مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 23

687 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1525 روز

    به نام خالق یکتا

    سلام و درود به همه عزیزان

    💚شصت و هفتمین روز از روز شمار تحول زندگی من💚

    از نظر من یکی از باورهای فوق العاده، باور “ما توانایی تغییر زندگی هیچ کس به جز خودمون رو نداریم” هست.

    بخصوص برای منی که در تمام سال‌های زندگیم دوست داشتم بقیه رو نجات بدم و بهشون کمک کنم و زندگی خوبی براشون ایجاد کنم.

    الان خیلی آسوده‌ام و به جای اینکه انرژیم رو برای تغییر زندگی اطرافیانم هدر بدم (چون خب تاثیری نداره) تمام تمرکزم رو بر زندگی خودم گذاشتم و میدونم دیدن پیشرفت‌های فوق العاده ناب من اطرافیانم رو هم مشتاق میکنه تا زندگیشون رو به طرز دیگه‌ای رقم بزنن.

    من به چنین چیزی اعتقاد دارم چون رابطه‌ای که با خدا دارم مورد تایید هیچ کدوم از اطرافیانم نیست و حتی به شدت اون رو بد میدونن. البته این تنها در مورد رابطه ام با خدا صدق نمیکنه بلکه خیلی از موارد دیگه‌ای که به تازگی و پس از ورود به این مسیر انجام میدم و یا حرف‌هایی که میزنم رو اصلا نمی‌تونن بپذیرن.

    اوایل خیلی پافشاری داشتم روی باورهام و میخواستم به همه بگم که بابا خودتون دارین زندگیتون رو رقم میزنید و دست از این همه انرژی منفی و حال خرابی بردارین. اما هر بار با مقاومت رو به رو شدم و دیدم تازه حس خودمم دارم بد میکنم و بعد از اون هیچ چیزی در این مورد بهشون نگفتم و تصمیم گرفتم مسیر خودم رو پیش برم و قطعا نتایج من گویای درست بودن مسیرم هست و همه قطعا شاهد اون هستن.

    الان خداروشکر با دیدن تضادها ناراحت نمیشم و حتی فوق العاده حس خوبی به من میده چون درست بودن مسیرم هزاران بار برام مرور میشه و دیگه وارد بحث نمیشم و فقط و فقط شکرگزاری میکنم که من به این گنجینه خدا دست یافتم و امیدوارم تمااام انسان های جهان وارد این مسیر بشن و اگاهانه لذت ببرن.

    به شدت به زندگی و مسیری که دارم طی میکنم امیدوارم. یعنی کاملا مطمئنم که زندگیم در تمام ابعاد بهترین هست و میشه و حتی ۱ هزااااااااارم هزاارم هزااارم هم شک در وجودم نیست.

    من با پیش رفتن در این مسیر هر روز عالی تر و عالی تر از قبل میشم و خداوند در این مسیر تماما من رو هدایت میکنه و بهترین ها برای من هست چون من لایق و شایسته‌ی بهترین ها و عزیز دردونه‌ی خدا هستم.

    زندگیتون سرشار از عشق به خدا💚🌱

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    علیرضا بهادری گفته:
    مدت عضویت: 1295 روز

    روز شصت و هفتم

    با سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیزم و دوستان هم مدار

    قبل از هر چیز اقرار میکنم که ظرف وجودی من به وسیله آموزه های استاد که درباره قوانین آفرینش هست بسیار رشد کرده است.

    من استادم را قبول دارم چراکه نتایج ایشان بیانگر این ادعای من است و زندگی امروز من که سرشار از آرامش و احساس خوب است نشان دهنده این است که من در مسیر درست قرار گرفته ام.

    و اینکه هر نکته ای که استاد بیان میکنند دقیقا از گفته های قرآن سرچشمه گرفته و نتایج ایشان مرا شگفت زده کرده است.

    من چشم بسته به استاد و آموزه های ایشان ایمان نیاوردم.من راههای زیا ی را رفتم تا بتوانم تغییر کنم .تا بتوانم با خدا و قرآن انس بگیرم.تا بتوانم خودم را متحول کنم. اما هیچ راهی منو منقلب نکرد.

    وقتی استاد گفت فقط سه ماه در این مسیر با من باشید و بعد تصمیم به بودن یا نبودن در کنار من بکنید.من تصمیم به این امر گرفتم .

    و زندگیم متحول شد.

    احساس خوبی دار م و این نشان دهنده این است که من در مسیر درست قرار دارم.

    دوستان من پذیرفتم که هر انسانی ازاد است تا راه خودش را پیدا کند و من نمیتوانم دیگران را خوشبخت یا بدبخت کنم .هر کس بنا به باورها و فرکانس های خودش زندگیش را خلق میکند.حتی همسر و فرزندانم .

    خدایا شکرت که در مسیر درست هستم.

    خدایا شکرت که تغییرات من در مسیر درست هست.

    خدایا شکرت که منو به راه راست هدایت کردی.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2202 روز

    قسمت یازدهم

    مصاحبه با استاد عباسمنش

    بنام خدای مهربانم که امروز هم یک فرصت طلایی دیگری رو به

    من داد تا برای دنبال کردن و بروزرسانی در این قسمت از مصاحبه با استاد باورهای توحیدی که در این مبحث یاد گرفتم اینجا کامنت بذارم..

    و برای آگاهی های روز افزونم از استاد عزیزم بی نهایت ممنون و سپاسگذارم..

    این قسمت بیشتر در مورد تضادهایی است که ما رو به سمت و سوی باورهای توحیدی هدایت میکند…

    چقدر این قسمت از فایل با زندگی من هخوانی دارد..

    کلا وارد شدن من در این سایت بخاطر تضادهای مالی و تجربه های ورشکستگی های اساسی و بنیادین در زندگیم بود که بدنبال این تضادها … تضادهای دیگری هم بدنبال داشت .. یعنی دقیقا همون قانونی که میگه … احساس بد مساوی اتفاق ها و نتایج بد

    خوب قبل از اینکه من وارد این سایت ارزشمند و پر محتوا بشم از این قانون خبر نداشتم هر چند با کتاب های انگیزشی قانون توانگری کاترین پاندل و چهار اثر از اسکاول شین آشنایی داشتم ولی آگاهی های آنموقع من خیلی محدود و سطحی بود ولی همین آگاهی های سطحی منو آماده کرده بود که به چنین سایت پر عظمتی هدایت شوم..

    من بخاطر آن تضادهایم بغیر از اینکه از نظر مالی به زیر صفر رسیده بودم در تمام موارد و جنبه های زندگیم بخصوص عزت نفس و تضاد در روابط با افراد خانواده و فرزندانم و سایرین و دوست وآشنا …. تضاد در سلامتی و تندرستی … و هر آنچه که بشود به یکباره در آنها غوطه ور شدم.. بعدها که در این سایت حضور پیدا کردم فهمیدم که هر آنچه که تجربه ی زندگیم بود رو بواسطه ی باورهای خودم بوجود آوردم پس باید در درجه ی اول مسعولیت این تضادهایم رو میپذیرفتم و تغییراتی بنیادین در زندگیم بوجود می آوردم پس نیاز به جهاد اکبری داشتم و باید این وضعیت رو تغییر می دادم و مهمتر از تمام اینها باید باور می کردم که این خراب کاری ها و تضادها و آن باورهای درب و داغون به تلاش های شبانه روزی نیاز دارد…. آنقدر تضادهای من در هر جنبه ای از زندگیم زیاد بود که اصلا نمیدونستم از کجا این گند کاری ها رو درست کنم … 👩‍🎨🙄😏🤔 خلاصع ریزه ریزه روی هر مبحثی روی باورهایم کار می کردم و در واقع خودمو شناسایی می کردم و مهمتر از همه این باورهای مخرب مذهبی گریبانمو گرفته بود که آن هم بلطف آموزه های استاد و تحقیقاتی که در این زمینه کردم کلی از این باورهای اسارت گونه و قول زنجیر شده ها بیرون آمدم خلاصه آنقدر روی تمام جنبه هام زندگیم کار کردم که الان بیشتر از هر زمانی دیگری دوست دارم روی این مباحث کار کنم ….ا…. و الان در این قسمت یازدهم مصاحبه با

    استاد که ما هیچکس رو نمی توانیم تغییر دهیم ما فقط می توانیم مسعول زندگی خودمان باشیم .. موضوع فوق العاده مهمی برای من هست .. هر چند قبلنا این فایل ها رو دیده بودم و روی خودم کار کرده بودم و تبدیل به باورهام شده بود ولی بازم باید بیشتر روی این باورهای توحیدی ام کار کنم .. چون این ذهن استدلالی و منطقی و اغوا گر تا فرصت رو غنیمت میشماره سرو کله اش پیدا میشه و هی میگه آره تو چه مادر دل سنگی هستی .. چه مادری هستی که در بی خبری از بچه هات زندگی میکنی .. و یا چرا این کاررو نمی کنی و یا برو تماس بگیر … خلاصه کلی شیطنت میکنه … ولی اون خدای هدایتگرم منو بسمتی هدایت کرد که فقط و فقط خودش برام همه کارها رو هندل میکنه و تنها وظیفه ای که دارم اینه که من بندگی شو بکنم و خداوند هم خدایی شو بکنم و وظیفه ی من این هست همه چیر به خداوند بسپارم و تسلیم هدایت های بینظیر اون باشم و از زندیگیم لذت ببرم و شاد باشم و در واقع عملگرا باشم …

    دقیقا این مبحث رو واقعا قبول دارم و باور دارم که من حتی نزدیکترین افراد که فرزندان و یا خواهرم باشند رو نمی توانم با ایده ها و دیدگاه های خودم همراستا کنم .. هر چند این تغییرات عظیمی که در خودم و زندگیم بوجود آوردم برای کسی قابل لمس نیست ولی من خودم میدانم که توی چه جهنمی از دره های تاریکی می سوختم .. خدا رو شکر اون کابوس ها تمام شد.. ولی من تازه از اون سیاه چال ها بیرون آمدم و روشنایی رو میبینم و الان تازه باید شروع کنم به حرکت کردن به موفقیت و رشد و پیشرفت تا همان فرزندان و اطرافیانم باور کنند که من با کار کردن روی باورهای مخربم به رشد و پیشرفت هایی هدایت می شوم..

    منم مثل استاد هیچ یک از این تلاش هامو باور ندارند .. و خدا رو اعراض کردن رو خیلی وقته توی روند و سبک زندگیم گنجاندم و چقدر هم راحت تر از گذشته با آرامش و آسایش دارم زندگی میکنم شکر خداااااا

    ..

    پسرم که بمدت دو سه ساله که رفته کیش زندگی میکنه و شکر خدا ارتباطشو با من قطع کرده بخاطر همان تضادها و من اصلا ناراحت و نگران نیستم با اینکه خیلی دوسش دارم و فرزند دوم من هست . ولی خدارو شکر بخاطر بحث ها و حرف ونقل ها روابطمون تیره و تار شده و از جهان هستی ممنون وسپاسگذارم که خودش دست بکار شد و از من دورش کرد.. انشاِاِله هر کجا هست سلامت باشع ..🤭 دخترم هم از من جدا زندگی میکنه ولی هر وقت میاد پیشم ولی برافروخته و عصبانی و غرغرو و نا سازگار بودن با همه چی برای من هست …. حتی وقتی میاد میبینه که من دارم فایل ها رو نگاه میکنم کلی غر غر میکنه و میگه بازم داری اینارو نگاه میکنی 😏 و منم مخفیانه اینارو گوش میکنم و با هندس فری که صدای این فایل ها رو هم نشنوه … و من یاد گرفتم که باید فقط از افرادی که هم فرکانس با افکار مون نیستند اعراض کنم و چقدر قشنگ بطور طبیعی این اتفاق در زندگیم افتاد .. بدو ن اینکه من کار خاصی بکنم …. و فهمیدم که باید دنبال اهداف و خواسته های خودم باشم و به آنها هم اجازه بدم

    که با سبک خودشان به تجربیات خودشان برسند … ولی قبلنا همش میگفتم .. این کار بخاطر این میکنم و یا این کار رو بخاطر اون میکنم و یا بخاطر بچه هام این کار رو میکنم و اینقدر غرق این و اون بودم که کلا خودمو فراموش کرده بودم😏🙏🙏🙏🙏 ولی الان شکر خدا خیلی وقته که بجز خداوند روی هیچکسی حساب نمی کنم و با این تضادها باورهای توحیدی ام قوی و قوی تر شده و این تضادها آمده اند که سبب رشد و پیشرفت های من برای خواسته هایم شوند…

    و با فرصت های غنیمتی که نصیبم شده فقط و فقط روی باورهای قدرتمند کننده ام کار می کنم برای خلق بهترین ها در جهت رسیدن به اهداف و خواسته هایم …. و من هم با این دیدگاه هایی که از آموزش های استادم یاد گرفتم به نتایجی که دور از دسترس نیست هدایت می شوم ..

    هر چند من خیلی خیلی از روند پیشرفت های زندگیم خیلی راضی هستم چون خیلی در تضاد بودم ولی الان خیلی خیلی در آرامش و آسایش هستم و الان با تنهایی هام کلا حال میکنم و به خود شناسی و خدا شناسی هدایت شدم … و بیشتر به الهام و شهود و نشانه های زندگیم توجه دارم و خدا رو شکر از تنهایی هام استفاده میکنم و لذت میبرم .. خدا رو شکر تضادهایی که برای سلامتی ام بوجود آمده بود .. کلا بهبود پیدا کردم و اینها نتایج بزرگی بود که فقط خودم میدونم که چقدر لطف خداوند شامل حالم شده و الان شکر خدا با مدیتیشن و مراقبه و پیاده روی و ورزش و خواب و استراحت و آرامش وآسایشم هر روز هزاران بار از خداوند تشکر و قدردانی می کنم که این فرصت های طلایی و رویایی رو در زندگیم دارم خدارو شکر و برای تمام این موهبت هایم از خداوند مممنون و سپاسگذارم ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1914 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به همه عزیزانم

    خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم بابت شنیدن این اگاهی ها بابت دیدن استادی به این زیبایی و کلامی به این قدرت و سرشار از نتیجه های مختلف

    ی نکاتی رو یادداشت کردم در مورد این فایل ارزشمند استاد و من هم همین طرز فکر رو داشتم و هنوز هم شاید باهام باشه ولی روش کار میکنم تا بهتر باشم و مهم نباشه نظر دیگران تغییر دیگران

    خیلی میخواستم با وسواس نکاتی که یادداشت کرده بودم رو بنویسم اینجا صد البته برای تکرار خودم و تبدیل شدن به باور قدرتمند کننده مینویسم اما ی چیزی بهم گفت بزار هرچی درک کردی رو بنویسی

    نمیدونم شاید اون میخواد بگه و من بنویسم

    همین دیروز بود توی مسیری که داشتم میومدم به یکی از مشتری هام برخوردم که منتظر تاکسی بود خوب این دوستمون خیلی ادم مذهبی از غذا روزه بود سوارش کردم اهنگی که پخش میشد ی اهنگ خوب و جدید و شاد بود که خیلی دوسش دارم و اهنگ های که دوست دارم رو میزارم روی تکرار که اون اهنگ خوانندش خانم بود

    اون دوست من که خیلی انسان مذهبی بود تا نشست گفت وای صدای خانم من خندم گرفت ولی خدا شاهده چون چند روزی دارم روی این فایل ها به صورت تمرکزی کار میکنم بلافاصله قطعش کردم و بهش گفتم احترام میزارم به عقایدت و گفت چرا خندیدی گفتم هیچی حالا اون اوایل اگه بود کامل همه چیز رو براش توضیح و حتی رگ گردنم باد میکرد

    حالا من که نمیدونستم که قراره توی فایل امروز این حرف ها رو بشنوم این اگاهی ها رو مرور کنم اما اون نیروی هدایتگر که میدونه چی به چیه و حس و حالم قشنگ شد لذت بردم از این شیوه

    باز هم تشکر میکنم از مریم خانم شایسته عزیز بابت ابتدای فایل های دانلودی که این قدر درست و خوب و عالی این هارو مینویسه و چقدر این کلمه

    راهکار هدایت منو به فکر فرو برد و دقیقا اولین چیزی که بهم گفته شد این بود که چقدر این الگو برداری از روی قران هستش و دقیقا یاد سوره بقره افتادم

    ذالک کتاب لا ریب فیه هدی للمتقین {این کتاب که شکی دران نیست برای هدایت کسانیست که میترسند از خدا یا به معانی مختلف تقوا دارند }

    و بعدش میاد میگه که اون افراد کیا هستند

    الذین یومنون بالغیب و یقیمون صلاه و مما رزقناهم ینفقون

    و حالا مریم عزیز بعد کلی توضیح میاد مینویسه حالا راهکار هدایت چیه

    بدون قضاوت به وسیله ذهنیت قبل و باور های قبل اگاهی ها رو بپذیریم و به این اگاهی ها فرصت بده تا نشون بدن نتایج رو

    خدارو صد هزار مرتبه شکر که میتونم ببینم و بنویسم و درک کنم و از خودش میخوام قدرتی بهم اعطا کنه که انجام بدم در زندگیم تا بتونم جهان رو جای بهتری برای زندگی کنم

    همه عزیزان رو عاشقانه دوست دارم و به خدای مهربون میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1292 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته‌ی دوست داشتنی

    ممنون برای این یادآوری من اکثر وقتا عذاب وجدان میگرفتم برای اینکه میدیدم پدر و مادرم چقدر زحمت و سختی میکشند به خاطر ما. اونا واقعا خیلی مهربون و دلسوزن برای بچه‌هاشون، همیشه همه تلاششون میکنن تا آسایش رو برای ما فراهم کنن ،سختی شون رو میدیدم ولی نمیتونستم کاری براشون بکنم.

    گاهی خواهرم بهم میگفت که بیشتر از بقیه اونا برای من خرج میکنن. حتی گاهی پدرم اینو بهم میگفت. و این منو دیوونه میکرد و کلی عذاب وجدان میگرفتم و ناراحت میشدم.

    من فقط برای تحصیل و درس خوندنم خرج رو دستشون میگذارم. همیشه آدم به اصطلاح قانع- بودم. از همون بچگی فقط عاشق یاد گرفتن و کتاب خوندن بودم. بیشتر پولی که برام خرج کردن سر همینا بوده. چون من حتی به اندازه‌ی انگشتای یه دستم هم از مامانم نخواستم واسم لباس جدید بخره، همیشه قانع بودم ب اونچه که داشتم، هیچوقت هیچ چیز اضافه‌ای نمیخواستم، چیزایی ک بقیه هم سن و سالام خیلی راحت از خانوادا‌شون درخواست میکردن اما من به خاطر احساس گناهی که کم‌کم تو وجودم ریشه میدووند ازشون نمیخواستم. و خب برام مهم نبودن، من فقط برام کافی بود ک شرایط تحصیلم رو فراهم کنن، تا بتونم وقتی بزرگ شدم یه آدم موفق بشم، اون موقع پولدار میشم و میتونم هرچی که قبلا ها میخواستمو هم داشته باشم – هم خانواده‌م هم میتونستن تو رفاه باشن-

    وقتی برای اولین از زبون شما فهمیدم که ما توانایی خوشبخت یا بدبخت کردن دیگران و ظلم کردن ب اونا رو نداریم، عذاب وجدانم کمتر شد. دیگه فهمیدم حقیقت اینه و فقط مونده‌بود قانع کردن ذهنم و باورش.

    تو اینکار تاحدودی موفق شدم ولی هنوز هم اون باور نادرست رو دارم که گاهی وقتا واقعا کلافه‌ و ناراحتم میکنه. با کار کردن بیشتر روی این باور میتونم درستش کنم.

    ممنون برای توضیح این موضوع. باورم قویتر شد

    براتون بهترینهارو آرزومندم. 💗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1404 روز

    به نام خداوند بخشاینده و مهربان

    روز ۶۸ام از روزشمار زیبای تحولم

    تا اونجائی که یادمه اعظم گفتگوهای ذهنی من مربوط به زیرسوال بردن کسانی میشه که مثل من فکر نمیکنن. چقدر این گفتگوها ازم انرژی میگیره. روزها و ساعتها مشغولم میکنه و مانع پیشرفتم میشه. مانع تمرکزم روی خودم میشه. استاد عالی فرمودید. من باید از تغییر دیگران دست بر دارم و نظر دیگران باید برام بی اهمیت بشه. اگر بتونم به این درجه برسم مطمئنا پیشرفت بسیار زیادی میکنم و ذهنم آزاد میشه. باید دست از مباحثه بردارم. دست از به کرسی نشوندن حرفم بردارم. باید بتونم یک دموکرات واقعی بشم. اگه از چیزی خوشم نیومد رومو ازش برگردونم اینطوری قدرتشو از دست میده. خدایا کمکم کن. از خدا میخوام روزی برسه که وقتی عقیده ای خلاف نظر خودم دیدم اگر حرفی نزدم درونم عقده نشه و خودخوری نکنم و اگر حرفی زدم با آرامش واقعی بیان کنم و نظرمو تحمیل نکنم و آروم باشم.

    ممنونم استاد و خانم شایسته ی عزیزم🍀🍀🍀💖💖💖💖💖💖💖💖🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    ندا عادلی گفته:
    مدت عضویت: 1200 روز

    من متعهد به تغییر در سرنوشت خود هستم

    استاد عزیز من از اون دسته افرادی هستم که صحبتهای شما رو مثل وحی منزل میپذیرم

    اصلا نمیدونم خودمم متحیرم که انگار صحبتهای شما حرفهایی هستند که یک عمر میخام فریاد بزنم و نمیتونم

    انگار تو فطرت ما همه اینا بوده و داره زنده میشه

    میدونی استاد با این فایل امروزت چه باری چه بار اضافه ای از رو دوش من برداشته شد!

    میدونی چقدر راحت شدم

    چقدر شیطان از این ترفند استفاده میکنه که تو رو گرفتار کنه

    ممنونم نمیدونم چی بگم فقط

    خدا را هزاران بار شکر که سر راه من قرار گرفتید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    به نام خداوندی که از همه بهتر است

    واقعا کجای دنیا انقدر حرف از خدا هست ؟؟

    توی سایت هایی که در مورد خداوند هم نوشته شده فکر نمیکنم انقدر به حقانیت خداوند باور داشته باشند که استاد عزیز این باور و دارند.

    خدارو هزاران بار شاکرم به خاطر آرامشی که دارم و این هم مدیون خداوند هستم که منو توی مسیر خود شناسی قرار داد و الان اینجا کنار شما هستم.

    واقعا بحث عالی و خوبی بود اینکه ما مسوول خوشبختی یا بدبختی دیگران نیستیم و هرکسی به این نکته میرسه که تمام چیزهایی که توی زندگیش انجام شده خودش به سر خودش آورده و هیچکسی مسوولش نیست واقعا .

    ما فقط میتونیم زندگی خودمون و بهترین شکل بسازیم .

    همون جوری که موقع مرگ و از دنیا رفتن تنهای تنهاییم و خودمون مسوول اعمالمون هستیم .

    در پناه خداوند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    ســــــمـــــیـــه گفته:
    مدت عضویت: 1472 روز

    به نام الله 🌸🌸🌸

    روز شصت و هفتم .

    من مسئول زندگی ،هیچ کس نیستم .هیچ توانایی برای تغییر زندگی دیگران ،ندارم

    بحث کردن من رو به فاز منفی میبره ،اگه چیزی رو دوست ندارم ،تنها کارم اعراض کردن هست.

    من مسیر درستی که هستم میرم ،و خانوادم هم اگه دوست داشتن با من یا همراه میشن ،

    یا بعد از دیدن نتایج من همراه میشن . اگر هم نشن من اونها رو قضاوت نمیکنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    فضل اله زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1201 روز

    سلام و عرض ادب

    یک داستان نقل هست از پیامبر اسلام که عده‌ای در کشتی بودند و هر کسی در این کشتی مشغول کار خودش بود و کسی به کسی کاری نداشت و گوشه ای از این کشتی فردی نشسته بود و داشت کف کشتی را سوراخ میکرد و در نهایت باعث غرق شدن کشتی با همه سرنشینان شد

    که پیامبر فرمودند که همه ما نسبت هم دیگر هم مسؤول هستیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: