مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 54
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-06 18:40:012025-01-08 11:00:23مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام و احترام خدمت استاد عباسمنش عزیزم، خانم شایسته ی عزیزدلم و همه ی اعضای عزیز سایت
خداروشکر میکنم که گام ششم مهاجرت به مدار بالاتر رو برداشتم و هرلحظه به تجربه ی زندگی در مدار بالاتر نزدیک و نزدیک تر میشوم خدایا هزاران بار شکرت
از خداوند بزرگ سپاسگزارم که من رو به گفتگوهای ذهنیم آگاه تر کرده و ساعات بیشتری از شبانه روز درحال کنترل و بررسی آگاهانه ی آنها هستم . در یکی از فایل های اخیر کامنت اقای نارنجی ثانی عزیز رو مطالعه میکردم و از یکی از ترمزهاشون نوشته بودن که در ذهنشون بقیه ی انسان ها نالایق میدونستند و به سختی میتونستن اونهارو دوست داشته باشم واقعا ازشون سپاسگزارم که این ترمزشون رو در سایت نوشتن چون با مطالعه ی کامنت ایشون و ذهن آگاهی متوجه شدم که من هم این ترمز رو به شکل یک پاشنه ی آشیل دارم و ناآگاهانه در ذهنم درحال سرزنش رفتار دیگران هستم که چقدر فلان کار بده رفتار فلانی چیپه سطح فرهنگ فلانی پایینه و … و حسابی عیب جویی میکردم در افراد و در ذهنم با آنها میجنگیدم چقدر در ذهن من پیش بینی میشد که با فلانی بحثم میشه و دعوا میکنم و دائما منتظر یک بحث بودم خیلی خداروشکر میکنم که این ترمز آزاردهنده رو پیدا کردم و دارم همه ی تلاشمو میکنم که هرلحظه مچ ذهنم رو بگیرم و آگاهانه در طول روز به ویژگی های مثبت افرادی که دیدم فکر کنم و پیش بینی های مثبت درباره ی روابطم داشته باشم خدایا هزاران بار شکرت خدایا هدایتم کن.
نکات فایل :
راههای ارتباط با راهنمای درون؟؟ مهمترین راه ارتباط با راهنمای درون این است که باور کنیم همچین راهنمایی وجود دارد و باور کنیم فارغ از اینکه ما چقدر انسان مذهبی هستیم یا نیستیم، این نیروی هدایتگر در وجودمان است و باور کنیم که وقتی از آن درخواست میکنیم و ایمان داشته باشیم که پاسخ میدهد، به ما پاسخ خواهد داد. این مهمترین باور برای فعال کردن راهنمای درون و استفاده از الهامات آن است . استاد حتی در بازی پینگ پونگ هم از الهاماتشون استفاده میکنند و از راهنمای درونشون سوال میکنند که به چه سمت ضربه بزنند .
به اندازهای که انسان ایمان و باور داشته باشد، تسلیم باشد و روی خودش و عقل و منطق و تجربیات گذشتهاش حساب نکند میتواند از این راهنمای درون استفاده کند چون یکی از علل عدم استفاده از راهنمای درون، تجربیات گذشته است چون افراد فکر میکنند که اگر قبلاً نشده، الان هم نمیشود در حالی که حس درون آنها میگوید قبلاً رو ول کن الان انجام بده حتماً میشود . بارها شده افراد برخلاف تجربیات گذشته به حس درونیشون اعتماد کردند و عمل کردند و نتیجه گرفتند .
راه افتراق الهامات از نجواهای شیطانی این است که آن راهکار به ما احساس خوبی میدهد یا باعث احساس ترس و ناراحتی میشود . جنس احساسی که گفتگوهای ذهنی دارد مشخص میکند که کی با ما صحبت میکنه. اگر احساس مثبت است از الهامات قلبیه و اگر احساس منفی است نجواهای ذهنه .
در یکی از فایل های استاد که اقای سیدعلی خوشدل صحبت کرده بودند ، یه جمله ی عالی در مورد هدایت خداوند گفتند که من هرروز اول صبح با خودم تکرار میکنم [ من باید هدایت خداوند رو حتی از طریق یک بچه ی 2 ساله دریافت کنم ] . این جمله خیلی به من کمک کرده که خیلی آگاه باشم به نشانه ها و منتظر یک چیز عجیب غریب که به عنوان هدایت خداوند تلقی کنم نباشم خیلی از ایشون سپاسگزارم.
برای خوب شدن همیشگی احساس، باید دائماً گفت و گوهای ذهنی را مدیریت کنیم؟؟ یا اگر باورهامون رو اصلاح کنیم کلاً به صورت خود به خودی احساس خوبی خواهیم داشت ؟؟
باید همیشه روی گفتوگوهای ذهنی کار کنیم و نجواهایی را که احساس بدی به ما میدهند با باورهای مناسب جایگزین کنیم و این کار دائمی است چون خود به خود بد میشوند ولی خود به خود خوب نمیشوند .
وقتی با اینکه روی باورهای خود درباره ثروت کار می کنیم اما هنوز به موفقیت مالی نرسیده ایم، از کجا بدانیم که هنوز ایراد کار، از باورهای محدود کننده ما درباره ثروت است تا نا امید نشویم و مسیر را تا رسیدن به نتیجه ادامه دهیم ؟؟
باید برای رسیدن به ثروت روی باورهامون کار کنیم و اجازه بدهیم آنها جواب بدهند و نتایج آن رخ دهد و عجول نباشیم.
وقتی روی باورهامون کار میکنیم از همان اول نشانهها میآیند مثل پیدا کردن پول در خیابان، واریز پول به حساب ما، هدیه یا افزایش حقوق و یک نشانه هر چند کوچک میآید که ما را ذوق زده میکند . این نشانه ی کار کردن روی باورهاست و همان مسیر را باید ادامه بدهیم ولی موضوع اینجاست که افراد فکر میکنند این نتایج طبیعی است و همینجوری رخ داده و منشا آن، یعنی کار کردن روی خود و ایجاد تغییرات درونی را گم کردند سپس این مسیر را رها میکنند و نتایج نیز به تبع آن کمرنگ میشود .
اینکه ما مسیر پیشرفت خود را طی نکنیم و به دنبال ماجراجویی و تجربه ناشناختهها و کشف درون خود نباشیم به این علت که ممکن است باعث ایجاد تضادهایی برای اعضای خانوادهمان باشد مثلاً مستاجر باشند یا رفاه مالی نداشته باشند، درست نیست چون لزوماً تضاد برای انسانها بد نیست و باعث میشود فرد خواستههایش را پیدا کند حالا هر تضادی که باشد مثل مرگ مریضی، بیکاری، طلاق، بیپولی، بدهکاری اینها همه قسمتی از مسیر زندگی هستند و انسان بوسیله ی این تضادها میفهمد که چه میخواهد و اینها محرکهای پیشرفت هستند لذا اینکه ما از مسیر پیشرفت و ماجراجوییها به علت زحمت افتادن بقیه دست بکشیم اصلاً درست نیست حتی اگر آنها واقعا اذیت شوند براشون خوب است و خواستههاشون رو پیدا میکنند و می توانند زندگی خود را با باورهاشون رقم بزنند .
کلا مسئولیت خوشبخت کردن دیگران با ما نیست مثل فرزند همسر و ما مسئول زندگی خودمان هستیم.
همه آزادند که دیدگاه خودشون رو داشته باشند و آن را بیان کنند و همچنین همه آزادند که به آن دیدگاه عمل کنند یا نه؛ تنها کاری که مهم است اعراض از دیدگاهی است که آن را دوست نداریم و بحث نکردن درباره ی آن است . در قرآن یک سری آگاهیها داده شده که عمل کردن یا نکردن به آنها دست خودمان است و به اختیار خودمان است و خداوند نگفته که چون مرگ و زندگی شما دست من است، اگر به این آگاهیها عمل نکنید شما را میکشم .
در قرآن به پیامبر اسلام بارها گفته شده که تو وکیل کسی نیستی و رسالت تو فقط ابلاغ پیام است و گوش کردن یا نکردن دیگران به آن پیام به تو ربطی ندارد و تو وکیل و وصی مردم نیستی . عمل به دیدگاههای استاد نیز همین طور است، ایشان با تحقیق بسیار به یک سری دیدگاهها رسیدند و روی آنها کار کردند و به نتایج رسیدند سپس به بقیه آموزش میدهند لذا اگر این دیدگاه هارو دوست نداریم، میتوانیم گوش نکنیم و نپذیریم و عمل نکنیم .
چقدر خوب است که به دیدگاههای همدیگه کاری نداشته باشیم و اجازه بدهیم افراد مسیری که دوست دارند رو ادامه بدند حتی اگر خودمان هیچ علاقهای به آن مسیر نداریم و با آن موافق نیستیم. پس در کل اگر با یک دیدگاهی مخالفیم، از آن اعراض کنیم نه اینکه با آن بحث کنیم و بجنگیم . چرا باید برای فحش دادن به افراد و تغییر دیدگاههای آنها وقت بگذاریم ؟؟ هر آدمی با هر دیدگاهی حق دارد که نظرش را بیان کند ما چرا باید از دیدگاه آنها ناراحت بشویم . قرار نیست کسی ما را به جهنم ببرد یا ما کسی را به بهشت ببریم و هر کسی نتیجه اعمال خودش را میبیند .
باید با ذهن پاک و بدون قضاوت و بدون استفاده از نتایج قبلی بررسی کنیم که این دیدگاهها و باورها چه نتایجی را برای ما رقم زده است و سپس تصمیم به ادامه دادن یا ترک آنها بگیریم . در کشور آمریکا که مردم آن هیچ ادعایی در زمینه مذهبی بودن ندارند، هیچکس با دیگری کاری ندارد و هر کس دیدگاه خودش را دارد و همه با صلح و صفا در کنار هم زندگی میکنند و همه از دیدگاه ناب لا اکراه فی الدین تبعیت میکنند و آن را اجرا میکنند.
بارها خداوند در قرآن به پیامبر گفته که آنهایی که آن مسیر رو میروند، خودشان مسئول هستند و شما مسئول آنها نیستید هیچکس بار دیگری را به دوش نمیکشد و این جمله بارها در قرآن آمده است .
خیلی از پدر و مادرها که خودشان را دلسوز میدانند، فکر میکنند که چون این بچه رو به دنیا آوردند،مسئول خوشبخت کردن او نیز هستند در حالی که اصلاً ما توانایی خوشبخت کردن یا بدبخت کردن دیگران را نداریم . بارها دیدهایم که علیرغم ثروت و قدرت پدر و مادر و تلاش در جهت هدایت بچهها به یک مسیر، آنها مسیر دیگری را رفته اند چون هر کسی خودش زندگی خود را رقم میزند .
پس اینکه ما به ایدهها عمل نکنیم و به دنبال اهدافمان نرویم به این علت که ممکن است اعضای خانواده به زحمت بیفتند، اشتباه است هرچند که اگر باورهای درستی داشته باشیم در صورت حرکت در مسیر اهداف، یا دردها و رنجها به وجود نمیآیند یا خیلی زود حل میشوند و همه روزهای سخت به نفع ما و اعضای خانوادهمان خواهد شد .
خیلی سپاسگزارم از استاد عزیزم برای این فایل ارزشمند خیلی ممنونم از مریم جانم باید این پروژه ی متحول کننده و خیلی ممنونم از دوستانی که با کامنت هاشون حجم زیادی از ورودی مثبت رو برای ذهن من فراهم کردند . دیشب با مطالعه ی کامنت اقای سرلک و نتایج عظیمی که در سال 1397 و در عرض یک سال گرفته بودند کلی خوراک به باور فراوانی ام دادم و لذت بردم و یک بار دیگه به خودم یادآوری کردم که خداوند تنها قادر مطلقه که در صورت توحیدی بودن و اصلاح باورها میتونه خیلی سریع نمام عقب افتادگی هارو جبران کنه خدایا شکرت خدایا شکرت
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استادبزرگوارواستادشایسته وهمراهان گرامی سایت.
گام 6کامنت میکنم برای خودم برای ردپا
راهنمای درون وراه های ارتباط باراهنما؛استادمن بعدازآشنائی باسایت شما فقط باراهنما باعشق زندگی میکنم وبه صورت تکاملی مسیردرستی روطی میکنم وباکانون توجه ام به صورت آگاهانه حرکت میکنم والهامات رودقیقا متوجه میشم وقتی غافل میشم یعنی یه جا غیبت میشه یا بحث اقتصادی میشه نارضایتی گله وشکایت میشه اگه هواسم نباشه مثل بقیه میشم سریع عقب میکشم به لطف خدا بازام درمسیر درستی قرارمیگیرم خدایا شکروسپاس برای این لحضه که هستم.خدایا یاریم کن هرزیرصدم ثانیه با الهام تو حرکت کنم همین یه موضوع رودرک کنم چقدردرآرامش قرارمیگیرم خدایا عاشقتم وعاشقانه دوست دارم خدایا من درمقابل تو تسلیمم .خدایا من هیچی نمیدانم هرآنچه دارم ازآن توست وبا منطق،عقل،تجربیات کاری ندارم فقط شهود والهام خدایا یاریم کن استادازشما وسایت شما سپاسگزارم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»
«أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»
—————————————————————–
سلام به استاد عباس منش عزیزم به استاد شایسته نازنین و دوستان هم مسیر
سپاسگزار خداوند هستم که امروز به مرور این فایل هدایتم کرد و چه همزمانی زیبایی داشت برام و یک احساس خیلی خوبی بهم داد شنیدن صحبتهای استاد درباره راهنمای درون.
چند روزه احساس که نه، قشنگ میبینم تغییرات زیبای مدارم در رابطه با موضوع هدایتهای خدارو و برام مژده درست بودن مسیر و نزدیک شدن به اتفاقاتی هست که برام کلی خیر داره قطعا.
و من به لطف خداوند تونستم برسم به این باور زیبا که خدا منو هدایت میکنه، با من حرف میزنه، پاسخم میده ، همه چیرو میدونه و این باور هرروز داره بهتر و باور پذیرتر میشه برام ، و با عمل به هدایتها قشنگ نشونه هارو هم دارم می بینم .
نعمتها ،هدیه ها ، رزق من لا یحتسب ، احترام ،زیبایی ….. نتیجه فقط اولین عمل کردن به هدایت ها بوده برام. مثلا یبار فقط نزدیک 20 تا مورد رزق های هدیه رو نوشتم فردا صبح واریزی داشتم از جایی که اصلا نمیدونم ، کم بود ولی اتفاق افتاد .
یا پریروز که سپاسگزاری در راستای هدایتم نوشتم دیروز کلی نعمت دریافت کردم از جایی که فکر نمیکردم ،الهی شکرت.
و واقعا گاهی فراموشم میشد هر نتیجه ای به واسطه تغییرات منه و باعث میشد احساسم بد بشه و توجهم بره روی مسائل، اما الان به لطف خداوند که تنهام نذاشته و مدام هدایتم کرده ،راه نشونم داده ،امیدوارم کرده ، رسیدم به مرحله ای که قشنگ تفاوت درک الانم با همین حتی دوماه پیشو قشنگ میفهمم فقط باید ادامه بدم.
استاد مهربانم حرفهای شما درباره اینکه وقتی داری رو باورهات کار میکنی نشونه ها میاد پیام خدا بود برام در جدی گرفتن و باور کردن تغییر مدارم و باید سعی کنم حتما یادداشت کنم هدایتهارو چون خیلی سریع فراموشم میشه.
خدایا سپاسگزارم که لطف کردی و دریافت و درک هدایتهای نابتو بهم بخشیدی ، باید کم کم تلاش کنم تو همه جنبه ها ازش استفاده کنم ، چون من آدمی بودم که خداوند رو با اینکه باور داشتم اما هیچ گاه مخاطب من برای نظر خواهی یا هدایت خواستن نبود برای همین هنوز خیلی زیاد دارم با تجربه ها و عقل خودم حرکت میکنم ، اما یاد میگیرم ، انجامش میدم ،میرسم به جاهایی که بیشتر روی هدایت خدا و مددش حساب کنم تو همه جنبه ها، الهی شکرت.
و درباره این صحبت استادم که ما فقط مسؤول خودمون هستیم نه هیچ کسی، با همه وجودم درباره همسرم و دخترم تا جایی که فهمیدم و تونستم ،دخالت نمی کنم تو چیزهایی که به من مربوط نیست و میدونم باید اجازه بدم خداوند در زندگیشون جاری بشه .
إیّاک نعبد و إیّاک نستعین إهدنا الصّراط المستقیم
درود بر استاد گرامی دوستان جان
چند روز تصمیم گرفتم مدار تغییر بدیم
بالاتر بریم بهتر بشیم
امروز فهمیدم اینجا منظور از نظر توحیدی باورها قدرتمند کنیم تا مرحله به مرحله جلو بریم
اگر باورهای توحیدی شناختیم مسیر تکامل طی کنیم هیچ مقاومتی نمیکنیم چون مهم ترین. قانون پیشرفت جهان تکامل است
درعین مسیر به نشونه ها کوچک دریافت کنیم. ذهن منطقی خاموش میکنم تا الهام درک کنم
هرچه ثروتمند بشیم با ایمان تر میشویم همه چی داریم دنیا آخرت باهم داریم
خدا باید با تفکر درک سیستم بودن فهمید نه با تقلید
هدایت شدم به خرید کتاب فکر خدا بخوانیم
این یعنی سیستم سازگار حاکم بر جهان درک کنیم
قانون در تمام کره زمین برا همه انسانها برای همه ادیان مذاهب قانون عمل میکنه
فقط با تولید فرکانس خودمون بااون سیستم هماهنگ کنیم. یا از مسیر خارج شویم
گام ششم نجوا ذهن خاموش کردن باعت شنیدن نشانه ها میشود
باور باید درست کرد خودبخود درست نمیشه
سیستم خدا از بین نمیره همیشه هست اتصال برقرار هست ما باید خودمون متصل کنیم.
برق تو پریز هست. بستگی داره من چه وسیله ای بزنم به برق. وسیله باکیفیت. (فرکانس مثبت خوب) با وسیله درب داغون که ممکنه برق من بگیره. (احساس بد. فرکانس بد )
خدایا شکرت بابت این زمان مکان استاد اینترنت همه چی برا درک بهتر قوانین
بنام خداونده بخشنده و مهربانم…
وَیَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّهٍ شَهِیدًا عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَجِئْنَا بِکَ شَهِیدًا عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَهً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِینَ(نحل89)
و [به یاد آور] روزى را که در هر امتى گواهى از خودشان برایشان برانگیزیم، و تو را [هم] بر این [امت] گواه آوریم، و این کتاب را که روشنگر هر چیزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است، بر تو نازل کردیم.
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو قشنگ …
سلام به بچه های این منزل…
خدارو صد هزار بار شکر برای تمام لحظات زندگیم الهی شکررررر بینهایت خدایا من ازتو سپاس گزارم برای حضورم در این سایت الهی و برای تمام اگاهیاا که به من میدی از طرف استاد و بانو مریم شایسته الهی شکرتتتت…
استاد چقدر این فایل جالب بود و فایل قبلی هم همیطور استاد دو شب که با دوتا از دوستام برخورد کردم که یعنی تنها چیزی که به ذهنم اومد گفتم هر چیزیرو نشنووو…که نابودم کرد همون لحظه اول….
شاید یه نیم ساعت اول نجواها داغونم کردن ولی بعدش تسلیم ربم شد و از او کمک خواستم و اونهم بهم گفت…
أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
یادم رفت بود همه اینهارووووو ولی بازم ازش خواستم کمک کن و مرور کردم چند روز پیشای خودم رو و خندان و با حال دل خوب از خودش هدایت خواستمممم صد هزار بار شکرششش شکرش…
صبح که از خونه به لطف الله زدم بیرون به مینا خانوم گفتم ادم ها وحشتناکن ….
یعنی همونی که استاد میگه 99 درصد ادمهااا زبانش پر از ترس و پر از بی ایمانی الله اکبررررر الله اکبر …..
خدایا خودت کمک کن از شر زبان این ادمهااااااا خدایا من بدون تو هیچی نیستم حتی نمیتونم جلوی یه نجوای کوچیک و بگبرم چه برس به…
خدایا خودت به من کمک کن فقد خودت رب من بینهایت شکرت و سپاس از تو الهی شکرت رب من…..
استاد دقیقا همین ما باید پذیرشمون بالا ببریمممممم…
وقتی میپزیرم که این واقعیت.
پیرووو جلسه قبل اقااا همینه بروووو بگرد و برگرد و بگووو چی شد…میبینی که درستتتت درست….
خدایا شکرت برای این مسیر زیبا و فوق العاده الهی شکرتتت…
به من ثابت شده که کسیرو نباید قانع کرد که دیشب و پریشب من دوباره اینکارو کردم ولی سریع متوجه شدم به لطف رب خدایا شکرتتتتتتتتت..
استاد ازت ممنونم بینهایت
مریم بانو دم شما گرممم…
واقعا همینه دیدگاه ما اینه که تو اگر وام نگیر اگر طلا نفروشی فلان نفروشی به جایی نمیرسی الله اکبررررر…
خدایا ازت عاجزانه میخوام که کمک کنیمممممم اگر ولم کنی من تماممم من هیچی نیستممممم هیچییییی…..
خدایا صد هزار بار شکرت بینهایت سپاس از تو رب من الهی شکرتتتتتتتتتتتتت….
ممنونم از مهرتون خدایا شکرت برای این مسیر الهی و توحیدی….
در پناه جان جانان رب العاالمین شاد سلامت و ثروتمند باشید…
با عشق حسین عبادی بنده خوب خداااا
قدم ششم از پروژه عالی مهاجرت به مدار بالاتر
استاد چقدر عالی توضیح دادید و بهم یادآوری کردید که نه ما و نه هیچکس رو زندگی ، انتخاب دیگران تاثیری نداریم
نه ما کسی رو میبریم بهشت/ جهنم
نه کسی مارو میبره به بهشت / جهنم
تمام اتفاقات زندگی ما انتخابات دست خودمونو و همه ما آزادی انتخاب داریم
چقدر زیبا قرآن گفته لا اکراه فیالدین
من از وقتی این قانون رو درک کردم تو خیلی از مسائل جلوی دهنم رو گرفتم و نخواستم نظر کسی رو عوض کنم
اما الان یک جیز یادم اومد و وقتی میدیدم طرف مقابلم نظر من رو قبول نمیکنه ناراحت هم میشدم
قضیه این بود که اون بنده خدا یه لوگو میخواست برای مغازه حدیدش بعد اطرافیان هم کفته بودن که شکوفه سه سال دبیرستان درس گرافیک خونده ،لوگو زده، تو مدرسه مجله بسته( جلد یه مجله رو از صفر تا صد( لوگوشرو ، تصویر هارو خودم طراحی کردم و درست کردم و بعد با فتوشاپ اجرا کردم)) از اون کمک بگیر و بخواه برات بوگو بزنه
خلاصه بنده خدام با اسرار بقیه گفت که براش لوگو بزنم
بعد من هم اومدم و با چیزی که یاد گرفتم و از نظر من یکی از روش عای خیلی خوب هستش اومدم و یه چند وقت روش کار کردم و خب کار نهایی هم که بهش نشون دادم زیاد خوشش نیومد
تا اینکه دیدم بعد ها داره ازش صرف نظر میکنه و دنبال گرافیست دیگهای میگرده
و مکالمه های ذهنی من شروع شدن
و من به کل یادم رفته بود تا همین الان که تو ،رو زندگی هیچکس تاثیر گذار نیستی لازم نبود زمانت رو براش بزاری که بهش توضیح بدی که این خوبه!!
این از دیدگاه و انتخاب تو خوبه
اون بنده خدا هم آزادی انتخاب داره و حق انتخاب داره که قبول کنه یا نه
خداروشکر تا قبل از یادآوری شدن این حرف ناراحتی درباره این موضوع برام پیش میاومد اما امروز وقتی شنیدمش تونستم یه ناراحتی رو که در درونم گم شده بود و نمیتونستم پیداش کنم( اصلا نمیدونستم که وجود داره و اینجوری فکر کردن هم اشتباهه) رو پیدا کنم
و امروز خیلی خوب یاد گرفتم که تو هر زاویه ای ، تو هر دیدی، تو هر جنبه ای ، تو ،هیچ تاثیری رو انتخاب و زندگی دیگران نداری
و دیگران هم در زندگی تو
اگه تو از اون دید، نظر، انتخاب، اعتقادات، و هرچیز دیگه ای خوشت نیومد فقط اعراض کن همین و بس
خدایا شکرت که همچین چیز ناب رو دوباره و خیلی بهتر بهم یادآوری کردی
شکرت
من عاشقتم
الله اکبر!!!
شکوفه این خودتی!!
چقدر عوض شدی نازنینم!
یک لحظه فکر کردم دارم کامنت یه غریبه رو میخونم نه کامنت خواهرم و !!!
خدا رو هزار بار شکر که انقدر عوض شدی
چقدر خوشحالم که خواهری رو خدا به من بخشید که تونست با گام ششم یک مشکل و ناراحتی پنهان رو در خودش پیدا کنه و به خودش یادآوری کنه که ما تاثیری تو زندگی دیگران نداریم!!
دختررر تو کاری کردی که دلم بخواد بشینم این گام ششم رو برای بار دوم ببینمش!!!
خدای من!!!!
خب شکو من عاشقتم!!!
خداروصدهزار بار شکر میکنم که انقدر رشد کردی
که انقدر بزرگتر شدی
تو شکوفه چند سال پیش نیستی!!!
تو خیلی آروم و متین تر شدی
تو تبدیل به یه شکوفه دیگه برای من شدی مهربونم
ان شاءالله درپناه الله یکتا همینجوری به مسیر موفقیت ادامه بدی
میبوسمت
به نام خالق هدایتگر به سوی زیبایی ها سلام
امروز با دوستم داشتم صحبت میکردم درواقع اون باهم تماس گرفت( هدایت خداجونم خودش خوب میدونست که چقدر به این تماس ها نیاز دارم ) جدای از این که کلی حالم خوب شد و گفتیم و خندیدم باعث شد تمرکزم بره روی داشته هام دیدم چقدر تجربههامون از یک ترم متفاوت هست برای من از وقتی وارد دانشگاه شدم استادهای خیلی خوبی داشتم، اساتیدی که تو حوزه خودشون با جون و دل درس میدهند هم آیت که من از بودن در کلاس هاشون لذت میبردم و چیزی یادمیگرفتم در کل امتحان هام برام راحت بود حتی این کهدمیگند هرچی ترم بالاتر بری نمره گرفتن سخت میشه برای من این ترم راحت تر از ترم قبل بود؛ از طرفی من با بچههایی هم ورودی شدم که عالی بودن از چه نظر؟ همه بهم کمک میکردن اطلاعات و دانششان رو باهم به اشتراک میزاشتن ، هوای هم رو داشتن؛ مثلا من ترم پیش یک ماه اول نتوانستم برم جزوه هاشون برام فرستادن و صدای اساتیدی که اجازه ضبط کردن داشتن هم. شب امتحان هر کی خلاصهنویسی انجام داده یا جزوه ای داره میزاره تو گروه شکر خدا از این جهت عالیه برعکس دوست که مال ورودی دیگه بود نالان بود از سخت گیر استادهاش و این که بچهها باهم مشارکت ندارند و برای من این یادآوری شد که دلیل این نتایج فقط یه چیز هست تلاش کردن برای عمل به قانون نوشتن سپاس گزاری و این که دوست دارم با چه جور آدم هایی تو دانشگاه هم ورودی بشم. الان میبینم منی که این اتفاقات رقم زدم از اون طرف به خاطر ایراد گرفتن از اطرافیانم این که دنبال باورهای محدود کننده هستند انتقاد میکردم و ایراد میگرفتم الان هم در دانشگاه اومدم اطرافیان و اساتید همین حرفهارو تکرار میکنند البته با دوز بالاتر و این به خاطر این که تمام توجه ام گذاشتم روی این ها اگه سعی بکنم دنبال ایراد گرفتن و قضاوت کردم نباشم آدم های اطرافم روز به روز توحیدی تر میشند؛ نشانه دیگه که همه رو امروز فهمیدم این که استرس داشتم از صبح سر چی نمیدونم اما تلاش میکردم با خواندن کامنت ها بچهها و نوشتن سپاس گزاری و نامه به خدا و در آخر با خوابیدن حالم رو بهتر کنم که یکی دیگه از دوستام باهم تماس گرفت و این مکالمه پر از تحسین کردن هم دیگه و بهم تبریک گرفتن و قول جشن گرفتن و شادی کردن برای موفق تمام شدن این ترم. نشانه دیگه این که برای یک کانال تو تلگرام از بین عکسهایی که از زیبایی های جاهایی که رفته بودم گرفتم؛ فرستادم اومم با وجود کمالگرایی که دارم و از هر چیزیم ایراد میگیره؛ وقتی منتشر شد خیلی خوش حال شدم.
خدایا شکرت برای تک تک این یادآوری ها و نشانهها بی نهایت سپاس گزارم خوش حالم از این که در این مسیر توحیدی هستم خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم.
من مسئول زندگی دیگران نیستم: وقتی این رو گفتید و من برای خودم تکرارش میکردم حسی که من داشتم، حس یک آدم مغرور بی احساس بود؛ احساس میکنم اگه کسی ازم کمک بخواهد به خصوص آنهایی که ضعیف هستند من باید بهشون کمک کنم اگه نکنم خیلی مغرورم؛ دارم روش کار میکنم اما این احساس کمک کردن به دیگران جزو پاشنه های آشیل من هست. به حدی که سر جلسه امتحان فلسفه منتظر بودم مراقب اعلام کند برگم تحویل بدهم برگه بغل دستیم رو نگاه کردم دیدم جواب اشتباهی علامت زده و هی نگاه میکردم ببینم کی بهم نگاه میکند که بهش بگم سوال درست کندیعنی تا لحظه آخری که برگه رو تحویل بدم این فکر تو سرم بود با وجود این که میگفتم تو خدا نیستی اما کو گوش شنوا. نتیجه چی شد؟ حواسم از یکی از سوالهای خودم پرت بود و نفهمیده بودم اشتباه زدم.
درمورد الهامات : به این باور رسیدم که هرقوتوچیزی رو گم کنم خدا بهم نشون میده جاش رو و دقیقا هم همین طور میشه. باور دیگه که دارم وقتی غذا رو آماده میکنم زیرش کم میکنم و میرم حمام یک ساعت یا به کارهای دیگه میرسم نگران نیستم چون میگم یا خودش زیرگاز به هر دلیلی خاموش میکند یا بهم گفته میشه برو به غذا سربزن مثل امروز که مشغول نوشتن نکات این فایل بودم رفتم دیدم اگه 5 دقیقه دیرتر اومده بودم آب غذام تموم شده بود. یک دفعه کامنت نوشته بودم نتم قطع بود وقتی روشن کردم خواستم صفحه رو بروزرسانی کنم پیغام اومد پیام هات پلک میشه یه حسی بهم گفت برگرد عقب . برگشتم دیدم درست شد.
من وقتی میخواهم بگم خدا بهم گفت اینکار رو انجام بده سختم میشه که اینم فهمیدم برمیگرده به باور لیاقت که توکی هستی که خدا تو همه چیز بهت بگه چیکار کنی …. باورمقابلش میگم خدا به یک مورچه به یک زنبور میگه . در طول روز کلی راهنمایی ام میکند . من از خدا هستم
این مسائل راحت الهام دریافت میکنم اما تو موارد دیگه نه چرا؟ چون تو مدارش نیستم چون باورنکردنی خدا بهم کمک میکنه بهم میگه چی کار کنم مثل ثروت و فراوانی که خیلی باید روش کارکنم انشالله با کار کردن و استمرار در این مسیر میتوانم صدای خدارو در این زمینههاهم بشنوم.
شاد و پیروز باشید در پناه رب العالمین.
یاحق.
سلام خدمت دوستان
درباره الهامات درونی من جدیدن خیلی چیزها بهم الهام میشه قبلاالهام میشد من بهش گوش نمیکردم
ویادم بود بهم چی گفته شده ودیدم درست میگه.4ماه پیش تهران یه کاری داشتم میخواستم صبح حرکت کنم برم بهم الهام شدنرم گوش نکردم رفتم و به نتیجه نرسیدم وتعجب کردم که بهم گفته
شد نرم ومن اینجوری اگه کاری از درون بهم الهام میشه نرم حس خوبی میده آرامش
ویژه مثال دیگه من الان به حرفاش گوش میدم من
من چند وقت پیش خانومم گفت بریم مهمونی ومن بهم الهام شد نریم ولی پا گذاشتیم روش رفتیم خونه بابام رفتیم خونه نبودن گفتیم بریم خونه خواهرم اونجام رفتیم نبودن وگفتم بریم خونه اون خواهرم رفتیم اونجا اونها مهمون داشتن وشدیم اینه
مزاحم ها ومن راحت نبودم زود اومدیم خونه وبه همسرم گفتم من بهم گفته شد نریم ولی نگفتم
ومن به این نتیجه رسیدم باید گوش کنم فقط به نفع منع الان فقط گوش میکنم و خیلی راحت
هفته پیش خواستم جای بریم راهنمای شدم نریم وبه خانومم گفتم من حسماینومیگهگفتدرسته چند بار پاگذاشتیمروشدرستمیگه نرفتیم اونجا وچندروزبعد فهمیدم خیلی درست گفته
واقعا عجیب این حرفها برای کسهای که آشنا نیستند مسخره میکنن ولی این قانون وحرفها 100درصد درسته وفقط باید عمل کنیم
من امشب داشتم سر شام این فایل گوش میکردم به خانومم گفتم یادت هست چه جوری با این قانون آشنا شدیم گفته اره خیلی راحت پذیرفتیم این حرفها چطور جواب داد
تشکر از استاد مهربان
به نام الله زنده و حیّ
گام ششم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
هفتم بهمن هزار و چهارصد و سه
• در استفاده از ندای درون ، تجربیات گذشته رو فراموش کن.
بارها و بارها پیش اومده که به راهنمای درونم گوش دادم و حرفش رو عملی کردم و با چشم دیدم که چقدر نتیجه ، مطلوب بود.
و برعکس بارها و بارها به ندای درونم توجهی نکردم و شرایط بقدری سخت و بغرنج شد که اوضاع رو از کنترل من خارج کرد.
( یه نکتهای رو اینجا تو پرانتز بگم که تجربه خودم بوده ؛ وقتی به ندای درونت گوش ندی و با علم به اینکه این کار اشتباه هست بهش عمل کنی ، به مرور زمان دیگه صدای درونت رو نمیشنوی و تشخیصدادنش برات سخت میشه )
• ذهن منطقی جلوی اعتماد ما به ندای درون را میگیرد.
یه نشونه اگه بخوام در این باره بدم اینه که زبون ذهن منطقی ، دو دوتا چهارتاست.
• راهنمای درون = احساس خوب ، اعتماد ، امید ، امنیت و اطمینان
• ذهن منطقی = احساس بد ، ترس ، یاس و ناامیدی
• باید همیشه روی گفتگوهای ذهنی کار کنیم و نجواهایی که به ما احساس بد میدهد را با باورهای مناسب جایگزین کنیم.
• ما مسوول و قادر به تغییر دیگران ، خوشبختی و یا بدبختی آنها نیستیم.
وای وای وای وای از این جمله آخر.
همهی ذهنم درگیر اینه که چطور خانوادهم رو تغییر بدم.
اصلا وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم بزرگترین خواستههای من تو زندگی اینه که چطور کیفیت زندگی خانوادهم رو تغییر و بهبود بدم ، جوری که خودم رو بعد از اونها میبینم و این طرز نگرش آزارم میده.
به امید روزی که این باور رو که در درونم ریشه بسیاااااار قوی و ضخیمی داره ریشهکن کنم.
در پناه الله باشید.
ای در درون جانم و جان و از تو بی خبر
وزتو جهان پرست و جهان از تو بی خبر
(عطار)
بنام خدا
استاد اونجا که گفتید ما مسئول خوشبخت کردن دیگران نیستیم چقدر حس خوبی به من دست داد ،انگار یه کوله بار سنگین و از رو دوشم برداشتند،چند وقت بود که همش خودم و درگیر مسائل پسرم کرده بودم و همش عذاب وجدان داشتم که اینکه پسرم احساس خوشبختی نمیکنه بخاطر منه ،
بخاطر اینکه درست تربیتش نکردم ،بخاطر اینه که یه چیزایی رو درست یادش ندادم و… ولی وقتی امروز این سخنان رو از دهان شما شنیدم خیییلی از اون احساس بد رها شدم ،من امروز فهمیدم که من فقط میتونم برای پسرم لوازم مایحتاج زندگیش مثل خوراک و پوشاک و امکان تحصیل و … رو فراهم کنم و اینکه عشقم رو عاشقانه نثارش کنم ولی دیگه اینکه اون احساس خوشبختی میکنه یا نه اون دیگه دست من نیست و اصلا از دست من کاری برنمیاد چون واقعا خوشبختی یه احساس درونیه و هر کس باید در درون خودش این احساس رو به وجود بیاره
*
اینکه گفتید به پسرتون ازادی میدید چون دوس دارید مستقل بار بیاد چقد قششنگ بود الان که فکرشو میکنم میبینم که با محدود کردن پسرم چقدر (هم در دوران خردسالی و هم الان که کودکه) خودم و اذیت کردم و چقدر قدرت مستقل بودن و ازش گرفتم و چقدر زندگی رو برای خودم و پسرم سخت کردم
اونجا که گفتید پسرتون گم شده بود و شما اصلا نگران نبودید که یه اتفاقی براش افتاده باشه چقدر با این باورهاتون زندگی رو برای خودتون و عزیزانتون زیبا و راحت کردید چون شما در اون لحظه تمرکزتون رو نزاشتید رو ناخواسته ها و احساستون رو خوب نگهداشتید بنابراین طبق قانون
احساس خوب مساوی اتفاقات خوب برای همین هم در نبود شما هیچ وقت اتفاق بدی برای فرزندتون رخ نمیده و خدا خودش مراقبش هست
من باید این کار و تمرین کنم وقتی یکی از عزیزانم یکم دیر میکنه یا اینکه فرزندم یه لحظه از جلوی چشمام ناپدید میشه به اصطلاح فکرم هزار راه نره و جونم به لبم نرسه فقط باید سعی کنم احساسم و خوب نگه دارم بعدش دیگه خدا خودش بلده بقیه ش و چطوری پیش ببره.
*
اونجا که گفتید:«اگه دیدگاه کسی مخالف دیدگاه من باشه نمی خوام قانع کنم طرف رو فقط ازش اعراض میکنم» من فکر میکنم که نه تنها برای عقاید بزرگ و چالشی بلکه حتی برای کوچکترین و ساده ترین دیدگاه ها هم باید این کار و تمرین کنیم
الان که فکرشو میکنم چقدر برای مسائل کوچیک و جزئی میخواستم نزدیکانم رو قانع کنم که نظرشونو تغییر بدن، اگه بتونیم به این تمرین خوب عمل کنیم دیگه برای هر چیزی عصبانی نمیشیم وقتی کسی در مورد ظاهر ما یا شخصیت ما نظرشو میگه دیگه از درون داغون نمیشیم و نمیخوایم که قانعش کنیم که مثلا نه من اونجوری که تو فکر میکنی نیستم و …
تلاش برای قانع کردن دیگران نتیجه ای جز نشتی انرژی و کند شدن سرعت پیشرفتمون نداره
الان که فکرشو میکنم میبینم چقدر برای نظرات دیگران عصبانی شدم و ذهنمو درگیر کردم و بعضی اوقات تا چند ساعت ذهنم درگیر مزخرفاتی بود که بقیه میگفتن
اگه بتونیم رو همین موضوع به ظاهر کوچیک کار کنیم چقدرررر ارامشمون بیشتر میشه چقدررر خاطرمون اسوده تر میشه، چقدررر به خدا نزدیکتر میشیم
واقعا نکته به نکته این فایل ها درس زندگیه
استاد واقعا ازتون تشکر میکنم بابت این فایلهای
گرانبها
در پناه حق باشید