مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 41
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-06 18:40:012025-01-08 11:00:23مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
لَقَدْ کانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَهٌ جَنَّتانِ عَنْ یَمِینٍ وَ شِمالٍ کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَ اشْکُرُوا لَهُ بَلْدَهٌ طَیِّبَهٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ «15»
همانا براى قوم سبأ در محل سکونتشان نشانهاى (از قدرت و رحمت الهى) بود: دو باغ و بوستان از راست و چپ. از روزى پروردگارتان بخورید و براى او شکرگزار باشید (که) شهرى پاک و پروردگارى آمرزنده (دارید).
فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَواتَیْ أُکُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَیْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِیلٍ «16»
پس (به جاى شکر، از خداوند) روى گرداندند، و ما بر آنان سیل ویرانگر عَرِم را فرستادیم و دو باغستان (پر محصول) آنان را به دو باغ با میوههاى تلخ و شورگز و اندکى از درخت سدر تبدیل نمودیم.
ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِما کَفَرُوا وَ هَلْ نُجازِی إِلَّا الْکَفُورَ «17»
این (کیفر) را به خاطر کفرانشان به آنان جزا دادیم و آیا جز ناسپاسان را کیفر مىدهیم؟
=================================
سلام به دو استاد عزیز و دوستان نازنینم
روزگارتون خوش و خرم باد
گام 6 پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
فرهنگ ناب لا اکراه فی الدین
خدارو شکرگزارم که در گام پنجم حضور دارم و با دوستانم همگام هستم
مهمترین راه ارتباط با نیروی هدایتگر درونی ما اینه که اول باور کنیم این راهنما در وجود ما هست، و بما پاسخ میده، فارغ از اینکه مذهبی هستیم یا نیستیم
و باور کنیم که وقتی که ازش درخواست کنیم و ایمان داشته باشیم که وجود داره و پاسخ میده بما پاسخ خواهد داد
خدا رو شکر که با آموزه های استاد من هم باور کردم که نیروی هدایتگر در وجود همه ما هست خیلی تمرین می کنم که از هدایتهاش استفاده کنم هم تو دفترم می نویسم و هم باهاش صحبت می کنم میگم خدا جانم من میخوام همه کارهام هدایتی باشه، ظرف وجودم رو بزرگتر کن درک و فهمم رو بالا ببر تا هدایتها و الهامات رو واضحتر و شفافتر ببینم و با صدای بلندتر بشنوم، درک کنم، دریافت کنم، و به الهامات عمل کنم
و سعی می کنم در ابتدای هر کارم ازش هدایت و کمک بخوام حتی برای غذا درست کردن و یا ورزش و پیاده روی و کار کردن روی خودم و یا هر کار دیگری
و دارم تاتی کنان جلو میرم بعضی وقتها هدایتها رو دریافت می کنم و هنوز خیلی وقتها صداشو نمیشنوم، و میدونم که هر چقدر ادامه بدم و بیشتر تمرین کنم هدایتهای بیشتری دریافت خواهم کرد
به اندازه ای که آدم ایمان و باور داشه باشه، به اندازه ای که تسلیم باشه، به اندازه ای که رو خودش حساب نکنه و رو عقل و منطق و تجربات گذشته اش حساب نکنه، با راهنمای درونش ارتباط برقرار می کنه و هدایتها رو دریافت می کنه
یکی از عواملی که ما از راهنمای درونمون استفاده نمی کنیم اینه که تجربیات گذشته رو در نظر میگیریم و فکر می کنیم چون قبلاً نشده الانم نمیشه
ذهنمونو باید خالی کنیم
ذهن منطقی ما جلوی ما رو میگیره که از الهاماتمون استفاده کنیم
نشانه تشخیص الهامات قلبی از نجواهای شیطانی احساسمون هست
اگر احساس خوب بما میده الهامات قلبیه
و اگر احساس بدی بما میده نجواهای ذهنیه
برای خوب شدن همیشگی احساس باید همیشه روی گفتگوهای ذهنیمون کار کنیم و نجواهایی که بما احساس بدی میده با باورهای مناسب جایگزین کنیم
این هم یکی دیگه از مواردی هست که از استادم یاد گرفتم و دارم خوب روش کار می کنم، وقتی که یک فکری تو ذهنم میاد که بر اساس باورهای محدود کننده است(عجله، کمبود،قضاوت،مقایسه با دیگران) سریع بخودم میگم نه نه عزیزم اینجوری نباید فکر کنی، مثلاً
عجله نکن بزار تکامل طی بشه
هیچی کم نیست جهان پر از فراوونیه
مقایسه خودت با دیگران ممنوع، فقط خودتو با دیروز خودت مقایسه کن
برای رسیدن به ثروت و یا هر خواسته دیگری باید رو باورامون کار کنیم عجول نباشیم اجازه بدیم با طی تکامل نتایجش رخ بده
وقتی رو باورامون کار کنیم از همون اول نشونه هاشو می بینیم هر چند کوچیک، و با دیدن نشانه های کوچیک می فهمیم که جواب میده و باید همین مسیر رو ادامه بدیم
کار کردن رو خودمون و باورامونو همیشه ادامه بدیم تا نتایجمون کمرنگ نشه
تضادها برای ما بد نیستن با اونها خواسته هامونو میشناسیم و محرک ما برای پیشرفت و رسیدن به خواسته هامون هستن
ما مسئول خوشبخت کردن کسی نیستیم حتی فرزندانمون
این موضوع که دیگه صد در صد بر ضد باورهای قبلی من بود و اول عجیب بنظرم میامد و مقاومت داشتم بهش ولی هر چقدر بیشتر رو خودم کار کردم و فایلهای استاد رو گوش کردم سیمانهای سفت مغزم کم کم سست شد و فرو ریخت خدا رو شکر
و همینطور یاد گرفتم که نباید بحث کنم با دیگران در مورد افکارم و ایده هام یا بخوام چیزی رو ثابت کنم بهشون، البته اینو باید بیشتر روش کار کنم تا ماهر بشم در این زمینه
همه آزادند که دیدگاههاشونو بگن اگه دیدگاهی رو دوست نداشته باشم فقط باید ازش اعراض کنم نه اینکه بحث و جدل کنم و بخوام بقیه رو قانع کنم یا بدتر از اون دشنام بدم
استاد جانم منم این این چند باری که رفتم کانادا و آمریکا بوضوح دیدم هر کسی هر جوری دوست داره فکر می کنه و عمل می کنه و اکثراً بقیه رو همونجوری که هستن پذیرفتن کاری به دین کسی ندارن و به شکل مسالمت آمیزی در کنار هم زندگی می کنن
لا اکراه فی الدین رو بیشتر از ما باور کردن
یاد این گفته سید جمال الدین اسد آبادی افتادم که رفته بود چندتا از کشورای غربی رو دیده بود و وقتی که برگشته بود گفت ما اینجا اسممون مسلمونه ولی غربیها بدون اینکه مسلمون باشن دارن به اسلام واقعی عمل میکنن
چقدر خوبه که بتونیم تحمل کنیم دیدگاههای آدما رو
ما فقط و فقط مسئول خودمون هستیم
در قرآن آیات متعددی رو می بینیم که میگه هر کسی مسئول اعمال خودشه
کُلُّ نَفسِِ بِما کَسَبَت رَهینَه
کُلُّ امرِیءِِ بِما کَسَبَ رَهین
و پنج بار در آیه های مختلف تکرار شده که کسی بار دیگری رو بر دوش نمی کشد
وَ لا تَزِرُ وازِرَهُُ وِزرَ أُخری
ما نه مسئول خوشبختی فرزندانمون هستیم و نه تواناییشو داریم
خدا رو شکر هدایتم کرد و کمکم کرد این کامنتمو بنویسم
بهترینها رو براتون آرزو دارم
برای این گام
تمرینی که برای ذهنم میخواهم انجام دهم
برای اینه تشخیص بدم الهامات الهی را با نجواهای ذهنم کدام است
اومدم برای خودم بک جدول کشیدم و احساسهای بدی که از صحبت های درونی ام میگیرم ،مثل :نا امیدی. یاس.نگرانی.ترس .قضاوت…را نوشتم تو قسمت نجواهای ذهن
و احساس های خوبی که از طریق صحبت های درونی هم میگیرم ،مثل:حس بودن.انگیزه.امیدواری.شادی.ارامش و…. اینهارا نوشتم در قسمتهای الهامات الهی
اینطوری میتوانم راحتر الهامات قلبی ام را تشخیص دهم و بشنوم و خودم را با این روش سرگرم کنم و در این مسیر بمانم
به نام خداوند بی نهایت خوبم خدااایی که همیشگیست و بر همه چی عالم ووقادر مطلقه
سلام و درود بر استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان جان
خدااا را هزار مرتبه شکر بابت هدایتم به آگاهی های بی نظیر استاد و درک آن ها
مهم ترین باوری که باعث میشه الهامات درونی را دریافت کنیم
کاملا با صحبتی که استاد کردند موافقم باور به اینکه چنین خدایی داریم که بی نهایت بخشنده و مهربانه و بر همه چی عالم و قادره
خود من قبلا چقدر در انجام تصمیمات زندگیم به تجربیات گذشتم که بخاطر باورهای محدود کننده به وجود اومده بود دچار ترس و نگرانی میشدم و در انجامش عجولانه تصمیم میگرفتم و بخاطر باورهای اشتباهم همون تجربیات را دوباره تجربه میکردم شاید هم بیشتر چه در زمینه مالی و چه در زمینه روابطی
اما از روزی که به هدایت الله با عشق آگاهی های استاد را با جون و دل گوش کردم و پذیرفتم و روی باور های توحیدی خودم که در هر جنبه ی زندگی اصل سعادتمندی و خوشبختیه کار کردم که مهم ترین باور هم برای من اینه که وقتی در برابر تصمیمی برای زندگیم باورهای محدود کننده کم و بیش میاند بلافاصله به خودم میگم
احساس خوب برابر اتفاقات عالی
چطور میتونم احساسم را عالی کنم یا نگه دارم ؟
با ایمان به خدا با باور به اینکه خداوندی هست که عادله و بر همه چی عالم و قادر مطلقه و هدایت تو به مسیر درست و رسیدن به خواستت دست اونه و هیچ چیز و هیچ کس اندازه پشیزی ارزش نداره که بتونه جلوی موفقیت تو را بگیره فقط خدا و خداست که به راحتی زیبایی عزتمندانه تو را از راه های خودش هدایت میکنه به آنچه میخواهی عشق میخواهی فقط خدا سلامتی میخواهی فقط خدا آرامش میخواهی فقط خدا پول میخواهی ثروت میخواهی فقط خدا سعادتمندی میخواهی فقط خدا چی میخواهی هر چی میخواهی فقط او با خدا باش و پادشاهی کن مگه خودش نگفته من به تو نزدیکم بخواه تا استجابت کنم اگر تو هم مرا بخوانی
خداااایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
خدایا ما را به راه راست راه کسانیکه نعمت دادی هدایت کن
و این باور توحیدی بی تظیر که من در خودم به هدایت خود الله ایجاد کردم و این چنین زندگیم از هر لحاظ که بگم به شکر الله هر روز از هر جهت عالی عالی تر میشه و دقیقا هر روز صبح که از خواب بلند میشم با احساس عالی شکر گزاری میکنم و با خدا میگم خدااایا از من حرکت از تو هدایت به سمت هر آنچه خیر و نیکیست برای من و خانوادم
خدایا از من حرکت از تو انرژی و برکت به زمانم و حال خوب و آسان شدن کارها خوشمزه شدن غذام برکت به غذام و………
و دقیقا من هر روز اینا را تو زندگیم بهشون میرسم و درک میکنم که بابت چیه و از خداوند میخوام که تا زنده هستم هدایتم کنه به مسیر درست
و در مورد اینکه هر کسی مسئول زندگی خودشه نه دیگران حتی همسر و فرزندان بگم که من چقدر بخاطر کمال گرا بودنم و تایید طلب بودنم و حرف مردم و خانواده خودم و همسرم همیشه میخواستم همسرم و فرزندانم مطابق آنچه من میگفتم رفتار کنند و فکر میکردم من درست میگم اونا اشتباه و کاملا توجه و تمرکزم را گذاشته بودم رو رفتارهایی که دوست نداشتم ببینم و هر روز هم بیشتر میدیدم و باورهای قدرتمند کننده ای که به هدایت الله از آگاهی های استاد و آنچه درک کردم جایگزین این باور محدود کننده کردم
این است که خداوند به همه ما به یک اندازه نزدیکه و همه ما به هدایت و آگاهی های خداوند به یک اندازه نزدیک هستیم و من هیچ کس را نمیتونم تغییر بدم و فقط خودم را میتوانمتغییر بدهم و هیچ کس به اندازه پشیزی نمیتونه باعث خوشبختی و سعادتمندی من بشه عالم و قادر مطلق خداست و من نه بهتر از کسی هستم نه پایین تر از کسی همه در برابر عدل خدا یکسانیم و من مسئول هیچ کسی نیستم چون خداوند خالق همه ماست و اوست که هدایت گر عالمه و به خودم یادآوری میکنم من با این کارم در کار خدا مداخله میکنم
و اینا هم بگم که ذهنم در مورد همسر و فرزندانم هنوز مقاومت هاش را میکنه اما منم مدام و با عشق باورهای قدرتمند کننده را با درک کردن و امکان پذیر بودنشون تکرار میکنم چون نتایجم فوق العادس و هر روز بهتر میشه و اینجا نتایج و احساس عالیت نشون دهنده راه درسته(اهرم رنج و لذت)
به قول استاد اگر تضادها و مسائل اومدند این دید ماست که چطور به آنها نگاه میکنیم و اگر اصل توحید را در رابطه با هر مسئله بیاد بیاوریم ایمانمون را قوی کنیم حل مسئله و رسیدن به خواسته ها برامون آسان میشه
خداااایا ما را آسان کن برای آسانی ها
و یکی از نتایج عاااالی من دقیقا فایل 4 و فایل دیروز و امروز بود که من از خداوند هدایت خواستم برا حل مسئله و دقیقا جوابش داخل این فایل ها بود
فایل 4 که میخواستم کاری انجام بدم و نتایج قبلی با باورهای محدود کننده و ترس در برابر تصمیمم مقاومت میکرد و خب وقتی ترس میاد چون پاشنه آشیل من بوده بلافاصله تو گلوم یه حسی دارم و دیگه این باور را هم مدام با خودم کار میکنم که احساس عالی اتفاقات عالی و ادامه و…. و از خداوند هدایت خواستم و هدایت شدم به فایل 4
و دیروز هم در مورد قرآن گفته شد و اینکه برید بخونید و ترجمه فارسیش را بخونید من روز قبلش هدایت شدم به اینکه اینکار را انجام بدم و از خداوند خواستم مطالب را به هدایت خودش درک کنم و من از همون ابتدا وارد یه سایت شدم که برام درکشون آسون نبود و گفتم اگه آسون بود هدایت خدا بود و خداوند هدایت کرد و استاد گفت قبل از اینکه بخواهید تفسیر کنید و از این حرفا برید ساده فقط معانی قرآن را بخونید و بع هم یه سایت معرفی کرد
و در مورد فایل امروز هم دقیقا من دوباره در مورد یه سری از تصمیمات مالی با همسرم اختلاف نظر داشتم و میخواستم دوباره هدایتگر اون باشم که باز همون ترسه و نتایج قبلی نجوای ذهنم شده بود و باز اینجا هم به هدایت الله از اهرم رنج و لذت استفاده کردم
و گفتم هدایت فقط دست الله است و ……
و یه مورد دیگه هم امروز میخواستم تو گروه فامیلی بگم نظر من درسته و اگه اینطور باشه اگه عشق تو هر کاری باشه اون کار آسون پیش میره و…..که خب بنده خداها که آگاهی الان ما را نداشتن مقاومت میکردن و میگفتن چرا چرت میگی و دقیقا فکر میکردم دارم درست عمل میکنم که یدفه بخودم گفتم اعراض کن
و امروز من به هدایت الله با آگاهی های استاد به درک بیشتر این موضوع پی بردم
و خداوند را بی نهایت شاکرم که هر روز به هدایت خودش از هر جهت بهتر و بهتر میشم
کامنتم واقعا طولانی شد اما احساس عالی و هدایت الله همراهش بود
استاد عزیز خانم شایسته عزیز بی نهایت از شما سپاسگزارم که به لطف الله با عشق آگاهی های بی نظیرتون را در سایت قرار میدهید
در پناه یگانه الله شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
بنام معبود بی همتاییم
سلام و درود به استاد عباس منش عزیزم ومریم جان عزیزم
استاد چقدر صبحت های امروز شما روی من تاثیر بسیار عالی و عمیقی گذاشت و من از خدای مهربانم سپاسگزارم که در هر موردی که میخواهم از طریقهای مختلف با من سخن میگوید
چقدر خدای مهربان و بخشنده ای دارم
خیلی خوشحالم از این مسیر خیلی شاکر خداوندم
خیلی از شما استاد عزیزم سپاسگزارم
چقدر همه چیز به بهترین شکل ممکن پیش میره تا من را غرق در نعمت های بی کران خداوند مهربانم کنه
انقدر امروز خوشحالم و شادهستم بخاطر این اتفاقات خوب وبزرگ زندگی ام که حد نداره
اینکه میگم اتفاقات خوب منظورم اتفاقات عجیب وغریب نیست
منظورم این حال خوشمه.شادمانی درونیمه.تسلیم بودن درونیم در برابر معبودم
کاش میشد اینجا وصفش کنم این حالم را این احساس سبک بالی و پروازم را خدایا سپاسگزارم
سپاسگزارم سپاسگزارم
چقدر من خوشبختم استاد که با شما آشنا شدم
چقدر معبودم من را دوستداره که تو این مسیر هستم
چقدر من خوشبخت وثروتمندم بخاطر تک تک نعمتهام بخاطر نشانه های زیبای زندگی ام .
معبود قشنگم هر لحظه با من حرف میزنه برام نشونه میفرسته .و من را غرق وجود خود میکنه
استاد خیلی خوشحالم
خودم را خوشبختترین فرد دنیا میدونم
خدایا سپاسگزار
خدایا سپاسگزار
استاد عزیزم ممنونم از شما
چقدر این دوره مهاجرت به مدار بالاتر دستاورد های قشنگی را برایم بوجود آورده
دقیقا همونیه که میخوام.
خدایا سپاسگزار که من خالق زندگی خود هستم
این نعمت بزرگ را خداوند بهمون داده شکرت خدا جووونم
سلام به بهترین و فوق العاده ترین استاد دنیا توحیدی ترین بانوی دنیا مریم جان دوستان هم فرکانسیم من خودم اوایل واقعا ناآگاهانه دیگران رو امر و نهی می کردم ولی الان اصلا کاری ندارم و میگم من باید روی خودم کارکنم ومن در تغییر دیگران ناتوانم واگر من تغییر کنم جهان اطراف من تغییر میکند واین دعاروهمیشه به خودم میگم خدایا تنها تورامیپرستیم و تنها ازتویاری میجوییم ولی مارا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنان انعام فرمودی نه راه کسانی که برآنان خشم فرمودی ونه گمراهان عالم آمین در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید
به نام الله یکتا
سلام به همه اهل بهشت
الهه ام
کسی میتونه الهامات رو بشنوه وعمل کنه که به نیروی درون خودش باور داشته باشه ایمان داشته باشه تسلیم باشه و روی خودش وعقل و منطق و تجربیات گذشته اش حساب نکنه
چند روز پیش لباسامو شستم داخل خونه بعد رفتم آویز کنم یه حسی بهم گفت روی آویز داخل پهن کن گوش نکردم رفتم حیاط روی آویز بیرون پهن کردم هین کار حسه دوباره بهم گفت نکن اویز پاره میشه گوش نکردم طبق تجربه از گذشته که مگه پاره میشه من اینو محکم وصلش کردم هیچیش نمیشه و رفتم داخل نیم ساعت بعد هوا ابری شد گفتم یه نگاهی بندازم ببینم اگه ابشون رفته بیارم داخل روی آویز داخل پهنشون کنم که دیدم ای دل غافل آویز جان دررفته و هرچی لباس بودپهن زمین شده و دوباره کاری به خودم گفتم الی ببین ببین چطور خدا بهت گفت ببین چند باره دیگه هم گفته ولی من گوش ندادم من به عقل خودم تکیه کردم همونجا واقعا منقلب شدم که این کاررو که خیلی برام دردسر نداشت رو چطور خدا بهم میگفت انجام نده برای خودت میگم ولی من با روی خودم حساب کردن و نشنیده گرفتن الهامات چه زحمت دوباره ای برای خودم ساختم اما درس بزرگی گرفتم که همیشه و همیشه باید حواسم باشه که انجام بدم هرچی حسم گفت و بعدش چه عشق بازی باهاش کردم نه حالم رو بد کردم نه چیزی فقط خندم و بغضم باهم یکی شدن که دیدی چقدر دوست داره چقدر هواتو داره که از این دوباره کاری هاهم نجاتت میده چه برسه به اینکه کسی یا چیزی بخواد بهت ضربه بزنه به شرطی که باهوش باشم بهش باور داشته باشم و به عقل خودم اصلا تکیه نکنم همون تجربیات گذشته بعد بیام تسلیمش باشم که همه چی تویی من هیچی نیستم خودت بگو من انجام میدم
یعنی اگه یکساعت زمان بزاری فقط گفتگوی مثبت در ذهنت بسازی ولی 5دقیقه ولش کنی دوباره ذهن میخواد برگرده به سمت منفی و استدلالش اینه اگه نشد چی اگه بیمار بشه چی و هی میخواد بترسونتت پس کار کردن روی ذهن باید تاآخر عمر باشه
استاد واقعا درست میگین اوایل هر دوره چون ذوق و شوق داریم جوری نتایج میان که مات و مبهوت میمونیم و چون هی تکرار میشه فکر میکنیم خب طبیعیه که باشه مخصوصا مثل منی که تازه وارده ولی زرنگ اونه تا آخرعمرش ادامه بده و بدونه از وقتی خودش تغییر کرد زندگیشم تغییر کرد نه اینکه شانسی همه چی درست شد
من مسئول خوشبختیه کسی نیستم من حتی مسئول بدبختیه کسی هم نیستم
استاد من در مورد فرزندم هنوز هم نمیتونم این دیدگاه رو بپذیرم و آزادش بزارم ولی دارم خودم رو بهبود میدم و واقعا کمی تغییر کردم و حتما تغییرات بزرگی هم خواهم کردبه امید الله
یک مرد باید همسرش رو خوشبخت کنه رو این دیدگاه من بودو همیشه باور من این بود که حسین باید من رو خوشبخت کنه و ویژگی های زن خوشبخت هم توی ذهنم با معیاری که اطرافیان در مورد یک زن خوشبخت داشتن سنجیده میشد اما زمانی که من با گام های اول پیشرفتم تازه متوجه شدم بابا من مسئول زندگی خودمم حسینم مسئول زندگی خودش ولش کن بنده خدارو تو خودت باید خودت رو خوشبخت کنی اونم نه با عوامل بیرونی با عوامل درونی خودت ببین چیو میخوای خوشبختی رو در اون ببین نه چیزی که مورد تایید دیگرانه تا اونا بهت بگن خوشبخت یا بدبخت و چقدر آرامشم بهتر شده از اون موقع و ذهن من هنوز چموشه در این مورد ولی تا ببینم حال بدم رفته توی فاز اینکه نظر دیگران در مورد خوشبختی یا بدبختی من چیه و من چه انتظاری از حسین دارم که ملاکش خوشبختیه منه
بنام خدای جان جانان…..
قدم 6
خدایاشکرت اجازه دادی باشم و حضور داشته باشم….
شکر که امروزم به تعهدم عمل کردم…..
الهام و هدایت …..
زمانی الهامات دریافت میکنیم که خودمون لایق هم صحبتی با خداوند بدونیم…..
زمانی که بگی خدایا من نمیدونم ،،،،تویی که هدایت میکنی و من میخوام تو هدایتم کنی ……
زمانی که بلدم بلدم نکنی و همه چیزو بسپری بخدا….
صدای الهام و هدایت آرومه ،،،،جنسش یقین ،ایمان ،جنسش عشقه و آرامشه ،،،،،
و خداوند کسانی هدایت میکنه و آروم باشن و حس خوب داشته باشن در عصبانیت،خشم ،ناراحتی و حس بد خداوند برای شما هدایتی نداره…..
هدایت زمانی از راه میرسه که به صدای قلبت گوش کنی نه به تجربیات گذشتت،،،،،نه روی عقلت حساب کردن……
ذهن منطقی ما جلوی مارو میگیره برای اینکه از الهامات استفاده نکنیم ،،،،اما تکامل میخوام به مرور وقتی ایمانت قوی کنی ،،،،میگی حرف ،حرف تو باشه خدا ،،،،میگی خدا هرچی تو بگی تهش خیره و سرانجام
تضادها دمشن ما نیستن راه میانبری هستن تا مارو راحت تر برسونن……
جمله طلایی که شاید خیلی از ماها مقاومت داشته باشیم:اینکه من مسئول زندگی پدر و مادر و خانوادم نیستم ،،،،اصلا من قدرت اینو ندارم ،،، کسی که توی مدار نباشه کسی که خودش نخواد ما نمیتونیم براش کاری انجام بدیم،،،،،،شاید قبلا خیلی مقاومت داشتم اما هرچقدر میگذره میفهمم من مسئول خوشحال کردن کسی نیستم …….،،،،،،،من فقط میتونم خودمو خوشحال کنم و دیگه مثه قبل احساس گناه ندارم که نههههه من مسئولم،،،،،،
خوسحالی درونی هرکسی به دست خودشه
کلید حال خوب هرکسی به درون خودشه
پس احساس گناه نکنیم که این حس بدترین حس دنیاس،،،،،،،
خدا برای همه به یک اندازه خداست ،،،،،این ماییم که باید باورش کنیم و ظرفمونو بزرگ تر کنیم:)
خدایاشکرت
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عباسمنش و استاد شایسته.
عرض خدا قوت دارم خدمتتون،خداوند بهتون خیر بده بابت جاری نموندن این آگاهی تا انسان ها گسترش پیدا کنند و بیدار بشن.
من میخوام در مورد تجربه ی ندای درونی خودم صحبت کنم.
به نظر من انسان اگر بصورت مرتب روی خودش کار کنه و تمرکز 100 در 100 بگذاره روی یاد گیری این قوانین کم کم با یک شیب ملایم ندای پیام های ندای درونی رو متوجه میشه.
من بعد از کار کردن حدودا 2-3 ساله روی قوانین میشه گفت تازه متوجه پیغام های ندای درون شدم.
داستان واضح شدن ندای درون براتون توضیح میدم.
یه شب تقریبا آخر وقت بود مشتری اومد برام و من هم خسته بودم و زیاد حال و حوصله صحبت کردن با مشتری رو نداشتم.
مشتری درخواست کرد فلان جنس رو دارید؟
م من هم خیلی سرد پاسخ دادم نه….
دقیقا همون لحظه بصورت خیلی واضح یه چیزی از درون بهم گفت بجای اون کالایی که مشتری درخواست کرد و نداشتی،به مشتری کالای مشابهش رو پیشنهاد بده و من هم با کمی تاخیر به مشتری گفتم اون کالایی که شما میخوای رو ندارم اما بجاش فلان کالا رو دارم که از اون چیزی که شما میخوای خیلی بهتره….
و مشتری بدون معطلی گفت خوبه میخوام!!!
جالبه اون کالایی که من بهش پیشنهاد دادم مدتی بود اصطلاحا شیخ مغازه شده بود و فروش نمیشد.
بعد از اینکه مشتریم از مغازه رفت با خودم گفتم متوجه ندای درونی شدم،این دقیقا همون هدایتیه که استاد میگه.
با خودم مرور کردم،دیدم بارها از این جنس نداهای درونی بهم القا شده،اما من جدی نمی گرفتم،چون اصلا شناختی روش نداشتم.
دوستان همین صحبت های درونی رو جدی بگیرید.
از اون روز به بعد کاملا گوش به زنگ ندای درونم هستم،همیشه به حرفش میکنم توی همه امور زندگیم و خدارو شکر خیلی برام خوب بوده.
بقول استاد فقط باید یکم بند کفشتو سفت کنی و سر سپرده ندای درونی باشی که جنس این نداها از جنس حس خوب و آرامش هست.
اگر با خودت در صلح باشی و حالت خوب باشه حتما بهت گفته میشه،اگر در لحظه باشی و روی سر پاهات باشی یعنی توی گذشته یا توی آینده یا توی مقایسه خودت با دیگری نباشی حتما این اتفاق برات می افته.
استاد جاااان ازتون ممنونم که بهم یاد دادین الهام و ندای درونی فقط مخصوص معصومین و پیامبران نیست و به منِ محسن،یک بنده معمولی خدا هم الهام میشه.
وَ نَفسِ وَما سَوّا ها،فَا اَلهَمَها فجورَها وَ تَقواهاٰ
خدا نگهدار….
سلام استاد عباس منش بزرگوار و سلام استاد شایسته نازنین
و سلام به همه اعضای سایت توحیدی عباس منش
——-
پروژه <>
گام 6 | فرهنگ ناب《 لا اِکْراهَ فِی الدّین》
——-
خدایا شکرت بابت آگاهی های ناب گام ششم.
• برای شنیدن هدایت های راهنمای درون، باید استدلال های ذهن را که از تجربیات و باورهای محدودکننده گذشته می آید، از مدار خارج کنی؛
اولین شرط برای ارتباط با درون این است که باور کنم که این رابطه وجود دارد.
باید برای جزئی ترین تصمیمات و مسائل زندگی درخواست راهنمایی و هدایت داشته باشم مثل رد شدن از خیابان، مثل غذایی که می خواهم بخورم یا مثل استاد که در حد دست گرفتن راکت تنیس هم از این راهنمایی استفاده میکنن.
یکی از دلایل اینکه انسانها از راهنمایی درون استفاده نمی کنن تجربیات گذشته شان هست و اینکه چون این کار در گذشته جواب نداده الان هم جواب نمی دهد در صورتی که من طبق آموزه های جدید و این روش جدید زندگی باید گذشته ها را پاک کنم و دور بیاندازم.
مثل تجربه استاد در فرودگاه امام در مورد گم شدن فرزندشان که به ندای درونشان گوش دادن و چقدر نکته مهمی من متوجه شدم که استاد چند بار گفتن که همش فکر میکردم داره جایی بازی میکنه که من اگر در چنین شرایطی بودم عمرا چنین فکری میکردم یعنی در خوشبینانه ترین حالت من فکر میکردم که فرزندم را دزدیده اند و البته که وقتی من روی خودم کار نکرده ام طبیعی هس که ذهن منطقی من نمی گذارد به ندای درونم گوش دهم.
و بهترین راهی که میشود تشخیص دهم که در مسیر درست هستم یا نه، توجه به احساساتم هس اگر احساس خوبی دارم قطعا مسیرم درسته.
و همچنین یکی از راههای دیگه برای تشخیص راه درست و غلط نشانه هستن مثل گرفت هدیه، پیدا کردن پول،پیدا کردن جای پارک، و من همچنین به چراغهای راهنما که به محض رسیدن سبز میشن یا دیدن اعداد رُند توجه میکنم.
آگاهی دیگر در این فایل که قبلا هم بارها استاد گفتن اینکه من مسئول زندگی دیگران نیستم و اگر در این مسیر خانواده من هم درگیر تضاد شدن
می تواند در راستای خواسته های شان باشد و در کل تضاد می تواند به ما کمک کند که خواسته هامان را با وضوح بیشتری تشخیص دهیم و تضاد به عنوان محرک برای ما عمل میکند.
و در هر صورت من مسئول خوشبختی دیگران حتی خانواده ام نیستم.
آگاهی مهم دیگر این بود که من نباید با عقاید دیگران بجنگم و اگر با عقیده و تفکری مشکل دارم میتوانم اعراض کنم و این آیه شریف لا اِکْراهَ فِی الدّین
را میشود در همه امور زندگی تعمیم داد.
ما باید فرهنگ موافقت و مخالفت با دیدگاه دیگران را یاد بگیریم.
و طبق آیه قرآن که به صراحت میگه ما مسئول خودمان هستیم و هیچ کس بار دیگری را بر دوش نمی کشد.
و حتی در مورد فرزندم چون او را به دنیا آوردم من فکر می کنم مسئول خوشبختی او هستم اصلا اگر هم بخواهم توانایی این کار ندارم . این همه آدم بی سرپرست یا بد سرپرست به درجات و مقامات عالی رسیدن و از آن طرف هم این همه مقامات بچه هایشان بدترین مسیر رفته اند .
پس من فقط باید خودم مسیر درست را بروم که البته به این معنی نیست که خانواده مان را بی خیال شویم. منظور این است که من بابت خوشبختی دیگران دست از اهدافم بر ندارم.
باز هم سپاسگزارم از شما استاد گرانقدر
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا منِ نقطه، هیچی نمی دونم تو دانای نهان و آشکاری
تو رب العالمینی
پس از خزائن علم و حکمتت بر علم و حکمتم بیفزای … علم و حکمتی از جنس علم و حکمت سلیمان
خدایا از شر نجواهای ذهنم… از شر باورهای ناهماهنگم … از شر قل و زنجیرهای نامرئیِ باورهای محدودکننده ام، به تو پناه میبرم
ای خیر الرازقین… ای ارحم الراحمین… ای کریم… ای غنی… منو از عوامل بیرونی بی نیاز کن … منم می خوام غنی بودن رو در همه ابعاد از سرراست ترین و لذت بخش ترین مسیر، تجربه کنم
آمین
===================================
سلام به استاد نازنینم
سلام به مریم جااااانم
سلام به دوستان مدار بهشت
سلام به سارای در حال رشد
فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»
++مهم ترین باور برای فعال کردن راهنمای درون⬅️
فارغ از انکه ما مذهبی هستیم یا نه، این نیرو هدایتگر در وجو همه هست
وقتی درخواست کنیم پاسخ میده
++ ترمزهایی که مانع اعتماد به راهنمای درونی میشه یا چرایی استفاده کم از راهنمای درونی و متکی بودن به عقل خود⬅️
حساب کردن روی تجربیات گذشته
++ نشانه ی تشخیص الهامات قلبی از گفتگوهای ذهنی⬅️ طیف احساس اگه منفی باشه الهام نیست… ولی اگه خوب باشه یا خنثی باشه الهامه
++ راهکار شنیدن هدایت های راهنمای درونی⬅️ باید استدلال های ذهن را که از تجربیات و باورهای محدودکننده گذشته می آید، از مدار خارج کنی؛
++ باورهای قدرتمند کننده ای که ذهن منطقی ما را خاموش می کند تا صدای الهامات درونی را بشنویم:
مواردی رو به یاد بیاریم که به الهاماتمون که منطمقون قبول نمی کرده، عمل کردیم و نتیجه گرفتیم
مثلاً اواخر اردیبهشت امسال قلبم گفت وسایل هاتو جمع کن ببر خونه… منم بدون مقاومت قبول کردم و جمع کردم آوردم خونه… ولی بعدش هی ذهن منطقیم میومد می گفت: چرا این کار رو کردی؟؟ سال دیگه کارت سخت میشه… امیر علی هم امسال قرار بره مدرسه… چطوری می خوای هندل کنی خودت یه مدرسه دیگه… فاطمه یه مدرسه دیگه.. امیر علی ام یه مدرسه دیگه… هر بار می گفتم: من به پلن خدا اعتماد دارم…
تا اینکه من تابستان تمرکزی روی قرآن و دوره ارزشمندی و سایت کار می کردم تا اواخر شهریور بهم پیشنهاد شد که برم مرکز سنجش و مشاوره… الان فقط خدا می دونه چقدر از کارم راضی ام… چقدر تایم خالی دارم که با عشق می تونم روی خودم کار کنم… خدا برام شاهکار کرد…
یه مورد دیگه وقتی رفته بودم منابع آزمون استخدامی آ. پ رو بگیرم با پول کم رفته بودم که حداقل یکی یا دوتاش رو بخرم اما در دومین مغازه هدایت اومد و کتاب هایی بهم معرفی شد که مناسب شرایطم بود هم از لحاظ مدیریت زمان و هم مالی… منم بدون مقاومت خریدم و خیلی خیلی خیلی راضی بودم و آزمون هم با تراز خوب قبول شدم
داستان های قرآنی مثل: مادر موسی
خود موسی و دریا
ابراهیم و قربانی کردن پسرش
ابراهیم و رها کردن زن و نوزادش در بیابان
++ مثالهایی از نشانه های کار کردن روی باورهای ثروت ساز و بهبود آنها… نشانه های کوچک را تایید کنیم تا باورهامون تقویت بشه… جای پارک راحت… پیامک واریزی پول... برخورد مناسب افراد با ما… آسان شدن کارها…
++ تنها مسئولیت زندگی ما از دیدگاه قوانین⬅️ مسئولیت فقط خودمان… هیچ کس بار دیگری را به دوش نمی کشد
++ ما توانایی خوشبختی یا گمراهی یا هدایت هیچ فردی غیر از خودمان را نداریم؛… چون همه چی فرکانس و ما نمی تونیم از طرف دیگران فرکانس ارسال کنیم.
++ تضادها بد نیستن چه برای ما و چه برای عزیزانمان… تضادها موهبت هستن هم برای ما و هم برای عزیزانمان چون اون ناخالصی ها که ریشه اون تضاد و مدام داره فرکانس ارسال می کنه میاد بالا و باعث میشه ما آگاه بشیم ازش و درستش کنیم…. چون باعث میشه خواسته هامون واضح بشن… چون محرک های پیشرفت هستن…
++فرهنگ زیبای لا اکراه فی الدین ⬅️ هر کسی حق داره هر جور دوست داره فکر کنه و عمل کنه البته عملش تا حدی منع نداره که به دیگران آسیبی نزنه… مادر استاد تو مسیر برخلاف استادِ ولی استاد نمیاد باهاش بحث کنه و اثبات کنه حتی اگه تو اون مسیر نیاز به کمک مالی داشته باشه، کمک می کنه