آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 5 - صفحه 9
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-12-24 22:19:582020-09-26 10:00:50آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 5شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
در مدار چهلونهم”تحول زندگی”فصل دوم
///
این باورها چقدربه دلم نشست :
– تنها منم که تعیین کننده هر چیزی برای خودم هستم
– جسم من توانایی مواجهه و پاک سازی خود را از هر گونه بیماری دارد
– جسم من دارای بزرگترین داروخانه جهان است
-DNA من میلیونها سال تجربه مبارزه با بیماریهای مختلف را با خود دارد و در حالت طبیعی به محض مواجهه با یک بیماری آنزیمها و ترکیبات مورد نیاز برای بازگشت به تعادل را در جسم تو آزاد میکند…
//////////
و این آگاهی :
اثر پلاسیبو نشان میدهد که یک بیماری میتواند بدون دخالت هرگونه عامل بیرونی درمان شود و همچنین ثابت میکند که تو تمام داروهای مورد نیاز را برای درمان هر بیماری در جسم خود داری، داروخانه بزرگی که همیشه همراه توست، عملکرد کاملاً خودکار و طبیعی دارد و برخلاف داروهای رایج هیچ گونه عارضه ای ایجاد نمیکند
////////
موقع خوندن متن این فایل فکر کردم چه بیماری و خللی در وجودم نهادینه شده و قبولش کردم … خداروشکر همه چیم عالیه فقط یادم اومد دست راستم وقتی روش خیلی فشار میارم یه درد خفیف داره، اینو مینویسم یادم بمونه که تمرکز کردم که بهبود پیدا کنه و یه زایده استخونی کوچولو بالای زانو هست ینی میشه اونو هم درمان کنم؟؟
خدایا با تمام وجود ازت سپاسگذارم برای موهبت سلامتی روح و تنمان…
ایه پنجاه سوره طه خیلی زیباست و واقعا وقتی یادم اومد ازش این باور که در وجودم یک داروخونه هست خیلی قوی تر شد…
ترجمه فتح الرحمن – سوره طه آیه ۵٠
قَالَ رَبُّنَا ٱلَّذِىٓ أَعْطَىٰ کُلَّ شَىْءٍ خَلْقَهُۥ ثُمَّ هَدَىٰ
گفت: پروردگارمان، ذاتی است که به هر مخلوقی، آفرینش ویژه ای بخشیده و آن گاه (او را به سوی نیازهایش) راهنمایی کرده است
////
الان یادم از آهویی بز معروف پرادایس اومد!
حیوونا هم به صورت اتومات بدنشون آنزیم های مورد نیاز دفاعی رو ترشح میکنه ، من دیدم بز و گوسفند سرما بخوره و عطسه هم کنه ! همراه با ابریزش بینی!
اما هیچ وقت نه شنیدم و نه دیدم که کپسول سرماخوردگی بدن بهشون…
دوسه روز بعدش خود به خود خوب میشن…
همینجا به خودم یاداوری میکنم که من هیچ برنامه ای برای هیچ نوع کسالت و بیماری ندارم و این اهرم رنج رو میسازم که اگه بخام برای درمان حتی سرماخوردگی سراغ داروهای شیمیایی برم ینی از بزززززز کمترم.
//////
خدایا شکرت برای همه چی!
من عاشق همزمانی ها هستم!
.
این فایل واسم مثه غذای روحه و با احساسات بذر باورها رو میکاره
فایل اصل بقاع غذای ذهنه که با استدلال و منطق این موضوعو باور پذیر تر میکنه…
خدایا شکرت برای این همه نعمت و هدایت…
استاد متشکرم برای محبتایی که داری…
دو، سه روزیه رو تخته وایت بردم نوشتم :
خدایا مرسی برای گوش ها و چشم ها و قلبم…
در واقع پس از دیدن ایه ۲۳ سوره ملک دلم گفت چند روزی این شکرگذاری رو تکرار کنم ، تا اینکه رسیدم به فایل ارزشمند آرامش در پرتو شماره پنج و چقدر احساس میکنم شناخت بیشتری نسبت به خودم پیدا کردم و الان تکرار عبارت بالا چقدر جهت دار شد واسم…
قُلْ هُوَ اَلَّذِی أَنْشَأَکُمْ وَ جَعَلَ لَکُمُ اَلسَّمْعَ وَ اَلْأَبْصٰارَ وَ اَلْأَفْئِدَهَ قَلِیلاً مٰا تَشْکُرُونَ
ترجمه انصاریان:بگو: اوست که شما را آفرید و براى شما گوش و دیده و دل قرار داد، ولى اندکى سپاس مىگزارید.
التبه جدای از معنی ظاهری ایه یقینا منظور از شنوایی و بینایی و قلب چیز دیگری هست …
پروردگارا با تمام وجود ازت سپاسگذارم که قرانو مایه هدایت و فوران فضل و رحمت در زندگیم قرار دادی…
یکی از آرزوهام اینه ؛ کتاب قران بشه واسم یک راهنما در رسیدن و خلق رویاها و سعادت در دنیا و اخرت…
پایان
+۱۷۱
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند هدایتگرم
سلام به استاد عزیزم خانوم شایسته ی عزیزم و دوستان عزیزم،
۴۹ مین روز از این مسیر زیبا و الهی،
الهی به امید تو…
خداوند رو شاکرم برای این بدن سالم و این نعمت و ثروت سلامتی.
قدیمی ترین سلول های بدن تو یک ساله هستند،
ارسال ۹۸ درصد ملکول های بدن تو تجدید میشوند،
اما هنوز بعضی از بیماری ها هنوز از سال گذشته با تو هستند،چه چیزی باعث میشود بیماری با تو باشد،پاسخ در حافظه است تنها حافظه است که میماند،
بدنت را مثل گذشته بد میزاری چون فکر میکنی این ساختمان را فقط میتوانی مثل گذشته بسازی،
ذهن آرام میتواند این همه را تغییر بدهد اما او خود چنان به افکار بی ارزش مشغول است که فرصتی برای آرامش باقی نمیماند،
یک انسان معمولی در هرروز ۶۰ هزار فکر را از ذهن میگذراند،که ۹۵ درصد از این افکار تکراری و بیهوده است ذهن آرام تو را به سکوت میرساند به همان جایی که افکار تو از آنجا متولد میشوند،
جسم تو از آن متولد میشود و دنیای پیرامون تو،
ذهن آرام میتواند بر حافظه اثر بگذارد ان را اصلاح کند و همه چیز را تغییر دهد،
مراقبه میتواند آرامش و سکوت را به تو بازگرداند و تورا به ذهن آرام نزدیک تر کند،
نفس همیشه از تو حرف میکشد حال آن که خود متعالی تو به دنبال سکوت و آرامش است،
مراقبه به افکار تو فرصت آزاد شدن میدهد و در نهایت نفس تورا به سکوت وا میدارد،
ان گاه ذهن آرام میگیرد و به آگاهی دست می یابد،
سکوت زبان طبیعت است،
زبان حقیقت است،
زبان خلقت است،
زبان من است،
سکوت زبان خداست،
و همین است که در مراقبه همه ی حقایق جهان بر تو آشکار میشود و همین است که همه ی آنها که توانسته اند تاثیر قابل توجهی بر زندگی بشر داشته باشند موسی محمد مسیح انیشتن همه در مراقبه به حقیقت رسیدند،
مراقبه تمام پارامترهای پیری را متوقف و پس از مدتی به عقب باز می گرداند،
جسم و ذهن تورا به تعادل بازمیگرداند و حتی بر محیط پیرامون تو اثر میگذارد،
حتی بر طبیعت.
ترکیبات شیمیایی جسم و ذهن تو را آزرده میکنند،
آلودگی ها آنچه که از طبیعت نیست خدایی نیست تورا پریشان میکند و در این پریشانی جسم تو نمی تواند معبد آرامی برای روح تو باشد،
این پریشانی خلاقیت و آرامش را از تو میگیرد و از آن جا که جسم تو نمی تواند در این پریشانی خود را پاکسازی و ترمیم کند فرسودگی آغاز میشود….
و از مدتی بعد بیماری ها یکی پس از دیگری از راه میرسند،
این آلودگی ها از طریق دهان پوست چشم گوش افکار گفتار وارد میشوند اما ترکیبات شیمیایی از همه ی اینها بدتر است،
مواد شیمیایی در بدن تو به درستی جذب یا تجزیه نشده و به سموم بد تبدیل میشوند،
ورود این مواد در بدن تو می تواند وضعیت یا تعادل انرژی تورا برهم بزند اختلاف هورمونی ایجاد کند و جسم و ذهن و روان را از تعادل خارج کند،
جسم تو بزرگترین داروخانه ی جهان است،
اگر یک قرص بی اثر به یک بیمار بدهی و بیمار بداند نه این که پذیرفته باشد که این قرص بیماری او را درمان میکند به محض ورود قرص و صرف نظر بیماری فرآیند درمان آغاز میشود و تمام آنزیم هایی که برای درمان بیماری لازم است در بدن آزاد میشود،
وقتی تو باور کردی فلان بیماری فقط با فلان قرص درمان میشود پس فقط با فلان قرص درمان میشود.
اثر پلاسیبو نشان میدهد که یک بیماری میتواند بدون دخالت هرگونه عوامل بیرونی درمان شود،
و همچنین ثابت میکند تو تمام داروهای مورد نیاز برای درمان بیماری و جسم خود داری،
داروخانه ی بزرگی که همیشه همراه تو است،عملکرد کاملا طبیعی و خودکاری دارد و برخلاف داروهای رایج هیچ گونه عارضه ای ایجاد نمیکند،
برای ۳روز ذهنت را از این بیماری لاعلاج که وجود دارد رها کن،
تصور این حقیقت که این تویی که تعیین کننده هستی و این جسم تو توانایی مواجه و پاکسازی خود را از هرگونه بیماری دارد آرام آرام به یقین بدل میشود..
به دانستن با بیان این نکته به اطرافیان در ذهن خود پایدار کن و بخشنده شو تا طبیعت در تو جاری شود.
پروردگارم سپاسگذارم برای این جسم بی نهایت ارزشمند
سپاسگذارم برای این داروخانه ی بی نهایت ارزشمند که در درونمان نهفته ست،
سپاسگذارم برای سلامتی نفس کشیدن و درک همین لحظه و هر لحظه از زندگی….
الهی به امید تو✌🏻
⬅️سکوت، سکوت کردن یعنی بستن نشتی های انرژی و فرکانسی، در ترکیب آرامش و سکوت هست که ایده ها و الهامات رو دریافت میکنیم.
رسیدن به آرامش باید تکاملی باشه، ولی سکوت کردن با اینکه تکامل میخواد ولی در شرایط بسیاری مثل تنهایی میتوان آگاهانه سکوت اختیار نمود و این سکوت آگاهانه رو هنگام برخورد با ناخواسته ها، جایی که عصبی میشیم و فکر میکنیم باید حتما جوابی بدیم تمرین کنیم، و مساله ای که امروز برام پیش اومد که بخاطر نجواهای گذشته ذهنم نتونستم سکوت کنم ولی ۲ تا نکته مهم داشت اینکه این من اگر پارسال این شرایط پیش میومد اصلا نمیتونستم صحبت کنم ولی حالا با قدرت صحبت کردم و اینکه یاد گرفتم همیشه به خودم بگم که باید ایمانمو نشون بدم، یعنی باید این جمله« الان باید ایمانمو نشون بدم» رو اینقدر تکرار کنم که بتونم خودمو کنترل کنم.
⬅️ اما بحث سلامتی؛ به لطف خدا از اول سال ۹۸ یه دونه قرص جهت درمان نخوردم و هرچی بوده مکمل بوده، منی که از سال ۹۰ نمیخوام بگم هر روز ولی اغلب باید قرص مصرف میکردم برا معده، هر غذایی رو نمیتونستم بخورم، چای نمیخوردم که فامیل هم میدونستن وقتی میرفتم خونه شون میگفتن حجت که چایی نمیخوره، حالا همه غذایی با لذت میخورم، چای و قهوه میخورم و مصرف چاییم هم بالاست بدون کوچکترین عارضه ای و با گرفتن انرژی و سرحال شدن. سالم سالم، و دردهای خفیف هم که ناشی از عدم رعایت قانون پیش میاد با قانون به سرعت بهبود میبخشم، با توجه به اعضا سالمم و میگم بدنم خودش همه کارها رو انجام میده، خودش خودشو درمان میکنه.
صراط الذین انعمت علیهم، سلامتی یکی از همین نعمت هاست، آدم سالم از نظر جسمی ذهن سالمی هم داره، ولی کسی که درد داره ذهنش درگیره و انرژی زیادی میخواد تا بتونه ذهنشو کنترل کنه…
خداوندا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم
به نام خالق بی همتا
سلام سلام به همه ی اعضای خانواده ام
من باور دارم لایق سلامتی هستم💚
خدایا شکرت بابت قدرت شنوایی ام که با شنیدن این موسیقی بسیار زیبا لذت بردم
خدای من باورهایی در این فایله که اگه بتونم با تموم وجودم باورشون کنم چه بیماری هایی در درونم که درمان نمیشن،از چه بیماری هایی برای بوجود اومدن در بدنم جلوگیری نمیکنم.خدایا شکرت
خدای من درک کردم،سلامتی حق طبیعی منه،اینکه باید همیشه سلامت و تندرست باشم،اینکه الان جسمم سالم نیست باورهای محدود کننده ایی در ذهنم دارم که بدنمو از حالت طبیعیش خارج کرده.
خدای من،من سلامت به این دنیا اومدم،طبیعی که سلامت هم از دنیا برم.خدایا شکررررررت
خدای من استاد اینکه گفتی بیماری رو نپذیریم،اگاهی های این فایل،چقدر دارند بهم کمک میکنند تا از بیماری که سالها بدنمو از حالت طبیعیش خارج کرده بود،نجات پیدا کنم.
استاد واقعا نمیدونم چی باید بگم،فقط میتونم فریاد بزنم بگم خدایا شکررررررررت،آخه تو چقدر منو دوست داری که هر روز داری اگاهترم میکنی،هر روز داری کمکم میکنی باورهای درستم قوی تر بشن،هر روز داری بهم حقیقتو که با حقیقت خودم یکیه،یادآوری میکنی،خدایا شکرررررت
خدای من وقتی باورهای درست در ذهنم غالب بشن،دیگه بدنمم به صورت خودکار درست کار میکنه،خدایا شکرت
خدایا شکرت که با این اگاهی ها دارم درک میکنم چرا اینقدر عاشق سکوتم،چون سکوت زبان وجودمه،ای خدا شکررررت
استاد دیروز وقتی داشتم دوباره فایلهای سفر به دور امریکا رو میدیدم،وقتی رفته بودین پایین کیت،آبشار رو تماشا میکردین که با چه شدتی ابشار داشت پایین میریخت،خدای من گفتم اگه مانعهای تووی ذهنم رو با باورهای درست از بین ببرم،اگه مثه حضرت ابراهیم با پتکی به نام ایمان بتهای درون ذهنمو بشکونم،این سدهایی چون باورهای محدود کننده در ذهنمو بشکونم،مثه این آبشار جریان ثروت،سلامتی،خوشبختی وارد زندگیم میشه بدون هیچ مانعی،با حقیقت وجودم یکی میشم.خدایا شکرت
خدای من اگه ورودی های مناسب به ذهنم بدم،ذهنمو کنترل کنم،ذهنمو پر کنم از باورهای درست نه تنها بدنم به حالت طبیعیش برمیگرده بلکه همه ی جنبه های زندگیم طبیعی میشه،ثروت،خوشبختی،ارامش و…خدایا شکرت
خدایا شکرت که بدنم خودش داروخونه داره
خدایا شکرت که داری بهم میگی که متمرکزتر روی باورهام کار کنم
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
استاد واقعا این اگاهی ها اونقدر مثه آب زلال هستند که با شنیدنشون جز اینکه با تموم وجودم بنوشمشون کار دیگه ایی ندارم،چون هر چه مینوشم،تشنه تر میشم.خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت حضور استاد عباسمنش در زندگیم
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
ممنونم استادم
پروردگارم از تو بی نهایت بابت همه چیز سپاسگزارم
دوستون دارم💚🇺🇸
با سلام و درود
ای خدااااااا چه جوری هدایت شدم به این فایل🥺🥺🥺🥺🥺مدتیه قرص سیتالوپرامم رو قطع کردم امروز نشانه های اضطراب و بیقراری و عصبانیتم برگشته 🥺داشتم با خودم فکر میکردم دوباره قرصهام رو شروع کنم یا نه داشتم فکر میکردم میتونم با ذهنم روح و روانم رو درمان کنم یا نه🥺🥺🥺🥺یهوویی رفتم تو اتاق شخصیم دیدم یه قسمت داره به نام نشانه امروز من🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺و به این فایل رسیدم🥺🥺🥺🥺🥺خدایا شکررررت😍خدایا دوستت دارم😍😍😍استاد ممنونم🌹🌹
سلام
من به مدت دو سال به بیماری خودایمنی ibd یا کولیت اولتراسیو مبتلا بودم ، هر روز باید قرص هایی را مصرف میکردم که سیستمی ایمنی بدنم ضعیف بشه و به دستگاه گوارشم حمله نکنه…
وقتی داستان باورها رو درک کردم ، متوجه این موضوع شدم که جهان بر پایه ی انرژی هست و تمام آنچه در جهان وجود دارد توده های انرژی هست که هر کدام از این توده های انرژی بسامد و فرکانسهای خاص خود را دارند ، به عنوان مثال یک تکه سنگ ، توده ای انرژی است با فرکانسی خاص ، جسم یک انسان هم یک توده ی انرژی است با بسامد خاص خودش ، فکر و اندیشه ی انسان هم توده ای انرژی است که بسامد و فرکانس آن به گونه ای است که با چشم ما قابل مشاهده نیست ، میکروب و باکتری هم گونه هایی از انرژی هستند که در فرکانس خاصی قرار دارند ، هر آنچه در جهان میبینید توده های انرژی است ، گل ، درخت ، آدم ، زمین ، در و دیوار و …
موضوع دیگری که درک کردم تحقیقات آقای ماسارو ایموتو در مورد تاثیر انرژی افکار بر مولوکل های آب بود ، زمانیکه بطری های آب را به افراد مختلفی میدادند و از آنها میخواستند با آن بطری ها صحبت کنند و معتقد بودند که انرژی افکارشان به بطری مورد نظر منتقل میشود و روی بطریهای آب جملاتی نوشته میشد ، مثلا روی یک بطری جملات عاشقانه مانند “دوستت دارم” نوشته میشد ، روی یک بطری دیگر جمله ی “اگر اشتباه کنی میکشمت…” و …
نتیجه ی آزمایش چنین بود که جملات و افکار القا شده به بطری ها روی آرایش مولوکل های آب تاثیر خیلی زیادی میگذاشت ، و تصاویرش در اینترنت موجود هست…
حالا نکته جالب اینکه : نزدیک به ۸۰ درصد بدن انسان از آب تشکیل شده است ، دیگر خودتان قضاوت کنید انرژی افکار و باورها که اینقدر روی بطری های آب تاثیر میگذارد ، روی جسم انسان چقدر میتواند تاثیر بگذارد.
کاری که من در مورد بیماری ام کردم این هست که هر آنچه میخورم توسط افکارم یک سری دیتاها واردش میشود ، مثلا اگر عصبانی یا غمگین باشم ، دیتاهایی وارد مواد خوراکی ام میکنم که میتواند برای بدنم مشکل ساز بشود ، وقتی یک لیوان آب مینوشم آگاهانه به این نکته توجه میکنم که دارم یک سری دیتاهای خوب و سلامتبخش وارد آب میکنم ، در همان لحظه که آب را مینوشم این فکر را از سر میگذرانم
الان به لطف خدا حدود یکسال است هیچ قرصی مصرف نمیکنم ، کلا دیگه دکتر نرفتم در این مدت یکساله ، دفترچه بیمه ام انداختم توو سطل آشغال (اعتبارش تمام شده بود…) و کاملا خوب خوبم…
اصلا در مورد بیماری و علائم بیماری ها و قرص و دارو هم دیگه نه صحبت میکنم ، نه تحقیق میکنم…
من این صحبت ها رو برای دلخوشی و امیدوار کردن کسی نمیزنم ، من با این باورها یک بیماری که از نظر علم پزشکی قابل درمان نیست رو درمان کردم و ازش نتیجه گرفتم ، شاهدم ، سلامتی جسمانی خودم هست ، نه کسی دیگر…
یک ترمز هم در مورد اینکه با باورها میتوان بیماری را شفا داد این هست که دوست دارم بهش دقت کنید ، چون خود من زمانی نیروی شفا در وجودم بیدار شد که این ترمز را رفع کردم
ترمز این است : یک نگرانی در بک گراند وجودتان هست که مدام نجوا میکنه ، نکنه من خوب نشم…
من این ترمز رو اینگونه برای خودم رفع کردم : چطور تحقیقات پزشکی در مورد بیماری ها را باور میکنی ، تحقیقات به این مهمی مثل آزمایش های آقای ماسارو ایموتو و هزاران تحقیق دیگر در مورد انرژی و فیزیک کوانتوم را باور نمیکنی… ، پس من روی این باورهای قدرتمند کننده کار میکنم و با همین باورها ذهنم رو جوری کدنویسی میکنم که نیروی شفای درون بدنم بیدار بشه
دوستان همه ی ما در وجودمان نیروی شفا وجود دارد ، در واقع شفا و سلامتی منبع است ، مانند منبع نور که همه جا رو روشن میکنه
بیماری مثل تاریکی است ، اگر بیماری در جسم باشد بدین معناست که نیروی شفا خاموش است ، شما میتوانید این نیروی شفا را بیدار کنید تا سلامتی را تجربه کنید ، چطور کلید برق را میزنید و لامپ روشن میشود ، و تاریکی از بین میرود
وقتی شفای درونیتان بیدار شود ، بیماری نابود میشود…
شما میتوانید این صحبت ها را باور کنید و از نعمت سلامتی وجودتان لذت ببرید
میتوانید این صحبت ها را باور نکنید و مشتی چرندیات بدانید و بروید انتظار در صف و مطب دکتر و داروخانه و زیر تیغ جراحی رفتن را تجربه کنید
چه باور کنید چه باور نکنید حق باشماست ، شما همیشه چیزی را در زندگیتان تجربه میکنید که فکر غالبتان هست
موضوع مهم دیگر این است که : به افکار مثبتتان ادامه دهید…
نیروی شفای درونی مانند طلوع آفتاب هست ، یکدفعه و در لحظه اتفاق نمیافتد ، شما اگر دقت کنید زمانیکه صبح میشود ، ابتدا هوا گرگ و میش میشود ، بعد کم کم روشن میشود… ، بعد در یک مرحله ای که آفتاب طلوع میکند در عرض چند دقیقه همه جا را روشنایی فرا میگیرد ، همانطور که طلوع آفتاب و روز شدن یک پروسه ی یکی دوساعته است ، رسیدن به سلامتی جسمانی مدنظرتان هم نیاز به یک بازه ی زمانی دارد ، بستگی دارد بدنتان در گذشته چقدر آسیب دیده باشد ، مهم نیست چقدر آسیب دیده اید ، شفای درونیتان در هر وضعیتی میتواند بیدار بشود
جسم و جان شما سالهای سال توسط افکار منفی سمی شده است ، برای پاکسازی نیاز به یک فرصت زمانی دارید ، بدن و ذهن شما در ابتدای کار نمیتواند افکار مثبت را هضم و جذب کند ، چرا که در فرکانسش نیست ، سالها از افکاری با فرکانس منفی تغذیه کرده است ، وقتی شما افکار با فرکانسهای مثبت را در ذهن و جسمتان میپرورانید بدنتان کم کم وارد فرکانس مثبت میشود ، نتایج سلامتی تان را مشاهده خواهید کرد.
برای من چیزی حدود ۶ ماه طول کشید تا نتایج را به طور واضح تجربه کنم ، البته من ترمز و مقاومت زیادی داشتم ،وقتی مقاومت هام رو کم کردم ، مثل فنری که فشرده شده باشه : بوووووم ، فنر باز شد و یک تغییر اساسی در سلامتی ام رخ داد ….
به قول استاد عباسمنش وقتی یک میخ رو در دیوار میکوبید ، شاید ۵۰ ضربه بزنید و اتفاقی نیافتد ، اون ضربه ی ۵۱ ام میخ رو در دیوار فرو میکند ، اما اگر ۵۰ ضربه ی قبل نبود که به ضربه ی ۵۱ ام نمیرسید تا میخ وارد دیوار شود ، در واقع برایند ۵۱ ضربه بود که باعث شد میخ در دیوار فرو برود نه ضربه ی ۵۱ ام…
وقتی هم به سلامتی جسمانی رسیدید دیگه باید سبک زندگیتان بر اساس افکار مثبت را ادامه دهید و از سلامتی تان لذت ببرید ، من به شخصه از اینکه افکار مثبتی در مورد سلامتی جسمانی ام دارم لذت میبرم ، بیشتر از اینکه نگران باشم اگر افکار مثبت نداشته باشم دوباره بیمار میشوم از اینکه سلامتی و استفاده از نعمت ها و خوردنی ها چقدر خوب هست لذت میبرم ، از اینکه وقتی جسمم سالم هست و میتونم ورزش کنم و هر روز قوی تر میشوم لذت میبرم ، از اینکه دیگه گذرم به بیمارستان و این داستان ها نمیخوره لذت میبرم و برام خیلی راحت تره افکار مثبت و شکرگزارانه در مورد سلامتی ام داشته باشم تا اینکه بیمار بشم و مدتها دنبال درمانش باشم…
وقتی هم در مدار درست باشید به سمت رژیم های غذایی هدایت میشوید که به سلامتی تان بیشتر کمک میکند ، ناخودآگاه غذاهایی را دوست دارید بخورید که برایتان مفید است
استاد عباسمنش توی دوره ی روانشناسی ثروت ۳ در مورد داستان گم شدن یک مرد در وسط اقیانوس صحبت کردند : یک مرد در وسط اقیانوس گم میشه ، بعد از چند ماه یک کشتی از اونجا رد میشه و پیداش میکنن ، میگن تو چطور زنده موندی ، طرف میگه با وسیله ای که توی قایق داشتم ماهی صید میکردم و ماهی ها رو خام خام میخوردم ، اولش طعمش رو دوست نداشتم و برام سخت بود ، بعدش ناخودآگاه دوست داشتم چشم ماهی رو بخورم ، وقتی تحقیق کردند به این نتیجه رسیده بودند که توی چشم و کبد ماهی هر آنچه بدن انسان برای زنده موندن و حفظ سلامتی نیاز داشته باشد موجود هست…
پس وقتی با احساس خوب به سلامتی فکر میکنید به مسیرهایی هدایت میشوید که نتیجه اش سلامتی است…
وقتی هم با احساس بد به سلامتی فکر میکنید یعنی تمرکزتان روی نبود سلامتی است ، و به مسیرهایی هدایت میشوید که نتیجه اش عدم سلامتی است…
سلام
خیلی خوشحالم که به این کامنت شما هدایت شدم، این یک نشانه بسیار زیبایی بود برای من، خداروشکر میکنم که من رو به اینجا هدایت کرد و در مسیر رسیدن به سلامتی خیلی کمک ذهنی بزرگی بود برای من. واقعا هدایت الله چه زیباست. ممنون که نوشتید داستان سلامتی تون رو. خداروشکر که به سلامتی رسیدید.
(((یک نگرانی در بک گراند وجودتان هست که مدام نجوا میکنه، نکنه من خوب نشم…)))
این نجوا، نجوای این روزهای من هم هست دقیقا، ولی وقتی به قدرتی که خدا به ما داده برای خلق هر آنچه که در زندگی تجربه میکنیم و این حقیقت محض که همه وجود من و جهان انرژیه، میتونم سلامتی رو ببینم. توضیحات زیبای شما هم تذکر و تصدیق زیبایی بود برای من.
در پناه الله یکتا همیشه سلامت باشید.
واقعا لذت بردممم خیلی عالی بود مطالبتون خدا قوت اما یک سوال دارم الان هفت ماهی میشه من دارم رو خودم کار میکنم و اوایل بخاطر این ویروس ک جدیدا اومده خیلی نگران بودم و الان خیلی کم کردم ولی نمیشه گفت کلا در وجود خودم حلش کردم و وقتی میبینم هرروز بدتر میشه وضع این ویروس خب کمی نگرانی میاد سراغم خیلی با خودم حرف میزنم ولی خب پاشنه اشیلم هست
بنظرتون چه باورهایی باید داشته باشم تا مثل همه ی شماها این موضوع برام بدیهی بشه خیلی نیاز دارم ب حرفاتون ممنوم
سلام
فضای فکری در مورد حل مشکلات به گونه ای نباشد که انگار خودتان را متقاعد میکنید که ترس ها و نگرانی ها کمتر شود.
این برایتان سم است ، مثل این هست که از تاریکی بترسید و وارد یک اتاق تاریک بشوید و مدام به خودتان قوت قلب بدید که خدا بامنه ، من نمیترسم و… ، در بک گراند تمام چیزایی که به خودتان میگویید (چه کلامی ، چه ذهنی) اون ترسه هست و خیلی هم قویه…
وقتی کلید برق رو میزنید و اتاق روشن میشود اون ترس ناپدید میشه…
چرا ترس تان از تاریکی محو میشه?…
.
.
.
چون آگاهی را احساس کردید ، وقتی اتاق روشن شد و براتون واضح و مبرهن شد خبری نیست خود بخود ترس هم فروکش میکنه…
ترس از ناآگاهی میاد.
ریشه ی ترس در این است که از چیزی مطمئن نباشید و توی ذهنتان مدام نجواهایی میشنوید که قراره چه اتفاقی بیافته…
در مورد بیماری آدمها به جای اینکه در مورد قدرت سیستم ایمنی بدنشان و آن نیروی شفای درونشان آگاه شوند ، میروند در مورد بیماری و علائم بیماری تحقیق میکنند ، استاد عباسمنش در یک فایل صوتی پاسخ خوبی به مدیر فنی سایت (ابراهیم عزیز) دادند
گفتند : من اگر مشکلی در سلامت جسمم ایجاد شود ، این باور در وجودم هست که باید خوب بشی دیگه ، گزینه ی دیگری نمیمونه ، بهم بر میخوره هویت یه آدم بیمار رو با خودم به یدک بکشم…
این فایل صوتی رو میتونید گوش بدید (دفتر خاطرات مدیر فنی سایت)
اما این به معنی مقاومت کردن با بیماری نیست ، وقتی گفته میشود بیماری را نپذیرید بدین معنا نیست که با بیماری بجنگید ، بلکه باید از دیدگاهی به داستانی به اسم بیماری نگاه کنید که بابا این موضوع اینقدر ساده حل میشه که اصلا در حد و اندازه ای نیست باهاش بجنگم و براش پلن بریزم
مثل یک استاد حرفه ای ورزشهای رزمی باشید ، خودتان را وسط دعوا نیندازید ، شکست رو هم قبول نکنید ، واکنشی عمل نکنید ، اونقدر خودتون رو قوی بدونید که اصلا بیماری سهله هر مشکل دیگه ای هرچقدر بزرگ در شما حل میشود.
من چون تجربه ی رد کردن بیماری در زندگیم داشتم ، برای دوستان کامنت زیاد نوشته ام ، میتوانید از این کامنت ها استفاده کنید
بیماری از دیدگاه من وجود نداره ، برای من بیماری فقط یک داستان ذهنی است که اگر این داستان را باور کنیم علائمش را میبینیم.
بیماری برای من یک توهم ذهنی است ، اگر بیماری در جسمم باشد نمیگم من بیمار هستم ، میگم من توهم زدم ، خیلی سخته در مورد اون احساسی که دارم بنویسم فقط میتونم بگم در بدن و جسم من جایی برای بیماری نیست هر بیماری هم قرار باشه بیاد رد میشه چون من جایی برای نگهداشتن بیماری نذاشتم
یادمه چندبار پدرم همراهم میومد دکتر ، که از سر دلسوزی بود ، فضایی ایجاد میشد که پسرم گناه داره ، بدبخته ، ازش حمایت کنم…
این خیلی برام سخت بود ، یه جورایی به رگ غیرتم بر میخورد مریض باشم و کسی منو برای دکتر رفتن و درمان شدن همراهی کنه همین موضوع باعث شد چنان اشتیاق سوزانی برای سلامتی در وجودم بیدار بشه که گفتم یا خوب میشم یا میمیرم ، این مسخره بازیا چیه هلک و هلک راه بیافتم برم دکتر ، من راهی بجز خوب شدن برای جسمم باقی نذاشتم.
به همین خاطر از لحظاتی که وضعیت جسمم آرام بود بینهایت لذت میبردم ، اینجور نبود که بگم خب حالا یکی دو ساعت حالم خوبه ، بعدش درد شروع میشه ، این تله ی ذهن است ، که با داستان سرایی در مورد آینده و اتفاقاتی که در گذشته برایت افتاده انرژی ات را هدر میدهد ، جذابترین داستان برای ذهن ، داستان من و زندگی من است ، حتی اگر کسی نباشد برایش تعریف کنی ، داستان زندگی ات را برای خودت تعریف میکنی ، گذشته ی آدم ها یک مشت فکر است ، شما با گذشته و آینده فقط به صورت یک فکر میتوانید برخورد کنید ، پس انرژی خودتان را برای سر و کله زدن با یک مشت فکر هدر ندهید ، در لحظه باشید و از همین الان لذت ببرید ، به جای اینکه در راستای افقی (گذشته و آینده) زندگی کنید در راستای عمودی (لحظه ی حال ، همین الان) زندگی کنی ، در لحظه ی حال چیزی به اسم زمان وجود ندارد ، اصلا زمان به صورت گذشته و آینده تعریف نشده است ، منظورم از زمان حال همین الان است ، نه یک دقیقه قبل یا یک دقیقه بعد ، درکش مقداری سخت است ، اما تمام زندگی همین الان است ، وقتی به لحظه ی حال توجه میکنید ، انرژی زندگی مانند پرتوهای نور خورشید که توسط ذره بین در یک نقطه جمع میشود… ، انرژی تان آنقدر قوی و متمرکز میشود که هر مشکلی را نابود میکند ، مسائل و مشکلات در مقابل انرژی لایتنهای زندگی نمیتوانند دوام بیاورند…
من حتی اگر یک دقیقه هم دردی رو حس نمیکردم برام بینهایت ارزشمند بود ، به خودم میگفتم چطور این یکی دو ساعت خوب و آروم بودی همیشه اینجور باش چون راه دیگه ای بجز سلامتی وجود ندارد
من بارها و بارها در کامنتهام گفتم : از بیماری برای خودتون هویت یک آدم بدبخت و بیمار نسازید…
نمیدونم چطور بیانش کنم ، اگر سطحی به دیدگاه هایی که دارم فکر بشه اینجور برداشت میشه که واقعیت رو انکار میکنی
از نظر خودم هیچ انکاری در کار نیست ، برای من دیگه چیزی در مورد بیماری و مشکل وجود نداره که بخوام انکارش کنم
قانون اینه : به هر چیزی توجه کنید ، اساس و شواهدش توی زندگیتان اتفاق میافتد ، در مرحله ی اول شاید برای خودتان اتفاق نیافتد و در دیگران شواهد توجه تان را مشاهده کنید ، اما بالاخره در موردش میشنوید و میبینید ، بعد مدتی که توجهتان ادامه داشت متوجه میشوید زندگی خودتان هم با چنین مشکلاتی گره خورده است و میافتید توی سیکلی از مشکلات…
واقعا عالی بود ولی خوب میدونم باید توجه نکنم ولی منظورم همینه خب میخام توجه نکنم ولی نمیشه اخهههه
سلام وریای عزیزم
نظرت در این جلسه بسیار فوق العاده،کامل و الهام بخش بود برام
من هم یکی از بیماری هامو که سال ها باهاش کلنجار میرفتم و پزشک ها میگفتند باید تا آخر عمرت باهاش بسازی رو با همین روش درمان کردم
سپاسگزارم بابت آگاهی بی نظیری که در این فایل نوشتی،بینهایت لذت بردم
شاد،خوشبخت،ثروتمند و سعادتمند باشی
در پناه الله
سلام دوست عزیز
خیلی ممنونم اول از خدا و بعد از شما بابت این کامنت زیبا و آگاهیبخشتون و واقعا خداوند رو شکر میکنم و تحسینتون میکنم که تونستین به بیماریتون غلبه کنید و خودتون رو درمان کنید و سلامتیتون رو بدست بیارید خیلی خوشحال شدم بابتش
من هم دقیقا به یک بیماری به اصطلاح دوستان پزشک، لاعلاح مبتلا هستم که خداوند من رو در این مسیر قرار داده که به کمک نیروی درونی خودم، به کمک خداوندی که در وجودمه خودم رو درمان کنم و خداوند در آیه ۸۰ سوره شعرا از زبان حضرت ابراهیم گفته ” و اذا مرضتُ فهو یشفین | و هنگامیکه بیمار شدم پس خدا مرا شفا میدهد” نگفته بیماریم لاعلاج میمونه، گفته شفا پیدا میکنم
انشاالله همیشه زیر سایه خداوند شاد و موفق و خوشبخت باشید
خدایا صدهزار مرتبه شکرت
سلام.ممنون از کامنت عالی و پر محتوای شما
چقدر مثال تاثیر باور روی آب و ۸۰درصد حجم بدن ما از اب تشکیل شده به من آگاهی داد و ذهنمو باز کرد.
عالی نوشتین عالی
سلام دوست فوق العادم!
خیلی خیلی ازتون تشکر میکنم بابت این کامنت سرشار از اگاهی !
خیلی خیلی تحسینتون میکنم بابت این باورهای عالی که ساختید و سلامتیتون رو بدست اوردید …
خیلی خیلی به ایمانمون اضافه کردید خیلی کمک کردید به قدرت بدن و شافاپیداکردنش ایمان پیدا کنم .
انشالله موفق و سعادتمند باشید دوست عزیز !
سلام دوست عزیز
نشانه امروز من این فایل بود و هدایتی کامنت زیبای سما رو خوندم
خداروصدهزاربارشکر بخاطر سلامتی که بدست اوردید
منم دنبال پیدا کزدن ترمزهایی هستم که باعث بوجود اومدن بیماری در دختر 6 ساله ام شده
دخترم پارسال مرتب مریض میشد وگفتن حساسیت فصلیه
و باید هرسال دارو بخوره و باهاش کنار بیای تا بزرگتر بسه و خوب بشه
پارسال اینو قبول کردم
ولی الان با تغییر باورها و فرکانسم میدونم خودم با فرکانسام باعث شدم این تجربه رو داشته باشم
از دیروز خیلی متعدانه دارم دنبال خرابی های ذهنم میگردم
امروزبه این فایل هدایت شدم
امیدوارم منم بتونم این مسئله رو ریشه ای حل کنم و بفهمم کدوم باور اشتباهم باعث این شده
امیدوارم همواره سالم وشاد باشید
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
سلام مجدد
به عنوان کسی که تو این زمینه تجربه عملی دارید
میشه لطف کنید بگید ایا تو روند رهاسازی و سپردن همه چیز بخدا و داروخانه بدنمون و اینکه سلولها خودشون بازسازی میسن
ایا باید پرهیز غذایی هم داشته باشیم یا نه؟
واقعا الان نمیدونم در این زمینه چکنم
دخترم کوچیکه و دلش خیلی جیزا میخواد
اگه بگم نه حس میکنم دارم مقاومت میکنم
اگه بگم باشه مطمئن نیستم کارم درست باشه
میشه از تجربتون بگید و منو راهنمایی کنید
سلام
ببینید بیس و اساس تمام صحبت هایی که در برنامه های استاد عباسمنش ، قرآن و کلا این فضای فکری و سبک زندگی میشه اینه که ورودی هامون رو کنترل کنیم ، چه ورودی های ذهنی و دیده و شنیده هامون ، چه ورودی های جسمی و …
همونطور که برای تغییر باورهای ذهنی باید اخبار نامناسب و… رو کنار بذاریم در مورد جسم و کالبد مون هم باید یه سری غذاهای نامناسب رو کنار بذاریم که برای درک این موضوع پیشنهاد میکنم دوره قانون سلامتی رو تهیه کنید و ازش استفاده کنید ، ما باید به صورت پیش فرض سالم و آروم و خوشحال باشیم ، اگر نیستیم یعنی یه اختلالی در روند طبیعیمون رخ داده و این اختلاله با ورودی های نامناسب و ناسازگار برامون به وجود میاد و خودمون هم نمیدونیم داریم یه ورودی ناسازگار با جسم و روح مون رو دریافت میکنیم ، خیلی از ماها فکر میکنیم برای تغییر وضعیتمون (سلامتی ، ثروت ، روابط و … ) باید یه کارهایی بکنیم ، در صورتی که خیلی مواقع لازمه یه سری کارها رو نکنیم ، یه سری ورودی ها رو قطع کنیم تا برگردیم به حالت طبیعی مون که سلامتی و خوشبختی و آرامشه ، اینکه میفرمایید فرزندم دلش یه سری خوراکی ها رو میخواد این بخاطر عادت و اعتیاد به اون مواده ، یه فایل دانلودی از استاد عباسمنش هست با موضوع غذای روح… (اگر اشتباه نکنم) ازین فایل هم استفاده کنید ، ولی حتما دوره قانون سلامتی رو تهیه کنید و بهش عمل کنید خیلی از مسائل زندگیتون به امید خدا حل خواهد شد و جواب سوالتون که فرمودید پرهیز غذایی داشته باشیم : بله باید یه سری خوراکی ها از سبد خوراکی هامون حذف بشه ، خود من با اینکه وضعیت سلامتیم تغییر کرده ولی اگر بازم اون غذاهای نامناسب قبلی رو بخورم دوباره بدنم واکنش نشون میده و قشنگ میفهمم یه چیزی توو بدنم داره بهم میریزه ، اما به لطف خدای بزرگ و استفاده از آگاهی های برنامه های استاد عباسمنش و قرآن و … حدود پنج ساله هیچ قرصی به عنوان دارو برای بیماری مزمن نخوردم ، در صورتی که قبلا کلی قرص جور وا جور میخوردم که واقعا برام اذیت کننده بود
موفق باشید
سلام
ممنون از پاسخ دقیق و کاملتون
منظورم از پرهیز غذایی اینه که دکتر بهمون پارسال گفت مثلا مرکبات خیار گوجه و یه سری خوراکیهای الرژی زا نخوره
پارسال من همینکارو کزدم و مدام هم دارو مصرف میکرد
ولی الان که باور کردم من باعث ایجاد این آلرژی فصلی در دخترم شدم
دیگه دکتر نبردمش و دارم با هدایتهای خداوند ازجمله عدم مقاومت کنترل ذهن رها شدن و صبوری کزون رو خودم کار میکنم تانتیجه بگیرم
و در این راستا میخواستم بدونم باید مثلا مرکبات باز بهش ندم ؟
یا وقتی رها میشی و میسپری به خدا این خوراکیها هم دیگه مشکل زا نیستند؟
بازم ازتون تشکر میکنم
سلام دوست عزیز.
چقدر کامنت شما مناسب حال من بود. و در جواب سوالی بود که از خداوند پرسیده بودم.
خدایا شکرت.
دو هفته ای میشه که درگیر کمردرد هستم.
فقط سعی میکردم این اتفاق به ظاهر بد رو به فال نیک بگیرم و بگم حتما خیریتی برام داره و خداوند میخواد درسی رو بهم بده.
ناتوانی گر دهی درویش را
تا که بشناسد خدای خویش را.
به خدا میگفتم خدایا نمیدونم چه درس هایی باید بگیرم ولی تو نشونم بده. و آگاهی منو بالا ببر.
یک ماهی میشه مربیگری ورزش رو شروع کردم، یک روز یکی از شاگردها ازم پرسید برای سیاتیک چه حرکاتی خوبه.
وقتی داشتم تو خونه دنبال حرکات ورزشی سیاتیک براش میگشتم دیدم عه، منم دردم همین جوریه.پس مشکل منم سیاتیکه.
آهان خدای خوبم میخواسته از این طریق باعث پیشرفت من بشه.من به عنوان مربی ورزش اگه نتونم مشکل خودم رو حل کنم، چطوری میخوام بگم این حرکات برای سیاتیک خوبه و انجام بدین.
تازه کلی حرکت برای این درد پیدا کردم، و اطلاعاتم بیشتر شد.
خدای خوبم اگه دردی داده ،درمانش رو هم سر راهم قرار داده، تا از این طریق من رشد کنم.خدایا شکرت.
چند روزی گذشت دیدم بهتر نشدم.گفتم خدایا اگه مشکل دیگه ای دارم و باید کار خاصی انجام بدم، اگه باید دکتر خاصی برم خودت بهم بگو، اگه دردم مال مشکل کیست هام هست و باید برم دنبال درمانش خودت بهم بگو، ( برای مشکل ناباروری به خاطر کیست هام یزد میرفتم که بعد منفی شدن آی وی اف بیخیالش شده بودم)
تا اینکه همون روز ظهر یکی از دوستام که با هم تو یزد آشنا شده بودیم زنگ زد و گفت که میخواد دوباره بره و اونجا خیلی خوب بود و …
گفتم خدایا شکرت،پس باید برم دنبال درمانم، باشه چشم میرم.
هر چند بیخیالش شده بودم و میخواستم با مواد طبیعی درمانش کنم و دلم یک بارداری راحت و طبیعی میخواد، ولی باشه میرم.
به همسرم گفتم و قرار شد ماه بعد بریم یزد ببینیم دکتر چی میگه.
پس چرا بهتر نمیشم؟ خدایا دیگه چیکار باید کنم؟ چه درس دیگه ای باید بگیرم؟ چه حکمت دیگه ای داره این درد؟
من همش دنبال این بودم که علتش رو بفهمم و اینکه چرا خداوند این درد رو به من داده.
وقتی کامنت شما رو خوندم در مورد ترمز ذهنی،
دیدم من چه باورهای غلطی داشتم، من چقدر قضاوت کرده بودم و اینها یعنی خود من با افکارم این درد رو به وجود آوردم.
من مربی خواهرم رو قضاوت کرده بودم،وقتی خواهرم باشگاه میرفت و دیسک کمرش شدید شد گفت مربی باشگاه باید رشته اش تربیت بدنی باشه، آناتومی بدن رو بدونه، نه اینکه دو کلاس بره و مربی بشه.به مربیم میگم درد دارم تو کمرم میگه اشکال نداره بدنت خشکه کشش رو انجام بده اوکی میشی، نگاه چیکارم کرد.
و من.
من تایید کردم حرفهاش رو، تصدیق کردم. و من هم گفتم که مربی باید آناتومی بدن رو بشناسه.
و همیشه ته ذهنم ترس این رو داشتم که نکنه حرکتی بگم و به بدن شخصی آسیب برسه.
و من چون قبلا دیسک کمر داشتم چند باری که همسرم گفت بیا برو سراغ این شغل ، میگفتم من ورزش برام خوب نیست، دیسک کمر دارم، بدتر میشم، و ته ذهنم این بود که نکنه ورزش که میکنم دیسکم بدتر بشه.
با اینکه الان که نگاه میکنم و حرکات رو درآوردم میبینم بهترین درمان دیسک کمر و دردهای دیگه همین نرمش ها و حرکات هست.
من خودم این درد رو به وجود آوردم.
درسی که باید میگفتم رفع ترمزهای ذهنی ام و باورهای اشتباهم بودم.
و چیزی که فهمیدم اینه که من باید وظایف خودم رو انجام بدم و بقیه اش رو بسپارم به خداوند.
وظایف من اینه:
توجه به اندام های سالمم و سپاسگزاری بابت آنها و برداشتن تمرکزم از نقطه درد
انجام حرکات ورزشی مناسب برای این دردم
شنا و آب درمانی
نوازش و محبت به اندام های درگیر درد
برداشتن ترمزهای ذهنی ام و تغییر باورهای اشتباه
پیدا کردن الگوهای مناسب مثل اون حاج آقایی که دیسک کمر شدید داشت و دکترها گفته بودن باید عمل کنی وگرنه فلج میشی ولی با حرکات ورزشی که توضیحشون داد دیسک کمرش رو خوب کرده بود و حتی بعدش قله سبلان رو فتح کرده.
پس منم میتونم.
باور اینکه بدنم میتونه خودش رو درمان کنه.
مراقبه و داشتن احساس خوب در تمام لحظات .
پاکسازی ذهن
و بقیه اش رو بسپارم به خداوند، به بدنم که کارش رو انجام بده.
شاید یه مدت طول بکشه ولی حتما جواب میده چون من وظایف خودم رو دارم انجام میدم.
سپاس فراوان از شما دوست عزیز بابت کامنت زیباتون
درود بر شما
برید متن ها و کامنت های دوره قانون سلامتی رو مطالعه کنید و اگر نشانه ای درک و دریافت کردید دوره قانون سلامتی رو تهیه و استفاده کنید.
پاسخ مسائلی مثل کیست تخمدان و مشکلات نازایی و … توی این دوره گفته شده و به نظرم هزینه کردن روی این دوره ، خیلی از هزینه های دکتر رفتن و داروهای شیمایی خوردن و … رو از زندگیتون حذف میکنه
موفق باشید
سپاس فراوان از شما دوست عزیز بابت راهنمایی تان.
حتما این پیام شما هم نشانه ای بوده برام تا بیشتر در مورد این دوره تحقیق کنم.
من دو سالی میشه اصلاح سبک میکنم.ولی متاسفانه سایز کیست هام بزرگتر شد.
همش میگفتم چرا اینطوری شد؟ من که خیلی دقیق رعایت میکردم.
بعد از آشنایی با این سایت فهمیدم ، مهم ترین اصل اصلاح سبک رو رعایت نکرده بودم.
اصلاح سبکی که به ما گفته بودن 4 رکن داشت، تغذیه صحیح، خواب به موقع و کافی، تحرک کافی و مهم ترین اصل داشتن آرامش بود.
طبق اون چیزی که به ما گفته بودن تغذیه رو کامل رعایت میکردم، حذف قند و شکر و مواد نگهدارنده،و حذف بعضی مواد غذایی که برای کیست ها مضر بود.دو اصل دیگه رو هم رعایت میکردم، ولی آرامش ….
اصلا آرامش تو زندگیم نبود.
بعد از ورود به این سایت بهشتی آرامشم از صفر به بالای هشتاد رسیده، و همین منو امیدوار کرده بود.
و همچنین وقتی ترمزهای ذهنی ام رو برای بچه داشتن پیدا کردم و رفع کردم، احساس کردم دارم به خواسته ام نزدیک و نزدیک تر میشم.
همون اوایل یه سری به دوره قانون سلامتی زدم، در مورد تخمدان پلی کیستیک دیدم ولی نوع کیست های من کیست های اندومتریوز هست ، به چشمم نخورد ،دیگه بیخیالش شده بودم.
فکر میکنم این کامنت شما نشانه ای هست برام که بیشتر و دقیق تر کامنت های این دوره رو بخونم.
حتما خیرتی توش بوده.
مخصوصا وقتی گفتین بیماری خودایمنی رو درمان کردین.
راستش به من هم گفتن هم کیست اندومتریوز دارم ،هم بیماری خودایمنی که مربوط به رحم میشه .
کلی پرهیزات غذایی داشتم،حذف گلوتن و لبنیات، و….
راستش اونجوری که من رعایت میکردم با حس زجر کشیدن ،فایده ای که نداشته بدتر هم بوده،
تو فکرم این بوده یه مدت این سختی رو تحمل میکنم ،چون قراره یه اتفاق خوب بیفته در آینده.
ولی …
مهم نگاه من به پرهیزات غذایی هست، مهم نگاه من به سبک زندگیم هست، باید عمیقا راضی باشم، نه اینکه به زور انجامش بدم،
کلا از لحاظ ذهنی باید بیشتر روی خودم کار کنم،
شما الگوی خیلی خوبی هستین ، که میشود به کمک ذهن بیماری را درمان کرد.
میشود
میشود
توی این 6 ماهه که توی سایت هستم کلی احساسم نسبت به زندگی بهتر شده، و خدا رو صد هزار مرتبه شکر میکنم.
و انشاالله که به کمک همین آگاهی های ناب این سایت ،
این مهم ترین خواسته ام هم محقق بشه،
و حتما این پیام شما نشانه ای بوده برام.
سپاس فراوان از شما دوست عزیز
سلام خدمت آقای گنجی
واقعا سپاسگذارم بابت کامنت عالی وتوحیدیتون که خیلی رسا و شیوا توضیح دادین نحوه باورسازیتونو در حل مسئله تون. من خیلی استفاده کردم و جز برنامه هرروزم هست که بخونمش.
خداروشکر که درمان شده بیماریتون.
این کامنت از طرف دست قوی خدا (آقای گنجی محترم)بود وهست برام که منم با حل مسئله م از لحظاتم لذت ببرم…
سپاسگذارم
سلاممم سلاممم
ارامش در پرتو اگاهی
یعنی چی؟
یعنی ما با اگاهی هایی که کسب میکنیم خودمون رو طوری میسازیم که به ارامش میرسیم حالا این درمان تنها به جسم وابسته نیست،
به روح هم وابسته هست روحمون وقتی در ارامشه که باوراش هم جهت با خواسته هاش باشه اگه نباشه مثه بچه ی بد قلق هست که عصبی میشه سرش میزنه دیوار دندون میگیره
وقتی لج کنه جسم درد میگیره در واقع وقتی ما ذهنمون درست باشه سالم باشه روحمون از قبل باید درامش باشه باورها سلامتی کل بدن ما رو فراهم میکنن
اونقدر این قبل گوش دادم که کامنت بچه ها میخونم انگار صدای استاد با اهنگش توی ذهنم پخش میشه هالییی
سپاسس
بنگر که یک گل چه اندازه حضور دارد، چه اندازه تسلیم زندگیست…
نسبت به صداهای ظریف و بی شمار طبیعت هشیار شو،
خش خش برگ ها در باد،
ریزش قطره های باران،
وزوز حشره ها،
نخستین چهچهه پرندگان در صبحگاهان خود را به طور کامل در اختیار گوش سپردن قرار ده.
فراتر از صداها چیزی بزرگ تر وجود دارد:
تقدسی که نمی توان از طریق فکر آن را فهمید.
آیا هیچگاه به گیاهی که در منزل داری، به راستی نگریسته ای؟
آیا اجازه داده ای که آن موجود آشنا و در عین حال اسرارآمیزی که گیاه میخوانیمش، رازهایش را به تو بیاموزد؟ آیا توجه کرده ای که از چه آرامش ژرفی برخوردار است؟
چگونه در احاطه میدانی از سکون قرار دارد؟
همین که متوجه سکون و آرامشی که گیاه منتشر می کند شوی،آن گیاه آموزگار تو می شود.
آنچه را سنگ ها، گیاهان و حیوانات هنوز می دانند، فراموش کرده ایم. فراموش کرده ایم که چگونه باشیم، آرام باشیم.
خودمان باشیم، آنجا که زندگی هست باشیم:
اینجا و اکنون!
هرگاه توجهت را به هر چیز طبیعی، هر چیزی که بدون دخالت بشر به وجود آمده است معطوف کنی، از زندان تفکر ذهنی خارج می شوی و تا حدودی در حالتی از وصل با وجود ،که هنوز همه چیز به صورت طبیعی در آن زندگی می کند شرکت می جویی…
معطوف کردن توجه به سنگ، درخت یا حیوان به این مفهوم نیست که به آن فکر کنی، بلکه فقط آن را مشاهده کن و در هوشیاری ات نگه دار…
🍀
“درختی را پیدا کن
و بگذار سکون را به تو بیاموزد.”
اکهارتتله
به نام هدایتگر وهاب، تنها فرمانروای جهانیان
سلام
سپاسگزار خداوندی هستم که امروز هم با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.
روز شمار تحول زندگی من 😍😍 روز ۴۹ ام:
قدیمیترین سلولهای بدن تو یک ساله هستند. هر سال ۹۸% از ملکولهای بدن تو تجدید میشوند
خدای من با باور به همین دو جمله میشه ۵۰٪ تمام بیماری های دنیا را درمان کرد ، اون ۵۰٪ باقیمانده هم که خودشون نهایتا یکی دو هفته بیشتر طول نمی کشن و خوب میشن.
استاد من وقتی برای اولین بار این فایل شما رو دیدم داشتم از شوق اشک می ریختم ، اینقدر که آرامش بی نظیری در تمام وجودم جاری شد و هنوز هم بعد از صد ها بار گوش دادن و دیدنش بازم همون احساس رو دارم ، خدا رو هزاران مرتبه شکر.
و روز به روز داره درکم نسبت به اون بیشتر و بهتر میشه خدا رو شکر
استاد می خوام به این موضوع از زاویه ای دیگه نگاه کنم می خوام با اجازه تون با قانون بررسیش کنم.
ساکت شدن ذهن چه زمانی اتفاق می افته؟ یعنی ذهن با مرور خاطرات و ناخواسته هایش گذشته غمگین مان نمی کنه و با ترس از ناشناخته بودن بنده دلواپس مون نمی کنه پس میشه چطوری ؟
میشه با زندگی کردن در لحظه، میشه لذت بردن از الان ، میشه بتنی در حوضچه اکنون، هر لحظه از خودمون بپرسیم الان توجه به چه چیزی ما رو شادتر و سپاسگزار تر می کنه؟ و به الهام خدا عمل کنیم.
یکی دیگه از تاثیرات عالی زندگی کردن در لحظه آرامشه، و ما کی آرامیم وقتی که آرام و رها، تسلیم هدایت خدا باشیم و باورهای توحیدی مون قوی باشه، وقتی که ما به این درجه از زندگی کردن در لحظه برسیم اون وقت ۶۰۰۰۰ هزار لشکر و قدرت داریم تا زندگی مون رو دلخواه ترین حالت ممکن خلق کنیم.
ما باید در حوزه سلامتی ایمان داشته باشیم که ما تجهیز شدیم ، بزرگترین داروخانه دنیا رو درون خودمون داریم و فقط کافیه که استرس و فشار روانی و تمرکز روی از روش برداریم تا به بهترین شکل بدن ما رو بهبود ببخشه.
خود زندگی کردن در لحظه هم یکجور مراقبه است و من اینو دارم تازگی ها بیشتر درک می کنم خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم
مراقبه تمام پارامترهای پیری را کند، متوقف و پس از مدتی به عقب باز میگرداند،
و من برای این جمله الگو های عالی پیدا کردم ، یک خانم ۷۰ ساله کره ای که بالرین هستن و آقایی که باهاشون رقص های دو نفره رو اجرا می کنه نوه خودشه، ببینیدش به نظرتون حداقل ده سالی از نوه اش جوان تر نشون میده، یک بدن کاملاً سالم و شاداب
آقای وانگ دشون که معروف به پدربزرگ مد هستن از ۵۰ سالگی تازه ورزش علی ساده رو شروع کرده و از ۷۰ سالگی ورزش های حرفه ای رو و الان که بالای ۸۰ سال سن داره بدنش حتی از سالهای ۳۰ سالگیش هم جوان تر ، قوی تر ، پر انرژی تر و زیباتر و شاداب تره.
دنیا پر از الگوهاییه که از سن های مختلف شروع به کار کردن روی خودش و ساخت باورها کردن و عالی نتیجه گرفتن.
استاد عزیزم ۱۵ ساله هیچ دارویی استفاده نکرده و در سلامت کامل به سر می بره و روز به روز هم ماشالله جوان تر، پر انرژی تر و خوش تیپ تر میشه، خدا رو هزاران مرتبه شکر
خدایا شکرت برای دیدن و تکرار آگاهی های ناب این فایل
در پناه خدا، شاد ، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید 🌹🌹🌹
به نام خداوندی که قوانین ثابتی دارد
سلام بر استاد عزیزم و مریم بانو
خدایا شکرت که من در مدار شنیدن این فایل قرار گرفتم و یاد گرفتم که ۹۵ درصد افکار من بیهوده هستن و باید ذهنم رو در آرامش کامل قرار دهم و خود متعالی ام رو پیدا کنم و زبان حقیقت و زبان من و زبان خدا رو فهمیدم که سکوت هست و باید مراقبه بیشتری داشته باشم همچون پیامبران ام و باید کاری کنم که جسم ام معبدی خیلی خوبی برای روح ام باشد
خدایا شکرت که این استاد رو دارم
خدایا شکرت که این سایت رو به من نشان دادی
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت 🙏🌹🙏🙏🙏🙏