مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 5
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-06 18:40:012025-01-08 11:00:23مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیز و دوستان خوبم
استاد خواستم این رو بگم که الان به ذهنم رسید . که ما وقتی که داریم واقعی و باباور و انگیزه روی خودمون داریم کار میکنیم و خواستار تغییر کلی زندگیمون هستیم و باور های قبلی مون رو تغییر میدیم و باور های درست رو جایگزین میکنیم خداوند خیلی به ما کمک میکنه که این راه رو ادامه بدیم و باورهایی رو که مسیازیم رو به ما ثابت میکه و به مانشون میده .
که الان واقعا زندگی من به همین صورت شده و خداوند من هرروز به مقداری که روی خودم کار میکنم به همون مقدار به من باورهام رو ثابت میکنه در تمام جنبه ها . و من تو این مدت که دارم روی خودم کارمیکنم به لطف خدایم که همیشه با من بوده و هست واقعا زندگیم تغییر کرده و تا امروز من کلی بدهی داشتم و وقعا خیلی سخت شده بود واسم و واقعا دوست داشتم تغییر کنم ولی نمیدونستم چطور باید این کار رو کرد تا خداوند به صورت خیلی جالبی من رو با شما آشنا کرد که واقعا از اون روز خیلی امید گرفتم و دیگه هیچ چیز واسم اهمیت نداشت و یه حسی درونم میگفت که من راهم رو پیدا کردم و این مسیر ور باید برم تا آخر و مطما بودم که خدا این شرایط رو برام بوجود آورده تا به امروز که من کلی از بدهی های قبلیم رو دادم تو این 6ماه و از هیمن امروز خیلی خیلی ذهنم و فکرم آزاد شد و خیلی راحت تر و با تمرکز بالا میتونم روی خودم کار کنم و خیلی خوشحالم که تونستم این کار رو انجام بدم و موفق شدم .خدا رو شکر هزاران بار و قرار هست که از امروز خیلی خیلی پیشرفت کنم و تا بالاهای آرزوهام برم و خدا روشکر . منتظر کامنت های نتایج فوق العادم باشید دوستانم خیلی خوبه خیلی خیلی خیلی واقعا نمیدونم باید چی بگم ولی گفتم این حرف هارو با شما و دوستانم به اشتراک بذارم که شاید امیدی باشه واسه دوستانم و خودم.
با تشکر وسپاس فراوان
سلام به استاد عزیزم ، این فایل را دوبار گوش کردم و واقعا برام عجیب بود چرا که سوالی که مطرح کردید و بهش پاسخ دادید دققققیقا سؤال یا بهتر بگم معضل بزرگ ذهن من بود که نمیدونم چرا خودم نپرسیدمش ، من نمیدونم سوال این فایل را کدام دوست عزیز پرسیده بود ولی همین جا ازش تشکر میکنم چون با این سوال و جواب عالی استاد یک سد بزرگ و یک مانع بلند را از سر راه پیشرفت من برداشت
حالا اصل سوال یک طرف و اون قسمتی که استاد راجع به عوض کردن مدرسه میکائیل توضیح دادند یک طرف که عینا مشکل شخصی من بود چون امسال بعلت اثاث کشی صلاح دیدم که مدرسه بچه هام را عوض کنم و اتفاقا مدرسه جدید، نوساز و دارای امکانات بیشتری نسبت به مدرسه قبلی هست ولی من همچنان دچار این کشمکش درونی بودم که چرا بچه ها را از دوستانشون جدا کردم و با اینکه این کار را با رضایت خود بچه ها انجام دادم همچنان دچار عذاب وجدان بودم و خدا میداند که این فایل چقدر منو آروم و مطمئن کرد ، استاد عزیزم خداوند به نجواهای دل من و تلاطم درونی من ، توسط تو و کلام تو پاسخ میده
من از لحاظ اینکه در انجام هر حرکتی ، راحتی و رفاه بچه هام را در نظر میگیرم و بعد اون حرکت را انجام میدم یا شاید هم انجامش ندم دچار ضعف بزرگی بودم و حالا دیگه این ضعف برطرف شد و راحت و سبک شدم ، چراکه قدم هام را مطمئن تر برخواهم داشت و دیگه خودم را مسوول احساسات و عواطف دیگران و خوب بودن یا بد بودن حالشون نمی بینم ، استاد خوشحالم که عنوان «رایگان»را از روی فایلهای ارزشمند خودتون برداشتید چرا که جواب این سوال را حتی در دوره عزت نفس هم به این صراحت و کیفیت ندادید و نکته بسیار ظریفی را مطرح کردید که گره کوری از خود من باز کرد و من فکر میکنم کسی که در هر حرکتی ، رفاه و آسایش بقیه را در نظر میگیره و بخاطر دیگران تصمیماتش را عملی نمیکنه و خودش را مسوول خوشبختی و شادی بقیه میدونه از عزت نفس پایینی برخورداره ، استاد اگر مطالب بیشتری در این خصوص بهتون الهام شد حتما فایل تکمیلی بگذارید ، استاد بینهایت از توضیحات مفید شما در این فایل سپاسگزارم
سلام دوست عزیز
کاملا با حرف های شما موافقم
منم مادرم و دو تا دختر دارم
بزرگترین چالشم اینه که رانندگی کنم مثل خیلی از خانومای دیگه اما به دلیل ترس های خودم که نکنه تصادف کنم نکنه راه رو بند بیارم نکنه بهم بخندن و هزار دلیل الکی دیگه هنوز نتونستم وارد این ترسم بشم و رانندگی رو یاد بگیرم از خداوندم میخوام بهم قدرت و جسارت رویارویی با این چالش زندگی ام رو بده و منم از رانندگی لذت ببرم مثل خیلی از خانومای دیگه که رانندگی اصلا براشون عادی شده
سلااااام استادددد عشققق
سلااااام بهتررررررین
سلاااام موفقتریننن
سلاااام بینظیرترین
سلاااام محبوووووب قلبهاااا
سلاااام دووووستان هم فرکااااانسی و دوست داشتنیم
استاد عاشقتممم
بخدا نمیدونم چجوری احساسم رو بیان کنم کلمات ناتوانند از بیان احساساتم ک چقد حال بینظیری دارم
پریشب با وجود اینکه دزد خونمون رو زد و تمام طلاهامون رو دزدید ک طلاهای منم شامل اون طلاها میشد فقط شکرگزاری میکردم
من باشگاه بودم ک بابام بهم زنگ زد پاشو بیا خونه دزد خونمون رو زده باورتون نمیشه اول ک اصن باور نکردم حرفش رو بعدشم بلافاصله زنگ زدم ب مامانم گفتم بابایی چی میگه راسته؟؟؟
گفت آره حالااا هی بگو من نمیترسم از اینکه تنها بمونم خونه
فقط از مامانم ی سوال پرسیدم گفتم لپ تاپم رو برده یا نه؟؟؟
گفت نه…!!! همووووون جا گفتم خذایا هزار مرتبه شکرت ک گنج اصلیم سرجاشه ارررررره نگران گنج عظیم ارامش و ثروت وخوشبختی وعشق بودم ک همون فایلهای شماس….
من سه روز قبلش خانوادم قرار شد برن سمت خوانسار تفریح کنند ولی من از خدا درخواست کرده بودم ک از مامانم اینا بخوام ک شب رو تنهابمونم و موافقت کنند با تنها موندنم….این در صورتیه ک هیچ وقت نمیپذیرن خلاصه من دو شب تو خونه تنها بودم و از اون جاییکه خونمون ویلاییه و بافت قدیمی داره و دیواره های حیاطش کوتاهه خیلی ترسناکه شب رو تنها موندن….خلاصه جونم براتون بگه عصر شد و زنگ زدم ب دختر عمم ک باهام هم فرکانسه وعضو سایته و یکسری اهداف مشترک داریم و گفتم بیا پیشم…گفت برام جور نمیشه تو بیا تنها نمون…منم بهش گفتم باشه…
شب شد و ترس و نجواهای شیطانی داشت دیونم میکرد….ولی ب خودم گفتم سارا همینجاست ک باید ایمانت رو نشون بدی حتی اگه قراره بمیرم ولی نمیرم خونه عمم و پا رو ترسم میزارم…خلاصه ی حسی بهم گفت برو فایل دهم راهنمای عملی رویاها رو نگاه کن ک ی جمله استاد خیلی رو اروم شدنم اثر داشت(اینکه میگه من اصلا نگران قفل کردن در خونم و یا گم شدن وسیله هام نیستم) خدا رو شکر شب گذشت و من هم خوشحاااال و قدرتمند ک تونسته بودم با ترسم مقابله کنم….روز دوم دختر عمم اومد خونمون و از ظهر تا شب باهمدیگه راجب خواسته هامون حرف زدیم و این رو یه نشونه از خدا دونستیم ک شرایط فراهم شده ک من و اون تنها باشیم وشبیه سازی کنیم ک میخوام تو خونه خودمون ب تنهایی باهم زندگی کنیمممم یعننننی عاااالی بود همه چی….راستی اینم بگم ک عمم هم با وجود اینکه انقد حساسه و هر وقت من مثلا یک ساعت شب تنها تو خونه میموندم میگفت خطرناکه و هیچ جا امن نیس تنها نمون…ولی اون شب هیچی ب دختر عمم نگفت وموافقت کرد ک خونمون بمونه ???
خلاصه همه اینا رو گفتم ک بگم دقیقا چن روز بعد از تنها موندن من این اتفاق برامون افتاد ک دزدخونمون رو زد…
اولش یکم نگران این شدم ک خدا رو شکر ک اون روز ک من تنها بودم دزد نیومد وگرنه سکته میکردم ولی دوباره اروم شدم وگفتم خدا همیشه هوامو داره….استاد همه این اتفاقات اگه میوفتاد و من اون سارا قبل بودم از شدت ناراحتی و ترس دیونه میشدم وافسردگی تمام وجودم رو میگرفتتت
هر چقد میگذره بهتر مفهوم جمله هایی رو ک میگید میفهمم وبا جون و استخونم درکشون میکن….مثبت اندیشی و حال خوب من روخونوادمم اثر گذاشته…حالا میفهمم وقتی میگید شما ک تغییر میکنید اطرافیانتون هم ب احتمال نود و پنج درصد تغییر میکنند یعنی چی!!!!جو خونمون آرومتر شده و پدر من ک ادم فوقالعاده ناسپاس وبد خلقیه ک واسه کوچکترین اتفاقات مسخره ای داد و بیداد میکنه و میگه بدبختم و من ب هیچ جایی نرسیدم انقد ساده از کنار این اتفاق گذشت و گفت باز جای شکرش باقیه ک ماشین داداشم روک توی حیاط بود نبردن… ک من هاج و واج مونده بودم وخدا رو شکر میکردم ک دارم نتیجه کار کردن رو خودم رو میبینم….ی چیزی نزدیک صد میلیون و خورده ای طلا بردن ک طلاهایی عمم هم تو گاو صندوق خونه ما بود…ک من دور از جون انتظار سکته زدن داشتم از اطرافیانم….ولی الان میفهمم تغییر زاویه دید یعنی چی…!!!نمیدونم چ فرکانسی بوده چه ترسی بوده ک باعث این اتفاق بظاهر بد واسه خانوادم شده؟؟؟تمایلی هم ندارم بدونم ولی ی چیز روخوب میدونممم اینکه هر اتفاقی بیوفته در نهایت به نفع و سود منه و من خااالق شرایط خودم هستم و خدا رزاقه و هزار برابر این مبلغ رو ب زندگیمون وارد میکنه…..وااای خدایا شکککککرتتتت این منم سارای شجااع و مثبت ک کوچکترین ناراحتی بابت دزدیده شدن طلاها نداره…..
رااااستی استاد قبل از اینکه بیام این متن رو بنویسم دراز کشیده بودم رو تختم و داشتم برای بار دوم مصاحبه همین قسمت رو نگاه میکردم ک خوابم گرفت و شما رو تو خواب توی یه جنگل مانندی دیدم با اووووون کللللله کچل وخوشگل و جذابتووووون ک داشتم از خوشحالی پر میزدم و به دختر عمم گفتم ببین رویاهامون چقد راحت داره میاد سمتمون ارزوی دیدن استاد رو داشتیم
الان استاد کنارمونه استاد اومدم باهاتوم حرف زدم ولی دقیق یادم نمیاد چی گفتم!!! فقط میدونم حسم بینظیر بود…خلاصه ی دوچرخه و یه کوله کوهنوردی هم رو شونتون بود ک سوار دوچرختون شدین و با ی لبخند دلنشین با سرعت جت از کنارمون رفتید….ومنم بیدار شدم و ی حسی بهم گفت بیام این جریانها رو بگمممم…
راستی ی چیز دیگه اننقددد دووووست دارم لپتوووونو بکشمممم و ببوسم ک وقتی بیدار شدم گفتم ااااا پ چرا لپ استاد رو نگرفتی??
ولی قطعا تو واقلعیت ببینموتون این کار رو میکنممم???
عاااشقتممممم استاددددد واقعااا بابت همه این حسای خووووبممم ازتون سپاااسگزااارم سپاااسگزاارم سپاااسکزااارمممم
سلام خدمت استاد و همه دوستان عزیز. اول از همه باید بگم که خیلی عالیه که هفته ای دو بار فایل داریم این بهترین حالت ممکن است که مدام دیدگاه های جدید و متفاوت شما رو میشنویم ومدام موضوعات مختلف برامون تکرار میشه یا مطالب جدیدی یاد میگیریم.در مورد مطالبی که عرض کردید واقعا به طرز عجیبی تاثیر گزار بود وشنیدنش هدیه بزرگ امروزم بود و واقعا فکر کردن به چنین موضوعاتی حس رهایی و آزادی بی حدی به آدم میده چه برسه به عمل کردن و این طور بودن.باز ممنونم بابت فایل هایی که رایگان در اختیار ما قرار می دهید که هر چه نگاه کردم با فایل هایی که خریدم تفاوتی نداشت.یه دنیا سپاسگزارم استاد بابت درس امروز
استاد جونم سلام، خیلی این فایل برای منم درس داشت یه دنیا ازتون سپاسگذارم، خدا رو سپااااااااس که هستید
سلام استاد عباس منش عزیزم
استاد قبل اینکه این فایل رو گوش بدم دوست داشتم که نظرم رو در اینجا راجع بع یک مساله ای عنوان کنم که واقعا مهمه .
ما با اشنایی با شما و افکار و باورهایی جدیدی که در ذهن خودمان داریم میسازیم هرگز نباید با کسانی که در مدار تغییر و در مدار و هم فرکانس ما نیستند راجع به این مسائل صحبت کنیم چون مواردی که برای ما نشانه ای از کائنات و نشانه ای تغییر و رشد هست هرگز کسی که در این مدار و فرکانس نیست هرگز و هرگز قابل درک نیست این نتیجه تجربه ای است که خودم دارم وقتی که از نتایج خودمون به کسانی که در مدار نیستند می گوییم قطعا شاید در نگاه اول تایید کنند ولی چون برایشان قابل درک نیست هرگز درک واقعی نخواهند داشت و نتیجه ای از این گفتن نتایج به دیگران نخواهید داشت و شاید هم مواردی رو به شما عنوان کنند که واقعا برای شما نا خوشایند باشد. من خودم وقتی نتایج کوچکی که می گیرم و با نزدیکانم به اشترام میذارم واقعا شاید اولش تایید میکنن ولی بعدش چیزایی میگن که واقعا خندم میگیره و بعضی وقتا باعث ناراحتی من میشه . من چون کسب و کار اینترنتی دارم نتایجم فعلا کوچیکه چون دارم تکاملم رو طی میکنم و برمیگردن به من میگن برو دنبال یه کار دیگه که در کنار این کار بتونی پول در بیاری. یعنی باورشون این هست که برای کار واقعا باید از خونه بری بیرون و از صب تا شب کار کنی و شب هم بیای خونه و بگی اینقد کار کردم باور ندارن که میشه نشست تو خونه و خیلی ساده پول سازی کرد .
استاد واقعا اتفاقی که دیروز افتاد و فهمیدم که واقعا هرچیزی که باور کنیم همون توی زندگیمون رخ میده سومین فروش از محصولاتم بود که ازشون نا امید شده بودم . باروم واقعا قوی تر شد که نتایج بزرگ تر و عالی تر هم واقعا می تونه در زندگیم رخ بده .
استاد من تا بحال محصولی از شما خرید نکردم ولی مطمئنم که کمک کنننده و راهگشا هستند .
ان شالله نتایج تکامل و فروش های بعدی ام رو در اینجا با دوستان به اشتراک میذارم .
در هر کجای این سرزمین پهناور که هستید همگی در پناه خدای یکتا و بی همتا باشید .
سلام استاد نمیخاستم این سوال رو بپرسم اما چند روز هست به حاشیه ذهنیم تبدیل شده.
درباره استخاره نظرتون چیه؟چیزی هست ک در اسلام پذیرفته شده و مشکلی نداره…
اینکه جلوی چشمام یکی اومد و به یه آخوندی گفت یه استخاره یا سرکتاب باز کنه و اون این کار رو کرد بعدش ب شدت اون کار و تصمیم اون فرد رو نفی کرد و گفت انجامش نده….
ایا این کار باعث ب هم زدن سرنوشت اون فرد نمیشه؟؟ایا این ک برای زندگیه خودت از کس دیگه بیای و پرسش کنی ب نظر من نهایت شرک هست.ولی همه مسلمونا این شرک رو انجام میدن!لطفا راهنمایی کنید.
استاد خیلی دوست داریم دمت گرم
سلام دوست عزیز پیشنهاد میکنم فایل چشم زخم استاد را حتما گوش کنید موفق باشید
با سلام به استاد عباسمنش و دوستان عزیز
چقدر این جلسه هم دلنشین بود
دانستن این که ما فقط و فقط مسؤل زندگی خودمون هستیم چه آرامشی به آدم میده ها!
پس اینکه یک پسر میاد خواستگاری یه دختر و میگه قول میدم خوشـــــبختت کنـــــم چقدر خنده داره !
اینکه پذیرش اطرافیانمون رو با دیدگاه های متفاوت از خودمون داشته باشیم چه آرامشی به دنبال داره. دیگه آدم نمیخواد کلی انرژی بذاره واسه بحث کردن با طرف.
کلی استفاده کردم استاد.
درود بر شما
باسلام خدمت جنابتان.
آقای عباس منش به نظرمن شماازقسمت پنجم به بعد فایلهای مصاحبه بامن رفتیدتوهاشیه خواهشا لطفا یه سری حرفارو ول کنید به نظرمن اینکه شماپاشیدودرموردهرنظری که مامیزارییم یه فایل ظبطکنیدوبزاریدروی سایت که نمیشه که شماسهم خودتون روانجام بدین بقیشم همون دست خدابمونه بهتره تااینکه خودتون بخواین که صاحب نظرروتوجیه بکنین اینجوری بقیه هم احساس آزادی بیشتری میکنن
سلام استادعزیزم سپاسگزارم که اینقدرباانرژی وعالی فایل برای مامیزاریدخداوندبهتون سلامتی وطول عمربده تااستفاده های بیشتری ازاموزشهای شماببریم یعنی امکان نداری فایلهای شمااموزشهای شماتکراری باشه درتمام فایلهاتون نکته زیادهست یک سوال داشتم ازتون نظزشمادرموردامام زمان چیست؟چجوری میتونم بیشتربدونم ازامام زمان ازبچگی این سوال توذهنم هست ونمیتونم باخودم کناربیام بسیاربسیارسپاسگزارم اززحماتتون????