آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 8 - صفحه 11
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2015/11/عکس-فایل-1.jpg
400
510
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-01-14 12:44:302020-08-29 19:48:30آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 8شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام آنکه خودش از شادیست مرا از شادی آفرید کل جهان هستی را برای من و مرا برای خود آفرید
سلام بر دوستان که با انرژی خدا(انرژی خیر) اهاته شدن که در جمع این خانواده فوق العاده بی نظیر و بی همتاا هستن استاد عباسمنش ازتو نمی دانم با چه کلماتی وبا چه جملاتی تشکر کنم فقط از خدا خواستارم که بهت به اندازه حضرت نوح عمر اعطا فرماید که از قانون و قواعد بدون تغییر خداوند بیشتر بیشتر آگاهی داشته باشیم️️️
تک تک کلمات و جملات آرامش در پرتوی آگاهی یه دوره کامل و بدون نقص هست اگر فقط تمام آگاهی های ای فایل هارو در زندگی مان اجرا کنیم
به تمام اهداف و هدف هایمان در زندگی میرسیم ودر این دونیا بهشت را تجربه میکنیم و اگر در این دونیا بهشت را تجربه کنیم در ابدیت هم در بهشت هستیم فقط دلم گفت بنویس منم نوشتم و آرام شدم و اشک ریختم و انقار از دونیا جدا شده بودم رهای رهاااا بودم خدواند ازت بی نهایت سپاسگزارم بابت تمام نعمت های کوچک و بزرگت پیدا و پنهانت آخه من شاهکار خلقت هستم لشکریان بی نهایت زمین و آسمان گوش به فرمان من هستن
خداوند هدایتگرمن است… (مرا بسوی هر آنچه که من میخوام هدایت میکند.)
اگر همین هارو در زندگیمان با پوست استخوان باور و اجرا کنیم یعنی در بهشت مطلق هستیم
خدایا سپاسگزارم که گفتی و من نوشتم مرسی که همیشه هستی (حسبی الله)
پیام امروزمن،خدایاسپاسگذارم برای هدایتم واینکه چقدرنیازداشتم به این کلام که همراه باآرامش،حال دلم عوض شدچقدرخشم داشتم ومیلی غیرقابل کنترل منووادارمیکردبه همه بگم چقدحالم بودولی فهمیدم نبایداین چهره رابه کسی نشان دهم،امروزمیخام حس خوبموباهمه سهیم شوم اینکه آرام باشم ونظاره کنم تاخشم ازمن خارج بشه،هیچ باش من هیچ کس نیستم یاهیچ کس هستم،بایدقلبم راپاک میکردم وچقدردرسکوت پرهایی رسیدن به هیچ آسان بودخدایاشکرگذارم که هواموداری خدایاعاشقتم،استادعاسقتم کلام خدا اززبان شماجاری شدومن به حس خوب رسیدم️️
الله اکبر واقعا الله اکبر به این اعجاز!!!
باورم نمیشه چقدر خوب چقدر درست خدا با این فایل با این متن زیبا جوابم رو داد انگار که خودش داشت مستقیما با من صحبت میکرد
قضیه از این قراره که امروز سحر من ساعت پنج بیدار شدم و در حالی که مغزم پر بود نشستم و سکوت کردم و از خدا خواستم که هدایتم کنه نمیدونم مسیر درست چیه و باید چیکار کنم گفتم من میخوام تغییر کنم اما نمیدونم باید چیکار کنم گفتم که خدایا وقتی دارم فکر میکنم که برای چی خلق شدم و برای چی بعد از خلقت من خودت رو تشویق کردی به این نتیجه میرسم مگر معنی جانشین خدا بودن غیر از اینه که باید نماینده خدا روی زمین باشی به قولی خدا گفت که من ناشناخته بودم و انسان رو خلق کردم تا با نشون دادن ویژگی های خدایی منو به دیگران بشناسونه.
من به این نتیجه رسیدم که مهمترین هدف و رسالت من از خلق شدنم این بوده که عاشق خدا باشم با عشق خدا به تکامل برسم در عشق خدا ذوب بشم حل بشم و با خدا یکی بشم و با عشقی که به خدا دارم سایر انسان ها رو که غافل شدن از خدا با دیدن من به یاد خدا بیفتن
وقتی سحرگاه این حرف هارو با خودم تکرار میکردم که فکر میکنم اینها حرف های خدا بود که به زبانم جاری شد
بعد این سوالو از خدا پرسیدم که خدایا من چطوری میتونم عاشقت بشم چطوری میتونم بشناسمت چیکار کنم که عشق تو تمام فکر و ذکرم باشه چیکار کنم که عاشق و شیدات بشم مثل عارف های بزرگی مثل مولانا ..
این سوال تو سرم بود که امروز اومدم تو سایت تا سریال زندگی در بهشت رو ببینم و میخواستم از سایت برم بیرون که یه لحضه گفتم بزار ببینم نشانه امروزم چیه و معجزه وار خدا با این فایل ارزشمند جوابم رو داد که برای رسیدن به عشق من باید بی قید و شرط به تمام موجودات عشق بورزی و منتظر تشکر و جبران کردن نباشی و همین که به تو اجازه خوبی کردن و عشق ورزیدن داده شده خودش پاداش توعه.
و این فایل دقیقا مشکل من رو در سخت عشق ورزیدن برام باز کرد مشکلم غروره غروری که اجازه نمیده بی چشمداشت عشق بدم و همش جلومو میگیره و میگه چرا تو همش محبت کنی بدون اینکه جوابی بگیری و این غرور همیشه مانعم میشه و بهم میگه بسه دیگه طرف پررو میشه شان خودتو حفظ کن… درصورتی که خدا میگه شان تو با عشق ورزیدن حفظ میشه و چقدر من در اشتباه بودم و چقدر سخته از این مرحله گذشتن..
و خدا قبلا هم بهم واضح گفته که گمشده زندگی تو عشقه باید عشق بورزی..
خدای من تو چقدر بزرگی چقدر مهربونی که هر لحضه هدایتم میکنی و راه درست رو بهم واضح نشون میدی و با هر چیزی باهام حرف میزنی و من چقدر بی معرفتم که فراموش میکنم
خدایا کمکم کن در راه خودت در راه عشق ورزیدن ثابت قدم باشم و سموم وجودم رو به شهد تبدیل کنم…
این جمله خیلی واسم تاثیر گذار بود
افراد نادان در تقسیم خوشی های خود با دیگران خساست به خرج میدهند درصورتی که وقتی دچار غم یا مشکلی میشوند همه را در غم خود شریک میکنند
چقد باید اگاه باشیم که پیش بقیه غر نزنیم و از اتفاقات بد براشون نگیم
بجاش از اتفاقات خوب و خوشی های که تجربه کردیم بگیم از حس خوب و عشق و لذتمون بگیم تا بیشتر از این ها تو زندگیمون ببینیم
با بخشیدن یک لبخند یا یک خدمت یا مهربانی و عشق ورزیدن به بقیه لطف نمیکنیم بلکه داریم به خودمون لطف میکنیم به روح متعالی که از خداونده کمک میکنیم تا به ارامش برسه
پس بی بهانه عشق بورزیم❤️
همه ما امده ایم که یاد بدهیم و یاد بگیریم
امده ای که عشق بورزی بی قید و شرط
همه ما پاره ای از خداوندیم پس همه موجودات پاره ای از وجود من هستند
این است فاصله مرگ و زندگی
بسیار بسیار عالی و ارزشمند
خدا رو شکر که نشانه امروزم این فایل بود
خیلی به فکر فرو رفتم، واقعا احساس میکنم ساعتها و ساعتها باید این فایل رو گوش بدم . هنوز با خشم و عصبانیت مسئله دارم ، البته میدونم در مقایسه با گذشته خودم خیلی خیلی بهتر شده. و از خدا درخواست میکنم بیشتر و بیشتر من رو در آرامش قرار بده. خداوند کمکم کنه وقتی شاد و خندان هستم بتونم ببخشم و بیشتر و بیشتر منشأ شادی و خنده باشم 💚💚🌹🌹🌹
الهی شکر
الهی شکر
الهی شکر
وای استاد توی زندگی اینقدر حرف های خالصی نشنیده بودم اصلا واقعا وجودم رشد کرد ،انگار صحبت ها مثل پارچ آبی بود و منم تشنه لبی کلش رو سرکشیدم و خوردم و توی وجودم حسش میکنم عشق و آرامش رو حس میکنم استاد ممنونم ،از این عشقی که تو وجودم هست به تو میدم من با تمام وجودم و عشق درونیم ازت سپاسگزارم و عاشقتم استاد جونم تو بهترین استاد دنیایی این رو با شهامت میگم و از مریم شایسته قشنگم زیباترین بانوی دنیا و از آقای ابراهیم عزیزم و خانم فرهادی با تمام وجودم از شما مممنونم امیدوارم هرجا که هستی به اون عشق و علاقه اتون برسید از همیگی متشکرم و از خودم و خدای خدا عاشقانه ممنونم که من رو هدایت کرد من همیشه این فایل ها رو گوش میکردم تا بخوابم ولی الان متن که خوندن با استاد ،اصلا دیوانه شدم محصور شدم
عاشقتون ممنونم ممنونم ممنونم
بهاره 💋💋
💎به نام خدایی که نزدیک ترین است💎
یادمه پارسال تصمیم گرفته بودم رو روابطم کار کنم🤔
به شدت اذیت میشدم ازینکه نمیتونستم ارتباط های درستی برقرار کنم ، اعتماد به نفسم ضغیف بود و…
همه ی اینا هم برگرفته از باور های درب و داغونی بود که شنیده بودم ، انقد که شنیده بودم که اگه از کسی تعریف کنم یعنی دارم چابلوسی میکنم ، اصلا دوس نداشتم از کسی تعریف کنم ، تو ذهنم اینجوری تعریف شده بود که اگه از کسی تعریف کنم و ارزشمند بودنشو بهش بگم ، ارزش خودمو پایین آوردم از این اراجیف.
همه ی اینا باعث شده بود من نتونم اصلا ارتباط برقرار کنم و خلاصه که اذیت میشدم به خاطر این ضعف.
و یه شب یادمه تو لپ تاپم این موضوع رو نوشتم و از همون شب به خودم تعهد دادم که روی این ضعفم تمرکز بزارم و بهبود ببخشم بهش (فایل تمرکز لیزری روی پاشنه آشیل رو دیدم و همچین تصمیمی گرفتم).
اولین چیزی که به ذهنم رسید انجام بدم ، تحسین افراد بود ، بعضیارو تو ذهنم تحسین میکردم ، بعضی هارو به زبون میاوردم با اینکه باهاشون حرف نمیزدم ، یعنی مثلا یه غریبه رو تو خیابون میدیدم و ویژگی های مثبتشو تحسین میکردم.
خلاصه آقا من تو یه برهه ای از زمان هدایت شدم به جایی که همه ی افراد اونجا افراد نظامی بودن و بر اساس باور هایی هم که من داشتم ، پس ذهنم این بود که اینا همشون نظامی هستن همه بداخلاق و تند رفتارن و الان که تو ساعت کاریشون هم هستن دیگه اصلا هیچی دیگه.
خب حالا میگم چه اتفاقاتی افتاد.
روز اول رفتیم رفتار خشک و تندی ازشون دیدیمو دوستم زیر لب داشت غر میزد که چرا انقد اینا بدرفتارن.
من سعی میکردم احساسمو خوب کنم و گفتم بیخیال ، این داره وظیفه شو انجام میده ، شغلش اینجوریه دیگه.
و تو دلم سعی میکردم تحسینش کنم که انقد وظیفه شناسه و واقعا هم سختم بود یه جورایی.
آقا یکم گذشت و این آدمی که انقد خشک و بی اعصاب بود خودش اومد پیشم و گفت اهل کجایی ؟
خلاصه که شروع به صحبت کردیمو و دیدم بابا این اصلا آدم خوب و باحالیه ، و منم سعی میکردم نکات مثبتشو بهش بگم و خلاصه که اونشب من اینو هم تو لپتاپم یادداشت کردم و گفتم میرم با آدم های دیگه ای از همکارای اونا هم حرف میزنم و این مقاومتمو از بین میبرم.
از فرداش که رفتم با همه با روی خوش رفتار میکردم ، از همه بابت کارایی که میکردن ، تشکر میکردم و حس خوبی بهشون میدادم و البته که چرت و پرت هم نمیگفتم ، واقعا ویژگی مثبتشونو بهشون میگفتم.
یه جوری شده بود میرفتم اونجا تا منو میدیدن خودشون یهو لبخند میزدن و میگفتن چه عجب بالاخره اومدی 😉
خیلی از درخواست هایی که ازشون داشتم رو قبول میکردن در حالی که بقیه اگه همون درخواستو داشتن رد میکردن 🤔
خیلی از ترس هام اونجا ریخته شد ، به غیر از اون افراد نظامی ، با کسایی دیگه ای اونجا ارتباط برقرار کردم که کلی نشونه بود برام تو حرفاشون و از همون حرفای اونا ایده گرفتم و عملی کردم و نتیجه های خوب گرفتم.
حالم هم واقعا خوب بود اونروزا ، حس خوبی داشتم از اینکه به یکی از بزرگترین نقاط ضعفم حمله کردم و نتیجه خوب هم گرفتم.
یادمه آخرین روزی که ازونجا داشتم میومدم بیرون ، اون افسری که درو برام باز کرد و خیلی هم آدم خوش رفتاری (با من) بود ، توی چشماش نگاه کردم و بهش گفتم :«ممنونم از شما که درو برام باز کردین و ممنونم ازتون که انقد خوش اخلاق هستین».
کلی ذوق کرد و منم از ذوق اون خوشحال تر شدم و با خوشرویی گفت خواهش میکنم کاری نکردم.
☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️
بعد ازون دیگه خیلی اعتماد به نفسم بیشتر شد و خیلی راحت تر تونستم حس خوب منتقل کنم به افراد ، خیلی بهتر تونستم زیبایی های افرادو ببینم ، خیلی بهتر تونستم قدردان زحمات دیگران باشم ، خیلی راحت تر تونستم به افراد حس مهم بودن بدم و نتیجه ی این عملکرد ، منو به انجام دوباره و ادامه ی این روند وادار میکرد.
اصلا بابا انگار بعد این تحسین و یه جورایی عشق ورزیدن و حس خوب دادن به آدما اصلا با من یه جور دیگه رفتار میکنن.
وقتی عشق می ورزم ، درونم یه حس خوبی ایجاد میشه ، انگار عشق تو وجودم جاری میشه.
گاهی وقتا از لب پنجره ماشین های گرون قیمت و خونه های گرون قیمت رو میبینم و تحسین میکنم ، روابط قشنگ رو میبینم و تحسین میکنم ، هر چی که خوبه رو میبینم و تحسین میکنم و به جهان عشق می پراکنم ، و به طور عجیبی حالم خوب میشه ، عشق تو وجودم جاری میشه ، قلبم باز میشه ، چشام پر اشک میشه ، جهانو یه جور دیگه میبینم ، انگار کارتونی میشه همه چی 😉
🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃
از خدا میخوام عشق رو تو وجود هممون جاری کنه.
از خدا میخوام کمکمون کنه تا راحت تر بتونیم ببخشیم.
از خدا میخوام کمکمون کنه تا فقط روی خودش حساب کنیم.
تو این فایل درمورد عشق بی قید و شرط گفته شد و من رو به یاد آهنگ کیتی پری به اسم Unconditionally انداخت. پیشنهاد میکنم اون آهنگ رو هم گوش بدید خیلی قشنگه.
به نظرم این خیلی خوبه که ما آدم ها رو همون جور که هستن بپذیریم و دوسشون داشته باشیم. باید دلمون رو از نفرت و خشم پاک کنیم و به جاش عشق بورزیم. من قبلا خیلی آدم عصبانی بودم که از همه آدما متنفر بودم و روز به روز زندگی و شرایطم بدتر میشد تا اینکه به درماندگی رسیدم و شروع به یادگیری قانون جذب کردم. کم کم شرایطم بهتر شد و شروع به عشق ورزیدن به آدم ها کردم. چه تو دلم و چه به صورت فیزیکی بهشون محبت میکنم الان روابطم خیلیییییی بهتر شده و از زندگیم لذت میبرم. البته هنوز هم باید بیشتر رو خودم کار کنم چون آدم هایی هستن که نبخشیدمشون. و هنوز هم مغرورم. گاهی هم پیش میاد که ذهنم ساعت ها درگیر آینده و گذشته میشه. بعد از گوش دادن به این فایل فهمیدم که هنوز هم باید حسابی روی خودم کار کنم.
از این فایل خیلی لذت بردم ممنون استاد
به نام تو
سلام به استاد عزیزم و تمام خانواده ی ارزشمندم
استادعزیزم شما ازمن یک انسان دیگه ساختید هر روز قسمت های گذشته ی درونم فرو میریزد و یه منِ جدید متولد میشود
هر بار که فایلهای شما رو میبینم ،میشنوم ،میام توی سایت که خونه ی رویایی و متعالی من شده هر بار یک قسمت عظیمی از تاریکی های درونم از بین میره و با نور الهی جایگزین میشه ،روح من خودش رو پیدا میکنه اصلش رو اساسش رو دلیل بودنش روی این کره ی خاکی رو …
تا قبل از آشناییم با این مسیر زیبا و این آگاهی ها عشق رو خیـــــــــــــــلی محدود میدونستم اما امروز معنای حقیقی عشق رو درک کردم عشق همون حس نابیِ که وقتی با منبع هستی با منبع آفرینش با الله یکی هستی حسش میکنی همون حس آرمش و آسمونی همون شادی بی قیدو شرط همون سکوت و زیستن در همین لحظه ….میتونم بگم من هر بار که تو سایت میام و مینویسم تا رد پایی از رشد روحی ام رو ثبت کنم عشق رو تجربه میکنم نه در گذشته ام نه در آینده من در همین لحظه جاری ام و احساس نابی از جنس آرامش و آگاهی رو تجربه میکنم ،آره درسته من عشق بی قیدو شرط رو عشق الهی رو اینجا تجربه میکنم قبل از این من فقط وابستگی ها رو تجربه کرده بودم به قول شما استاد عشق ملاقات مرگ و زندگی است فقط در صورت شناخت عشق است که میتوان به تجربه ی این ملاقات نایل آمد در غیر این صورت به دنیا می آیی ،زندگی میکنی و میمیری ،عشق حد فاصل مرگ و زندگی است
امروز وقتی گلی رو میبینم در پس اون گل چیز دیگری رو تماشا میکنم ،خداوندی که با تمام عشق خود به این گل موجودیت داده زیبا و خوش عطر آفریده اش برای چه کسی ؟! برای چه ؟!خوب که فکر میکنم متوجه عشق بی انتهای او به خود میشوم خدای من این گل را زیبا و خوش عطر آفرید تا من از دیدن و بوییدنش از حضورش لذت ببرم ،تمام آنچه که هست نمایی از عشق بی انتهای خدا به ما است همه چیز عشق اورا نسبت به ما فریاد میزند ….
عشق ینی رهایی از هر حس غیر خدایی و اسباب رسیدن به رهایی صبر است …
استاد شما به من یاد دادید که عشق ورزیدن واقعی چگونه است …عشق خارج از بُعد و فیزیک و اجسام است عشق احساس خدایی است و هرچه از جنس خداباشد با بخشیدنش وسعت میابد ،قبل از این تعریف از خوبی ها و عشق ورزیدن برای من نوعی ضعف تعریف شده بود یا در مقابل هر کاری که برای هر کسی انجام میدادم اگر تشکر نمیکرد ناراحت میشدم همیشه کاری رو انجام میدادم و انتظار تشکر کردن داشتم اما الان 😊الان فقط عشق میورزم و از کسی انتظاری ندارم که اوهم در مقابل عشق بورزد یا نه ،از خوبی ها تعریف میکنم چراکه میخواهم جریان عشق الهی در من جاری شود میخواهم زنده باشم چراکه نه ؟!!!!!!(اینه که میگم خداوند به وسیله ی شما استاد هر بار یه تیکه از تاریکی های درونم رو با نور الهی جایگزین میکندو شخصیت من داره به کلی تغییر میکنه من از این بابت بــــــــــــــــــــی نهایت خوشحال و سپاسگذارم )💐
یک عالم حس ناب عشق وزندگی رو براتون آرزومندم 💓💓💓💜💙💜
چقدر اموزنده این فایلای آرامش در پرتو آگاهی،مخصوصا این قسمت و قسمت قبل، با آهنگ عالی که روشون گذاشته شده و کلا آدم میره تو یه فضای دیگه.
عشق! عشق بورز به هرموجودی که میبینی، بی قیدی شرط و انتظار رفتار متقابل. هرادمی که اطراف توعه چه باتو موافق باشه چه مخالف چه پارو حقت گذاشته باشه چه آدم بدی باشه، شعور کیهانی در مسیر تو قرارش داده ک بهت درس بده .
مغرور نشو چون غرور و عشق باهم جمع نمیشن
چیزهای منفی رو برای خودت نگه دار و به کسی نگو تا هی تکثیر نشن و برعکس شادی هاتو تقسیم کن تا بیشتر بشن.
وقتی خشمگینی فقط نظاره گر باش. هیچ کاری نکن چیزی نگو صبور باش ، به اینه نگا کن به چهره خشمگینت ، بذار کم کم چهره تغییر کنه و چشمات آروم شن چون همه چیز مدام در حال تغییره!
در لحظه زندگی کن ، فکر کردن به گذشته و آینده انرژیتو میخوره و نمیذاره در لحظه عشق بورزی.
رها باش. شکر.