مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 16
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-06 18:40:012025-01-08 11:00:23مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام سلام
خدایاخدایاشکرت شکرت
به به خاطرخاطراین این آگاهی هاآگاهی ها
خدایاخدایاکمک کمک کن کن بیشتر بیشتر روی روی خودم خودم کارکارکنم کنم
چقدرچقدرلذت لذت بردم بردم به به خاطر خاطراین این جمله جمله ووخندیدم خندیدم
که که استاداستادعباس عباس منش منش میگن میگن
نه نه قراره قراره شماشمامنومنوجهنم جهنم ببریدببریدنه نه من من قراره قرارهشما شما روروبهشت بهشت ببرم ببرم
شادشادووثروتمندثروتمندباشیدباشید
روز ۶۷ م
سلام استاد عزیز اتفاقا من این تضاد را دارم این باور اشتباه را . و حالا که تصمیم گرفتم مسیر موردعلاقه م را برم خیلی نجوا می اد سراغم. اینکه گفتید براشون خوبه من رو به یه دید متفاوت رسوند. اتفاقا براشون خوبه و اون ها هم یاد می گیرن مسیر علاقه شون رو برن و از زندگیشون لذت ببرن. تو خانواده ما همه کارمند بودن درصورتیکه استعدادهای فوق العاده دارن اما کار غیرکارمندی بشدت نکوهش میشه و منم خیلی عذاب وجدان داشتم چون الان درامدم اندازه یک کارمند پایه نیست. اما از زمان کارمندیم خیلی روحیه بهتری دارم و واقعا شادتر شدم در مسیر علایقم. و حتی سحرخیزتر. دوست دارم بیدار شم ایده هام رو عملی کنم و از اجرای ایده هام لذت می برم و برعکس نه تنها خسته نمیشم بلکه پر انرژی تر هم میشم. و میتونم کنارش به کارای خونه و فردی هم برسم. حتی منظم تر هم شدم. درصورتیکه اون موقع که کارم خلاف علایقم بود همیشه خسته و عصبی بودم و هفته ای یک بار هم نمی تونستم موهام را شونه کنم و درونم در جنگ بود. اما حالا خیلی خوشحال و راضیم و تنها دغدغه م خانواده م هستن که نتونستم اونجور که باید خوشحالشون کنم یا بقولی حقوق ثابت سرماه و بیمه داشته باشم برای خشنودی پدرومادرم یا تو مشکلات مالی عشقم و رابطمون کمکی کنم. اما طعم مسیر علایقم خیلی شیرینه که انگار نمی تونم کار دیگه ای انجام بدم. و باید باورهام را درست کنم. این عذاب وجدان ها به خاطر باورهای اشتباهمه. این که ما مسئول زندگی هم هستیم و یا می تونیم تو زندگی هم خیلی تاثیرگزار باشیم این باورها همه اشتباهه. میدونم باید مسیر علایقم را پیش برم و البته و البته باورهایی بسازم که از علایقم به ثروت برسم. شاید همون ته زمینه اشتباه فکریم بیاد بگه آره تو باید سریع تر کاری کتی تا از علایقت ثروت بسازی تا بتونی به خانوادت کمک کنی و بهشون ثابت کنی! بازم این نوع تفکر بشدت اشتباهه چون بازم دیگران و تاثیرگذاری روی دیگران در اولویت من بوده. درصورتی که من باید به حدی از باورهای درست و عزت نفس برسم که خودم در اولویت باشم. مطمئنم یعنی حسی بهم میگه وقتی من جسارت کنم و قدم بردارم و برای خودم و فقط برای دل خودم موفق بشم اون ها هم خود به خود تمرکزشون رو از روی من برمیدارن و به زندگی خودشون و شکوفا کردن ایده های خودشون متمرکز میشن البته اگر در مسیر درستی باشن کلا باید اجازه بدیم هرکی مسیر خودش رو بره حتی خودمون هم مسیر خودمون رو بریم و اجازه بدیم دیگران هم همینطور مسیر خودشون رو برن. چون ما نمی تونیم رو زندگی هم تاثیر بزاریم اما می تئنیم وجه درستی از هم رو برانگیخته کنیم یا ت مدار افراد و رفتارهای هم جهت با باورهامون قرار بگیریم.
استاد من تو دلم خیلی از دیگران گله می کردم که چرا در زندگی من دخالت می کنن ولی با موردهایی که مثال زدین متوجه شدم خودم هم این اخلاق را دارم و متوجه نبودم منم گاهی میخواستم مسیر زندگی دیگران را تغییر بدم و یا تو دلم خیلی قضاوتشون کردم. و همه این ها به این دلیل بوده که تمرکزم روی خودم نبوده. عین یک فانونس دریایی می چرخیدم تا یکی رو پیدا کنم که یا بهش گیر بدم یا اون طرف بهم گیر بده و بگه مثلا اشتباه رفتی و ازم انتقاد کنه.
پس یکی از باورهای که خیلی باید روش کار کنم اینه که من فقط و فقط مسئول خودم هستم.متاسفانه خیلی شرک عمیقی دارم و این یکی از پاشنه های آشیلم می تونه باشه که باید بیشتر کار کنم. خداروشکر میکنم که متوجه شدم اینجا روی این باور نیازدارم کار کنم. از خداوند بسیار سپاسگزارم و ازش میخوام قدرتم رو در پذیرش باورهای درست و قدرتمند بیشتر کنه. ممنونم از استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و همه اعضای این خانواده دوست داشتنی
به نام خداوند مهربان
سلام به همه دوستان عزیز
تضاد هایی که در زندگی برای افراد پیش میآید باعث مشخص شدن خواسته ها می شود
تصمیمات که ما در مسیر خواسته ها مون برمی داریم اگر باعث مشکلات و تضادهایی برای خانواده و نزدیکان مون بشه اصلا بد نیست و باعث میشه خواسته مشخص بشن
افراد مسئول شادی و خوشبختی خودشون هستند و کسی مسئول شادی و خوشبختی شخص دیگری نیست
همه آزادند دیدگاه خودشون رو بگن و همه هم آزادند از اون دیدگاه خوششون بیاد یا خوششون نیاد
قرآن بارها و بارها به پیامبر گفته که رسالت تو فقط رساندن پیام به مردم است و تو مسئول تصمیم افراد نیستی
چقدر خوبه که بتونیم دیدگاه افراد رو بشنویم و اجازه بدیم افراد خودشون مسیر شون رو انتخاب کنند
اگر ما در کل با دیدگاهی موافق نیستیم باید اعراض کنیم و بهش توجه نکنیم و بحث کردن و مخالفت کردن مسیر درستی نیست
هر کسی با هر دیدگاهی حق دارد که برای خود زندگی کند
ما فقط مسئول خودمون هستیم و هیچ کس بار دیگری را بر دوش نمی کشد
اگر با باورهای درست در مسیر مون حرکت کنیم به تضاد خاصی یا برخورد نمی کنیم یا اگر هم برخورد کنیم به راحتی قابل حل است
در پناه خداوند سعادتمند و ثروتمند باشید
واقعا استاد شما حرف ندارین چقدر جسارت دارین خیلی خوشم میاد خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت اینکه همچین استاد خفنی رو بهم معرفی کردی واقعا اگه بتونیم به نظرات دیگران اهمیت ندیم و سعی نکنیم دیگرانو تغییر بدیم و فقط مسیر خودمونو بریم مسیری که فکر میکنیم درسته اگه اینکارو بکنیم قدم بزرگی واسه تغییر خودمون برداشتیم خدایا شکرت بابت این فایل احساس قدرت بیشتری میکنم واقعا خدایا بی نهایت شکرت❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
بنام خدای مهربانم
سلام استاد عزیزم سلام مریم نازنینم سلام دوستان همسفرم
روز ۶۷ ام سفر
با گوش دادن به این فایل من یاد ارتباطم با فرزندم قبل از آشنایی با این مسیر و آموزه ها افتادم اما چون حس و حالش خوب نبود از نوشتن دربارش امتناع میکنم.
اینروزها عاشقانه با پسرم حرف میزنیم، عاشقانه در آغوش میگیریم همدیگرو و به هم محبت میکنیم، هروقت نگاهش بهم میوفته یک لبخند زیبا روی صورتم میبینه، مامانی که رها و آزاد میخنده، شاده و خوشحال. خیلی وقتا بهم میگه چه چیزهایی دوست داره و براش درست میکنم، بدون قضاوت کردن و نصیحت و انتقاد حرفهاش رو گوش میکنم، چقدر حرف برام میزنه و هر کاری داشته باشم رو کنار میزارم و همون چند دقیقه رو دل به دلش میدم و با دقت گوش میکنم و خوشحال و راضی میره دنبال کارش.
مدت زیادی نیست سپردمش به خدا، و هر روز تسلیم تر و تسلیم تر میشم.
چون صدایی از درونم بهم میگفت:
تو بیشتر از درون بچت اگاهی یا خدای اون، تو بیشتر از نیازهاش خبر داری یا خدای اون، تو چیکار میتونی براش کنی؟ تو با اینکه میگی خیلی دوسش داری وقتی خسته هستی، وقتی حتی گرسنه هستی، وقتی خوابت میاد، وقتی کار داری ، حوصلش رو اونجور که باید نداری و باهاش بداخلاقی میکنی ، تو بهتر میتونی راهنماش باشی یا خدای اون، تو خودت تازه داری یاد میگیری خیلی چیزهارو، تو خودت اول راهی، تو هیچی نمیدونی، واقعا چی میدونی از حقایق زندگی؟
و پاسخم اینه که حقیقتا هیچ چیز نمیدونم و هیچکس اگاه تر و حامی تر و هدایتگر از خدا براش نمیتونه باشه.. همونجور که تمام تجربه من از زندگی یکطرف و این مدت که یکم با خدای حقیقی آشنا شدم یکطرف.
خیلی خوشحالم از اینکه تلاش میکنم تسلیم باشم برای کمک و راهنما بودن برای فرزندم. اینهم احتیاج به باور داره. باور اینکه خدا براش کافی هست و عمل به این باور نیاز به تکامل.
من که خوشحالم از این تسلیم بودن. چون هر چقدر تسلیم تر میشم و بیشتر رها میکنم میبینم نتایج بهتر میشه.
پسرم بدون اینکه هی تذکر بدم بیشتر به درسش میرسه.
مرتب و منظم تر شده.
حرف شنو و انعطافپذیرتر شده.
شاد تر شده.
کلا حال و هوا و روحیش خیلی بهتر شده.
خیلی بهتر از وقتی که بزور میخواستم کنترلش کنم.
خیلی بهتر از وقتی که نصیحتش میکردم.
خیلی بهتر از وقتی که تهدیدش میکردم.
خیلی بهتر از وقتی که مقایسش میکردم.
اینروزها که خودم احساس ارزشمندی بیشتری دارم و یادم میاد که خدایی دارم که در همه حال مراقبمه و حامی و پشتیبانم، یادم میمونه که این خدا خدای پسرم هم هست.
فقط کارم این شده که از عمق وجودم شکرش کنم که با این دسته گل منو مادر کرد، شکرش میکنم بخاطر حضور گرما بخشش در زندگیم ، بخاطر سلامتی کاملش و اینکه در کل خیلی بچه خوبی هست و همه امورش رو میسپارم بخدای خودش و میگم خدایا همه امورش رو میسپارم به تو، و شاد و امیدوار هستم به این تسلیم شدن.
باورم این هست که هدایتم به این مسیر سراسر خیر و خوبی و برکت و رحمت و لطف خداوند هست در همه جهات.
من آرزوم تجربه زندگی جدید با آموزه های جدیدم هست و میدونم چون به سمت خدای خودم دارم قدم برمیدارم، چون به سمت رشد و پیشرفت و تغییرات خوب دارم پیش میرم هر اتفاقی که در این مسیر بیوفته لاجرم خیر و خوبی هست.
من تمام تلاشم رو میکنم که زندگی خودم رو خوب و خداگونه کنم برای روزی که هیچ کس مسئولیت زندگی من رو بعهده نمیگیره و فقط خودم بازخواست میشم.
ممنونم استاد عزیزم. ❤
به نام تنها منبع رزق وسلامتی وعلم
سلام
پله 67 ام سفر تحول زندگیم
سپاسگزارم از داجونم که بهم فرصت زندگی کردن در امروز رو داد والان در سایت باشم ودرای نسفز شگفت انگیز
سپاسگزارم از استاد بابت این فایل ارزشمند وسپاسگزارم از متن خانم شایسته عزیز که چقدر متن های شما کمک کننده است در درک قوانین . هزاران بار تحسینتون میکنم سپاسگزارم از دوستان عزیز بابت کامنت های فوق العاده که به اشتراک میزارن وسپاسگزارم از خود عزیزم که در این لحظه اینجاست وبا لب تاب نازنینم دارم تایپ میکنم خدایا هدایتم کن که همواره در راه مستقیم باشم. خدایاشکرت
واقعا کیفیت تصویر وصدارو هم تحسین میکنم واین خونه دوست داشتنی رو .
اما امروز یاد گرفتم:
مسئولیت ما در برابر دیگران (پدر، مادر، فرزند، خانواده، جامعه و…) چیست؟ آیا اگر به دنبال علائقم بروم، به خانواده ام که مجبور می شوند به مسیر ماجراجویی های من بیایند، ظلم نموده ام؟»
1-مسائل وتضادها مسیرزندگی اند که آدم خواسته هاش رو پیدا میکنه ومحرک های پیشرفت هستند.
2-من فقط مسئول وخوشبخت کردن خودم هستم ومسئول خوشبخت کردن هیچ کس دیگه ای نیستم واگر کسی در این کنجکاوی ها کنارم هست اونم مسیر زندگی خودش هستیعنی بودن در آن شرایط و تجربه آن روند، حاصل فرکانس های خودشان است. واگر درمسیر درست باشه خیلی هم به نفعش میشه.
3- وقتی اصرار نداشته یاشی که دیگران نظرات رو بپذیرند ونخوای چیزی رو ثابت کنی دیگه چرا بخوای بحث کنی و کسی که فکر میکنه برای بعضی ایده هاشون باید بحث کرد از مسیراصلی خارج شدنه.(اینها حاشیه ان)
4- همه آزادن دیدگاهاشون رو بگن همه هم آزادن به اون دیدگاه ها عمل کنن یا نکنن . اگر یه دیدگاهی رو دوست نداری ازش اعراض میکنی (shift+delet) باهاش بحث نمیکنی. حتی خداوند به پیامبراسلام گفته رسالت تو ابلاغ پیام است .اینکه بقیه گوش میدن نمیدن عمل میکنن نمیکنن دیگه به پیامبر ربطی نداره. تو حافظ ووکیل وصی مردم نیستی .
5- چقدرخوبه که بتونیم دیدگاه های متفاوت دیگران رو تحمل کنیم. اجازهبدیم دیگران دیدگاه خودشون رو داشته باشن و تومسیری که دوست دارن وفکر میکنن درسته قدم بردان وحتی اگر هیچ اعتقادی به مسیرشون نداشته باشیم اگر کمکی از دستم بربیاد انجام که راحت تر مسیرش رو بره. چون هر کسی حق انتخاب داره وبا فرکانس خودش زندگیش رو خلق میکنه. وباهاش هم بحث نمیکنم .
هرکسی نتیجه اعمال خودشرو میگیره.
6- مامسئول خواهر برادر پدر ومادر …نیستیم ما مسئول خودمون هستیم بارها در قرآن خداوند فرموده به پیامبر، شما مسئول کسی نیستید . هیچ کس بار دیگری را بردوش نمیکشد. هرکسی هر مسیری داره میره خودش مسئولشه.
سوره زمر آیه 41
ما این کتاب را براى مردم بر اساس حق نازل کردیم هر کسى هدایت پذیرد، به سود خود اوست و هر کسى که راه خطا را برگزیند، زیان آن بر شخص اوست و تو وکیل آنها نیستى
سورهانعام آیه 107
ترجمه صادق نوبری
اگر خداوند تعالى بخواهد کسى نمى تواند براى او شریک قائل شود و مى تواند قهرا و جبرا همۀ مردم را موحد کند (اما چون جهان عالم اختیار است هر کس هر چه اختیار کند جزاى آن را خداوند به او خواهد رسانید) یا محمد تو را حافظ اعمال مشرکین قرار نداده ایم و وکیل آنها نیستى که اختیار امر آنها به دست تو باشد و روزى به آنها تقسیم کنى (همۀ اینها به ید قدرت الهى است هیچ کس نمى تواند در این قبیل امور دخالت کند)
النساء (80)
ترجمه مکارم
کسى که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده؛ و کسى که سرباز زند، تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستادیم (و در برابر او، مسئول نیستى)
7- ما اصلا توانایی خوشبختی یا بدبختی هیچ کسی به یر ازخودمون رو نداریم. که بخوای مسئولیتش رو به عهده بگیری.
8- من باید مسیر درستی که فکر میکنم رو برم هر اتفاقی که میخواد بیفته بیفته ودر نهایت زندگی عزیزانم برمیگرده به خودشون نه به من ، که با تصمیمات من بخواد زندگیشون خراب بشه. تصمیمات ما چیزی رو خراب نمیکنه
9-اگر باورهامون درست باشه وتو مسیر اهدافمون حرکت کنیم دردها ورنج ها اولا بوجود نمیان یا اگر بوجود بیاین با تغییرباورها خیلی زود حل میشن. خیلی خیلی زود حل میشه و همه اون روزهای سخت هم به نفعمون هست.
10- اینکه من فقط مسئول زندگی خودم هست نه هیچ کس دیگه یک قانون بدون تغییر خداونده. این اصله.
11- این نشون میده ما خالق تمام شرایط خودمون هستیم فقط خودمون.
12-تغییر دیگران یک کار غیرممکن است.
13-بپذیریم هر فردی آزاد است تا به شیوه خودش زندگی کند و هرگز نخواهیم دیگران را وادار به زندگی به شیوه خود نماییم.
14-ما هرگز توانایی خوشبخت کردن فردی به غیراز خودمان رو نداریم. چون اونا خودشون فرکانس دارن و طبق قانون، زندگی شان فقط با فرکانس های خودشان رقم می خورد.
15 -عمل کردن به این قانون خودش بخش عمده ای از توحید عملی است.
سپاسگزارم عالی بود این سوال پاشنه آشیل منم بود خیلی سپاسگزارم
خدایاشکرت بابت این آگاهی های ارزشمند
خدایاکمکم کن که به این آگاهی ها مثل وحی منزل عمل کنم
در مسیر مستقیم شاد وسعادتمند باشیم.
به نام خدای عادل ومهربان
روز67سفرنامه من
سلام…
خیلی از استاد به خاطر سلسله فایل های مصاحبه تشکر میکنم…خیلی از سؤال هایی که استاد بهشون پاسخ دادند در ذهنم سوال های منم بود…خیلی خوشحال شدم که جواب این سؤالات رو از زبان خود استاد به صورت جامع ومفید شنیدم سپاسگزارم…همیشه صحبت از قبیل مسئولیت در برابر جامعه،مسئولیت در برابر خانواده،مسئولیت در برابر…بوده و کلا وقتی قبلا واژه مسئولیت که میومد موضوعات بالا به ذهنم میومد…به قول معروف:مثل چشم زندگی میکردم همه رو میدیدم غیر از خودمو…درحالی که من مسئول صفر تا صد زندگی خودم هستم و دیگران هیچ تاثیری در زندگی من ندارند مگر اینکه با باورهام به اونها قدرت بدم…ودر مقابل من هم هیچ تأثیر و دخالتی در زندگی دیگران نمیتوانم داشته باشم…چون ما موجوداتی فرکانسی هستیم که با توجه با فرکانس وباورهایمان زندگی خودمون رو خلق میکنیم…اعراض یعنی روی گردانی…بی توجهی کردن…از مسائل وچیزهای ناخواسته…به قول استاد “شیفت دیلیت” به چیزهایی که نمی خوای توجه نکن…ناخواسته رو از چشمت،گوشت،ذهنت و…پاک کن وبه خواسته ها توجه کن…وسلام…و به دیدگاه دیگران هم کاری نداشته باش حتی اگر برخلاف نگرش تو باشد…مسیری که فکر میکنی درسته وازش نتیجه گرفتی رو برو….ولذت ببر..😉
درپناه حق
خدانگهدار…
سلام 🌹
سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان💖💖💕💕
آفرین بر استاد چه منطق ساده و عالیی، چقدر جالب اعراض را توضیح دادید «شیفت دیلیت».😊👌
برای خودم بارها پیش آمده که در موضوعات و مسائل با افراد حتی نزدیکترین افراد خانواده بحث میکردم که اغلب هم بیحاصل بود و بااینکه ازنظر شخصیتی در نزد آنها فردی معقول و موجه هستم اما آنها هیچ گاه ذهنیت استدلال خویش را بر طبق نظر من تغییر ندادند،😴 الان دیگر حرفهایتان برایم کاملاً ملموس و موجه است. یادم نمیرود که خیلی خودم را مسئول حمایت و رسیدگی به نارساییهایی میدانستم که در خانواده بود و این از کمبود عزت نفس من و برداشت اشتباهم از ایثار و گذشت بود. هرچقدر که تعصبم در این موضوعات علیالخصوص در دین و مذهب کمتر شد، دیدگاهم بازتر و منطقیتر شد، هرچقدر که از قانون و عملکرد جهان آگاهتر شدم خود را برای تغییر دیگران ناتوانتر یافتم. دلیل اصلی این همه تعصبات، واکنشها و برخوردها هم از عدم درک قوانین است و در یک کلام اکثر لایعلمون اند.
گاهی اوقات در موقعیتها به خودم می آیم که شیطان ذهن مغلوبم کرده و به بحث با نزدیکان در مورد دیدگاه اشتباهشان مشغول هستم و این موقع است که از دست خودم شاکی می شوم، 😕ولی این روزها خیلی بهتر ذهنم رو کنترل میکنم. چه قدر جالب در این آیه۶۸ سوره انعام خدا به سادگی این موضوع را برای پیامبر منطقی می کند
وَإِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّىٰ یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ ۚ وَإِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَىٰ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ
هر وقت در مجلسی بودی و دیدی که مشغول انکار و تمسخر آیههای ما هستند، از آنان روی گردان ؛ مگر که مشغول حرفی دیگر شوند. اگر احیاناً شیطان از یادت برد، بهمحض یادآوری، همنشینی با این جماعتِ بدکار را قطع کن.
چقدر جالب این موضوع گفته می شود، از آنها اعراض کن تا مگر مشغول حرف دیگری شوند! یعنی تو بر آنها هیچ مسئولیت و سلطهای نداری و آنها کار خودشان را خواهند کرد. حال اگر هم قانون یادت رفت. هیچ عیبی ندارد و به محض اینکه یادت آمد برخیز و آنجا را ترک کن. همان شیفت دیلیت استاد 😀من نیز در این موضوع ضعف دارم و باید بر روی آن بیشتر کار کنم.
برای من همیشه جای سوال بود که چقدر در زمان پیامبر تا علی (ع) این موضوع احترام به عقیده دیگران صحیح اجرا میشد مثلاً حتی در موضوع کافر ذمی برایم جای تعجب بود که حکومت اسلامی آشکارا حمایت و حفاظت از امنیت آنها را محترم میشمرد و یا آن خطبه تکاندهنده علی (ع) در مورد باز شدن خلخالی از پای دختری یهودی در یکی از شهرهای اسلامی برایم جالب توجه بود که چقدر این احترام مساوات در آزادی جامعه مورد توجه و احترام آن بزرگان بود.
در مورد مسئولیت زندگی دیگران برایم خیلی جالب است که خدا ۵ بار صریحاً در قرآن می گوید
لا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ
کسی بار مسؤلیت اعمال شخص دیگری را بهدوش نمیکشد.
یعنی برای هر فرد تجرد و استقلالی کامل وجود دارد و مطلقاً هیچ یک پاسخگوی اعمال دیگری نیست. حال که ما در جامعه به فراوانی این مسئولیت و تعهد نادرست را میبینیم و آنچنان در عمق آموزههای تربیتی مان رسوخ کرده که آن را اصل میپنداریم درحالیکه در قرآن صراحتاً آن را نفی میکند و هرکس را پاسخگوی اعمال و رفتار خودش میداند و نه دیگری و این نهایت عدل خداوند است. البته این موضوع بسیار مستتر در درون ضمیر ناخودآگاه است و بیشتر پدر و مادرها نمیتوانند این مهم را درک کنند و خود را در این راه به رنج و سختیهای بسیاری میاندازند.
خدا رو شکر میکنم که این آگاهیها و این نگرش ساده و واضح را درک میکنم و در مسیر اجرای آن قدم برمیدارم. همواره از خدا برای موفقیت در این مسیر درخواست یاری دارم. به لطف و رحمتت ای مهربانترین مهربانان.
شاد و پیروز باشید ✌😊
سلام به همگی.
کامنت روز 67 ام سفرنامه تحول درون.
من فکر میکنم همه ما و مخصوصا ما ایرانیا این مشکل رو داریم که سعی میکنیم خیلی واسه بقیه دلسوزی کنیم.خیلی سعی می کنیم مسئولیت زندگی بقیه را به عهده بگیریم.درحالی که اگر به خودمون برگردیم، میبینیم که خودمون بی نهایت مشکلاتی داریم که باید حل کنیم.اگه یه مدت رو خودمون متمرکز بشیم متوجه میشیم که خودمون کلی موارد شخصیتی داریم که باید روش کار کنیم.کلی موارد درمورد مسائل مالی داریم که باید حل کنیم.از حل کردن باورهامون تا تلاش برای انجام ایده ها و موارد دیگه.منتها زمان زیادی رو ممکنه بیهوده صرف دلسوزی بقیه کنیم یا اینکه چون به نادرست فکر میکنیم مسئولیت کسی رو دوش ماست، خودمونو از پیشرفت محروم کنیم.و نتیجه این دلسوزیا و این مسئولیت پذیریای نادرست میدونید در اینده چیه؟اینه که مثلا مادر به بچه خودش میگه من میتونستم فلان کارها رو بکنم ولی بخاطر اینکه مسئولیت تو را داشتم، از خودم گذشتم.یا برعکس فرزند به مادرش بگه.و دلیلش اینه که چون ما قرار نیست مسئولیت کسی رو قبول کنیم، و زمانی که بخاطر باورهای نادرست این کارو انجام میدیم، بعدها چیزی جز حسرت برای ما باقی نخواهد بود.چیزی جز حسرت، جز عقده، جز اینکه اخرش یه روزی میخایم به روی طرف مقابل بیاریم که بگیم من بخاطر تو این کارو کردم.و طرف مقابل هم ممکنه بگه من دوست نداشتم همچین کاری بکنی.و اینجاست که میشه ضرر در ضرر.
یا حتی تشکر هم بکنه، چیزی عوض نشده.اینکه کسی خودش رو له کنه که کسی دیگه پیشرفت کنه واقعا یه ضرر نابخشودنی هست.درحالی که درواقع این یک توهمه و هرکس با فرکانسهای خودش داره ایندشو رقم میزنه.
درمورد اینکه استاد گفتن بحث نکنید برای قانع کردن کسی، واقعا کاریه که من باید روی خودم کارکنم.البته خیلی در این یکی دوسال اخیر بهتر شدم.ولی کلا باید بیشتر روش کار کنم.اینکه ارامش خودم رو الویت بدونم و با کسی بحث نکنم.اینکه ازادی ادما رو حقشون بدونم و با کسی بحث نکنم.
همین دیروز من در یه مساله کاری با یکی از دوستان که باهم منافع مشترک داریم بحث میکردم، و از یجایی واقعا حس کردم هرچی دارم توضیح میدم اون بیشتر نمیفهمه و از یجایی گفتم اوکی بیخیال.و اعراض کردم.گرچه در مورد بحث کاری بود و چون منافع مشترک داریم، بهرحال باید به یه نتیجه ای برسیم ولی چون حس کردم انگار کلا حرف منو داره برعکس میشنوه، منم رها کردم.ممکنه در عمل و در حین کار زمانی که اون موضوع پیش اومد بتونه بهتر متوجه بشه.البته همینطور که خیلی وقته این خواسته برام بوجود اومده که واسه خودم مستقل کسب و کار داشته باشم، دیروز احساس کردم این خواسته در من قوی تر شد.
امیدوارم که در زمان مناسب ببینمتون استاد و بوسه بارونتون کنم خدانگهدار همگی
سلام به رهروان راه حقیقت
روزشمار تحول زندگی من روز شصت و هفت
استاد منم یکی از اون کسایی هستم که بشدت نسبت به اطرافیانم احساس مسئولیت میکردم خودمو فدا میکردم غمخواری میکردم و وقتی وارد این راه شدم یکسال کامل دنبال تک تکشون میدویدم که این فایلها رو گوش بدن و نه تنها گوش ندادن بلکه فراری هم شدن مسخره میکردن اذیت میکردن و بعد واقعا دیدم کارم فقط باعث پسرفتم میشه دست از اموزش اجباری برداشتم در مرحله دوم دیدم غمخواری و دلسوزیم باعث شده توجهم به نکات منفی اطرافیانم باشه و این امر هم فقط موجب ناراحتی من میشد تاحدیکه من بیشتر از اطرافیانم واسه زندگیشون غصه میخوردم ولی دیدم نمیشه واقعا نمیشه من خودمو بکشم نمیتونم مدار کسیو عوض کنم پس واقعا ول کردم الان به هیچ کسی نمیگم چکارکنه یا نکنه یاخودم چکار میکنم اصلا.
حتی نسبت به دخترم عذاب وجدان داشتم که چرا در این شرایط بچه بدنیا اوردم ولی با اشنایی با شما فهمیدم دخترم خودش این شرایط رو انتخاب کرده و الان که چهار ساله من قشنگ تضادهاشو میبینم که میگه من از این چیز خوشم نمیاد دوست دارم اونجوری یاشه و یادگرفته مثل من وقتی خواسته شو میبینه ذوق میکنه شکرگذاری میکنه مرتب میگه خدایاشکرت
پس من مسئول زندگی هیچکس نیستم و اینو کاملا قبول کردم و هرکسیم چیزی میگه اعراض میکنم اصلا نمیشینم بحث کنم نه اینطور نیست چون میدونم اب در هاون کوبیدنی بیش نیست
من باور دارم هرکسی مسئول زندگی خودشه
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست