در گوشه کنار دوراز چشم تو خیلی ها خیلی چیزها در گوش هم نجوا می کنند …..

    خدای مهربان و رب قدرتمندم این نجواهای ذهن را برایم خاموش کن و باصدای دلنشینت مرا آرام و آرام تر کن

    که یک جمله اش در یک لحظه می تواند پریشانی های بی پایان تو را به پروازی شادمانه بدل کند

    وهمه نفرت هایت را به عشق و من در گوش تو خواهم گفت:

    به خاطر داشته باش که همه پریشانی های تو فقط و فقط وقتی آغاز میشود که فراموش میکنی لایتناهی هستی و تو تنها وقتی سقوط میکنی که از ابدیت خود از اصل خود از توی لایتناهی

    از من دور میشوی وآنچه تو را به سعادت می رساند بازگشت تو به اصل خویش است

    ……

    من لایتناهی ام 🍀🌸🌸🍀🌴🌴

    ومن میخواهم باخودم وبا خود مقدسم باشم تا همه چیز به طور طبیعی وارد زندگی ام شود می خواهم رها باشم وآزاد

    سلامتی .شادی .خوشبختی .ثروت.موفقیت .پول .آرامش .سعادت .و ایمان و عشق زیاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 1899 روز

    به نام فرمانروای هستی

    روز ۳۸ ام روزشمار تحول زندگی من

    سلام

    موسیقی دلنشینی به صدا در آمد و مرا دعوت به کمی تفکر کرد،سر تراشیده خود را کلاهی کشیدم و قبل از آنکه خورشید زیبایی اش را نشان دهد برای قدم زدن راهی پارکی شدم.سرمای دلپذیر اول صبح پاییز تهران،دیدن آرام آرام بالا آمدن خورشید علاوه بر زیبایی اش به من می گفت باید برای گرم کردن این قسمت از زمین آرام آرام بالا بیایم و تکامل را طی کنم.

    صدای دلنشینی در گوشم از سیستمی بودن خداوند از کتاب استادش می گفت،از ابراهیم و یونس می گفت.از همان لحظه که از خانه بیرون آمدم آدم های کمی در حال کار بودند و شه زیبایم را زیبا تر می کردند،با دیدن هر آن ها صبح بخیری زیبا و پرانرژی تقدیمشان می کردم،گویی که که خداوند به شکل این انسان فوق العاده درآمده تا شهرم را زیباتر کند،تا فرصت های بیشتری در اختیارم بگذارد تا زیبایی ها را ببینم،در کوچه،در خیابان،در پارک با لبخند قدم میزدم و به حرف های استاد فکر می کردم…

    داشتم فکر میکردم همه ی این آدم هایی که در حال ورزش هستند همگی دستی از دستان خداوند هستند که اکنون که من اینجام،انرژی مثبت مان با هم به اشتراک گذاشته شود.خداوند به آن طریق می خواهد حال من بهتر و بهتر شود.خداوند بیشتر از من می خواهد من ثروتمند تر شوم،سپاسگزار تر باشم،بینا تر باشم،شنوا تر باشم و…

    درخت هایی زیبا،گل هایی فوق العاده،سبزی بی نظیری که این محیط را گرفته به من می گوید همه ی آنچه می بینی خداست و تو هم از خداوند هستی.همین کافیست تا آرامشی سراسر وجودم را فرا بگیرد،همین آرامش کافسیت تا بگویم خدایا شکرت

    قدم که میزدم ابیاتی از مولانا را بیاد آوردم :

    من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش

    خویش را غیر مینگار و مران از در خویش

    سر و پا گم مکن از فتنه بی‌پایانت

    تا چو حیران بزنم پای جفا بر سر خویش

    آن که چون سایه ز شخص تو جدا نیست منم

    مکش ای دوست تو بر سایه خود خنجر خویش

    ای درختی که به هر سوت هزاران سایه‌ست

    سایه‌ها را بنواز و مبر از گوهر خویش

    سایه‌ها را همه پنهان کن و فانی در نور

    برگشا طلعت خورشیدرخ انور خویش

    ملک دل از دودلی تو مخبط گشتست

    بر سر تخت برآ پا مکش از منبر خویش

    عقل تاجست چنین گفت به تثمیل علی

    تاج را گوهر نو بخش تو از گوهر خویش

    و این ابیات از وحدت می گویند،از وحدت وجود،از وحدت وجود من و تو،از وحدت همه ی عالم هستی

    خواندن نوشته های مریم شایسته عزیز زیبا بود و احساساتم را برانگیخت،موسیقی و کلام استاد با آن متن بی نظیر که سرشار از آگاهی است مرا بع تفکر و تعقلی دعوت کرد که خداوند می داند تا چه اندازه ثمره خواهد داشت

    سپاسگزار خداوند که مرا به این مسیر زیبا و پر از آگاهی هدایت کرد.

    عاشقتونم 💕🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مهدی وثوق گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    در مدار سیوهشتم ” تحول زندگی” فصل دو

    //////////////////

    سلام

    چند باری تو همین سایت خوندم که : خدا همه چیز میشود همه کس را …

    نجوا : اون که خدااست و اصلا انقد بزرگه که این چیزا ینی محدود کردن ذات بی انتها اون جلیل القدر …

    با چشم های خودم دیدم یه دوست عزیز دیگه نوشته بود : خدا حتی شوهر میشود بی شوهران را!

    نجوا : حضرت مریم که حضرت مریم بود بی شوهر موند پس این حرف دوستان چیه ؟؟؟

    منظورشون چیه ؟؟

    نجواهام از طریق بازی کردن با کلمات میخاد چوب لای چرخ حرکت و هدایتم بذاره …

    خدایا با تمام وجود ازت سپاسگذارم که یک بار دیگه هم فضل و رحمت بینهایتت رو بهم ثابت میکنیو لذت فهمیدن … لذت اگاهی … لذت حضور رو بهم میچشونی …

    خوش ان روزی که ممتد غرق تو باشم …

    خدایا شکرت

    ////////////

    راستی ایا واقعا مریم مادر عیسی که سلام و درود خدا بر او باد تا پایان عمر دوشیزه بود ؟؟؟

    رفتم تحقیق کردم !  😅😅

    این موضوعیه که بین مسیحیان پروتستانی و  کاتولیک ها و ارتدوکس ها هم اختلاف نظر هست!

    از طرفی به دلمم افتاده این از جمله فرعیاته و دونستنش در عین مطلب فایده نداره و دلیل این بحث فقط نقض عبارت ” خداوند همه چیز میشود همه کس را ” میباشد

    تو قران سوره مریم نوشته : 

      فَنٰادٰاهٰا مِنْ تَحْتِهٰا أَلاّٰ تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا (٢۴)

    ترجمه مکارم:ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد که: «غمگین مباش! پروردگارت زیر پاى تو چشمهء آبى(گوارا) قرار داده است! (24)

    ترجمه انصاریان:پس کودک از زیر [ پاى ] او ندایش داد: غمگین مباش که پروردگارت از زیر [ پاى ] تو نهر آبى پدید آورده است [ تا بیاشامى و شستشو کنى. ]

    اگه تصویر سازی کنی اون لحظه رو و با این بکگراند که مریم  زمانی که در بطن مادرش بود ، نذر شد که وقف معبد شود (برای دلیلش رجوع شود به سوره ال عمران ) به همین دلیل

    مریم همیشه در معبد بودو  فقط برای کارهای ضروری، بیرون میرفته و استناد این تحقیقم عینا در ایه ۳۵ سوره ال عمران اومده ….. حالا با توجه به این موضوع میشه فهمید چرا مریم پس از دیدن بچه و وضع حملش ارزوی مرگ کرده !!!

      فَأَجٰاءَهَا اَلْمَخٰاضُ إِلىٰ جِذْعِ اَلنَّخْلَهِ قٰالَتْ یٰا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هٰذٰا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا (٢٣)مریم

    ترجمه مکارم:درد زایمان او را به کنار تنهء درخت خرمایى کشاند؛ (آن قدر ناراحت شد که) گفت: «اى کاش پیش از این مرده بودم، و بکلّى فراموش مى شدم!» (23)

    ترجمه انصاریان:آن گاه درد زاییدن، او را به ناچار به جانب درخت خرما کشانید؛ [ در آن حال ] گفت: اى کاش پیش از این میمردم و یکسره از خاطره‌ها فراموش شده بودم.

    حالا بگذریم … من خودم فهمیدم ماجرا چی بودو چی شد و حین این تحقیق کلا نجواهه خاموش شد اما هنوز یه چراغ روشنه و بازم قانع نشدم!

    نمیتونم باور کنم خدا همه چیز میشود همه کس را!

    نمیتونم جواب سوالشو بدم :

    الیس الله بکاف عبده ؟؟؟

    //////////////////////

    امان ازین کنجکاوی مقدس دوست داشتنی من

    خدایا شکرت خدایا شکرت

    راستی این متن واسه دلم و پیرو تعهدنامه ای که به خانم شایسته عزیزم دادم داره تنظیم میشه و احتمالا در سایت عباس منش دات کام اپلود میشه ، پس شما دوست عزیزی که داری این محتوی رو میخونی مسئولیت قبول کردن و تحقیق کردن محتواش بر عهده خودتونه  بنده بری از خطا نیستم ممکنه کج فهمی در دیدگاه و نوشته هام دیده بشه که از خدا بابت بینهایت دستانش که بهم محبت و راهنمایی میکنه سپاسگذارم ////

    فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا ۖ کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا ۖ قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَا ۖ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَآءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ

    پس پرودگارش او را به صورتی نیک پذیرفت، و به طرز نیکویی نشو و نما داد، و زکریا را کفیلِ [رشد و تربیت معنوی‌] او قرار داد. هر زمان که زکریا در محراب [عبادت‌] بر او وارد می‌شد، رزق ویژه‌ای نزدش مییافت. [روزی در کمال شگفتی‌] گفت: ای مریم! این رزق ویژه برای تو از کجاست؟! گفت: از سوی خداست، یقیناً خدا هر کس را بخواهد، رزق بی‌حساب می‌دهد. (۳۷)

    آل عمران – 37

    //////////////////////////////

    اصلا بگو ببنم چرا این محتوا رو الان اینجا و چه ربطی به فایل ارزشمند آرامش در پرتو آگاهی شماره سوم داره ؟؟

    دوتا دلیل تا الان هست

    اولیش : حرفای مریم شایسته عزیزمان که در توضیحات روز سیوهشتم ثبت شده و حتما تو این متن مجدد قرار میگره چون خیییییلی باهاش ارتباط برقرار کردم …

    دومیش: علاقه ام به رمزگشایی و کشفیات!

    از ظاهر و ریتمیک بودن این فایل فکر میکنی بیشتر جنبه موسیقیایی و زنگ تفریح داره …

    ( این دیدگاه مریم خواهر کوچولومه !

    فکر میکنه این ۹ تا فایل اهنگ ارامش بخشه!

    امممممممماااااااااااااااااا اون و نجوای من نمیدونن ادرس چه گنجی به صورت استعاره داده شده ) به امید خدا به هدایت و سعادت دست پیدا میکنم …

    ان علینا للهدی … با تمام وجود از خدا ممنونم برای هدایتم به مسیر اصل و درست و راستی …

    راستی انعمت علیهم چیه ؟؟

    بذار یک بار دیگه گوشش کنم …

    ///////////////////

    ///

    حقیقتا تا الان نمیدونم یا حداقل دقیق نفهمیدم منظور از صراه الذین انعمت علیهم ، چه راهیه ؟؟ !

    استدلال هایی اومد مبنی بر اینکه منظور از صراه المستقیم ، راه کسانی هست که از طریق کنترل ذهن و ارسال فرکانس هاشون ، انعمت علیهم رو ایجاد میکنند… امااااااااااا بازم زیاد نمیتونم باورش کنم …

    ینی واقعا تمام اتفاقات زندگیم به وسیله فرکانس هام رقم میخوره ؟؟؟

    نمیدونم ….

    اما دیدم و شنیدم یه مردی به اسم عباسمنش همچین چیزی گفت ! راستش حرفاش قشنگه … سوار ماشینایی میشه یا جاهایی رفته و زندگی میکنه که تا الان تو خوابمم ندیدم ! تازه میگه این یک بیستم نتایجمم نیس ! تنایج مادیشم در مقبال احساسات معنویش قابل قیاس نیس !

    به قول مریم خانم شایسته ش ، همه چیزو همه جا دارن !

    خدایا شکرت بیشتر بهشون بده …

    من حرفاشونو باور کردم !

    میتونم تصویر کنم حقایقی در این جهان وجود دارد که با آگاهی از آن‌ها، همه آنچه موجب غم، پریشانی و خشمم شده ، از زندگیم رخت بر می‌بندد …

    فکر میکنم این مرد به ادراک هایی رسیده که یک جمله‌اش در یک لحظه می‌تواند پریشانی‌های بی پایانم را به پروازی آرام و شادمانه بدل کند و همه نفرت‌ها و تضاد ها را به عشق و لذت و سعادت در دنیا و اخرت تبدیل شود …

    حقیقتا تا الان خودمم یه کوچولو حرفایی که شنیدمو اجرا کردم ! نتایج هم کوچولو و بعضا به نظرم عادی میاد! ینی خیلی طبیعی اتفاق افتاد!

    به قول استاد خود به خود و به راحتی …

    اما چرا بازم باورم نمیشه ؟؟؟

    خدا میتونه به شکل نعمت های بی انتها وارد زندگیم بشه و هرانچه میخامو واسم به تجربه جاری و خاطره تبدیل کنه ، خدا میتونه در نهایت آرامش و شادی درون زندگیم همراهم به اشکال مختلف ظاهر بشه…

    چرا من نمیتونم مثه خانم شایسته عزیزمان که :

    باور دارد این خداست که‌- در فرم یک جسم که عاشقش هست -‌ به زندگی‌اش آمده و طرح این دوستی ناب را بنا نهاده…

    چرا نمیتونم باور کنم  که خدا میتونه ‌، به شکل نعمت‌های بی انتهایش‌، در زندگی‌ام جاری باشد؟؟

    اما تجربه اینو دارم ، واقعا این خداست که به شکل این وا‌‌ژ‌‌ه‌ها توسط دستام روی کیبورد گوشیم ضربه میزنه و تو این صفحه می‌نشیند؟؟؟!؟!!؟

    واقعا خدا میتونه ؟ به شکل دستان بی‌شمار در زندگی‌ام جاری ‌گردد و به من آنچه را ببخشد که‌، تجربه‌اش را می‌خواهم ؟؟

    نمیدونم !!!!!!!!!

    اما میدونم من هیچی از خودم ندارم !

    میدونم هر وقت سعی کردم کارا رو با استدلال های مغز منطقیم پیش ببرم ضرب در صد پس رفت داشتم !

    میدونم یقین دارم اگه خدا نخاد هیچکس نمیتونه بهم کمک کنه …

    سوالم اینه ایا این خدا میتونه بخاد واسم نعمتی رو حتی اگه همه کس بخان ازم دریغش کنن ؟؟؟

    حین نوشتن این کلمه ها بخش هایی از زندگیم از جلو چشمم رد میشد …

    به این رسیدم که فقط یادم بمونه که من مهدی وثوقم و بابام مجید وثوق بود … !!!!!!!!!!

    فقط خودم و خواهرم و مادرم میفهمن این کلمه رو ////// هربار به بمبست خوردم ، گره ای بود که حل نمیشد میگفتم خداروشکر بابام از دنیا رفت …

    واقعا خداروشکر … گاهی تضاد ها بزرگترین نعمت ها هستن …

    خداروشکر ارزوم کم کم داره براورده میشه ، دیدگاهم نسبت به مسئله ها عوض میشه …

    خداروشکر …

    این حرفتو مریم خانم شایسته عزیز میفهمم :

    سرتاسر عشقی را می‌پذیرم که‌، هربار وعده داده شد‌ه‌، زودتر از موعد آمده…

    آخر چه کسی مؤثق‌تر از خداوند به وعده‌ی خویش است؟

    خداروشکر اگه برای این جواب داده ینی برای چیزای بزرگ تر هم جواب میده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!!؟!؟!؟!؟؟!؟؟!!؟!!!؟!؟!؟

    جواب رسید با یه لبخند : اره مهدی اقا جانم جواب میده به همین راحتی و سادگی …

    فقط باید به همین سادگی باور کنی خداوند به شکل آنچه به سادگی به ذهن‌مان راه داده‌ایم و در ذهن‌مان نگه‌داشته‌ایم‌‌، وارد تجربه زندگی‌مان می‌شود…

    باید این قانون ساده را باور کنم…

    همون لبخندی که دوسش دارم رو لبمه …

    خدایا شکرت برای این حس نااااب…

    واقعا اگه غیر این باشه‌ باید تعجب کرد! برنامه‌ی انسانی‌ی من، کجا احترام و اعتبار و ثروت های مادی و معنوی و در نهایت نوشتن همچین متنی اینچنین اعجاب‌برانگیزانه‌ پُرجان- اما ساده را کجا؟!؟؟؟؟؟؟

    خخخخخخخخخ

    خخخخخ

    خندم میگیره

    باورم نمیشه مهدی وثووووووق پسر مجید اینا رو نوشته ؟؟؟؟!!؟!؟

    میخام گریه کنم از شوقش …

    خدایا شکرت …

    چی بگم واقعا

    حرفی نیست …

    با تمام وجود ازت سپاسگذارم که کمکم میکنی تسلیمت باشمو رها … با تمام وجود ازت سپاسگذارم که هدایتم میکنی به راه درسته نه این چرت و پرتایی که … نه راه کسانی که …. اصلا بیخیال

    خودمو خودتو عشقه …

    در این لحظه که پرم از شوق و عشق و حس سبکی گواهی میدهم خداوند برای مهدی وثوق به شدت کافی بود …. به امید کفایت بیشتر …

      وَ لِلّٰهِ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی اَلْأَرْضِ وَ کَفىٰ بِاللّٰهِ وَکِیلاً (١٣٢) نساء

    ترجمه مکارم:براى خداست آنچه در آسمانها و زمین است؛ و کافى است که خدا، حافظ و نگاهبان آنها باشد. (132)

    ترجمه انصاریان:و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، فقط در سیطرۀ مالکیّت و فرمانروایى خداست، و خدا نسبت به کارسازى [ همۀ امور جهان آفرینش ] کافى است.

      وَ تَوَکَّلْ عَلَى اَللّٰهِ وَ کَفىٰ بِاللّٰهِ وَکِیلاً (٣) احزاب

    ترجمه مکارم :و بر خدا توکّل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع(انسان) باشد! (3)

    ترجمه انصاریان:و بر خدا توکل کن؛ و کافى است که خدا نگهبان و کارساز [ همۀ امور بندگان ] باشد.

    //////////////

    بازم نجواها اومد …

    میگه یه چیز بگو یه راهکار بده که واقعا نون اب بشه واست … !

    کنترل ذهن و تغییر زاویه دید الان واسم سخته …

    ///////

    خدایا تو بینایی و شنوا اعتراف میکنم اگه فضل و رحمت تو نباشه من در مقابل تضاد ها و بیماری و فقر و فحشی نمیتونم مقاومت کنم …

    مشتاقم و یا بهتر بگم به قول موسی فقیرم به هر لطفی که در حقم به اشکال مختلف داشته باشی …

    به امید روزی که از ته دل بگم :  حسبی الله…

      فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اَللّٰهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ اَلْعَرْشِ اَلْعَظِیمِ (١٢٩)

    ترجمه مکارم:اگر آنها(از حق) روى بگردانند، (نگران مباش!) بگو: «خداوند مرا کفایت مى کند؛ هیچ معبودى جز او نیست؛ بر او توکّل کردم؛ و او صاحب عرش بزرگ است!» (129)

    ترجمه انصاریان:پس اگر [ منافقان ] از حق روى گرداندند، بگو: خدا مرا بس است، هیچ معبودى جز او نیست، فقط بر او توکل کردم، و او پروردگار عرش بزرگ است.

    راستی استادجان هنوز منظورتونو از توضیحات این فایل که نوشته بودین :

    امروز روز رحمت الهی است.

    نمی خواهد نگرانِ نتایج باشی.

    دست از راضی کردنِ دیگران بردار.  چون خداوند نتایجی راضی کننده برایت دست و پا کرده است.

    نفهمیدم ! نکنه منم شدم صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَرْجِعُونَ؟؟

    خدایا این صفت کمالگرایی/نتیجه گرایی رو از وجودم/افکارم بیرون بیار و دلخوشم کن تنها به حضورت و همراهیت حتی درکنار بهترین حسنات در دنیا و اخرت …

    به امید رسوخ شدن علم و عملی در راستای أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ در وجودم ….

    ///////////////

    ////

    بوس ، پایان

    😂😂😚😚😊😊

    +۱۶۱

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: