آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 5 - صفحه 24 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-12-24 22:19:582020-09-26 10:00:50آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 5شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
این یکی دیگه فوق العاده بود…
مرسی
با سلام خدمت استاد و دوستان عزیز من چند ماهی هست که عضو سایت شدم و در حال حاضر از فایل های رایگان استاداستفاده میکنم و بینهایت عالی هستندو حتی موقع خواب در حال گوش دادن به فایل ها هستم.امیدوارم که بتونم نتایج عالی بگیرم و با شما استاد و دوستان به اشتراک بگذارم .سپاسگزارم.
سلام
خدایا سپاسگزارم که من را هدایت کردی و چه هدایت ناب و زیبایی
خیلی لذت بردم عالی بود عالی عالی
چند روز بود از درد کمر رنج می بردم و عجیب عجیب در اینجا یاد گرفتم با مراقبه بیماری را رها کنم
شکر خدای خوبم
عاشقتم
سلام.من واقعا با گوش کردن به این فایلها حالم دگرگون شد.و اشک روی گونه هام اومد.ممنونم از همگی.سپاسگزارم.
سلام خدمت همه دوستان
واقعا این فایل استاد رو فقط میتونم یه نشونه از خدای بزرگ ببینم
روز پنجشنبه تلفن دفترم زنگ خورد، از پشت خط یک صدای آرام و ملیح و دخترانه زیبایی بود که متوجه شدم خانم دکتر فیزیوتراپی هستن که میخواستن مطبشون رو بیمه کنن،بعد از صحبت کردن قرار شد که ملاقاتی با هم داشته باشیم
خیلی مشتاق بودم که چهره ایشون رو ببینم چون واقعاا صدای زیبایی داشتن،زمانی که منشی منو راهنمایی کردن به اتاق دکتر ،یک خانم 56 ساله بود با اندامی چاق،موهای سفید و کم پوشت و چروکهای بسیاری کنار چشمانشون رو دیدم،در یک لحظه واقعا یکه خوردم چون انتظار یک خانم 27-28 ساله داشتم،
بعد از ملاقات، تماس تلفنی همان روز با ایشون داشتم و گفتم خانم دکتر شما واقعا صدای زیباایی دارید،وسط حرفم پرید و گفت حتمن میخاید بگید صدایم از خودم خیلی هم کم سن تر میزنه؟
با خنده گفتم بله
شروع کردن چند تا خاطره در این مورد که خیلی ها اشتباه گرفتنش تعریف کرد
در نهایت گفت ای بابا خانم… آدما یه دفه پیر میشن
من تو این دو سال اخیر خیلی تغییر کردم
مثل آب که درجه جوشش رو 100 هس و تو دمای 50 نمیجوشه و حتی در دمای 99 هم نمیجوششه ولی با یک درجه دمای بیشتر به دمای 100 که میرسه میجوشه
این دو سال برای من حکم اون یک درجه دمای 99 که به 100 رسید رو داشته و این قضیه تو زندگی همه ما آدماوجود داره،شما هم سعی کن قدر جوونیت رو بدونی و …
و تو این دو روز فقط به حرفش فکر میکردم که ایشون با علم پزشکی که داره میگه انسان تا حدی جوونی و شادابی شو داره و بعد از مدتی به یکباره فرو میریزه
و اعتراف میکنم که در این دو روز دنبال نشونه هایی در بین اطرافیان برای تصدیق حرف ایشون بودم
مثلا نگاه پدرم میکردم که بعد از بازنشستگی به یکباره کلی لاغر شد و خمیده تر
مادرم هم ظرف این دو سه سال اخیر چروک هاش بیشتر شده (چون کلن آدم دایم نگرانی هست)
و داشتم حرف این خانم دکتر رو به عنوان یک باور میپذیرفتم.
تا اینکه امروز اومدم سایت رو بازکردم وبه این صفحه هدایت شدم
و همون جملات اول (هر سال یک بدن نو و تازه
قدیمیترین سلولهای بدن تو یک ساله هستند. هر سال ۹۸% از ملکولهای بدن تو تجدید میشوند.)
رو خوندم شوکه شدم
و اینو به عنوان یک نشانه از خدای خودم دیدم که داره هر لحظه منو هدایت میکنه که همه چیز زندگی ما رو باورهای ما میساره و لا غیر…
باورهای اون خانم دکتر با وجود صدای بسیار جوان وشادابی که داشت در زمینه سلامت جسم محدودیت های بسیاری داشته،شاید به خاطر نوع کارش که با بیمارهای زیادی در ارتباط بود کم کم این باور براش ایجاد شده که شادابی و سلامت جسم ما انسانها محدوده ونتیجه این باور رو با مثال دمای جوش آب برای خودش درونی و اثبات کرده
و خیلی خوشحالم و خدای بزرگم رو سپاسگزارم که با این فایل استاد عباس منش باعث هدایت من شد
و جملات این فایل رو باید به عنوان یک عبارت تاکیدی هر روز به خودم یادآور بشم که این من هستم که تعیین کننده هستم و جسم من توانایی مواجهه و پاک سازی خود را از هر گونه بیماری دارد.
واین را به عنوان یک باور محکم برای خودم پایدار کنم…
سلام
سفرنامه روز چهل و نهم
واقعا ما به هرجایی و هر چیزی که بخواهیم می رسیم.
من همیشه دعا می کنم که جسم و روحم هر روز جوانتر و شادابتر بشه
بعد به خودم می گفتم اگه هر روز جوانتر بشم که عین بنجامین باتن بر می گردم به نوزادی!
پس نمیشه و باید دعا کنم همیشه شاداب و جوان بمونم
امروز که ماجرای تعویض سلولهای بدن رو فهمیدم دیدم که چه جالب پس چنین امکانی وجود داره و کافیه که ذهنم رو ببرم به این سمت تا واقعا همیشه شاداب و جوان بمونم.
وقتی خداوند چنین قدرتهایی درون ما قرار داده ناسپاسی هستش که استفاده نکنیم و مثلا فقط تا پنجاه سالگی جوان به نظر برسیم.
به خصوص واسه ما که تازه فهمیدیم ماجرا چیه و می خواهیم همه چیز رو بکوبیم و از نو بسازیم
می خوام بگم خدا امکانش رو گذاشته
تو ذهنت رو پاک کن
تو باورهای غلط رو بشور
تو باورهای پاک و قدرتمند کننده رو جایگزین کن
می بینی که در عرض چند وقت هم ذهنی جدید داری هم جسمی جدید
روحت هم که در آستان خداونده با ایمان و توحید بردیش اونجا پس پاک و پاک و متعالی و نورانیه
این یعنی از نوی نوی نو متولد شدن
این همون صفت جبار بودن خداونده
کسی که همه چیز رو جبران می کنه
چقدر جالب که کامنت امروزم جواب کامنت دیروزم و گفتگوی امروزم با خداست
قشنگ خدا هر بار از دل کامنتهای خودم جوابم رو میده
گاهی هم از دل کامنتهای بقیه
ولی ارتباطش با من از راه چیزهایی که ظاهرا من دارم می نویسم فوق العاده س
خدایا من عاشق سرانگشتهام شده
چون جاری میشی اونجا و برام جواب می نویسی
خدایا خیلی خیلی دوستت دارم
وقتی بهت وصلم زنده ام و اون وقت قشنگ حس می کنم که زندگی چقدر زیباست
زندگی در اوج قدرت و عزت نفس
در اوج خلاقیت و آفرینندگی
زندگی در اوج پادشاه بودن
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
سلام دوستان
این روزها که همهی جهان آلوده به این بیماری مرموز شده
نه فقط ۳ روز که هر روز ذهنت رو از این بیماری پاک کن
این حقیقت رو بپذیر که تنها تویی که تعیین کننده هستی و جسم تو توانایی مواجهه و درمان هرگونه بیماری بیماری را دارد
قبول کن که جسمت توانایی هر پاکسازی را دارد
ایمان بیاور و به اطرافیانت هم بگو
بخشنده شو تا طبیعت در تو جاری شود .
روز شمار زندگی من قسمت 49.من واقعا فردی میشناسم از نزدیک از بچگی که دیدمش همینطور بوده تاالان که عروس گرفته هنوز موهای کاملا مشکی صورت جوان و همیشه میگفتم چرا بابای من انقدر از بین رفته اما چرا اون جون مونده بااینکه مواد و سیگار مصرف میکرد ولی بابای من دود بهش نخورده بود.بعد صحبت های استاد تو قانون افرینش گوش کردم فهمیدم اون ادم واقعا ادم بیخیال و علی بی غم هست یعنی خونسرد نسبت به تمام جنبه های زندگی و همیشه خنده رو بود همش درحال جوک گفتن بود خخخ بعد شانس عالی داشت اتفاق خوب همیشه براش رخ میداد اما باتوجه به قوانین کاملا طبیعی بود این اتفاق ها براش بیوفته.اما بابای من همسن این اقا بود وچند سال بیش فوت کرد بخاطر اینکه داستان زندگی خیلی سخت گرفته بود و همش درحال غصه خوردن بود و سرطان گرفت و رفت بیش معبودش روحش شاد.داستان اینکه اگه شما حالت بد باشه مدام این روی جسمت تاثیر میذاره واز ببین میبرتت بخاطر همین باید خیلی مواظب افکارمون باشیم و خداروشکر میکنم هر روز حال دلم خوبه .شماها بهترین خانواده دنیا هستید .دربناه خدا
به نام خداوندی که آرامش قلبم از اوست
سلام به همه ی همسفران سفر زندگیم .
روز ۴۹ام سفر
سکوت ،همیشه توی جملات زیبا دیده بودم سکوت طلاست ولی درک این مسئله برام سخت بود یعنی حرف نزنم؟چی؟چیکار کنم ؟
الان دارم جواب میگیرم. میخوام بیدار شم میخوام متولد بشم ،میخوام پیدا شم. باید در سکوت اون آرامشی که روحم تمنای اون رو داره پیدا کنم .چقدر ارزشمند میشه وقتی نتیجه ی سکوت رو می فهمی.
چن وقت پیش با دخترای دوقلوم که هر از گاهی با هم دعواشون میشد برای آروم کردنشون کنارشون رفتم حرف جالبی زدم که خودم بعد از این آگاهی لذت بردم .گفتم عصبانی که میشین نمیزارین صدای فرشته ها شنیده بشه و راهنمایی هاتونو بفهمین که چی داره بهتون میگه. با سرو صدا فقط شیطونک میاد میگه داد بزن و عصبانی باش و دعوا کن اون قدر سرو صدا میکنه تا تو آروم نباشی تا تو نتونی صدای فرشته ی مهربونت رو بشنوی . گفتم چشماتونو ببندید بزارید صداشو بشنوید. پرسیدم چی میگه؟یکیشون گفت میگه آروم باش با خواهرت حرف بزن .اون یکی گفت فرشته میگه مهربون باش خواهرت جوابتو میده .😍😍
برام جالب بود درست حرفهایی رو میزدن که واقعا ارومترشون میکرد .
واقعا برام درسی شد که یادم باشه تو همهمه و ورود نجواهای ذهنی و مشکلات چشماتو ببند و سکوت رو تجربه کن اجازه بده هیچ چیز جز سکوت شنیده نشه تا اون موقع آگاهی های درست به سراغت بیاد که بشه چراغ راهت همون فرشته ی نگهبانی که قراره یادم بندازه که چقدر میتونم عالی باشم .چقدر توانایی دارم برای بهتر شدن و فوق العاده بودن.💞💞
جسم من در آرامش اون تعادل لازم رو پیدا میکنه دیگه اون عجله ،اون غم و نگرانی و اضطراب جایی نداره وقتی تو داری آرامش رو تجربه میکنی هممون اینو دیگه درک میکنیم جسم سالم در ذهن سالمه در آرامش و راحتی.
مسلما با این توانایی که خداوند به ما عنایت کرده چه به واسطه ی ذهنمان و همچنین جمله معروف زمین و آسمان و هر آنچه در آن است را مسخر شما کردیم قراره ما بر خودمون و هر آنچه در زندگیمون هست تاثیر بزاریم و جسم اولین چیزیه که میتونیم تغییر رو در اون داشته باشیم با ذهنمان و هیچ محدودیتی براش وجود نداره .
خدایا متشکرم برای قوانین تغییر ناپذیرت .
متشکرم استاد عزیزم و مریم مهربانم و دوستان ارزشمندم .
دوستتون دارم.
به نام خدایی که با نشانه ها با من سخن میگوید
سلام سلام سلام به تمام دوستان خوب و مریم و استاد قشنگم
ببین امروز واقعا برنامه ای تعیین نکرده بودم .که چه کامنتی بنویسم
و با اومدن روز شمار ین نشونه رو دیافت کردم که باید ادامه روز شمارو بنویسم و درک کنم و سعی کنم باور کنم و تکرا و تکرار و تکرار و عمل کردن و هی بهتر عمل کردن و ……………………………
ذهن ارام میتواند همه اینها را تغییر دهد
کی؟
وقتی به افکار بیهوده مشغول نباشه
وقتی ارام باشه
وقتی احساس خوبی رو تجربه میکنیم
لاجرم اتفاقات خوب در غالب ثروت و عشق و تندرستی و ……وارد زندگیمون میشه
وقتی افکاری که هروز بهش میپردازیم بیهوده و تکراری نباشه
وقتیاگاهانه کانون توجهمونو کنترل میکنیم
دیگه مثل گذشته درگیر چیزای بیهوده و قضاوت و غیبت نیستیم
وقتی کانون توجهمونو نوع نگاهمون به زندگی تغییر میکنه
وقتی تو لحظه حال زندگی میکنیم
و سکوت ذهن داریم
و لذت میبریم
بدون فکر به گذشته و اینده
و توجه به نکات مثبت و زیبایی ها میکنیم
و به احساس خوب میرسیم
میشه همون دنیا ی پیرامون ما
میشه خلق دنیای پیرامون ما
خلق اونچه میخوایم
خلق ارامش و ثروت و تندرستی و……..
که همه اینا در حیطه قدرت و اختیارات من هست
که جسممو سالذم بسازم
مراقبه باعث میشه ارامش و سکوت داشته باشی
و به خود متعالیت نزدیک تر بشی
و متصل تر بشی به منبع
وقتی در حالت ارامش و سکوت باشی
میتونی الهاماتو دریافت کنی
مراقبه تمام پارامنت های پیری راکند
متوقف و پس از مدتی به عقب برمیگرداند
این یعنی فراوانی
این یعنی وقتی تو ارام باشی
وقتی زمان های بیشتری در لذت بردن و ارام بودن
اشفته و پریشان نبودن و سکوت داشتن به سر میبری
وقتی هدفمند زندگی میکنی
جهان نامحدود بهت نعمت و عمر میده
تا هم انچه میخوای تجربه کنی
اما وقتی در اشفتگی و پریشانی به سر میبری
داری فرسوده تر میشی و ارامش و خلاقیت رو از تو میگیره
و اگر این فرکانس ادامه پیدا کنه بیماری ها از در و دیوار وارد بدن تو میشوند
و مواد شیمیایی به سمومی خطر ناک برایت تبدیل میشود
اما جسم من بزگرترین دارو خانه جهان است
و به محض اینکه من بخواهم
میتوانم درمان شوم
و انزیم های مورد نیاز در بدنم ازاد شود
دی ان ای من
حاصل میلیون ها سال تکامله
و در حالت طبیعی به محض مواجهه با یک بیماری
انزیم ها و ترکیب های مورد نیاز برای بهبود منو ازاد میکند
یک بیماری میتونه بدون دخالت هر عامل بیرونی درمان شود
من تمام دارو های مورد نیاز برای در مان هر بیماری در جسم خودم رو دارم
و راه دسترسی بهشون
در احساس خوب داشتن من
در ارام بودن من
در لذت بردن من هست
و داروخونه ی من عملکرد خودکار و طبیعی داره
وقتی من از طبیعی ترین حالت زندگی یعنی احساس خوب خارج نشم
هیچ بیماری لا علاجی وجود ندارد
فقط من هستم که تعیین کننده هستم و اینکه جسم من توانایی مواجهه و پاکسازی خود را دارد
خدایا شکرت
وقتی اینو باور کنم نگران هیچ بیماری ای نیستم
چون فارغ از حرفها و منطق ها و نظریه ها و اعتقادات علمی و پزشکی و…… که ممکنه بگه فلان بیماری درمان نداره و………….. این من هستم که خالف زندگیمم و خداوند این امکان رو در جسم من قرار داده که به طور خودکار خودشو بهبود بده