آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 9 - صفحه 2

سلام 🌼🌼🌼

بدنم یک سره در حال بازسازی است و یعنی سلولهای بدنم یکسره در حال بازسازی هستند. سلولهای خراب و آنهایی که خوب نیستند می توانند با باورهای درست من تبدیل شوند به بهتر و عالی شدن .

بدن هر لحظه دارند تغییر می کنند ؛ پس همه چیز به فیزیک ما بستگی ندارد؛ چیزی فراتر از آن هم هست ؛ افکار و ذهن هستند ؛ تو آگاهی هستی ؛ تو روح داری تو همه چیز داری تو محدود نیستی.

ما روحیم ؛ ما از روح خداییم ؛ ما آگاهی هستیم ؛ ما همه چیز هستیم ؛ ما خالقیم ؛ خود را باور کنیم .

ما انتخابگر هستیم ؛لازم نیست که آرزو کنیم ما داریم ما هستیم ما می توانیم ؛ ما ناظر بر بهترین افکار و بهترین ذهن هستیم ؛ ما فیزیک نیستیم ما روحیم در غالب روکشی از فیزیک بدنمان .

من تیکه ای خدا هستم ؛ خدا هست پس من هم هستم ؛ خدا انرژی است پس من هم انرژیم . من روحم من فیزیکی نیستیم.

همه بدن من تغییر می کند من در حال بازسازی هستم پس من میتوانم همیشه بهترین و سلامتترین باشم ؛ چرا که آنها را دارم و کافیست که سلامتی موفقیت و بهترین را انتخاب کنم.

عالی بود که ما از خداییم و به سوی او بر میگردیم ما روحیم ما جسم و فیزیک نیستیم.

بیشتر روی این مورد کار می کنم که من می توانم هر سلول از بدنم را پاک و سلامت خلق کنم یعنی هست ؛ من به غیر سلامتی فکری نمی کنم یعنی نباید فکر کنم و من از گذشته نخواهم ماند و من می توانم و من همیشه پیروزم و من همیشه عشاق تغییرات هستم و هر شرایطی که هست می خواهد درسی را به من بدهد من درسش را فرا می گیرم و رهایش می کنم . و فقط به پاکی به درستی به مثبت و به موفقیت و به سلامتی فکر می کنم و ذهن خود را به داشتن اینها مسلط می دانم من اینها را دارم و خدایا شکرت

هر موقعیتی که دارم موهبتی است که به من داده شده است و از هر تجربه ای که داشتم استفاده می کنم زیرا که گنجی در آن نهفته است . خدایا عاشقتم

من فقط می خواهم کسی را داشته باشم که به من احساس امنیت و آرامش دهد.

پرنسس دایانا

پس

استاد ممنونم

سلام

تشکر

برای لذت بردن از سلامتی، ایجاد شادی در خانواده، و خلق آرامش برای همه، باید اول ذهن خود را کنترل کنید و نظم دهید.

بودا

غم دنیا نخواهد یافت پایان

خوشا در بر رخ شادی گشایان

خوشادل های خوش، جان های خرسند

خوشا نیروی هستی زای لبخند

خوشا لبخند شادی آفرینان

که شادی روید از لبخند اینان

نمی دانی -دریغا- چیست شادی

که می گویی: به گیتی نیست شادی

نه شادی از هوا بارد چو باران

که جامی پرکنی از جویباران

نه شادی را به دکان می فروشند

که سیل مشتری بر آن بجوشند

چه خوش فرمود آن پیر خردمند

وزین خوشتر نباشد درجهان پند

اگر خونین دلی از جور ایام

“لب خندان بیاور چون لب جام”

به پیش اهل دل گنجی ست شادی

که دست آورد بی رنجی ست شادی

به آن دست می دهد این گنج گوهر

که پیش آرد دلی لبخند پرور

به آن کس می رسد زین گنج بسیار

که باشد شادمانی را سزاوار

نه از این جفت نه از آن طاق یابی

که شادی را به استحقاق یابی

جهان در بر رخ انسان نبندد

به روی هرکه خندان است خندد

چو گل هرجا که لبخند آفرینی

به هر سو رو کنی لبخند بینی

چه اشکت همنفس باشد، چه لبخند

زعمرت لحظه لحظه می ربایند

گذشت لحظه را آسان نگیری

چو پایان یافت، پایان می پذیری

مشو در پیچ وتاب رنج و غم گم

به هر حالت تبسم کن، تبسم!

فریدون مشیری- مجموعه ی نوایی همرنگ باران

سلام

زیبا و آرامش بخش

زندگی شهد گلهاست

زنبور زمان می خوردش

آنچه می ماند عسل خاطره هاست.