آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 8 - صفحه 16
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2015/11/عکس-فایل-1.jpg
400
510
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-01-14 12:44:302020-08-29 19:48:30آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 8شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله مهربان
سلام به اساتید عزیزم
سلام به دوستان گلم
هر روز میام سایت و قلبم میگه استادم به زودی با ی دنیا عشق خواهد آمد و دوباره یک شاهکار خلق خواهد کرد برای توحیدی تر شدن
این مدت بیشتر از قبل مشغول هستم به انجام امور پیش مدرسه بچهام
و خداوند مهربان که روزی و برکت رو در زندگیمان جاری کرده است.
مریمم سپاسگزارم فوق العاده هست فایلهای روز شمار
درسته من همه رو کامنت نذاشتم ولی تا اونجا ک رسیدم دیدم و فقط اشک هست ک جاری میشه
وقتی نام خدا میاد نام عشق میاد
وقتی از قلب گفته میشه
دیگ نمیتونم اون مریم قبل باشم
خداوند در وجودم جاری میشه و اینقدر احساس فوق العاده در بدنم ایجاد میشه ک لبریز میشم و اشک سرازیر میشه
توی لحظه زندگی کن تا عشق در تو جاری شود
خدایا سپاسگزارم
چقدر این جلسه رو نیاز داشتم ک مجدد گوشش بدم.
خدایا سپاسگزارم
در پناه الله مهربان باشید .
سلام بر همه عزیزان
روزشمار 192 فصل هفتم
تو فایل قبلی هرچی و تو کامنت نوشتم رفتمبعد از اون سراغ قدم دوم جلسه پنجم دقیقاا همون حرفهایی که تو کامنتم گفته بودم و استاد بهش اشاره کردن واقعااا مگه داریم؟؟
الانم کامنتها رو تا یه بخشی خوندم دوستان هم دیدن این فایل طبق شرایطی که توش بودن دقیقا همزمانی بوده براشون و منی که تازه انگار اولین باره این آگاهی رو میشونم و درک میکنم دروغ نگم از کل این فایل فقط همون قسمت که گفتین لبخند بزن عشق بده به دیگران رو یادم بود بقیش کاملا اولین بار بود در صورتی که بارها و بارها این فایل رو گوش دادم
واقعا چه جمله زیبایی مهم ترین تجربه زندگی عشق ….
و به این جمله هم خیلی فکر کردم عشق فقط در زمان حال وجود داره …. واقعنااااااا عشق گذشته یعنی چسبیدن و وابستگی عشق اینده هم اصلا لمس شدنی نیست عشق فقط و فقط در زمان حال معنی میده هر عشقی رو که بخوای معنی کنی عشق به خداوووند عشق به خانواده عشق به جنس مخالف عشق به طبیعت، تفریح، دوستان و……
و جمله بعدی دیگه
اتفاقات خوب وقتی از راه میرسن که قلبت را پاک کرده باشی
و واقعا همین اتفاق افتاد یه دوره ای رگباری روی دوره ها و فایل ها کار میکردم نتایج هم میومد اغلب شاید اون نتایج دلخواه من نبود و خب من قبل رو زمین تا آسمون تغییر داده بود ولی اون حال خیلی خوب اون صلح درونم هنوز خیلی بوجود نیومده بود هنوز باید زور میزدم برای کنترل ذهن برای عادی جلوه دادن شرایط برای اعراض و برای هر تلاشی روی خودشناسی ولی از یه جا به بعد که حالت مسابقه یا حالت درک عمیق از توحید و شناختم و تصمیم گرفتم حتی اگه دو خط دارم آگاهی میخونم و میشنوم همون و درک کنم و عمل کنم و تا توش خوب نشدم وارد مرحله بعدی نشم و از یه جا به بعد که نشتی ها رو پیدا میکنی و تصمیم میگیری قلبت و پاک کنی و وردوی های منفی رو کنترل کنی و وارد ذهنت نکنی اتفاقات و شرایط مثل بمب وارد زندگی میشن و با تاییدشون پیش گرفتن همین روند نتایج و برای خودت تثبیت میکنی
قبلا چه میفهمیدم موجودیت چیه؟ نظاره گر خشم بودن یعنی چی؟ چی میگن استاد؟ ولی الان با خودم میگم آها همینه اگه من تو این روند فعلی م برای کار کردن روی خودم این آگاهی که استاد گفتنم بزارم کنارش چه شووود بله خودشه و میرم برای انجامش هرچند سخت یا هرچند آسون
میدونم که لحظه ای اگه دستم و از دست خدا جدا کنم و از مسیر دور بمونم دوباره کلی از مسیر عقب میفتم و انرژی برای ادامه ازم نمیمونه پس همون انرژی رو بزارم الان روی کار کردن روی خودم با کمک استاد عزیزم و مریم جان دست در دستان خدا پیش میرم
خدایا شکرت هزاران و میلیون ها و میلیاردها بار شکرت
دوستتون دارم استاد و مریم عزیزم و بچه های هم فرکانسی و همکلاسی
به نام فرمانروای این جهان بسیار نامحدود و زیبا که بی دریغ و بی قید و شرط عشق میورزد به بنده هاش به بنده های فراموش کار خدایا آسان کن آسانیها رو برایم
سلام به استاد عزیزم و سلام به مریم بانو زیبای پردایس
من که لذت بردم از این همه کامنتهای خالص که چقدر قشنگ با خدا حرف میزدند و عشق میکردن
عاجز بودنشون رو به خدا میگفتن
هیچ بودنشون رو میگفتن که با خدا همه چیز میشوند و بی خدا هیچن وقتی ذهن و قلبتو از ناخالصیها پاک میکنی خدا رو درون قلبت پیدا میکنی و راه راست رو بهت نشون میده وقتی آرامشی از جنس خدا داری الهامات میاد وقتی بی قید و شرط به همه محبت میکنی صفات خداوند رو دارا میشی بخشایندگی
سپاس فراوان از خدای مهربانم دارم که دستمون رو گرفت آورد تو دست استاد گذاشت ما رو به راه راست هدایت کرد راه کسانی که هر لحظه در این سایت به ما نعمت و ثروت میدهد چقدر این خدا مهربان ست منم تعهد میدهم از امروز بی قید و شرط هر کسی را ببینم محبت کنم و دوستش بدارم
در حال زندگی کنم و لذت ببرم که همه چیز در حال است اون خوشی و شادی و سلامتی و عشق و مهربانی و نعمت و ثروت رو که میخواهیم میتوانیم در زمان حال بدست بیاوریم اونم با احساسه خوب و کنترل ذهن و افکار و باور درست ست در گذشته و آینده هیچ چیزی نیست جز ناراحتی و غم و استرس و نگرانی
پس الان که شاگرد همچین استادی آگاه و مهربان و بخشنده هستیم بیایم آگاهانه قدم برداریم و در حال زندگی کنیم و فقط و فقط خداوند رو درون قلبمون بیاریم
قدرت و عظمتش رو باور کنیم وقتی ایمان داری بهش قدم برمیداری و صبر میکنی تا در زمان درست و مکان درست و در شرایط درست بهت داده بشه
سپاسگزارخداوندمهربان هستم که همه کارهامو برام انجام میدهد
خدایا کمک و هدایتم کن
خدایا شکرت سپاسگزارتم
بنام صاحب عشق
سلام به روی ماهت مریم جونم که این فایل ها رو هدایتی رو میکنی
باورت میشه دیشب که داشتم خودم و بررسی میکردم که ریشه یک رفتارم و پیدا کنم به موضوع عشق بی قید و شرط رسیدم !!!!!
صبح که فایل و گوش دادم گفتم مگه داریم !!!!!؟؟؟؟
اصلا چندین ماهی میشه که هر فایلی رو بنر سایت قرار میگیره دقیقا همون آگاهی که شب قبلش بهش رسیدم
دیگه خدا چطوری بگه بابا قانون چقدر دقیق و درسته ؟!
حالا چی شد که به آگاهی عشق بی قید و شرط رسیدم ؟
دیروز دوستم من و مهمون کرد چشمه آبگرم که پر از ویتامین های مفید و طبیعی بود و در یک محیط بسیار لوکس و حرفه یی
من این و وقتی که سفر به دور امریکا رو میدیدم درخواست کردم ، اون قسمتی که صبح زود شما و استاد تو چشمه آبگرم رو باز بودین
خیلی لذت بردم و گفتم منم میخوام
دقیقا دیروز تو همچین چشمه یی بودم و در یک محیط بسیار بسیار زیبا و لوکس
چقدر ثروت زیبا و لذت بخشه
از طراحی دکوراسین و فضای آرامش بخشش که دیگه نگم براتون
از صبح رفتیم تا عصر کلی لذت بردیم
و کلی خواسته جدید در من شکل گرفت دیروز با دیدن اون فضای رویایی و روحانی
جالبه این فضا متعلق به یک خانواده بود که حدود 80 سال پیش اونجا رو خیلی ابتدایی استارت زده بودن و طی تکامل به این محیط لوکس و رویایی تبدیل شده بود
و الان 6 تا از این مرکز ها در هلند ساختن همین خانواده
هم خودشون لذت میبرن هم ثروت خلق میکنن هم مردم میان اونجا عشق میکنن
تازه یک هتل شیک هم این مجموعه داشت که بری لذت ببری شب هم بمونی و عشق کنی
بخدا زیبا تر و خداگونه تر از خلق ثروت نیست
جالبه که هزینه یک روز استفاده از این فضا فقط ورودی اش نفری 52 یورو بود و ماساژ و فضاهایی مثل سالن یوگا ، مدتیشن ، سالن آرایش ، رستوران و باید جدا شارژ میکردی ، یعنی میخوام بگم ورود و خروجت حدود 150 تا 200 یورو تموم میشه
شما نمیدونید چه فراوانی از مشتری بود
صبح که رفتیم پارکینگ 30 تا 40 تا ماشین بود اما عصر پارکینگ فول بود البته بگم که پارکینگش بین 500 تا 700 تا ماشین جا میشد
شما فقط حجم مشتری ها رو ببین
ببین هر روز چه ثروت های عظیمی خلق میشه
خدایا شکرت
من که دیروز چشم هام همش قلبی بود از ذوق و لذت
خیلی خیلی خیلی خوش گذشت ، جاتون خالی بود
دیروز من مهمان دوستم بودم که اینم نتیجه کار کردن رو احساس ارزشمندیه ، خداروشکر
موقع غذا من به دوستم گفتم من پول غذا رو حساب میکنم البته اون بنده خدا گفت تو مهمون منی اما امان از الگوهای تکرار شونده
انگار سیخ بهم میزنن وقتی کسی کاری برام میکنه همش منتظر فرصتم برای جبران
دیشب داشتم فکر میکردم چرا من این رفتار و دارم
– به عنوان سپاسگزاری از لطفش خواستم منم مهمونش کنم
– چون خیلی مجموعه بینظیری بود با پرداخت هزینه غذا خواستم از مجموعه شون تشکر کنم
اینها دلایلی بود که پیدا کردم اما اما اما
گفتم نه این دلیلش نیست چون من این الگو رفتاری و همیشه دارم
متوجه شدم چون خودم وقتی کسی و مهمون میکنم یا برای کسی کاری میکنم منتظر جواب هستم و توقع حتی در حد یک تشکر و دارم واسه همین وقتی کسی بهم لطف میکنه معذب هستم که براش جبران کنم
این میشه خساست در محبت و عشق
حتی به دخترم یاد داده بود که وقتی براش کاری میکنم سپاسگزاری کنه
( سپاسگزاری خیلی قشنگه و انرژی اش عالیه اما باید بدونیم نیت پشت سپاسگزاری چیه )
من چون توقع جبران از بقیه رو داشتم و انگار زمانیکه کسی ازم تشکر میکرد تو مغزم میگفتم اخی ، پس فهمیده که کارم ارزشمند ِ
و اگه کاری برای کسی میکردم هر بار به یادش نیافتادم گفتگوی ذهنی ام شروع میشد
– اصلا اشتباه کردی بین عین خیالشم نیست حتی یه تشکر نکرد محبت کردن که بخوره تو سرش
– اگه واسه خودت ارزش قایل بودی اصلا کاری نداشتی که بخوای محبت کنی
و همینجوری این گفتگو های درونی مغزم و میخورد تا اینکه میگفتم دیگه به هیچ کس محبت نمیکنم
یکی نبود بهم بگه عزیز من تو که جنبه محبت بی قید و شرط نداری چرا محبت میکنی ؟؟؟
اگه من بی قید و شرط عشق بدم
وقتی یکی هم بهم عشق میده هول نمیزنم که براش جبران کنم
دیشب خیلی خوشحال شدم که این موضوع درک کردم
چون بارها شنیده بودم و دربارش با خودم صحبت کرده بودم اما دیشب درکش کردم و حالا میرم تو مرحله اجرا به امید خدای مهربان
هر جایی هر زمانی برای هر کسی کاری خواستم بکنم ذره یی منتظر تشکر یا پاسخ نباشم
انجام بدم و عبور کنم
این فایل هم رویایی بود من ذخیره کردم تو گوشی ام که به تکرار گوشش بدم تا بشه عادتم محبت بی قید و شرط
اصلا شما حمایت خدا رو ببین
وقتی دیشیب تصمیم گرفتم این ضعف شخصیتی مو اصلاح کنم خدا امروز این فایل و رو کرد که مسیر تغییر برام آسون بشه
خدایا من عاشقتم
الحمد لله رب العالمین
به نام خدای مهربان و بزرگ
به نام خدای که همه چیز میشود همه کس را
خدای که عشق و نور مطلق زمین و آسمان هاست
خدای که از رگ گردن نزدیکتر هست
خدای که بهترین روزی دهنده گان هست
خدای که بهترین رفیق هست
خدای که کافی ترین هست
خدایا کروررر کرورررر شکرت
سلاممم سارا جان عزیزم
خوبی ؟
سارا جان این حرف های که برایت مینویسم خدا شاهد هست قلبم گفت برایت بنویسم و هر که هم بخواند کمکی برایش بکند
جهان بیرون از ما آیینه جهان درون ماست
برای عشق در دنیایی بیرون اول باید عاشق شد از درون
اکثر آدما به همه عشق میورزند کمک میکنند محبت میکنند عشق میدهند از محل کمبود
مثال میگم مثلا فردی غذای خوشمزه میپزد و میبرد برای عزیزی دیگر در یک جای دور
بعد اون عزیز که غذا را دریافت میکند اصلا تشکری نمیکند میدانی این فردی که غذا را آماده کرده خیلییی دلسرد و ناراحت میشود و با خود میگه دستم نمک ندارد به همه محبت میکنم عشق میدهم حتی تشکری ساده دریافت نمیکنم این چی دنیایی هست !
آگاه نیست که جهان انرژی تورا دریافت میکند جهان آیینه هست و تو از محل نبود عشق از محل کمبود عشق از محل اینکه من خوب نیستم من دوست داشتنی نیستم من عشق ندارم درون خودم
پس بروم این خدمت را و یا این عشق را به دیگران بدهم تا دیگران هم لطفی در حقم بکنند عشق دریافت کنم تا آدما به من محبت کنند عزیزم بیبیبین درونت چی خبر هست ؟ نیتت چیست ؟
از محل فراوانی و دارا بودن عشق ورزیدی یا از محل نبود و کمبود ؟
آدمی که درونش لبریز از عشق باشه مانند باران میبارد روی هر کسی اصلا انتظار چیزی را ندارد
آدمی که از محل فراوانی و داشتن عشق کاری را میکند انتظاری چیزی ندارد چون درون خودش پر از عشق هست از لبریز اون عشق میبخشد و اگر طرف تشکری کرد خوب ، نکرد بازم هم خوب ،
و اصلا روی این فرد عاشق کوچکترین تاثیری نمیکند چون اون از نگاهی عشق به همه چیز این جهان نگاه میکند
از نگاهی پروردگار به همه چیز نگاه میکند
بیشتر این را برای خودم نوشتم
چون بیشتر ما بیشتر اوقات از محل کمبود و نداشتن و نبودن سمت هر چیزی میرویم و دوباره همان انرژی را ملاقات میکنیم بعدا از جهان ناراضی میشویم و گله میکنیم در حالی که ریشه اش درون خودمان هست
باید درون مان را درست کنیم
جهان خیلییی خوب کارش را بلد هست
دوستتتتت دارم سارا عزیزم
عشق نور و امید از قلبم به قلبت عزیزم
سلام به دختر زیبای توحیدی
پاکیزه واقعا که دست مریزاد
آفرین بهت
چقدر خوب درک کردی
اره اول عشق به درون باید درست بشه
بعد بیرون درست میشه
برعکسش فقط رنج و بدبختیه
منی که همه عاشق اینن که با من وقت بگذرونن
با من بهشون خوش میگذره
چون آدم خوش اخلاقی هستم کلا با بقیه
ولی دیده نمیشم
ولی نادیده گرفته میشم
ولی توهین و …
همون عشقه هم از یجایی به بعد دیده نمیشه
دلیلش همینیه که گفتی
میدونی اینقدر به بقیه عشق ورزیدم بی قید شرط
ولی به خودم بلد نیستم
اصلا باور میکنی تو آینه نمیتونم تو چشمام نگاه کنم
خجالت میکشم از خودم
انگار غریبم با خودم
یه ضرب المثلی هست میگه طرف با بقیه مثل مادره با خودش مثل زن بابا
داستان منه
اینقدر با بقیه مهربونم ولی با خودم چی؟
منی که راحت بقیه رو میبخشم بهشون حس مفید بودن و … میدم
ولی تا دلت بخاد خودم رو سرزنش میکنم تحقیر میکنم تو ذهنم
حتی یه عزیزی یه مدتی به من عشق میورزید اینقدر احساس بی لیاقتی کردم که بعدش تبدیل شد به توهین های مکرر ...
خلاصه که درونت پر از عشق خدا
سلام ب سارای عزیز
تحسینتون میکنم بابت این خودشناسی و همچینن سپاسگزارم برای این کمنت زیبا، مشکل شما دقیقا مشکل منم هست
خوبی میکنم توقع تشکر و جبران دارم و همین توقع که برآورده نمیشه چقد باعث حس بد و کینه و عقده میشه.
تازه من این مشکل رو عمیقتر دارم ، من با خواهر کوچترم بحث و اختلاف داشتیم، بعدش من نشستم مسولیت پذیرفتم و گفتم من سمت خودمو اصلاح میکنم،
رفتارای بدمو شناسایی کردمو و شروع کردم تغییر دادن، خوب رفتار کردن و درست رفتار و برخورد داشتن، چند وقت بعد ک دیدم از سمت خواهرم چنین خوبی ها و برخوردایی نیست، مث قبل رفتار میکنه چنان شاکی و عصبی شدم
ب خودم گفتم چرا عصبی شدی، فهمیدم که من حتی تغییر کردنم رو هم توقع دشتم ک اونم تغییر کنه، فکر میکردم دارم ب اون خوبی میکنم
گفتم اوه چ خبره تو ذهنم، اومدم بعدش هی آگاهانه تکرار کردم ،ک تو با تغییر کردنت فقط داری ب خودت لطف میکنی،کمک میکنی، هیچ کاری برای کسی نکردی ، هیچ منتی بر کسی نداری
و فقط هم تو تصمیم ب تغییر گرفتی ،کسی دیگه نگرفته ، تو ادامع بده، فرکانسهات ب ثبات ک برسن، شرتیط بزای تو تغییر میکنه
سپاسگزارم ک این نکته رو باز یرای من یادآوری کردین
بهتزین ها رو براتون میخام
بنام خدای هادی و حامی
سلام به روی ماهت هاجر عزیزم
سلام به روی ماهت پاکیزه جونم
دقیقا همینکه شما ها بهش اشاره کردین کاملا درسته
منم چند روز پیش به این آگاهی هدایت شدم که اگه به کسی محبت میکنم فقط فقط فقط برای خودمه و اصلا ربطی به اون طرف نداره
من وقتی دخترم و شیر میدادم یادمه اون شیر میخورد اما سینه من سبک میشد و حس خوبی داشتم بنابراین حتی شیر دادن مادر به بچه ام از روی خودخواهی مادر ِ
من اگه خونه رو تمیز میکنم برای حس خوبی که به خودم میده چرا باید توقع داشته باشم بقیه تشکر کنن ؟؟؟!!!
همونطور که پاکیزه جون اشاره کرد چون من از منبع کمبود محبت میکنم
اینقدر تو بچه گی برای تایید بقیه خودمون و اذیت کردیم که این شده الگوی ذهنی ما ، برای اینکه احساس دوست داشتنی بودن داشته باشی باید به بقیه محبت کنی و زمانیکه محبت کردی اگه تشکر کردن یعنی کارت درست بوده
یعنی تو هر چیزی آخرش میرسم به احساس ارزشمندی و عشق درونی
همونطور که میلیاردها بار شنیدم تو باید فلان مدل باشی یا فلان کار بکنی تا ارزشمند به نظر بیای باید میلیاردها بار به خودم آگاهانه بگم فارق از هر چیزی تو به ذاته ارزشمندی
نیازی نیست کاری بکنی تا ارزشمند دیده بشی
وقتی تو شرایط مختلف این فرکانس و ارسال کنم که من بی قید و شرط ارزشمندم لاجرم هدایت میشم به شرایطی که فرکانس ارزشمندی و دریافت میکنم
زمانیکه در فرکانس ارزشمندی هستم نه نیاز به تشکر دارم نه هول میشم جبران کنم برای بقیه
یعنی قشنگ من قانون فرکانس و در لحظه به لحظه دیدم
این لحظه حالم خوبه از درون هدایت میشم به اتفاقاتی که با حال خوبم هماهنگه
چند ساعت بعدش یه فکری اومد که نگران شدم در لحظه هدایت شدم به اتفاقی که نگران ترم کرده
نمیدونم شما حسش میکنید یا نه اما باورتون میشه من حتی وقتی خیلی حالم از درون خوبه قسمت پیشونی و بالا ی سرم داغ میشه و کاملا حس میکنم ارتعاشات مغزم به جهان و ؟؟
خیلی حس با حالیه
مخصوصا تو پیاده روی خیلی بیشتر میشه و زمانیکه دارم یه آگاهی ناب و که نیاز دارم و دریافت میکنم
خیلی خودشناسی و آگاهانه زندگی کردن و دوست دارم
انگار همیشه دکمه فکر کردن آگاهانه روشنه و در لحظه هستی
گاهی وقت ها عمیقتر حضور داری
گاهی وقت ها با تاخیر چون یا داری به آینده یا گذشته فکر میکنی
تجسم کردن اهداف در آینده هم حسش مثل حضور در لحظه اس
چون این انرژی فکر واگاهانه هدایت میکنی به آینده
چقدر قدرت ذهن با عظمتِ
جسمت روی مبل هست اما ذهنت در سیر و سلوک در جهانه
واقعا انسان نامحدود ِ
دوستهای قشنگ و آگاهم خیلی ازتون سپاسگزارم که برام نوشتین و آگاه ترم کردین
عاشقتونم و روی ماهتون و میبوسم
سارا جان سلام، الان که دارم تایپ میکنم ساعت 6/10 دقیقه صبح جمعه هست و یک روز عالی و بینظیر رو برات آرزو میکنم.
خدا میدونه وقتی اون 5 ستاره طلایی رو جلوی اسمت میبینم چقدر تحسینت میکنم!
سارا جان من همه کامنت هات رو میخونم و خدا رو شکر همیشه هم برام درس داشتن و از این درک بالای تو به وجد اومدم.. خواستم بهت بگم که من هم بعد از همه کارهایی که برای دیگران انجام میدم همین توقع تشکر و سپاسگزاری رو دارم، ، حتی وقتی که تو خیابون برای یک عابر پیاده سرعت ماشینم رو کم میکنم یا توقف میکنم انتظار تشکر دارم در صورتی که این وظیفه من هست که بایستم، یا اگر به یک ماشین دیگه راه بدم توقع دارم که دستش رو بیاره بالا و تشکر کنه و اگر اینکار رو نکنه بهم بر میخوره . با خوندن این کامنت تو یک زنگ خطر هایی توی ذهنم به صدا در اومد که بیشتر به افکار و حرکاتم توجه داشته باشم، ، خودم رو بهتر بشناسم و اگر کاری انجام میدم در لحظه توی ذهنم تمامش کنم و دیگه بهش فکر نکنم. . خدا رو صد هزار بار سپاسگزارم که امروز صبح شنیدن این فایل زیبا رو به من هدیه داد و منو به سمت کامنت تو هدایت کرد. بهترینها رو برات از خداوند وهابم آرزو میکنم و امیدوارم که همواره بدرخشی. دختر زیبا و خوشرو
به نام خدای مهربان و بزرگ
به نام خدای که همه چیز میشود همه کس را
به نام خدای که عشق مطلق این جهان هست
خدای که نور زمین و آسمان ها هست
خدای که بهترین روزی دهنده گان هست
خدای که بهترین هدایت کننده گان هست
خدای که بی نهایت مهربان و بخشنده هست
خدای که به بنده نوازی مشهور هست
خدای که از رگ گردن نزدیکتر هست
خدای که عشق هست
حضور خدا عشق محض هست خدایا شکرت
چقدر این بیت را دوست دارم
جای که عشق باشد آنجا خطر نباشد
سلام استاد عزیزم سلام مریم عزیزم سلام و سلامتی عشق و آرامش به همه تان عزیزانم
در یکی از کامنت های سعیده عزیز خوانده بودم که نوشته بود جریان هدایت هم چقدر عجیب هست ولی درکش نکردم
راستی هم چقدررر جریان هدایت جالب هست
جریان هدایت چیزی نیست جز شنیدن صدای شهود
دقایق پیش اصلا حالم خوب نبود زهنم پر از حرف و نجوا های همیشه گی بود با اینکه نظاره گر شان بودم ولی حالم را بد میکرد چون مقاومت داشتم به یکی از فایل ها گوش میدادم اصلا دلم به گوش دادن نبود یک لحظه درونم گفت برو بالکن به آسمان نگا کن و صدای بیرون را گوش بده
رفتم نشستم بدنم را آرام کردم نفس کشیدم و با تمام وجود در لحظه حضور پیدا کردم و فقط گوش سپردم به صدا ها قلبم پر از عشق شد پر از شعف شد آنقدر حسم خوب شد که فقط با قلبم میگفتم خدایا شکرت
بعد آمدم به سایت که قلبم گفت بزن روی این روزشمار دیدم این فایل هست شروع به گوش دادن کردم به خدا دقیقا تمام این صحبت ها را تجربه کردم چند لحظه پیش و با تمام وجود این صحبت ها را درک کردم
حالا میدانم که چرا بیشتر بچه های سایت میگن همه چیز فقط هندفری گذاشتن و گوش دادن به فایل ها نیست عمل کردن و تمرین کردن هست من چند بار قبل هم این ویدیو را گوش داده بودم ولی اون درک کجا این درک کجا و فقط همین که صدای استاد گوش میدادم چون شرطی شده بودم همان لحظه حسم خوب شد دوباره همان آدم بودم هیچ تغییری نبود
چیزی که به نظر من احساس ما را بد میسازد و زنده گی ما پر از عذاب میکند هی خواستن زیاد از محل نبود و نداشتن هست که هیچ وقت نمیرسیم و هی همیشه در عذاب نبود اون چیزی که میخایم هستیم
زهن هیچ وقت راضی نمیشود و همیشه میخواد همیشه یا در آینده هست یا گذشته
حضور در لحظه هست که قلبت را پر از عشق میسازد
حضور در لحظه هست که خواستن های زهن را کم میسازد
احساس های ما باید حس شود چون احساسات میرود میاید و پایدار نیستند حس که شود خودش میرود ولی ما میجنگیم مقاومت میکنیم هی میرویم بیشتر به زهن و به زهن ما پناه میارویم زهن هم فکر میکند اگر برسی خوشحال میشوی هیچ وقت دوست ندارد در لحظه باشه
در لحظه که باشی میدانی که اوست نفس تورا میکشد قلب تورا میتپد بودن اینکه تو فکر بکنی خودش انجام میدهد
ولی ما همیشه از لحظه فرار میکنیم و پناه میبریم به زهن و زیادی فکر میکنیم یا در گذشته سیر میکنیم یا در آینده و در لحظه حضور نداریم و هیچ وقت عشق را تجربه نمیکنیم
بهترین آرامش در این لحظه هست
بدن ما فقط همین لحظه را میشناسد بدن ما آینده و گذشته را نمیشناسد ما با نگرانی از آینده غم گذشته و ترس از آینده پدر بدن خودمان را در میاریم چون بدن فکر میکند همین لحظه اون اتفاق ها رخ میدهد و هی هورمون ترشح میکند
تمرین کنیم که در هر شرایط راضی و تسلیم امر خدا باشیم
تسلیم
تسلیم
تسلیم
تسلیم
تسلیم که باشی هر جا که باشی هر چی که پیش بیاید آرامش داری چون میدانی یک مدیری هست که همه کار ها را به موقع انجام میدهد و هوایت را دارد و همیشه خوب و خیر تورا میخواهد هر چیز پیش بیاد خوب و بهترین هست تسلیم که باشی آرام میباشی به نظرم کسی میتواند تسلیم باشه که عاشق باشه
و میدانی که تو هیچی نیستی همه اوست پس تسلیم او هستی
تسلیم که باشی یعنی اعتماد داری
و چقدررررررر خوب هست که هر لحظه با حضور در لحظه حال تسلیم او باشیم نجنگیم و مقاومت نکنیم بگذاریم اون کارش را خیلییی خوب بلد هست
خدایااا شکرت برای همیشه
دوستتتتتت دارم
درود وقت زیبایتان به خیر و شادی
استاد گرانقدر:
انتهایی برای شمردن امواج اقیانوس خوبی مهربانی آگاهی عشق نیست آنگاه :
که از عشق توحید و آرامش در پرتو آگاهی سخن می گویید
آنگاه که کلامتان دم مسیحا دارد…
این فایل زیبا و ارزشمند من را به یاد کتاب کشیش معروف جول اوستین انداخت کتاب آرامش در پرتو ایمان به شما کمک می کند تا از قدرت و انرژی کلامتان آگاه شوید. بسیاری از مردم درباره خودشان، خانوادهشان و آیندهشان چیزهای منفی می گویند. حرفهایی مثل «هرگز موفق نخواهم شد. این بیماری مرا از پا خواهد انداخت» و یا… شبیه این جملات منفی. این افراد نمیفهمند که دارند آیندهشان را پیشگویی میکنند. نکته کلیدی این است که ما آنچه را میگوییم، به دست میآوریم.
یعنی شما به کلمات جان می دهید ،باید کلماتتان را به همان مسیری بفرستید که دوست دارید زندگیتان درآن مسیر پیش برود. نمی توانید از شکست حرف بزنید و آنگاه انتظار پیروزی داشته باشید. نمیتوانید از کمبودها حرف زد و انتظار وفور داشت. شما همان چیزی را میآفرینید که میگویید. اگر میخواهید بدانید که پنج سال دیگر در چه حال خواهید بود، به آنچه درباره خودتان میگویید، گوش کنید.و انرژی کلامتان آگاه شوید.
ما با کلمات مان هم می توانیم به آیندهمان برکت ببخشیم و هم آن را نفرین کنیم.
و اما از عشق که فرمودید به یاد استاد والاگهر حکیم فرزانه حسین الهی قمشهای افتادم گویی که ایشان هم عشق را خوب می داند هم مکتب عشاق را مدرس است.
البته به نظر شخصی خودم:
عشق احساسی مقدس است
درباره عشق زیاد شنیده اید اما اجازه بدهید بررسی کنیم عاشق کیست؟!
آری پرسش اینجاست عاشق واقعی کیست ؟!
عاشق کسی است که آماده یک جرقه ای است تا غوغایی و آتشفشانی در درونش شعلهور شود قلبی خاشع و بی ادعا دارد
به آسانی گوش جان به سخنان جانان می سپارد و در مسلک عشق پاکباز است و سرسپرده تمام قد به تمام رخ یار نظاره گر است و در حسرت دیدارش روز و شب نمی شناسد
عشاق راهکوبانند الف قامتشان از بیم قیامت چون نون
و چون پیمانه پیاله الست را شنیدند و در دم قالو بلا گفتند و تمام عشق را نوشیدند، تسلیم بودند و همیشه زیبایی دانایی نیکویی را سرلوحه خویش قرار داده چون فضیل عیاض ها با شنیدن یک آیه فهمیدند که اکنون وقت آن رسیده
اَلَمْ یَأن للَّذینَ ءامَنوُا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللهِ * : آیا هنوز وقت آن نرسیده که دلهای مردم با ایمان با یاد خدا خاضع و خاشع شود ؟. 16 حدید
استاد گرانقدر که چونان شهریاران از شهر یاران برخاستید و نجوای سروش را به ندای توحید سرودید چونان هزاران و بلبلان که در ارض و سما رقص کنان برخیزندطره ناز و نیاز برچینند و نغمه شادی و شعف و شور برپا کنند،پرستوی مهاجری شدید،اکنون باران عشق را بدرقه راهتان می کنم و از خداوند می خواهم وصال حاصل گردد و نسیمی از بهشت پردیس پارادایس و روضه رضوان به ما آرد…
جهان با نگاه تیزبینت که چون شکارچی زیرک در پی بهترین و آسان ترین شکار خویش است ، زیباتر می شود وقتی نرگس چشمانت بر آفاق می نگرد ،ستاره سهیلی هستی که جهان را پرفروغ می کنی گویی که با هر تبسمت مرواریدهای نقره فامت چون الماسی تراش خورده به آفاق بپاشید و کلمات چون زر و در و گوهر و فیروزه ناب قلبها را تسخیر خویش کرد.
عطر وجودت چون کمندی جهان را در خود پیچیده است چون مشک و عنبری ناب فقط عطار با بوییدن مشک آهویی که از خطن آورده ای بهشت را به یاد آورده و در گردونه مدار عشقت مانده است.
هر چقدر از صدق بالحسنایت از گفتن راستی نیکویی هایت رخ چون ماه تمامت می نویسم شور و شعفی وصف ناشدنی در ژرفای وجودم پیدا می شود،گویی تمام ترانه های عالم را برای تو سروده اند و تمام شعرها در وصف گل و زیبایی برای توست…
دوستت دارم،ساده بدون هیچ پیچیدگی خاصی وقتی به روی ماهت نگاه می کنم،مرا به یاد پیچیدگی و سحرآمیز بودن عشق می اندازد که با تمام قدرتی که دارد هنوز ناشناخته است وکسی نتوانسته آنچنان که باید در مدحش بگوید یا بنویسد .
کیست کز عهده شکرش به درآید؟
یا
کیست که شکر یکی از هزار کرد؟
و چه زیبا و تحسین برانگیز قطعا که لایق تحسین هستید.
مگر می شود شنید و تحسین نکرد.
مرده بدم زنده شدم
عشق آمد و من دولت پاینده شدم.
بنام خداونده بخشنده و مهربانم…
سلام به محسن عزیزم…
محسن چه کردی با حالمون محسن من علاقه ای به شعر نداشتم هیچ وقت ولی همیشه شعرهای تورو با عشق میخونم خانومم شاعر و همیشه شعر میگه ولی من بهش میگم نمیتونم متوجه اشعار بشم و در عجبم که اشعار شمارو تا تحش میخونم و لذت میبرم اینقدر برام رون و راحت است که کیف میکنم و نمیدونمکی به اخر کامنت رسیدم دمت گرم محسن عزیزم دمت گرم محسن توحیدی و پر از عشققققققق
عاشق کسی است که آماده یک جرقه ای است تا غوغایی و آتشفشانی در درونش شعلهور شود قلبی خاشع و بی ادعا دارد
اره عشق خلاص همینه همین
خدایا شکرت برای رسیدن به این کامنت الهی …
در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشی..
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا….
دوستت دارم و شده ای دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
درود بر هنرمند عزیز و دوست داشتنی کشور عزیزمان ایران
و از شهر خونگرم دلیران
اوقاتِ خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
بهترین دوست خودت باش
مایلم قدری باز گردی و جمله بالا را بخوانی
سناریویی بنویس و ستاره فیلم باش و تمام سکانسهای آن را با ظرافت بررسی کن حواست باشد فرمانروای کل در حال دیدن است مواظب باش از رژه تو لبخند بزند و فرمان خیلی خوب دهد
آفرین بگوید عالی بود بگوید
به گونه ای که خودت هم از این سان و رژه و نظم و هارمونی و هماهنگی تمام لذت ببری و بلافاصله تو بگویی سپاس امیر و فرمانده ام
چون توانستی امیر و فرمانده نفس خودت باشی ورودیهایت را کنترل کنی.
آره دوست خوبم داستان عشق زیباترین فرکانس هستی است.
سرآمد آن عشق به خویشتن و شناخت خودمان.
دوستدارت
محسن حبیب و دوست حضرت دوست
به نام خدای عزیزم که مانند اکسیژن همه جا پخشه و هیچ جایی از وجودش خالی نیست
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم پدر معنوی این خانواده زیبا و همچنین خانم شایسته مهربون
استاد عزیزم چقد حرفهای شما به دل میشینه چقد کلامتون روحمون رو صیقل میده
خدارو هر لحظه شکر میکنم بخاطر داشتن شما بخاطر وجودتون که نعمت بسیار بزرگی یه برای همه ی ما برای این خانواده دوست داشتنی…
این فایل هم مانند تک تک فایلای دیگه پر است از نکات ریز و قشنگی که یاداوریش برای زندگی همه مون پر است از خیر و برکت پر از آرامش …
این تنها سایت فوق العاده ای که پیشتازه از لحاظ آگاهی و اطلاعات …از لحاظ خدا شناسی و باورهای خوب که مسیر رو هر روز برامون همواره تر میکنه…
الهی که همیشه سایه تون بالای سر این خونواده باشه
اما همیشه آخرِ بازی
خدا دستش را رو میکند،
هدیه میفرستد،
نور میتاباند و جان می بخشد
خداوند قشنگ ترین اتفاقاتِ زندگی رو
برای صبور ترین افراد کنار میزاره.!
سلام به استادعزیزم ومریم جانم
وهمه دوستانم در این معبدگاه لبریز از آرامش
خدایاشکرت زمانی می نویسم وقدرت نوشتن را از تو می گیرم که لبریز از آرامش وعشق تو هستم وهمین برای من کافیست که هر لحظه ام عطرآگین شود از حضور پرمهرت در جای جای وجود وزندگیم چون کمکم کردی تا با لذت این مسیر رویایی را ادامه دهم ، با خودم به صلح برسم خودم را عاشقانه دوست داشته باشم تا بازتاب این عشق ، خودم را و انسان هایی که کنارم قرار می دهی بهره ببرند و آن را گسترش دهیم که عاشق خود بودن یعنی عاشق تو بودن ……
سمومی که مدتها وجودمان را آلوده کرده بود از خشم ،نفرت،عصبانیت و……با تمرکز روی صحبت های تاثیرگذار استاد توانستیم آرام آرام آنها را از وجودمان پاک کنیم چون سدی جلوی آرامش مان بود .
وقتی آموختم که این جهان هر طور هست عالیه وهرچیزی هم که نشد یک چیزی بهتر وعالی تر در زمان مناسب برایم می شود ،شروع کردم به خودسازی خودم وذهنی که سالها فقط آت وآشغال را در آن جای داده بودم زمان برد اما چه ارزش هایی خلق شد طوری که مدتها ست فقط به مثبت ها می اندیشم،به قلبم که نیاز دارد هرروز آرامش را به او تزریق کنم تا ضربان زیبایش عالی ترین موسیقی حیاتم باشد ،ورودی هایی که کمک کردند تمام آشغال های ذهنم را پاک کنم و روز به روز برای رشدوپیشرفتم قدم بردارم واین نیاز به ذهنی باز وپاک داشت وقلبی آرام تا با احساس عالی وهر لحظه شکرگزاری نتایج عالی هم هدیه بگیرم .
به جایی رسیدم که دیگر هم به لطف خداوند از همه فاصله گرفتم وهم همه را بخشیدم وتمام تمرکزم روی دریافت آرامش رفت که برایم واقعا حیاتی بودچون وقتی آرامش داری با خداوند به زیبایی صحبت می کنی وهدایت ها ونشانه هارا دریافت وبرایم شده یک عادت لذت بخش ومفید اینکه به هیچ چیزی فکر نمی کنم که قدمی به عقب برگردم بلکه آگاهانه قدم بردارم وعمل کنم و هرروز سعی ام این بوده ایمان ،توکل وصبر خود را به چالش بکشم و تابه امروز به خواست خداوند وعمل به آموزه های استادم تا حدود زیادی توانسته ام وهر روز ادامه دارد …..
هیچ دانستن خود در مقابل خداوند وهرلحظه خود را محتاج او دانستن باعث می شود با آرامش همه چیز را به او بسپاری وخود در مسیر راست گام وبا عمل کردن به یک سری اصول وقوانین، معجزاتش را به آسانی و زیبایی دریافت کرده وسعادتمند وخوشبخت به زندگی ادامه دهی و تو را به جایی می رساند که دستان خداوند می شوی وکمک کننده وبه قول کلام بی نظیر استاد، بخشنده میشوی و طبیعت در تو جاری می شود .
در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید ولبریز از آرامش باشید عزیزانم .
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
چه میشد اگر خدا، آن که خورشید را
چون سیب درخشانی در میانه آسمان جا داد
آن که رودخانهها را به رقص درآورد
و کوهها را برافراشت
چه میشد اگر او ، حتی به شوخی
مرا و تو را عوض میکرد
مرا کمتر شیفتهتر
تو را زیبا کمتر
عاشقتم…
سلام
باورتون میشه صبح که بیدار شدم لب تابو روشن کردم که بیام این فایل رو گوش بدم؟!
بعد دیدم روی صفحه اصلیه!
دیشب بعد از یادآوری یسری اتفاقات تو خونوادم گریه و اشک دیگه امونم نداد
آروم که شدم گرفتم خوابیدم
صبح که بیدار شدم دیدم حالم یجوریه
افکار به من حمله کردن
تصور و تصویر سازی و خیال های …
خلاصه که دیدم بدنم هم درد میکنه خستم خوابم خوب نبوده
مادرم اومد صدام کرد برای صبحانه و باهاش رفتار نامناسبی داشتم
خلاصه که دیدم اوضاع داره خیلی خراب میشه
بارها تو قرآن میگه نیکی به پدر و مادر
بارها بارها بارها
بجز مواقعی که راجب راه و روش زندگیه گفته باید نیکی کنی
وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا ﴿32﴾
و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است
داستان حضرت عیسی است این آیه
که کنار یسری چیز ها این ویژگی رو بیان میکنه
حتی ابراهیم هم به پدرش توهین نکرد هیچ وقت!
قَالَ سَلَامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کَانَ بِی حَفِیًّا ﴿47﴾
ابراهیم گفت: سلام بر تو(سلامت باشی)، به زودی از پروردگارم برای تو آمرزش می خواهم؛ زیرا او همواره نسبت به من بسیار نیکوکار و مهربان است.
وَأَعْتَزِلُکُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّی عَسَى أَلَّا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبِّی شَقِیًّا ﴿48﴾
و من از شما و معبودانی که به جای خدا می خوانید، کناره می گیرم و پروردگارم را می خوانم، امید است در خواندن پروردگارم [از اجابت او] محروم و بی بهره نباشم.
بعد چرا من اینقدر بد رفتار میکنم با آدمها؟!
حالا چون من مدارم داغونه بقیه هم مثل خودمن پس باید بهشون توهین کنم؟
یادمه یه همکاری داشتم پارسال اینبنده خدا اینقدر دوست داشت با من دوستیشو ادامه بده صد بار پیام و زنگ که بیا بریم با بچه ها بیرون و … و من رفتار به شدت ناشایستی باهاش داشتم
الان هم بخاطر اینکه خستم حوصله ندارم به خانوادم بی احترامی کنم؟
هدایت شدم به کامنت نائمه عزیز
راست میگفت! مادرمن خیلی وقتا بخاطر سوالای تکراری میخاد با من چهار کلام حرف بزنه ولی من میگم مگه نمیدونی؟ مگه نمیبینی؟
خستم حوصله ندارم!
امروز بهم گفت خیلی زشته جلوی بقیه حالت خوبه به ما که میرسی حوصله نداری کلا
آدم با خانوادش هم باید خوب باشه…
این یه ریشش بر میگرده به پدرم
پدر من همیشه با رفیق و فک فامیل به شدت حالش خوبه اصلا یه چیز خفن
به ما که میرسید نه حرفی نه خاطره ای نه هیچی …
حالا این الگو شده برای من
با همکار خوبم با دوست با راننده تاکسی با همه
خوش اخلاق!
پارتنرم میگفت تو خیلی اخلاقت خوبه …
ولی مامانم میگفت بزار باهات زندگی کنه میفهمه …
میدونی من که خودم میدونم ویژگیم آدم مهربونیه
ویژگیم این نیست که دل کسی رو برنجونم
ولی تو خونه این کارو ناخودآگاه میکنم
انگار عادتم شده میام تو خونه اینطوری باشم!
چرا واقعا!
همش بخاطر توقعه همش بخاطر شرکه
صبح داشتم میگفتم ببین تو خودت این خونواده رو برای به دنیا اومدن انتخاب کردیا!
بابا مشکلت چیه؟
اگه مشکل مالی هست اگه زدن تو سرت اگه … اینا سوخت مسیر تو بوده
تو که نباید بترسی نگران بشی غصه بخوری
تو خودت انتخاب کردی این مسیرو!
نباید خودت رو مقایسه کنی با خونواده بقیه
نه هرکسی مسیرش فرق میکنه
آره من هنوز با خانوادم با شهرم با کشورم به صلح نرسیدم
هنوز نرسیدم
از خانوادم فراریم میگم ناخواستن …
از دانشگاهم که یه روزی آرزوم بود فراریم میگم ناخواستن …
از سر کارم که خلق کردم فراریم میگم ناخواستن …
از کشورم فراریم میگم به درد نمیخوره …
از محل خونمون فراریم میگم تو شهر نیست …
خلاصه که یه گاری صد تنی بستم به خودم هی میگم خدایا نتیجه کو؟!
خدایا خسته شدم ننتیجه کو؟!
دیشب که یکم خسته شده بودم داشتم میرفتم به سمت غر زدن برای رب
بهم گفت برو سوره ذاریات رو گوش کن!
وقتی گوشش دادم کلا دیگه دهنم بستم!
وَالذَّارِیَاتِ ذَرْوًا ﴿1﴾سوگند به بادهاى ذره افشان (1)
فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا ﴿2﴾و ابرهاى گرانبار (2)
فَالْجَارِیَاتِ یُسْرًا ﴿3﴾و سبک سیران (3)
فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا ﴿4﴾و تقسیم کنندگان کار[ها] (4)
إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ ﴿5﴾که آنچه وعده داده شده اید راست است (5)
وَإِنَّ الدِّینَ لَوَاقِعٌ ﴿6﴾و [روز] پاداش واقعیت دارد (6)
و در ادامه ایننو میگه
فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ ﴿23﴾پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که واقعا او حق است همان گونه که خود شما سخن مى گویید (23)
یعنی به خودش قسم میخوره این رب آسمان و زمین!
بعد شروع میکنه مثال آوردن از عذاب لوط و ثمود و نوح و …
میگه بابا وعده من حقه
جهان حقه
سیستمه!
نتیجه نگرفتی چون هنوز درست تیوون نشدی!
هم باید صبر کنی هم باید استقامت بورزی
هم اینکه ایجور چیزا رو درست کنی دیگه!
اگه وعده خدا عملی نشده تا الان برام بخاطر اینه که من درست نشدم کامل
وگرنه وعده خدا حقه
خلاصه که این اشتباهی که داشتم تکرارش میکردم رو فهمیدم
خدایاشکرت
خدایاشکرت
قطعا این هدایتی بوده در مسیر خواسته هام
ان علینا للهدی
منی که اینقدر رو خودم کار میکنم چرا باید با نزدیک ترین افرادم این مشکلات مسخره رو داشته باشم؟! اونم بخاطر توقع داشتنه! یعنی میخام از مسیری که من میگم به خواستم برسم!
همون هدایت دیشبم به فایل 3 قدم 7
رهایییییی
میتونی بیخیال بشی عباس یا نه؟
میتونی بگی بزار خدا درها رو باز کنه یا نه؟
میتونی ایمان داشته باشی به چیزی که نمیبینی؟
میگه مومنان کسایین که به چیزی که ندیدن باور دارن!
میتونی صبر و استقامت داشته باشی؟
منی که تعهد دادم سفر به آمریکا رو ببینم و کامنت بزار هر شب
هر شب یه داستانی میشه که انجامش ندم!
چرا؟
همون داستان تا خدا بداند …
آره خدا باید تعهدت رو ببینه در عمل!
میگی میخام تغییر کنم باید تعهد داشته باشی!
باید عمل کنی!
نباید بهونه بیاری خلاصه
به امید خدا ازین فایل بیشتر و بیشتر برای صلح درونیم استفاده کنم
باید پارو نزد واداد
باید دل رو به دریا داد
خودش میبردت هرجا دلش خواست
به هر جا برد بدووووون ساحل همونجاست …
بنام خدایی که بشدت کافیست
سلام
چقدر خوشحالم خداروشکر میکنم که بعد مدت ها به یکیاز فایل های ارزشمند آرامش در پرتو آگاهی هدایت شدم
خدایا شکرت که در این سایت هستم و در مدار نوش جان کردن و عمل کردن به این آگاهی های ناب
داشتم متن فایل رو میخوندم قبل اینکه گوش بدم و باز هم انگار اولین بار بود مخصوصا اونجا که درمورد توانایی بخشیدن حال خوب و عشق میگفت و اونجایی که میگه اگر یه تایمی حالمون به راه نبود واسه خودمون نگه داریم تا رد بشیم ازش، کاری که وقتی وارد این مسیر شدم شروع کردم به انجامش ، وقتایی که ناخوش بودم نخواستم تقسیمش کنم با بقیه و سعی کردم با عشق دادن و آرامش به خودم بگذرم ازش ولی در مقابل وقتی حالم خوبه تقسیمش میکنم با اطرافیانم و دارم می بینم و حسش میکنم قوی تر شدن هر روز ریشه این نوع رفتار در من
خدایا شکرت برای در پرتو این آگاهی های ناب بودنم