مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 14
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-06 18:40:012025-01-08 11:00:23مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
وای که من دیوونه شدم از این فایل. دیروز جمعه قبل از اینکه برم مهمونی موقع حاضر شدن گفتم بزار یه فایلم گدش بدم انرژی بگیرم .فایل سفرنامه روز ۶۷ رو پلی کردم وای خدای من خدای من چی بود چی شنیدم. دمت گرم خدا تو دیگه کی هسی .داری به من میگی داری میری مهمونی ول کن رها کن دست از قضاوت دیگران واینکه اونا چی قضاوت میکنن بردار .هرچی دوس داری بپوش .لازم نیس منتظر باشی ازت سوال کنن چی کار میکنی چی بلدی خب تو برامون بگو تو خودت خوب شو رشد کن همه تو رو میبینن دست از سر اصلاح کردن مردم بردار .دست از سرخودتم بردار .تو فقط همونی باش که باید باشی. باید حال کنی .رشد کنی .خدااااای من خیلی مشتی هستی من یکی بمیرم برای این محبتای تو حقمه .ول کردم ول کردم بیا هرچی که هس برا خودت من نمیخوام .نه تایید نه تشویق نه تحسین نه هیچی نمیخوام فقط وفقط خودتو میخوام که اینقدر عشقی .
به نام خدایی که هر لحظه با منه
همراه منه
درون منه
منو دوست داره و همواره در حال هدایت منه
سلام به بهترین استادم عباسمنش عزیزم
روز شمار تحول من روز ۶٧
خدایا شکرت برای هدایتم به این فایل
عاشقتونم استاد که اینقدر عزت نفس بالایی دارین قشنگ میگین که من اصلا برام مهم نیست که شما باور کنید حرفامو ، عمل کنید به این حرفا ❤️عاشقتونم که میگین نمیخواین و قبول ندارین حرفاشو اعراض کنید چرا بحث و جدل میکنید ؟ عاشقتونم استاد که یه دوربین میزارین و پیام هاتونو میزارین یه سری آدما که اصلا نمیشنون یه عده دیگه هم که میشنون به اندازه ای که تو فرکانسش هستن عمل میکنند دقیقا مث پیامبر که خدا بهشون گفت ما تو رو وکیل کسی قرار ندادیم و وظیفه تو ابلاغ رسالت است و نه چیز دیگری
نخوایم همدیگه رو قانع کنیم اگه دوست ندارین بشنوین ببندین این فایل رو و دیلیت کنین برای همیشه (عاشقتونم به معنی واقعی کلمه که اینقدر با عزت نفسین )
جمله کلیدی :
✅بهترین راه برای هدایت :
اولا: بپذیریم هر فردی آزاد است تا به شیوه خودش زندگی کند و هرگز نخواهیم دیگران را وادار به زندگی به شیوه خود نماییم.
ثانیاً: بهترین شیوه زندگی برای هر فرد، شیوه ای است که موجب تجربه زندگی با کیفیت تری در تمام جنبه ها می شود و به او فرصت تجربه لذت های بیشتری در طی زندگی اش می دهد.
چقدر آموزنده بود جملاتتون استاد عزیزم
و جز فرکانس و مدار هیچ چیز دیگری نیست منو همسرم که سالهاست باهمیم ، من مرید و شاگرد عباسمنشم و ایشون کل این مسائل رو فانتزی میدونه و معتقده آدم خوش شانسی بوده عباسمنش که الان اینه وضعش و منم هیچوقت توضیح خاصی رو نمیدم و معتقدم هر وقت وارد این مدار شد ، وقت بزارم و کمکش کنم
من مسول همسرم نیستم
من مسول خودم هستم که هر لحظه در حال رشد و تکامل خودم باشم
حتی مسول فرزندانمم نیستم
توانایی ندارم که اونها رو به مسیر عباسمنش بیارم
من مسیر درست رو میرم و اونها هم خودشون زندگیشونو رقم میزنن مث دخترم که با اینکه ١۵ سال بیشتر نداره از وقتی آرامش درون منو دیده و نتایج منو دیده اومده میگه کلیدواژه های استاد رو بهم یاد میدی مامان ؟ و کم کم داره فایل گوش میده و بسیار بسیار پیشرفت کرده
و من باز هم معتقدم زندگی خانواده من نتیجه رفتار و فرکانس های خودشونه نه تصمیمات من
در کل من باید دنبال اهدافم باشم در مسیر تکامل باشم به امید الله یکتا خانواده هم همراه خواهند شد
خدایا شکرت برای هدایتم به شنیدن این فایل
استادم بی نهایت از شما سپاسگزارم
در آغوش خدای مهربان باشید ❤️
سلام استاد فرزانه
سلام خانم شایسته
سلام دوستان عزیزم
چقدر خوب بود این فایل اومد روی سایت
دقیقا این ترمز من هم بود
چون من شرایط این دوستم رو داشتم و دارم
و جواب دندان شکن شما راهی روشن به من نشون داد که من باید برم دنبال ماجراجویی خودم و از زندگی خودم لذت ببرم و خانواده من راه خودشون رو پیدا خواهند کرد
من نباید نگران اونها باشم
چیزی که من درادامه این فایل زیبا برای خودم یادآوری شد این بود که مگر من چند بار به دنیا می آیم که نخواهم از زندگی براساس خواسته های خودم لذت نبرم و در حسرت آرزوهای خودم نباشم؟؟ ؟
من به دنیا آمده ام که لذت ببرم
از آنچه که خودم دوست دارم
لذت بردن باید جزئی از زندگی من باشد
فارغ از اینکه دیگران چه حالتی خواهند داشت و یا چه مسئله ای برای اونها بوجود میاد
من برنامه خودم را دارم و برای خودم زندگی میکنم
من لذت خودم را میبرم
البته که مثل هر کار دیگهای تکامل میخاد
ولی نکته مثبتش اینه که من شروع کردمبرای اولین بار ساعتی را که خودم دوست داشتم خرید با توجه به اینکه همسرم دوست داشت بیاد و وقتی که متوجه شد کمی ناراحت شد ولی من با اعتماد به نفس بالا گفتم که خودم خوشم و خریدم
شاید برای دیگران خنده دار باشه
ولی من از وقتی ازدواج کردیم همه خرید های مون با هم بوده
واین خرید تنهایی برای من یه کار بزرگ بود
ترسهای هرکس متفاوت است
و من بر اون غلبه کردم
خدایا شکرت
الهامات خوبی به من شده است که از نتیجه اقدامات در سایت خواهم گفت
در آینده نزدیک
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند باشید
💙💜💚💜💙💜💚💚💜💙
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم مهربانم و تمامی دوستان خوبم
با توکل بر خدای مهربانم آگاهی هایی که من از این فایل دریافت کردم مینویسم
روز ۶۷ امین از این سفرنامه ی پر ماجرا و ارزشمند و با یاری خداوند شروع میکنم
تضادهایی که ما در زندگی با آنها مواجه میشیم باعث میشن که ما خواسته های خود را پیدا کنیم و همه این تضاد ها قسمتی از مسیر زندگی ما هستن و اتفاقا به پیشرفت ما کمک زیادی میکنن فقط کافیه که با ذهنی آرام و با دیدگاهی مثبت نگاه کنیم ما خواه ناخواه باید از این تضاد ها بگذریم و چقدر خوب میشه اگه بتونیم در هر شرایطی احساس خوب مون نگه داریم و از زاویه ای نگاه کنیم که احساس بهتری پیدا کنیم
موضوع مهم دیگه ای که استاد بهش اشاره کردن بحث اینکه هیج اجباری در پذیرفتن هیج دیدگاهی از هیچکسی وجود نداره
همه آزادن که دید گاه خودشون و بیان کنن و همه آزادن که به هر دیدگاهی که میخوان عمل کنن
اگه هم از دیدگاهی خوشمون نیومد فقط باید اعراض کنیم لازم نیست چیزی رو به کسی ثابت کنیم
به دنبال بحث کردن و حاشیه رفتن نباشیم چون با این کار فقط داریم انرژی مون و صرف یک کار بیهوده ای میکنیم که نه تنها به پیشرفت ما کمکی نمیکنه بلکه باعث میشه هم از مسیر درست خارج بشیم
خود خدا هم به پیامبر اسلام گفته که رسالت تو فقط ابلاغ پیام من به مردم میباشد و اصلا به دنبال تغییر نگرش مردم نباش و تو وکیل وصی مردم نیستی
این بهترین الگویی که میتونیم ازش کلی درس یاد بگیریم
همیشه باید این نکته مهم و رعایت کنیم که هیچ وقت نخوایم همدیگه رو قانع کنیم
در مورد دیدگاهی هایی که از نظر ما اشتباه هستن فقط باید اعراض کرد
خدایا شکرت بخاطر قوانین بدون تغییرت
خدایا شکرت که توانایی خلق زندگی خودمو بهم دادی
خدایا شکرت که در نهایت عدل و درستی این جهانت را خلق کردی
خدایا همه ی ما را به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای ونه گمراهان.
به نام یکتا خالق هستی
به نام خدایی که دوستش دارم و ایمان دارم که دوستم دارد
خدایا به امید هدایت تو مینویسم
سلام استاد بزرگوارم و سلام مریم شایسته نازنین که کردیت این فایل ها همش به وجود نازنین و ارزشمند شما برمیگرده و سلام به دوستان عزیزم که همواره کامنت ها و تجربیات نابشون ایمانم هزاران برابر میکنه که این مسیر، مسیر حقه و هر کس به اندازه ایمان و باور و اقداماتش نتیجه میگیره
همیشه میگیم و شما هم همیشه تاکید میکنید که آقا بیایم اصل رو بفهمیم و دیگه کاری به اون حاشیه ها نداشته باشیم
آقا نباشیم از اون مدل بیمار دلانی که دوست دارن بچسبن به آیه های متشابه چون میتونن طبق اونا، تفسیر و علایق خودشون رو بگنجونن و به هر دری هم میزنن که بقیه رو قانع کنن
اینکه استاد میگن همیشه از خودمون سوالای درست بپرسیم اینجاست. این سوال دوستمون با وجودیکه استاد با بیسش مخالفنمد اما باعث شد کهچه موارد اساسی گفته بشه. یعنی باعث شد استاد بره سراغ اصل
در مسیر زندگی همه ما تا حالا تضضادهای متفاوت با درجه های متفاوت پیش اومده و هیچ کسی از این قاعده مستثنی نیست چون ما انسانیم و این خاصیت دنیای مادی است. ما ادعا داریم که هر چی از خدا برسه خیره ( اینو شدید دارم به خودم میگم تا همیشه یادم باشه) همون الخیرو فی ما وقع ( یادم به اون شعر بی نهایت زیبا و با معنی خانم پروین اعتصامی و برداشت استاد عزیزم افتاد که چقدر بی نظیر بود)، پس آقا نشینم زانوی غم بگیرم که چرا همیشه اگه کاری میکنم توی زندگی بچه هام یه موجی ایاد میشه؟؟؟ چرا ما شانس نداریم؟؟ چرا زن و بچه های من؟؟
به نظر من ، اگه من چنین باوری رو دارم یعنی هنوز همون قدم اول اول هستم که آقا این من هستم که خالق اتفاقات زندگی خودمم و هیچ کسی توان اون رو نداره که زندگی من رو تغییر بده و منم توان اون رو ندارم که زندگی کسی رو تغییر بدم
نمیخوام بگم که بله من به شخصه دیگه توی این زمینه عالیم و از این حرفا.. نه…. اما اگه اینجام و میوام تغییر بدم زندگی خودم و نتایجم رو، این اصل اساسی رو باید بپذیرم، که اگه بپذیرم که اونجوری واقعا خدا هدایتم کرده، دیگه نگران تغییر و تحولات و ناخواسته ها و تضادهای زندگیم نیستم که مبادا پیش بیان و خانوادم در قبال من و کارهام ضرر ببینن یا سختی بکشن…
واقعا جای تامل داره، جای فر داره، جای این هست که با خودم و منطقم اینو برای ذهنم منطقی کنم 1 بار برای همیشه وگرنه مدام باید بجنگم و با هر چی هم که بجنگی اون رو ماندگار تر میکنم ( منکه که به این باور رسیدم که با هر چی بجنگم هی بیشتر توی زندگیم جذبش کردم آخه کانون توجهم میره به اون سمت و چون حس منفی دارم بهش و فرکانس منفی میفرستم، اتفاقاتی میفته برام که در همون مسیرا.. بارها و بارها دیدم و ایمان دارم بهش)
حالا من که اینجا هستم باید روراست ببینم میخوام بپذیرم این رو یا نه..
اگه نه، که دیگه برم پی کارم و دیگه این فایلو ببندم و بگم نه قبول ندارم و مسیر قبل رو ادامه بدم با نتایج قبل..
اما اگه میخوام بپذیرم پس باید در این مسیر باورسازی کنمو طبق اون باورهای هماهنگ اقدام کنم، حرکت کنم و بدونم من و خواستم در راستای بهبود و پیشرفت هستیم و وقتی این اتفاق رخ بده، نه تنها خودم منفعت بردم بلکه قطعا باعث میشم افرادی هم که در مسیر من و هم مدار من هم هستن از این منفعت ایجاد شده بهره ببرن
چقدر وقتا شده که یه اتفاقی افتاده بر اساس یه ناخواسته ( به ظاهر تضاد) که بعدش اینقدر راضی بودیم که نا خود آگاهگفتیم ” عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهدگ … یعنی وقتی هر فردی به شخصه در مدار درست باورها باشه، حتی کارهای دشمناش هم براش خیر پیش میاره چه برسه به اعمال نزدیکانش که حالا اینجا مثلا رفتار یه پدر در برابر خانوادشه
استاد چقدر همیشه عالی میگید که اگر از چیزی خوشمون نمیاد، اعراض کنیم، مثلا یه کامنت که خوشمون نمیاد،یال نظر یه دوست یاغریبه که مطابق میل ما نیست و موارد این مدلی و هی قضاوت نکنم و با دید و نگاه خودم نخوام بسنجم…
هر کسی آزاده که خودش فکر کنه، رفتار کنه و در نهایت نتیجه بگیره.. استاد هم همیشه اینو میگن که حرفای من برای همه نیست و هر کسی دوست داره بپذیر و هر کسی دوست نداره اعراض کنه که به نظر من، خیلی این مدلی بودن، عزت نفس میخواد که بپذیریم همدیگه رو حتی با عقاید متفاوت و خیلی نگاه عاقل اندر سفیه به بقیه نداشته باشیم
آزادی عجب چیزیه که متاسفانه من خودم بعضی مواقع رعایتش نمیکنم و می خوام یه چیزایی رو تحمیل کنم حتی توی کوچکترین چیزا… مثلا لباس پوشیدن همسرم.. این دیگه ساده ترینشه که واقعا دارم سعی میکنم به نوع فکر و سلیقه همه احترام بذارم تا در مقابل به فکر و سلیقه منهم احترام گذاشته بشه و اینجوری دیگه نه کسی ناراحت میشه و نه به کسی بر میخوره..
من آزادم طبق نظر خودم رفتار و عمل کنم ، ماها همه این آزادی رو داریم اما به شرط آزار نرساندن به بقیه… به شرط له نکردن بقیه در راستای خواسته خودمون
چقدر تفاوت دیگاه خودتون و مادرتون رو عالی بیان کردید و یه مثال خوب و منطقی زدید که هر کردومتون به راه خودتون چون میدونید هر کسی در نهایت، نتیجه باورها نیات خودش رو برداشت میکنه حتی اگر مادر خود آدم باشه…
من از خدای خودم میخوام که اینا فقط برای من حرف نباشه و عمل داشته باشه پشتش که چقدر میتونه منو راحت کنه، منو آزاد کنه از قضاوت کردن، از غیبت کردن
من از خداوندم میخوام که بهم درک هضم این نکته رو بده که من خودم 100، اتفاقات زندگیم رو رقم میزنم و اگر در مسیر درست باشم، اعمال حتی دشمنم، برام خیر و خوبی رو میاره
من از خداوند میخوام که من رو در مسیر افزایش عزت نفسم هدایت کنه تا راحت نه بگم به سلایق بقیه که مخالف سلیقه منه و نخوام به اجبار و از روی ضعف بپذیرمش ( توانایی نه گفتن)
خدایا شکرت که این فایل رو نصیب کردی و برای اولین بار دانلودش کردم وگوش دادم و خیلی خوب بود و درسها داشت در رستای افزایش اعتماد به نفسم، در راستای توحید عملی که قدرت رو فقط از جانب خداوند یکتا بدونم و بقیه رو فقط دستان کمکی اون ببینم
خدایا همواره همه ما رو به مسیر صحیح سعادت، مسیر انسانهای شایسته که لایق نعمت های تو هستن هدایت کن و ما رو توی اون مسیر، ثابت قدم بدار
خدایا چنان کن سرانجام کار….. تو خشنود باشی و ما رستگار
تا بعد…
سلام
آگاهیها باید با ذهن باز پذیرفته شوند و با تکرار در آنها به مهارت
دست پیدا کنیم
هر کسی مسئول زندگی خودش است و هر کسی هم فرکانسهای خاص خودش را دارد پس ما توانایی خوشبخت کردن یا بدبخت کردن کسی را نداریم
ما مسیر زندگی هیچ کسی را نمی توانیم تعیین کنیم و کاری برای آن شخص انجام دهیم و هر کسی در هر مداری که هست همان اتفاقات را تجربه میکند و می بیند.
اگر در مسیرمان تضادهایی داریم یا دیگران دارند این به معنای رشد است برای خودمان یا دیگران که لازم است این تضادها را داشته باشیم تا رشد کنیم
برای اینکه به دیگران کمک کنیم لازم است که بزاریم آنها تجارب جدید داشته باشند و ازاین تجربه ها استفاده کنند.
از نظر من همه چیز که برای ما پیش می آید برای ما لازم است و اصلا بدی نیست واگر هست به ظاهر است و در درونش برایمان پیامی دارد.
محرکهای پیشرفت من همان تضادهایی هستند که در زندگی من پیش می آید که برای دیگرانی که با ما هم هستند حتما لازم است
بحثهای شما به اندازه کافی برای من چالش بر انگیز است که با خودم صحبت کنم با خودم فکر کنم و با خودم صحبت کن که باید چه کار کنم ووو پس نیازی برای من ؛ صحبت کردن با دیگران نیست.
این حرف همیشه من است هر کسی نون باورهای خودش را می خورد.
هر چقدر بیشتر به این باورها عمل کنیم وعملگرایی داشته باشیم بیشتر به نتیجه میرسیم و این راه درست است یعنی عملگراییییی بودن
اجبار به قبول کردن یا نکردن حرفهای ما بستگی به خود فرد دارد و ما باید موافقت و مخالفت را با دیگران یاد بگیریم وانتقاد پذیر باشیم و هر کسی با هر باوری وفکری در کنار هم زندگی می کنند و با هم هم در صلح هستند.
بهترین خودت باش
سلام
الله
رب
مهربان
بخشنده
حمید
مجید
نکاتی که درموردروزشمار67خواستم بنویسم
خیلی صحبهای فوق العاده ای بودمن قبلا هم گوش داده بودم امروزبه نکات خیلی مهمتری پی بردم این که خودم رومتعهدکردم درگذاشتن کامنت حتی درحدیه جمله وچندخط
مسئله تضادهاکه من امروزتونستم بیشتربپذیرم وقبول کنم هرچندمدتی بودسعی کرده بودقبول کنم ولی قبول کردنم سطحی بودنه به این اندازه عمقی این اعتیادمن درگذشته که باگوش دادن مجدداین فایل گفتم به جای اینکه مثل گذشته خودت روسرزنش کنی وعزت نفست روازبین ببری نکات مثبتش روببین
آشناشدن من باجلسات وبرنامه های 12قدمی وهدایت شدن به سایت استاد
گوش دادن به قرآن کاری که من قبلا چندباری بهم الهام شده بودولی عمل نکردم واین مدت که باسایت آشنا شدم دارم عمل میکنم به قرآن
تضادهایی که بهش برخوردکردم وقبلا خیلی ضعیف بدوم مثل این که من یه الگوی اشتباه داشتم وبایدفقط برنج میخوردم ولی الان معده من باهمه غذایی لذت میبره آش باشه آبگوشت باشه سوپ باشه
تضاددیگه ای که بودمن خودم روسرزنش میکردم به خاطرهمسروفرزندانم من باعث بدبختیشون نشده باشم ولی امروزمیبینم نه
مثل مسواک زدن باره تشویقشون کردم سرزنششون کردم دندونهای خودم رونشونشون دادم فایده نداشت حتی یباربه پسرکوچیکم که 7سالش بود گفتم مسواک بزن گفت برو دندونای سیاه سوله خودت رودرست کن
بارهااین جوراتفاقات افتاده
درموردبهشت وجهنم هم خیلی استادقشنگ گفتن ومن خیلی خوشم آمدچون درکش کردم
(نه شماقراره منببریدجهنم نه من قراره شماروببرم بهشت)این جمله خیلی معنا داره وساعتها میشه درموردش صحبت کردونوشت باورهای اشتباهی که ماقبلا داشتیم وفکرمیکردیم میتونیم زندگی دیگران روتغیربدیم به سمت مثبت ومنفی
چقدرجالبه استادتویه خانواده ای بوده که خیلی ازصحبتهاش درموردپدرومادرخودش هست درموردباورهای اشتباه درموردثروت درموردخدا
وازبه این جارسیدن خیلی عالی هست بدون جنگ ودعوا فقط من یه موردفهمیدم استادازخونه زده بیرون واین تضادباعث رشدش شده که الان کاری به دیدگاهشون نداره کاری که من مدتها میخواستم خونواده ام روتغیربدم
به همسرم گیرمیدام چرا به بچه هازورمیگی میشستیم توماشین میگفت 10تاحمد بخونیدفلان کنیداین کارکنید دیدم بهترمن کارخودم روبکنم به جای تغیردادن اونا چون موارددیگه ای هم میگفت که خدارارو شکرمدتی هست خودم روازاین مسائل دورکردم یادم هم نیست
شادثروتمندسالم باشیم
به نام او که همیشه هست….
#روزشمار۶۷
#مسئولیت زندگی دیگران….
سوال: خودم حاضرم هر بهایی رو برای رسیدن به هدفم بپردازم ، اما اگرتصمیمی که می گیرم حس کنم ممکنه از لحاظ مالی خانوادم تحت فشار قرار بده عقب نشینی می کنم، چه باوری جایگزین این باور اشتباه کنم؟!!
۱-از خیلی جنبه ها باید این سوال جواب داد، من این جوری فکر نمی کنم که اگر خانوادم در رفاه نباشه بد باشه، در کل من همیشه گفتم نه فکر می کنم مرگ بده، نه مسائلی که آدم در زندگی بهش بر می خوره بده ، نه این ها مسیر زندگیه، با تضادهاست که ادم خواستهاش پیدا می کنه….. ومحرکهای پیشرفت هستند….. و از این زاویه نگاه نمی کنم که همسرم وفرزندم اذیت بشه، اگر هم اذیت بشن براشون خوبه، خواستهاشون پیدا می کنند، من مسئولیت خوشبخت کردن دیگران باهاش موافق نیستم، حالا فرزند باشه یا همسر و…….
۲-اگر دیدگاهی دوست نداشته باشم، ازش اعراض می کنم، اصلا بحث نمی کنم، همه آزاد هستن هر دیدگاهی داشته باشند…
۳-اگر شما با دیدگاهی مخالف هستی اعراض کن، این ادم حق داره هر جوری می خواد زندگی کنه….. اجبار نکنیم که بقیه مثل ما فکر کنند….هر کسی نتیجه اعمال خودش میگره….
۴-ما مسئول کسی دیگر نیستیم، ما فقط مسئول خودمون هستین….هیچکسی بار کسی دیگه رو به دوش نمی کشد…..
۵-ما اصلا تواناییی خوشبخت کردن یا بدبخت کردن کسی رونداریم.
۶-زندگی همسر، فرزند، پدر ومادرم بر می گرده به خودش نه من ، تصیمات ما چیزی روخراب نمی کنه ، شاید ظاهر این قضیه این باشه ،اما در نهایت فرزند من تصیمیم میگره از شرایط به نفع خودش استفاده کنه یا به ضررر خودش….
۷-این که دنبال هدفهام نرم به خاطر این که ممکنه همسر، فرزندم، اذیت بشند…. اشتباهه.
۸-اگر ما در مسیر درست باشیم و باورهای درست داشته باشیم به مسیر سخت نمی خوریم اگرم بخوریم با تغییر باورها سریع تغییر می کنه…..
ب نظر من کلا خیلی از ماها یا متوجه نشدیم یا همش یادمون میره ک فقط ماییم و خدا و دنیا….همش فکر میکنیم ماییم و عزیزامون و خدا و دنیا! یادمون میره ک انسان های اطرافمون هم جزئی از دنیایی هستن ک داریم با قانون تجربه اش میکنیم مث همون شغلی ک با قانون تجربه اش میکنیم…..
بجای اینکه رابطه امون فقط با خدا باشه،رابطه امون با خدا و انسان هاست!
منکه زمین تا اسمون رفتارم و اهدافم عوض میشه وقتی ک فقط با خدا رابطه دارم و طبق اون فاز و مدار با ادما صحبت میکنم با زمانی ک با ادما وصلم و بر اون اساس باهاشون رفتار میکنم.
وقتی ک فقط با خدا رابطه دارم،رابطه ام با ادما بشدت شادِ،توی هر حالتی دنبال اینم باهم خوش بگذرونیم و بی اختیار نکات مثبتشون رو میبینم و خیلی همه چی خوبه و باحال
اما بمحض اینکه میخوام کسیو بیارم توی رابطه خودم با خدا
یهو اصن انتظاراتم عوض میشه
دلم میخواد اون شخص خیلی حرفای منو بفهمه،
همش نکات منفیشو میبینم چون حس میکنم اگر درک و فهمش و نگرشش مثل من نباشه،اون رابطه ای ک درونم بهش نیاز دارم پر نخواهد شد.هی میخوام بهش نشون بدم قانون زندگی چیه تا بلکه اینجوری بتونه جای خالی خدا رو برام پر کنه…..
وای ک چقققققققققدرررررر معیارای ادم و رفتار ادم متفاوت میشه زمانی ک ۲۴ ساعته با خدا رابطه داری و طبق اون مدار با ادما معاشرت میکنی ،با زمانی ک بین ادما دنبال “هم پا” واسه خودت میگردی و دنبال کسی میگردی………چقدر توی حالت اول روابط شاد و لذت بخشه و نکات مثبت میرن توی چشمت و همش میگی وای خدایا چقد همه چی خوبه….و چقد توی حالت دوم حس میکنی هرکسی ی ایرادی داره و اخرشم هی مجبوری خودتو ب اون اشخاص توضیح بدی تا بتونی باهاشون روابطی ک میخوای رو تجربه کنی ……
خیلیا ک متوجه نمیشن چرا استاد انقد خلوت گزینی میکنه،علتش اینه ک اکثریت روابط عاشقانه رو جایگزینی برای رابطه با خدا میدونن…….فک میکنن همسر میتونه پر بکنه چیزیو ک فقط با خدا پر میشه🤦♀️
واسه همینه وقتی میریم توی فاز شکرگزاری،چون همش با خدا صحبت میکنیم،کم کم همه چی عوض میشه،چون از تلاش برای پر کردن اون رابطه با ادما خارج میشیم و بجاش با اصل داستان ک خداست صحبت میکنیم در مورد لذتایی ک بردیم از صب تا شب،اونم همشو گوش میده ک هیچ،کلی ام ایده میده ک دیگه چیا رو تجربه کنیم فردا! این همون چیزیه ک خیلیا از همسرشون انتظار دارن پرش کنه🤦♀️
بحدی معیارای ادم تغییر میکنه برای اینکه ویژگی های همسرش چی باشه ک تازه متوجه میشه ۹۰درصد خواسته هاش برای همسر براساس شرکی بوده ک داشته!
الان ک رابطه اش با خدا قوی شده تازه متوجه شده چی میخواد از همسرش اگر خلا رابطه با خدا براش پر شده باشه!!!!!!!!!
و میبینه چقد راحت بدست میاد.و چقد راحت میتونه خوش بگذرونه با ادما و چقد راحت میشه نکات مثبت ادما رو دید.
توحیدی زندگی کردن یعنی در درون تنها زندگی کنی .ک باعث میشه در بیرون بشدت با ادمای مختلف رابطه بگیری شادی کنی معاشرت کنی.
در درون خودت باش و خدا ،و دنیا رو تجربه کن.دنیا ب معنی اتفاقات و ادم ها و حیوانات و شغل و هرچیزی ک از صب تا شب نظاره گرش هستی.
خیلیا متوجهش نمیشن و باعث میشه اصلا اهدافشون و معیاراشون خیلی پیچیده باشه و مجبور باشن هی تلاش کنن برای ساختنش…………
تا متوجه نشیم دنیا فقط ی اسلاید هست ک ما فقط میتونیم در مورد اسلاید با خدا صحبت کنیم ک چ خوب بود چ عالی بود،قراره همش تلاش کنیم توی تصویری ک در اسلاید مقابلمون میبینیم دنبال ی یار بگردیم ک بهش بگیم چقد زندگی قشنگه.حالا این یار یا رفیقمونه یا همسرمون یا حیوون خونگیمون یا عروسکمون……..و همیشه قراره اون نیاز کامل پر نشه تا زمانی ک بفهمیم فقط با خدا میشه در مورد زندگی و تک تک جزئیات اسلاید صحبت کرد و حس تنهایی نکرد و حس کرد ک ی یاری داری ک توو همه چی باهات پایه اس💃🥳
توی آینه ی ارتعاشای خودتون،دنبال یار میگردین؟ پیدا کردن یار فقط ی تصویر هست از رابطه خودتون با خدا!
نمیشه توی آینه ب زور تصویر یار وارد کرد،اما زمانی ک در درون،یار داشته باشید،بی اختیار توی آینه تصویر یار داشتن دیده میشه!
کلا دنیا،فقط ی آینه است ک شما در درون چ چیزایی داری.
اما خیلیا با جذب میخوان آینه رو تغییر بدن.و این همونقدر خنده داره ک الان جلوی آینه اتاقمون وایستیم و بخواییم ی لباس قرمز توی تصویرمون در آینه تنمون باشه، مگه شدنیه؟ فقط وقتی آینه ما رو با لباس قرمز نشون میده ک ما بریم لباس قرمز رو تنمون کنیم!
ولی میخواییم با جذب،آینه لباسمون رو قرمز نشون بده بدونه اینکه خودمون لباس قرمز ب تن کنیم
همینقد خنده دارِ
و کسایی ک یا مرگو تجربه کردن
یا ب بیداری رسیدن
همشون همینقد متوجهن ک تلاش ادما واسه تغییر دنیا و زندگیشون چقد خنده داره🙈
هرچی توی دنیای مادی میبینیم و تجربه میکنیم فقط ی آینه اس ک نشون میده توی دنیای واقعیمون ک ارتعاشیه،چی داریم!
the field change matter.
دنیای واقعی ما ارتعاشیه
خود ما ارتعاشیم نه این بدن
این درک بشه متوجه میشیم چقد آب در کوزه است و ما داریم جون میککنیم تصویرو تغییر بدیم بجای اینکه ارتعاشو عوض کنیم تا تصویر خودش براحتی عوض بشه
ب قول یک شخصی
بجای اینکه با ماده،ماده رو تغییر بدیم
زمینه رو تغییر میدیم،ماده خودش تغییر میکنه اصن.
بجای اینکه با جذب بخوایید تومور رو درمان کنید،حس سلامتی رو تولید کنید تا تصویر توی دنیای مادی،خودش عوض شه و تومور ک هیچی،هرچی ک ناهماهنگ با سلامتیه رو حذف کنه بدونه اینکه دنبال حذف شدنش باشید……
اصلو تغییر بدین
ادمایی ک عزیزاتون هستن،خودشون هماهنگ میشن یا دور میشن چون هر حالتی ک دارن فقط تصویری از ارتعاش درون خودتونه ک چقد با خودتون هماهنگ یا ناهماهنگید ک توی آینه ب شکل ادمای همراه یا مخالف یا مظلوم نمود پیدا کرده…..
خیلییییییییییییی مونده از نظر من تا ادما متوجه بشن تمام چیزی ک از انسان ها تجربه میکنن،فقط فیلمی از خودشونه،و وقتی خودشون هماهنگ میشن تصویر دیگه ای آینه نشون میده بهشون………..
خود من اینهمه ساله میدونمش ولی هربار وسط راه یهو شرک میگیره منو و یهو اصن عینکم عوض میشه و ارتعاشمو عوض میکنم ………
فقط رابطه با خدا اگر اصلاح شه،۹۰ درصد سوالا حل میشن.واسه همینه خیلیا سبک رابطه استاد رو دوس ندارن
چون بشدت دنبال کسی هستن ک جای خدارو براشون پر کنه و فکر میکنن اگر با خدا رابطه داشته باشن چرا همسر داشته باشن اصن!
چون بلد نیستن همسر رو برای چیزی غیر از رفع نیاز تنهایی بخوان🤦♀️
همسر برای رفع تنهایی نیس
برای اشتراک گذاشتنه لذت هایی هست ک تنهایی بلدیم از زندگی ببریم.
عشق اینه ک دوتا ادم موحد با هم زندگیشون رو ب اشتراک بزارن.
چقدر توی کشورای شرقی،شرک زیادِ!
و ارزش اینه ک آدما جونشون رو برای هم بدن!!!
وای خدا ک چقدر ارزشگذاری شده ک باید آدما برات بشن همه زندگیت.از والدین بگیر تا بچه و همسر و رفیق صمیمی و……
الان میفهمم ک واقعا ب میزانی ک داده های شرک در ما بیشتر باشه باید توی جوامعی بدنیا بیاییم ک هم فرکانس شرک داشتن هست مثل ایران….و ب میزانی ک میفهمی رابطه با خدا اصلِ،تصویر آینه تبدیل میشه ب بودن در جوامع دیگر……
چقدر معتقدن ایرانیا ک غربیا بی احساسن! از بس ک احساس رو این میدونن ک وابسته بشی ب افراد بجای وابستگی ب خدا…..فقط دنبال اینن ک با آدما یکی بشن
هم پا پیدا کنن
و…..
برای همینه انقدر ایرانیا ایراد میگیرن از ادما .چون توی درونشون دنبال هم پا هستن،بجای اینکه خدا رو هم پای خودشون کنن.خب طبیعیه همش ذهنشون ایرادارو میبینه چون میبینه هیچ کسی اونی نیس ک ب عنوان هم پا میتونه باشه براش.ولی وقتی با خدا باشی،بشدت نگاهت ب ادما عوض میشه،اصن میلت میکشه تنوع ادمارو ببینی چون در درون خلا نیازت ب هم پا ،با خدا،پر شده.
ادمی ک توی احساس بقا باشه،بشدت شرک داره.چون هرچقدم شنیده باشه خدا هست قانون هست،احساس و درکش از زندگی اینه ک رها شده،تنهاس،پس قطعا وابسته میشه ب ادما بی اختیار،قطعا معیاراش توی ازدواج توی دوستی توی شغل توی هرچیزی،متفاوته با معیارای کسی ک درکش این هست ک وسط بهشت و امنیت قرار داده،با یک قانون ثابت ابدی و با یک یار هم پای ابدی ب اسم خدا.پس خیلی طبیعیه گروه اول متوجه زندگیو رفتار گروه دوم نشن و قضاوتش کنن و حتی کافر بدوننش و اینجوری میشه ک وقتی امام زمان هم بیاد مردم از مساجد عیله اش حمله میکنن و خیلی از یارای ایشون از نظر مردم شیطان پرست ها خواهند بود! ببین چقدر نگاه ب زندگی اشتباهه ک امامشون رو کافر خواهند دید ک ادعای امامت میکنه!!!!
معلومه کسی ک حس تنها بودن داره هرچقدم خدا رو قبول داشته باشه،در عمل میخواد همسرش شیفته اش باشه،بچه اش کنارش باشه،توی منطقه امن بمونه ،ریسک نکنه…….خدا صدبار گفته من برات کافی هستم،ولی درک نمیشه این! خدا گفته جهنمو خودتون میسازید ولی درک نمیشه این….۹۹ درصد ادما توی حالتی زندگی میکنن ک انگار دایناسور دنبالشونه و تنهان….و با جذب میخوان این بقا رو حفظ کنن جای اینکه توی بهشت زندگی کنن و بدونن با جذب بطور طبیعی هرچی بخوان میاد سمت زندگیشون پس ب عشق بازیشون با خدا میپردازن و با زیبایی های بهشت مشغول میشن و برای ابد جاودانه…..اما کسی ک توی حالت بقاست،بهشت بره حوصله اش سر میره ک هیچ،دوما بهشت رو منطقه امن میدونه،درحالیکه بهشت محیط امن نیس،بهشت محیطیه ک هرلحظه تازه میشه و لذتای جدید تجربه میکنی،فِرِش میشی.
افسردگی هم یعنی خسته شدن از بودن توی این حالت بقا،یعنی حتی وقتی دایناسور میاد بخوردت دیگه میلی ب فرار نداری حتی…..اینجاس ک اخر خطِ….و فقط با اصلاح نگاهت ب زندگی و درکِ اینکه زندگی میدان بقا نیس،بهشته خالصه،میتونی فقط نجات پیدا کنی.
چقدر ادما قانون رو واسه حفظ بقا انجام میدن و در اخر حس میکنن برای خلق هرچیزی باید کلی تمرین رو با جون کندن اجرا کنن بجای اینکه حس کنن توی بهشتن و در امنیت ابدی و با یک هم پای ابدی ب اسم خدا،و مشغول زندگی خودشون باشن با قانون لذت بخش جذب و از دیدن زندگی متنوع بقیع کیف کنن بجای قضاوتی ک توی حالت بقا دارن.ک تو داری اشتباه زندگی میکنی ک فرار نمیکنی از دست دایناسور😂همسر میخوای ک پیر شدی دستتو بگیره یا همسر میخوای ک پیر شدی شادیاتو باهاش ب اشتراک بزازی؟ تو اگه بدونی توی بهشت پیر شدن همراه با سلامتیه و شادابی و پر از اتفاقای خوب،طبیعیه دیگه نگران نیستی از تنها بودن
بقول خدا
نه میبینند نه میشنوند.
ابراهیم هم اگر توی ایران زندگی میکرد،انقد بهش تهمت میزدن ک چرا نوزاد و همسرش رو ول کرد رفت دنبال شهودش،ک حد نداشت.از بس ک با خدا رابطه ندارن.مردم ایران یا بی احساسن یا وابسته.اگر دنبال زندگی خودشون هستن و وابسته نیستن،الزاما با خدا هم رابطه ندارن،الزاما دنبال شهودشون نیستن.فقط دنبال هوسای ذهنشونن.واسه همین کسی ک دنبال شهودش و رابطه با خدا میره رو مساوی میدونن با کسی ک دنبال هوسای ذهنش رفته و ب خانواده و عزیزاش بی احساسه.درحالیکه تفاوت بزرگی بین این دو مدل ادم هست….کسی ک موحدِ،بشدت عزیزاشو دوس داره و تشویقشون میکنه ک شجاع باشن و دنبال خواسته هاشون برن و خدا و بهشتش رو تجربه کنن و توی محیط امن نمونن.بهشون کمک میکنه و امید میده.ولی کسی ک خودخواهه و دنبال هوسای ذهنشه،اصن پر هست از کینه و فرار از مردم،و فقط دنبال پر کردن خلا های خودشه ب روش تنهایی،بجای وابستگی ب مردم.
نه ب روش بودن با خدا و قانونش.
بازگشت همه ب سوی اوست،واسه همینه لازم نیس چیزیو نگه داریم سفت و محکم و فقط اینجاییم ک تجربه کنیم نعمات رو و بچشیم و لذتشون رو ببریم.ولی کسایی ک قلبشون باز نشده،تفاوت هوس رانی رو با تجربه نعمات خدا متوجه نمیشن.تفاوتش مثل تفاوت فرعون و سلیمانه،هوس ران حس میکنه اخ جون بدست اوردم با قانون و هویت میگیره ازش،موحد حتی قبل تجربه کردنش پر هست از حس سپاسگذاری و حتی وقتی داردش ازش رها هست و شاکر…..
خدایا
خودت کمکم کن ک بتونم توی آگاهیم بیشتر از سالای قبلی بمونم
من ب شخصه این شرک رو توی رفیق داشتن انجام میدادم .
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به دوست موحد و ثروتمندم
چقدر دیدگاهت عمیق و زیبا بود
چقدر حقیقت بود
و من نیاز دارم دوباره و دوباره بخونمش
تا درست تر درکش کنم
و وقتی دیدم لایک استاد رو هم دارین متوجه شدم جای درستی هدایت شدم
خداوشکر برای وجود استاد
و برای وجود شاگردای آگاه استاد که سخاوتمندانه شهود و الهاماتشون رو به اشتراک میگذارند
سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
به نام خداوند هدایتگر
سلام پریا جان
چقدر عالی نوشتی
دیدم قبلا این پیام را خوندم ولی یادم نبود
درست میگه استاد بنویسید
کامنت بگزارید تا هم رد پای خودتان و هم دیگران استفاده کنند
خیلی از جاها لازم بود بشنوم
لازم بود توکل کن و خدا را بهتر ببینم
ممنون از شما بابت دیدگاه جذاب و روان که نوشتی
بجای اینکه با ماده،ماده رو تغییر بدیم
زمینه رو تغییر میدیم،ماده خودش تغییر میکنه اصن.
بجای اینکه با جذب بخوایید تومور رو درمان کنید،حس سلامتی رو تولید کنید تا تصویر توی دنیای مادی،خودش عوض شه و تومور ک هیچی،هرچی ک ناهماهنگ با سلامتیه رو حذف کنه بدونه اینکه دنبال حذف شدنش باشید
خیلی عالی بود
یا اونجا ها که گفتی هر چه هست تصویر آینه از خودمون هست
تصویر عوض کنیم آینه هم چیزهای بهتری رو نشون میده
ممنون از شما بابت این آگاهی
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
سلام زیبا جان، حال دلت عالی.من از شما بیشتر ممنونم بابت کامنتی ک برام گذاشتین چون باعث شدین حرفایی رو مرور کنم از کامنتم ک دقیقا نیم ساعت پیش بهشوت نیاز داشتم ! داشتم مینوشتم حرفامو ک ارتعاشم واضح شه، یهو حس کردم باید بعد مدتهای طولانی بیام سایت.و دیدم شما جایی برام کامنت گذاشتی ک خودم ب حرفای توی کامنتم نیاز داشتم!
موفق و شاد و عالی باشی
سلام پریای عزیز
چقدر کار خوبی کردی که نوشتی
خیلی ازت ممنونم
دقیقا وقتی که حس میکنیم بلدیم وقتیه که استارت گمراهی رو میزنیم و میوفتیم توی جاده خاکی …
واقعا این آگاهی ها انقدر فرار اند که باید دائم تکرار بشن و تکرار بشن و تکرار بشن
چقدر درست گفتی که ما دنبال هم پا میگردیم و وقتی به یه نفر میرسیم میخوایم خودمونو بهش توضیح بدیم یا هرجوری تغییرش بدیم تا چیزایی که ما میخوایم رو بهمون بده و خلأ هامون رو پر کنه
در حالیکه اصلا بحث پیدا کردن دوست یا هم پا نیست ، بحث اینه که از کوزه همان تراود که در اوست.
هر زمان که تمرکز میزاریم رو اعمال خودمون و روی ارتباط خودمون با خدا ، همه چی درست و دقیق و درجای خودش رخ میده و ما فقط لذت میبریم و لذت و لذت اماااا هر لحظه که حس میکنیم ما باید چیزیو از بیرون تغییر بدیم رنج روی رنج اضاف میکنیم و خودمونو به غل و زنجیر میبندیم و بعد شاکی هم میشیم که چرا !!؟؟
به قول شما زمینه رو عوض کن ماده عوض میشه
واقعا همیشه همینه
مگه میشه نور و تاریکی یه جا باشن؟ بجای جنگ با تاریکی فقط اجازه بدیم نور بتابه تاریکی خودش محو میشه به چجوریشم کاری نداشته باشیم
خدایا کمکمون کن که در عمل هرچی بیشتر از این آگاهی ها بهره ببریم
به نام الله یکتا
سلام
فرهنگ پذیرش نگرش و اعتقاد دیگران:
باید بپذیریم که هرکسی حق دارد نظر خودش را داشته باشد. باید بپذیریم که ما قدرتی در تغییر زندگی دیگران نداریم، باید اینو درک کنیم که هرکسی میتونه هرطور که میخواد و باهاش راحته، تا وقتی که به کسی ضرر نمیرسونه زندگی کنه، همون سبک شخصی که باید به اون روش زندگی کنیم، سبکی که ما رو به لعلک ترضی برسونه، سبکی که باعث بشه ما تجربه کاملتر و بهتر و لذتبخشتری از زندگی داشته باشیم، هرکسی هم به روش خودش، یکی دوست داره مسیحی باشه، یکی دوست داره یهودی، یکی دوست داره اصلا دین نداشته باشه،
یه شخصی هست به نام کریستوفر جاج(Christopher Judge) صدا پیشه شخصیت کریتوس توی بازی god of war 2018، توی یه مراسمی در مورد بازی ها(game awards) یه پیرهنی پوشیده بود که من نتونستم بخونم چی روش نوشته بود و اولش فکر دیگه ای در مورد گرایشاتش و متن لباس کردم، بعد خداوند هدایتم کرد فهمیدم که روی لباسه اینا رو نوشته بود
Gay…Straight
Boy….Girl
Unicorn….Human
فکر کردم روش و فهمیدم که آقا منظورش اینه که هرکسی هرطوری که دوست داره میتونه باشه، به قول استاد as long as you don’t hurt someone . اگر قرار بود که مردم آمریکا بیفتن تو خیابونا و بخوان عقاید همدیگه رو تغییر بدن که “نه!! اون که من میگم درسته”، که دیگه اینجا آمریکا نبود، یه سری انسانهای با ایمان که پا روی ترسهاشون گذاشتن و برای پیشرفت و تجربه ابعاد گسترده تر وجودشون مهاجرت کردن، اینقدری فهمیدن که نقشی در زندگی دیگران ندارند که در کنار هم در آرام ترین و در صلح ترین شکل ممکن زندگی میکنن و باز هم به قول استاد این کشورو مهاجران ساختند. در نهایت توحید نسبت به بقیه جاها زندگی میکنن، ادعای دین و ایمون ندارن ولی به معنای واقعی کلمه مسلمانند،
به قول سید جمال الدین اسدابادی: ((به غرب رفتم اسلام دیدم ولی مسلمان ندیدم و به مشرق برگشتم مسلمان دیدم ولی اسلام ندیدم.))
استاد میگن چی؟ میگن حتی اگر سختی هم در مسیر بوجود بیاد برامن خوبه، باعث شناختن خواسته هامون میشه، الخیر فی ما وقع، استاد در مورد گذشتشون میگن چی؟ معتقدن که تازه براشون خوب بوده، پیکان دنده آرژانتینی که دزدیده میشه استاد میگه خدایاشکرت آخیش راحت شدیم بالاخره مسیرمون مشخص شد میره میخوابه، تنها دارایی زندگیش بود تازه، اون وقت نگران باشیم که به خانواده ام سخت نگذره اگه من در راستای خواسته هام قدم بردارم؟!
اگه اونا در این مسیر سختی هم بکشن اولا به خاطر باورهای خودشونه، دوما براشون خوبه و باعث شناختن خواسته هاشون میشه(گرچه قبول دارم که گفتنش خیلی آسونتر از عمل کردنشه چون حرفو همه میزنن) سوما اگه باورهاشون با شما متفاوت بشه دیگه با شما همراه نمیشن، یا اینکه اونا هم در اون مسیر سعی میکنن لذت ببرن تا اینکه سختی بکشن.
باید به سبک شخصی خودمون زندگی کنیم، فارغ از اینکه بقیه چی میگن و چه کاری رو خوب یا بد میدونن، از چی خوششون میاد یا بدشون میاد، به ما ربطی نداره چونم هرکس حق داره نظری داشته باشه، ما باید بهشون بگیم آقا سلام بر شما،من راه خودمو میرم، لکم دینکم ولی دین، بعدشم، لا اکراه فی الدین.
امیدوارم همیشه بتونیم فارغ از هرآنچه در بیرون هست، ما با درونمون، با تنها منبع قدرت و ثروت و نعمت جهان هماهنگ بشیم و فقط اونو باور کنیم و بهش ایمان بیاریم و به سبک شخصی خودمون زندگی کنیم و اعتماد داشته باشیم به رب و در مسیر درست و علایقمون گام برداریم و بدونیم که خداوند در واقع این سیستم به راحتی رزق و نعمت و ثروت رو وارد زندگی ما میکنه اگر ما با باور درست در مسیر درست حرکت کنیم و عمل کنیم. چقدر استاد رو عمل تاکیید دارن!!!عمل کنیم.
عاشقتم استاد جانم
عاشقتونم دوستان عزیزم که واقعا هیچکس تو دنیا مثل من نیست که اینقدر هم خانواده ای های بینظیر و فرکانس بالایی داشته باشه. خدایاشکرت
دستتون در دست الله یکتا