آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 4 - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2015/12/عکس-فایل-4.jpg
400
510
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2015-12-17 21:39:282020-08-28 10:12:31آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 4شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
کودک مادر
مادری بودُ کودکی داشت. کودک، معشوق مادر و خود عاشق او. آغوش مادر برای کودک، بهشت حقیقی بود. بینیازی و آرامش محض.
روزی مادر دست به امتحانی بزرگ زد. «کودک از مادر جدا شد». در این تنهایی و دوری از مادر مهربان، کودک با مسائل و سختیهای بیشماری مواجه شد. بیمار شد، ذهن و قلبش بیمار و جانش رنجور گشت. اضطراب، افسردگی، ضعف و ناتوانی، ترس و یأس، وجودش را دربرگرفت. این چشمها دیگر از دیدن مادر محروم بودند پس بیمار شدند و به درستی نمیدیدند. گوشها دیگر صدای مادر را نمیشنیدند پس توان درست شنیدن را از دست دادند. این قلب از شدّت بیغذایی، انگار هلاک شدهبود. غذای قلب کودک، محبت و نوازشهای مادر بود…
دهها مشکل و بیماری، وجود کودک و زندگی او را احاطه کردند. وحشت تاریکی، آنجا که دیگر نور مادر نبود، او را مضطرب و هراسان کرده بود. حالا دیگر زندگیش به جهنمی واقعی تبدیل شده بود.
کودک با هزار مسئله و ناراحتی گریبانگیر است امّا فراموش نکنید که ریشه و علت اصلی همهٔ این ناراحتیها و همهٔ این دردها «دوری و جدایی» از مادر است…
انسان دارای مشکلات متعدد و گوناگونی است امّا ریشهٔ همهٔ این مشکلات یکی است و آن خلأ درونی خالی از خالق است.
حالا مادر بر امتحانات کودک میافزاید، کودک ادعای عشق به مادر را داشت. ادعا میکرد که فقط و فقط او را میخواهد و تنها آرزویش بودن با اوست. اکنون او دور از مادر است. اگر عزم خود را برای بازگشت به مادر جزم کند و هر لحظه به او نزدیک شود، ادعای عشق او حقیقت داشته و الاّ…
بنابراین مادر مهربان، دو نفر را برای امتحان کودک محبوبش نزد او فرستاد. یکی «روح خدا» و دیگری «شیطان». دو طبیب که درمان یکی شفا میبخشد، وصل میکند و باز میگرداند و طبابت دیگری هلاک و نابود و دور و دورتر مینماید. این یکی نامش شیطان است.
شیطان شروع به طبابت میکند، در واقع تخریب و نابودی را آغاز میکند.
بیچاره کودک، اعتماد میکند و خود را در دسترس این طبیب دروغین قرار میدهد. مأموریت این پزشک دروغین این است که تمام سعی و کوشش و همهٔ حیلههای خود را بکار گیرد تا بلکه این کودک را از مادر دورتر کند و وجودش را از حضور و یاد مادر خالیتر. او میخواهد هر طور که شده مادر را که تنها هدف زندگی کودک است، از یاد او ببرد. حتّی اگر شده به انکارش بپردازد. قصدش اینست به هر شکل ممکن مانع از بازگشت کودک به آغوش مادر گردد. پس میپرسد: ای دشمن اصلی من که به جانت نزد خداوند قسم خوردهام، ای منفورترین موجودات در نظر من، بگو ببینم مشکلت و بیماریت چیست؟…
پس شروع به نوشتن نسخهٔ هلاککننده خود میکند. میگوید برای آنکه این کودک سالم شود باید «مادر را از یادش ببرید» او نباید رنج تنهایی و درد دوری از مادر را حس کند. پس «مشغولش کنید». دهها بازی و اسباببازی تجویز میکند.
شیطان میگوید: این انسان را با هر وسیلهای و هر طوری که شده، مشغول کنید تا خود را و خدای خود را فراموش کند.
بازیها شروع میشود. بازیهای عاطفی، رقابتی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، فردی و جمعی. دامهای جنس مخالف، درس و دانشگاه، رادیو و تلویزیون، همسر و فرزند، مواد مخدر، الکل، همرنگ شدن با جماعت، مد روز، رفیق نارفیق، جنگ و خشونت، تکنولوژی و دیگر اسباببازیهای نابودکننده.
امّا با وجود همهٔ این بازیها و اسباببازیها، شاید کودک ظاهراً مادر را فراموش کند ولی روح و جانش روز به روز بیمارتر و رنجورتر میگردد و این درد روح و جان بر زندگی کودک سایه میاندازد. زندگی، سرد و بیروح میشود، نه آبی، نه سبز، نه سفید، بلکه زندگی به رنگ خاکستری، مانند خاکستر میشود…
شاید گاهی لبخندی بر لبان کودک دیده شود امّا این لبخندی مرده است، لبخندی که از ناله و فغان او غمانگیزتر است.
این نوع درمان، کودک را روز به روز بیمارتر و رنجورتر میکند. او کمکم به لاشهای متحرک مبدل و وجودش به گوری بدل میشود. بوی تعفن در جایجای زندگیش به مشام میرسد…
اشتهای کودک نامتعادل شده، اضطراب در وجودش ریشه دوانده، بدنش ضعیف شده، چشمش کمسو و وجودش بیتحرک. میگوید: ببریدش پیش دکتر تغذیه، روانپزشک، نه، درمانش این است که ورزش کند، نه، این بچه تا ازدواج نکند بچه خوبی نمیشود، اگر به اندازهٔ کافی پول داشتی خوشبخت میشدی و همهٔ مسائلت حل میشد…
و البته دهها درمان دیگر. اینها داروهای مشابه است. اگر داروخانه داروی مورد نظر شما را نداشته باشد، ممکن است طبیب مشابهش را تجویز کند…
حالا به سراغ طبیب الهی میرویم، روح خدا. روح الهی. ببینیم او چه میگوید؟ کلام او کلام خدا و نظرش نظر خالق متعال است.
او میفرماید «از آنجا که ریشهٔ همهٔ این مسائل و مشکلات یکی است، درمان هم یکی است نه چند تا». درمان، ساده است. از آنجا که همهٔ بیماریها و ناراحتیها از جدایی و دوری سرچشمه میگیرد «پس باید این کودک به مادرش نزدیک و سرانجام به او وصل شود.»
کودک اگر رنج تنهاییش را فراموش کند دیگر به سوی مادر نمیرود. اگر در وجود مادرش تردید کند دیگر به جستجویش نمیپردازد…
روح خدا به جای این همه تجویزات متعارض و متناقض که نتیجهای جز هلاک کردن ندارد، فقط یک توصیه دارد و آن اینست: «بازگرد».
«هر چه بیشتر به او توجه کنی، نزدیکتر شدهای. عشقت را نسبت به مادر آشکار کن، تا مادر، خود به سوی تو آید.»
صد و بیست و چهار هزار پیامبر آمدند تا این را بگویند. در نسخهٔ طبیب حقیقی، آدرس خانهٔ مادر هم وجود دارد. این آدرس همان مسیر هدایت الهی (تعالیم الهی) است. همان تعالیم مقدّس حق.
…
وقتی هدایتکننده روح خدا باشد، وقتی راهنما، انبیاء و اولیاء الهی باشند، سرانجام، این فصل به وصل و این دوری به نزدیکی مبدل میشود…
حالا کودک به خانهٔ مادر، به آغوش او بازگشت. آیا دیگر مسئلهای وجود دارد؟ آیا در کنار مادر، دیگر به چیزی نیاز دارد؟ آن همه اضطراب و رنج و ناراحتی کجا رفت؟ آن همه آرزوها و هوسها کجاست؟ اینجا بهشت است. اصل بهشت است. بودن با مادر یعنی آرامش محض، یعنی سرور لایتناهی، این همان رهایی است. اینجا همهٔ خوبیها و شادیها خود به خود است، نیازی نیست که برای ایجاد آنها تلاش کنی و یا سعی در آشکار کردنشان نمایی. وجود مادر سرچشمهٔ همهٔ خوبیها و لذتهاست. پس بهشت حقیقی را دریابید که جز نزدیکی به خداوند و وصل به او نیست.
سلام به دوستان گرامی و استاد توحیدی عزیزم
باز هم یک کامنت دیگه مینویسم با قلب باز و شکر میکنم خدایم رو ک این چنین به قلبم ارامشی عطا کرده که باعث میشود فقط در زندگی ام نعمات و سعادت و ثروت سلامتی و حضور افراد خوب راه در زندگی ام تجربه کنم الهی شکرت
امروز درحال پیاده روی در پارک ملت مشهد بودم که این فایل رو گوش کردم و زمین و درخت ها همه پوشیده از برف بود مردم همه در حال عکاسی و برف بازی کردن بودند خدایا شکرت که اینقدر جهانت زیباست
اینقدر نعماتت بی نهایت و پایان ناپذیر است خدایا شکرت
خدایا شکرت که به من ازادی زمانی دادی تا بتوانم در این زیبایی ها قدم بزنم و لذت ببرم
شکرت بخاطر اینکه می توانم در لحظه زندگی کنم و به خود بی انتهایم وصل باشم و همه چیزم رو در درون خودم بیابم و اگاه شدم ک دنیای بیرونیه من چیزی نیست جز از بازتاب درونم از باور هایم از وردی های ذهنم از گفتگو های درونی ام
از وقتی باور های قدرتمند کننده ای راه در ذهنم جای دادم مثل اینکه
خداوند همواره در حال هدایت من است
خداوند از من بیشتر دوست دارد که ثروتمند شوم
خداوند از من بیشتر می خواهد که به خواسته هایم برسم چون با رسیدن به انها باعث کسترش جهان هستی می شوم
خداوند افراد هم فرکانس و شبیه به خودم رو در زندگی ام قرار می دهد
خداوند برایم عشق می شود برایم لذت می شود برایم رابطه ی عاشقانه ای می شود با صادق ترین فرد متعهد ترین فرد و بهترین فردی کی میشود
وقتی میدانم که خداوند و من یکی هستیم من زره ای از خدای خودم هستم خودم را لایق بهترین نعمات میداند و اطمینان دارم که در مسیر لذت میبرم فقط و خداوند همه کار هارو به نفع من جلو خواهد برد
من خالق اتفاقات زندگی ام هستم
هیچ چیز بدون اذن خداوند اتفاق نمی افتد
دوستان خداوند نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند
اینها باور هایی بوده اند که از انها استفاده کردم با ایمان حرکت کردم و نشانه ها اتفاقات شرایط خوب خود ب خود در زندگی ام پدیدار شدند و من فقط باید خدارو شکر کنم بخاطر بی نهایت نعماتش هزاران هزار بار شکر
دوست عزیز سلام ، باورهایی که توی کامنتت نوشتی بسیار عالی و راهگشا هستند برای کسانی که بتونن در ذهنشون بسازنش ، بهش ایمان داشته باشن و حرکتت کنن ، من اینکارو کردم که میگم و تغییرات بزرگی هم در زندگیم ایجاد کردم . ممنون از گسترشی که با نوشتن این باورها داری ایجاد میکنی .
IN GOD WE TRUST
با درود و سلامتی و تندرستی خدمت تمام عزیزانی که با اون چشمان خوشکل و زیبا ی قشنگشان به این قسمت از فایل بینظیر آرامش در پرتو آگاهی و به کامنت من هدایت شدند بهترینع بهترین سلامتی روز افزون رو براتون و برای همه مون آرزمندم..
امروز چون چراغ آبی کنار پروفایلم توسط یک دوست عزیز در این قسمت روشن شد .. گفتم بیام و ادامه شکر گذاری صبحگاهی و خبر از سلامتی و بهبودی خودم رو اینجا اعلام کنم
و از خداوند سپاسگذاری کنم برای این نعمت ارزشمند و گرانقدر الهی که بصورت هدیه به ما داده شده است. .. خداوند در وجودمون فقط و فقط خیر و برکت و خوبی و نیکی و سلامتی و زیبایی و نور و روشنایی الهی رو نهادینه کرده ولی این ما هستیم که چراغ این نور و روشنایی رو کم سو می کنیم .. این ما هستیم که شعله های عشق رو در قلب مون سرد می کنیم .. این ما هستیم که زیبایی و طراوت وجودمون رو کم رنگ و بی رنگ می کنیم.. و این ما هستیم قدردان این موهبت های الهی مان نیستیم ..
امروز آمده ام که اعلام کنم و بگم .خدایاااا شکرت که من در مدار نور الهی تو هستم
خدایاااا شکرت که من در مدار و ارتعاش عشق هستم
خدایاااااا شکرت که من در مدار نور سلامتی و تندرستی کامل هستم
خدایاااا شکرت که من سرشار از سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و روح و ذهن مقدس الهی ام هستم
خدایااآاا شکرت که من در تعادل و هماهنگی کامل با وجود ارزشمندم هستم
خدایا شکرت که به من قدرت شکرگذار بودن رو عطا کردی
خدایاااا شکرت قدرت کامیابی بخش الهی ام به تک تک ثانیه های امروزم خیر و برکت و نعمت و وفور و فراوانی بخشیده است
خدایاااا شکرت که به تک تک قدم ها و حرکت های امروز من خیر و برکت و وفور و فراوانی موهبت های الهی رو بخشیده
خدایاااا شکرت که مسیر امروز و هر روزم رو منور از نور الهی روشنی بخش رسیدن به اهداف و خواسته ها و نیازهایم گرداندی
خدایا ترا چگونه سپاس گذار باشم که سحرگاه از خواب شیرین و گوارایی طلایی ام بیدارم کردی و
چشمان زیبای منو به دیدن دوباره ی این جهان بینظیرت سرشار از عشق کردی چه هدیه ی گوهربار و ارزشمندی رو نصیبم کردی چقدر زیبا ارزشمندی من را ارج نهادی و بیدار شدن صبحگاهی من رو تقدیم وجودم الهی ام کردی خدایااآاا ممنون و سپاسگذارم
خدایا از تو می خوام توانایی و اعراض از ناخواسته هایم رو به من عطا کنی و آنچه که با من همسو و هم جهت هست رو به راحتی و به سادگی و به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه و از کوتاهترین مسیر بسمت من هدایت کنی و یا من را بسمت آن بهترین ها هم جهت و هم سو کنی.
خدایاااا امروز از تو برای سلامتی و تندرستی روز افزونم تشکر و قدردانی می کنم و سرشار از شادی و شادمانی و خوشحالی و انرژی مثبت هستم
خدایاااا امروز می خوام سموم بدنم را از وجود الهی ام پاک کنی و وجودم را منور به نور سلامتی خودت نورانی کنی
خدایا امروز میخوام فقط حال و احوال خوب رو تجربه کنم
خدایا انرژی وجودم را به بهترینع بهترین انرژی شادی و شادمانی و احساس خوب تغییر بده .
خداوند یک انرژی است و این انرژی قابل تبدیل شدن به هر آنچه که در افکارمان خلق کنیم و توجه کنیم می توانیم بسازیم
پس خدایاااا من می خواهم بدنم ترمیم شود و نیروهای غیر ارگانیک و ناهماهنگ از وجودم بیرون روند و جسم مرا ترک کنند با حصول این انرژی، بدن میتواند خود را ترمیم کند… افزایش انرژی پاک و الهی در بدن روزگار را بر نیروهای غیرارگانیک سخت میکند چنانکه این محیط پاک را تاب نمیآورند و جسم مرا را ترک میکنند
خدایا از تو می خوام به من کمک کنی و میهمانان ناخوانده ی ناپاک رو همچون افکار بد، تصاویر بد، خاطرات بد، کینهها، حسادتها، قضاوتها، نگرانیها، خود خوری ها، صدماتی که به دنیای ذهنی من وارد شدند و جای خوش کرده بودند رو به دیار باقی بفرستی و خانه ی زیبای وجودم رو جارو پارو و روف توروب کنی … این همه هنوز کمابیش در اطراف من هستند و هریک پاره ای از وجودم را به خود مشغول داشتهاند… پس ای خدای غفور و بخشنده و مهربانم منو ببخش و عفو بفرما که از وجود الهی ام بدرستی محافظت و مواظبت نکردم ای خداوندی که پشتیبان و محافظ و حامی و هدایتگر من هستی ..
خدایا شکرت که جسم و روح و ذهن من در تعادل و هماهنگی کامل به همدیگر و جهان هستی است .. و از تو می خوام کمکم کنی و منو با خودت هماهنگ کنی این هماهنگی از یکی بودن همه ذرات کیهان منشأ میگیرد. از این روست که هرگاه در ارتباط و هماهنگی یک ذره با کیهان اختلال ایجاد شود، این ذره بیمار میشود خدایاااا سپاسگذارم که من را با این سموم و ذرات ناهماهنگ آشنا کردی تا بتوانم به این درک و شعور آگاهی برسم و بفهمم که این بیماری هم پدید نمیآید مگر آنکه یک ذره ارتباط و هماهنگی خود را با کیهان از دست بدهد.
خدایاااا شکر گذارم که من را با خودم آشنا کردی و خودم رو به خودم شناساندن و باز هم به این درک و آگاهی و شعور برسممم. و بفهممممم که و هرگاه پدیده دیگری این اختلال را بر طرف کند، ذره هماهنگی خود را با کیهان باز مییابد و دیگر اثری از بیماری نخواهد بود. .. خدایااآاا شکرت
خدایااآاا ممممون و سپاسگذارم که امروز و هر روز دیگرم را به من لطف کردی تا شفاء و بهبودی کامل حاصل شود
خدایاا شکرگذارم که قلب من رو شاد کردی و چهره ام را شاداب و با طراوت کردی
خدایااآاا شکرت که هاله های سلامتی و تندرستی کامل نور درخشان تندرستی من به تمام اطراف ام ساطع شده و من هر آنچه که میبینم و می شنوم و لمس می کنم سرشار از عشق و مهر و محبت و شادی و شادی و سلامتی و تندرستی و زیبایی است
خدایاااا شکر گذار و قدردان این وفور و فراوانی تندرستی ام هستم
من کانون توجه به زیبایی ها هستم
من کانون توجه به سلامتی ها و تندرستی ها هستم
من عاشق خودم هستم
من خودم رو دوست می دارم و به خودم عشق می ورزم
من قدر خودم را می دانم و عاشقانه خودم رو دوست می دارم
خداوند هم قدر من را میداند پس تمام انسان ها هم قدر من را می دانند و عاشقانه مورد عشق واقع می شوم
خدایاااااا ممنون و سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم
و برای تمام عزیزانی که با عشق و شوق و ذوق قلبی این کامنت من رو خواندن قلبی از عشق الهی رو آرزومندم .. قلبی سرشار از نور الهی رو آرزومندم … قلبی سرشار از سلامتی و تندرستی کامل رو آرزومندم … الهی لباس عافیت سپید درخشان نور الهی را بر تن تک تک تمام عزیزانم و دوستان بینظرم ببینم و ببینید و لذت ببرید .. الهی که شمایی که دارید با اون چشمان زیباتو اشک باری که از شوق الهی این نوشته های الهی رو می خوانید وفور و فراوانی سلامتی و تندرستی رو با لذت بی حد و حساب الهی بچشید و سرشار از شادی و شادمانی باشید
الهی آمین
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
به نام رب یگانه فرمانروای هستی کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستان اوست
درود و سلام استاد نازنینم و دوستان الهی ارزشمندم
خدااای من ازین فااایل
آراامش در پرتو آگاهی
این فاایل 5 دقیقه ای دنیایی آگاهی داره و میشه گفت شالوده تمام آموزش های شماست
انرژی.تمام ذرات انرژی دارند تمااام ذرات داری شعور کیهانین و تمااام ذرات تا زمانیکه باهم و با شعور کیهانی در هماهنگی هستند درست پیش میرن و اونها زمانیکه از شعور کیهانی فاصله میگیرند بیمار میشن خراب میشن و از چرخه خاارج.
خداای من همه چیز معنا و مفهومی فراتر از اون چیزی که فکر میکنم داره.
پروردگار شعور کیهانی انرژی همه یکین و من ذره ای ازین شعور کیهانی در بی نهایتی غیر قابل تصور.
خود وجود مادی و معنوی من در بی نهایت ترین ذرات خودش
از جز میشه به کل و از کل میشه به جز رسید
هرآنچه مطابق تر با این شعور کیهانی عمل کنم هماهنگ تر میشم در مسیر راحت و درست و آرام جاری اون قرار میگیرم.هرآنچه با اصل وجودیه خودم در تضاد باشم و باهاش بجنگم ازین شعور و آگاهی کیهانی فاصله میگیرم و از مسیر دور میشم و بیمار میشم.این بیماری من رو از اصلم دور میکنه و باید خودم رو از هرآنچه ناملایمتی هست پاک کنم.
همه چیز در درون منه و همه چیز در دستان منه و همه چیز در روح و ذهنه و بدن مادیه منه.
برای درک مسیر تنها باید به درک درستی از این شعور و آگاهی کیهانی برسم و خودم رو مطابقش کنم تا زمان و مکان برام بی مفهوم بشه.
خدااای من
این شعور نه نگرانی داره نه ترس داره نه محدودیت داره نه اضطراب داره نه کمبود داره نه ناراحتی داره نه عجله
در استیبل ترین حالتش رشد میکنه ادامه میده
این شعور با اشتیاق ادامه میده با ذوق جلو میره با جسارت با لذت با تمام قدرت با خیال آسوده در حد وسیع و بی نهایت
این هماهنگی جنگ و تکاپو نمیطلبه این آرامش تقلا نمیطلبه این رشد بی تابی نمیطلبه این گذر کردن عجله نمیطلبه
تنهاااا به آرامی و نرمی یک جویبار جاری از مسیر لذت میبره و ادامه میده
با هیچ چیز رقابت نداره تلاشی برای اثباتش به کسی نداره و خودش رو دوست داره و فقط پیش میره
وابستگی نداره و از خودش لذت میبره
با خودش در صلحه و تمام ذرات وجودیش رو دوست داره و برای هماهنگ شدنشون و به مسیر آوردنشون عاشقانه با ملایمت ادامه میده
مفهوم عاشق تر بودن پروردگار برای رشدمون با این فایل برام بیشتر جا افتاد
مفهوم در مسیر عشق و علاقمون قدم برداشتن بیشتر برام جا افتاد
مفهوم عشقش به خودم و به همه ی موجودات و مخلوقاتش بیشتر برام جا افتاد
مفهوم زلال بودنش بیشتر برام جا افتاد
مفهوم بی آلایش بودنش و مملو از هرآنچه قدرت و پاکی و زیباییش برام بیشتر جا افتاد
ازین به بعد آگاه تر با آرامش تر هشیارتر به درونم و احساساتم ادامه میدم
ازین به بعد بیشتر در لحظه غرق میشم
ازین به بعد تنها و تنها تمرکزم رو روی هماهنگی بیشتر خودم با این شعور کیهانی میگذارم
ازین به بعد چه شگفتی های بیشتری میبینم لذت های عمیق بیشتری رو تجربه میکنم با آرامش بیشتر در دستان قدرتمند این ابر فرمانروای کیهان به مسیری که فراتر از درک وجود مادیمه و هر لحظه بهم القا میکنه دل میسپرم و ادامه میدم و یکایک لحظاتم رو زیباتر زندگی میکنم.
سپاااس از وجود ارزشمندتون استاد نازنینم
قدردان حضووور تمام هم پاره های ارزشمندم درین محیط الهی هستم.
در پناه حق ابر فرمانروای کیهان کسی که قدرت آسمان و زمین و تمام ذرات هستی در دستان اوووست باشید.
آرامش در پرتو آگاهی قسمت چهارم
درود و سلام
بعد از بیش از بیست روز دوباره اومدم توی سایت عزیزمون . نمیدؤنید چقدر دلم برای نوشتن و کامنت و سایت تنگ شده بود خدا رو شکر که بعد از یک دوره ی تضاد بیماری که برای کریستال های ژله ای گوشم پیش آمده بود امروز بطور خیلی هدایتی دوباره به این قسمت از فایل هدایت شدم ..
امروز از روی فهرست دانلودها هدایت شدم اینجا.. . گفتم خدایا کمکم کن که به یک قسمتی هدایت بشم که بتونم در مورد سلامتی ام صحبت کنم که چشمم به این فایل ارزشمند در پرتو آگاهی خورد .
فوری اومدم و چند بار سرتیتر مقاله ی استاد رو خواندم و خیلی منو بفکر فرو برد اینکه بازم از مسیر خارج شده بودم . بازم حرف ها و تنش های بیرونی منو اسیر خودشون کرده بودند . بازم ذهنم گول خورد … بازم خودمو درگیر حواشی کرده بودم .. با اینکه میدونستم نباید به مسایل بیرونی توجه می کردم .. با اینکه سعی می کردم به نکات مثبت توجه کنم .. یا ذهن مو کنترل کنم . وووولی بازم از مسیر منحرف شدم و توجه ام رفت روی حرف های که به من زده شد . روی قضاوت های که در موردم شد . و با شنیدن حرف های مسموم سم رو وارد بدنم کردم و تعادل خودم رو از دست دادم . و حرف های استاد رو اینجا شنیدم که بهم گفت
وجود تو پر از سمومی است که در طول زندگی جسم، ذهن، و روان تو را پر کردهاند. مواد غذایی ناسازگار که بدن ما توان تجزیه یا دفع آنها را نداشته است، افکار بد، تصاویر بد، خاطرات بد، کینهها، حسادتها، قضاوتها، نگرانیها، خود خوری ها، صدماتی که به دنیایی که در آن هستی وارد کرده ای، به خودت، به دیگران، … این همه هنوز و همیشه با تو هستند و هریک پاره ای از وجود تو را به خود مشغول داشتهاند…
دقیقا نجواها ی منفی بهم حمله کردند و من رو ضعیف و ضعیف تر کردند تا اینکه دیگر از خود بی خود شدم و افکارم رو مشوش کردند…
تمام اون سرگیجه ها ی درون سرم بهم یاد آوری کرد که چگونه سم های شیطانی رو وارد وجودم کردم …
و استادم چه زیبا گفت .. چقدر دلسوزانه بهم یادآوری کرد که باید دوباره مسیرم رو پیدا کنم .. باید خودم رو از این نجواها پاک کنم .
برای اینکه همهی خودت را دوباره به اختیار بگیری لازم است این سموم را از جسم و ذهنت خارج کنی.
انگار جسم و ذهنم با این حجم از نجواها تاب نیاورد و ناهماهنگ با افکارم شد ..
بدنم بی حس و کِرخ شده بود . بدنم توان ایستادن رو نداشت .. مدام توی رختخواب جسم بی جانم آرامیده بود ولی غافل از اینکه از درون توان چشم باز کردن نداشتم .. توان سر چرخاندن نداشتم . همینکه سرم را از روی بالشت نازنینم می چرخاندم دنیا دور سرم می چرخید . انگار داشتم از کوه پرت میشدم زمین .. وووااااای خدای من . آنقدر سم وارد بدنم شده بود که دیگه داشتم تسلیم می شدم … استاد عزیزم خدا رو شکرت که اینجایی .. خدا رو شکرت که ثبت کردی این پادزهرها رو برامون ثبت و ضبط کردی .. خدا رو شکر که هر موقع جایی مانعی بوجود میآید راه حل رو برامون آشکار می کنی .. خدایاااا شکرت
من موهبت های گذشته ام رو از دست ندادم بلکه از شکلی به شکل دیگری تغییر کرده . یعنی همان انرژی . همان قانون انرژی که از شکلی به شکل دیگر تغییر می کند .. اصل و اساس همه ی ذرات جهان یکی است
روشهای سم زدایی به طور کلی به دو دسته تقسیم میشوند؛
روشهای فیزیکی که جسم تو را پاک میکنند با اینکه دکتر رفتم و آمپول و سرم و قرص مصرف کردم ولی انگار موقتی بود .. انگار فقط بمدت چند روز مسکنی برام بود و بظاهر بهبود پیدا کردم ولی چند روز بعد دوباره آن سرگیجه های دورانی شروع شده بود .. و باز دوباره دکتر و درمان های جسمی شروع شد…. هر چند کاملا میدونستم که تمام این ناهماهنگی ها از افکارم هست و باید بخودم نهیب میزدم .. باید خودمو جمع و جور می کردم باید روحم رو از این قید و بندها آزاد می کردم.
هر چند نمی تونستم بشینم و بنویسم و یا بیام اینجا کامنت بنویسم و افکارم رو روی کاغذ بیارم ولی با همون چشم های بسته مدام بخودم می گفتم.. خدایاااا من کاملا پاک هستم . من جزیی از کل این جهان هستی هستم .. من در مدار و ارتعاش سلامتی و تندرستی کامل هستم .. من در مدار نور و روشنایی هستم . من نور سلامتی کامل هستم .. من سرشار از سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و ذهن و روح هستم … من در تعادل و هماهنگی کامل با جهان هستی هستم … روح و ذهن و جسم من در تعادل و هماهنگی کامل با همدیگر است
روشهای متافیزیکی که از ابعاد دیگر وجودم سم زدایی میکنندمیشود. و اما در روشهای متافیزیکی بر اصلاح وضعیت انرژی و اصلاح روش زندگی ام تمرکز کردم … از قانون عفو و بخشایشی استفاده کردم و پاکسازی ذهنم رو شروع کردم .کتاب صوتی چشم دل بگشای راندا برن رو گوش دادم و کتاب معجزه ی شکرگذاری … صحبت های استاد در فایل های در پرتو آگاهی رو چندین بار گوش دادم . شاید این اولین قدم باشد … که خودم را بهتر بشناسم… یا بهتر بگویم بخودم یادآوری کردم که لحظه ای از خودم غافل نشوم ..
برای تمام اشتباهات گذشته ام خودم رو می بخشم که البته تمام آن تضادها دوستان من بودند و در جهت آگاهی و رشد و پیشرفت بیشتری نسبت به امروزم بوده… من همه کسانی را که بنحوی در آن به اصطلاح اشتباهات و تضادهایم دخالت داشته آند رو صمیمانه می بخشم و رها و آزاد می کنم … بخشش من نه بخاطر اینکه آنها رو مقصر میدانم بلکه بخاطر اینکه می خواهم من روحم را آزاد و رها بکنم و در واقع ذهنم رو پاک و تمیز می کنم .. من آن آگاهی و تجربه های ارزشمند رو از آن مسیر بدست آوردم که همه شأن سبب خیر و برکت برایم بوده که یکی از این خیر و برکت های الهی هدایت من بسمت مسیر توحیدی و استاد عزیزم و این سایت و دوستان ارزشمندم بوده است .
خدایااآاا شکرت امروز تمام تمرکزمن بر روی سلامتی ام هست
خدایاااا شکرت که امروز هم قدرت خداوند سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و روح و ذهن مقدس من را بهبود و احیاء بخشیده و به تک تک سلول های بدنم قوت و قدرت و نیرو و انرژی مضاعفی بخشیده است و من در در مدار ارتعاش سلامتی تندرستی کامل و در هماهنگی کامل با کایینات و این جهان هستی هستم خدایا ممنون و سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم .
من ایمان دارم که هر چه را از دست داده ام به جایش خیر و برکت بیشتری برایم میآورد و برای از دست دادن چیزهایی که در گذشته ام بوده در عوض حاصل بیشتری برایم بوده .
پس به یاد می آورم که خداوند چنان باران رحمت و نعمت و سعادتی بر این لحظات من بباراند که همه ی خالی بودن گذشته ام را بسادگی براحتی و به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه و از کوتاهترین مسیر برایم پُر می کند.
خواه برای بهبودی روابط فرزندانم و روابط انسانی ناموفق
خواه برای درآمد بیشتر و بهتر
خواه برای حل سایر مسایل زندگی ام
خواه برای توفیق معنوی و مسیر الهی ام
و من لایق بهترینع بهترین ها هستم .
من ارزشمندم . و احساس لیاقت و ارزشمندی و عزت و احترام و اعتبار نیک را دارم ..
خدایاااا شکرت من شهامت رها کردن گذشته ام را دارم و روح ام را رها و آزاد می کنم .
خدایاااا ممنون و سپاسگذارم که قدرت کامیابی بخش قدرت خداوند به یک یک ثانیه های امروز و هر روزم وفور و فراوانی خیر و برکت و سلامتی و تندرستی و شادی و شادمانی می بخشد و هر لحظه در همین جا به عالی ترین و والاترین موهبت های نیکوی بی حد و حساب الهی ام را بر من آشکار و قابل لمس میکند ممنون و سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم
و برای تمام دوستان عزیزم که با آن چشمان خوشکل و قلب مهربان شأن این کامنت منو خوانده آند سلامتی روز افزون رو همراه با قلبی از عشق و مهربانی و شادی و شادمانی رو آرزومندم
استاد عزیزم برای تک تک کلمات الهی که بر زبان جاری کردید و واینجا ثبت و ضبط کردید ممنون و سپاسگذارم که از اجر معنوی و و سعادت و خوشبختی و سلامتی بی حد و حساب الهی رو بلطف وهابیت الهی برای شما استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین و این سایت آرزومندم
خدایااآاا شکرت که همه می توانند از این خوان نعمت و موهبت های الهی بهرمند شوند
خدا رو شکر امروز خیلی خیلی حالم بهتر شده و بیشتر از این خوشحالم که خداوند توفیق نوشتن و شکرگذار بودن رو به من عطا فرموده خدایاااا شکرت
خدایاااا شکر خدایااا کمکم کن که در این مسیر ثابت قدم و مستحکم و پایدار باقی بمانم و بطور مستمر ادامه بدم این مسیر الهی را
خدایا ممنون و سپاسگذارم
IN GOD WE TRUST
سلام رویا جان
روزت بخیر. چقد زیبا نوشتی و دلنشین
من عاشقتم، عاشق نگارشت
همیشه لذت میبرم از کامنتهات.
خداروشکر که حالتون خوب شده و رو به بهبودین
واقعا درست میگین که همه چیز در درونمون و باعث ایجاد تضادها میشه.
خداروشکر که دوستانی دارم در این خانه دومم که ارامش میدن بهم و حالم با نوشته هاشون عالیتر میشه
خداروشکر برای حضورم در سایت خداگونه عباس منش که دنیاو لحظه هامو پر بارتر میکنه
خداروشکر خداروشکر خداروشکر
رویا جان ان شاا.. هرقدمت پرازخیرو برکت باشه و همواره سلامت و همواره شاد و همواره در مسیر توحید باشی و
همینطور من همینطور من همینطور من.
دوستتون دارم
In god we trust
IN GOD WE TRUST
با درود و سلام خدمت شما دوست عزیزم معصومه جان ..
خدایااآاا شکرت بی نهایت ممنون و سپاسگذارم که امروز صبح زود اومدم داخل سایت اون چراغ خوشکل آبی رنگ کنار پروفایل مو روشن دیدم و کلی خوشحال شدم .. انگار کسی به ملاقاتم اومده و برام آرزوی سلامتی کرده که واقعا چنین بوده …. چقدر خوشحالم که از حال و احوالم جویا شدی
معصومه ی عزیزم .. خدا رو شکر امروز خیلی بهتر شدم . و احساس می کنم یک پله بالاتر و بهتر و سلامت تر شدم . هر چند روند بهبودی من بصورت تکاملی است ولی باید برای هر لحظه ام شکرگذاری کنم …
خدایااآاا شکرت که امروز هم قدرت خداوند سلامتی و تندرستی کامل روح و جسم و جان و ذهن مقدس الهی من رو شفاء و بهبود و إحیاء بخشیده .. خدایا شکرت که به تک تک سلول های بدن من قوت و قدرت و نیرو و انرژی مضاعف مثبت بیشتری بخشیده … خدایاااااا شکرت که هم اکنون در مدار و ارتعاش سلامتی و تندرستی کامل هستم … خدایااآاا شکرت که امروز توی پاسخگویی دوست عزیز و مهربانم معصومه ی بینظرم سپاسگزاری صبحگاهی ام انجام دادم و نوشتم …
خدایاااا شکرت که جسم و روح و ذهن مقدس الهی من در تعادل و هماهنگی کامل با همدیگر هست … خدایااآاا ممنون و سپاسگذارم که بهترینع بهترین نور و عشق الهی در قلب و جسم و جانم روشن و منور شده ..
خدایاااآ شکرت سپاسگذارم سپاسگذارم
معصومه جان عزیزم ممنون و سپاسگذارم که امروز صبح زود منو به کامنت سلامتی و آرامش در پرتو آگاهی هدایتی کردی و با خواندن دوباره ی کامنت خودم هزار و هزاران بار شکر گذار بهبودی روز افزون سلامتی ام شدم … هر چند هنوز باید بیشتر روی سلامتی ام کار کنم تا بهبودی کامل حاصل شود ولی برای هر لحظه ام شکرگذارخداوند هستم و از اینکه جویای حال و احوالپرسی من بودی ممنون و سپاسگذارم و از اینکه با عشق و ذوق قلبی و با اون چشمان خوشکل جذاب زیبایت کامنت منو خوندی و بعدش اومدی و اینجا برام پاسخ نوشتی هزاران بار تشکر و قدردانی میکنم و بهترینع. بهترین نور و روشنایی و عشق و سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و روح و ذهن رو برای تو دوست عزیزم آرزومندم .. الهی غرق در سلامتی و زیبایی باشی . الهی از سلامتی و زیبایی بدرخشی عزیز دلم ….
خدایاااااا شکرت که تمام دوستان نازنینم بخصوص معصومه ی زیباییم غرق در تعادل و هماهنگی کامل سلامتی و تندرستی کامل هست .. خدا بهت سلامتی بده .. خدا بهت عشق بده .. خدا بهت انگیزه رشد و پیشرفت بده … خدا بهت نور الهی خودش رو بتابانه … خدایااااااا من درس معنوی این سلامت بودن رو فهمیدم و بیشتر از هر روز دیگری به درک و آگاهی بیشتری برای این جسم و جان ارزشمندم رسیدم خدایاااا شکرت ..
معصومه جان الان ساعت 5:37 صبح پنجشنبه است و هنوز هوا روشن نشده یعنی سپیده زده و یهویی صدای پرنده ی بینظیری رو شنیدم که انگار از طرف فرشتگان بهشتی داره آواز می خونه و پیغام سروش رو برام فرستاد پس من هم الان آرزو کردم که تو هم در سلامتی کامل باشی و در مدار و ارتعاش سلامتی و تندرستی کامل الهی وجود نازنین و ارزشمندت هدایت شوی وغرق نور و عشق و صلح و دوستی و مهربانی و عشق الهی باشی و هر روزت بهتر از روز گذشته آت باشی و بهترینع بهترین و زیباترین طراوت و جوانی و شادابی و شادمانی و کامیابی سلامتی و تندرستی کامل رو برای تو دوست عزیز و زیبایم و برای همه مون آرزومندم
روز و شبت بخیریت و خوبی و خوشی و شادمانی و ایام بکامت شیرین و گوارا و همراه با عشق و نور الهی باشد.. بازم ممنون هستم که نوشتن صبحگاهی امروزم با نوشته های بینظیر تو دوست عزیزم آغاز شد
خدایاااا شکرت سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم خدایااااااااااااااااا شکرت
خبرت هست که از خوبی خود بی خبری…
بخدا خوب تر از خوب تر از خوبترین..
سلام به استاد عزیزم خیلی جالبه من چند وقت پیش بیماری پنهانی داشتم که خیلی اتفاقی کشفش کردم من برای درمان جوشهای صورتم خیلی اتفاقی متوجه شدم سنگ کیسه صفرا دارم به نسبت بزرگ بود و دکترم میگفت که خیلی وقته داری و بالاخره جراحی کردم و در آوردمش و لی هنوز هم یه زائده(کیست) دیگه در جای دیگر بدنم دارم که باید درمان بشه و خیلی جالبه که من دقیقا نمیدونم که هر دو تای اینها دقیقا از چه زمانی در بدنم بوجود آمدند وقتی فکر میکنم میبینم من چندین ساله که همش شاکی هستم از درآمدم از زندگی که دارم از فرزندانی که دارم از خانه ای که دارم از شغلی که دارم . دقیقا من بهار و تابستان متوجه بیماریهام شدم و در جریان درمان قرار گرفتم و این زمانی اتفاق افتاد که من در جریان موفقیت قرار گرفتم و به شناخت خودم پرداختم و من در زمستان پارسال در حال مطالعه و انجام تمرینات کتاب معجره سپاسگزاری بودم . و انگار خدا کمکم کرد که بتونم در راستای پالایش روحم ، جسمم هم داره پاک میشه
وقتی همه اینها کنار هم قرار میگیرند می توانم ارتباطی بین اونها پیدا کنم
ارادتمند شما
باسلام دوباره
بار اول که خوندم این مراقبه رو گفتم مگه میشه من چندین ساله کمردرد دارم ودارو هم اثر نداشته بشه با کنترل ذهن درمان بشه
خلاصه جلوتر که رفتم قدری اطلاعاتم تکمیل شد
وبرگشتم وفک کردم کی من دچار کمردرد شدم یادم اومد سالی که استرس زیاد برای کنکور داشتم کمردرد من شروع شد والان که حالم واحساسم خوبه تقریبا بیشتر از یک ماهه که کمردردم درمان شده
شب باید با کیسه اب گرم میخوابیدم تا اروم بشه ولی الان به شکرانه خداوند شب ها خوابی اروم رو دارم بدون درد
اگر بیماری در وجودتون هست شک نکید با این قانون درمان میشه
من بیش از ده سال کمردرد داشتم
ولی الان عالیم
سپاس خداجونم
سپاس مهربان استاد
چیزی که من در خودم دیدم و تونستم با تمرین مقداری از این ناهماهنگی جسم وذهن با روح رو رفع کنم
تو خانواده ما همیشه پریود شدن به طرز وحشتناکی بود جوری که میگفتن ارثی هست و من تا دوسال قبل تمام پریودی هامو با درد شدید رد میکردم
ولی وقتی دیدم خیلی ها به راحتی پریود میشن و خیلی ها موقع پریودی ورزش میکنن حتی وزنه برداری میکنن انقدر واسه خودم مثال زدم و الگوی غذایی خودم رو پیدا کردم و شروع کردم به تغییر کردن
کم کم دل دردای پریودیم کمتر شد
کم کم روز اول فقط دل درد داشتم
کم کم تو پریودی میتونستم کارامو بکنم
الان جوری شدم که راحت هرجا پریود بشم مشکلی ندارم شاید کمی درد داشته باشم ولی خیلی عالی تر از قبل شدم و همیشه میگم چجوری از این سلامت تر باشم
ی مثال دیگه هم دارم درمورد معده که بازم بخاطر خانواده میگفتن معده اسیدی داریم باعث سر درد میشه و من اینو با خودم حمل میکردم
تا این چند سالی که رو خودم کار کردم به طور چشمگیری تغییر رو دیدم
جوری که الان خیییییلی کم شاید معده یا سر درد بگیرم
و همیشه سلامت وپر انرژی هستم این در صورتی هس که میبینم خانوادم هنوز از این بیماری رنج میبرن
و خداروشکر که اگاه شدم و الگوی زندگیم روتغییر دادم
و همیشه به خودم میگم بدن من انقد سیستم پیشرفته ای داره که خودش خودشو درمان میکنه و سیستم
self improvement
داره بدن
جوری که خداوند طراحی کرده و ذره ذره بدن و جهان ما از انرژی هست
پس ما هم از طریق انرژی میتونیم به راحتی بدن سالم وپر انرژی داشته باشیم
سلاااام
امیدوارم هرجایی که هستین غرق احساس خوب شکرگذاری از مهربان خدایمان باشین ..
نشونه ی امروز من بود ..
و بی ربط نمیشه گفت ولی چیزی که حسم میگه بنویسم دقیقا مربوط به این فایل نیست و البته ک همه فایلا یک چیز رو دارن فریاد میزنن…
یک ساعت پیش که بعد از فاصله ای طولانی جزوه ام رو مینوشتم ولی خودکارهای رنگیم نبودن و با تک رنگ آبی مینوشتم.. با خودم گفتم کاش بقیه خودکارامو پیدا میکردم ک قشنگ و تمیز تر میشد..
ذهنم گف حتما محمد(داداشم) اومده و اونارو برده و یا گم شدن و .. و اصلاااا ذهنیتی نداشتم که دفعه آخر کجا گذاشتمشون :)
از اونجایی که امروز حس و حال خوبم رو نگه داشتم و سرِکیف بودم :) ، گفتم عیبی نداره ان شالله میرم ی ست چندرنگ جذابشو میخرم ، یهو ایده اومد ک بیا از مدادرنگی استفاده کن و جذابش کن
دستمو بردم جلوی میزم تا بسته ی مدادرنگیمو بردارم که دستم خورد و ی ۴.۵ تا از دفترهای خوشگلم افتادن زمین
شاید اگه قبلا بود غر میزدم ک ای بابا الان برگه هاشون تا میشه و خراب میشن و فلان ولی ! قربون صدقه کنان :)) به سمتشون رفتم که جمعشون کنم اولی رو ک برداشتم یهو خودکارایی ک همین یکم پیش میخاستم ریختن جلو چشمام .. من اصلا غششش ضعفففف برای خدای عزیزم ، اصلا برگام ریخت یهو ! قششششنگ حضور خداجونمو حس کردم
خیلیییی نشونه ی قشنگی بود برام ، انقد قشنگ که همش اشک میریختم میخندیدم که ای قربونت برم خدا آخه چ قشنگ منو میرسونی به خواسته هام
با حس خوب و لیاقت گفتم میخامش
گفتی قدم اوله رو بردار ، مداد رنگیا ( اگه برنمیداشتم حالا حالاها اون یکیارو پیدا نمیکردمشون)
گفتم چششم برداشتم ( ولی نمیدونستم و فکرشم نمیکردم این ایده ک گفتی ختم میشه ب چیزی ک دقیقا میخام)
زدی دفتر خوشگلارو ریختی زمین ( به ظاهر ناخوشایند بود ولی! خواسته م درونش بود )
گفتی پاشو جمعشون کن
گفتم چشممم (با حس خوب ادامه دادم )
برداشتم و گفتی بیا عزیزم اینم همونایی ک میخاستی
آخههه من قربونت برم خدااا
غیر از اینکه خود این اتفاق خیلی بررام قشنگ بود ، وقتی نشستیم و باهات حرف زدم و هی گفتم و هی این روند رو گفتم و تو واضح ترش برام کردی …. واقعا خدایا شکرت
واقعا نشونه ها ایمان آدمو قوی تر میکنه… بازم میخااام یه عالمهههه از این حسای جذاب فوق العاده میخااام خدا
خدایا شکرت برای این سایت ، استاد گلمون ، بچه ها و …
ی متنی رو از کتابی خوندم که خیلی زیبا بود ، اینجا براتون مینویسم
تو همین که این قدرت را در درونت احساس کنی بس است و احتیاج به هیچ کاری نیست..
احساست به تمامِ انسانها منتقل میشود ، بدون آنکه حرفی بزنی همه قدرت عظیمت را حس میکنند..
حتی لازم نیست چیزی را برای کسی توضیح دهی .. وقتی سکوت میکنی خدا شروع به صحبت میکند
و
معاشرت با مهربان خدایمان صفات او را در تو ایجاد میکند ..
خدا سراسر رقص و خنده و تفریح ست
خدا سراسر آواز و شوق و شادیست
رها باش
شکرگذار باش
به او توکل کن
ایمان داشته باش
عاشق باش
ببخش
در پناه رب قدرتمند
🌺به نام خدای بخشنده ی مهربان🌺
بابا ازین اتصال با خودمون اصلا چی بگم که بتونم حق مطلبو ادا کنم ، هماهنگی با خدا و بعدش بمب.
اتفاقات رگباری ، بمب ، بمب ، بمب ، همونجوری که میخوام میوفته.
اول اینو بگم ، الان انقد خوابم میاد که میتونم تو حالت ایستاده هم بخوابم ولی به شدت دوس دارم این کامنتو بنویسم و تو مسیر ادامه بدم.
خب آقا امروز سر کار داشتم کار میکردم ویه فایل از باور هایی که فک میکنم باید روشون کار کنم رو گوش میکردم.
به طور خاصی حالم خوب بود و با حوصله کار میکردم ، کارا خوب پیش میرفت ، اصلا تا یه جا میخواستم فکر کنم برای یه راه حل ، اصلا به ثانیه نمیکشید ، تا از خودم میپرسیدم خب حالا اینجاشو چه کار کنم ، همون لحظه ایده میومد و منم در لحظه اجرا میکردم و نتیجه مثبت 🤗
گوشیم زنگ خورد و خبری از واریز یه پولی که فردا قراره واریز بشه رو دادن بهم 🤗
و یه مشتری از مشتریای قبلی برای انجام یه کاری با قیمت پیشنهادی من موافقت کرد 🤗
اینم بگم من وقتی میخوام قیمت اعلام کنم ، از حسم کمک میگیرم و همونجا هم به حسم اعتماد کردم و حتی دلیل منطقی هم خودش بهم داد و منم همونو اعلام کردم و مشتری هم قبول کرد و اینم بگم که این قیمت از قیمتی که همکارای من دارن کار میکنن بالاتره.
وقتی از محل کارم میخواستم برگردم ، یه نفر منو رسوند و خیلی حس خوبی داشت برام 🙂
دوباره بعد از یکی دو ساعت ، گوشیم زنگ خورد و یه مشتری دیگه بهم زنگ زد و فراوانی رو بهم یادآوری کرد 🙂
خبر بهبود بیماری بابامو شنیدم 🙂
حالم خیلی خوب خوبه 🙂
و در نهایت فردا عصر قرار بود من مبلغی رو واریز کنم برای مادرم و دقیقا فردا همون ساعتا پول میاد به حسابم.
یعنی این برنامه ریزی آدمو به تحسین وا میداره.
خدایا تو واقعا استاد برنامه ریزی هایی🙂🤗
اتفاقات دیگه ای هم هست و بیشتر از همه این برنامه ریزی و هم زمانی حال منو حسابی جا آورد.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
در مورد بیماری هم یه چی یادم اومد اینم بگم.
بابام مریض که شد من بهش گفتم اگه تلویزیون لعنتی رو خاموش کنی دیگه اخبارو نگاه نکنی خوب میشی.
همش هم میگفت مشکل جسمی چه ربطی به اخبار و تلویزیون داره اخه ؟🤦🏻♂️
منم میگفتم بابا تو انقد این اخبار منفی رو شنیدی که اصلا عصبی شدی ، حالت خوب نیس ، همش انگار نگرانی و …
اقا من هی گفتم و این گوش نکرد.
امشب خبر بهم دادن که دکتر گفته کلکسیونی از بیماری که دچارش شده ، همش قابل درمانه ولی از همه ی این بیماری ها بیشتر ، استرس خیلی شدید داره و گفته اگه این استرس رو مدت زیادیه که داره دلیل کل بیماری ها به خاطر این استرس و عصبانیت و حال نگرانشه.
حالا من هی گفتم و این بابای ما گوش نکرد.
منم یکی دو بار گفتم و دیگه اصرار نکردم
به قول استاد ، کلا بعضیا نمیشنون اصلا.
ولی خداکنه نقطه عطفی بشه براش که بیخیال این اخبار و تلویزیون شه و فایلای استادو گوش کنه.
قبلا با من گوش میکرد خیلی خوشش میومد .
عاشق فایل فقط روی خدا حساب کن بود.(ریمیکس بود)
خدارو شکر که مادرم پیگیر برنامه های استاد هست.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
از خدا میخوام بهمون سلامتی بده.
از خدا میخوام کمک کنه تا باهاش هماهنگ بشیم.
از خدا میخوام همه ما و اعضای خونواده ی مارو به بهترین مسیر ها هدایت کنه.