مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 17
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-06 18:40:012025-01-08 11:00:23مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام به استاد عزیزم.خیلی ممنون که هستین و این آگاهی ها رو به ما انتقال میدین.
این موضوع یک مقاومت بزرگ در ذهن من بوده و هست که همیشه خواستم کاری برای خوشبخت کردن عزیزانم بکنم و این را یک رسالت میدانستم از سوی خدا که آدمی پیش خدا عزیزتره که از خودش بگذره و اول برای خوشبخت کردن پدر و مادرش تلاش کنه بعد همسر و خانواده و فامیل و افراد دیگر و آخر سر خودش.و فکر میکنم با توجه به ارزشهای مشترکی که در اکثر خانواده های ایرانی هست (که عمدتا بر پایه برداشتهای غلط دینی است) همه ما انسانهایی را نزد خدا ارزشمند میدانیم که همه زندگی خود را وقف دیگران کرده و آرزوهایش را نادیده گرفته تا اسباب خوشبختی دیگران باشد و اکثرا این افراد انسانهایی معمولی و زجرکشیده و خسته هستند که با اینکه الان چیزی ندارند و لذتی از زندگی نبرده اند اما در عوض جایگاهی عزیز نزد خدا دارند و خدا در آن دنیا برایشان جبران میکند و برعکس افرادی که بدنبال علایق و خوشبختی خودشون رفتن و کمی باعث سختی کشیدن خانوادشون شده افرادی خودخواهی هستند که خدا هم از آنها بیزار است.حداقل این باور از بچگی در ذهن من و شاید خیلی از ماها شکل گرفته و یک ترمز بسیار بزرگ و قوی برای رفتن ما به سمت الهامات و هدایتهای خداوند برای رسیدن به ثروت و خوشبختی است.
اما الان دارم با توجه به پایه صحبتهای شما با این منطق ها این ترمز را ضعیف میکنم که
1.من اصولا توانایی خوشبخت کردن یا بدبخت کردن کسی را ندارم
2. وقتی تصور میکنم فردی هستم که فقط عهده دار زندگی و عاقبت خودم هستم احساس رهایی راحتی و احساس عالی به من دست میدهد که این همان هدایت خداست که با احساس خوب به من میگوید که این راه درست است و وقتی خودم را عهده دار زندگی و سرنوشت خانواده و دیگران میبینم احساس سنگینی و اضطراب به من دست میدهد که گویی خدا به من میگوید این کار تو نیست
انشالله هممون هر روز بهتر و بهتر بشیم
دوستون دارم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام میکنم به استاد عزیزم و دوستان خوبم
این فایل هم مثل فایل های دیگه ی استاد پر از نکات ارزشمند و نابی بود که اگه در زندگی مون به تک تک اون آگاهی ها عمل کنیم واقعا زندگی ما بهشت میشه
خدایا شکرت که در مدار شنیدن این آگاهی ها هستم و همه ی تلاش خودمو میکنم که به هر آنچه که استاد عزیزم میگوید عمل کنم
✍تضادها جز مسیر زندگی ما هستن و محرک پیشرفت ما هستن و باعث میشن که ما خواسته هامون و واضح تر بشناسیم
پس نتیجه میگیریم که اگه بتونیم با این دیدگاه به تضاد های زندگی نگاه کنیم خیلی راحت تر میتونیم ازشون بگذریم
✍همه آزاد هستن که دیدگاه شون و بگن و تنها کاری که باید انجام بدیم در مورد دیدگاهی که باهاش مخالف هستیم اینه که اعراض کنیم همین.
✍ما فقط مسئول زندگی خود هستیم و کوچکترین تاثیری در زندگی بقیه افراد (پدر،مادر،خواهر،برادر،همسر،فرزند)نداریم
زیرا هر کسی داره نتایج باورها و فرکانس های خودشو دریافت میکنه
ما تنها کاری که باید انجام بدیم اینه که راه درست و بریم و کسانی هم که در زندگی ما هستن اگه در مسیر درست باشن تصمیمات ما به نفع آنها خواهد بود
اگه در مسیر درست باشیم اون مشکلات و تضادها پیش نمیاد اگه هم پیش بیاد با تغییر باورهامون خیلی راحت تر میشه از این روزهای سخت گذشت و این روزها پلی هستن برای رسیدن به نتایج خوب و پایدار.
سپاسگزارم از استاد عزیزم بخاطر این فایل عالی
موفق و پیروز باشید.
بنام الله یکتا
روز ۶۷ سفرنامه
وقتی از استاد در این فایل شنیدم که گفتن هیچکس هیچکس در زندگی من چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی هیچ نقشی نداره ارامش خاصی گرفتم . خیلی از کارایی که قبلا براساس باورهای قبل میکردم رو دیگه حالا انجام نمیدم . مثلا وقتی در روابطم به ناخواسته ای برمیخورم سریع اعراض میکنم و قانون برانگیختگی یادم میاد وازخودم میپرسم من چه فرکانسی به جهان هستی فرستادم که این ویژگی فرد مقابلم رو جذب کردم ، احساس قربانی بودن نمیکنم اصلا در شاءن من نیست که خودمو از کسی پایینتر ببینم به کسی حسودی نمیکنم چون احساس لیاقت دارم .
ارامش گرفتم بخاطر اینکه فهمیدم در جایگاهی که الان قرار دارم فقط بوسیله فرکانس های ارسالی شخص خودم بوده که منو به اینجارسونده . خانواده ، دولت ، دوست ، همسایه ، استاد ،فامیل هیییییچ نقشی نمیتونن در زندگی من داشته باشم تاوقتیکه خودم نخوام .
این طرز جهان بینی بسیار عالی و حکیمانه ست باور کنم این خودم هستم که مسئول زندگی خودم هستم و هرکس با فرکانس ها و شایستگی هایی که داره ،جذب میکنه .
باشنیدن این اگاهی ها تمرکز روی خودم میذارم تا هرروز بهتر از دیروز باشم و شایستگی خوبی هارو داشته باشم .
وقتی بتونم در این دنیا به ارامش و پول سلامتی و روابط عالی برسم یعنی خدا رو پیداکردم و قطعا زندگی زیباتر از این دنیا در انتظارمه .
برگ ۶۷ سفرنامه من.
سلام به استاد عباسمنش بینظیر و مریم نارنینم و همفرکانسیهای خوبم.
هیچ چیز بهخودیخود بد نیست.
ما وظیفه خوشبخت کردن دیگران حتی فرزندمون رو نداریم.
اگه چیزی رو دوست نداریم فقط کافیه ازش اعراض کنیم. بهش بیتوجه باشیم.
لازم نیست و نباید با کسی بحث کنیم.
نخوایم همدیگه رو قانع کنیم.
استاد عزیزم میگه اگه آهنگی چیزی رو دوست نداشته باشم از کامپیوترم دیلیت میکنم. همین. نمیرم توی صفحه خوانندهش فحش بدم یا اعتراض کنم.
این چه درس بزرگیه خدا جون!
واقعاً در هر حرف ظاهراً ساده استاد یه دنیا معرفت و آگاهی و درس هست.
اگه فقط یک درس، یک آگاهی رو تمام و کمال یاد بگیریم و بهش عمل کنیم، میتونیم به موارد زیادی تعمیم بدیم و در خیلی از جنبهها به موفقیت برسیم.
استاد میگه ما مسئول خواهر و برادر و همسر و فرزند نیستیم. کسی بار دیگری رو به دوش نمیکشه.
استاد چقدر شما عزیز و بزرگوارید. چقدر درست حرف میزنید. من این فایل رو قبلاً شنیده بودم و تحت تأثیر قرار گرفته بودم. و همین باعث شد خیلی از وابستگیم به دختر نوجوانم کمتر بشه.
با حرفهای شما به خودم اومدم و دیدم من با رفتار اشتباه و احساس مسئولیت افراطی و زیاد خودم بچه ۱۶سالهم رو بسیار غیرمستقل بار آوردم که کمترین احساس مسئولیتی بهجز در قبال انجام تکلیفهای مدرسهش نداره.
از همون جا بود که رویهم رو تغییر دادم. و الان که دو سه ماه گذشته فرزندم کمی بهتر شده. ولی مهمتر از اون اینه که من آرومتر شدم و کمتر غصهش رو میخورم و خیلی کارها رو که قبلاً براش انجام میدادم دیگه انجام نمیدم. یک بار به خودش میگم که راه درست اینه. و بعد میگم خودت میدونی و مسئوایتش با خودته. و دیگه حرص نمیخورم. و بیخیالتر شدم.
استاد هر چی ازتون سپاسگزاری کنم کمه. بیشترین سپاس جهان از آنِ شما استاد عزیز و و گرانقدرم.
سلام به همه دوستان و ممنون بابت پیامهایی که می زارید من تازه وارد پیج شدم و شروع کار رو با مصاحبه ها و زندگی در بهشت شروع کردم اونقدر فایلهای عالی زیادی وجود داره و در عین حال کامنتهای عالی وجود داره که من با وجود دو تا بچه کوچک از صبح تا ظهر و از ظهر تا شب و از شب تا پاسی از نیمه شب پای لپ تاپ هستم و لذت می برم از اینهمه آگاهی جدید و در این بین بچه ها طوری با من هماهنگ شدن که دیگه کاری به من ندارن و در حد نیازشون از من کمک می خوان با این حال هی با خودم میگم کاش صدام نکنن تا من بتونم اطلاعات بیشتری بگیرم وقتی شروع به نوشتن کردم هدفم این بود که بنویسم من نمی دونم که چی بنویسم ولی از کامنتها و فایلها نهایت استفاده رو می کنم ولی این محیط اونقدر جذاب و دوستداشتنی شده برام که کلی حرف شد دوستان از کامنتها و برداشتهای خوبتون ممنونم و کلی ازشون استفاده می کنم دوستتون دارم به امید روزی که هر کس هر طور دوست داره زندگی کنه بدون آسیب به دیگران
سلام به استاد جانم و مریم عزیز
روز شصت و هفتم از سفر من
درک من از این فایل :
✍🏻ما مسئول زندگی خودمون هستیم،
هیچکس بار دیگری را بر دوش نمیکشد،
خیلی از ماها میخوایم دیگران رو تغییر بدیم چون هنوز به این باور نرسیدیم که ناتوانیم در قبال تغییر دیگران
من باید مسیری که میدونم درسته رو برم و بدونم که هر شرایطی به وجود اومد به نفع خودم و دیگرانه با دید تضاد نگاه کنم
هر کسی نتیجه باورهای خودش رو میگیره
و اگه این رو قبول کنیم کمتر خودمون رو مسئول و درگیر زندگی دیگران میکنیم و بیشتر روی خودمون کار میکنیم و اگر تو مسیر درست باشیم کمتر مشکل پیش میاد و زود حل میشه و بعنوان تضادی برای وضوح خواسته ببینیمش
✍🏻اعراض کنیم از ناخواسته ها از هر موضوعی که دوسش نداریم
نجنگیم باهاش چون بیشتر ازش وارد زندگیمون میشه
توی هر لحظه از زندگیمون باید قانون رو به کار بگیریم تا نتیجه رو ببینیم
👣ردپای شصت و هفتم
❤️خدایا شکرت که به مسیر الهی و بهترین استاد هدایتم کردی.
سلام به همگی
باسپاس از فرمانروای کل کیهان که فرصتی عطا فرمود تا بنویسم
رد پای ۶٧من
ممنون از کامنتهای زیباتون دوستای بینظیرم
من هم مثل خیلی ها از بچگی حس دلسوزی در من شکل گرفته تا همین العان که دارم این کامنت و مینویسم
بچه که بودم یک ویژگی مثبت یک انسان در خانواده ی من واطرافیانم دلسوز بودن بود و من بسیار دوست داشتم مورد تایید باشم و و سوار بر اسب دلسوزی می تازوندم این اسب رو تا دو سال پیش و شایدم کمی تا العان
چون از بین نرفته ولی کم شده
تمام فضای فکری من و مشکلات مادر خواهر برادر پدر وفرزتد پرکرده خیلی تلاش کردم که کمتر بشه و شد و داره بهتر هم میشه خدارو شکر میکنم که از جهنمی که تو ذهنم درست کرده بودم تا حدودی رها شدم خداوند بهم کمک کنه که رها تر باشم
و اینی که میگن اگه ما مسعول زندگی خانواده مان نباشیم یک گناهه من شخصا با عمل به مسعول بودن در مقابل خانواده جز جهنم چیزی ندیدم و به نظرم با مسعول بودن گناه کار بودم وگرنه چرا تو جهنم باشم و العان که رهاشون کردم در پناه خدا خیلی ذهنم اروم شده و من به عینه دیدم که چطور زندگیم داره بهشت میشه پس چرا به جامعه گوش کنم وقتی خودم تجربه ش کردم
بچه اگه چیزی هست تو زندگیتون که بهش شک دارین تجربه ش کنید اگه احساستون خوب یا بد شد اونوقت در موردش فکر کنید و عمل کنید در هر موردی که در زندگیتون هست
ممنون از استاد عزیزم با اموزه های رایگانشون من رو از جهنم به بهشت راهنمایی کرد خدا یارو یاورتون باشه
با عرض سلام و ادب خدمت شما
دوستان لطفا پاسخ بدین
مگه این نیست که دیگران ( پدر، مادر، اجتماع و…) با باورهای غلطی که در مورد توحید، ثروت و…در من اینجاد کردند الان در نقطه دلخواهم نیستم!!
پس آیا نمیشه نتیجه گرفت که دیگران در سرنوشت و آینده من (خواسته یا ناخواسته) مسئول بودن!!؟
درسته که الان به لطف خدا در مسیر هدایت و تغییر باورهام هستم. اما اگر آنها آن باورهای غلط و ترمزها رو در من اییجاد نمییکردن، الان مسیرم هموارتر نبود!؟
ممنون میشم اگه در این مورد منو راهنمایی کنین🙏🏻🙏🏻
سلام روز ۶۷ سفرنامه
چقدر قشنگ میشه عزت نفس و اعتماد بنفس در اول فایل دید ک میگن اگر این نگرش این دیدگاه و روش فکری منو دوست نداری دنبال نکن و اعراض کن
و چقدر خوبه ما هم یکار خوب بلد بشیم اگر چیزی رو دوست نداریم بهش توجه نکنیم درموردش حرف نزنیم و دوری کنیم ازش …….و در ادامه اینکه ما موجوداتی هستیم فرکانس ک در هر لحضه در حال ارسال فرکانس به جهان هستیم و جهان و خداوند در حال پاسخ ب فرکانس های ماست و ما مسئول خوشبخت یا بدبخت کردن هیچ کسی ب گردن ما نیست ما تنها کاری و لطفی ک میتونیم کنیم اینکه رو خودمون کار کنیم حرکت کنیم و قوانین خداوند رو اجرا کنیم در زندگیمون بدنبال پیشرف و رشد باشیم
ما فقط فقط مسئول خوشبخت یا بدبخت کردن خودمون هستیم
تضاد ها در زندگی بهیچ عنوان بد نیستن و محرک پیشرفت و حرکت در ما میشن و جزو از ساز کار جهان برای رشد بیشتر است بشرط باور های درست و حرکت کردن
برای همگی شما آرزوی سلامت ، ثروت و آرامش در دنیا و آخرت آرزومندم
به نام خداوند یکتا
سلام استاد جان و مریم بانو
چقدر نام قشنگی برای این سری فایلها “روز شمار تحول زندگی من” انتخاب کردید به معنای واقعی متوجه تغییرات و تحول تا اینجای کار شده ام و خدارو شاکرم بابت این موضوع
سوال دوستی که پرسیدند شاید در زندگی همه مردم یک امر بدیهی است و در فکر افرادی که با قوانین الهی آشنا نیستند نوعی مسئولیت پذیری به حساب میاد . خود من پدرم سالها پیش بخاطر شکست مالی مالی که خورد تا همین الان توسط مادرم سرزنش میشه چون مادرم اعتقاد داره که آینده ما فرزندان رو از بین برده در صورتیکه همین الان ما هرکدوم به تنهایی افرادی موفق و خودساخته در زندگی شخصی و کاریمون هستیم شاید اگر این تضاد نبود ما هم انسانهایی وابسته میشدیم که تنها افتخارشون در زندگی ثروت پدر بود . در صورتیکه اگر پدرم اعتماد به نفسش رو از دست نمیداد و به راهش ادامه میداد و همراه مادرم همانطور که گفتید باورهای درستی داشتند در نهایت به یه شرایط خوب میرسیدند
این توضیحات شما منو یاد داستان حضرت ابراهیم انداخت که برای انجام رسالت خود همسر و فرزندش رو در بیابان رها کرد با این باور که آنها هم خدایی دارند و اطمینان داشت که الله از آنها محافظت میکند و آنها رو به بهترین مسیرها هدایت میکند .
در مورد بحث و اجبار به پذیرش عقاید ما ایرانیها همانطور که گفتید صاحب جایگاه ویژه ای هستیم من که خودم اینجوریم وقتی من رو مجبور به کاری میکنند مقاومت میکنم و انجام نمیدم ولی وقتی فقط آگاهی دریافت میکنم به مرور خودم میرم سراغش تحقیق میکنم و با طی کردن تکامل اون کار رو انجام میدم . اما خودم به شدت دنبال این بودم که هرچیزی که فکر میکردم درسته به زور به اطرافیانم تزریق کنم اما الان خداروشکر به دیگران حق انتخاب میدم حتی اگر ببینم کسی داره راه اشتباه میره مثل شما استاد جان بهش تذکر میدم ولی ببینم توجه نمیکنه میزارم بره جلو چون اعتقاد دارم اگر راه اشتباه باشه درس میگیره برمیگرده یا شاید اصلا راه درست باشه و من هستم که دارم زود قضاوت میکنم
این بحث نکردن این درگیر نبودن با افکار دیگران برای ما آرامش و صلح درونی به همراه داره و در سایه این آرامش هست که میتونیم تمرکز کنیم رو نکات مثبت و …
در پناه حق