آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 3 - صفحه 43

674 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1324 روز

    به نام خداوند مهربان

    باسلام خدمت استاد مهربان وخانوم شایسته عزیز وتمام دوستان هم مداری خوبم

    خداروشکر میکنم باآگاهی این فایل حس خوبی به من تزریق شد و چقدر حرف های استاد عالی بود خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم حقیقت خداوندی این است که مسیر را به من نشان می‌دهد و آرامش را به من نشان می دهد خدایا من بی تو هیچ هستم دستان گرمت را از روی شانه‌هایم بر ندارد و من را حمایت کن و باور و امیدم را نسبت به خود بیشتر کن ذات خود را در بهترین و آرامش ترین و ساده ترین برنامه ها همه چیز را زیباتر کرده تا هم آهنگ بشیم با این عشق خدایی چون مبنای آن همه و همه فراوانی و عشق است

    امروز خدای من هر لحظه و هر ساعت ذکر نام تو را بر زبانم جاری می کنم و ذره ای فکر و یاد تو از سرم بیرون نمی‌رود و می‌دانم که این حال خوب خودم هست که به من ارزانی داشتی امروز با قدم های محکم و استوار به باورهای درست زندگی تجربه خوبی را درک می کنم و اتفاقات ریز و درشت در زندگی من جاری میشود خدای من نمی‌دانم با چه زبانی و چطوری از این همه دوست داشتن خودت نسبت به من تشکر کنم فقط میدانم که دستای من رو خودت گرفتی و مسیر رو خودت نشان دادی تا به بیراهه ها نروم واز خودم لحظه ای غافل نشوم

    استاد ممنونم چه احساس و حس خوبی بود با خدای خود حرف زدن چیزی که من بعد از یک سال دارم به نحو احسن تجربه می کنم حالم همیشه خوب است

    از کامنتهای خوب دوستان هم تشکر می‌کنم در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند و موفق باشید انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1155 روز

    سلام به استادنازنیم.

    آرامش در پرتوی آگاهی قسمت 3.

    جملات کاملن صحیحی عرض کردیداستادجان.

    واقعن هم همینه.انقدرخودمونودرگیرمشکلات ومسائل ودقدقه های زندگی کردیم که یادمون رفته که کی هستیم وبرای چی به اینجا اومدیم.

    جوری زندگی میکنیم وخودمون هلاک اتفاقات میکنیم که انگارتاابداینجاهستیم.

    وقتی پیشامدی رخ میده هرچندناجالب ،چنان درگیرش میشیم که روح وروان خودمونوبهم میریزیم .به قدری آشفته حال وپریشان میشیم که گویی تمام زندگیمون به فنارفته ودیگه هیچ راهی وجود نداره.

    درواقع هیچ ارزشی برای روح وجسم خودمون قائل نیستیم که اگربودیم باخودمون اینچنین نمی‌کردیم.

    استاددرست میگن ،اتفاقات ناجالب ونامناسب زندگی روچیزعادی میدونیم ،طوری که طبیعیه.

    طبیعیه که من دردبکشم ،غصه بخورم ،دلم بشکنه،حرمتم شکسته بشه،نالان باشم،خسته ورنجورازدنیاباشم،استرس داشته باشم ،بادیگران به مشکل بربخورم،هیچ چیزی نداشته باشم،نه ثروتی ،نه روابط خوبی ،نه سلامتی بله دقیقن من تعیین کننده ی این هستم که آیاهمه ی این مواردویاهرموردی که روزانه باهاش سروکاردارم روبه همین منوال بگذرونیم یااینکه انتخاب کنم وبگم نه من لایق بهترازاینهاهستم .

    باید زندگی من خوب وعالی باشه.

    بایدثروتمندباشم.

    بایدروابط عالی داشته باشم.

    بایدسلامت باشم.

    باید خوشبختی وآرامش روبدست بیارم.

    حالاتاهروقت وزمانی که فرصت دارم.

    اجازه ندم روح وجسمم اسیربنده ی شیطانی باشه وازصبح تاشب خودشوبه غول وزنجیرببنده.

    این خودماهستیم که تعیین کننده ی سرنوشتی خوب یابدهستیم.

    دیگه مثل قبل مشکلات یانابه سامانی های زندگیمونوگردن روزگار یااین واون نمی ندازیم.

    میدونیم که خودمون عامل اصلی رونداتفاقات روزمون هستیم.

    واین افکاروتغییرباورهای ماست که شکل و رنگ ولاعاب قشنگی می‌تونه به زندگیمون بده البته اگردرمسیردرست گام برداشته باشیم .

    ازکجابفهمیم که توچ مسیری قرارگرفتیم وداریم حرکت میکنیم؟ازداشتن احساس خوبتون.

    اگراحساسمون خوبه .همه چیزبرامون قشنگ وزیباست ،پس داریم درست پیش میریم.

    ولی اگربااحساس بدمواجه میشیم وحالمون خوب نیست هرچقدرم فکرکنیم داریم روی خودمون کارمیکنیم باید بدونیم که توجاده ی اشتباهی افتادیم وداریم ازمسیراصلی خارج میشیم وبهتره سریع برگردیم .

    چون هرچقدربیشتربه این مسیرادامه بدیم ،برگشتمون سخت ترودردسرسازترمیشه.

    خب برای حرکت نیازبه کسی داریم که ،بهش اعتمادداشته باشیم و هرچی گفت بدون شکوه وشکایت بپذیریم وبه همون مسیرادامه بدیم تابه مقصدبرسیم.

    چطور وقتی برنامه ی« ویز»روروشن میکنیم وبش میگیم

    کجامیخایم بریم ،ماروراحت میبره،حتی اگه ماروتوجاده خاکی هم ببره میگیم حتمن جاده اصلی ترافیک بوده .صلاح دونسته ازاین مسیرببره که زودتربه مقصدبرسیم.

    دیگه بالاپایین بودن جاده خاکی برامون زجرآورنیست ،چون میدونیم چند دقیقه دیگه تموم میشه وقرارنیست کل مسیرروازاین سمت بریم.

    بااعتمادی که به ویزداریم هرجابگه ،بدون چون وچرامیپذیریم وبدون اینکه غوربزنیم به مسیرانقدادامه میدیم تابه مقصدبرسیم تازه وقتی رسیدیم باوجوداینکه لحظاتی روباسختی گذروندیم ،میگیم دمش گرم اشکالی نداره ولی خوب مارورسوندجایی که می‌خواستیم ،اگه به خودمون بودحالاحالانمیرسیدیم.

    دقیقن نیروی برتروخدای ماهم همین طور عمل می‌کنه درحالیکه ماازش غافلیم.

    اولاکه اعتمادنمیکنیم .چون میترسیم نتونه ماروبه خوشبختی و سعادت برسونه.

    بعدکه ازسرنیازمون ، اعتمادمیکنیم ،بازتومسیرمدام غورمیزنیم این چ وضعیه ؟چرابامن اینجورمیکنی؟مگه نمی‌بینی این مشکل چیه دیگه؟وهزارویک گله وشکایت .

    بدون اینکه لحظه ای فکرکنیم حتمن لازم بوده بااین اتفاقات مواجه بشیم ،شایدخدامیخادچیزی نشونمون بده .شایددرس جدیدی داره که باگذراین اتفاق ،من بزرگتروبه رشدوبلوغ فکری بهتری برسم .

    نه نمی‌تونیم.

    ماهمیشه ازخداطلبکاریم.

    بایدبدون دقدقه ومستقیم ماروبه سرمنزل مقصود برسونه واگرنه،خدای مانیست.آقاقبولش نداریم.

    بله این طرزفکراکثرماآدماست.

    میگیم خداروقبول داریم .

    میگیم فقط یکیه وتمام قدرت دست اونه.

    اما دریغ ازیه کم اعتمادوایمان.

    نمی‌تونیم بپذیریم که حتمن نیازه،جاده خاکی وسراشیبی وسرپایینی هم بریم تابرسیم به جاده اصلی.

    شایدم انقدخوب عمل کنم وانقدباایمان باشم که ازاین جاده خاکیها،کم ببینم و شایدهم نبینم .

    درواقع همه چی به ایمان واعتمادمن بستگی داره.

    این من هستم که میتونم مسائل وامورات زندگیموبزرگ یاکوچیک جلوه بدم.

    راحت ازشون بگذرم یانه دل بهشون ببندم وخودمواسیرشون کنم.

    وباتوجه به این دلبستگی ووابستگیها،روح من آزادیابرده واسیردست شیطان میشه.

    پس دوستان بیاییم به خدااعتمادکنیم .

    وقتی میگیم خدایامن ناتوانم وهمه چیه زندگیموبه تومیسپارم .خدایامنوهدایت کن .

    دیگه فضولی توکارخدانکنیم وهی نق نزنیم این کجابود؟این ازکجادراومد؟بپذیریم هرآنچه اتفاق میفته حتمن مصلحت من هستش واونوبپذیریم وباورداشته باشیم برای هدایت مااومده.

    وقتی رهاباشی وگیربه چیزی ندی ،ازاتفاقات ناجالب زندگیت هم زودترخلاصی پیدامیکنی.

    پس بهتره اعتمادکنیم .

    اونی که میبازه ماییم.اگه زودترنجونبیم.واگه زودترخودمون روپیدانکنیم باختیم وعمرمون تموم شده.

    دنبال «من »واقعی خودت باش که باروح خدایی یکیه.

    این تویی که اونوازخودت جداکردی وداری زجرمیکشی.

    باخداباش تاببینی توروبه کجاهاوباکیامیبره سمت خوشبختی و سعادت این دنیاوآخرتت .

    به قول استادچطوربه خدااندازه برنامه ی «ویز»اعتمادندارید؟!

    خدایا ببخش مارو،نمیدونم چراازاین جهل ونادانی دست نمیکشیم.

    خدایا ازت میخام تومسیرخودت ماروهدایت کنی.

    استادجان ازشماهم سپاس .

    امروزم پیام قشنگی ازتون گرفتم مثل همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1405 روز

    به نام الله یکتا و هدایتگرم

    چقدر این هم زمانیها بی نظیره و وجودم رو سراسر ذوق و شوق کرد و این فایل رو ساعت 2 نیمه شب باز کردم و دبوانه شدم و دل بستم به رحمت الهی همان طور که گفت و با شور و شوق وصف ناپذیری به رختخواب رفتم..و چقدر زیبا صبح که بیدار شدم پیامی آمد از گروه تلگرام استاد از زهرای عزیزم که وقتی داشتم پیام رو میخوندم داخل اتوبوس بودم به سمت کارم و نمیتونستم جلوی اشکامو بگیرم اما اینقدر دلم میخواست اون لحظه جایی تنها بودم و فریاد میزدم و گریه میکردم. ….امرروز روز رحمت الهی است آخه…چقدر زیبا زهرای عزیز راجع به کفالت الله گفت و آن اتفاقات و نتایج بی نظیرش و چقدر باهمه وجودم تحسینش کردم و خواستم تجربه کنم این تجاربشونو ..خدای من یا رب العامین من کفیل منم باش..کسی که کفیلش تو باشی چی میشهههههه چقدر همه چیز عالی میشه

    خدایا تمام این همزمانیارو چیدی کنار هم که به من بگی فقط از خودم بخواه ،،بخواه که من کنارت باشم ببین چیکار میکنم برات…اگه یوسفم از من خواسته بود فقط از من اونقدر در زندان نمیماند…یاد خودم افتادم

    و اینکه معنای زندان چیه…تا زمانی که صدای ذهنت بلنده توام توی زندانی

    خدایا من هم مثل زهرا و تمام عزیزانی که این تجارب رو دارن میخوام این اتفاقات رو تجربه کنم …راه کسانی که به آنها نعمت داده ایی

    خدایا عاشقتم که این پیامهارو فرستادی و یاداوری کردی که مریم به من بسپار …راستی امروز هدایت شدم به مسیری جدید برای رفتن به محل کارم.الان چند وقته که ایده این تغیر مسیر اومده بود اما انجام نشده بود اما امروز شد امروز روز رحمت الهی است

    نمیدونید با اتوبوس از چه مسیری عبور کردم..فقط میتونم بگم فقط زیبایی و آن چیزهایی که میخواستم رو دیدم…مدتها بود دنبال جایی بودم برای خرید خانه اما نمیدونستم کجا که تمام انچه میخوام رو داشته باشه اما ایمان داشتم که خداوند هدایتم میکنه.. امروز از این مسیر که عبور کردم گفتم خدای من چقدر زیبا من اینجا میام برای خانه سوال میکنم…آخه امروز روز رحمت الهی است..خدایا هزاران بار شکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 885 روز

    به نام تنها فرمانروایی کیهان

    سی و هشتمین روز سفر نامه من

    سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان عزیز ️

    هر نشانه که من می خواهم جواب شو از این سایت فوق العاده دریافت میکنم لذت میبرم از هدایت خداوند و خداوند که همیشه در حال هدایت من است.من که از وجود خداوند پاره خداوند مقدس و پاک از هر نوع گناه من که بی نهایت م و بیشمار خدایا شکرت و بعضی موقع خییلی نجوا های شیطان میاد و اما هر بار که این نجوا ها میاد خداوند برایم می‌گوید لا حزن ان الله معنا خدایا شکرت و خداوند در هر لحظه به وسیله بنده هایش به وسیله دست هایش هدایت ام میکند خدایا شکرت بابت همه چی بابت نشان های که خواستم و دریافت کردم بابت اینکه توانستم امروز هم تمرین ستاره قطبی را انجام بدم و چندین فیصد زندگی ام را خلق کنم خدایا شکرت

    رد پای سی و هشتمین روز سفر نامه من

    هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند سعادتمند در دنیا و آخرت باشید ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    هدیه سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1248 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به همه

    این فایل به عنوان نشانه ی امروزم هست

    امروز روز رحمت الهی است

    امروز روز رحمت الهی است

    امروز روز رحمت الهی است

    به طور واضح به من گفته شد نگران نتایج نباشم و دوباره یادآوری شد که دست از این بردارم که دیگران را از خودم راضی کنم حتی مامانم حتی بابام من نمیتونم همرو از خودم راضی نگهدارم و اگر نگران نباشم خداوند نتایج راضی کننده برایم رقم میزنه

    باید باور کنم که همه ی نگرانی های من از جایی شروع میشه که فراموش میکنم لایتناهی هستم

    “به خاطر داشته باش که همه پریشانی‌های تو فقط و فقط وقتی آغاز می‌شوند که فراموش می‌کنی لایتناهی هستی و تو تنها وقتی سقوط می‌کنی که از ابدیت خود‌،  از اصل خود‌، از توی لایتناهی‌، از من‌ دور شوی و آنچه تو را به سعادت می‌رساند بازگشت تو به اصل خویش است”

    خدای من عاشقتم خداجونم چطور شکرت کنم چطور میتوانم تورا توصیف کنم ؟؟

    چه بهتر از این که صبحت را با این همه زیبایی آغاز کنی ؟!فقط میتوانم بگویم بی نهایت شکرت

    امروز روز رحمت الهی است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    ریحانه رحمتی گفته:
    مدت عضویت: 1426 روز

    سلام به استاد جان جان جان ما و مریم جان مهربان و دوستان خوبم

    روز بیست و هشتم

    الهی بی نهایت شکرت شکرت شکرت

    الله اکبر واقعا امروز روز رحمت الهی است .

    من دیروز به این فایل توحیدی هدایت شدم و امروز که بیست و هشتمین روز سفرم هست، همین فایل توحیدی بود

    الله اکبر تو دو روز پشت هم به این فایل هدایت شدم. خدایا این اتفاقی نیست و تو داری با من حرف میزنی. خدایا تمام تک تک حرفهات رو با جان و دل گوش خواهم داد و ایمان دارم که بهترین ها رو برایم دست و پا میکنی .

    همین دیروز بود با یکی از اعضای خانواده ام صحبت میکردم که میگفت فلان فرد نزدیک تو از کارهای تو ناراحته و من گفتم برای من دیگه مهم نیست .دیگه برام مهم نیست که نزدیک ترین افراد خانواده ام من رو تایید بکنن یا نکنن . من هر آنچه که قلبم می گوید و احساس خوب پیدا میکنم ، انجام می دهم .در طول زندگیم همیشه در حال تایید گرفتن بودم و خودم رو نادیده می گرفتم اما دیگر تمام شد . من متوجه شدم فقط میتوانم خودم رو تغییر بدهم نه هیچ کس دیگر رو . من نجات بخش زندگی دیگران نیستم و هر کسی مسئول زندگی خودش هست. و هر کسی خدای خود را دارد . و از او بخواهد و من دیگر شریک خدا برای دیگران نمی شوم .

    من از اینکه هر روز به خود بودنم ، خود حقیقی نزدیک میشم خوشحالم و احساس میکنم رهاتر و شجاع تر میشوم . خدایا شکرت

    چقدر خوبه خود حقیقی رو زندگی کردن .

    امروز این جمله باید ذکر جانم باشد و تکرار کنم :

    امروز روز رحمت الهی است.

    امروز روز رحمت الهی است.

    امروز روز رحمت الهی است.

    استاد عزیزم و مریم جانم

    دوستتون دارم آرامش من.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    حسین و عباس گفته:
    مدت عضویت: 1388 روز

    کار جالبی که دارم کامنت میزارم و دوست دارم البته به خاطر این آنقدر کامنت هام داخل سایت کمه که نوشته ها والامقام رو کم ارزش میدانم و عزت نفسی داغون داشتم و غروری به درد نخور که باعث بانی اش شده است چهار سال تصمیمات اشتباه مالی 4 سال تو درودیوار بودن سال بی نتیجه تلاش کردن وچهار سال تو توهم و یه سری افکار پوچ بی ارزش بودن و این من رو نابود کرد خیلی بده که توانایی های زیاد قدرت ارزش اعتبار محبوبیت داشته باشی ولی خودت رو یه ریال قبول نداشته باشی خیلی بده آنقدر خودت رو ارزشمنده و زیبا مهم دوست‌داشتنی و لایق ندونی که یه رابطه ساده داشته باشی خیلی سخته ببینی با این همه هنر استعداد جیبت خالی و قدرت خرید یک کیلو تخم مرغ نداری وووووووووووو

    تمام فاجعه ها برای بی ارزش بودن من است و اینکه من نمی‌توانم

    البته من الان استارت دوره عزت نفس رو زدم و میخوام این مشکل با این ریشه 100 هزار متری رو قطع کنم و در ازهنم این یک چکاب عزت نفس برای شروع.

    عاشق خودتون باشید

    حسین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مریم احمدی گفته:
    مدت عضویت: 997 روز

    سلام به استادعزیزم وخانم شایسته گل وتمام اعضای سایت

    ممنون ازتمام دوستانی که کامنت مینویسن

    روزسی وهشتم سفرنامه

    ازوقتی که وارد فصل دوم سفرنامه شدم مدارم تغییرکرده براحتی میتونم احساس کنم

    بیشترمیخندم ،احساس خوشبختی میکنم

    حتی بیشترازقبل روی باورهام کارمیکنم

    احساس لطافت میکنم مغزم نرم ترشده

    باخودم وبقیه درصلحم

    ایمانم به خداوندبیشترشده

    فقط تواین هفت روز هیچ ردپایی ازخودم نذاشته بودم

    وقتی دیروز دوره عزت نفسواز اول شروع کردم فهمیدم

    ننوشتن کامنت بخاطر کمبود عزت نفسه

    پس باید بصورت لیزی روی عزت نفس کارکنم …

    بی نهایت ازخداوندسپاس گذارم که منو دراین مسیرقرارداده که بتونم زندگیمو اونجورکه دوست دارم خلق کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سکینه برجی گفته:
    مدت عضویت: 1037 روز

    بنام خالق بی همتا

    سلام خدمت استادوخانم شایسته نازنین وتمام همسفران

    سفرنامه 38

    خداجونم بینهایت سپاسگزارم که منو به این سایت بینظیر هدایت کردی

    خداوندا تو چقدر مهربانی بااینکه من جذب نجواهای ذهن شدم واز تو دور شدم ولی تو همچنان با من بودی و منو هدایت کردی من قولی که روز اول دادم را فراموش کردم واصل خودم، لایتناهی بودن خودم را فراموش کردم اون روزی که دوازده سالم بود ومادرمو از دست دادم یادم نبود که از خداییم وبه سوی خودش برمی گردیم به همین خاطر هرروز غصه میخوردم ولی حاصلش شد سردرد میگرن که سالهاست مرا آزار میده ولی باز هم معرفت تو بااینکه من زیر قولم زدم واز تو دور شدم ولی تو منو فراموش نکردی و دوتا از دستان مهربانت که استاد عباسمنش و خانم شایسته نازنین هستند در مسیر من قرار دادی تا منو با تو آشنا کنند واصل خودم را به من یادآوری کنند، خداجونم منو ببخش وبینهایت از تو ودستانت سپاسگزارم

    از وقتی به لطف خداوآموزه های استاد فهمیدم دلیل سر دردم خودم هستم با افکار وفرکانسام سعی کردم ورودیهاموتا حدود زیادی کنترل کنم، هم سردردام کمتر شده وهم شدت دردش کم شده وخدارو بابت لطف بی پایانش سپاسگزارم

    برای استاد و خانم شایسته عزیز وتمام کسانی که در این سایت هستند وبه نوعی منو در این مسیر همراهی کردن بهترینا رو از خدای قدرتمندم خواستارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1182 روز

    خدای من

    تو بهترین هستی

    هر چه کم وکاستی است از سمت خودم است

    تو سرچشمه خیر و نور و برکت هستی

    تو تنها کس و چیزی هستی که من را به سرمنزل مقصود و به اوج می رسانی

    عادت کرده ام که رنج ببرم و لذت نبرم و فکر می کنم که این عادی است

    اما در این جهان پهناور کسانی هستند که بهترین زندگی را دارند و به بهترین رویاهای خود دست پیدا می کنند

    خدای من تو برای من خیر و خوبی و خوشی می خواهی

    اما من در خودم این را نمی بینم و با فکر محدود و بسته خودم جهان را تصور می کنم

    فکر می کنم که آنچه اکنون در اختیار من است همین است و این برای من کافی است

    اما اینگونه نیست

    تو تنها منبع خیر و خوبی و خوشی و شادمانی هستی

    تو هستی که من باید از تو الگو بگیرم و به تو وصل باشم تا بتوانم همیشه به بهترین حال های خوب خودم دست پیدا کنم

    الهی و معبودا تو را داشتن برایم کافی است

    خوشحالم که من را به این راه هدایت کرده ای

    خوشحالم که دست من را گرفته ای و رهایم نکرده ای

    سپاس از تو ای خدای خوبی ها

    سپاس از تو ای خدای مهربانی ها

    سپاس از تو ای خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: