مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 30

687 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 3596 روز

    روز 67 روز شمار تحول زندگی من

    چه عنوان زیبایی روز شمار تحول زندگی من ، من با گوش دادن به همین فایل ها خیلی در زندگی ام تغییرات ایجاد کردم و راحت تر دارم تصمیم گیری میکنم ، الهاماتی که به من میشه هر روز داره واضح تر میشه و هر روز هر اتفاقی در جهت رشد و خواسته من هست

    سلام به دوستان هم فرکانسم و استاد عشق.

    استاد عزیزم این فایل رو‌من قبلاً گوش داده بودم ولی امروز که گوش می کردم با خودم گفتم قراره تو این فایل چه نکته ای به من به صورت واضح گفته بشه و این سوال رو از فایل می پرسیدم و چند بار تکرار کردم

    تا رسیدم به این جمله

    که من پیامی دارم که به دیگران میگم و افراد آزادن قبول کنند تا رد کنند

    این جمله همون جمله ای بود که من باید در این فایل می شنیدم چون به خاطر جواب منفی دیگران حس بدی به هم دست میداد

    الان فهمیدم وظیفه من فقط پیشنهاد دادن هست و تمام

    چه راحت شدم چقدر حالم خوب شد چه قدر با اراده بیشتر می تونم ادامه بدم

    خدایا شکرت بابت درک این آکاهی جدید.

    دوستون دارم و مشتاقم روزی در مکانی که خدا مقرر کرده شما و عزیز دلتون رو ببینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1244 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    ما مسئول فرزندان والدین یا هر شخص دیگری نیستیم و اگر خواسته یا هدف ما جوری باشد که به رفاه فرزندانمان اسیب برساند باز هم اولویت با خواسته های ما است زیرا انها در برخورد با این تضاد خواسته های خود را شناخته و برای رسیدن به ان انگیزه پیدا می کنند

    مرگ یا هر مسئله ای که به نظر ما مسئله ناجالبی است مسیر زندگی بوده و ما به وسیله ان خواسته های خود را شناخته و محرکی برای پیشرفت است. زمانی که باورهای ما با باورهای دیگران در تضاد است لازم نیست که با انان بحث کرده و یا به زور و اصرار بخواهیم که انها مانند ما فکر کرده و یا عمل کنند. هیچگاه در پی ثابت کردن باورهای خود به دیگران نباشیم که از مسیر درست منحرف می شویم. همه افراد ازادند که به سبک شخصی که خودشان دوست دارند عمل کرده و اگر ما از انان خوشمان نمی اید تنها باید از انان اعراض کنیم. افرادی هستند که باورها و قوانین را شناخته و به ان عمل می کنند و نتیجه ان را هم می گیرند. ما نیز باید دیدگاه افراد را پذیرفته و در ان دخالت نکنیم.

    چرا زمانی که با دیدگاهی مخالف هستیم وقت و انرژی خود را صرف توجه به نکات منفی ان و حرف زدن بی مورد و توهین کنیم؟ هیچ اجباری در این کار نبوده و هر کس نتایج اعمال خود را می گیرد. بدون تعصب دیدگاه دیگران را پذیرفته و به ان احترام بگذاریم تا بتوانیم با صلح و صفا در کنار یکدیگر زندگی کنیم.

    ما مسئول هیچ کس به جز خودمان نیستیم همان گونه که خداوند نیز فرموده است هیچ کس بار دیگری را بر دوش نمی کشد. پدر و مادر ما نیز مسئولیت خوشبختی یا بدبختی ما را نداشته و توانایی ان را نیز ندارند. بی نهایت افراد وجود دارند که قصد خوشبخت کردن فرزندان خود را داشته اما نا موفق بوده اند.

    ما باید مسیر درست را برویم و انها باید خودشان زندگی خود را رقم بزنند. اگر مسیر فرزندان درست باشد تصمیمات ما هیچ تاثیری نخواهد داشت در نهایت فرزندان می توانند با استفاده از شرایط به نفع یا ضرر خود عمل کنند. اگر باورهای ما درست باشد روزهای سخت به نفع ما خواهد بود.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 1090 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد جان مریم خانم و دوستان عزیزم

    اول از همه خدا شکر میکنم که من به این سایت هدایت کرد و زندگیم با قبل اصلا هیچ شباهتی نداره.

    دوم از استاد عزیزم ممنون بخاطر فایل های رایگانی که بسیار بسیار ارزشمند هستند و سوم از مریم جان بخاطر تهیه این سفر پر ماجرای و پر از مطالب ناب ممنون از همگی

    اگر بخوام تمام نکات این فایل تو یک کلمه خلاصه کنم میگم توحید

    توحید عملی قسمت 6استاد گفتند هیچ کس نمی‌تواند به ما سود و منفعتی برساند.

    دوم اینکه هیچ کس هم نمی‌تواند به ما ضرری برساند.

    اینکه ما یک تصمیمی بگیریم و بگوییم نه فرزندمان پدرو مادرمان خانوادمان آسیب می‌بینند بخاطر اون هدف من رشد من پیشرفت من این موضوع شرک است چون ما نمی‌توانیم به کسی آسیب برسانیم و حتی با تحقق هدفمون نمی‌توانیم همانطور که خودمون سود می‌کنیم به خانوادمان هم سود برسانیم جز اینکه خودشان بخواهند و خودشان هم مدار با ما باشند و باور هاشون همفرکانس با ما باشد .

    اگر این طور باشدمثلا یک فرد در خانواده‌ کار کند تلاش کند کارخانه راه اندازی کندثروتمند شود و بقیه اعضای خانواده‌ هم می‌روند در آن کارخانه کار میکنند و نونشون تو روغن میشود اصلا همچین چیزی نیست خیلی بار ها شده فرزند همون شخص برادر همون شخص و یا هر فرد نزدیک به اون شخص معتاد میشود قاچاقچی می‌شود از مدار با هم فرسنگ ها فاصله دارند پس چرا یکی خوشبخت میشود دیگری بدبخت چون نه کسی میتواند آن را خوشبخت کند و او را سرکار بگذارد نه آن شخصی که معتاد است میتواند آن شخص را معتاد کند و کارخانه اش را تعطیل و ورشکست کند جز اینکه هم مدار و همفکرانش باشند و فرد خودش بخواهد با باور هایش با عقایدش زندگی خود را تبدیل به بهشت یا جهنم کند .

    من یک خانواده میشناسم که بسیار پدر خانواده ثروتمند بود بعد از مرگش ارثش بین بچه هایش تقسیم شد یکی از پسر های او ماشین سنگین باغ زمین کشاورزی خانه خوب مسافرت خوب باغ تفریحی و هزار تا ملک و سرمایه دیگر دارد و بسیار با زن و بچه اش زندگی خوبی دارند ولی برادر دیگر معتاد ورشکست حتی یک تیکه از باغ پدرش هم براش نمونده و همش شده برای بدهی و این چیزا چون تو مدار درست نبوده ولی برادردیگرش حتی اگر ارثی هم بهش نمی‌رسید بازم با کار خودش با باور خودش و قرار داشتن در مدار درست به همین ثروت می‌رسید

    پس اینکه کسی بتواند نقشی در زندگی ما داشته باشد شرک است . هیچکس مسئول خوشبختی و بدبختی ما نیست و ما هم مسئول خوشبختی و بدبختی هیچکس نیستیم.همه ما در مداری جدا و در دنیایی مجزا زندگی می‌کنیم منظورم از دنیایی مجزا این است که در مکانی یکسان و با قانون جهان یکسان هستیم ولی با متفاوت فکر کردن و متفاوت نگاه کردن و باور های متفاوت داشتن نتیجه ای متفاوت از جامعه می‌گیریم و اینجوری بگم خیلی ها هستن با باور درست تو همین ایران دارن خیلی عالی زندگی می‌کنند و خیلی ها هستن که ایران براشون جهنم شده فقط بخاطر طرز نگاه و باور هاشون هست .

    همه این ها نوشتم اول دوم سوم برای خودم برای اثبات به خودم برای مرور کردن در ذهنم و اینکه یاد بگیریم و امیدوارم برای شما دوستان هم مفید بوده باشه

    دوستتون دارم یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1845 روز

    به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این آگاهی های توحیدی

    سپاسگزارم از مهربان پروردگارم که هدایتم می‌کنه به راه کسانی که به آنها نعمت داده

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که دراین مسیر چراغ راهم هستید .

    چقدر زیبا دقیقا برطبق قوانین عمل میکنید ، وقتی من یقین بدونم جهان هرکسی توسط فرکانسش رقم میخوره دیگه نگران تأثیر هیچ شخص و هیچ عوامل بیرونی روی زندگیم نیستم و نگران نیستم که خودم با اعمالم تأثیر بدی روی دیگران بذارم

    این ترس که گاهی از شرک به قلبم میرسه، که نکنه بااین کارم باعث آسیب به فرزندم بشم ، یا عزیزانم ، در وجودم بود و گاهی به سطح می‌رسید و اذیتم میکرد و حالا خوشبختانه بااین فایل به طور واضح پاسخ داده شده.

    مثلا گاهی نگران میشم که نکنه تصمیم سرکار رفتنم که آنقدر عاشقشم روی پسرم تأثیر منفی بذاره چون اینکارباعث میشه همیشه کنارش نباشم ، یا گاهی میگم برو باشگاه بعد میگم نکنه با اصرار من بره و باعث شه تو باشگاه یا درمسیر آسیب ببینه، واین ترس و این شرک باعث میشه گاهی دو دل شم در تصمیماتم

    حالا بااین فایل فهمیدم بیشتر روی این موضوع باید کار کنم ، من مشرک شدم ،این ترس ها از باور نکردن قوانین خداوند میاد

    اگر باورش کنم و طبق قانون عمل کنم ، اونوقت رها تر و با آرامش بیشتری زندگی میکنم

    من هیچ قدرتی در جهت رشد و یا آسیب به هیچ کسی ندارم ، همانطور که هیچ کسی همچین قدرتی در زندگی من نداره ،

    و هرکسی پاسخ کانون توجهشو میگیره ، پس تنها وظیفه ی من کار کردن روی خودمه، حالا دراین مسیر اگر پسرم و عزیزانم که کنارم هستند مثل من روی خودشون کار کنن و قدرت رو فقط در دستان خودشون ببینید که خداوند بهشون هدیه داده ،اونوقت سکان دار خودشون میشن و هرکسی رشد خودشو می‌کنه ، و کسی از کسی هیچ تأثیری نه درجهت نه درجهت شر ،نمیبینه چون فقط خودشخصه که داره فرکانس تولید می‌کنه و جهان پاسخگو فقط به فرکانس همون شخص پاسخ میده و جهانشو طبق این فرکانس براش میچینه.

    باید راجب این موضوع مثال های زیادی پیدا کنم و در چارت قوانین آنالیزش کنم تا باگ هاشو پیدا کنم و بهتر درکش کنم و در جای جای زندگیم بکار ببرمش تا وسعت این درک و آرامش و راهتر زندگی کردن ،همه ی زندگیمو تحت سیطره خودش قرار بده

    خدایا من محیا هستم تا هدایتم کنی به مسیر درست و انجام کار درست .

    مهربان پروردگارِ باسخاوتم سپاسگزارم که منو در مسیر دریافت این آگاهی های زندگی ساز قرار میدی

    استاد عباسمنش عزیزم سپاسگزارم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین، شما بینظیرید

    دوستتون دارم وعششششششق برای خانواده بزرگِ سایت توحیدی عباسمنش 🟢

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    محمدرضا گفته:
    مدت عضویت: 1992 روز

    به نام خدا

    یادم می آید دفعه اولی که فایل های مصاحبه با استاد را به صورت روزانه گوش می کردم، هر روز یک اتفاق عجیب و البته زیبا رخ می داد که در عرض یکی دو هفته باور من نسبت به قانون را چند برابر بیشتر کرد، حالا بعد از گذشت یک سال پر از نعمت از گوش دادن به آن فایل ها، باز هم دارم یکی از آن ها را گوش می دهم، خدایا شکرت.

    خداوند عزیزم را شاکرم که با نگاه عمیق به تضاد های زندگی

    متوجه می شوم که که از زندگی چه چیزی می خواهم

    و با هر بار حل کردن مشکلات

    نسبت به قبل قوی تر، با تجربه تر و البته با ایمان تر می شوم

    خوشحالم که مثل استاد عزیزم

    تلاش می کنم از بحث با دیگران اجتناب کنم

    چون با بحث درباره یک موضوع

    روی آن تمرکز بیشتری می گذارم

    و ناخواسته هایم را جذب می کنم

    خیلی خوشحالم که با دیدن عادت های نامناسب دیگران

    به آن ها بی توجهی می کنم و ترجیه می دهم روی اهداف خودم تمرکز کنم

    چون قبلا این تجربه را داشته ام، که با تلاش برای تغییر دیگران

    قبل از او خودم آسیب می بینم، و از مسیرم منحرف میشوم

    خداوند عزیزم را هزاران بار شاکرم که با گوش دادن به این فایل ها

    ستون های باور هایم که در اثر گذشت زمان ضعیف تر شده اند را

    بازسازی و محکم تر می کنم، تا اتفاقات نامناسب وارد زندگی ام نشود

    خوشحال و سپاسگزارم که در هر شرایط بدی

    با کنترل کانون توجه ام، با توجه به زیبایی ها

    می توانم آن شرایط را به به نفع خودم تغییر دهم

    گویی که آن شرایط بد در حقیقت شرایط خوبی بوده است

    و من متوجه آن نبودم

    استاد عزیزم، همان طور که در کامنت های قبلی ام گفته بودم، عزت نفس من در بعضی جهات بد بود، مثلا من هر طور که دلم می خواهد لباس می پوشم و به نظر بقیه توجه نمی کنم، ولی مثلا وقتی راننده تاکسی درخواست کرایه اضافه می کند، جرعت نمی کنم به کار او اعتراض کنم، خوشبختانه چند روز پیش چنین اتفاقی افتاد و راننده از من کرایه اضافی خواست، در ثانیه های اول می خواستم بدهم ولی بعدا یادم افتاد که این یک فرصت است تا عزت نفسم را بالا ببرم و قشنگ می دانستم که اگر این کار را بکنم آدم دیگری خواهم شد، به این کار او اعتراض کردم و کمی با او بحث کردم، بعد ازآن کرایه را طبق نرخ تاکسی رانی بهش دادم، البته کمی بعد تر یادم افتاد که نباید با او بحث می کردم و باید بعد از پرداخت کرایه از ماشین پیاده می شدم، با این حال خداوند عزیزم را شاکرم که چنین وضعیتی را برای من بوجود آورد تا بتوانم بعد از این همه حرفی که در کامنت ها میزنم خودم را محک بزنم :)، و به صورت عملی بفهمم که عزت نفسم چقدر تغییر کرده است.

    با تشکر از استاد و خانم شایسته.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1050 روز

    روز 67 فصل سوم روز شمار تحول زندگی من:

    استاد عزیزم واقعا با این صحبتهای شما موافقم

    چون قلبم منطق اونها رو درک میکنه انگار اونا رو از قبل میدونستم و شما دارید تکرارش میکنید اوایل منطق و ذهنم مقاومت داشت

    جامعه تاکید زیادی روی این موضوع داشته که ما در برابر بچه ها و پدرو مادر و… مسئول هستیم سرمون زیر برف کرده بودیم …

    و همش احساس گناه عذاب وجدان و شرم وحیا دادن

    چه پدر و مادرهایی که به اجبار رشته تحصیلی

    بچه هاشون رو خودشون انتخاب میکنن حتی رشته ورزشی و فکر میکنن با این انتخاب ها آینده شغلی فرزندشون رو تضمین میکنن.

    و به علاقه ی بچه ها توجهی نمیکنن.

    سالی که اول دبیرستان قبول شدم و رشته تجربی ریاضی فیزیک فنی و حرفه ای رو میتونستم انتخاب کنم

    یواشکی رفتم فنی حرفه ای که رشته گرافیک یا مدیریت خانواده انتخاب کنم(مدیریت خانواده رو خیلی بیشتر دوست داشتم چون میدونستم خیلی تنوع داره خیاطی حسابداری آشپزی و….یاد میدادن)

    اما مدیر اجازه نداد من تو اون رشته ها ثبت نام کنم

    میگفت این رشته ها مال بچه تنبل هاست

    تو معدلت عالیه باید بری کامپیوتر و حسابداری

    اون مدیر خودش و مسئول خوشبختی و آینده شغلی من میدونست.

    یکبار دیگه هم تصمیم گرفته بودم برای کار به کشور ترکیه مهاجرت کنم تهران بودم و چند ساعت مونده به پروازم

    مادرم با من تماس گرفتم و با گریه و زاری همش میگفت برگرد اگه تو بری من میمیرم خودمو و میکشم و….

    اونموقع که این آگاهی ها رو نداشتم منصرف شدم

    چون بی نهایت احساس گناه میکردم که اگه من برم مادرم (چند ساله مریض هستن و انواع قرص ها رو میخوره) حالش از اینی که هست بدتر بشه.

    و برگشتم.

    نه من توحید و این آگاهی ها رو داشتم نه پدرم ومادرم و نه اون مدیر مدرسه ام….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    محمود کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 953 روز

    به نام خداوند وهاب وعظیم

    خداوندرو هزاران مرتبه سپاسگذارم برای بودنم در این مسیر پراز زیبایی وآرامش

    چیزی که این دفعه برام پررنگ تر بود وزنگیو توی ذهنم به صدا در آورد از این آگاهیی هایی که انتهایی ندارن واقعا

    این بود که چقدر می تونه این باور بهمون کمک بکنه که واقعا بپذیریم ما توانایی تغیر زندگی هیچ کسیو چه در جهت خوب وچه بد نداریم وتصمیمات ما فقط برای زندگی خودمون می تونه تاثیری داشته باشه.چون هر فرد فرکانس مختص به خودشو داره با باورهای خودش ونتیجه افکار وفرکانسهای خودشو دریافت میکنه

    همونجور که من برای زندگی خودم فقط از باورهام می تونم کمک بگیریم ورقمش بزنم نه هیچ قدرت یا شخص دیگه ای

    وقتی داشتم این جملات رو از استاد میشنیدم توی این فایل

    اینو متوجه شدم که واقعا این باور چقدر بهم کمک کرده برای تصمیماتی که گرفتم تا بحال

    چون با این دید که فقط من قدرت خلق شرایط واتفاقات زندگی خودمو دارم نه هیچ کس دیگه ای

    کاملا دستتو باز میزاره برای اجرایی کردن الهامتی که در یافت می کنی از خداوند ودیگه ترسو دودلیو نداری برای عملی کردنشون که نکنه این کارو بکنم به خونوادم ضرری برسه یا هزارتا مسئله رو بخوام در نظر بگیرم قبل از گرفتن هر تصمیم.

    که اگر بخوام مجالی به ذهن منطقی بدم هزاران وهزاران دلیلو منطق پیش روم میزاره که به اون الهامی که بهم شده عمل نکنم ومنو میترسونه از انجامش

    چون بعضی مواقع در ظاهر الهاماتی که بهمون میشه اصلا منطقی نیست وباید با ایمان واحساسی که از درونمون حسش می کنیم بپذیریمش

    وهمین باور چقدر بهمون کمک می کنه

    خدایاا شکرت شکرت برای این آگاهیی های نابی که هر دفعه ظرف وجودمو بزرگتر میکنه

    خدای بزرگم سپاسگذارتم

    وامروز روز 67 از روز شمار تحول زندگیم بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2501 روز

    سلام و درود

    استاد خیلی خوب گفتید من از زمانی که شنیدم نباید نصیحت کرد نباید بهشون گیر بدیم

    همانطور که هستند قبولشون کنیم

    ما مسول زندگی هیچکس نیستیم

    تا عمل کردن به این حرفها زمانی باد

    از روزی که تو عمل اجرا کردم

    آرامش خیلی بیشتر شد احترام بیشتر شد

    پسر من به خاطر یه سری باور غلط که من باید هواش داشته باشم کسی نداره بهش کمک کنم بهش بگم خلاصه هی بگو و مخالفت و هزاران مورد دیگر

    از زمانی که رهاش کردم پس رفت نکرد

    بلکه از زمانی شروع به پیش رفت و رفتن به سمت استقلال مالی شد

    و خودش برای خودش کار پیدا کرد رفت شغل عوض کرد و بالاخره تو یه مسیری قدم برداشت

    بهتر میاد تو هر کاری بهت میگه

    بهتر شده رفتار و احترام گذاشتن

    خودش کارش رو میکنه اگه موردی هم پیش بیاد متوجه میشم که باید چیزی میگم بگم حق با شماست و زندگی روی دیگری رو بهت نشون میده خدایاشکرت

    واقعا استاد شنیدن

    درک کردن

    اجرا کردن عمل کردن

    این سه مرحله هست که باید توش پیشرفت کنیم و به تکامل برسیم

    بهشت را تجربه خواهیم کرد

    خدایا شکرت بابت همه چیز

    بابت قانون بدون تغییر خداوند

    استاد از اینکه با آرامش و ردور از هرگونه تعصب و چالشی به ما کمک میکنید تا درک کنیم جهان را سپاسگزارم

    شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    یدالله خندان گفته:
    مدت عضویت: 720 روز

    به نام خدایی که به تازگی درکش کردم

    سلام و درود خدمت استاد وهمه دوستان

    باور اینکه ما نمی توانیم سرنوشت دیگران را عوض کنیم میتواند باعث شود تنش بین پدر و مادر با نوجوانان خود را کم کند

    سپاسگزار استاد هستم که به من آگاهی داد که شرک را از خود دور کنم باتوجه به فرمایش حضرت علی در نامه 31 که ای حسن بین تو و خدای تو هیچ شفاعت کننده ای نیست و با احترام به همه بزرگان و امامزاده ها زمان آن رسیده که شیعیان از شرک فاصله بگیرند و امامزاده ها را بین خود و خدای خود واسطه قرار ندهند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    Rouzbeh somayeh گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    به نام خدای بی همتا

    سلام خدمت استاد ارزشمندم و همراهان عزیز

    در مورد تجربه ام و شنیدن این فایل میتونم بگم

    (بقول استاد هر زمان به فایلی برای چندمین بار گوش میدین چیزهایی رو می‌شنویم که قبلا درک دیگه ای ازش داشتین)

    سال ها پیش وقتی خواستم جور دیگه ایی زندگی کنم که جهان انقد تنگ و کوچیک نباشه، زمانی که دیگه هیچ چیزی خوشحالم نمی‌کرد و ….

    تومسیری افتادم که یه جورایی مجبور شدم از حاشیه امنیتم خارج بشم از رفاهی که خانواده سه نفری مون داشت. و خیلی سخت بود با وجود حرفها ‌ای اطرافیان، حال خوبت رو نگهداری و ادامه بدی.

    یکسال و نیم بعد تومسیر مثبت نگری و استاد ارزشمندم آشنایی با جهان بینهایت عادل حاصل شد و از زمانی که قانون فهمیدم باعث شد دیگه نه تنها احساس دوگانه ( آیا موفقم یا …) نداشته باشم بلکه پرقدرت تر ادامه بدم.

    استاد خیلی واضح تو این فایل گفتن وقتی جلو میری و نگاه به اینکه فرزندم یا همسرم مسئول زندگی خودشونن و خدای خودشون رو دارن….

    این باور در من هم ساخته شد و زندگی رو با توکل به خدا به شرایطی تبدیل کردیم که خودم هم بعضی موقع ها میگم چطور شد که انقد خوب پیش رفتیم و این انقلابی که در درونم ایجاد شد که به صلح درونی برسم و جهان قدرقدرت نباشه،

    کمکم کرد جهان پراز عدالت خداوند رو زیباترببینم و خودم رو خالق زندگی ام .

    از اینجا زندگی معنایی دیگه گرفت و در من روح زندگی دمیده شد.

    زمانی که با نیت خیر و مثبت جلو میریم تمام جهان کمک میکنه روزهای بهتری رو تجربه کنیم ( پس تا جهان برات برنامه نریخته، برنامه خودت رو بریز)

    خدا همیشه حمایت میکنه زمانی که تنها حامی من اونه و من شاکر اوهستم تا بی نهایت

    در پناه الله یکتا وهاب باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: