آرامش، بر ادراک تو از خودت، از خدا و از جهان میافزاید… فقط در آرامش است که درک میکنی زندگی، یک تجربه شخصی است و خداوند یک تجربهی شخصی است.
تعاریفِ گوناگون دیگران از خدا و از زندگی به کارَت نمی آید. تو نیز تعریفِ خودت را داری.
همهی چیز در درونِ توست. اینهمه حرفها، نوشتهها، سخنرانیها، کتابها، روشها و مذهب، هرگز و هرگز تو را بی نیاز از این تجربه نمیکند، چرا که خداوند یک تمایل درونی است که میل عظیمی به پدیدار شدن در تجربهی شخصیات دارد.
با تعریفِ من از آرامش، به آرامش نمیرسی، همانگونه که با گوشهای من نمیشنوی و با چشمانِ من نمیبینی.
تجربهی آرامش، جسارتی یگانه را میطلبد.
جسارتی که مانند آن دانه گیاه که میکوشد تا با شکافتنِ پوستهاش خود را به درونِ ماجرای زندگی پرتاب کند، تو نیز این شکاف را در ذهنت، در باورهای به هم تنیدهای که حتی از پوستهی یک هستهی خرما نیز سفتتر شده، ایجاد کنی.
باید مانندِ آن دانه که درک کرده چیزیکه که یک درخت را از یک دانه ی شکاف بر نداشته متمایز نموده، جسارتِ یگانهاش برای کشفِ تجربهی شخصیاش از درخت بودن است، به این ادراک برسی و گرنه آن دانه هم درختهای زیادی برای تماشا کردن میشناسد.
پس لازم است به جای قضاوتِ تجربه دیگری، به جای تماشا کردن، به جای یافتنِ دلایل حرکت نکردن، به جای همهی بهانه هایت، همهی ولی، اما و اگر هایت، برای تجربهی شخصیات از موفقیت.. از ثروت و از رحمت… و لذت به راه بیفتی و قدمی برداری.
سید حسین عباس منش
متن قسمت ششم آرامش در پرتو آگاهی:
قضاوت، ارزیابی مداوم هر چیز به درست و غلط یا خوب و بد است. این ارزیابیهای مداوم، طبقه بندیها، نام گذاریها و تجزیه تحلیلها، گفتگوی درونی تو را به شدت آشفته میکنند. قضاوتهای تو چیزی نیست جز بازتاب نیاز شدیدت به تأیید شدن. چیزی نیست جز قیل و قال نفس که یکسره در حرافی است و نمیگذارد تو آرام باشی و خوب که نگاه میکنی این خود تو هستی که قضاوت میشوی. به گاه خشم از همه نفرت داری و به گاه شادی هیچ کس را از مهر و دوستی بی نصیب نمیگذاری. پس قضاوتهای تو تحت تأثیر درون تو هستند نه بیرون تو.
وقتی با چیزی روبرو میشوی هیچ لزومی ندارد که قضاوتش کنی. لزومی ندارد که تعیین کنی این گل زیباست یا زشت، این آدم که پاره ای از وجود خداست، خوب است یا بد، یا کار آن دیگری درست بود یا غلط، قضاوت نکن. نفس مدتی دست و پا می زند که حرافی کند و عاقبت از پا میافتد و تو آرام میشوی. کار تو این است که فقط باشی، فقط باش و تماشا کن و این آن چیزی است که باید یاد بگیری. مثل آن گل که فقط هست و تماشایت میکند و قضاوت را حتی نمیشناسد و خشم را، و کینه را، و حسادت را تمام آنچه که او تجربه میکند آرامش است، و در آرامش خود به دریا وصل است. به اصل خود و این همان است که تو در درونیترین لایههای وجودت همیشه به دنبالش بوده ای.
قضاوتهای تو محدودت میکنند. وقتی قبل از مواجهه با چیزی قضاوتش میکنی در حقیقت از تجربیات گذشتهات استفاده میکنی و این گذشته توست که آیندهات را رقم می زند. یعنی همیشه مثل گذشتهات هستی، همیشه در قالب گذشتهات زندگی میکنی. محدودی محدود.
قضاوت نکن! نفس حراف تو عاقبت ساکت میشود و خود متعالی تو فرصتی برای آرامش مییابد. فرصتی برای سکوت، فرصتی برای گوش کردن به اصلش، گوش کردن به خدا.
برای سه روز آینده:
فقط برای سه روز قضاوت نکردن را تمرین کن. حادثهها را، آدمها را، موجودات را و هیچ چیز را قضاوت نکن.
یاد بگیر که گاهی فقط باشی و تنها تماشا کنی موجوداتی را که برای هدفی خلق شدهاند.
یاد بگیر که جهان از خلقت هر موجودی هدفی داشته است و هر موجودی در هر جایگاهی که هست، به ظاهر خیر یا به ظاهر شر، در مسیر تکامل خویش است. در مسیر دارمای خویش.
با بیان این نکته برای اطرافیان، آن را در ذهن خود پایدار کن و بخشنده شو تا طبیعت در تو جاری شود.
برای شنیدن سایر قسمتهای آرامش در پرتو آگاهی کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل صوتی آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 63MB3 دقیقه
آرامش درپرتو آگاهی،فقط ساعتها دارم به این مضمون فکرمیکنم،آرامش وقتی هست که توآگاه شوی وهمه ناآگاهی هاازنداشتن آرامش،وبالعکس اگر آگاه شوی آنگاه آرام میشوی،جمله همیشگی که توذهنم عجیب حک شده ارام باش توکل کن،تفکرکن،آستینها رابالابزن آنگاه دستان خداوند را میبینی که زودتر ازتو دست به کارشده،بله این فایل مصداق وکامل کننده این جمله س که سالهاست توذهنمه ،خداروشاکرم که دارم آگاه میشم روز به روز وآرام ارام باقدمهایی استوار ولی حالا مسیر سنگلاخ وگاری زندگیم تبدیل شده به گام هایی که هرثانیه وهرروز درپی دیدن خوشبختیه،خوشبختی که شبیهشو توهیچ مرحله اززندگیم باوجود دوندگی های زیاد تجربه نکرده بودم ،آرامش وحس خوبی که همیشه دنبالش میگشتم یادمه استاد میگفت لازم نیست کارپیچیده یابزرگی انجام بدی خودبه خود همون کارایی که بهت تاقبل این جواب نمیدادحالا داره جواب میده ،فقط سه روز دست ازقضاوت بکش ،یعنی اگر بتونی حتی یک روز خودتو متقاعدکنی کاری تکراری را ازذهنت پاک کنی مطمعن باش میتوانی آرامشی که درپرتو نور آگاهیه دریافت کنی،فقط برای امروز سعی میکنم فکرخودراتقویت کنم چیز قابل استفاده ای یاد میگیرم وذهن خودراعاطل نمیگذارم ،سعی میکنم خودراازشر دو آفت عجله ودودلی حفظ کنم شاید که این برنامه راموبه مو اجرانکنم اما فقط برای امروز برای خودم برنامه خواهم داشت ودرپایان به خودم هدیه خواهم داد،ذهنم توی ترس وقضاوت گیرمیکنه ومن آگاهانه اونو به مسیری که علاقمه هدایت میکنم باکمک خدا ،استاد،دوستهای خوبم ،خدایا برای داشتن ووجودنازنین استاد عشقم بی نهایت شکرگذارم