آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 4 - صفحه 12

174 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعیده صادق آلمانی گفته:
    مدت عضویت: 967 روز

    سلام ودرود و مهـــــــر و عشق خدمت استاد ارزشمندم سید حسین عباسمنش💖به به واقعا این فایل های آرامش در پرتو آگاهی منو بیشتر و بیشتر غرق در آرامش کرد🙂💖همین حالا همشون و گوش دادم و بیشتر غرق در توجه به رعایت نکته های ریز ریزه زندگیم شدم،خداروهزاران هزار میلیارد بار شکر که هروقت حس نیاز به بیشتر دونستن در من بوجود میاد منبعش رو هم برام میفرسته،چه خدای جانی دارم💖💋ممنون که این فایل هارو با ما به اشتراک میزارین،خیر دنیا و آخرت نصیبتون باشه ،آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1235 روز

    سلام با شکوه خدمت شما عباس منشی های عزیز

    خدمت استاد عزیز سید حسین عباس منش عزیز

    خانم شایسته و تمام همکاران عزیزتون .

    الان که دارم این فایل و گوش میدم نشستم توی گوشه دنج خودم گلخونه ی کوچولویی که توی تراس خونمون درستش کردم پر از گل و گیاه دوتا میز و صندلی داخلش گذاشتم و شده خلوت گاه من ،

    یدونه بلبل خرمایی کوچولوام کنارش هست که الان داره واسم میخونه

    به نظر من هرکسی باید یه گوشه ی دنج و خلوت توی خونشون برای خودش داشته باشه و

    حتما حتما هروز باخودش خلوت کنه فکر کنه بنویسه و رها باشه از تمام افکار دنیایی .

    منم الان این فایل و دارم اینجا گوش میکنم داهل گوشه ی دنج خودم جاتون خالی که چقدر حس خوبی داد بهم این فایل قشنگ .

    با اینکه قدیمی بود ولی عالی بود

    ممنونم ازت خدای خوبم که منو هدایت کردی به این سایت و این فضای عالی 🤗😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    زینب خان محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2324 روز

    چیزی که من در خودم دیدم و تونستم با تمرین مقداری از این ناهماهنگی جسم وذهن با روح رو رفع کنم

    تو خانواده ما همیشه پریود شدن به طرز وحشتناکی بود جوری که میگفتن ارثی هست و من تا دوسال قبل تمام پریودی هامو با درد شدید رد میکردم

    ولی وقتی دیدم خیلی ها به راحتی پریود میشن و خیلی ها موقع پریودی ورزش میکنن حتی وزنه برداری میکنن انقدر واسه خودم مثال زدم و الگوی غذایی خودم رو‌ پیدا کردم و شروع کردم به تغییر کردن

    کم کم دل دردای پریودیم کمتر شد

    کم کم روز اول فقط دل درد داشتم

    کم کم تو پریودی میتونستم کارامو بکنم

    الان جوری شدم که راحت هرجا پریود بشم مشکلی ندارم شاید کمی درد داشته باشم ولی خیلی عالی تر از قبل شدم و همیشه میگم چجوری از این سلامت تر باشم

    ی مثال دیگه هم دارم درمورد معده که بازم بخاطر خانواده میگفتن معده اسیدی داریم باعث سر درد میشه و من اینو با خودم حمل میکردم

    تا این چند سالی که رو خودم کار کردم به طور چشمگیری تغییر رو‌ دیدم

    جوری که الان خیییییلی کم شاید معده یا سر درد بگیرم

    و همیشه سلامت و‌پر انرژی هستم این در صورتی هس که میبینم خانوادم هنوز از این بیماری رنج میبرن

    و خداروشکر که اگاه شدم و الگوی زندگیم رو‌تغییر دادم

    و همیشه به خودم میگم بدن من انقد سیستم پیشرفته ای داره که خودش خودشو درمان میکنه و سیستم

    self improvement

    داره بدن

    جوری که خداوند طراحی کرده و ذره ذره بدن و جهان ما از انرژی هست

    پس ما هم از طریق انرژی میتونیم به راحتی بدن سالم و‌پر انرژی داشته باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  4. -
    محمد حصاری گفته:
    مدت عضویت: 2040 روز

    🌺به نام خدای بخشنده ی مهربان🌺

    بابا ازین اتصال با خودمون اصلا چی بگم که بتونم حق مطلبو ادا کنم ، هماهنگی با خدا و بعدش بمب.

    اتفاقات رگباری ، بمب ، بمب ، بمب ، همونجوری که میخوام میوفته.

    اول اینو بگم ، الان انقد خوابم میاد که میتونم تو حالت ایستاده هم بخوابم ولی به شدت دوس دارم این کامنتو بنویسم و تو مسیر ادامه بدم.

    خب آقا امروز سر کار داشتم کار میکردم ویه فایل از باور هایی که فک میکنم باید روشون کار کنم رو گوش میکردم.

    به طور خاصی حالم خوب بود و با حوصله کار میکردم ، کارا خوب پیش میرفت ، اصلا تا یه جا میخواستم فکر کنم برای یه راه حل ، اصلا به ثانیه نمیکشید ، تا از خودم میپرسیدم خب حالا اینجاشو چه کار کنم ، همون لحظه ایده میومد و منم در لحظه اجرا میکردم و نتیجه مثبت 🤗

    گوشیم زنگ خورد و خبری از واریز یه پولی که فردا قراره واریز بشه رو دادن بهم 🤗

    و یه مشتری از مشتریای قبلی برای انجام یه کاری با قیمت پیشنهادی من موافقت کرد 🤗

    اینم بگم من وقتی میخوام قیمت اعلام کنم ، از حسم کمک میگیرم و همونجا هم به حسم اعتماد کردم و حتی دلیل منطقی هم خودش بهم داد و منم همونو اعلام کردم و مشتری هم قبول کرد و اینم بگم که این قیمت از قیمتی که همکارای من دارن کار میکنن بالاتره.

    وقتی از محل کارم میخواستم برگردم ، یه نفر منو رسوند و خیلی حس خوبی داشت برام 🙂

    دوباره بعد از یکی دو ساعت ، گوشیم زنگ خورد و یه مشتری دیگه بهم زنگ زد و فراوانی رو بهم یادآوری کرد 🙂

    خبر بهبود بیماری بابامو شنیدم 🙂

    حالم خیلی خوب خوبه 🙂

    و در نهایت فردا عصر قرار بود من مبلغی رو واریز کنم برای مادرم و دقیقا فردا همون ساعتا پول میاد به حسابم.

    یعنی این برنامه ریزی آدمو به تحسین وا می‌داره‌.

    خدایا تو واقعا استاد برنامه ریزی هایی🙂🤗

    اتفاقات دیگه ای هم هست و بیشتر از همه این برنامه ریزی و هم زمانی حال منو حسابی جا آورد.

    🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

    در مورد بیماری هم یه چی یادم اومد اینم بگم.

    بابام مریض که شد من بهش گفتم اگه تلویزیون لعنتی رو خاموش کنی دیگه اخبارو نگاه نکنی خوب میشی.

    همش هم میگفت مشکل جسمی چه ربطی به اخبار و تلویزیون داره اخه ؟🤦🏻‍♂️

    منم میگفتم بابا تو انقد این اخبار منفی رو شنیدی که اصلا عصبی شدی ، حالت خوب نیس ، همش انگار نگرانی و …

    اقا من هی گفتم و این گوش نکرد.

    امشب خبر بهم دادن که دکتر گفته کلکسیونی از بیماری که دچارش شده ، همش قابل درمانه ولی از همه ی این بیماری ها بیشتر ، استرس خیلی شدید داره و گفته اگه این استرس رو مدت زیادیه که داره دلیل کل بیماری ها به خاطر این استرس و عصبانیت و حال نگرانشه.

    حالا من هی گفتم و این بابای ما گوش نکرد.

    منم یکی دو بار گفتم و دیگه اصرار نکردم

    به قول استاد ، کلا بعضیا نمیشنون اصلا.

    ولی خداکنه نقطه عطفی بشه براش که بیخیال این اخبار و تلویزیون شه و فایلای استادو گوش کنه.

    قبلا با من گوش میکرد خیلی خوشش میومد .

    عاشق فایل فقط روی خدا حساب کن بود.(ریمیکس بود)

    خدارو شکر که مادرم پیگیر برنامه های استاد هست.

    🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

    از خدا میخوام بهمون سلامتی بده.

    از خدا میخوام کمک کنه تا باهاش هماهنگ بشیم.

    از خدا میخوام همه ما و اعضای خونواده ی مارو به بهترین مسیر ها هدایت کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  5. -
    ایلیا میم رام الله گفته:
    مدت عضویت: 1458 روز

    کودک مادر

    مادری بودُ کودکی داشت. کودک، معشوق مادر و خود عاشق او. آغوش مادر برای کودک، بهشت حقیقی بود. بی‌نیازی و آرامش محض.

    روزی مادر دست به امتحانی بزرگ زد. «کودک از مادر جدا شد». در این تنهایی و دوری از مادر مهربان، کودک با مسائل و سختی‌های بی‌شماری مواجه شد. بیمار شد، ذهن و قلبش بیمار و جانش رنجور گشت. اضطراب، افسردگی، ضعف و ناتوانی، ترس و یأس، وجودش را دربرگرفت. این چشم‌ها دیگر از دیدن مادر محروم بودند پس بیمار شدند و به درستی نمی‌دیدند. گوش‌ها دیگر صدای مادر را نمی‌شنیدند پس توان درست شنیدن را از دست دادند. این قلب از شدّت بی‌غذایی، انگار هلاک شده‌بود. غذای قلب کودک، محبت و نوازش‌های مادر بود…

    ده‌ها مشکل و بیماری، وجود کودک و زندگی او را احاطه کردند. وحشت تاریکی، آنجا که دیگر نور مادر نبود، او را مضطرب و هراسان کرده بود. حالا دیگر زندگیش به جهنمی واقعی تبدیل شده بود.

    کودک با هزار مسئله و ناراحتی گریبانگیر است امّا فراموش نکنید که ریشه و علت اصلی همهٔ این ناراحتی‌ها و همهٔ این دردها «دوری و جدایی» از مادر است…

    انسان دارای مشکلات متعدد و گوناگونی است امّا ریشهٔ همهٔ این مشکلات یکی است و آن خلأ درونی خالی از خالق است.

    حالا مادر بر امتحانات کودک می‌افزاید، کودک ادعای عشق به مادر را داشت. ادعا می‌کرد که فقط و فقط او را می‌خواهد و تنها آرزویش بودن با اوست. اکنون او دور از مادر است. اگر عزم خود را برای بازگشت به مادر جزم کند و هر لحظه به او نزدیک شود، ادعای عشق او حقیقت داشته و الاّ…

    بنابراین مادر مهربان، دو نفر را برای امتحان کودک محبوبش نزد او فرستاد. یکی «روح خدا» و دیگری «شیطان». دو طبیب که درمان یکی شفا می‌بخشد، وصل می‌کند و باز می‌گرداند و طبابت دیگری هلاک و نابود و دور و دورتر می‌نماید. این یکی نامش شیطان است.

    شیطان شروع به طبابت می‌کند، در واقع تخریب و نابودی را آغاز می‌کند.

    بیچاره کودک، اعتماد می‌کند و خود را در دسترس این طبیب دروغین قرار می‌دهد. مأموریت این پزشک دروغین این است که تمام سعی و کوشش و همهٔ حیله‌های خود را بکار گیرد تا بلکه این کودک را از مادر دورتر کند و وجودش را از حضور و یاد مادر خالی‌تر. او می‌خواهد هر طور که شده مادر را که تنها هدف زندگی کودک است، از یاد او ببرد. حتّی اگر شده به انکارش بپردازد. قصدش اینست به هر شکل ممکن مانع از بازگشت کودک به آغوش مادر گردد. پس می‌پرسد: ای دشمن اصلی من که به جانت نزد خداوند قسم خورده‌ام، ای منفورترین موجودات در نظر من، بگو ببینم مشکلت و بیماریت چیست؟…

    پس شروع به نوشتن نسخهٔ هلاک‌کننده خود می‌کند. می‌گوید برای آنکه این کودک سالم شود باید «مادر را از یادش ببرید» او نباید رنج تنهایی و درد دوری از مادر را حس کند. پس «مشغولش کنید». ده‌ها بازی و اسباب‌بازی تجویز می‌کند.

    شیطان می‌گوید: این انسان را با هر وسیله‌ای و هر طوری که شده، مشغول کنید تا خود را و خدای خود را فراموش کند.

    بازی‌ها شروع می‌شود. بازی‌های عاطفی، رقابتی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، فردی و جمعی. دام‌های جنس مخالف، درس و دانشگاه، رادیو و تلویزیون، همسر و فرزند، مواد مخدر، الکل، همرنگ شدن با جماعت، مد روز، رفیق نارفیق، جنگ و خشونت، تکنولوژی و دیگر اسباب‌بازی‌های نابودکننده.

    امّا با وجود همهٔ این بازی‌ها و اسباب‌بازی‌ها، شاید کودک ظاهراً مادر را فراموش کند ولی روح و جانش روز به روز بیمارتر و رنجورتر می‌گردد و این درد روح و جان بر زندگی کودک سایه می‌اندازد. زندگی، سرد و بی‌روح می‌شود، نه آبی، نه سبز، نه سفید، بلکه زندگی به رنگ خاکستری، مانند خاکستر می‌شود…

    شاید گاهی لبخندی بر لبان کودک دیده شود امّا این لبخندی مرده است، لبخندی که از ناله و فغان او غم‌انگیزتر است.

    این نوع درمان، کودک را روز به روز بیمارتر و رنجورتر می‌کند. او کم‌کم به لاشه‌ای متحرک مبدل و وجودش به گوری بدل می‌شود. بوی تعفن در جای‌جای زندگیش به مشام می‌رسد…

    اشتهای کودک نامتعادل شده، اضطراب در وجودش ریشه دوانده، بدنش ضعیف شده، چشمش کم‌سو و وجودش بی‌تحرک. می‌گوید: ببریدش پیش دکتر تغذیه، روان‌پزشک، نه، درمانش این است که ورزش کند، نه، این بچه تا ازدواج نکند بچه خوبی نمی‌شود، اگر به اندازهٔ کافی پول داشتی خوشبخت می‌شدی و همهٔ مسائلت حل می‌شد…

    و البته ده‌ها درمان دیگر. اینها داروهای مشابه است. اگر داروخانه داروی مورد نظر شما را نداشته باشد، ممکن است طبیب مشابهش را تجویز کند…

    حالا به سراغ طبیب الهی می‌رویم، روح خدا. روح الهی. ببینیم او چه می‌گوید؟ کلام او کلام خدا و نظرش نظر خالق متعال است.

    او می‌فرماید «از آنجا که ریشهٔ همهٔ این مسائل و مشکلات یکی است، درمان هم یکی است نه چند تا». درمان، ساده است. از آنجا که همهٔ بیماری‌ها و ناراحتی‌ها از جدایی و دوری سرچشمه می‌گیرد «پس باید این کودک به مادرش نزدیک و سرانجام به او وصل شود.»

    کودک اگر رنج تنهاییش را فراموش کند دیگر به سوی مادر نمی‌رود. اگر در وجود مادرش تردید کند دیگر به جستجویش نمی‌پردازد…

    روح خدا به جای این همه تجویزات متعارض و متناقض که نتیجه‌ای جز هلاک کردن ندارد، فقط یک توصیه دارد و آن اینست: «بازگرد».

    «هر چه بیشتر به او توجه کنی، نزدیکتر شده‌ای. عشقت را نسبت به مادر آشکار کن، تا مادر، خود به سوی تو آید.»

    صد و بیست و چهار هزار پیامبر آمدند تا این را بگویند. در نسخهٔ طبیب حقیقی، آدرس خانهٔ مادر هم وجود دارد. این آدرس همان مسیر هدایت الهی (تعالیم الهی) است. همان تعالیم مقدّس حق.

    وقتی هدایت‌کننده روح خدا باشد، وقتی راهنما، انبیاء و اولیاء الهی باشند، سرانجام، این فصل به وصل و این دوری به نزدیکی مبدل می‌شود…

    حالا کودک به خانهٔ مادر، به آغوش او بازگشت. آیا دیگر مسئله‌ای وجود دارد؟ آیا در کنار مادر، دیگر به چیزی نیاز دارد؟ آن همه اضطراب و رنج و ناراحتی کجا رفت؟ آن همه آرزوها و هوس‌ها کجاست؟ اینجا بهشت است. اصل بهشت است. بودن با مادر یعنی آرامش محض، یعنی سرور لایتناهی، این همان رهایی است. اینجا همهٔ خوبی‌ها و شادی‌ها خود به خود است، نیازی نیست که برای ایجاد آنها تلاش کنی و یا سعی در آشکار کردنشان نمایی. وجود مادر سرچشمهٔ همهٔ خوبی‌ها و لذت‌هاست. پس بهشت حقیقی را دریابید که جز نزدیکی به خداوند و وصل به او نیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    النازصالحی گفته:
    مدت عضویت: 1274 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنینم و تمام دوستان هم مسیریم

    ارتباط آرامش با شعور کیهانی

    امروز که این آگاهی ها رو کسب کردم یاد روزای گذشته افتادم چه قدر ناهماهنگ بودم

    یه جایی خونده بودم بسیاری از بیماری های شما به خاطر جمع شدن انرژی ها در یک نقطه است اون موقع درکش نکردم اما الان متوجه شدم که بله وقتی جاری و رها نباشی وقتی نذاری این اصل و حقیقت این بدن که ذره ذره از انرژی حق و حقیقت است با منبع خود متصل باشد به ما هشدار میدهد با بیماری های مختلف با نا ارامی ها ….

    همه چیز از یک منبع حق و حقیقت و هستی بخش است و همه چیز هستی اش را از تنها یک منبع میگیرد تا زمانی که وصل به منبع حیات و هستی باشی وجود داری هستی داری و جریان حیات در تک تک سلولهایت جاری است اما وقتی جاری بودن و اتصال رو قطع میکنی وقتی کمی در گیر تر و زمینی تر میشیم وقتی منیت بیشتری میگیریم و اصل و اساسمون رو فراموش میکنیم گه کیستیم و از که منشاحیات و هستی را گرفته ایم دقیقا در همان لحظه که من لایتنهی رو فراموش کرده و به من فانی میچسبیم خودمون رو از تجربه ی هستی در کنار آرامش منع کرده ایم زمانی میشه گفت من هستم که متصل باشم در غیر این صورت چیزی جز یک جسم فانی وجود ندارد…..

    وقتی به خود چند سال پیشم نگاه میکنم که شدت بیماریهام با شدت غم هام را بطه ی مستقیم داشت و مقایسه میکنم با الان ام که به لطف خدای مهربون همیشه سالم و سرحال و شادم این موضوع رو بیشتر تصدیق میکنم و خوشحالم که هماهنگ شدم تا نه تنها روح و اصلم بلکه تک تک سلولهام از لذت هماهنگی و اتصال با منبع هستی برقصند و شاد باشند 😍😊💜

    الهی شکر 💜

    استاد قشنگم هماهنگ ترین فرشته ازت سپاسگذارم که مسیر هدایت و رو برام هموارو روشن کردی خدا رو سپاسگذارم که با این مسیر زیبا و با شما آشنا شدم الهی شکر 💙💙💙💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    اَمان گفته:
    مدت عضویت: 2166 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه اعضای خانواده صمیمی عباسمنش

    خدارو شکر می کنم که امروز به این نشانه هدایتم کرد

    خدارو سپاسگذارم که لیاقت دوباره دیدن و شنیدن این آگاهی های ناب رو بهم داد.

    با اینکه این فایل رو قبلا چندین بار گوش داده بودم بازهم این سری دریافت های جدیدی ازش داشتم .

    جمله ” دستاوردهای تو،‌ در این نوع نگاه نهته است که تو را با خودت و همه هستی به هماهنگی می‌رساند” به من یادآوری کرد که من برخلاف نظرم، آرامش کافی برای درصلح بودن واتصال با خود واقعی ام ندارم . شاید یکی از ترمزهای اصلی من در نرسیدن یا سرعت کم رسیدن به خواسته هام این است

    به من یادآوری کرد که سالهاست در ذهنم با کسانی درگیر هستم که سالی یک بار میبینمشان، از نزدیک ترین ها به من هستند و با وجود اینکه من کاری باهاشون نداشتم و ضرری بهشون نزدم، به من حسادت کردند قضاوت کردند تهمت زدند

    و سعی کردند پیش بقیه به اصطلاح من رو خراب کنند

    این هم حتما به خاط فرکانس های ارسالی از طرف خودم بوده، چرا که شما همیشه میگید آدم هایی که مدارشون پایینه بهشون حسادت و دشمنی میشه…

    من با گوش دادن به آموزه های شما این نکته رو میدونستم که جنگیدن با چیزی باعث قوی تر شدن اون میشه و آگاهانه در ظاهر هیچ حرکتی نمیکردم برای مقابله به مثل، اما در ذهنم مدام میجنگیدم و جدل ها میکردم غافل از اینکه این خود شرک هست،

    اگر من به خدا ایمان داشته باشم و فقط به او توکل کنم کس دیگه ای چیکاره هست که بخواد منو خراب کنه یا عزت بده چرا که عزت رو فقط خدامیتونه به آدم بده یا ازش بگیره…

    برای همین سال جدید رو سال هماهنگی باخود واقعی ام (در صلح بودن باخودم) برای هموارتر شدن مسیر رسیدن به خواسته هام می نامم و تلاش میکنم از اتفاقات گذشته از این جنس که هرکدام پاره ای از روح و ذهن من رو به اسارت گرفته رها بشم ، اگر سختمه نکات مثبتشان رو ببینم حداقل بر نکات منفی شان تمرکز نکنم و هیچ صحبتی در این باره نکنم، تلاش کنم بیشتر ببخشم تا رهاتر شوم،

    برای همه عشق،شعور و آرامش آرزوکنم، فرصت بی نظیری که برای زندگی به من داده شده به قضاوت،حسادت کینه و… نگذرونم

    تلاش کنم در هر حالتی وجه مثبت آدم ها و وقایع رو ببینم، چرا که حالت طبیعی اینطور باید باشه ، غیر از این باشه من از اصل و اساس خود دور شده ام و به همان نسبت این دوری از منشا ناراحتی های روحی و جسمی برای من خواهد داشت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    مریم اشکی گفته:
    مدت عضویت: 1569 روز

    بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت عزیزانم

    این فایل وفایل ۹عالیه عاااالی تاثییری عجیبی درباورسلامتی میذاری من یکی ازانگشتام ب شدت دچاراگزماشدوبااین دوفایل ۲روزخوب شدالبته بگم من این فایلهارو ازاول ورودب سایت هرروز گوش دادما یهویی نبود تکاملی بود وبعدیه مدت ک باز گوش دادم خیلی سریع جواب داد خداروشکر واینا همه لطف الله یکتاس ک این آگاهی رو در اختیار ماقرار میده ازطریق فرستادش استادگلم ک ازش ممنون وب دوستانی ک ازلحاظ سلامتی دچارمشکل شدن هربیماری حتی یه جوش باگوش دادن ب این فایلاوعمل ب هرآنچه استادگفته بی شک نتیجه عالی میگیرن

    درپناه الله یکتاشادوپیروزباشید🥰😍😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2159 روز

    /////روش های متافیزیکی فقط جواب میدن و باید روی متافیزیک کار کرد //// البته منظور از /باید// اینه که اگر می خوای همیشه تندرست باشی وگرنه بایدی وجود نداره

    داروهای گیاهی هم جواب داده ولی….

    در مورد ///فقط اون بیماری که بیمار داره و درمانش میکنه اون هم با اعتقاد و باور اون فرده وگرنه اصلا جواب نمیده …

    من خودم قبلا با داروهای گیاهی بسیاری از بیماری هام درمان شده چون قبول داشتم که درمان میشم و جواب هم میداد

    ولی متافیزیکی برای همیشه است…

    متافیزیک برای فقط سرماخوردگی و پادرد و کمردرد وو……. نیست برای کل اعضای بدن هسش

    برای کل بیماری هاست

    برای درمان همیشه به صورت قطع و با یقین

    باید تکرارکنیم

    تا بشه باور

    تا بشه جزیی از وجودمون که همیشه دنبالمون باشه و زنجیره ادامه دار باشه

    خدایا شکرت برای قوانین ثابتی که وضع کردی که همه جهانیان را حیرت زده کرده //شکر لله//

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2159 روز

    به نام خدا

    سسلام و درود فراوان

    ………………..

    همه چیز به خودم مربوط میشه .. همه چیز به خودم ربط داره.. اگر بیماری هست باعث و بانیش خودم هستم و نباید دنبال مقصر باشم …

    در سیستم جهان چیزی به نام بیماری نیست و وجود ندارد..

    برای درمان بیماری که دارم باید باورهای مخرب خودم را ببینم چیه و برای رفع اونها باورهای درست را جایگزین کنم نه اینکه کار قبلا را انجام بدم …حالا چی میشه ؟؟؟حالا چی خواهد شد را رها کن و به جاش باورهای درست را بگو و تکرار کن تا بیماری به صورت قطع درمان شود

    بدن من از هر نظر سالم و تندرست است

    در بدن من سلامتی کامل وجود دارد

    سیستم ایمنی بدن اونقدر قوی است که از پس هر بیماری برمیاد

    سلامتی من تامین است

    خدا را شکر

    ………………

    در مورد بیماری صحبت نکن

    هرکجا درمورد بیماری حرف می زنن حرف را عوض کن…

    خودت رو به اون راه بزن… خودت رو سرگرم کاره دیگه ای بکن ……اصلا از جات بلند شو و برو به محلی دیگه که ورودی بیماری در ذهنت رخنه نکنه

    و ذهن هم که دنبال موردهای منفی هست و باید هر لحظه تقویتش کرد

    خدایا شکرت برای جهان پاکت

    خدایا شکرت برای جهان سالم

    آرزوی بهترین ها برای همه

    آرزوی تنی سالم و روحیه ای پاک و بدنی تندرست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: