مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 43

687 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حمیده اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2073 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان…

    خدای وهاب که بی حد و حصر میبخشه

    سلام به استاد عزیزم…

    سلام به خانم شایسته نازنین…

    سلام به دوستان ارزشمندم …

    گام ششم: « فرهنگ ناب لا اکراه فی الدین »

    جلسه دوم روانشناسی ثروت 3، فایل محبوب منه از بین هزاران فایل شما استاد عزیزم..هر وقت حالم گرفته میشه تنها چیزی که حالمو خوب میکنه همین جلسه است…

    خدا رو هر جور که باور کنی همان جور باهات برخورد میکنه، اگر خدا رو سختگیر ببینی سختگیر می شود ..

    عاشقتووووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    پریوش علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 522 روز

    سلام استاد جانم و مریم عزیزم

    استاد چقدر این تق گفتنتونو من دوس دارم

    چقدر لذت بردم از این بخش مهاجرت به مدار بالاتر ،

    استاد من از وقتی که فرزندم به دنیا آمد همیشه این دیدگاه رو داشتم که فرزند من خودش راهش رو پیدا میکنه من مسئول خوشبخت کردن اون نیستم همونطور که پدر ‌مادر من نبودند و من خودم با کلی تضاد ها در زندگیم اززکودکی مواجه بودم و‌همین تضاد ها باعث حرکت و رشد من میشدن وگرنه اگر از همه لحاظ تامین بودم نیازی به حرکت و اقدام نمیدیدم.

    استاد سایت شما بینظیره و من شما و حرفاتون رو با تمام وجودم باورش دارم چون به دل میشینه و خودم خیلی نتایج گرفتم همون اصل که احساس خوب هست رو من از وقتی که با شما آشنا شدم روز به روز حالم بهتر شد و مدت زیادیه که احساسم در 80 درصد مواقع خیلی خوبه ..ممنونم ازتون .

    استاد منم از خدام خیلی کمک میگیرم آنقدر زود جوابمو می‌ده بعدش فقط اشک شوق میریزم و شکرش می‌کنم و این رابطه ام با خدای مهربانم روز به روز بهتر میشه و اینم از آموزه های شماس، البته از خودش خواستم و خودش هدایتم کرد به سمت شما . هر وقت جا پارک میخوام ازش تو یه جای شلوغ زود برامون جا پیدا میشه هر چی که از دلم میگذره حتی ازش در خواست هم نمیکنم بهم می‌ده از بس مهربونه از بس وهابه از بس ثروتمنده بی نیازه غنی و قدرتمنده.من با شما عاشق شدم و یک عشق زیبا رو تجربه کردم عشقی که سال‌های منتظرش بودم یک عشق حقیقی که نتیجه اش آرامشه خوشحالیه . ممنونم ازتون خیلی دوستتون دارم…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1658 روز

    به نام خدایی که اعتبار بودنم در این سایت به هدایتش برمیگرده

    سلام عرض میکنم خدمت استاد و اعضای فعال سایت

    لا اکراه فی الدین یعنی چی ؟ هیچ اجباری نیس که تو بخوای مسلمون باشی یا کافر

    هیچ اجباری نیس بخوای خدا رو قبول کنی یا شیطان رو بپذیری

    هیچ اجباری نیس خودتو تغییر بدی آگاهی کسب کنی یا جاهل باشی

    هیچ اجباری نیس که قوانین جهان رو بدونی یا ندونی

    هیچ اجباری نیس میخای هر دیدگاهی در مورد هر چیزی داشته باشی

    میخای آدم خوبی باش یا آدم بدی باش

    میخای مهربون باشی یا عصبی و بداخلاق باشی

    میخای توحیدی باشی یا شیطان پرست یا هر چیزی که به نظرت درسته رو بپرست

    میخای آرامش داشته باشی یا استرس و نگرانی داشته باشی

    میخای زندگی کنی یا خودتو بکشی

    میخای بهشتی بشی یا جهنمی

    میخای ثروتمند باشی یا فقیر

    میخای هر جوری که دوس داری باش هر جوری که مطابق دیدگاهته با معیارات یکیه اینارو کی میگه؟ خدا میگه

    چرا خدا کسی رو مجبور نمیکنه؟ چون واسه خدا فرقی نمیکنه به هر حال طبق قانون باهات رفتار میکنه یا بهتره اینجور بگیم که تو هر فرکانسی رو بفرستی طبق همون بهت جواب داده میشه حالا تو هی بیا و خودتو ناراحت کن غصه بخور گریه کن کی ضرر میکنه خودت چون سیستم جهان جوریه که دلسوزی نداره واسه کسی اتفاقا باهات همونجوری رفتار میکنه که خودت با خودت رفتار میکنی تنها خود ما آدما هستیم که به سود یا ضرر خودمون رفتار میکنیم اگه من با رفتارها و احساس هام به جهان فرکانس بفرستم جهان به خود شخص من جواب میده نه به خانوادم نه به پدرم نه به مادر یا بقیه افراد اطرافم و عدالت خداوند رو اینجا قشنگ میتونی ببینی اگه من به خدا توکل کنم و بهش باور داشته باشم خدا هم نتیجه توکلم رو بهم نشون میده در کل وعده خدا به گروه مؤمنان و گروه کافران اجابت میشه خدا به انسان آزادی داده و در عین این آزادی حرفها و هشدارها رو هم تو کتابی هدایتگر به اسم قرآن آورده مثلا گفته در قبال ایمان در صراط مستقیم قرار میگیرین و به نفع خودتونه و در قبال کفر تو مسیر گمراهی وارد میشین که بازم اینم به ضرر خودتونه در واقع راه و چاه رو نشون داده و در آخر حق انتخاب رو به ما آدما داده و یک راهنما در درون بهمون داده که همون احساس هستش ما از طریق احساس خوب و بد میتونیم به راحتی بفهمیم تو مسیر درستیم یا مسیر اشتباه که اینم یکی از هزاران موهبتی هست که خدا به بنده هاش داده

    پس نتیجه میگیریم خدا که پروردگار تمام جهان هاست پروردگار تمام مخلوقاته با این که منبع قدرته باز کسی رو مجبور به کاری نکرده پس ما که در برابر خداوند یه نقطه تو اقیانوس هم نیستیم چرا بعضی وقتا دوس داریم همه رو بیاریم تو راهی که خودمون هستیم آخه چقدر غرور شیطانی داریم و یکیش خود من چقدر در گذشته به خودم ظلم کردم خدایا منو ببخش لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین من بارها خدا شاهده سعی در تغییر رفتار بقیه داشتم و همیشه کنجکاو بودم که بقیه چه جور فکر میکنن چه عقایدی دارن چه باورهایی دارن و اگه یه ذره با افکار من متضاد بود میشدم علامه واسشون و جبهه میگرفتم تموم انرژی هایی که میتونست منو به خواسته هام برسونه رو با بحث کردن هدر میدادم و آخر سر هم هیچ به هیچ و سرشار از احساس منفی میشدم و اینم بگم من اون موقع به علت عدم آگاهی از قوانین اینکارها رو میکردم و از وقتی که با قوانین آشنا شدم سکوت میکنم و به خودم میگم هر کسی رو تو قبر خودش میخوابونن حتی افکار و باورهای الانم با افکار و باورهای خانوادم هم تفاوت داره و این به دلیل اینه که من از یه جایی تصمیم گرفتم و باورهامو تغییر دادم و نه من حرفی از باورهام به اونا میزنم نه اونا میخوان من به مسیر اونا برم که اینم از لطف خداونده که شامل حالم شده هر کسی نتیجه فرکانس های خودشو میگیره و هیچ ادعایی ندارم و درست و غلط بودن هر باوری به نتیجه ای که میگیریم معلوم میشه من در اوایل آشناییم با استاد عباسمنش یه بادی تو سرم بود هر کسی که میومد پیشم می‌نشست شروع میکردم از حرفای استاد که آره استاد عباسمنش اینجور میگه و فلان و… و خنده اینجا بود اون طرف اصلا نمی‌دونست قانون جذب چیه اونوقت من در مورد این افکارم باهاش بحث میکردم که اینجا هم جهل از من بود و خداروشکر لطف خدا شامل حالم شده و از اون دوران جاهلیت خیلی میگذره و من فقط روی خودم کار میکنم کاری به تغییر کردن یا نکردن کسی ندارم و با کسی در مورد باورهام هیچ صحبتی نمیکنم و حتی اگر ناخواسته ای ببینم تا توان داشته باشم اعراض میکنم ازش و در مورد این اعراض از ناخواسته ها مثال های زیادی دارم که خود من نتیجه عالی گرفتم که اعتبار همه این موفقیت و نتیجه ها به خود خدا برمیگرده مثلا یه نمونش در روابطم طرف مقابل در هفته یه روزش رو به رفتن به کلاسی اختصاص میداد که من میدیدم بعد از اون اخلاقش تغییر میکنه با من و اینم باور غلط خودم بود منم زیاد در این مورد بحث میکردم که البته من حتی اون موقع هم که با استاد آشنا بودم ولی زیاد تو مدار بعضی حرفاش نبودم و خلاف قانون جهان من هر هفته بحث میکردم که منجر به قهر و دعوا و خلاصه کی ضرر می‌کرد این وسط؟ خود من و اینم بگم من آگاهی نداشتم وگرنه هر کسی هر جوری که بخاد باید زندگی کنه نباید دست بکنیم تو مغز همدیگه و من اینکارو کردم متاسفانه تا اینکه به لطف خدا اومدم توجهم رو از رو ناخواسته برداشتم و دیگه در موردش هیچ حساسیتی نشون ندادم نتیجه چی شد طرف مقابل بعد از مدتی با اختیار خودش دیگه به اون کلاس مورد نظر نرفت اینم نتایج قوانین بدون تغییر خداوند که اسمش اعراض از ناخواسته ها هستش خدا میگه تغییر کن تا تغییرات رو ببینی

    خدایا به همه ما اون اندازه از درک و آگاهی از قوانین جهان بده که زندگی سراسر از شادی و خوشبختی و آرامش و سعادت در دنیا و آخرت برسیم الهی آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سیداحمد میرابوالقاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1905 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام بر استاد همه فن حریف،استاد پروفسور،استاد دانشمند،خداقوت،خداحافظت، خدانگهدارت،قربونت، فدایی دارییییی…

    سلام بر همه دوستان هم سایتی و هم فرکانسی و همه هم دوره‌ایهای عزیز

    دوره: پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    گام ششم: فرهنگ ناب لااکراه فی الدین

    چقدر این آموزشهای شما استاد خوب، عالی، آسان و راحت هستند که به قول نوشته آخر تمام فایلها: اگر متعهدانه به آموزش‌های استاد باور داشته باشید و در زندگیتان به صورت عملی آنها را اجرا کنید، جریانی از سلامتی، نعمت، ثروت و خوشبختی وارد زندگیتان می شود. این قانون است.

    به اندازه ای که آدم ایمان داشته باشد، تسلیم باشد، روی تجربه های گذشته حساب نکنه الهام و هدایت راهنمای درون رو درک میکند

    در مورد سوال دوم که استاد توضیح میدهید: وقتی روی باورهات کار میکنی نشانه هاش می آید از همون اول نشانه هاش میاد از چیزهای کوچیک شروع میشه و وقتی این نشانه ها میاد نشون میدهد که داری روی باورها کار میکنی و همون مسیر رو باید ادامه بدهی و بعدش فکر میکنی که نتایج همینجور طبیعی بوده…

    فایل رو استپ کردم و یه لحظه فکر کردم آره استاد درست میگه دقیقاً….. من از اواخر تیر ماه امسال توی سایت خیلی فعالیتم رو جدی تر از قبل شروع کردم به میزان عضویتم تو سایت نگاه نکنید، چون به قول استاد عزیز: فقط باشگاه ثبت نام کرده بودم و کارت گرفته بودم ولی اصلا تو سایت فعالیتی نداشتم… و از شهریور ماه هم که دوره 12 قدم رو از قدم اول شروع کردیم، سریع یادم افتاد که دفتر دوره 12قدم رو نگاه کنم چون همون جلسه اول چکاپ کامل از وضعیت خودممون نوشتیم و و در وضعیت فعلی در حوزه مسائل مالی در قسمت امید به آینده مالی نوشته بودم افزایش درامد ماهانه

    به خدا هنگ کردم… به خدا به وجد اومدم… خوشحال و خندان … بشگن میزدم و همسرم که در حال صحبت کردن با تلفن بود … با اشاره دفتر 12 قدمم رو نشونش دادم و با اشاره … حالا همسرم چون تلفن صحبت میکرد اصلا متوجه نشد.. شما هم متوجه نشدید… خودم تازه دوزاریم افتاد چون به قول استاد فکر میکردم یه چیز طبیعیه… ولی … ولی… خدایا شکرت…

    حالا جریان چی هست استاد جان، و دوستان عزیزی که دارید کامنت رو میخونید … دلتون آب شد آره… البته این کامنتها رو بیشتر برای رد پای خودم میزارم… حالا دوستان سایت، دوستان فنی سایت، استاد عزیز، استاد مریم بانو و هر عزیز دیگری که وقت پر ارزش و گرانبهاش رو میگذارد و کامتهای بنده رو میخونه خیلی خیلی سپاسگزارم و خیلی خیلی ممنونم و متشکرم و میدونم که انرژی مثبت کامنت من به شما و همچنین انرژی مثبت شما به من میرسه بینهایت از همتون سپاسگزارم ولی یادتون نره ها امتیاز بالا بدید بالای بالا حالا من اغراق کردم ولی شما به بزرگواری خودتون امتیاز 5ستاره بدید … ممنوم متشکرم سپاسگزارم نمیدونم چطوری تشکر کنم..

    هنگ کردم…به حرفهای استاد فکر کردم… خانومم وقتی تلفنش تموم شد بهش گفتم جریان رو اولش متوجه نشد … ولی گفت میدونم کلی شکرگزاری هم کردم ولی چرا الان اینو میگی…

    گفتم به قول استاد که داره میگه وقتی روی باورهات کار میکنی نشانه ها خودش میاد ولی فکر میکنی یه چیزه طبیعیه… گفتم اون افزایش که نوشتم اتفاق افتاده، من حقیقت اولش فکر میکردم یه چیز طبیعی هست ولی یه چیزه طبیعی نیست چرا قبلا اتفاق نیفتاده بلکه به خاطر زمان و وقتی هست که گذاشتیم و داریم روی باورهامون کار میکنیم یعنی بعد از 4ماه کارکردن روی باورها و استفاده از آموزشهای استاد و بودن در این سایت به اون خواسته ای که نوشته بودم رسیدم خدایا شکرت خدایا شکرت …

    استاد بسیار بسیار بسیار سپاسگزارم که این نکته رو گفتید… البته به قول خانومم قبلا هم تو فایل هایی دیگه شنیده بودیم ولی خب توجه نکرده بودم …

    خواستم این نکته رو برای ردپام بزارم که بعدا هم از همین روندم استفاده کنم برای درخواستهای دیگه و میشود

    خدا شکرت

    خدایا من هیچی نمیدونم خودت بهم بگو چکار کنم

    خدایا هدایت هر ثانیه ذهن قلب گفتار و رفتارم رو به خودت سپردم

    خداجونم ترس ها و نگرانی های مرا ازم بگیر و بجاش ایمان و قدرت بده

    گام ششم 2025/01/08 ساعت 23:20

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مهسا آبسری گفته:
    مدت عضویت: 865 روز

    بنام خداوند هدایتگرم بسمت زیبایی‌ها و خوبی‌ها

    خدایا سپاسگزارم بخاطر ششمین گامی که قدم گذاشتم برای بالاتر رفتن مدارم

    سلام استاد عزیزم….

    سلام مریم جانم….

    سلام دوست هم فرکانسی و همکلاسی

    از خدا هدایت خواستم که کمکم کنه امشب یه کامنت بزارم که سرشارم کنه از خلوص و حال خوب گفتم این فایل خیلی آگاهی دهنده است ولی کدوم قسمتش به عمق وجودم نشست که اومدم بالا دیدم نوشته لا اکران فی الدین ما چندین بار این جمله رو تکرار کردیم جمله ای که تو آیت الکرسی هست ولی هیچوقت بهش عمیق نشدم یعنی چی اینکه در دین هیچ اجباری نیست خداوند انسان رو آزاد آفرید و من مسئول بهشت و جهنم کسی نیستم وای استاد این جمله خیلی خوبه

    خیلی خوشم اومد از این قسمت صحبتتون که گفتین من میکاییلو آزاد میزاشتم هر جور خودش دوس داشته باشه و قانونم همینه واقعا

    خداوند بارها توی قرآن به پیامبر گفته تو مسئول کسی نیستی تو وکیل کسی نیستی و هر کس نتیجه اعمال خودشو میبینه انسان آزاده و هیچ اجباری وجود نداره چرا ما انقدددر نسبت به این جمله مقاومت داریم آخه

    من الان خیلی بهتر شدم قبلا همیشه نسبت به خواهرام احساس مسئولیت داشتم میگفتم فلان کارو بکنن راهنماییشون می‌کردم هر بار و کلی جنگ اعصاب واسه خودم و اونا درست می‌کردم بخاطر دیدگاه‌های متفاوتمون الان نسبت بهشون کاملا بی تفاوت شدم و میگم بابا مهسا اونا خودشون خدا دارن خودشون هدایت میشن چرا فک میکنی که باید دیگرانو راهنمایی کنی تو مگه اصلا خودت کاملی؟

    خلاصه اینکه استاد انقدر نسبت بهشون رها هستم که خودشونم تعجب میکنن و میگن چقد تغییر کردی الان باهم دوست تریم و هیچی واسم اونقد بزرگ نیست که بخوام بهش گیر بدم خداروشکر می‌کنم از این بابت

    خدای مهربونم‌ تو منو آزاد آفریدی سپاسگزارم

    بخاطر آگاهی‌هایی که بهم میدی سپاسگزارم

    بخاطر پسرم که هدیه توئه سپاسگزارم من باید یاد بگیرم مثل استادم اونو آزاد تربیت کنم خودش تصمیم بگیره خودش انتخاب کنه با دیدگاه خودش

    خداجونم بهمون کمک کن بتونیم قضاوت نکنیم و یاد بگیریم که نظر همه ارزشمنده و خداوند انسان رو با دیدگاه‌ها و سلایق متفاوت خلق کرده اینو بپذیریم و نخوایم از مسیر خارج بشیم

    من تصمیم گرفتم که لا اکران فی الدین رو هم هرروز باخودم تکرار کنم که باورش کنم که اگه کسی داره چیزی میگه کاری میکنه که مخالف نظر و عقیده منه یادم بیاد که بابا کی گفته که اونم باید مثل تو فک کنه مگه جهان یکسانه؟ افکار متفاوته و تو باید به نظر بقیه احترام بزاری

    استاد یاد اون قسمت سفر به دور آمریکا افتادم که درباره آمیشا بود قومی که به تکنولوژی اعتقاد نداشت

    و این قوم داره تو کشور امریکا خداوندگار تکنولوژی زندگی میکنه اما بقیه به دیدگاهشون احترام میزارن این خیلی برام زیبا و قشنگ بود

    پروردگارا میخوام بخاطر نعمتهایی که بهم دادی بخاطر یه گوشه خیلی ریزش سپاسگزار باشم

    خداوندا سپاسگزارم که من رو انسان آفریدی

    خداوندا سپاسگزارم که هر لحظه داری منو از هزاران بلا حفظ میکنی

    خداوندا سپاسگزارم بخاطر پاهام که میتونم راه برم بدوئم کوهنوردی برم و زیبایی‌هاتو ببینم

    خداوندا سپاسگزارم بخاطر چشمام که باهاشون میبینم بخاطر گوشام که میشنوم بخاطر حس بویایی که بهم دادی حس چشایی که از مزه ها لذت ببرم….

    خداوندا مطمئنم الان خیلی از نعمتهایی که تو زندگیم هست آرزوی خیلی هاست و تو اونا رو سخاوتمندانه به من دادی و من آرزوی خیلی‌ها رو دارم زندگی می‌کنم سپاسگزارم پروردگارم

    خداوندا سپاسگزارم بخاطر همسرم و عشقی که بینمون قرار دادی و محبتی که از طریق همسرم به من میدی

    خداوندا سپاسگزارم بخاطر نفس کشیدنم که برام عادی شده و الان بعضی افراد دارن با کپسول اکسیژن نفس میکشن اونم نه رایگان باید کلی پول پرداخت کنن و تازه به راحتی منم نمیتونن نفس بکشن این نفسی که واسه همه ما بنده هات طبیعی شده خیلیها آرزو دارن داشته باشنش

    خداوندا سپاسگزارم که هیچ دارویی مصرف نمیکنم و در سلامتی کامل هستم و هیچ دردی ندارم

    خداوندا سپاسگزارم که در آرامش تو خونم نشستم و درگیر بیمارستان و دادگاه نیستم

    خداوندا سپاسگزارم که در حدی که رو باورام کار کردم چرخ زندگیم هرروز روان تر میشه

    خداوندا سپاسگزارم که سقفی بالای سرم دارم و تو خونه گرمم در حال ارسال فرکانس مناسب به تو هستم

    خداوندا سپاسگزارم بخاطر ماشین زیر پام

    خداوندا من هرگز نمیتونم حتی گوشه کوچکی از نعمتهایی که به من دادی رو بیان کنم و حتی بهشون فک کنم

    بخاطر تمام نعمتهایی که به من دادی و من بابتش سپاسگزار نبودم سپاسگزارم

    سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر این فایل پربار و بینظیر مریم جون دست مریزاد داری بخاطر بروز رسانی دقیق و متنایی که مینویسی و ما رو به درک عمیقتری هدایت میکنی (چشم قلبی)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1219 روز

      مهسا خانوم سلام

      منم سپاسگزار شمام بخاطر دلنوشتهایی که اینجا نوشتین و مخصوصا دعاهای پایانی و توجه به نعمتهای زندگیتون ،چقدر زیبا نفس کشیدن ما رو به ما به عنوان نعمت گوش زد کردین ،نگاهتونو دوسداشتم

      مشخصه که شما بچهای سایت هر روز دارین خالصتر و با انرژی بیشتر روی خودتون کار میکنید ،از خداوند بداتون طلب بی نهایت عشق سلامتی و ثروت آرزومندم

      باسد یاد بگیرم از شما که منم متعهدتر در این مسیر الهی پیش برم ،چه نعمتی این سایت و این بچهای توحیدی

      سپاسگزار استاد عزیزم هستم و همچنین خانوم شایسته مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2629 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    خدایا هر آنچه ک دارم همه از آن توست

    سلام استاد گرانقدرم و بانو شایسته عزیز

    مهمترین راه ارتباط با راهنمای درون اینه :::

    وقتی ازش درخواست میکنی و ایمان و باور داشته باشید و به حرفش گوش میدی آدرس‌های بهت میده که بهت خوش میگذره وقتی فعالش کنی با سکوت وقتی سکوت کنی وحالت خوب باشه بهش وصل بشی باهات حرف میزنه و ایده میده که چیکار کنی وقتی باورش داری ازش سوالهای خوب میپرسی بی جواب نمیمونی و بشرط اینکه وقتی گفت در لحظه بی چون و چرا عمل کنی به اون خدای درونت وتسلیم باشی و روی خودش حساب کنی

    خیلی جاها جوری هدایتم کرده که بعضی وقتها به یاد میارم اشک میریزم یادم میاد ی شب وقتی خواب بودم دیدم ی صدای توی خواب منوبیدارم کرد و دوباره سرم گذاشتم رو بالش بخوام دیدم میگه پشت بخاری رو نگاه کن و من غلت خوردم به طرف دیگه که بخوام دیدم بازم اون صدا هست میگه برو برو دوباره بلند شدم همسرم عزیزم گفت چرا نمیخوابی گفت ی صدایی میگه پشت بخاری رو نگاه کن و رفتم چراغ روشن کردم دیدم شلنگ گاز در حال سوختن شدن بود و خاموش کردم بخاری رو و تا صبح اشک می‌ریختم و همینطور همسر عزیزم و سجده شکر کردیم که چقدر حواسش بما هست

    از کجا بفهمیم الهامات هست یا نجوای شیطان؟

    اگر ایده یا راهکار برای انجام ی کاری بهت میده به قلبت نگاه میکنی میفهمی که داره خدا حرف میزنه یا شیطان برمیگرده به احساسی ک داریم اگه احساسمون خوبه همون موقع عمل میکنی و باور داری خدا این راه رو نشون داده و اگه حست بده اصلا نباید انجام داد چون داره شیطان میگه

    یعنی توی هر خرید هر کاری اگه دارم انجام میدم فقط از خودش کمک بخوام یعنی بشه جزئی از شخصیتم که ناخودآگاه از خودش سوال بپرسم در مورد خرید یا هر چیز دیگه خیلی جواب میده بشرطی که همیشه قبل از انجام هر کاری بپرسی بهت میگه البته وقتی حالت خوبه بلافاصله جواب میده من خودم ی اسم گذاشتم براش شده رفیق فابریک ازش میپرسم جواب میده

    برای خوب شدن احساس خوب همیشگی باید دائما گفتگوهای درونی رو مدیریت کنم وکار همیشگیمون باشه

    یعنی ی موقعی که نجواها شروع میکن به وراجی کردن همونجا هست که با کلام خودت صحبت هایی کنی باخودت که مثبت باشه و کلا قطع بکنیم ک بیشتر وراجی نکنه وقتی باهاش هم کلام میشیم شروع میکنه به ترسوندن اگه باهوش باشم بمحض اینکه میخواد حرف مفت بزنه همون اول کلام رو بر زبان بیارم و خودم رو مشغول کامنت کنم کلا محو میشه و کمتر میام طرف ما بشرطی که هر روز ادامه بدیم

    وقتی هر روز دارم روی خودم کار میکنم نشونه هایی میبینم مبلغ هایی از جایی که فکرش رو نمی‌کنم میاد بحسابم و دنبالش نیستم که چطور و از کجا اومده همون موقع اشک شوق میریزم و این باور رو دارم که خدا روزی رسان بی حساب من است و از فضل خودش از راه‌های حکیمانه و عزتمندانه و مثبت خودش برای هر خریدی که دارم اون مبلغ رو مینویسم و حتی بالاتر از اون مبلغی که میخواستم اومده بحسابم

    چون ی تجربه بمن شد ی مبلغی اومد بحسابم بجایی اینکه رها باشم و خدا رو شکر کنم و خوشحال باشم پیگیر بودم چطور این مبلغ اومده بحسابم وقتی دنبالش اینطوری میگرفتم میدیم یکی ی بیعانه برای ی کاری ریخته بود بعد میومد بیعانه رو می‌گرفت و از همون موقع هر پولی میومد بحسابم فقط میگفتم خدایا تو هستی که این پول آوردی تو زندگیم

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    در پناه خداوند یکتا باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2199 روز

    به نام خدای هدایتگر مهربانم

    با نام تو شروع میکنم و از خودت هدایت می‌طلبم تا درسها و تمرین‌هایی ک در این گام باید انجام دهم رو به من الهام کنی .

    سپاسگزار خداوند هستم که به گام ششم از «مهاجرت به مدار بالاتر» وارد شدم. خیلی متن رو بالا و پایین کردم تا ببینم به رسم قدم‌های قبل آیا مریم عزیزم به من تکلیف و تمرینی دادن یا ن ک چیزی پیدا نکردم و اونوقت تصمیم گرفتم به نشانه ی عمل کردن به آگاهی های ناب این فایل از خداوند هدایت بطلبم و بنویسم .

    راستش استاد من باید اعتراف کنم ک تا مدتها با این الهام و وحی خداوند به خودم ناباور بودم و حتا در خودم احساس لیاقت نمی‌دیدم از بس ک از نوزادی در گوشمان خواندند ک خداوند دوست بنده های متفاوتی چون پیامبران و امامان است و اگر با آنها صحبت میکرده به دلیل معصوم بودن آنها بوده و ما بندگان گناهکار اصلا در جایگاه دوستی و رفاقت و هم‌صحبتی با خدا نبوده و نیستیم ما ک بود و حضورمان در جهان طفیلی وجود از ما بهتران است . حقیقتا که این باور که خداوند به همه ی ما نزدیک هست و همه ی ما خداوند رو به عنوان یک راهنما در درون خودمون داریم ک در دسترس هست و همواره آماده ی پاسخ ، باوری بود ک در این سالها و با شنیدن لحظه ب لحظه ی فایل های شما برایم بدیهی شد و باورکردنی و پذیرفتنی و دیگر در تمام بند بند وجودم باور دارم که من راهنمایی در دسترس در درون خودم دارم ک اگر از او هدایت بخواهم در آنی من رو هدایت خواهد کرد و با من همصحبت میشه و با خودم هزاران بار تکرار کرده ام که : من باور میکنم که راهنمایی در درونم دارم ک وقتی از او درخواست کنم به من پاسخ می‌دهد . اما باز هم وقتی خودم را مورد بررسی قرار میدم احساس میکنم هنوز خجالت میکشم ک با خدا هم‌صحبت شوم ، هنوز هم احساس میکنم لیاقت این رو ندارم ک من بگویم و او گوش دهد و من بخواهم و او پاسخ دهد و این موضوع بسیار پنهان و در لایه های زیرین وجود من قرار دارد و گاهی ترمزی می شود و مانعی برای دسترسی من این نیروی هدایتگر و به همین دلیل میدانم چرا اولین و مهمترین شرط بهره بردن از این راهنمای قدرتمند را «باور کردن» برشمردید ‌. من هنوز هم از اینکه بخواهم بگویم: خداوند به من الهام کرد تا از این مسیر بروم ،یا خداوند به من الهام کرد که این غذا را بپزم ،یا خداوند به من الهام کرد تا این حرکت را انجام دهم ابا دارم و گاهی مکث میکنم تا مطمین شوم ک آیا درست است به کار بردن این جمله ؟ آیا اصلا من ، نرگس ،با تمام پیش زمینه های رفتاری و گذشته ای ک داشته و دارد شایسته ی این هست ک چنین ادعایی بکند ک خداوند با او سخن می‌گوید و راه را به او نشان می‌دهد ؟! و خب قطعا باز هم میرسیم به ساختن و تکرار همواره ‌ی این باور قدرتمندکننده من باور میکنم که راهنمایی در درونم دارم ک وقتی از او درخواست کنم به من پاسخ می‌دهد . و همینطور احساس لیاقت ، احساس لیاقت به خودی خود ، احساس لیاقت بدون قید و شرط … خیلی خیلی در این زمینه بهتر شدم و با این باور راحتتر اما بسیار بسیار جای تکامل دارم تا بتونم از این راهنمای بینظیر درونم در همه جنبه‌های زندگی‌ام یاری بگیرم و در تصمیماتم بکار ببندم و نتایج عالی برای خودم خلق کنم .

    هدایت‌های خداوند در بسیاری مواقع با منطق و تجربیات گذشته جور درنمیاد و به همین دلیل ذهن منطقی مانع عمل کردن به الهامات میشه و راهش این هست ک بدون چون و چرا تسلیمش باشم و به آنچه از طریق قلبم به من الهام میشه و به من احساس خوبی میده عمل کنم .

    جنس احساس گفتگوهای ذهنی تعیین کننده ی این است که آیا الهام است یا نجوای شیطان . استاد من متوجه شدم ک وقتی شیطان به من چیزی میگه و یا از من میخواد ک کاری انجام بدم یه حالتی از بیقراری و ناآرامی وجودم رو فرا می گیره و شناخت این حالت باعث شده تا متوجه تفاوت کلام خدا و نجوای شیطان در وجود خودم بشم و سعی کنم که با این تشخیص بهتر عمل کنم و کمتر در دام شیطان گرفتار بشم ک نتیجه ش غم و نارضایتی هست همواره …

    کار کردن روی باورها و کنترل ذهن و هدایت اون به سمتی که به احساس بهتری برسم یه کار دائمی هست باید همیشه انجام بشه و هیچوقت خود به خود اتفاق نمی افته . شاید به همین دلیل قرآن از کلمه ی تقوا استفاده کرده و کلمه ی ذکر یکی از کلمات پرکاربرد در قرآن هست ، چرا که باید همیشه پرهیز کرد از ورودیهای نامناسب و همواره ذهن رو کنترل کرد و همیشه یادآور شد نعمات و قدرت خداوند و داشته ها و اتفاقات خوب و … این کاری همیشگی است مثل نفس کشیدن و غذا خوردن ک برای همیشه تا زمانی ک زنده هستیم نیاز است .

    نتایج کوچک و بزرگی ک اتفاق می افتند نشانه‌ی تغییر باورهاست و تشویق گر اینکه مسیر را باید ادامه داد . پس کار من دیدن و تایید کردن این نشانه هاست تا با انگیزه و ایمان و امید بیشتر همین مسیر کار کردن روی باورها و کنترل ذهن رو ادامه بدم و این نتایج رو پایدار و ثابت کنم برای خودم . من هم استاد یکی از اون مثالهای شما هستم از افرادی ک مدتی کار کرد و نتیجه گرفت و این نتیجه ها رو بدیهی دید و دیگه رها کرد و همه چیز به عقب برگشت اما هربار ک اومد و دوباره شروع کرد این اهرم رنج و لذت بهتر و بیشتر ساخته شده تا من رو به درک بهتری از عمل ب قانون همیشگی بودن کار روی باورها برسونه و بیشتر و برای مدت طولانی تر در مسیر بمونم و همواره مراقب خودم و افکار و احساسم باشم چرا ک نتایجش آشکارترین دستاورد برای من هست از جمله احساس سبکی و آرامش .

    «لا اکراه فی الدین»

    همه آزادند که دیدگاههای خودشون رو اعلام کنند و همه آزادند که اون دیدگاه رو بپذیرند یا اگر موافق نیستند اعراض کنند . این قشنگی جهان هست . اینکه هیچ اجباری در دین نیست . اینکه هرکس می‌تونه هرچه ک میخواد باشه و هرراهی ک میخواد رو انتخاب کنه و خداوند با تمام قدرتی ک داره هم انسان ها رو آزاد گذاشته در انتخاب هاشون .

    حالا کار من اینه که اگر با دیدگاهی موافق نیستم ازش اعراض کنم . اگر از چیزی خوشم نمیاد باید بهش توجه نکنم … من در این موضوع هم خیلی بهتر شدم استاد . قبلاً اگر می‌دیدم خلاف آنچه من درست می‌دونم کسی داره عمل می‌کنه یا حرف نمیزنه خیلی گارد می‌گرفتم و سعی میکردم ک اون بنده خدا رو بیارم به راه درست ، راهی ک از دید من درست بود … اما با آموزه های شما بیشتر و بهتر متوجه شدم ک باید اجازه بدم هرکس راه خودش رو بره . اشتباه فکر کردن و عمل کردن دیگران تاثیری در زندگی و موفقیت و خوشبختی من نخواهد داشت و من خودم و خودم خالق زندگیم هست و باید کانون توجه م رو به سمتی ببرم ک دوست دارم برام پر تکرار بشه نه اینکه بگذارم بر چیزی ک دوستش ندارم و تازه بخوام با ضرب و زور درستش کنم به دید خودم . این باعث یه آرامش خیلی قشنگی در من شد . باعث شد تا از لباس مسول درست کردن جهان بودن بیام بیرون و این بار سنگین رو از دوشم بردارم و بشنوم سخن خدا رو ک ما انت علیکم بحفیظ … و این تغییر روش چقدر از هدر رفت انرژی من رو اصلاح کرد خدا رو شکر. و این باور هرجیز در هرجایی ک هست جای درستشه خیلی تاثیرگذار بود در پذیرش من .

    این باور که:

    من مسؤل خوشبخت کردن خودم هستم فقط . و توانایی خوشبخت یا بدبخت کردن دیگران رو ندارم . قشنگترین قسمت ماجرای قانون هست ک باعث میشه روح مجرد و منفرد بودن خودم رو به یاد بیارم و بدونم ک اگر هم می‌خوام حرکتی برای بقیه بزنم با خوشبخت شدن خودم اتفاق می افته نه با رفتن در پوست دلسوزی و از خود گذشتگی و …

    خدایا شکرت برای اینکه نوشتن اینقدر می‌تونه به درک بهتر من از قوانین و آموزه های استادم کمک کنه . یاری ام کن تا بتوانم آموخته‌هایم را درک کنم و در عمل اجرا نمایم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1729 روز

    بنام خدای وهاب

    سلام ب همگی عزیزانم

    گام 6

    لا اکراه فی الدین

    در دین هیچ اجباری نیست

    دیشب داشتم فکر میکردم ب داستان آشناییم با این مسیر و سایت

    یادم اومد ک چقدررر سعی میکردم بقیه رو هم بیارم تو مسیر

    شد بود 2 ساعت هم توضیح میدادم و یک بند صحبت میکردم براشون

    ک راضی بشن و بیان

    این فکر اومد تو سرم زکیه تو خواستی ک بیایی تو مسیر تو قلبا میخواستی و دوسداشتی ک زندگیت تغییر کنه و هدایت بشی

    مسیر برات باز شد و خداوند هدایتت کرد

    فقط تو رو ن خواهرت ن برادرن و ن مادرت

    نخواستن و درمدارش نبودن

    من آماده شدم و خداوند هم هدایتم کرد

    الهی صدهزار مرتبه شکر

    خداوند ب حضرت نوح میگه ک فرزندت از اهل تو نیست با تو هم فرکانس نیست

    هم مسیر نیست ک نجات پیدا کنه

    از جاهلان نباس

    کسی ک تو مسیر نیست در مدار دریافت آگاهی های الهی نیست تو نمیتونی بیاریش تو مسیر حتی اگه فرزندت باشه

    و خداوند سیستمه عین آینه عمل میکنه

    هرچی ک بهش نشون بدی همون و بهت نشون میده

    و پاسخ میده ب درخواستهای ما

    وقتی ک داشتم این فایل و گوش میدادم هی تایید میکردم ک اررره درسته درسته

    استاد راست میگه

    یادم اومد روز اولی ک اومدم تو سایت عین ی تشنه ک رسیده بود ب اقیانوسی از آگاهی

    چقددد ذوق داشتم و هیجان

    و نتایج هم زود و سریع رخ می‌داد نشانه ها میومد

    دیروز باز حین خوندن کامنت ها و گوش دادن فایل ها همون احساس بهم دست داد

    و خداروشکر کردم بابت این ک هنوز تو مسیرم و دارم ادامه میدم

    دیشب و امروز ب تعهدم عمل کردم و رفتم آیاتی و از قرآن ک هدایت شدم بهش خوندم

    چقد قشنگ خدا هدایتم کرد ب آیه

    انعام آیه 46

    بگو نظر خود را بگویید اگر خداوند گرفت شنوایی و بینایی چشم هایتان راو مهر نهاد بر دلهای شماکیست اله غیرالله ،کیست معبودی جز خدا ، آورد برای شما آن رابنگر چگونه ب گوناگونی بیان میکنیم نشانه هارا

    سپس ایشان روی می‌گردانند

    اینکه بینایی چشام

    شنوایی گوشهام

    و قلبم و باز شدنش همه ازآن خداست

    مالکیت اینا ازآن اوست

    از رگ گردن بهم نزدیک تره

    ضربان منظم قلبمه

    غروب رفتم تو باقجه مون ک طبیعت اطراف و ببینم و غروب و نگاه کنم و لذت ببرم

    و سپاسگزاری کنم

    خییلی حسم عالی شد

    بعد ضربان قلبم و حس کردم

    دست گذاشتم روی قلبم

    دیدم داره تند تند میزنه

    گفتم خدایا شکرت بخاطر این ضربان قلبم

    سپاسگزارم بخاطر فرصت زندگی ک بهم دادی

    هرموقع ک اراده کنی متوقف میشه این قلب و دیگه نمیزنه و فرصتم تموم

    چرا من از زندگیم لذت نبرم

    چرا دنبال رویاهای دور و دراز باشم

    چرا تو لحظه زندگی نکنم.

    من نمیدونم کی این قلب از کار میفته و دیگه نمیزنه

    چرا اینقد ب خودم و زندگی سخت گرفتم

    خداوند همیشه ازم محافظت کرده

    و بهترین نگهبانم بوده

    همیشه بهم رزق داده چ موقعی ک تو شکم مادر بودم چ این 33 سال

    همیشه هرچیو خواستم ب راحتی بهم بخشیده

    الهی صدهزار بارشکرت

    من ازت راضی ام و سپاسگزار

    توهم ازم راضی باش

    سپاسگزارم ک بهم اجازه دادی ک همدار بشم بااین مسیر زیبا و هدایتم کردی ب خوندن قرآن خودت ظرف وجودم و بزرگتر کن

    تا بهتر درک کنم و عمل کنم

    موقعی ک فایل و پلی کردم گفتم من این فایل و تاحالا گوش ندادم و با دقت داشتم گوش میدادم

    تا جایی ک رسید ب اونجا ک استاد درمورد مادرشون و مسیر متفاوتی ک دارن میرن گفتن

    حس کردم اینو قبلا ی جایی شنیدم

    بعد ک فایل تموم شد دیدگاه های من رو سرچ کردم

    دیدم بععععله دوتا رد پا اینجا گذاشتم از مسیری ک اومدم تو روزشمار تحول زندگی من

    چقددد ذوق کردم

    چقد انرژی گرفتم.

    اول اینکه مدارم بالاتر رفته

    بعد نحوه ی هدایتم ب دوره ی احساس لیاقت و تو کامنتم نوشته بود

    ک چقد معجزه گونه اتفاق افتاد بماند ک ذهنم بعدها گفت همین جوری اتفاق افتاد

    درصورتی ک من ی تغییراتی توی افکارم و زاویه دیدم داده بودم و تسلیم شده بودم ک خداوند در زمان مناسب هدایتم میکنه

    .و ب محض اینکه تسلیم شدم خواسته ام محقق شد الهی صدهزار مرتبه شکر

    بابت قانون ثابت بدون تغییرت ک همیشه جواب میده فقط من باید ایمانم و قوی تر کنم

    سپاسگزارم رب وهاب هدایتگر قشنگم

    عاشقتمممم

    درمورد نشانه ها من ب محض اینکه کار میکنم رو باورهام سریع نشانه ها میاد بعد ی مدت ول میکنم و اونا هم ناپدید میشه

    درسی ک امشب گرفتم این بود ک ادامه بدم مسیر رو و نشانه هارو هم هی تایید کنم

    تا پایدار بشه فرکانسم و نتایج

    و اینکه مهمترین راه برای فعال کردن راهنمای درون اینه ک، اصلا باور کنید ی همچین راهنمایی هست و باور کنید شما فارغ از اینکه چقد انسان مذهبی هستید یا نیستید

    این نیروی هدایتگر در وجود شما هست و باور کنید وقتی ک ازش درخواست میکنید و ایمان داشته باشید ک وجود داره و پاسخ میده ،ب شما پاسخ خواهد داد

    ادعونی استجب لکم

    وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ و هنگامى که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم; دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مى خواند، پاسخ مى گویم

    سپاسگزارم استاد عزیزم و مریم نازنین

    مرسی ک هستین

    عاشقتونمممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1760 روز

    سلام به استاد عزیز خانم شایسته و همه ی دوستان

    نشونه هایی که من فقط توی همین دوروز دریافت کردم از اینکه مسیرم درسته و باورهام داره تغییر میکنه

    یکیش مربوط به فایل مرغ همسایه غازه هم بود اتفاقا

    چند هفته پیش من استوری استادم رو دیدم که داخل تهران توی یک همایش مربوط به کارآفرینان و استارتاپ ها شرکت کرده بودن ، اون لحظه من واقعن دلم خواست اینو که تو یه همچین جمعی باشم یکمم واقعیت دلم سوخت که من باید کلی راه برم تا برسم به همچین چیزهایی ، جالبه من پس فردا ، به رایگان دارم به یک سمینار و برنامه ای مشابه با همین برنامه میرم

    در صورتی که تا دو روز قبل حتی روحمم خبر نداشت تو شهر خودمون همچین برنامه ای اجرا میشه که تو کل جهان هم هست و یکی از این دورهمی هاش تو این شهر قراره اجرا بشه و هر ساله اجرا میشده!

    نشونه ی بعدی که دیدم اولین سفارش مجسمم بود که وجهش هم واریز شد و برای اولین بار رفتم روی مرز ملیون برای فروش مجسمه

    نشونه بعدیم یک میزی هست که من خیلی وقت بود دلم میخواست داشته باشمش و با عزیزدلم راجبش حرف زدیم و خودش خودجوش گفت من میخوام برات بسازم ، و این میز قراره به من هدیه داده بشه

    نشونه بعدی دیشب اتفاقی تصویر یک دستگاهی که خیلی ساله ما داشتیم و حتی یکبار هم تا به الان ازش استفاده نشده بود اومد تو ذهنم ، حتی جاشم فهمیدم کجاش تو چند ثانیه پیداش کردم و دیدم کار میکنه و امروز صبح ازش استفاده کردم ، همین یه دستگاه تقریبا هزینه ی چند ملیونی من رو کم کرد ، چیزی که از قبل داشتیم و من اتفاقا الان اگر میداشتم کارم خیلی راحتتر میشد و میشه و از قضا اصلا کسی ازش استفاده نمیکرده حتی یک بار

    پس من تو مسیر درستم

    توی فایل استاد گفتین بعضی از ماها قبلن یه تجربه هایی داشتیم و براساس اون تجربه های قبلی یه سری ایده ها رو انجام نمیدیم

    بلافاصله وقتی این حرفتونو گفتین من یاد همچین مدل تجربه ای تو کارم افتادم

    بعد بلافاصله یهو یادم افتاد که عه سارا تو اینکارم میتونی بکنیا

    هزینه ی خاصیم که اصلا نداره اگه جواب نده ، خب بزار انجامش بدیم یکبار دیگه

    موصوع این بود که من چند سال پیش. آثارمو غیراورجینالهاشو چاپ کرده بودم و آماده کرده بودم برای فروش ، حتی یدونشونم فروش نرفت به خاطر باورهایی که خراب بودن

    از اون روز به بعد انگار ذهن من اینطوری شد که ، این ایده رو دیگه انجام نمیدی چون نتیجه بخش نیست

    ولی زمانی که داشتم مینوشتم بهم گفت ببین اون کارهاییتو بزن که فروش رفتن یا قصد فروششون رو نداری

    رو اون فلان مقواهه بزن که قبلن پوستر زدی

    برو همینجا زیر خونتون جای دور نمیخواد بری

    یک برگم بیشتر چاپ نکن

    چنتا کنار هم بزار

    در حدی دو تا نسخه کافیه کمترم شد اشکال نداره

    بعدم اعلام کن که برای فروش هستن اینکارا دوباره

    مورد بعدی استاد این بود که درسته من الان اطرافم پر هست از کسایی که دوست دارن با من بحث کنن و من دیدگاهم رو تغییر بدم

    ولی من میتونم خودم رفتار خودمو تغییر بدم و رفتار برعکس اونها رو داشته باشم

    این حداقل کاریه که میتونم بکنم و بعد جهان جواب تغییرمو میده

    همونطوری که تغییر کردم و گفتم نه هنر میتونه برای من پول بسازه و شغلم رو هنرمند بودن انتخاب کردم و الان دارم ازش پول میسازم و جهان کمک کرد که این نتیجه رو تجربه کنم

    همونطوری هم من باز تغییر میکنم ، اعراض میکنم ، میزارم هر کسی دیدگاه خودش رو داشته باشه و باز جهان ازم حمایت میکنه و نتیجه ی دلخواهم که بودن بین آدمایی با این فرهنگ احترامه رو به سمتم هدایت میکنه

    تمرین بعدیم که مربوط به گام قبلی هست ، بررسی ایه دوم با موضوع هدایت هست

    بقره:16

    آنها همان کسانند که گمراهی را به هدایت خریدند، از این رو تجارتشان سودی نکرد و رهیافته هم نبودند.

    این ایه و چند آیه قبلش در مورد افرادی داره حرف میزنه که فقط لفظی میگن ایمان اوردیم و وقتی بهشون میگن ایمان بیارین میگن ما ته ایمانیم

    این افراد بارها بهشون گفته میشه ایمان بیارین ، ولی خودشون هی میگن نه ما خیلی خوبیم ، در واقع انگار غرور دارن و نمیپذیرین

    خود قرآن میگه اینا نمیفهمن ، متوجه نمیشن

    و داره میگه این افراد خودشون این راه رو انتخاب کردن که گمراه بشن

    پس حتی اینکه من بخوام هدایت بشم یا گمراه بشم هم انتخابش با خودمه و جالبه به مسئله تجارتم ربط داده میگه این ادما حتی کارشونم پول ساز نیست!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 61 رای:
  10. -
    Nafis گفته:
    مدت عضویت: 1064 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    راهنمای درون

    همونیه که ما را به این راه به این استاد و به این سایت رهنمون کرده . همونی که تو بچگی بیشتر باهاش حرف میزدی وقتی تجربه و منطقت پایین تر بود وقتی بیشتر شاد بودی و رها.

    حالا هم دیر نشده میشه دوباره بچه شد میشه دوباره باور کرد وجود دارد دوباره یادش بیاریم ازش سوال بپرسیم ، الان چکارکنم بهتره ؟ و بعد تسلیم بشو( رو خودت حساب نکن ). کلا عقل و منطق و تجربه های قبلی اینطور بوده و ،بگردم راهکاری پیدا کنم ُ ، همه را بگذار کنار.

    یک داستانی به خاطرم اومد . یکی از پیامبر های الهی بیمار می شود از خدا می پرسد چکارکنم خوب بشوم ؟ راهنمایی می شود به سمت گیاهی و مصرف می کند و خوب می‌شود. بعد چند وقت دوباره بیمار می‌شود با تجربه قبلیش می‌رود سراغ همون گیاه ،می خورد خوب نمی‌شود! می پرسد چرا خوب نشدم این دفعه ؟ بهش گفته می‌شود اون گیاه تو اون موقع با توجه‌ به شرایط و وضعیت اون موقعَت بوده الان برات مناسب نبوده ! جواب نمیداده ولی تو نپرسیدی چکار کنم !! با عقل و منطق خودت رفتی جلو!!

    حتی ارتباط گرفتن و حرف زدن و سوال پرسیدن از خدا هم تمرین و تکامل می خواهد باید تمرین کنی تا متبحر بشوی و جواب ها را بشنوی، عمل کنی، دوباره …

    جنس احساسی که گفتگو های ذهنی بهت می دهد مشخص می کند کی با هات صحبت می کند

    باید باید باید همیشه همیشه همیشه روی گفتگو های ذهنی کار کنی . نجواها یی که بهت احساس نامناسب می‌دهد با باور مناسب جایگزین کنی.

    این جملتون استاد عالی بود “اتفاقا خود به خود بد می شود اما خود به خود خوب نمی شود!” یعنی دائمی باید روی نجواها و گفتگو های ذهن کار کرد.

    وقتی روی باوها کار می کنی نشانه هاش می آید . نشانه اش ذوق زدگی از اینکه جواب می دهد. چرا اون اوایل نتایج بهتر معلوم می‌شود چون با ذوق و شوق رو خودت کار می کنی، بعدش عادی میشود دیگر با اون ذوق و شوق رو خودت کار نکردی . منشأ نتایج روی خود کار کردن است وگرنه خود به خود بد می‌شود اما خود به خود خوب نمی شود (:

    تضاد خواسته ایجاد می کند، خواسته ها را واضح می کند، وگرنه نه مرگ بد است ، نه بدهکاری، نه بی پولی نه طلاق، نه بیکاری، نه بیماری، نه مستأجری. این‌ها همه محرکهای پیشرفت هستند . پس اگر فرزندت هم تو رفاه نیست براش بد نیست محرک پیشرفت دارد. کلا وظیفه من کار کردن روی خودم است چون اصلا توانایی خوشبخت کردن هیچ احد الناسی را ندارم ، حتی عزیزانم ، هر کس نتیجه اعمال خودش را می گیرد. ولا تزر وازره وزر أخرى هیچکس بار کس دیگری را به دوش نمی کشد.

    ببین عمل به کدوم حرف ها چه نتایجی برات بوجود آورده، مسیر درست خودت را برو اگر دیدگاهی را خوشت نیومد اعراض کن بحث نکن هر کس زندگی خودش را خودش رقم می‌زند.

    خداجونم شکرت که امروز به قلبم تابیدی ، دلم را روشن کردی با نور امیدت . امروز که کسل بودم سر حالم آوردی کاش همیشه یادم می موند بیشتر باهات حرف بزنم بیشتر ازت بپرسم چکار کنم بهتره؟

    خدایا خودت منو از ظلمات به سمت نورت هدایت کن که من همیشه به نورت به امیدت به بودن با تو محتاجم ولی چکار کنم انسانم و فراموشکار . یادم می‌رود همه چی من تویی اصلا همه اش تویی ، غیر توئی وجود ندارد. خودت درستم کن برای خودت بسازم ، خودت بهم گوشزد کن خودت دستم را بگیر خودت همه کاره ام شو

    خودت نشاط زندگیم باش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای: