آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 5 - صفحه 3

با سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستانم. زمانی که فایلهای آرامش بر روی کانال تلگرام قرار گرفت شروع به گوش دادن به آنها کردم. وقتی به فایل 4 و 5 رسیدم که در مورد بیماریهای جسم و روح انسان بود بسیار در آنها تامل کردم. این زمانی بود که چند روز پیش از آن تصمیم گرفته بودم خود را از شر بیماری آلرژی خیلی شدید و عجیبی که حدود 5 ماه است گریبانم را گرفته آزاد کنم. با گوش کردن به فایلهای مختلف و دریافتن اینکه داشتن سلامتی در دستان خود ماست و میتوانیم بر تمام بیماریهای خود غلبه کنیم شروع به این کار کردم. این بیماری به حدی در من قوی شده بود که تمام این 5 ماه را هر شب از داروی ضدحساسیت بسیار قوی استفاده می کردم و طوری بود که در ساعت مصرف آن دارو بیقرار مصرف دوباره آن بودم. به خودم آمدم. حس کردم وابستگی روانی ام به این دارو بیشتر از وابستگی جسمانی ام شده. تا این که روزی که برای تجدید داروی خود به داروخانه رفتم فرد مسئول به من گفت که اعتبار این نسخه تمام شده و برای گرفتن مجدد دارو دوباره باید به پزشک مراجعه کنم. خسته شده بودم. از مصرف این داروی قوی، مراجعه گاه به گاه به داروخانه و حالا هم مراجعه مجدد به پزشک آنهم صرفا برای تجدید نسخه. چند تا قرص برایم باقی مانده بود. تصمیم گرفتم که تا تمام شدن این قرصها بیماری را از بدن خود خارج کنم. همزمان با مصرف دارو شروع به کار کردن روی ذهنم کردم. داروها داشت به انتها میرسید و من نتوانسته بودم کاری کنم. ترسیدم. نکند موفق نشوم. بتازگی فایلی در مورد اینکه یکی از دلایل مهم موفقیت افراد این است که راههای برگشت را به خود میبندند و اینکه به بهای زندگی خود به سوی هدف حرکت می کنند را گوش کرده بودم. به خودم گفتم یا میمیرم و یا موفق میشوم. در لحظاتی واقعا به مردن نزدیک میشدم و تحمل شرایط برایم طاقت فرسا بود. در همین روزها بود که این فایلهای آرامش بدستم رسید. درست مثل اینکه برای حل کردن این مشکل، به طور معجزه آسایی با آنها روبرو شده باشم. از آن لحظه هندزفری موبایلم در گوشم است و این دو فایل 4 و 5 را یکی پس از دیگری گوش میدهم. حتی قبل از خوابیدن نیز در گوشم است که گاهی به همان صورت به خواب میروم. نمیتوانم توصیف کنم که در حالی که آزار شدیدی از ناحیه بیماری ام داشتم، وقتی با چشمهای بسته به این فایلها گوش میکردم چگونه این درد و ناراحتی مانند یک رودخانه آرام از جسم من گذر میکرد و میرفت. امروز که برای شما این را مینویسم 80 درصد این بیماری از تنم بیرون رفته و تنها گاه گاهی دچار عوارضش میشوم که اکنون دیگر مطمئنم که آن نیز نتیجه افکار منفی خودم و احیانا مصرف مواد غذایی ناسالم است. به خودم گفتم آزاده، جواب میدهد. قانون دارد برای تو هم جواب میدهد. نمیتوانم بگویم چقدر شکر گزار خداوندم. نمیتوانم مراتب سپاسگذاریم را از استاد بیان کنم. این یک تحول بزرگ در زندگی من بود و مطمئنم که شروعی تازه برای زندگی تازه ای که ساختنش در دستان خود من است.

دوست دارم به تمام اعضای خانواده جدیدم بگویم که اعتماد کنید. می شود. می شود.