آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 3 - صفحه 33
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2015/12/عکس-فایل-3.jpg
400
510
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-12-10 15:10:542020-08-28 10:13:24آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدارو شکر میکنم که بدون وقفه امروز هم خودمو رسوندم به برگی دیگر از سفر به درونم
امروز برگ سی و هشتم سفر کنه
مشکلات را پذیرفتیم و بهش عادت کردیم و داریم تحمل میکنیم
چرا که هر کس رو دیدم از بدبختی گفته همه گفتن وضع خرابه همه گفتن دیگه با این شرایط نمیشه پیشرفت کرد
هر کس رو دیدیم با کوچکترین جرقه جوش آورده
هرکس رو دیدم با یه نه شنیدن خودشو باخته
هر کس رو دیدم با یه تصادف کوچیک ماشینش خدا و توکل و همه چیز رو فحش داده و منکر همه شده
من هم از اونا ناخودآگاه الگو گرفتم
هم پولدار مینالند هم فقیر
هم گرسنه غر میزنه هم سیر
هم صاحب ملک مینالد هم مستاجر
خلاصه به خاطر مداری که داخلش هستیم همش با آدم های درب و داغون برمیخوریم
عادت کردیم که اگر چهار نفر دارن به مملکت فحش میدن ما هم بشیم نفر پنجم
عادت کردیم به به سختی پول درآوردن چون کسی بهمون نگفت جور دیگه هم میشه پول درآورد
کسانی در گوشه و کنار دور از چشم ما چیزهایی را با هم نجوا میکنند که ما نمیشنویم چون در مدارش نیستیم اگر هم بشنویم مسخرشون میکنیم چون تجربه آنها با تجربه ما زمین تا آسمون تفاوت داره
کسی نیومد بهمون بگه الگوهای دیگری هم هستن که وضعشون خوبه کسایی دیگه هم هستن که همیشه سالم و سر حالند کسایی هستن که زندگی مشترکشان الگوی کل فامیله
چند نفر مثل عباس منش میتونیم پیدا کنیم که بیاد بگه من اینو و اونو اونو دارم
همه اگر هم دارن (یکیش خود من ) از ترس چشم خوردن و ترس دارایی و مالیات اگر هم دارن نمیان بگن
اون که رابطه خوبی داره با همسرش نمیاد بگه چون میگه اگر بیان کنم خانمم دور برمیداره و یاغی میشه یا چشمم میزنن
سلام روزتون خوش
سپاسگزارم از استاد عباس منش عزیز ومریم خانم گل
خداوند سپاس میگویم که خدا همیشه در کنارم بوده
ومن به بهترین مسیرها هدایت کرده
من دو سال خورده پیش مادرم از دست دادم
مادرم اسمانی شد
همه اقوام یک جورایی از ما دوری کردن یک جوری بهمون فهموندن که خودتون باید خرج خودتون در بیارید رو ما حساب نکنید دوران خیلی سختی بود وحشتناک من قبلش هم با استاد اشنا بودم اموزهاش گوش میدادم به خاطر اموزهای استاد عباس منش تونستم مرگ ناگهانی مادرم کنار بیام
وبدون قرص و افسرده شدن من مادرم بی نهایت دوست داشتم دارم
تو دفتر ارزوهام خیلی ارزووکارنوشته بودم که انجام بدم
بیمه نامه مادرم به نام من بود من تو یک کارگاه کار میکردم کارگاه میوه خشک سبزی با دستگاه
اون کسی که کارگاه مال اون بود گفت میخوام دستگاه بخرم من هم گفتم با پول بیمه مادرم برام یک دستگاه بخر تا باهاش کار کنم بدهیای که برای مراسم بود بپردازم
دستگاه خریدم ولی متاسفانه به کرونا خورد همه جا تعطیل شد و از کسی که پول گرفته بودیم برای مراسم مادرم
گفت پولش میخواد دلم هم نمیومد دستگاه بفروشم
باور نمیکنید به صورت معجزه اسا یک دوست من به یک خانم معرفی کرد پول بهم داد من تو نیستم بدهیام بدم دستگاهم نگه دارم خدارو صد هزار مرتبه شکر
میخوام بگم که خدا هست خدا هیچ وقت بندش تنها نمیزاره
وقتی از همه ببری به خودش وصل بشی کارای برات میکنم که ساعتها باید بشینیم فکر کنی چطور این کار انجام شد
خدا خیلی مهربونه خدا خیلی بخشندس
الان من با وضعیت اسمانی شدن مادرم یک دختر افسرده نامید باید باشم که الان یک دختر با انرژی هستم که همه از من انرژی میگیریم
و تو این مسیری که طی کردم از استاد عباس منش تشکر دارم که با اموزهاش تونستم این طوفان زندگیم بگذرونم
خدایا ازت سپاسگزارم به خاطر استاد عباس منش
خدایا ازت سپاسگزارم به خاطر مریم خانم
خدایا طپاسگزارمبه خاطر تمام دوستانم که اینجا میان از تو میگن واگاهیاشون
ازت سپاسگزارم بی نهایت
برای همه ارزوی سلامتی ثروت شادی خنده از ته دلارمش قلبی ممملو از عشق به خدا دارم
الهی امین یا رب العالمین
😍😍😍خدایا خیلی دوست دارم از همه بریدم به تو رسیدم
مژده دهید مژده دهید یار پسندید مرا
به نام خدا
خداروشکرمیکنم برای روز۳۸ازسفرنامم
آرامش در پرتواگاهی پیام سرشت نامرئی ات برای توست
پیامی که نجواکنان میگویدخداونددردرونت نهفته است.
همان اطمینان لابه لای همه ی نگرانی هایت که تو
روبه هیجان می اوردخداست
همان عشقی که موجب فراموشی تمام دردسرهایت میشود خداست
فقط ازسرراه خودت کناربرو
فقط یک سری کارهای جزئی ساده روهرروز انجام بده
مثل تحسین کردن یک دوست یاحتی کسی که ذهنت تمایل داردموفقیتش روانکارکند.
مثل تعریف ازخودت
حتی مثل کمی خودت روخواستن یااحساس لیاقت داشتن
یاحتی مرتب کردن اتاقت، تمام وسایل اضافی اتاقت رودوربریزحتی تمام چیزهایی اضافی درون قلبت را
وراهی برای دیدن خداوندبازکن آن وقت پی میبری همراه با گردگیری خانه ،قلبت هم گردگیری شده ودرخششی تازه یافته
امروز روز رحمت الهی است نمی خوادنگران نتایج باشی
دست ازراضی کردن دیگران بردارچون خداوندنتایج راضی کننده ای برات رقم زده است
نگران سن وسالت نباش کافی است هرکاری روباجان ودل انجام دهی آنوقت خواهی دیدکه حتی آن جاکه به نظرنمیرسد نتایج چشم گیری میشود.
چراکه امروز روز رحمت الهی است .
(الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) سوره الرعد:آیه ۲۸
(هدایت شدگان) کسانی هستند که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد.
سلام؛عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیزم، خدمت خانم شایسته عزیز و خدمت تمامی دوستان و همسفران گرامی.
کسی که از یاد خدا غافل است، آرامش ندارد و زندگی بدون آرامش زندگی نکبت باری است.
استادعزیزم وقتی متن این فایل رو میخوندم ، وقتی میفرمایید “همان اطمینانِ لابه لای همه نگرانی هایت که تو را به هیجان می آورد، خداست.” یا میفرمایید “همان عشقی که موجب فراموشی تمام دردسرهایت می شود، خداست.” اصلا جنس این حرفاتون برای من خیلی فرق میکنه، یعنی حرفای معمولی زمینی نیست، حرفی نیست که همه بگن، جنسش خداییست ، انگار خدا میخواد خودش رو بیشتر معرفی کنه ، تو این جور جملات حضور خدا برام پررنگ تر هستش، من چندبار متن شما رو خوندم و هربار تازه بود ، هربار بار آگاهیش برام بیشتر بود. خیلی لذتبخش بود خیلی آرامش بخش بود، این متن باعث شد ایمانم قویتر بشه، خدا رو شکر که فرصت پیش اومد و من این متن رو خوندم ، استاد عزیزم شمارو سپاسگزارم برای بودنتون ، سپاسگزارم برای عشقی گه در سایت جاری کردین و ما بهرهمند میشیم.
خدارو بی نهایت سپاسگزارم بخاطر نعمتی بنام استاد عباس منش.
موفق و پیروز باشید💖🌹🙏
بنام الله مهربانم
ردپای روز 38
هرچه بیشتر می گذره من بیشتر به مفهوم صراط مستقیم نزدیکتر میشم نزدیکترین راه بین دو نقطه یعنی آسان ترین مسیر لذتبخش ترین مسیر شاید همیشه فکر می کردم راه و مسیر ابراهیم راه سختی بوده ولی در حقیقت اینطور نیست لذت بخش ترین راه با صفاترین راه و از منظری آسان ترین مسیر رد پا و مسیر حضرت ابراهیم بوده چون صراط مستقیم مسیری با کمترین مقاومته.
تصور میکنم در جاده ای پشت یکی از ماشینهای شرکت تسلا نشستم به من میگن فقط از مسیر لذت ببر به فرمون دست نزن تو فقط وظیفت به حرکت انداختن ماشین و لذت بردن از مسیر و تسلیم بودنه آنچه تو باید انجام بدی این هست که ماشین رو به آرامی در آرامش و بدون اغتشاش به حرکت در بیاری این همه کاری هست که باید انجام بدی و به فرمون اعتماد کنی نترسی اگه یه ماشین غول پیکر رو جلوت دیدی اون ردش میکنه اگه یه دره عمیق دیدی اون ردش میکنه کارت اعتماد نه تدبیر فقط میتونی بعضی وقتها ادای فک کردن رو دربیاری باز از مرکز فرماندهی بهت میگن چکار بکن همین
بنام خدای مهربان
سلام خدمت همه عزیزان
خداوندا آرامشی در قلبم جاری کردی که قابل وصف نیست بینهایت سپاسگزارم . خیلی لذت بخش است این جنس آرامش وقتی میفهمم که در آغوش خداوند هستم و فضل و رحمتش تمام وجودم رو فرا گرفته و خیلی خیالم راحت میشود وقتی به شناختی از خودم رسیدم و به من واقعی خودم وصل شدم که ذره ای از خداوند بزرگ است و اطمینان دارم که همیشه در پناهش هستم و در آرامش زندگی میکنم . خداوندا من به هر خیری که از تو بهم برسد فقیرم ، بینهایت سپاسگزارم خداوند مهربان که هر لحظه از من حمایت میکنی و تنهار یار و یاور من هستی تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
سپاس از استاد عزیز بابت این فایل آرامش بخش
بنام خداوند مهربان
سلام به همگى
روز ٣٨ سفرنامه ام
درسى که امروز گرفتم تشکر از اطرافیانم به جاى تمرکز روی نکات منفیشون
تحسین به جاى حسرت داشته باشم
اینکه خدا بهم میگه دستام تو دستای خدا باشه و همه چیز رو بسپارم بهش و شاد و با ایمان زندگیمو کنم و منتظر هدایت ها بمونم تا عملیشون کنم
😍😍
به نام خداوند هدایتگر
روز سی و هشتم
خدای مهربانم سپاسگزارم
دیروز بالاخره تونستم اولین دوره رو از سایت استاد عباسمنش بخرم
دوره ای که خیلی دلم میخواست هر چه زودتر بخرمش و فکر میکنم قراره خیلی چیزا درونم تغییر کنه
بالاخره ی دوره ی عزت نفس رو خریدم خدایا بی نهایت سپاسگزارم
هنوز دوره رو شروع نکردم و منتظرم همه ی کارام تموم شه و اطرافم خلوت شه تا در تنهایی و سکوت با تمرکز کامل بشینم نگا کنم
خدایا کمکم کن تا تک تک کلمات و جملاتی که استاد توی این دوره میگه رو با دل و جان بپذیرم و درک کنم و بفهممش و تک تک تمریناتش رو با کیفیت بالا انجام بدم
خدایا کمکم کن تا بتونم با گزراندن این دوره خودِ واقعیم رو پیدا کنم بتونم ارزش و لیاقت خودمو درک کنم
حدود یه هفته قبل بود که توی لیست آرزوهام نوشتم که من این دوره رو میخام و حتما تا یه ماه دیگه یا کمتر از اون این دوره رو میخرم و فقط یه هفته خدایا طول کشید که منو به این خواسته م رسوندی
خیلی دوست داشتم تا قبل سال جدید حتما این دوره و بخرم و بگذرونم دوست داشتم سال جدیدم رو متفاوت شرو کنم و تحولی توی زندگیم شروع بشه و حسم بهم میگفت که با دوره ی عزت نفس این اتفاق میفته
و چه جالب که به گفته ی استاد هیچ معجزه ای رخ نداد هیچ پولی از آسمون برای من نیفتاد که باهاش دوره رو بخرم بلکه با روند خیلی طبیعی و خیلی عادی این اتفاق افتاد و اونقدر طبیعی بود که این ذهن منطقی سعی در گمراهیم داشت و بهم میگفت خدا کار خاصی نکرده و این اتفاق خیلی عادیه و تو هر موقع میخاستی خودت میتونستی این پول و داشته باشی و این دوره رو بخری
اما قلبم میدونه که این کار خداست، این که من میخواستم وسیله ای بخرم و پولی که همسرم بهم داده بود فقط اندازه قیمت همون وسیله بود و بعد کلی تحقیق و پرس و جو تصمیم گرفتم یه مدل و بخرم و تو هر مغازه ای رفتم همون مدل و داشت اما قلبم راضی نبود اون و بخرم چون دوسش نداشتم ( با وجود اینکه همه همون مدل و پیشنهاد میدادن) و یه مدل دیگه میخاستم و مدلی که من میخاستم تو شهر خودمون پیدا نمیشد ( که البته اونم قیمتش اندازه پولم بود و اگه اونم میخریدم پول اضافه برام نمیموند) و آخرین مغازه ای که رفتم و آخرین لحظه خدا در قالب پیشنهاد صاحب مغازه بهم یه مدلی رو پیشنهاد داد که هم تمام کارایی که من میخاستم رو داشت هم با کیفیت بود هم کسی که همرام بود بهم گفت من تجربه کار کردن با این مدل و داشتم و خیلی خوب و عالیه و بهترین گزینه برای توعه، و هم قیمتش ارزونتر از چیزی بود که میخاستم بخرم و من دیگه مطمئن شدم که اونو میخام و اینجوری بود که یه مقدار از پولم اضاف اومد، البته اونموقع نمیدونستم قراره با این پول این دوره رو بخرم چون کمتر از هزینه ی دوره بود و هنوز چنتا چیز کوچیک نیاز داشتم بخرم
اما روز بعدش یه حسی بهم گفت الان میتونی دوره رو بخری گفتم چجوری ؟من هنوز پولم کمه و حتی هنوز چنتا چیز دیگه باید با این پولا بخرم وگرنه شاید پول دستم نیاد و مشکلی پیش بیاد، اما به خودم گفتم همون چیزای کوچیک کوچیک که میخری روی هم ببین چقد در میاد و اون چیزا اصلا ضروری نیس میتونی اونا رو بعدا هم بخری و خدا بهم گفت نگران نباش بازم پول به دستت میاد و یادم اومد تو دوتا دیگه از کارتهام یه مقداری پول هست و وقتی همه رو جمع کردم دیدم من به اندازه کافی پول دارم که بتونم دوره ی عزت نفس و بخرم و بقیه چیزای غیر ضروری رو بزارم برا بعد و این از همه چی مهمتر و ضروری تره …
و تمام این اتفاقات این ایده ها این افکار این آدما همه ی اینا دستان خدا بودن که اومدن و بهم کمک کردن تا من و به خاسته م برسونن ، خواسته ای که فقط یه هفته از نوشتنش گذشته بود
مگه میشه ؟؟؟
اینقدر ساده و بدون هیچ معجزه ای!!!
و چه بسیار خواسته هایی که اینجوری خدا منو به سمتشون هدایت کرده و من بهشون رسیدم و اونقدر از راههای طبیعی بودن که من متوجه دستان خداوند نبودم و حواسم بهش نبود.
حالا میفهمم وقتی استاد میگن حتما خواسته هاتون و بنویسید تا وقتی بهش رسیدین فراموش نکنید که اون چیزی که اونقدر ساده بدست آوردی یه روز آرزوشو داشتی
خدایا بی نهایت سپاسگزارم بخاطر این قوانین زیبا و ساده و بدون نقصت
استاد عباسمنش عزیزم بی نهایت سپاسگزارم که منو با این خدا و این قوانین آشنا کردی
مریم جان عزیزم سپاسگزارم برای متن ابتدای این فایل که به من یادآوری کرد تمام این مدت این خدا بوده که در قالب اون آدمها ایده ها افکار به کمک من اومده و منو به سمت خواسته م هدایت کرده
خیلی دوستتون دارم
سلام
روز ۳۸ام سفرنامه
واقعا نمیدونم چی بگم واقعا چیزی به ذهنم نمیرسه میخام چشمامو ببندمو به حرف قلبم گوش کنم
قلبم میگه که سرشار از ارامشه سرشار از حس خوبه قلبم میگه به مغزم چرا سر چیزای الکی غصه میخوری یا خودتو ناراحت میکنی ولشون کن شاد باش شکرگزار باش
قلبم میگه ی نگاهی به خودت بنداز محمد تا خدارو ببینی میگه وضعیت الانتو ببین و وضعیت قبلنتو ببین
درآمدی ک ی سال پیش با خودت عهد بستیو ببین و الان ببین ک بهش رسیدی حالا دوباره با خودت قرار بزار و چشماتو ببند و تصورش کن و مطمن باش داریش
سلام به همه دوستان سفر نامه ….
سی وهشتمین روز از سفر نامه …
همیشه از خودم میپرسم که چی شد من این همه از خودم فاصله گرفتم ؟
این همه حسود شدم ؟
دوست دارم که همش تلافی کنم ؟
چی شد ک برای هر حرفی که دیگران میزنن جواب دارم تو آستینم ؟
چی شد که دگ قرآن نمیخونم ، نماز نمیخونم ، روزه نمیگیرم ؟
چی شد که اینقدر مغرور و خودخواه شدم ؟
چی شد که همه چیز رو برای خودم میخوام ؟
چی شد که تمام اخلاق و رفتارهای بد رو تو خودم بیشتر و بیشتر و بیشتر کردم ؟
درسته استاد من از خدای خودم دور شدم …
من خودمو گم کردم …
من یادم رفت که از کجا به کجا اومدم ؟!
از پیش کی اومدم ؟!
کی منو خلق کرد ؟!
برای چی منو خلق کرد ؟!
چه رسالتی داشتم !
من فراموش کردم برای چی و برای کی دارم زندگی میکنم …
من یادم رفت که خدا منو آفرید ….
من اصــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل و فراموش کردم …
من خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا رو فراموش کردم …
من آگاهانه انرژی منبع رو قطع کردم …
روز به روز رابطه ها با من کمتر شد ….
نفهمیدم …
روز به روز دوستام کم شدن …
نفهمیدم …
روز به روز بد جنس تر شدم …
نفهمیدم …
روز به روز کینه ای شدم …
نفهمیدم …
روز به روز برای اینکه دیگران منو بخوان یا نظرشون رو به خود جلب کنم خودمو با دروغ گفتن میبردم بالا ….
نفهمیدم …
روز به روز حسودی میکردم …
نفهمیدم …
روز به روز ناشکری میکردم و ناراضی بودم از اوضاعم …
نفهمیدم ….
روز به روز عصبی و افسرده میشدم …
نفهمیدم …
روز به روز گوشه گیر شدم و خود خوری میکردم ….
نفهمیدم …
نفهمیدم که خودم ایجادشون کردم …
نفهمیدم که عادی بوده …
اصلا معنی عادی بودن رو درک نکردم …
اصلا نمیفهمیدم که عادی بودن یعنی چی ؟
من فقط میخواستم که خودم نباشم …
چرا ؟
چون من بخاطر ساکت بودنم ، بخاطر ساده بودنم ، به خاطر بی حاشیه بودنم میگفتن این بچه ننست ، این لوسه ، این هیچی حالیش نیست و و و و و و و
یواش یواش یکی دگ شدم …
یواش یواش شدم عروسک خیمه شب بازی مردم …
یواش یواش شدم اونی ک جامعه میپسندید …
یواش یواش از خدا دور شدم …
ولی چون یواش بود متوجه نشدم …
ولی همش آگاهانه بود …
چرا میگم آگاهانه ؟
به این دلیل که میگفتن این همه نماز خوندی ، روزه گرفتی ، قرآن خوندی چرا این حالته ؟
یواش یواش حرفاشون رو حک کردم تو ذهنم …
همون یواش یواش نـــــــــــــــــــــــــــابودم کرد …
من خیلی بد زیر چرخ جهان له شدم …
ولی قوربونش برم …
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنّى قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الْدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِى وَ لْیُؤمِنُوا بِى لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزدیکم؛ دعاى نیایشگر را آنگاه که مرا مىخواند پاسخ مىگویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که به رشد رسند.
دستم رو گرفت …
بهم گفت: کَذَلِکَ أَرْسَلْنَاکَ فِی أُمَّهٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ لِتَتْلُوَ عَلَیْهِمُ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَهُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَابِ
آن گونه [که رسولان گذشته را ارسال کردیم] تو را در میان امتی که پیش از آن، امت هایی روزگار به پایان بردند، فرستادیم، تا آنچه را به تو وحی کردیم بر آنان بخوانی، در حالی که آنان [با روی گرداندن از وحی] به [خدایِ] رحمان کفر می ورزند. بگو: او پروردگار من است، معبودی جز او نیست، فقط بر او توکل کردم و بازگشتم فقط به سوی اوست.
به مـــــــــــــــــــــــــن توکــــــــــــــــــــــل کن
بهم گفت : الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
[بازگشتگان به سوی خدا] کسانی [هستند] که ایمان آوردند و دل هایشان به یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باشید! دل ها فقط به یاد خدا آرام می گیرد.
به مـــــــــــــــــــــــن ایمــــــــــــــــــــــــــان داشته باش و آرومــــــــــــــــــــــــــم باش …
خدا به یک اندازه به ما نزدیکه ….
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾
به نام خداوند بخشنده و مهربان (۱)
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲﴾
ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. (۲)
الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۳﴾
خداوندی که بخشنده و بخشایشگر است (و رحمت عام و خاصش همه را رسیده). (۳)
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿۴﴾
خدائی که مالک روز جزاست. (۴)
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿۵﴾
تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوئیم. (۵)
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿۶﴾
ما را به راه راست هدایت فرما. (۶)
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ ﴿۷﴾
راه آنها که بر آنان نعمت دادی نه آنها که بر ایشان غضب کردی و نه گمراهان! (۷)
خدارو سپاسگذارم که مسیر درست زندگیم رو به من نشون داد و منو هدایت کرد و همراهم هست و دست منو گرفت و خود واقعیش رو به من نشون داد …
.
.
.
.
.
.
دوستتون دارم … موفق باشید ….